شیرزاد کمانگر: پژاک نیروی سوم در ایران و منطقه است

شیرزاد کمانگر: پژاک نیروی سوم در ایران و منطقه است

شیرزاد کمانگر, عضو کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان , پژاک, در مصاحبه با خبرگزاری فرات, به بررسی اوضاع کنونی ایران و منطقه خاورمیانه پرداخت. وی تنها محور تحولات اخیر خاورمیانه را خلق‌کرد می‌داند. کمانگر مشکل اصلی انقلاب‌های اخیر را فقدان سیستمی منسجم و حقیقی برای چاره‌یابی مسایل منطقه و جهان می‌داند و در خصوص قدرت‌های خارجی مداخله‌گر در ایران و جبهه داخلی اصلاح‌طلبان می‌گوید:« هم جبهه و قدرت‌های خارجی و هم اصلاح‌طلبان ایران, هنوز نتوانسته‌اند رفرمی آنچنانی به میان آورند و پروژه‌ای مشترک برای همه‌ ملت‌ها در چنته ندارند. خلق‌ها حق تعیین سرنوشت خود را مطالبه می‌کنند, اما آن قدرت‌ها و نیروها تمامی سعی‌شان برای حفظ و ترویج منافع‌ خود و سیستم‌شان است. این امر اثبات می‌کند که این نیروها و جبهه‌ها بازهم نمی‌توانند تحولی ایجاد کنند و پاسخگوی نیازهای خلق‌ها نیستند.»

ایران موزاییک خلق‌ها و فرهنگهاست

شیرزاد کمانگر در مورد ارایه سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک برای حل مسایل ایران و کردستان نه به مثابه یک پیشنهاد بلکه به مثابه یک سیستم حیاتی و ضروری, می‌گوید:«ایران از موزاییک ملت‌ها, فرهنگ‌ها, زبان, دین و آئین‌های مختلف برخوردار است. این امر خود یک غنای فرهنگی و تمدنی است که هزاران سال است تداوم داشته است. روابط خلق‌ها در ایران موجب شده که تا به امروز از ایران محافظت کند. طی چندین دهه است که این غنا توسط قدرت‌طلبان مورد سوء استفاده قرار گرفته و با توسل به آن به ضدیت با خلق‌ها و ملت‌های دیگر پرداخته‌اند. تاکنون حاکمان و رژیم‌های مختلف نتوانسته‌اند پاسخی مثبت برای مطالبات خلق‌ها داشته‌باشند. هم اکنون که از مسئله تعیین سرنوشت خلق‌ها به دست‌خود سخن می‌گویم, می‌بینیم که هنوز سیستمی که بتواند مسایل و چالش‌های میان خلق‌ها را حل نماید, ارایه نشده است. سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک, سیستمی است که همه خلق‌ها با هویت, فرهنگ و حقایق جوامع خود می‌توانند در آن موجودیت یابند و سرنوشت خود را تعیین کنند. در داخل این سیستم تمامی خلق‌ها می‌توانند به لحاظ سیاسی, اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی به سازماندهی خود بپردازند.»

کنفدرالیسم دموکراتیک مناسب‌تر از فدرالیسم

کمانگر در مورد سیستم و ساختار فدرالیسم که امروزه از جانب برخی نیروها و سازمان‌ها برای ایران پیشنهاد می‌شود, می‌گوید:«فدرالیسم متناسب با حقایق و ویژگی‌های ایران و شرق کردستان نیست. فدرالیسم نمی‌تواند آن روابط و غنای فرهنگی و ... که پیشتر از آن بحث کردم را حفظ نماید. برای مثال خلق‌کرد که در کنار دیگر خلق های ایران از قبیل فارس, عرب, آذری , بلوچ و غیره به لحاظ سیاسی, اجتماعی و فرهنگی حیات بسر می‌برد, باید به چشم یک غنا به آن نگریسته و محافظت شود. خلق‌کرد در شهرهایی همچو ارومیه, ماکو, سلماس, نقده, بیجار, شاهین‌دژ, تکاب , قروه و غیره ب خلق‌ آذری در کنار هم حیات بسر می برند. لذا هیچ‌گاه صحیح نیست که این خلق‌ها را از همدیگر جداسازیم و میان آنها مرزی قایل شویم. سیستم کنفدرالیسم با مسئله مرز مشکلی ندارد و همه خلق‌ها می‌توانند با هویت خاص خود در همان جغرافیای مشترک حیات بسر برند. این امر در عین حال برای خلق‌کرد در دیگر مناطق از قبیل تهران, خراسان, شمال ایران و ... مصداق دارد. در سیستم کنفدرالیسم خلق کرد با تعیین سرنوشت خود می‌تواند در کنار دیگر خلق‌ها به حیات خود ادامه دهد, اما شرط اساسی این است که هر ملت و خلقی بتواند از هویت خود محافظت به عمل آورد.»

تفاوت‌های ایران و عراق

شیرزاد کمانگر, در پاسخ به این پرسش که «هم‌اکنون از ساختار جغرافیایی و سیاسی‌ای برای ایران بحث می‌شود که شبیه عراق فدرالیستی باشد, آیا این امر ممکن است؟» , می‌افزاید:«عراق هم از جمله کشورهای خاورمیانه است که با داشتن تفاوت‌های خاص خود از همان ویژگی‌ها برخوردار است. هنوز هم مشکلات آن لاینحل مانده است. این درست است که در جنوب کردستان خلق‌کرد به دستارودهایی رسیده, اما آنگونه که جوابگوی مطالبات و نیازهای خلق‌‌کرد باشد, نیست. مسئله مناطق مورد اختلاف هنوز هم یک مشکل حاد است. هم‌اکنون دو سیستم حاکم بر جنوب کردستان قدرت را در دست دارند. هرچند این بخش از کردستان «اقلیم کردستان» نامیده می‌شود, اما در حقیقت به نوعی تجزیه شده است. با این وضعیت, نمی‌تواند در کنار دیگر خلق‌های عراق بسر برد. ایران از وضعیتی متفاوت‌تر از عراق برخوردار است. مسئله عراق میان کرد و عرب است, اما مسئله ایران میان چندین خلق و آیین جداگانه. برای همین تنها سیستمی که بتواند این غنای فرهنگی و حتی مرزها را مورد محافظت قرار دهد, سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک است که در درون آن همه شهرها, شهرستان‌ها, محلات, روستاها و مناطق می‌توانند خود سرنوشت خویش را با توجه به هویت خاص خود تعیین کنند. در این سیستم, برعکس سیستم کنونی دولت‌گرا, هر ملت به چشم یک اقلیت نگریسته نمی‌شود. این درحالی است که در فدرالیسم, در صورت بروز مشکل, حقیقت وجودی دیگر خلق‌ها مدنظر قرار داده نمی‌شود و ملت‌های زیردست اقلیت محسوب می‌شوند.»

کمانگر می‌افزاید:«اگر منظور ما سیستم کنفدرالیسم باشد, در این سیستم مسئله مرز و یک‌پارچگی حل شده است. با وجود مرزها مسئله و مشکلی ندارد. سیستم ما برای تعیین سرنوشت‌خلق‌ها در ایران تنها برای کردها نیست, بلکه برای همه ملت‌های داخل ایران است.»

جبهه مداخله‌گر خارجی و اصلاح‌طلبان داخلی توانایی حل مسایل را ندارند

کمانگر در مورد اینکه هم‌اکنون در ایران از دو جبهه تغییر در ایران بحث می‌شود که یکی وابسته به غرب و دخالت در ایران است و دیگری اصلاح‌طلبی در داخل سیستم کنونی ایران و همچنین آینده آن دو جبهه می‌گوید:«هم‌اکنون خاورمیانه در گیرودار وقوع تحولاتی عظیم است که ایران را هم در برگرفته است. زیرا دیگر ایران هم نمی‌تواند با اتکای به نظام قدیمی اداره شود. سیستم قدیمی دیگر توانایی پاسخگویی به مطالبات و نیازهای خلق‌ها را ندارد. سالهاست که خلق‌های زیردست در مبارززه برای رسیدن به آزادی هستند و برای آن قربانی می‌دهند. طی قرن گذشته در بسیاری از کشورها انقلاب صورت گرفته اما بدلیل فقدان سیستمی جایگرین حقیقی و مطابق حقیقت خلق‌ها و بدلیل نبودن یک سیستم آزادیخواهی و دموکراسی‌طلبی راستین, این انقلاب‌ها به شکست منتهی شده‌اند. انقلاب‌ها تاکنون تنها توانسته‌اند اشخاص و گروه‌های حاکم را تغییر دهند و بس. اگر سیستم هم تغییر یافته, بنا به پدیده قدرت بوده که تغییر داده شده و رفرم‌ها سطحی بوده . حقیقت اصلاح‌طلبان این است که هنوز از یک تحول و تغییر بنیادین سخن نمی‌گویند و برنامه‌ و سیستمی برای آن ندارند. نسبت به مسئله خلق‌ها و مطالبات آنها بی‌توجه هستند. تنها از سیستم کهنه دفاع کرده و به ظاهر توجه دارد نه به عمق و محتوای جامعه. هم جبهه و قدرت‌های خارجی و هم اصلاح‌طلبان ایران, هنوز نتوانسته‌اند رفرمی آنچنانی به میان آورند و پروژه‌ای مشترک برای همه‌ ملت‌ها در چنته ندارند. خلق‌ها حق تعیین سرنوشت خود را مطالبه می‌کنند, اما آن قدرت‌ها و نیروها تمامی سعی‌شان برای حفظ و ترویج منافع‌ خود و سیستم‌شان است. این امر اثبات می‌کند که این نیروها و جبهه‌ها بازهم نمی‌توانند تحولی ایجاد کنند و پاسخگوی نیازهای خلق‌ها نیستند. تنها حقیقت این است که دیگر خلق‌ها ویژه خلق‌کرد اجازه تحمیل ظلم و زور به هیچ قدرت خارجی و داخلی‌ای نمی‌دهد. تنها چیزی که تاکنون تلاش‌شده فراموش شود, قدرت‌ و توانایی خلق‌ها بوده. این درحالی است که امروزه دیگر بدون وجود خلق‌ها و اراده آنها, نمی توان هیچ تحولی را موجب شد.»

پژاک یک نیروی سوم در ایران و خاورمیانه

عضو کوردیناسیون پژاک, شیرزاد کمانگر, در مورد سیستم خاص حزبشان که از وجود یک «نیروی سوم» در شرق کردستان و خاورمیانه خبر می‌دهد, می‌‌گوید:«ما خود را در منطقه خاورمیانه نیروی سوم می‌دانیم. این نیرو درواقع ذهنیتی نوین است که بدون وجود آن نمی توان هیچ گامی برای تحقق یک انقلاب واقعی برداشت. تعریف حقیقی آن برای آزادی و دموکراسی این است که همه ملت‌ها می‌توانند در چارچوب آن حقوق خود را بدست آورند. خط سوم و یا نیروی سوم توانایی آن را دارد که حاکمیت و قدرت‌طلبی قدرت‌طلبان بر خلق‌ها را به هزیمت بکشاند. درواقع نوعی دموکراسی مستقیم را به ارمغان می‌آورد و ملت‌ها خود به اداره خود می‌پردازند. کنفدرالیسم چنان سیستمی است که ساختار آن اجازه نمی دهد که قدرت‌طلبان بازهم به سوءاستفاده از عرصه مدیریت بپردازند و بر خلق‌ها استیلا یابند. مکانیسمی دارد که از منفعت‌پرستی جلوگیری می‌کند. حتی خلق‌ها را قدرت‌مند می‌سازد و اشخاص قدرت‌طلب را ضعیف.»

کمانگر همچنین در مورد تفاوت‌ها و تشابه‌های مدل «خودمدیریتی دموکراتیک» و سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک که مدل مورد پسند پژاک است, می‌گوید:«خودمدیریتی دموکراتیک یک پروژه سیاسی ـ اجتماعی کنفدرالیسم دموکراتیک است. در سیستم کنفدرال, برای اینکه یک جامعه بتواند به اداره و مدیریت خود بپردازد, مدل خودمدیریتی ارایه شده که می‌تواند به لحاظ سیاسی, اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی کارایی داشته باشد. جامعه در این راه باید خود و ختی اشخاص را سازماندهی نماید. برای مدیریت و اداره یک جامعه و ملت دموکراتیک, به سیاست توأم با اخلاق نیاز هست. باید برای دفاع نیروی اساسی را از عمق جامعه تشکیل داد و این یعنی سازماندهی خود خلق. حتی در جامعه باید زنان, جوانان و غیره به سازماندهی مستقل و هماهنگ با دیگر بخش‌ها بپردازند و اراده‌مند شوند.»

خلق‌کرد و نقش اساسی آن در انقلاب‌های خاورمیانه

شیرزاد کمانگر در پایان خطاب به ملت‌کرد, در مورد مرحله کنونی کردستان و خاورمیانه می‌گوید:«سالهاست که خلق‌ها تحت ستم حاکمان قرار دارند. هم‌اکنون خلق‌کرد از یک سیستم خاص خود برخوردار شده‌ایم که تنها موجودیت و اراده خلق ها را اساس کار قرار می‌دهد. تنها خود خلق کرد می‌تواند سیستم کنفدرالیسم را تحقق بخشد. حقیقت این است که تنها راه رسیدن به آزادی و دموکراسی خلق‌ها هم سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک است. همه قدرت‌ها و ملت‌ها باید بدانند که هم‌اکنون بدون احتساب موجودیت خلق‌کرد در تغییر و تحولات خاورمیانه, هیچ انقلاب و تحولی روی نمی دهد و ماهم باید اراده دیگر خلق‌ها را بپذیریم».