ترکیه خواست کردها را از مرگ بترساند تا به تب راضی شوند
ترکیه خواست کردها را از مرگ بترساند تا به تب راضی شوند
ترکیه خواست کردها را از مرگ بترساند تا به تب راضی شوند
در دوران حاکمیت ده ساله اردوغان و حزبش چند برابر دولتهای گذشته نیروی نظامی به کردستانات و مناطق مرزی سوق داده شد. دهها هزار نفر به زندانها افتادند. برخی از زندانیان سیاسی حتی به 6 بار حبس ابد محکوم گردیدند. پدیده «جردوانی (به زبان کردی جاش)» یا همان «مزدورسازی» بیش از پیش افزایش یافت. دهها جوان کرد در زندانها و دهها دختر نوجوان در مدارس اسلامی و دولتی ترکیه در کمال حقارت به ملت کرد, مورد تجاوز قرار گرفتند. حقوق زنان به نازلترین سطح تنزل داده شد. دهها صد و پروژه برای نابودی جغرافیای کردستان ساخته شد. چندین قتلعام علیه کردها و گریلاها صورت گرفت. حتی در دوران اردوغان بیش از پیش از تسلیحات شمیمایی علیه گریلاها استفاده شد. چهبسا «نجدت اوزل» که به نجدت شیمیایی مشهور است, بعنوان فرمانده کل ستاد ارتش ترکیه منصوب شد. پلیدترین توافقات و همپیمانی جهانی با قدرتهای غربی صورت گرفت صرفا برای نابودی کردها.
تمامی این سرکوبگریها و شوونیسم دولت اردوغان بخاطر این بود که «کردها را از مرگ بترساند تا به تب راضی شوند». رهبر ملتکرد, عبدالله اوجالان هم هرچند در زندان در محدودیت بسیار زیاد قرار دارد, اما بخوبی بر این امر واقف بوده و هست. اوجالان پیشتر نظر خود برای یک انقلاب عظیم را چنان بیان داشته:«اگر قرار باشد آزادی انسان و ملتها از طریق آشتی برقرار شود, من خدای آشتی خواهم شد و اگر بنا بر این باشد که این آزادی از طزیق جنگ باشد, من خدای جنگ خواهم شد». این امر درایت و شم بالای سیاسی یک رهبر واقعی را نشان میدهد. تمامی تلاشهای اردوغان برای نابودی خلقکرد که در فوق هم بدان اشاره کردیم توسط اوجالان در درون زندان یکنفره امرالی یکی پس از دیگری خنثی گردید. رهبر کردها نه تنها این توطئههای جهانی و ترکیه را خنثی ساخت, بلکه از داخل زندان بطور باور نکردی و همانطور که خود میگوید «از وقوع یک کودتای خطرناک در ترکیه» جلوگیری کرد. کودتایی که بازهم سبب میشد نه تنها خلقکرد و دیگر خلقهای داخل ترکیه با قتلعام ملیپرستان قرار گیرند, بلکه همچو هیولایی هم رئیس سازمان جاسوسی ترکیه , میت و هم خود اردوغان و حزبش را میبلعید. تجربهای که چندین بار در ترکیه اتفاق افتاده و نظامیان زمام امور را در دست گرفتهاند.
سیاست و درایت سیاسی اوجالان طوری است که تمام ترکیه در یک سو با تارمویی به دستهای وی بند هستند, اما نمیتوانند از پس وی برآیند. از طرف دیگر مبارزات سیاسی ـ نظامی نیروی گریلا در کنار حضور همیشه در صحنه ملت کرد موجب شد که در کنار امرالی چنان مثلث نیرومندی تشکیل شود که هیچ توطئهای داخلی و خارجی نمیتواند آن را برهم زند. جنگ گریلایی در شمالکردستان, اعتصاب غذای زندانیان و رهبریت و مقاومت اوجالان در امرالی چنان کرد که نیروهای ارتش ترکیه به درون پایگاههای نظامی همچو ماری ترسیده خزیدند, دادگستری ترکیه که حتی توان کودتا علیه حزب اردوغان را هم دارد در مقابل اعتصابکنندگان پ.ک.ک مجبور به عقبنشینی شد و رهبریت اوجالان در عین انزوای شدید کاری کرد که دولت ترکیه همراه با دستگاه استخباراتی میت به وی پناه برند.
پس اگر امروزه میبینیم که دولت ترکیه مجبور شده به صلح تن در دهد, از سر دولتش نیست, بلکه طی مبارزاتی عظیم کردها مجبور گردانده شده. تاکنون پ.ک.ک 8 بار اعلام آتش بس کرده اما ترکیه نه تنها آتش بس اعلام نکرده, بلکه حتی حملات را هم متوقف نساخته. تنها در دوران حاکمیت اردوغان و حزبش پ.ک.ک 6 بار آتش بس اعلام کرده, ولی این دولت فقط چندماه مانده به انتخابات پارلمانی و نخستوزیری فریبکارانه وانمود میکرد که مسئله کرد را حل میکند, اما هر بار و در سالهای 2002, 2006, 2007 و 2013 با تاکتیک «نه جنگ و نه صلح» سعی در بدست آوردن زمان و کسب قدرت کرد. هرچند این دولت به این فریبکاریها متوسل میشد, اما هربار هم با استراتژیهای سیاسی و مبارزاتی پ.ک.ک شکستهایی را متحمل میشد و هرچند صلحی به میان نیامد, اما درایت رهبریت کرد و جنبش آن چنان کرد که مدام یک مرحله به بالا صعود میکرد. بویژه, شمار کرسیهای پارلمان از سوی کردها به 36 کرسی رسید, بیش از 100 شهرداری به دست کردها افتاد.دولت به تدریس زبان کردی و استفاده از آن در محاکم قضایی اعتراف کرد و برای اولین بار دولت ترکیه در کردستان در رقابت با حزب ب.د.پ شکست خورد. همچنین مهمتر از همه این بود که به هویت کردها اعتراف شد و جامعه ترکیه که با موج فاشیستی آن نخست به کلمه «کورد» عادت داده شد, سپس دیگر بجایی رسید که به موجودیت کرد و مسئله کرد اعتراف شد. آن موج فاشیستی که خود دولتهای شوونیست ترکیه آن را ایجاد کرده و خود هم دیگر توان مهار آن را نداشتند, توسط پ.ک.ک , گریلا و خلقکرد, مهار شد. دیگر سیاست پراگماتیستی حزب اردوغان و فرقه فتحالله گلن هم یارای مقاومت در برابر کردها را نداشته و ندارد.
تاکتیک دولت اردوغان
تاکتیکهای کوتاهمدت اردوغان تاکنون با توجه به استراتژی درازمدت این حزب و اهداف قدرتطلبانه آن طرحریزی و اجرا شده و میشود. این تاکتیک بجایی رسیده که با توجه به خصلت اسلام سیاسی و اهداف فرقه گولن حتی برای بازماندن بر اریکه قدرت تن به حل مسئله کرد هم میدهد. انگار سالها پیش این حزب و فرقه میدانستند که بزودی از قدرت کنار زده میشوند. باید اذعان داشت که بارها ارتش ترکیه خواست به کودتا علیه اردوغان دست زند, اما نتوانست موفق شود. کودتای موسوم به «بالیوز(پتک)» در سال 2008 را بیاد داریم. کودتای ارگناکن هم در دنباله آن خطری دیگر برای اردوغان بود. مبارزات گریلا با ارتش ترکیه و حضور سیاسی پرقدرت کردها در عرصه سیاسی و پارلمان ترکیه موجب شد که اردوغان در سایه کردها هم ارتش را کنترل کرده و دهها ژنرال را به زندان روانه کند و هم ارگناکن و گلادیوی سیاه را حذف کرده و «گلادیوی سبز» خود را که وابسته به قدرتهای جهانی است, سرطانگونه تشکیل دهد. بارها قوه دادگستری ترکیه خواست حزب اردوغان را منحل سازد و خود اردوغان را از قدرت خلع نماید, اما همانطور که گفتیم, درسایه مبارزات کردها اردوغان نفع برد و خلع نشد.
از وقتی که توانست ارتش را منزوی و سرکوب سازد و گلادیوی سبز خاص خود را تشکیل دهد, بعد از انتخابات و وعدههای دروغینش, به سرکوب شدید سیاستمداران کرد دست زد و ده هزار نفر را روانه زندان کرد؛ بیش از 36 تن از وکلای اوجالان را به زندان انداخت و انزوا علیه اوجالان را هم تشدید ساخت. هزاران سرباز را روانه مرزها کرد و دهها بار حملات شدید نظامی انجام داد و در چندین مورد هم از سلاح شیمیایی استفاده کرد. همه این خشم دولت اردوغان برای این بود که در کردستانات در برابر کردها شکست خورده بود. از سوی دیگر این سرکوبها اهدافی داشت که «آن موقع کاشت و هماکنون میخواهد محصولش را درو کند» اما چگونه؟! می دانست که باید مسئله کرد را ناچارا حل کند, پس خواست کردها را از مرگ بترساند با به تب راضی شوند, اما تاکنون به این آرزوهایش نرسیده. این سیاست طوری است که هماکنون زندانیان را آزاد میکند و خود را ارمغانآور صلح می داند. انگار آزاد کردن زندانیان نوعی صدقه به کردها و از سر دولتش انجام میدهد. میگوید با اوجالان گفتگو میکند و حتی شرایط وی را در زندان بهتر ساخته؛ اردوغان میگوید من به اوجالان تلویزیون دادهام. حال بماند که خود اوجالان گفت که به چنین چیزی احتیاج ندارم و به زور تلویزیون به اتاق من آوردهاند. زندانیان را آزاد میکند تا وانمود کند که آشتیخواه است. این درحالی است که جامعه ترکیه هم کردها و هم ترکها و دیگر ملتها به آشتیخواهی اردوغان و حزبش باور ندارند, اما باور آنها به آشتی و برقراری صلح زیاد است که مقولهای جداگانه است.
آشتی جسورانه
درحالی که همه کردها, احزاب و نیروهای سیاسی پس از اینهمه سرکوبگریها به صلحطلبی دولت ترکیه باور نداشتد, اما اوجالان گفت «باید جسارت دست زدن به انقلاب را داشت». لذا طرح صلحی 7 مرحلهای به ترکیه و جهانیان ارایه داده که بسیار سرسامآور است. هرچند از سوی برخی محافل و شخصیتها که تنها از 5 درصد طرح اوجالان و اهداف و مقاصد ایشان خبر دارند, مسایلی ضدونقض و شکبرانگیزانه بر زبان راندهمیشود, اما بخوبی میدانیم که همه جهانیان, کردستانیان و خاورمیانه از آن حمایت کرد. آنچه این طرح بعنوان نقشه راه برای کردها به ارمغان میآورد, «چیزی فوق دولت است». آزادی که بارها متعالیتر از دولت کردی است. فرق اندیشه اوجالان در این طرحش با انتقادات و اهداف دیگران این است که دیگران «دولتخواهی» را مد نظر دارد, اما اوجالان به چنان تحفه کمارزشی بسنده نمیکند و «آزادی کردستان» را که با توجه به سیستم کنفدرالیسم چندین بار متعالیتر از دولتاست, بعنوان هدف اصلی قرار داده. دولتخواهی تنها یک بخش از کردستان را در حیطه خود دارد, اما طرح هفت مادهای فراتر از آن مرزهای هرچهار بخش کردستان را هم در مینوردد و خاورمیانه را هم مدنظر دارد. این طرح چنان «فوقدولت» است که میتواند حتی کردستان را از طریق ترکیهای بودن کنفدرالیستی به عضویت اتحادیه اروپا درآورد, نقطهای که هیچکس بدان توجه ندارد. هرچند خود اوجالان در مورد این مسئله اظهارنظر نکرده و چیزی نگفته, اما از طرح ایشان چنین چیزی برمیآید. در صورت برقراری صلح, تأثیر این انقلاب بر منطقه و جهان دهها برابر تأثیر انقلاب سوسیالیستی اکتبر خواهدبود.
هرچند اردوغان و دولتش درصدد جهتدهی تحولات به نفع خود هستند و صرفا در نظر دارد که خلعسلاح پ.ک.ک را در اولویت با حل مسئله کرد, قرار دهد, اما برای اولین بار ترکیه در تاریخ خود ناچار شده که به خواست کردها تن در دهد. اوجالان و پ.ک.ک هم بر این مقاصد ترکیه بخوبی واقف اند و درصددند برای آخرین بار به ترکیه این شانس را بدهند که میان بقا و فروپاشی دست به انتخاب بزند. حتی فاشیستهای ترکیه هم ناچارند به این آشتی تن در دهند. تمام تلاش اوجالان و ک.ج.ک هم این است که ترکیه را مجبور به پذیرش مطالبات ملتکرد کنند و این درحالی است که میدانند هنوز دولت و احزاب ترکیه خود را به چنین قناعتی نرساندهاند. و اوجالان چنین قدرتی را داراست و فداکارترین ملت, ملتکرد است.