اسلاوی ژیژک فیلسوف معروف در «روزهای خواندن کتاب‌های رهبر عبدالله اوجالان» شرکت کرد و گفت: «اوجالان تحلیل‌های اجتماعی و تأثیرگذار زیادی انجام داده است، اما در این دو پاراگرافی که برای شما خواندم، گویی به تمام معیارهای اساسی متافیزیک دست یافته‌ باشید و باید ما نیز همان راه را ادامه دهیم.»

اسلاوی ژیژک فیلسوف معروف اسلونیایی در «روزهای خواندن کتاب‌های رهبر عبدالله اوجالان» شرکت کرد که به مناسبت هفته‌ی حقوق بشر راه اندازی شده است، ژیژک بخش‌هایی از دفاعیات رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان را خواند و سپس به ارزیابی پرداخت.

ژیژک در ابتدای سخنان خود گفت: «خواندن دو پاراگراف کوتاه و زیبای اوجالان با موضوع ‘باید چگونه زندگی کنیم، چه کار کنیم و از کجا شروع کنیم’ برای من باعث افتخار است. این متن بلافاصله به بررسی مسئله‌ی وجود ما در دنیای کنونی می‌پردازد.»

سپس شروع به خواندن پاراگراف دوم از بخش ۳۵۱ دفاعیات عبدالله اوجالان را آغاز کرد.

به سوال «باید چه کرد» به مدت ۵۰۰ سال است که به تفصیل پاسخ داده شده است. تو به صورت فردی زندگی می‌کنی و فقط به خود می‌اندیشی، با گفتن «تنها راه، راه مدرنیته است» که باید سهم خود را بدهید، راه او مشخص است، هر کاری که همه انجام می‌دهند، شما هم مثل آن‌ها انجام خواهید داد. اگر شما رئیس باشید، سود خواهید برد، اگر کارگر باشید باید به دنبال حقوق باشید، پیگیری اقدامات مختلف احمقانه است. اگر اصرار کند، نتیجه‌اش طرد و اخراج از سیستم، بی‌کاری، درماندگی و بازخواست است، زندگی وی را به سوی خطر سوق می‎دهند، پاسخ مشترک اولیه به سوال «باید زندگی چگونه باشد، چه کاری باید انجام داد، از کجا شروع شود» باید بر اساس مخالفت با سیستم باشد. اما مخالفت با سیستم درون سیستم مستلزم مبارزی واقعی مانند دانشمندان گذشته است که هر لحظه مرگ را در مقابل خود می‌بینند، از نظر نحوه‌ی زندگی از آن‌جا آغاز می‌شود، باید انجمن زره پوشان مدرنیته را شکل داد، از آن متنفر بود و این زندگی را رها کرد. وقتی به آن نیاز دارید، می توانید معده، مغز و بدن خود را از این زندگی پاک کنید. اگر آن را به عنوان یک قربانی بزرگ جهانی معرفی کند، باید آنچه در درون خود دارید را فاش کنید و پاسخ دهید.

ژیژک پس از خواندن این پاراگراف اظهار داشت: به نظر من، این موضوع یک چیز متافیزیکی زیبایی است که می‌درخشد، همچنین به ما نشان می‌دهد که کجا هستیم، ما در سیستمی قرار داریم که فردگرایی خود را ارائه می‌دهد، هر یک از ما باید یک زندگی مستقل داشته باشیم، نه مثل بقیه، اما در زیر این گستاخی و پوچی و اکثریت اوضاع آزاردهنده‌ای وجود دارد که تا زمانی که خودمان را متفاوت نشان دهیم مثل بقیه هستیم خوب چه باید کرد؟ اوجالان در اینجا یک استعاره واضح و منحصر به فرد را ارائه می‌دهد و آن پرت کردن و دور انداختن سیستم است.

ژیژک سخنان هربرت مارکوزه «آزادی شرط رهایی است» را یادآور شد و گفت: «برای این‌که انسان‌ها وارد فرآیند آزادی و رهایی اجتماعی شوند، قبل از هر چیز باید خود را آزاد کنند»، باید به حداقل سطح آزادی برسند؛ این همچنین به معنای پاکسازی خود از شکست‌های فعلی است که با زندگی ما یکی شده است.

همان‌طور که اوجالان در این‌جا الهیات باستانی یهودیت را توصیف می‌کند، طبق آن الهیات، قبل از این‌که خدا جهان را بیافریند، باید یک خلاء ایجاد کند و تمامی چیزهایی را که بعداً آفریده را در آن قرار دهد.

به عنوان یک ماتریالیست، یک مارکسیست، اوجالان گفت: برای ایجاد یک جهان اجتماعی جدید، قبل از هر چیز، باید سیستم فعلی سرنگون شود، پذیرش خلاء، رهایی از فشار سنگین دنیای کنونی، این یک احساس درونی متافیزیکی اجتماعی منحصر به فرد است.

اوجالان تحلیل‌های اجتماعی موثر زیادی انجام داده است، اما در این دو پاراگراف که برای شما خواندم، مثل این است که شما تمام مختصات اولیه‌ی متافیزیک را به دست آورده‌ باشید.