خبر فوری: پیام رهبر آپو: یک توافق جدید مورد نیاز است
تصویر

کاراییلان: او خود را به یک رهبری جاودانه تبدیل کرد

مراد کاراییلان درباره علی حیدر کایتان که او را «جاودانه» خواند، گفت: «او حتی زمانی که در قید حیات بود نیز می‌گفت که یک انسان باید جاودانه شود. با تلاش و میراثی که از خود به جای گذاشت، خود را به رهبری جاودانه و همیشه زنده و یک گریلای آپویی تبدیل کرد.»

مراد کاراییلان، عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک)، از علی حیدر کایتان، یکی از رهبران بنیانگذار پ‌ک‌ک که حدود ۴۰ سال با او هم‌راه بود، سخن گفت.

*اولین بار در چه تاریخی، کجا و در چه فضایی با علی حیدر کایتان آشنا شدید؟

شهادت رفیق فواد، بزرگترین شهادت در تاریخ مبارزه ماست. رفیق فواد، اولین رفیق رهبری بود. از روزی که رهبر آپو را شناخت تا آخرین لحظه عمرش، بدون تردید و با صمیمیت تمام به قول خود وفا کرد و به حقیقت رهبری پایبند ماند. او رفیقی بود که خدمات بزرگی در انقلاب ما داشت و حق بزرگی بر گردن همه ما دارد. شاید اگر مدت زیادی از شهادتش نگذشته بود، اکنون نمی‌توانستم اینگونه صحبت کنم. مدتی طولانی برای من هضم این موضوع آسان نبود. زیرا او قدیمی‌ترین و ارزشمندترین رفیق و رفیقی با خدمات بزرگ بود. شهادت او ضایعه بزرگی برای حزب و مردم ماست. ابتدا می‌توانم این حقیقت را بیان کنم که شهدا جایگاه بسیار بزرگی در مبارزه ما دارند. حزب ما حزب شهداست و در پ‌ک‌ک به عنوان پ‌ک‌ک زندگی کرد. رفیق فواد یک شهید زنده بود. او همواره پ‌ک‌ک را در شخص خود نمایندگی و زندگی کرد. بار دیگر با احترام و قدردانی یاد او را گرامی می‌دارم و با احترام سر تعظیم فرود می‌آورم. قول می‌دهم که به یاد او پایبند بمانم. بار دیگر قول پایبندی خود را به رفیق فواد و همه شهدا می‌دهم. ما شایسته آنها خواهیم بود و یاد آنها را در آزادی رهبری و کوردستان زنده خواهیم کرد. تا آخر به این قول خود پایبند خواهیم بود.

ابتدا به رهبر آپو، همه رفقا، هواداران و مردم‌مان تسلیت می‌گویم. به خانواده محترم‌مان، همه مردم قهرمان درسیم و همه رفقای مبارزه ما تسلیت می‌گویم.

خود را همواره به رهبری زنده تبدیل کرد

بدون شک با شهادت رفیق فواد، درد بزرگی را تجربه می‌کنیم، اما رفیق ما نزدیک به ۵۰ سال در این سرزمین‌ها مبارزه کرد، انقلابی‌گری کرد و ارزش‌های بسیار بزرگی آفرید. تلاش زیادی کرد و محصول بزرگی به وجود آورد. قبل از هر چیز، رفیق فواد با سبک، موضع، مشارکت، زندگی ساده و انقلابی خود، سبکی را آفرید. او نماینده یک الگو است. این برای همه رفقا و جوانان کورد، زنان کوردستان و انقلابی‌گری یک نمونه است. یک گریلا، یک پیشرو چگونه باید زندگی کند؟ رفیق فواد در این زمینه یک معیار را نمایندگی می‌کند. به ویژه یک گریلای آپویی چگونه باید در حقیقت رهبری جای بگیرد، با چه صمیمیت، تلاش بزرگ و ادغام با حقیقت رهبری، چگونه باید در راهپیمایی رهبری جای بگیرد؟ رفیق فواد در همه این زمینه‌ها جایگاه بزرگی دارد. او رهبری است که خود را با عملش بیان می‌کند. او در تمام زندگی خود نشان داد که چگونه می‌توان گریلای آپویی را نمایندگی کرد و شخصیتی جاودانه از خود به جای گذاشت.

رفیق فواد شخصیتی جاودانه است. او حتی زمانی که در قید حیات بود نیز می‌گفت که یک انسان باید جاودانه شود. با تلاش و محصولاتی که از خود به جای گذاشت، خود را به رهبری جاودانه و همیشه زنده و یک گریلای آپویی تبدیل کرد. بر این اساس باید به شهادت رفیق فواد نگریست.

در ژوئن ۱۹۸۱ او را شناختم

رفیق فواد را در ژوئن ۱۹۸۱ شناختم. در فلسطین، لبنان، در اردوگاه جبهه دموکراتیک، اردوگاه حلوا او را شناختم. در آن زمان رفقا برای اولین کنفرانس پ‌ک‌ک جمع می‌شدند. من نیز قبل از کنفرانس به آنجا رفته بودم. رفیق فواد نیز با گروهی از رفقا آمد. او را آنجا دیدم و شناختم. اما قبل از دیدنش نیز او را می‌شناختم. زیرا ما در کوردستان کسانی بودیم که به جنبش پیوستیم و نسل دوم محسوب می‌شدیم. یعنی اگر گروهی را که رهبری در آنکارا آموزش داده و به آن پیوسته بود نسل اول بدانیم، ما از کوردستان پیوسته بودیم؛ ما را می‌توان گروه دوم در نظر گرفت. رفقای گروه اول را غیابی می‌شناختیم. زیرا بسیار از آنها صحبت می‌شد.

رفیق فواد با لحن و سبک، نحوه صحبت کردنش بسیار تاثیرگذار بود و جلب توجه می‌کرد. وقتی از جلسات رفیق فواد در درسیم صحبت می‌شد، می‌گفتند: «علی حیدر کایتان چنین گفت.» شهرت او تا دیلوک و رحا نیز رسیده بود. در همان زمان رفیق را شناخته بودیم. وقتی به او ملاقات کردیم، بسیار خوشحال‌تر شدم. او به فداکاری و فروتنی‌اش مشهور بود. اولین چیزی که دیدم و مرا شگفت‌زده کرد نیز همین بود. در آن زمان فکر می‌کنم پایش آسیب دیده و درمان شده بود. در پایش مشکل داشت. هر روز صبح حدود یک ساعت و نیم ورزش می‌کردیم. با وجود اینکه رفقا می‌گفتند نباید شرکت کند، می‌گفت: «اگر همه رفقا شرکت می‌کنند، من هم باید شرکت کنم.» ورزش سختی بود و تا جایی که به یاد دارم، او مشکلات زیادی داشت. اما تا آخر هر روز با تمام فروتنی‌اش شرکت می‌کرد. قبل از آن نیز برای ما ارزشمند بود، اما با دیدن فروتنی و تلاشش، ارزش او برای ما بیشتر می‌شد. رفیق فواد را اینگونه شناختم. قبل از کنفرانس و در طول کنفرانس، او دائما از جلوی کمون‌هایی که در آن اقامت داشتیم عبور می‌کرد. دائما ماشین تحریر در دست داشت و مشغول بود. هیچ وقت آزاد نداشت. در همان زمان نیز مشغول کارهای ایدئولوژیک و ادبی بود و این کارها را انجام می‌داد. رفیق را اینگونه شناختم.

مانند عکسی از درسیم بود

*اولین تاثیری که علی حیدر کایتان به عنوان یک رفیق بر شما گذاشت چه بود؟ بیشتر از همه کدام ویژگی‌های او شما را تحت تاثیر قرار داد و توجه شما را جلب کرد؟

قبل از هر چیز، رفیق فواد مانند عکسی از درسیم بود. در او آثار کشتار درسیم و در کنار آن، موضعی مقاوم دیده می‌شد. رفیق فواد یعنی درسیم. درسیمی با تاریخ، گذشته و حال کوردستانی. او برای گرفتن انتقام از تاریخ، برای حساب پس گرفتن از کشتار و نسل‌کشی درسیم، موضعی داشت. اولین چیزی که در او منعکس می‌شد، همین بود.

همچنین، بیشترین چیزی که از او تحت تاثیر قرار گرفتم، فروتنی‌اش بود. خودش شاید در خودانتقادی‌اش بگوید که فروتن نبوده، اما او فروتن بود. فکر کنید؛ در یک آکادمی از صبح تا شب درس می‌دهد، وقتی شب می‌شود به رفقای آکادمی می‌گوید: «ببخشید وقتتان را گرفتم.» او اینقدر فروتن بود. در حالی که آنقدر تلاش کرده، خسته شده، کوشش زیادی کرده، دائما سرپا بوده اما این را می‌گوید. او چنین رفیق فروتنی بود. هیچ احساس جاه‌طلبی نداشت. رفاقت صمیمانه‌ای داشت.

باز هم تا آخر به رهبری، ارزش‌ها و خط مشی پایبند بود. دانش زیادی داشت. او دانا و دارای فرهنگ بالایی بود. همه اینها ویژگی‌هایی بود که من نیز تحت تاثیر آنها قرار گرفتم. با این آگاهی و تجربه، او چقدر فروتن و پرکار بود.

نمی‌دانم در تاریخ اولیا چگونه بودند، اما زندگی رفیق فواد به نظر من مانند زندگی اولیا بود. او رفیقی بود که برای خودش هیچ نمی‌خواست و فقط برای خدمت کردن، فرصت می‌خواست. رفیقی که دائما تلاش می‌کرد اما چیزی نمی‌گرفت. چنین رویکردی و شخصیتی اینقدر فروتن، ساده، پاک و احساساتی داشت.

او رفیقی بسیار احساساتی بود. این یکی دیگر از ویژگی‌های او بود. او واقعا مانند یک ولی زندگی می‌کرد. بدون شک اینها هر انسانی را بسیار تحت تاثیر قرار می‌داد. باور دارم که این ویژگی‌های رفیق همانطور که مرا تحت تاثیر قرار داد، همه رفقا را نیز تحت تاثیر قرار داد.

مانند ترازوی عدالت بود

*او چه نوع رفیق کاری و مبارزه‌ای بود؟

رفیق کاری خوبی بود، رفیق ارزشمندی بود. فداکاری، رفاقت و رویکردهای محترمانه‌اش بسیار ارزشمند بود. به عنوان مثال، بعد از سال ۱۹۹۰ هر وقت با هم روبرو می‌شدیم، فقط سلام نمی‌کرد، قبل از سلام کردن احترام و محبت خود را ابراز می‌کرد و حتما بعد از گفتن جمله‌ای که احترامش را می‌رساند، سلام می‌کرد. با وجود اینکه از من بزرگتر، قدیمی‌تر در حزب و از نظر اطلاعاتی بسیار آگاه‌تر از من بود، چنین رویکردی داشت. طبیعتا این رویکرد او احترام زیادی در من برمی‌انگیخت. احترامش را ابراز می‌کرد اما در عین حال احترام طرف مقابل را نیز عمیق‌تر می‌کرد. چنین رفیقی بود، در بیشتر دوره‌ها با هم کار کردیم. در این زمینه‌ها هیچ مشکلی نداشتم.

اما رفیق فواد گاهی اوقات ناراحت می‌شد و واکنش‌های بسیار تندی نشان می‌داد. در کنار من نبود، اما گاهی که ناراحت می‌شد، به دلیل احساساتی بودنش چنین واکنشی نشان می‌داد. من او را در این حالت ندیدم. بیشتر به عنوان یک رفیق کاری خوب او را شناختم. یعنی این واکنش او نسبت به رفقایی که به آنها واکنش نشان می‌داد نیز دائمی نبود، بلکه دوره‌ای بود. او بسیار خوش‌نیت بود. قبل از هر چیز، حق قیصر را به قیصر می‌داد. یعنی حس عدالت در او بسیار قوی بود. در بحث‌های درون سازمانی ما مانند ترازوی عدالت بود. وقتی حرف درستی زده می‌شد، درست می‌گفت و وقتی موافق نبود، مخالفت می‌کرد. یا وقتی بحثی پیش می‌آمد، حق را به حقدار می‌داد. چه در جلسه شرکت می‌کرد چه نمی‌کرد، حقیقت را اساس قرار می‌داد. اگر اشتباهی وجود داشت، دائما طرف حق را می‌گرفت و می‌گفت: «فلان رفیق به ما هشدار داد، گفت، اما ما انجام ندادیم.» یعنی او بزرگترین رفیق ما از نظر سن در میان ما بود و چنین نقشی داشت.

در تداوم سازمان نقش داشت

شهادت رفیق فواد در این زمینه‌ها خلائی در من ایجاد کرد. هرچند احساساتی، اما کمبودی را در این زمینه احساس کردم. زیرا او در بحث‌های داخلی نیز تکمیل‌کننده، اصلاح‌کننده و نقش‌آفرین در تداوم سازمان بود. شهادتش خلائی جبران‌ناپذیر ایجاد کرد. البته باید جای او را پر کنیم. وظیفه ما در قبال شهید این است که این خلاء را زنده نگه نداریم و نگذاریم که احساس شود.

رفیق فواد برای حل مشکلات، اغلب روزها پیاده از یک منطقه به منطقه دیگر می‌رفت و بحث کردن را وظیفه خود می‌دانست. این کار را برای درک متقابل رفقا انجام می‌داد. خود را مسئول اتحاد، یکپارچگی سازمانی در خط مشی رهبری می‌دانست. در نهایت وظیفه‌اش نیز همین بود. نقش و وظیفه‌اش مانند معاون و دستیار رهبری بود. او در شورای رهبری کل کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک) عضو و نقش‌آفرین بود. اگرچه به دلیل وظیفه‌اش این تلاش‌ها را نشان می‌داد، اما در اصل چنین نقشی داشت. با مسئولیت انقلابی برخورد می‌کرد و صرفا به دلیل وظیفه اینگونه رفتار نمی‌کرد. نمی‌گفت به من چه. اگر مشکلی در سازمان بود، مشکل او نیز بود. برای حل آن باید تلاش می‌شد و او نیز در جبهه خود تلاش لازم را نشان می‌داد. حل آن را وظیفه می‌دانست. وقتی این را می‌گوید، منظور این نیست که مسائل خارج از سازمان نیز وجود دارد و می‌خواهد آنها را بپوشاند یا آشتی دهد. او این کار را در امتداد خط مشی سازمان، خط مشی رهبر آپو و با در نظر گرفتن منافع سازمانی انجام می‌داد. برای رفیق فواد، این امر همواره اساسی بود. برای تحقق این امر، تلاش‌های بسیار مهمی برای ایجاد موضع مشترک در خط مشی رهبری داشت و این نیز باعث حل بسیاری از مشکلات می‌شد. در این زمینه‌ها نیز او رفیقی بود که می‌توانستیم به او تکیه کنیم و به او اعتماد کنیم.

او رفیقی زنده بود. تحولات روزانه را دنبال می‌کرد و تحت تاثیر قرار می‌گرفت. یعنی بر اساس یک قالب تا آخر اینگونه رفتار نمی‌کرد. واقعیت‌های موجود را اساس قرار می‌داد. به همین دلیل، اگر در جایی واقعیت و حقیقت وجود داشت، می‌توانست انسان را متقاعد کند و توافق ایجاد کند. یعنی از تحولات، دوره و زندگی تاثیر می‌پذیرفت. سیال بود. به همین دلیل، اگر مشکلی وجود داشت و به اشتراک گذاشته می‌شد، حتی اگر موافق نبود، مشخص بود که آن را درک خواهد کرد. رویکرد و درک مثبتی نشان می‌داد. چنین رفیقی بود. به همین دلیل، نقش بسیار مهمی در حفظ هماهنگی داشت. باید این نقش را پر کنیم. باور دارم که این کار را خواهیم کرد، اما او رفیقی بود که جای اعتماد داشت. او رفیقی قابل اعتماد بود که در این زمینه‌ها آنچه لازم است را انجام خواهد داد، در جای لازم صحبت خواهد کرد و سکوت نخواهد کرد. به همین دلیل، نقش بزرگی در تامین هماهنگی سازمان داشت.

او بهترین رفیق و مفسر رهبری بود

*علی حیدر کایتان به عنوان یکی از اولین رفقا، روابطش با اوجالان چگونه بود؟ اعتماد و پایبندی او به اوجالان را در مراحل حساس و مهم جنبش چگونه نشان داد؟

در میان ما، رفیق فواد کسی بود که رهبری را بیش از همه و به بهترین شکل می‌شناخت. او هم بهترین رفیق و هم بهترین مفسر بود. هم می‌فهمید، درک می‌کرد و هم به دیگران می‌فهماند. چنین رفیقی بود. او دیالکتیک حقیقت و پیشگامی یا حقیقت و حقیقت رهبر آپو را به خوبی درک کرده بود. خودش هم دائما می‌گفت: «حقیقت رهبری است، رهبری حقیقت است.» نمی‌توانیم بگوییم او فقط به رهبری پایبند یا یک رفیق خوب برای رهبری بود.

او خودسازی حزب را مانند یک عشق می‌دانست. در واقع پ‌ک‌ک همین است. پ‌ک‌ک بودن به معنای کادر پ‌ک‌ک بودن نیست، یک عشق است. رفیق فواد نیز این عشق را تجربه می‌کرد. پایبندی او به رهبری مانند یک عشق بود، دائمی بود، تحت هر شرایطی. حتی اگر رهبری از او انتقاد می‌کرد یا او را مورد بازجویی قرار می‌داد، این تغییر نمی‌کرد. در چنین زمانی چیزی نبود که سرد شود یا کم شود.

رهبری انتقادات زیادی به او داشت. اما آنچه رفیق فواد بر آن اساس می‌گذاشت، پایبندی او به رهبری و در نظر گرفتن آن در سطح عشق بود. او تمام تلاش خود را برای یک رفیق بی‌نقص برای رهبر آپو بودن به کار برد. در ۴۷ سال انقلابی‌گری خود دائما برای این تلاش کرد. فکر می‌کرد چگونه می‌تواند به رهبری برسد، چگونه می‌تواند یک رفیق بی‌نقص برای رهبری باشد. شب و روز برای این تلاش کرد. دائما با رهبری بود، همیشه کتاب‌های رهبری در دستش بود. او رفیقی بود که این را در اوج زندگی می‌کرد. او برای همه ما نمونه‌ای است که چگونه به رهبری نزدیک شویم. مثلا در این زمینه از رفیق فواد بسیار بهره بردم. چگونه می‌توان رویکردی علمی داشت، عشق علمی چیست؟ اصلا رفیق فواد به عشقی که بین دو انسان رخ می‌دهد، «عشق سیاه» می‌گفت. می‌گفت عشق اصلی، پایبندی به حقیقت و آزادی است. او به این پایبند بود و آن را در رهبری می‌دید. این پایبندی به عشق، زندگی کردن برای آن، همزمان آزادی و خودشناسی است. یکی شدن با بشریت است. چنین معنای عمیقی به آن می‌داد. ما نیز از او یاد می‌گیریم که چگونه به چنین سطحی برسیم. این رویکردی بود که رفیق فواد مستقیما آن را زندگی می‌کرد، زنده بود.

معنا دادن به رهبری و حقیقت، بر این اساس مانند عشق رفتار کردن، زندگی کردن عشق علمی، موضوع بسیار مهمی است. او در این زمینه الگو بود. برای همه ما پیشگام بود. حتی گاهی اوقات رفقا ارزیابی‌های او را اشتباه تفسیر می‌کردند. انگار رفیق فواد رهبری را موجودی فراانسانی می‌دید، او را به پیامبران تشبیه می‌کرد، رویکردی الهی داشت. اما خودش به این سوالات پاسخ می‌داد. با جملات رهبری پاسخ می‌داد. او اشاره می‌کرد که رهبری می‌گوید: «چنین رویکردی به من توهین است.» می‌گفت: «کسی که مرا خدا گونه می‌بیند، از انقلابی‌گری دست کشیده است. من یک حقیقتم، یک شخصم و هر گریلا باید به من برسد.» رفیق فواد نیز با مثال زدن از این سخنان رهبری می‌گفت: «نمی‌توان اینگونه به رهبری نزدیک شد، در این صورت رهبری را چیزی دست نیافتنی تلقی می‌کنیم که اینطور نیست. وظیفه ما رسیدن به رهبری، داشتن سبک، رویه، عمق و موضع انقلابی کلی، مانند او بودن در گریلا‌گری، رسیدن به اوست. فقط در این صورت می‌توانیم یک آپویی خوب باشیم. بنابراین این یک وحی نیست. حقیقت است. ما باید به این حقیقت برسیم. او نیز مانند ما یک انسان است، یک روستایی فقیر، در یک خانواده فقیر بزرگ شده، با تلاش خود به این سطح رسیده است. پس ما نیز می‌توانیم خود را به این سطح برسانیم. اگر آن را متفاوت منعکس کنم، آنگاه رد کردن و نفی آن خواهد بود.» چنین پاسخی می‌داد.

در طول ۴۷ سال، هیجان روز اولش را از دست نداد

اما پایبندی او به رهبری متفاوت بود. او اشاره می‌کرد که از روزی که رهبری را شناخت، چشمانش باز شد، شگفت‌زده شد و حقیقت را دید. به ویژه وقتی رهبری فهمید که من اهل درسیم هستم، آن را گویی از کشتار درسیم بیرون آمده‌ام بیان کرد. یعنی استعمارگری دولت ترکیه بر کوردستان، واقعیت استعمارگری در کوردستان و چهره نسل‌کش آن را بیان کرد. او گفت در مقابل آن چه باید کرد، انسانیت چیست، یک انسان در مقابل آن چگونه باید رفتار کند و در این زمینه‌ها چشمانم را باز کرد، به دنیای دیگری رفتم. اینگونه توضیح می‌داد.

او در طول ۴۷ سال، هیجان روز اولش را از دست نداد. رفیق فواد هرگز به رویاهای کودکی و هیجان جوانی‌اش خیانت نکرد. از آن دست نکشید. هر لحظه مانند یک جوان پرشور بود. می‌توانست مانند یک جوان شعار بدهد، از آن هیجان‌زده و تحت تاثیر قرار بگیرد. این هیجان را از دست نداد. از روز اول پیوستنش تا آخر، تمام هیجانش را حفظ کرد. طبیعتا این یک امر عادی نیست، بلکه یک حقیقت است. اگر کسی سال‌ها در این همه موضوع عمیق شود و با همان هیجان و روحیه جوانی پیش برود، بدون شک نمونه‌ای بی‌نظیر است. برای همه نیز نمونه‌ای آشکار است. رفاقت او با رهبری اینگونه بود. پایبندی و رویکرد او به رهبری، برای همه ما، همه کادرهای جوان و زنان کوردستان یک معیار و الگو است.

*به عنوان یکی از بنیانگذاران پ‌ک‌ک، تاثیر او در شکل‌گیری ایدئولوژی پ‌ک‌ک چیست؟

تاثیر او در شکل‌گیری ایدئولوژی پ‌ک‌ک بسیار بزرگ بود. هم با موضع مداومش در دفاع از خط مشی، ملی‌شدن و اصول و هم با رویکرد ایدئولوژیکش چنین بود. او رفیقی بود که ایدئولوژیک زندگی می‌کرد. تمام مبارزه‌اش برای خط مشی ایدئولوژیک بود. سبک زندگی‌اش چنین بود. نظرات او در هر زمینه‌ای موازی با دیدگاه‌های ایدئولوژیک بود. غیر از این، رویکرد متفاوت و خاصی نداشت. تمام زندگی و مبارزه‌اش بر اساس خط مشی تعیین می‌شد. زندگی‌اش در واقع بر اساس خط مشی بود. در برابر تمام رویکردهای خارج از خط مشی ایدئولوژیک موضع داشت و در این مبارزه نیز در صف اول قرار داشت. او رفیقی با جایگاه معنوی در جنبش ما بود، جایگاه مهمی داشت. برخی از تصفیه‌طلبان می‌خواستند از او سوء استفاده کنند. کسانی مانند سمیر و سحر می‌خواستند از شخصیت او سوء استفاده کرده و عملا به او تکیه کنند. می‌خواستند او را تحت تاثیر قرار دهند. شاید گاهی اوقات ساده‌ بود و زود متوجه نمی‌شد، اما پس از متوجه شدن، دائما و کاملا صد در صد در کنار خط مشی رهبری قرار می‌گرفت. یعنی طبیعتا مدافع خط مشی رهبری بود. به همین دلیل، با هر رویکردی مغایر و خارج از خط مشی و دیدگاه ایدئولوژیک مبارزه می‌کرد. آنها را نقد می‌کرد و نمی‌پذیرفت. اینها در بسیاری از مراحل تاریخ حزب ما دیده شده است، موضع رفیق فواد همواره روشن بوده است. شاید در برخی دوره‌ها در عمل زود متوجه نشده باشد، اما پس از دیدن، موضع گرفت و مبارزه‌ای ایدئولوژیک کرد. زندگی ایدئولوژیکی داشت.

همچنین او از نظر ایدئولوژیک، بهترین مفسر دیدگاه‌های حزب بود. در ارزیابی قوی بود. این را در نوشته‌هایش، مقالاتی که گهگاه می‌نوشت، درس‌هایی که می‌داد – که شاعر نیز بود – و شعرهایی که می‌نوشت، بیان می‌کرد. به همین دلیل در شکل‌گیری ایدئولوژی ما در این چارچوب نقش داشت. او مدافع آن بود. آن را زندگی و دفاع می‌کرد. همه چیز را با دیدگاه‌ها و تعریف رهبر آپو در نظر می‌گرفت. به همین دلیل رفیقی بود که در شکل‌گیری ایدئولوژی حزب در این چارچوب نقش داشت.

*روند پارادایم جدید دوره مهمی را برای پ‌ک‌ک نشان می‌دهد. در روند اتخاذ تصمیم پارادایم جدید، تاثیر او بر تغییر و تحول در داخل جنبش، درک پارادایم جدید و اجرای آن در عمل چه بود؟

تغییر پارادایم در یک روند بسیار دشوار رخ داد. همانطور که می‌دانید، رهبری قبل از توطئه بین‌المللی یک زمینه و بنیان ایجاد کرده بود. تلاش‌ها و تعمیق رهبری در این زمینه وجود داشت. پس از اسارت رهبری در نتیجه توطئه بین‌المللی در شرایط دشوار امرالی – که در دوره‌های اولیه شرایط امرالی حتی دشوارتر بود – روند دشواری برای همه ما بود، اما برای رهبری دوره‌ای دشوارتر بود. تحت این شرایط، رهبری به شیوه‌ای نبوغ‌آمیز تغییر و تحول پارادایم را تکمیل کرد. باید به سرعت توضیح می‌داد، فرصت بحث با سازمان را نیز پیدا نکرد. چشم‌انداز تغییر را به این شکل مطرح کرد. ما در خارج از این تمرکز برخوردار نبودیم. ما بر افزایش مقاومت متمرکز بودیم. بیشتر در این چارچوب بود. پس از ارائه پارادایم توسط رهبری، آن را اساس قرار دادیم، اما در درک آن مشکل داشتیم.

بدون شک رفیق فواد نیز مشکل داشت. اما می‌توانم بگویم رفیق فواد در میان کسانی که آن را فهمیدند، در رتبه اول قرار داشت. در واقع تمام رویکردش چنین بود. رویکردش به رهبری از همان ابتدا رویکردی پارادایمی بود. به این شکل بود که اگر رهبری اینگونه فکر می‌کند، حتما چیزی اساسی می‌داند. سپس رهبری آن را باز کرد، دفاعیات هر وقت فرصت یافت ارائه شد و توسط همه فهمیده شد. اما از همان ابتدا، رفیق فواد در فهم آن نقش داشت.

پس از فهمیده شدن، به ویژه پس از ارائه دفاعیه دادگاه حقوق بشر اروپا در سال ۲۰۰۰ و رسیدن آن به دست ما، بهتر فهمیده شد. پس از آن نیز رفیق فواد تلاش بیشتری کرد تا آن را بهتر بفهمند، همه آن را بفهمند و به آن معنا دهند. پس از روشن شدن چارچوب نیز تلاش کرد تا آن را تفسیر و درک کنند. در این زمینه نیز تلاش‌های رفیق فواد بسیار ارزشمند است. هم نوشته‌هایش در آن دوره، هم درس‌هایی که به کادرها می‌داد و هم مشارکت فعالش در بحث‌های درون سازمانی. از این نظر، او تلاش کرد تا پارادایم رهبر آپو توسط همه فهمیده شود، تغییر و تحول رخ دهد، دگماتیسم قدیمی، بازتاب‌های رئال سوسیالیسم پشت سر گذاشته شود، در حقیقت عصر تعمیق یابیم و در مورد حقیقت عصری که رهبری آن را تبیین کرده است، تعمیق یابیم. او برای هر جمله‌ای که رهبری می‌گفت، با این سوال که چرا رهبری این را گفته است، تفسیر می‌کرد. یعنی رهبری این جمله را می‌گوید، اما این جمله چه معنایی دارد، چگونه باید با آن برخورد شود، چگونه باید تفسیر شود؟ رفیق فواد در این زمینه متخصص بود. او باعث می‌شد که فهمیده شود. تلاش زیادی برای تحقق و موفقیت تغییر و تحول انجام داد. در این زمینه تلاش زیادی داشت. هم در بحث‌های داخلی و هم در مقالاتی که در مطبوعات برای عموم می‌نوشت، از هر جهت تلاش کرد تا تغییر و تحول پارادایمی فهمیده شود، به موفقیت برسد و ما با رهبری در این سبک پیش برویم. از زندگی و روابطش با رهبری مثال می‌زد. از هر جهت تلاش‌های ویژه‌ای برای فهمیده شدن و عملی شدن تغییر و تحول و تکمیل رهبری به این شکل انجام داد.

دفاعیات رهبری همیشه در دستش بود

*همچنین مشخص است که او قبل از انتشار دفاعیات اوجالان، در روند آماده‌سازی آنها برای انتشار نقش فعالی داشته است. در مورد تمرکز، ویرایش، تلاش و زحمات او در زمینه دفاعیات چه می‌خواهید بگویید؟

تا آنجا که می‌دانم، دفاعیات رهبری – که شاید چند مورد را ندانم، اما همه آنها را – رفیق فواد ویرایش کرد. اول او خواند، تنظیم کرد و با آن درگیر شد. او رفیقی بود که احترام زیادی برای دفاعیات رهبری قائل بود. هر کتاب رهبری برای رفیق فواد مانند فرزندش بود. همیشه در دستش یا تقریبا کنار تختش بود. هر کدام را نه یک بار، بلکه چندین بار می‌خواند. صبح، ظهر، شب دائما می‌خواند، دائما با دفاعیات و پارادایم رهبری زندگی می‌کرد. به عنوان مثال، ویرایش می‌کرد، برای انتشار می‌فرستاد، اما یک بار دیگر می‌خواند و دوباره ویرایش می‌کرد. می‌گفت این نکته از قلم افتاده یا اگر اینگونه باشد بهتر فهمیده می‌شود. پس از انتشار، یک بار دیگر برنامه‌ای آماده می‌کرد و می‌گفت اگر بعد از این منتشر شود، اینگونه بهتر است. حتی می‌دانم که برخی از دفاعیات سه بار به این شکل بوده‌اند. هر بار هم عذرخواهی می‌کرد و می‌گفت یک بار دیگر خوانده و بسیار مهم است و این نقص را که برای رسیدن به معنای آن دیده، برطرف کرده است. یعنی با دفاعیات زندگی می‌کرد. دائما با آن بود. در واقع بیشتر اوقات در تماس با نهادی بود که دفاعیات را منتشر می‌کرد. در واقع برای این کار کمیته‌ای نیز تشکیل شده بود، به تنهایی نمی‌توانست انجام دهد و نظرات رفقا را نیز می‌گرفت. در واقع چیزهایی را که آماده می‌کرد به کمیته و سپس به مدیریتی که به آن رسیدگی می‌کرد، می‌فرستاد. برای انتشار، ترجمه و گسترش پارادایم رهبر آپو در کوردستان و جهان، تلاش دائمی داشت. رفیق فواد همانقدر که ملی بود، بین‌المللی نیز بود. هرگز مبارزه مردم کورد را جدا از مبارزه مردم منطقه در نظر نگرفت. با دیدگاه سوسیالیستی دموکراتیک به تمام روندها می‌نگریست و به روح پارادایم رهبری، کنفدرالیسم دموکراتیک و ملت دموکراتیک اهمیت زیادی می‌داد. برای فهمیده شدن موضوع ملت دموکراتیک – نه دولت-ملت – توسط تمام جهان، بسیار متمرکز بود.

از دیدگاه جامعه آزاد و زن آزاد رهبر آپو، هیجان زیادی داشت

همچنین از دیدگاه جامعه آزاد و زن آزاد رهبر آپو هیجان زیادی داشت. به نظر رفیق فواد، گشودن راه این دیدگاه‌های ایدئولوژیک، بازسازی مجدد بود. پیشگامی زنان و جوانان در ساخت انقلاب و رویکرد به این سبک برای او بسیار مهم بود. تلاش و زحمت بسیار مهمی برای خوانده شدن دفاعیات رهبری و پارادایم جدید توسط زنان، جوانان و کل جامعه داشت. برای رفیق فواد دو چیز بیش از همه اهمیت داشت، بدون شک چیزهای دیگری نیز وجود داشت، اما او تمام زندگی خود را بیشتر به دو چیز اختصاص داد: ویرایش، تنظیم و انتشار دفاعیات، و دیگری تدریس در آکادمی‌ها. که البته آن هم درس‌هایی در مورد دفاعیات بود. این دو موضوع را هدف اصلی خود قرار داده بود. هر روز در این زمینه متمرکز می‌شد، تلاش و زحمت می‌کشید. وقتی اینها محقق می‌شد، بسیار خوشحال و راحت بود.

وقتی به رفیق فواد گفته می‌شد: «برای امنیت به جای دیگری برو، اینجا بمان، در بحث‌ها شرکت نکن»، بسیار ناراحت می‌شد. گاهی چنین چیزهایی پیش می‌آمد، وقتی از او خواسته می‌شد برای امنیت در جای دیگری بماند، نمی‌خواست. می‌خواست دائما با پارادایم بماند، در میان آن باشد، زندگی کند و آن را بفهمد و به دیگران بفهماند. دائما می‌خواند. می‌گفت هر جمله در اندیشه‌های رهبری بسیار عمیق است. می‌گفت هر بار که خوانده می‌شود، جنبه‌های دیگری از آن نیز فهمیده می‌شود. چنین رفیق عمیقی این را می‌گفت. می‌گفت: «یک یا دو بار خواندن کافی نیست، چند بار باید خواند، زیرا در هر بار خواندن جنبه متفاوتی از آن فهمیده می‌شود.» برای فهمیده شدن توسط همه نیز تلاش می‌کرد. این را در جلسات و آموزش‌ها نشان می‌داد. در این زمینه زحمت بسیار زیادی کشید. بیش از هر کس دیگری، رفیق فواد در مورد دفاعیات رهبری زحمت کشید.

با رفتارش روحیه فدایی را زنده کرد

*علی حیدر کایتان پیشنهاد انجام عملیات فدایی در روند توطئه را دارد. به نظر شما چرا چنین پیشنهادی داد؟ فضای آن زمان چگونه بود و رفتار فدایی علی حیدر کایتان چه تاثیری بر ساختار کلی مبارزه گذاشت؟

رفیق فواد در اواسط ششمین کنگره از اروپا آمد و در کنگره شرکت کرد. پیشنهاد عملیات فدایی در کنگره، انعکاسی از موضع رفیق فواد از ابتدا بود. او می‌گوید که قبل از سال ۱۹۸۰ نیز رهبری برای انجام عملیات، خودش را پیشنهاد داده بود. چنین رفتاری دارد. رفیق فواد از ابتدا موضعی فدایی‌وار داشت. بدون شک پیشنهاد او در کنگره بسیار مهم بود. یعنی راهنمایی کرد. چگونه باید در برابر توطئه بین‌المللی ایستادگی کرد، موضع گریلا‌یی چگونه باید باشد؟ او در این زمینه یک نمونه بود. شاید قبل از این رفقایی که در زندان‌ها و بیرون با شعار «نمی‌توانید خورشید ما را تاریک کنید» عملیات انجام داده بودند، به وضوح نشان داده بودند که موضع گریلایی در برابر توطئه چگونه باید باشد. اما رفیق فواد از کادرهای رهبری بود. او نشان داد که در سطح رهبری چه موضعی باید اتخاذ شود. او نشان داد که پس از اسارت رهبری، دیگر نباید به خود و آینده خود فکر کنند، بلکه همه باید مانند فدایی باشند. او نشان داد که موضع فدایی باید در بالاترین سطح مدیریت حزب نشان داده شود. رفیق فواد در این زمینه راهنمایی کرد، روحیه‌ای ایجاد کرد و این رفتارش الگو بود. او نه تنها در میان گریلا‌ها و مبارزان، بلکه در تمام ساختار و مدیریت نشان داد که چگونه باید در برابر توطئه بین‌المللی موضع گرفت. پیشگامی رفیق فواد و روحیه‌ای که رفقای عملیات‌گر شعار «نمی‌توانید خورشید ما را تاریک کنید» نشان دادند، بر جنبش ما حاکم شد. اگرچه بعدا برخی افراد بی‌اعتقاد نیز بودند، اما این رویکرد شکسته شد. عمدتا در ساختار گریلا‌یی، موضعی فدایی‌وار در برابر توطئه بین‌المللی اتخاذ شد. حتی هزاران رفیق برای انجام عملیات فدایی پیشنهاد دادند. در واقع بر این اساس نیروهای ویژه تشکیل شد، یک گردان (گردان جاودانگان) تاسیس شد. روحیه فدایی در جنبش ما در برابر توطئه بین‌المللی توسعه یافت و این به جامعه نیز سرایت کرد. بر این اساس، انتظارات توطئه‌گران محقق نشد. آنها قصد داشتند رهبری را اسیر و منزوی کرده و جنبش را نیز متلاشی کنند. اما این اتفاق نیفتاد. روحیه فدایی در داخل جنبش باعث ایجاد موضعی بسیار مصمم در اطراف رهبری شد.

این تاثیر بزرگی بر این جامعه نیز گذاشت. مرحله جدیدی از مبارزه در برابر طرحی آغاز شد که می‌خواست جنبش ما را تصفیه کرده و خط مشی رهبری را از بین ببرد. بر اساس این روحیه، روحیه فدایی که رفیق فواد نیز قبلا بنیان آن را گذاشته بود و در کنگره نیز بیان کرد، زنده شد و به موضع مشترک گریلا‌ها و میهن‌دوستان در برابر توطئه تبدیل شد. بر این اساس، توطئه خنثی شد و نتیجه‌ای نگرفت. جنبش ما تصفیه نشد، بلکه خود را بازسازی کرد. توانست در برابر حملات داخلی و خارجی دوباره توسعه یافته و رشد کند.

*موضع علی حیدر کایتان در برابر تلاش‌های تصفیه‌طلبانه که در دوره حساس ۲۰۰۲-۲۰۰۴ برای پ‌ک‌ک رخ داد، چگونه بود؟ موضعی که او در این دوره نشان داد چه نقشی در آینده پ‌ک‌ک ایفا کرد؟

رفیق فواد همواره در صف اول دفاع از خط مشی رهبری قرار داشت. بارها خط مشی تصفیه‌طلبانه در داخل ما در برابر خط مشی رهبری ظهور کرد. رفیق فواد در مبارزه با اینها پیشتاز بود. او رفیقی قوی و پیشرو در دفاع از خط مشی بود. رفیق فواد اولین کسی بود که تصفیه‌طلبی در حال توسعه در سال‌های ۲۰۰۲-۲۰۰۴ را تشخیص داد و افشا کرد. در پاییز سال ۲۰۰۲، در یک جلسه مدیریت حزب که هیچ‌کس از آن خبر نداشت، رفیق فواد با مشاهدات دقیق خود متوجه شد که برخی افراد با برخی دیگر روابط دوستانه غیرسازمانی دارند و فعالیت‌هایی خارج از خط مشی انجام می‌دهند. او این را با خشم فراوان در جلسه مطرح کرد و نام برد. با هشدار به آنها، خواستار توجه آنها شد. گروه تصفیه‌طلبانه به این شکل افشا شد و رهبری از این طریق از آنها مطلع شد. برخی از آنها نیز در جلسه حاضر بودند. چیزهایی گفتند، گفتند اینطور نیست، رفاقت و غیره، اما رفیق (فواد) بر موضع خود اصرار داشت. به این شکل آن گروه افشا شد. اما بعدا شروع به فعالیت مخفیانه کردند. این پای داخلی توطئه در داخل ما بود. همانطور که توطئه بین‌المللی می‌خواست رهبر ما را تصفیه کند، اینها نیز مانند پای داخلی توطئه عمل کرده و می‌خواستند جنبش را از خط مشی رهبری جدا کرده و آن را تصفیه کنند. به همین دلیل، با وجود افشا و هشدار، از این گرایش‌های خود دست نکشیدند. با روش‌های مخفیانه‌تر و متفاوت‌تر می‌خواستند تصفیه‌طلبی را در داخل ما گسترش دهند.

رفیق فواد با این موضع خود به همه هشدار داد و دیگر متوجه شده بودند. در واقع در سال ۲۰۰۳ مجبور شدند خود را افشا کنند. زیرا فعالیت مخفیانه انجام می‌دادند و با واکنش‌ها روبرو شدند. بر این اساس، آشکارا رفتار کرده و مواضع خود را بیان کردند. رفیق فواد دائما در جلسات و کنگره‌های برگزار شده مانند یک مدافع رهبر آپو رفتار می‌کرد.

اعتماد بین ما بسیار قوی بود

سپس در بهار سال ۲۰۰۴، رهبری خواستار گردهمایی همه در کمیته بازسازی پ‌ک‌ک شد. یا دیدگاه خود را در مورد کمیته بازسازی پ‌ک‌ک ارائه داد. در همان دوره، وقتی کمیته بازسازی پ‌ک‌ک تشکیل می‌شد، من نیز رفیق فواد را به لیست اضافه کردم. هنگام انجام این کار می‌دانستم که گروه تصفیه‌طلب با آن مخالفت خواهد کرد. زیرا هنوز کاملا جدا نشده بودند و برای حل مسئله باید تعادلی در کمیته ایجاد می‌شد. اما با این وجود او را در لیست قرار دادیم. در واقع مخالفت کرده و انتقاد کردند. آن زمان به آنها گفتیم: «کسی که دفاعیات رهبری همیشه در دستش است باید در کمیته بازسازی پ‌ک‌ک حضور داشته باشد، شما نمی‌توانید با این مخالفت کنید.» زیرا رفیق فواد در جلسه چوبوک در سال ۱۹۷۳ که اولین گروه تشکیل شد نیز حضور داشت. از آن جلسه تا امروز فقط رهبری و رفیق فواد باقی مانده‌اند. به این شکل در تشکیل، توسعه و حزبی شدن گروه نقش داشت. این را می‌دانستم و آن را ضروری می‌دانستم. همان رفیق باید در بازسازی پ‌ک‌ک نیز نقش داشته باشد و به او نیاز بود. ما به چنین رفیق عمیقی در ایدئولوژی و سیاست نیاز داشتیم. ما به عنوان رفقای حاضر در کمیته بازسازی به آن نیاز داشتیم و ضروری بود. اعتقاد ما این بود. علاوه بر این، رفیق فواد اولین کسی بود که رهبری را شناخت، سریع‌ترین کسی بود که رهبری را درک کرد و آن را بیان کرد و در بازسازی پ‌ک‌ک یک نیاز بود.

در واقع کمیته تشکیل شد و جمع کردن کارهای کمیته دشوار بود. در آن شرایط سخت، رفیق فواد تلاش‌های ارزشمندی انجام داد و نقش بسیار بزرگی ایفا کرد. در سازماندهی و تعمیق کار، در فلسفه و ایدئولوژی و در ایجاد هماهنگی نقش مهمی داشت. او ستون اصلی کمیته بود. هر اتفاقی می‌افتاد، چشمان ما همیشه به او می‌چرخید، او را اساس قرار می‌دادیم. او با ایده‌ها و تفسیرهایش واقعا زحمات زیادی کشید. در آن دوره واقعا به او نیاز داشتیم، زیرا دوره بسیار سختی بود. اما وجود رفیق فواد به ما نیرو می‌بخشید. اعتماد بین ما بسیار قوی بود.

او با مسئولیت انقلابی کار می‌کرد نه با مقام

یکی از مهمترین ویژگی‌های رفیق فواد این بود که در واقع جاه‌طلب نبود. شاید عموما دیگر مدیران سازمان‌ها یک منصب داشته باشند. در واقع پ‌ک‌ک چنین حرکت و جنبشی نیست، اما این در شخص رفیق فواد بسیار آشکار است. واقعیت‌های زیادی در پ‌ک‌ک وجود دارد، در واقع اینها در شخصیت، موضع و حرکات رفیق فواد ملموس‌تر منعکس می‌شود. به عنوان مثال، رفیق فواد در واقع جاه‌طلب نبود. داشتن یا نداشتن پست برایش در واقع مهم نبود. مهم این بود که بر اساس خط مشی عمل کند. به عنوان مثال، کنگره بازسازی پ‌ک‌ک برگزار شد؛ گفت: «نیازی نیست من در مدیریت مرکزی باشم. رفقای جوان هستند، رفقای زیادی هستند، آنها می‌توانند باشند. در واقع من در هر شرایطی کار می‌کنم. برای اینکه برخی رفقا قوی‌تر کار کنند، نیازی نیست من در لیست باشم.» پیشنهاد داد که در لیست نباشد. گفتیم: «اگر در لیست نباشی نمی‌شود، حداقل باید در یک لیست پ‌ک‌ک باشی.» حزب شورای انضباطی داشت، خواستیم در آنجا باشد. خندید و گفت: «می‌خواهید مرا دادستان کنید؟» اشاره کردیم که باید یا در مرکز یا در شورای انضباطی باشد. بر این اساس، به شورای انضباطی انتخاب شد. به عنوان مسئول آن وظیفه انجام داد. در واقع در کمیته رهبری حضور داشت. در نهادهای پ‌ک‌ک کمیته رهبری وجود دارد، او عضو طبیعی آن بود.

رفیق فواد رفیقی نبود که با مقام و وظیفه کار کند. او با مسئولیت انقلابی کار می‌کرد. کار ایدئولوژیک و سازمانی را بر این اساس انجام می‌داد و آن را اساس قرار می‌داد. داشتن مقام یا داشتن قدرت برایش مهم نبود. این موضعی است که بارها دیده شده است. این رویکرد رفیق (فواد) اغلب به طور ملموس دیده می‌شد. قدرت و مقام برایش مهم نبود.

این رویکرد رفیق فواد برای دیگر رفقا نیز الگو بود. به عنوان مثال، در آن دوره بسیاری از رفقای کمیته بازسازی نیز به همین ترتیب گفتند: «نیازی نیست ما در مدیریت باشیم.» رفقایی مانند نودا و دوغان که بعدا شهید شدند، اینگونه بودند. به عنوان مثال، برای این موضوع خیلی به رفیق ویان اصرار کردیم. زیرا می‌خواستیم یک رفیق از باشور کوردستان در کمیته مرکزی حزب حضور داشته باشد. اما او نیز برای عدم حضور خیلی اصرار کرد. بعد فهمیدیم که چون می‌خواهد عملیات فدایی انجام دهد، نمی‌خواهد حضور داشته باشد. فکر می‌کند اگر در مدیریت باشد، نمی‌تواند عملیات انجام دهد. زیرا می‌خواست در بیرون عملیات فدایی انجام دهد. یعنی چنین روحیه‌ای وجود داشت. یعنی نقش رفیق فواد در توسعه این روحیه تعیین‌کننده بود. یعنی اساس را بر خدمت کردن و در مقابل هیچ چیز نخواستن می‌گذاشت. دیدگاه رفیق خیری دورموش را اساس قرار می‌داد و دائما احساس بدهکاری می‌کرد. رفیق فواد اینگونه بود. دائما نسبت به رهبری، شهدا و این مردم احساس بدهکاری می‌کرد. برای خودش هیچ نمی‌خواست. یعنی نه امکان زندگی، نه مادیات و نه مقام نمی‌خواست. فقط امکان خدمت کردن برای خودش می‌خواست. یعنی می‌خواست شرایط برای کارش فراهم شود.

همواره علیه خط مشی تصفیه‌طلبانه مبارزه کرد

به همین دلیل هم خدمت بزرگی به بازسازی پ‌ک‌ک کرد و نقش بزرگی ایفا کرد و هم همواره علیه خط مشی تصفیه‌طلبانه مبارزه کرد. همانطور که می‌دانید، با بازسازی پ‌ک‌ک، تصفیه‌طلبان تصفیه شدند. یک بار دیگر رفیق فواد نقش پیشروانه‌ای ایفا کرد. با وجود شرایط سخت آن دوره، با عمل خود نشان داد که چگونه می‌توان یک پیشرو و مدیر در خط مشی رهبر آپو بود. نشان داد که رفاقت و همبستگی چگونه باید باشد، واقعیت پ‌ک‌ک چگونه باید نمایندگی شود. بار دیگر در این دوره پیشگامی خود را نشان داد و نقش بزرگی ایفا کرد که یک پ‌ک‌ک‌ای چگونه باید باشد، چگونه باید به خط مشی رهبری پایبند باشد، تحت هر شرایطی چگونه باید در برابر رویکردهای مغایر و خارج از خط مشی موضع گرفت.

نقشش در ایجاد روحیه ملی بسیار تعیین‌کننده بود

*علی حیدر کایتان به عنوان یکی از بنیانگذاران پ‌ک‌ک، نقش و وظیفه‌اش در داخل سازمان چه بود؟

رفیق فواد از روز اول تا امروز نقش مهمی در خودسازی حزبی (حزبی‌شدن) ما ایفا کرد. پس از خروج رهبری از زندان آنکارا، فکر می‌کند که باید جنبشی توسعه یابد. در سال ۱۹۷۲، در دانشکده علوم سیاسی که در آن تحصیل می‌کرد، نزد رفیق فواد می‌رود و می‌گوید که می‌خواهد او را بشناسد و با او رفیق شود. رهبری این پیشنهاد را می‌دهد. این اولین تلاش رهبری برای پ‌ک‌ک‌ای شدن است. رفیق فواد نیز بارها در مطبوعات و درس‌هایی که در آموزش می‌داد، این را بیان می‌کند. در اولین دیدارش با رهبری نیز بسیار تحت تاثیر او قرار می‌گیرد. آنها در بازار قدم می‌زنند. او اشاره می‌کند که اولین صحبت سه ساعت طول کشیده است.

وقتی به تاریخ مقاومت در کوردستان نگاه می‌کنیم، تفرقه می‌بینیم. تلاش‌هایی برای تفرقه‌افکنی در مورد لهجه‌های کوردی کرمانجی و کرمانجکی-زازاکی، تفرقه‌افکنی در مورد مذاهب سنی و علوی و همچنین تفرقه‌افکنی در مورد باورداشت‌های مختلف مانند ایزدی وجود داشته است. تمام اینها می‌خواستند به عنوان بهانه‌ای برای تفرقه‌افکنی در میان مردم کورد استفاده شود. متاسفانه به همین دلیل دوره‌هایی بوده که در مقاومت‌ها مشترکا عمل نکرده‌اند. به همین دلیل رهبری، ابتدا با رفیق فواد که رفیقی از درسیم و خانواده‌اش از نسل‌کشی نجات یافته بودند و در رشته علوم سیاسی تحصیل می‌کرد، رفاقت برقرار می‌کند. در این هدف بزرگی وجود دارد. هدف اتحاد ملی، هدف غلبه بر تمام تفرقه‌ها در کوردستان وجود دارد. در این زمینه، نقش رفیق فواد در غلبه بر تمام تفرقه‌ها در جامعه و توسعه اتحاد ملی و ایجاد روحیه ملی در باکور کوردستان بسیار تعیین‌کننده است.

او از همان ابتدا رفیقی با وزن سیاسی و معنوی بود. شاید شناختن رفیق فواد توسط رهبری در ابتدا یک شانس بزرگ یا یک هوشمندی بزرگ بود. او در برابر تمام تفرقه‌ها سدی بزرگ و مانعی بزرگ بود. می‌توانیم بگوییم هیچ‌کس به اندازه رفیق فواد جوهره ملی‌‌شدن را در خود نداشت. او ملی‌‌شدن را بسیار عمیقا نمایندگی و تجربه می‌کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست ملی‌‌شدن را اینقدر اصیل در خود زنده نگه دارد. چنین موضعی داشت. این موضع رفیق فواد تمام مواضع جدایی‌طلبانه را در هم کوبید. نه فقط یک بار، بلکه بارها این مواضع توسعه یافت و هر بار رفیق فواد در برابر آنها سد و سپر شد. در این زمینه، رفیق فواد در واقع مانند حزب بود. نمی‌توانستید او و پ‌ک‌ک را از هم جدا کنید. نمی‌توانستید او و رهبری را از هم جدا کنید. یعنی یکپارچه بود. با عزم راسخ و موضعی بسیار ملموس، دائما با لحن، سبک و رویکرد وحدت‌بخش خود آن را زنده نگه می‌داشت. امروز ما از تفرقه‌های مذهبی و زبانی که قبلا می‌خواستند علیه ما استفاده کنند، گذار کرده‌ایم. شاید بسیاری از رفقا از وضعیت گذشته خبر نداشته باشند. در شخص پ‌ک‌ک، یک وحدت ملی دموکراتیک ایجاد شد. با در آغوش گرفتن تمام مذاهب، باورداشت‌ها و لهجه‌ها، یک ملت را تشکیل داد. پ‌ک‌ک ملی‌شدن را که در خود آغاز کرده بود، اینگونه به جامعه گسترش داد. نقش رفیق فواد در این امر بسیار تعیین‌کننده است. رفیق فواد در این زمینه پیشگام است. نقش پیشرو و رهبری بزرگی ایفا کرد و هنوز هم ایفا می‌کند. این نقش او پایان نیافته است و در آینده نیز ایفا خواهد کرد. این نقش در تاریخ ثبت خواهد شد. اگر امروز ما به عنوان پ‌ک‌ک، حزب و مردم به این سطح رسیده‌ایم – در حالی که دشمن می‌گفت اینها ملت نیستند و ملت نخواهند شد – اگر از این گذار کرده‌ایم و تمام بخش‌های کوردستان متحدانه عمل می‌کنند، اگر یک وحدت و ملی‌‌شدنی بر اساس اندیشه‌های رهبر آپو توسعه یافته است، در این تلاش، نقش، موضع و عزم رفیق فواد نقش بسیار زیادی دارد. هر چقدر هم به او احترام بگذاریم، در برابر زحماتش ناکافی خواهد بود. هر چقدر هم تمام مردم ما به او احترام بگذارند، به همان اندازه بجا خواهد بود. زیرا رفیق فواد واقعا در این زمینه نقش بزرگی ایفا کرد. یک بار دیگر نشان داد که در این زمینه نیز یک گریلای آپویی مصمم، پیشرو و رهبر است.

 

ادامه دارد...