تصویر

بسه هوزات: می‌توانیم این روند را از حالت یک ابزار در دست حکومت خارج کنیم

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی ک‌ج‌ک گفت: «اگر اپوزیسیون، سازمان‌های مردم‌نهاد و تمامی اقشار جامعه مبارزه قدرتمندی را به نمایش بگذارند، قطعا می‌توانیم این روند را از حالت یک ابزار در دست این حکومت خارج کنیم.»

ارزیابی‌های بسه هوزات

بسه هوزات گفت: «اگر (روند) به دست حکومت سپرده شود، این حکومت نیز این روند را به ابزاری تبدیل کرده و پیش خواهد برد و نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. بنابراین، کل جامعه، تمامی اقشار اجتماعی، سازمان‌های مردم‌نهاد، و اپوزیسیون باید این روند را به شکلی بسیار قوی از آن خود کنند و در این زمینه دستور کار ایجاد کرده، پروژه‌هایی برای راه‌حل‌های عملی ارائه دهند و یک بحث فشرده و روند عملی توسعه دهند.»

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک)، گزارش سیاسی رهبر آپو که به دوازدهمین کنگره حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک) ارائه شد، روند صلح و جامعه دموکراتیک و مداخلات قدرت‌های هژمونیک جهانی برای بازطراحی خاورمیانه بر پایه دولت-ملت‌ها، حملات علیه اپوزیسیون و تخریب طبیعت و جامعه را در شبکه تلویزیونی مدیا هابر ارزیابی کرد.

ارزیابی‌های کامل بسه هوزات به شرح زیر است:

«مانیفست و گزارش سیاسی که رهبر آپو به دوازدهمین کنگره پ‌ک‌ک ارائه داد، واقعا بسیار مهم و روشنگر است. بسیاری از واقعیت‌های تاریخی و حقایق را به شکلی بسیار چشمگیر آشکار می‌کند و ارزیابی می‌نماید. همین را می‌توانیم در مورد تاریخ زنان، تاریخ خلق کورد و تاریخ بشریت نیز بیان کنیم. این مانیفست و گزارش سیاسی، ارزیابی‌ای است که حقایق و واقعیت‌های تاریخی را در جای خود قرار می‌دهد و گویی تاریخ را بر اساس حقیقت بازنویسی و بررسی می‌کند.

البته بحث‌های بسیار شدیدی بر سر آن در حال شکل‌گیری است. بخشی از آن به ما نیز منعکس می‌شود. جزئیات بحث‌ها را نمی‌دانیم. اما ابعادی از آن به ما منعکس شده است. در مورد ارزیابی‌ها و افکار رهبر آپو، برخی ارزیابی‌های کاملا غیراخلاقی، ناعادلانه، بی‌وجدانانه و رویکردهایی در حد حمله وجود دارد. ما قطعا این‌ها را به شدت محکوم می‌کنیم و صحیح نمی‌دانیم.

بخش مهمی از آن را با سوءنیت می‌دانیم. تا جایی که به ما منعکس شده است، بخشی از کسانی که این بحث‌ها را انجام می‌دهند، فراریان و خائنان هستند. این‌ها افراد، اقشار و محافلی هستند که عمرشان با همدستی، دشمنی با ملتشان و بدی گذشته است. ما این انتقادات این اقشار را به عنوان انتقاد ارزیابی نمی‌کنیم. این‌ها انتقاد نیستند؛ لکه‌دار کردن و سیاه‌نمایی هستند. این تلاش برای سرکوب شرارت و زشتی‌های خود در طول زندگی است. این به نوعی تلاشی برای پوشاندن پرونده کثیف خود است. این هیچ ارتباطی با انتقاد یا بحث سالم ندارد.

دیدگاه‌هایی که رهبر آپو در گزارش سیاسی و مانیفست بیان کرده است، ارزیابی‌هایی هستند که دهه‌هاست – از دوران گروه، حتی به ویژه از زمان تاسیس پ‌ک‌ک – با تکامل انباشت تاریخی و عمق سال به سال و با درک، فهم و مشاهده واقعیت‌های تاریخی توسط رهبر آپو، انجام شده‌اند. یعنی ارزیابی‌هایی نیستند که کاملا از صفر انجام شده باشند.

به ویژه در «مانیفست تمدن دموکراتیک»، رهبر آپو در مورد علویان، تاریخ کورد، مارکسیسم و تاریخ زنان، ارزیابی‌های بسیار عمیق، چشمگیر و جدیدی دارد. رهبر آپو با این مانیفست، این ارزیابی‌ها را بیش از پیش عمیق‌تر کرده است. در این معنا بسیار روشنگر است. ارزیابی‌های بسیار چشمگیری وجود دارد. ارزیابی‌هایی وجود دارد که فراتر از ارزیابی‌های قبلی‌اش نیز می‌رود و عمیق‌تر می‌کند و معلوماتش را نیز تعمیق می‌بخشد. در مورد تاریخ زنان نیز چنین است، در مورد حقیقت زن نیز چنین است. در مورد تاریخ خلق کورد، در مورد کوردها، در مورد تاریخ توسعه اجتماعی و در مورد تاریخ توسعه بشریت نیز چنین است.

در مورد تاریخ جهانی نیز ارزیابی‌های بسیار چشمگیری دارد. تاریخ را با رویکرد کوانتومی، با رویکرد دیالکتیکی فوق‌العاده‌ای ارزیابی می‌کند. رویکردش، شیوه درک و استفاده از دیالکتیکش، نه ماتریالیستی محض است و نه متافیزیکی. البته این‌ها را به طور کامل رد نمی‌کند. در دوران خود، این‌ها نیز به بشریت، جوامع، و ملت‌ها کمک کرده‌اند. این‌ها نیز در تاریخ سهم داشته‌اند. اما واقعا با یک رویکرد دیالکتیکی فوق‌العاده، تاریخ بشریت، تاریخ خلق کورد، تاریخ ملت‌ها، تاریخ زنان را به شکلی بسیار قدرتمند بررسی می‌کند.

من هم اکنون با هویت زنانه، کوردی، سوسیالیستی و علوی خود صحبت می‌کنم. وقتی مانیفست را با تمام این هویت‌ها می‌خوانم، قدرت و انرژی عظیمی می‌گیرم. افق دیدم باز می‌شود، هیجان‌زده می‌شوم و شور و شعف پیدا می‌کنم. در من شادی فوق‌العاده‌ای ایجاد می‌کند.

در این راستا، هیچ ارزیابی اشتباهی در مورد هیچ یک از این هویت‌ها نمی‌بینم. برعکس، (افق) آگاهی‌ام را می‌گشاید و جستجوی آزادی‌ام را تقویت می‌کند. این برای همه رفقای زن، همه دوستان و – من معتقدم – برای مردم و جامعه ما و برای همه اقشار دموکراتیک، انقلابی، سوسیالیستی و چپ نیز چنین است. برای بخش مهمی از اقشار نیز چنین است.

البته در این اقشار نیز ممکن است برخی انتقادات و ارزیابی‌ها وجود داشته باشد. این ناشی از عدم درک کافی از رویکرد دیالکتیکی، پارادایم و جهان فکری رهبر آپو است؛ این ناشی از جستجوی درک، جستجوی فهم و وجود یک ساختار فکری، یک شخصیت شکل‌گرفته و یک رویکرد به جهان است که تا کنون برای فرد شناخته‌شده و به یک حفظ‌شده، دگم و کلیشه تبدیل شده است.

ارزیابی‌ها، تحلیل‌ها، دیدگاه‌ها و یافته‌های جدید رهبر آپو در این راستا، وقتی با این کلیشه‌ها، حفظ‌شده‌ها و دگم‌ها برخورد می‌کنند، بدون شک باعث لرزش می‌شوند. شاید در برخی اقشار واکنش و خشم نیز ایجاد کنند. به دلیل به هم خوردن حفظ‌شده‌ها، گویی دچار یک دگرگونی می‌شوند. زیرا به آن مانند خدا ایمان آورده‌اند؛ گویی باورهایشان را به یک دین تبدیل کرده‌اند. افکار جدید، دیدگاه‌های جدید، در افرادی که باورهایشان را به یک ایمان و دین تبدیل کرده‌اند، لرزش و دگرگونی ایجاد می‌کند. این نیز قابل درک است. ما نیز این تغییر، تحول و تمام این رنج‌ها را سال‌هاست که به طور مستقیم تجربه می‌کنیم.

ما نیز این مراحل را تجربه کرده‌ایم و می‌دانیم. انسان در این زمینه می‌فهمد، می‌تواند همدلی کند. این انتقادات، از این نظر، البته برای درک و فهم است. این می‌تواند یک حالت واکنش، یک رفلکس باشد که ناشی از تاثیر و لرزشی است که در فرد، اقشار مختلف و ساختارها در اثر لرزش حقایقی که تا کنون به آنها اعتقاد داشته و می‌شناخته، ایجاد می‌شود. این‌ها قابل درک است. ما برای این‌ها ارزش بسیار زیادی قائل هستیم. همه این‌ها به پیشرفت، درک قوی‌تر و تقویت مبارزه انقلابی کمک می‌کنند. همه این‌ها ارزشمند هستند. اما نکته‌ای که من عمدتا به آن انتقاد دارم، البته همان‌طور که گفتم، لکه‌دار کردن و حملاتی است که توسط این گونه‌های فراری و خائن، افراد، اقشار و محافلی که عمرشان با همدستی و بدی گذشته است، برای پوشاندن واقعیت خودشان انجام می‌شود. من این‌ها را به وضوح و به شدت رد می‌کنم. یک بار به واقعیت خودشان نگاه کنند.

بررسی عمق یافته‌های رهبر آپو بسیار مهم است

ارزیابی‌های رهبری در مورد علویان قطعا صحیح است. به ویژه ارزیابی‌های ایشان در مورد علویان، علویان کورد است. باورداشت علوی کورد، اساسا باورداشت راه حق است. ریشه‌های آن به زرتشتی‌گری و بقایای جامعه نوسنگی برمی‌گردد. ریشه‌های آن به جامعه نوسنگی، باورداشت آنیمیسم و باورداشت به طبیعت برمی‌گردد.

در واقع، علویان کورد؛ یعنی باورداشت راه حق، به نوعی باورداشت به طبیعت است. یک باورداشت زیست‌محیطی است. تاثیرات آنیمیسم در آن بسیار بسیار زیاد است. واقعا خودمان نیز عمیقا آن را تجربه کرده‌ایم. یعنی محیطی که در آن زندگی می‌کردیم، خانواده‌ای که در آن بزرگ شدیم، خانواده‌ای بود که فرهنگ و باورداشت علوی در آن به شدت رواج داشت. منظورم خانواده اصلی و محیط اطراف است.

در این معنا، می‌توانم به وضوح بیان کنم: رهبر آپو می‌گوید، علویت دروغینی توسط «اتحادی‌ها» (اعضای کمیته اتحاد و ترقی) نوشته شد. به ویژه در طول ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال، از طریق آن تلاش شد تا علویان کورد آسیمیله شوند. تلاش شد تا علویان کورد، تُرک شوند. این یک ارزیابی بسیار صحیح است. قطعا همین‌طور است.

خودم از کودکی می‌دانم. پدرم در سال‌های ۱۹۲۰-۱۹۲۱ به دنیا آمده است. مادرم در دهه ۱۹۳۰ به دنیا آمده است. وقتی کشتار درسیم اتفاق افتاد، پدرم متأهل بود و سه فرزند داشت. سه فرزند، همسر، پدرش؛ یعنی پدربزرگم در کشتار درسیم کشته شدند. قبل از این کشتار، باورداشت علوی و فرهنگ کوردی در این معنا بسیار قوی‌تر بود و تا این حد آسیمیله نشده بود. ما با آن فرهنگ بزرگ شدیم. با آن فرهنگ کوردی بزرگ شدیم. با آن فرهنگ و باورداشت علوی بزرگ شدیم. در آن معنا، می‌توانم با خیال راحت این را بگویم.

از سالمندان درسیم بپرسید، همه ابتدا می‌گویند: «من کرمِنج (گویشی در زبان کوردی) هستم.» «زبان من کرمِنج است»، «کرمانجکی است». علویت، هویت علوی، خیلی بعد از نسل‌کشی درسیم اینقدر غالب شد. اکنون تقریبا به وضعیتی رسید که هویت ملی را پشت سر گذاشت. اکنون اگر از کسی بپرسی، ابتدا هویت علوی خود را مطرح می‌کند. چرا الان؟ در این مورد، رهبر آپو تحقیقات، مطالعات و بحث‌های بسیار عمیقی با رفقایش داشته است. و از کل زندگی خودمان نیز می‌دانیم. همه را کنار هم گذاشته و از مطالعات تاریخی‌مان می‌دانیم.

من هم در مورد علویت مطالعات زیادی دارم. در این راستا، وقتی نگاه می‌کنم، قطعا، یعنی ارزیابی‌هایی که به ویژه در ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر توسط کمیته اتحاد و ترقی در مورد علویت انجام شده است، به ویژه علویت کورد تقریبا همگن می‌شود: علویت کورد، علویت ترک، علویت عرب...

در حالی که تفاوت‌ها و ویژگی‌های بسیار جدی دارند. این نوع نوشتارها و ارزیابی‌های توسعه یافته در مورد علویت، بسیاری از نوشتارها، گفتارها و بحث‌ها در این زمینه؛ به عنوان بخشی از نسل‌کشی فرهنگی، نسل‌کشی باورداشتی که بر پایه ترک‌سازی علویان کورد، از طریق علویت انجام شد، توسعه یافتند. هیچ کس نمی‌تواند این را انکار کند. این یک واقعیت است. از این رو، رویکرد صحیح به ارزیابی‌ها و یافته‌های رهبر آپو، تلاش برای درک آن و تحقیق و بررسی عمق آن بسیار مهم است.

رهبر آپو در گذشته نیز ارزیابی‌های مشابهی در مورد سید رضا داشته است. یعنی برای روحیه مقاومت سید رضا، برای روحیه تسلیم ناپذیر او ارزش قائل بود. «من نتوانستم با دروغ‌های شما مقابله کنم، این برایم درد شد؛ اما من هم در برابر شما زانو نزدم، این هم برای شما درد شود» - رهبر آپو همیشه برای این سخن (سید رضا) ارزش بسیار زیادی قائل بود. او گفت که از آن درس‌های فوق‌العاده‌ای گرفته است. او بیان کرد که این مبارزه را بر اساس درس‌هایی که از آن گرفته و الهام‌هایی که از آن گرفته است، توسعه داده است؛ نه فریب خورده و نه فریب داده است؛ یعنی این مبارزه را بر اساس این خط توسعه داده است.

همین امر در مورد کورد بودن نیز صدق می‌کند. اگر ۵۲ سال مبارزه آزادی‌بخش وجود نداشت، اکنون نمی‌توانستیم از کورد بودن صحبت کنیم. همه کوردها آسیمیله شده بودند، نسل‌کشی شده بودند و چیزی به نام کورد باقی نمانده بود. این بسیار واضح است. به قول رهبر آپو، «حتی خدای ستمگر نیز نمی‌تواند این را انکار کند.» این یک حقیقت است.

به ویژه ۲۰۰ سال اخیر تاریخ، پر از قتل‌عام‌های فیزیکی است. تاریخی پر از نسل‌کشی فرهنگی، نسل‌کشی جغرافیایی و از هر جهت، از هر بُعد، پر از نسل‌کشی است. در این معنا، قبل از ظهور پ‌ک‌ک، اراده کوردها شکسته شده بود، کوردها سرکوب شده بودند. به وضعیتی رسیده بودند که از کورد بودن، از بیان کورد بودن می‌ترسیدند. نمی‌توانستند کوردی صحبت کنند. به یاد می‌آورم؛ در خانه ما یک صفحه گرامافون بود. ما کوچک بودیم. صفحه‌ای بود که آهنگ‌های کرمانجی می‌نواخت. زبان ممنوع بود، کوردی ممنوع بود؛ هر روز روستای ما مورد حملات نظامی قرار می‌گرفت. دائما بازرسی می‌کردند، به مردم توهین می‌کردند. کتک می‌زدند، فحش می‌دادند. کسانی که کوردی صحبت می‌کردند، مورد شکنجه قرار می‌گرفتند. صبح مادرم به دیدبانی می‌رفت. صبح زود بیدار می‌شد. نگاه می‌کرد، اگر در اطراف سرباز بود، بلافاصله ما را از خواب بیدار می‌کرد. ما آن صفحه گرامافون را می‌بردیم و در میان کاه پنهان می‌کردیم. بعد از اتمام حملات، سربازان عقب‌نشینی می‌کردند؛ ما آن صفحه را از میان کاه درمی‌آوردیم و می‌آوردیم. وقتی سربازی نبود، آن را پخش می‌کردند. برای اینکه زبانشان را فراموش نکنند، صفحه گوش می‌دادند، صحبت می‌کردند. از ترس، نمی‌توانستند در حضور سربازان کوردی صحبت کنند. کسانی که ترکی بلد نبودند، لال می‌شدند، لال می‌ماندند.

آیا کوردهای دشمن کورد که در خدمت دولت هستند، وجود ندارند؟

این را تجربه کردیم، دیدیم. خودم هم تجربه کرده‌ام. حالا چه کسی می‌تواند این را انکار کند؟ کورد بودن از کجا به کجا رسید؟ رهبری وقتی می‌گوید «زباله‌دان» منظورش همین است. منظورش از کورد، کوردی نیست که از بیان خود می‌ترسد، سرکوب شده است، اراده‌اش شکسته شده است، در دست همه به ابزار تبدیل شده است، به خدمت همه گمارده شده است، سرباز شده است، کارگر شده است، برده شده است. منظورم کوردی آزاد نیست. منظورم کوردی سازمان‌یافته و با اراده نیست. منظورم کوردی نیست که از وجود و هویت خود آگاه است و برای آن مبارزه می‌کند.

هزاران سال است که واقعیتی کوردی وجود دارد که به شکلی پنهان، دائما تحت حمله و ستم بوده و با شکست و فروپاشی جدی و چندپارگی مواجه شده است. ۲۰۰ سال اخیر نیز تاریخی است که با حملات وحشتناک نسل‌کشی، قتل‌عام‌های فیزیکی و نسل‌کشی فرهنگی ادامه یافته است. آیا یک کورد که اینقدر تحت نسل‌کشی فرهنگی و فیزیکی قرار گرفته باشد، می‌تواند با اراده باشد؟ یعنی ما آن را تجربه کردیم! زبانمان ممنوع، در میان ترس، دائما در اضطراب زندگی می‌کردیم. در این راستا باید به درستی درک کرد، باید به آن معنای درستی بخشید.

البته در این تاریخ، بخش همدست و خائن نیز پدید آمده است که ریشه‌دار است و تقریبا به یک خط سنتی تبدیل شده است، و ما آن را به عنوان یک رگ در تاریخ کورد نیز بیان کرده‌ایم. تاریخی هزاران ساله که تحت حملات گذشته، یک جامعه، البته منجر به فروپاشی‌های بزرگ، شکاف‌ها، فسادها و انحرافات صورت می‌گیرد و در درون آن نیز یک بخش خائن و همدست پدید می‌آید. این در میان کوردها زیاد است. یعنی هر جا در بین کوردها نگاه کنی، حتما به یک خائن همدست برمی‌خوری.

رهبری این را «یودن‌رات» می‌نامد. چرا اینقدر واکنش نشان می‌دهید؟ کسانی که اینقدر واکنش نشان می‌دهند، زخمشان عمیق است. چون زخم دارند اینقدر واکنش نشان می‌دهند. خائن است، فراری است، همدست است. به همین دلیل اینقدر پرخاشگرانه و به شکلی بسیار زشت حمله می‌کند. پس تو جودنرات هستی. خائن هستی، همدست هستی. آیا این‌ها در تاریخ کوردها وجود ندارند؟ پر است.

یعنی نمی‌توان تعدا آنها را شمرد. یک مثال بسیار واضح: ساختاری که آن را «محافظان روستا» (مزدور) می‌نامیم. اکنون در هر جایی، تعدا کوردهایی که با دولت همکاری می‌کنند، با کوردها دشمنی می‌کنند، دشمن کورد آزاد هستند، برای بقای خود، برای ایجاد یک فضای زندگی راحت برای خود، به کورد آزاد حمله می‌کنند؛ با دشمن، هر نوع ساختار استعمارگر، نسل‌کش و موجودیت و دولتی همدستی می‌کنند، ضد انقلابی و عامل دولتی هستند، کم نیستند.

از نظر هویت اتنیکی کورد است اما دشمن کورد است. خائن است. خط همدستی چیست؟ برای تصفیه و نابودی کورد آزاد، دائما با دشمن کوردها همدستی می‌کند. به کوردها حمله می‌کند، دشمنی می‌کند. این بخش‌های خائن همدست، که آنها را جودنرات می‌نامیم، در سیاست هم هستند، در تجارت هم هستند، در رسانه هم هستند – در همه جا هستند. در همه جای جامعه هستند.

نمی‌خواهم زیاد نام ببرم. پر است. در تلویزیون به عنوان «کارشناس ترور»، «کارشناس امنیتی»، روزنامه‌نگار، عضو رسانه، نویسنده صحبت می‌کند. کاملا خائن است. ۲۴ ساعت در آن تلویزیون دشمنی با کوردها را انجام می‌دهد. سیاست‌های نسل‌کشی را مشروعیت می‌بخشد. سیاست‌های جنگی را مشروعیت می‌بخشد. «جودنرات» است. چرا به این واکنش نشان می‌دهید؟ اگر واکنش نشان می‌دهید، به خودتان نگاه کنید.

انتقاد من به کسانی نیست که بدون درک واکنش نشان می‌دهند

ممکن است کسانی باشند که بدون درک واکنش نشان می‌دهند. به آن‌ها معنی می‌دهیم. انتقاد من به آن‌ها نیست. نمی‌توانند معنی دهند. می‌گویند: «جودنرات، در فرآیند نسل‌کشی یهودیان، شورای یهودیان است. شورایی متشکل از یهودیان همدست. با نازی‌ها همدستی کرده‌اند. چه ربطی به کوردها دارد؟» یعنی آگاهی تاریخی‌شان ضعیف است یا نمی‌توانند معنی دهند، انتقاد می‌کنند. این‌ها قابل درک است. با این‌ها حرفی نداریم. حرف من با کسانی است که «جودنرات» هستند و به این حمله می‌کنند، یعنی به این ارزیابی‌ها. با کسانی است که حقیقت این ارزیابی‌های رهبر آپو را می‌دانند و حمله می‌کنند. با کسانی است که حقیقت خود را می‌دانند و حمله می‌کنند. این‌ها نیز هیچ ارزشی ندارند.

جودنرات‌ها باید به شدت مورد بحث قرار گیرند، چهره واقعی آن‌ها باید آشکار شود

«جودنرات»ها در میان کوردها باید به شدت مورد بحث قرار گیرند. تمام چهره‌های واقعی آن‌ها باید آشکار و محکوم شوند. اگر «جودنرات»ها در کوردستان، در میان کوردها نبودند، قطعا اکنون مسئله کورد بر پایه دموکراتیک حل شده بود. ترکیه دموکراتیزه شده بود، خاورمیانه دموکراتیزه شده بود. دلیل اصلی، حتی دلیل اصلی اینکه مسئله کورد با وجود این همه هزینه سنگین و طولانی هنوز با این مبارزه ادامه دارد، اینکه مسئله کورد هنوز بر پایه دموکراتیک حل نشده است، اینکه موجودیت و آزادی کوردها تضمین نشده است، هویت آن‌ها تضمین نشده است، وضعیت دموکراتیک و آزادی ندارند، در میهن‌شان آزادانه زندگی نمی‌کنند، همین «جودنرات»ها در میان کوردها هستند. این خط همدست و خائن است. «جودنرات» برابر است با خط همدست و خائن. چه کسی می‌تواند این را انکار کند؟ از این رو، باید از جای درستی به آن پرداخت و بحث کرد. و رسانه‌های آزاد، همه کسانی که مبارزه می‌کنند، همه کسانی که برای آزادی و دموکراسی مبارزه می‌کنند، باید پاسخ‌های بسیار مؤثر و قدرتمندی به این گونه اقشار بدهند. این مهم است.

البته ارزش‌های بسیار بزرگی وجود دارد که مارکس، لنین به بشریت اضافه کرده‌اند

همچنین، رهبر آپو ارزیابی‌های بسیار چشمگیری در مورد مارکسیسم دارد. او شکست سوسیالیسم رئال را تا حد زیادی و اساسا اینگونه ارزیابی می‌کند. می‌گوید که پرداختن به تمام مشکلات بر اساس طبقه، سوسیالیسم رئال را به ورشکستگی کشاند. واقعا همین‌طور است.

آیا تاریخ بشر با طبقه آغاز شد؟ اولین تضاد تاریخ، تضاد بین زن و مرد است. این یک حقیقت است. اولین اجتماع، اجتماعی است که حول زن شکل گرفته است. یعنی کمون، قبیله است. و سپس با سازماندهی مرد در برابر زن و تصاحب تمام ارزش‌هایی که در محور زن، در اجتماع زنانه شکل گرفته بود، با تسلط بر زن، بر اجتماع شکل‌گرفته توسط زن، بر جامعه، اولین تضاد تاریخ نیز آغاز می‌شود. همراه با آن، البته به تدریج طبقه پدید می‌آید. طبقات پدید می‌آیند.

رهبری با بیان این مطلب، تضاد طبقاتی را رد نمی‌کند، انکار نمی‌کند. برعکس، رهبری تاریخ، واقعیت‌ها، و تاریخ تکامل را به شکلی مطابق با حقیقت آن بررسی و ارزیابی می‌کند. مبارزه طبقاتی نیز همیشه وجود داشته است، اما اساس آن، مبارزه و تضاد بین کمون و دولت، یعنی بین اجتماع ایجاد شده توسط زن و سیستم قدرت-دولتی ایجاد شده توسط ذهنیت مردسالار بوده است. رهبری مبارزه تاریخی را بر این اساس قرار می‌دهد و این قطعا صحیح است.

رهبر آپو نیز بیان می‌کند. در واقع، مارکس نیز در اواخر عمرش، جستجوها و ارزیابی‌هایی در این راستا داشته است. او در مورد کمون پاریس نوشته، صحبت کرده و بحث کرده است. برخی چیزها را فهمیده است، اما نه عمرش برای این کافی بوده، نه دانشش کافی بوده و نه واقعیت آن دوران به اندازه کافی به این اجازه داده است.

در این راستا، رهبر آپو نیز می‌گوید که البته مارکس، لنین، انگلس ارزش‌های بسیار بزرگی به بشریت اضافه کرده‌اند و بر روی آن ایده‌ها و افکار، مبارزه اجتماعی بسیار قدرتمندی از ملت‌ها، زنان و بشریت شکل گرفته و ارزش‌های بسیار مهمی پدید آمده است و این‌ها را قبول می‌کند. انتقاد او این نیست. در این راستا، به طور کلی، مهم است که همه این اقشار، آثار پنج جلدی رهبری را از گذشته تا کنون، به ویژه آن آثار را دوباره بخوانند و مانیفست را نیز بر اساس آن بخوانند و به ارزیابی‌های جامع بپردازند. این می‌تواند منجر به ارزیابی‌های سالم‌تر و صحیح‌تری شود.

به تاریخ باید منطقی و دیالکتیکی نگاه کرد

همچنین، در روند اخیر، ظاهرا برخی یادداشت‌های ملاقات در دستور کار قرار گرفته است. گفته می‌شود که بحثی شدید در مورد یهودیت بر سر آن در جریان است. رهبری در «مانیفست تمدن دموکراتیک» نیز ارزیابی‌های بسیار مهمی در مورد یهودیت دارد. ارزیابی‌های کنونی او از آن‌ها مستقل نیست.

من به کسانی که این گونه بحث‌ها را انجام می‌دهند، به کسانی که نمی‌فهمند و به ارزیابی‌های متفاوت و نادرست می‌رسند، به کسانی که به ارزیابی‌های ناعادلانه می‌رسند، پیشنهاد می‌کنم که دفاعیات را دوباره بخوانند. مطالعه کنند. در طول تاریخ، علاقه یهودیان به کوردها واقعا بسیار زیاد بوده است. آن‌ها به رابطه با کوردها اهمیت زیادی داده‌اند. حتی در تاریخ، یهودیان می‌گویند که قبیله گمشده‌ای دارند و این قبیله را قبیله یهودی-کوردی می‌دانند. این‌ها در تاریخ آمده است. آیا یهودیان کورد وجود ندارند؟ بله، وجود دارند. به ویژه در موصل، در باشور. در بسیاری از نقاط تا جولمرگ. از بسیاری از اقوام نیز بخش‌های یهودی وجود دارند. در مورد کوردها نیز در طول تاریخ چنین بوده است. یهودیان در روند فدرال‌سازی در باشور کوردستان، در مبارزه انجام شده در باشور کوردستان، در برابر دیکتاتوری صدام، کمک زیادی به کوردهای باشور کرده‌اند. این را ما نمی‌گوییم، تاریخ می‌نویسد. این‌ها واقعیت است.

کوردها در منطقه یک نیروی استراتژیک هستند. هر کس که با کوردها ارتباط برقرار کند، هر کس که روابط خود را با کوردها توسعه دهد، هر کس که با کوردها اتحاد برقرار کند، در منطقه برتری می‌یابد. در تبدیل شدن به نیروی اصلی و استراتژیک منطقه، روابط استراتژیک و اتحاد با کوردها نقشی تقریبا تعیین‌کننده ایفا می‌کند. اکنون همه به این فکر می‌کنند. ترکیه نیز در مورد این بحث می‌کند. آیا بحث نمی‌کند؟ بحث می‌کند.

یکی از دلایل این روند نیز همان بحث‌هاست. یکی از ابعاد روند صلح و جامعه دموکراتیک همین است. اسرائیل نیز در مورد این بحث می‌کند، اعراب نیز، فارس‌ها نیز بحث می‌کنند.

رابطه کوردها با فارس‌ها نیز بسیار کهن و تاریخی است. رابطه با ترک‌ها نیز یک رابطه هزار ساله است. رابطه با یهودیان نیز یک رابطه هزاران ساله است. حالا وقتی رهبر آپو این واقعیت‌های تاریخی را همراه با سیاست روز ارزیابی می‌کند، چرا اینقدر واکنش‌ها و پاسخ‌های بزرگ پدید می‌آید؟ (رویکردی) صحیح نیست. باید به تاریخ نیز به درستی نگاه کرد، منطقی نگاه کرد. باید دیالکتیکی نگاه کرد. باید با جامعه‌شناسی تاریخی نگاه کرد. در این معنا نیز (آنها را) به رویکرد صحیح‌تری فرا می‌خوانم.

چگونه گریلا‌های کوهستان بدون اصلاحات قانونی به دشت خواهند آمد؟

تعریف این روند به عنوان «روند ترکیه بدون ترور» (آنگونه که حکومت تعریف می‌کند) بسیار اشتباه است. صراحتا بگوییم، ما این عبارت، این تعریف را رد می‌کنیم. این گفتمان باید از دستور کار خارج شود. نام این روند مشخص است: «روند صلح و جامعه دموکراتیک». رهبر آپو در ۲۷ فوریه «فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک» را صادر کرد. این فراخوان، فراخوانی بود که با توافق و اجماع مشترک با هیئت دولتی توسعه یافته بود. بنابراین، با این عبارت - یعنی با نام روند - خود دولت نیز روند صلح و جامعه دموکراتیک را پذیرفته است. در این صورت، گفتمان «ترکیه بدون ترور» باید حذف و از دستور کار خارج شود. در غیر این صورت، بحث‌های صحیح نمی‌تواند شکل گیرد و پیشرفت صحیحی در این روند حاصل نخواهد شد.

دوم اینکه، اکنون با جنگ اسرائیل و ایران، اهمیت و ارزش این روند بار دیگر آشکار شده است. در حال حاضر منطقه در یک جهنم بزرگ قرار دارد. همه جا در آتش می‌سوزد. و اکنون با ایران، نوبت به ترکیه رسیده است. آن بحث‌ها قطعا صحیح است. شروع شده است؛ غزه، لبنان، سوریه، اکنون ایران؛ حالا نوبت ترکیه است. منطقه دوباره طراحی می‌شود. این یک روند مربوط به طراحی مجدد منطقه است. بنابراین باید به درستی بحث کرد. در این زمینه، اکنون دولت و حکومت نیز باید گام‌های مشخصی بردارند.

ما به عنوان جنبش، کاری را که باید انجام می‌دادیم، انجام دادیم. هر گامی را برداشتیم. به فراخوان رهبر آپو پاسخ مثبت دادیم. در ۱ مارس آتش‌بس اعلام کردیم. سپس در ۵ می، دوازدهمین کنگره پ‌ک‌ک را برگزار کردیم. در کنگره، به فعالیت‌ها تحت نام پ‌ک‌ک پایان دادیم. تصمیم گرفتیم به مبارزه مسلحانه پایان دهیم. ما در حال حاضر مبارزه مسلحانه علیه ترکیه را به پایان رسانده‌ایم. ما علیه ترکیه مبارزه مسلحانه نمی‌کنیم.

اکنون در مقابل این، ترکیه، دولت ترکیه باید قدم بردارد. در مقابل نیرویی که علیه ترکیه مبارزه مسلحانه نمی‌کند، چه خواهد کرد؟ ترکیه چگونه ار این روند استقبال خواهد کرد؟ باید گام بردارد. این نیرو اکنون می‌گوید: «من دیگر علیه ترکیه مبارزه مسلحانه نخواهم کرد.» «از سلاح استفاده نخواهم کرد. من می‌خواهم به سیاست بپردازم. می‌خواهم سیاست دموکراتیک انجام دهم.»

در این صورت، ترکیه حق سیاست دموکراتیک را برای این افراد به رسمیت خواهد شناخت. برای ما اصلاحات قانونی و اساسی و مقررات حقوقی انجام خواهد داد. فضای سیاسی باز خواهد شد تا این افرادی که علیه ترکیه از سلاح استفاده کرده‌اند، بتوانند در ترکیه به سیاست بپردازند. بتوانند فعالیت اجتماعی انجام دهند.

در این زمینه هیچ گامی برداشته نمی‌شود. دیگر از این فراتر نمی‌رود. فراتر از توقف مبارزه مسلحانه دیگر چه خواهد شد؟ اکنون نوبت به طرف مقابل می‌رسد که گام بردارد. نوبت به مخاطب می‌رسد که گام بردارد. چگونه گریلا‌های کوهستان بدون اصلاحات قانونی و اساسی به دشت خواهند آمد؟ چگونه در دشت سیاست خواهند کرد؟ برای اینکه در دشت سیاست کنند، باید اصلاحات قانونی و اساسی انجام داده و فضای سیاسی را باز کند، حق سیاست را به رسمیت بشناسد، تا گریلا سلاح را کنار بگذارد و در دشت سیاست کند.

یک دولت با نیت خوب، روز دوم پس از کنگره کمیسیون تشکیل می‌داد

اکنون یک دموکراسی سلاح در جریان است. این بار می‌گویند: «خب، کنگره برگزار شد.» می‌گویند: «پ‌ک‌ک سلاح را کنار بگذارد. بعد ما کمیسیون تشکیل خواهیم داد. کمیسیون شروع به کار خواهد کرد.» این به چه معناست؟ این نشان می‌دهد که هیچ نیت جدی، ذهنیت جدی، ذهنیت حل و فصل، یا سیاست حل و فصلی ندارند. دولتی با نیت حل و فصل، با ذهنیت و سیاست حل و فصل، بلافاصله پس از پایان یافتن فعالیت‌ها تحت نام پ‌ک‌ک و توقف مبارزه مسلحانه – یعنی پس از تصمیم به پایان دادن به آن – روز دوم بلافاصله کمیسیون تشکیل می‌داد، مجلس را گرد هم می‌آورد، مجلس بحث می‌کرد، قانون وضع می‌کرد. یک قانون خاص برای پ‌ک‌ک تصویب می‌کرد، حق سیاست را به رسمیت می‌شناخت، اصلاحات قانونی و اساسی انجام می‌داد و گریلا نیز می‌آمد و در دشت و شهر سیاست می‌کرد. یک دولت، یک قدرت با نیت جدی و نیت خوب، با ذهنیت حل و فصل، این کار را می‌کرد.

از ۱۲ می تاکنون چقدر زمان گذشته است؟ اکنون ژوئن است، اواخر ژوئن است؛ هنوز هیچ چیز مشخصی وجود ندارد. این قابل قبول نیست. همین چند روز پیش یک کنفرانس در استانبول برگزار شد: کنفرانس «گشودن راه صلح»، واقعا یک کنفرانس بسیار مهم بود. من تا حدی آن را دنبال کردم. افراد بسیار ارزشمندی در آن شرکت کرده بودند، بحث‌های بسیار مهمی انجام شد. شاید تعداد کم بود، اما کیفیت خوبی داشت.

همه نمایندگان احزاب اپوزیسیون به کنفرانس پیام فرستادند. آن ارزیابی‌ها بسیار به جا هستند. تا زمانی که مسئله کورد حل نشود، ترکیه نمی‌تواند دموکراتیزه شود. برای دموکراتیزه شدن ترکیه، باید مسئله کورد را بر اساس دموکراتیک حل کند. باید هویت کوردها را به رسمیت بشناسد. هویت کوردها باید تحت تضمین قانون اساسی قرار گیرد. موجودیت و هویت آن‌ها، فضای سیاسی، فضای سیاسی دموکراتیک باید به طور کامل باز شود. رهبر آپو باید به آزادی جسمانی دست یابد. رهبر آپو باید سیاست کند. روند صلح و جامعه دموکراتیک را مدیریت کند، آن را به پیش ببرد. و این در بحث‌ها نیز وجود داشت. واقعا حزب اصلی اپوزیسیون، حزب جمهوری‌خواه خلق (ج‌ه‌پ)، باید این روند را به طور کامل در آغوش بگیرد و به شکلی بسیار قوی و فعال در این روند شرکت کند.

می‌توانیم این روند را از حالت یک ابزار در دست حکومت خارج کنیم

اگر این روند به طور قدرتمندی توسط جامعه و همچنین توسط اپوزیسیون، سازمان‌های مردم‌نهاد، زنان، جوانان، علویان، و تمامی اقشار اجتماعی به طور قدرتمندی در آغوش گرفته شود، اگر در این راستا مبارزه قدرتمندی شکل گیرد، اگر اپوزیسیون نیز به طور کامل آن را در آغوش بگیرد و در این روند شرکت کند و اگر یک سیاست قوی در مورد حل دموکراتیک مسئله کورد و دموکراتیزه شدن ترکیه ارائه دهد و در این زمینه گام‌های مختلفی بردارد، قطعا می‌توانیم این روند را از حالت یک ابزار در دست این حکومت خارج کنیم. یعنی اگر به دست این حکومت سپرده شود، این حکومت نیز این روند را به ابزاری تبدیل کرده و پیش خواهد برد و نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. بنابراین، تمامی جامعه، تمامی اقشار اجتماعی، سازمان‌های مردم‌نهاد، و اپوزیسیون باید این روند را به شکلی بسیار قوی در آغوش بگیرند و در این زمینه دستور کار ایجاد کرده، پروژه‌هایی برای راه‌حل‌های عملی ارائه دهند و یک بحث فشرده و روند عملی توسعه دهند.

وگرنه در وضعیت کنونی هنوز هیچ گام مشخصی برداشته نشده است. به همین دلیل نمی‌توانیم از یک انسداد کامل صحبت کنیم، اما نمی‌توانیم از روندی که به طور کامل در مسیر خود پیش می‌رود نیز صحبت کنیم. روندی آهسته و با دشواری، با مبارزه، تلاش و فشار محافل دموکراتیک، کوردها و جنبش آزادی‌خواهانه پیش می‌رود و به ویژه با تلاش و کوشش فراوان رهبر آپو، روندی است که گرمای خود را حفظ کرده است. وگرنه رویکرد کنونی حکومت، رویکردی نیست که بر پایه حل دموکراتیک مسئله کورد و دموکراتیزه کردن ترکیه باشد. می‌گوید «پ‌ک‌ک سلاح را زمین بگذارد و بیاید تسلیم شود.» پ‌ک‌ک در برابر این رویکرد و این طرز فکر، نه سلاح را زمین می‌گذارد و نه تسلیم می‌شود. ما این نوع دستور کارها و این نوع ارزیابی‌ها را به شدت محکوم و رد می‌کنیم. این حکومت باید جدی باشد.

منطقه در حال حاضر به جهنم تبدیل شده است. این آتش به ترکیه سرایت خواهد کرد. تنها راه برای نجات ترکیه از این وضعیت، قطعا رابطه و اتحاد استراتژیک با کوردها است. حل دموکراتیک مسئله کورد، دموکراتیزه شدن ترکیه، و دستیابی تمامی اقشار ساکن در ترکیه به حقوق خود بر پایه شهروندی آزاد است. در غیر این صورت، یک فاجعه بزرگ در انتظار ترکیه است.

اگر در استانبول فاشیسم باشد، در آمد دموکراسی نخواهد بود

حملات علیه اپوزیسیون به شدت ادامه دارد. این نیز نشان می‌دهد که حکومت تا چه حد با این روند بی‌تفاوت برخورد می‌کند. نشان می‌دهد که هیچ برنامه، سیاست و پروژه جدی برای راه‌حل جدی و دموکراتیزه کردن ترکیه وجود ندارد.

اگر حسن نیت، نیت جدی، ذهنیت و سیاست برای دموکراتیزه کردن ترکیه وجود داشت، این همه فشار سنگین، این همه خشونت بر اپوزیسیون اعمال نمی‌شد. فضای سیاسی دموکراتیک تا انتها باز می‌شد.

اگر در استانبول فاشیسم باشد، در آمد دموکراسی نخواهد بود. اگر در ترکیه فاشیسم باشد، مسئله کورد در کوردستان به صورت دموکراتیک حل نخواهد شد. در کوردستان دموکراسی وجود نخواهد داشت. این ممکن نیست. این فشارها بر اپوزیسیون، در بسیاری از اقشار نیز تردیدها و نگرانی‌های زیادی را ایجاد می‌کند. یعنی یک حکومتی که نیتش بد نیست، چرا به چنین چیزهایی متوسل شود؟ می‌گوید در شهرداری‌های ج‌ه‌پ فساد هست. خب، آیا در شهرداری‌های حزب عدالت و توسعه (آک‌پ) فساد نیست؟ من این را پیشنهاد می‌کنم که یک کمیسیون مستقل تشکیل شود. در آن کمیسیون مستقل، از همه احزاب عضو باشند. از محافل حقوقی دموکراتیک نیز بسیاری از افراد در آن کمیسیون حضور داشته باشند. آن کمیسیون، ابتدا شهرداری‌های آک‌پ را و سپس شهرداری‌های ج‌ه‌پ و سایر شهرداری‌های اپوزیسیون را، تمامی شهرداری‌ها را مورد تحقیق فساد قرار دهد. تمامی شهرداری‌ها را بررسی کند. یک بررسی، یک تحقیق انجام دهد. ببینیم وضعیت چه خواهد شد؟

در کوردستان دیدیم. قبلا شهرداری‌های حزب دموکراتیک خلق‌ها (ه‌د‌پ) را با قیم تصرف کردند. اکنون نیز همان سیاست ادامه دارد. با یک انتخابات جدید دوباره شهرداری‌ها گرفته شدند. ویرانی دیده شد. دیده شد که چگونه شهرداری‌ها در باتلاق بدهی فرو رفته‌اند، چگونه آن شهرداری‌ها با فساد به ورطه نابودی کشیده شده‌اند. همه آن‌ها قیم‌های آک‌پ بودند، افراد آک‌پ بودند. شهرداری‌های آک‌پ در فساد غرق شده‌اند. اگر فساد هست، پس این تحقیقات فساد باید در مورد همه آن‌ها انجام شود.

این دولت، این قدرت باید به خود آید

روند صلح و جامعه دموکراتیک آغاز شد. راه دموکراسی گشوده خواهد شد، راه سیاست باز خواهد شد. تمامی اپوزیسیون، جامعه، این روند را در آغوش خواهند گرفت تا این روند به نتیجه برسد. در چنین روندی، شما یک تقسیم بزرگ ایجاد می‌کنید. در اپوزیسیون یک گسست بزرگ ایجاد می‌کنید. در جامعه قطبی‌سازی را عمیق‌تر می‌کنید. در این اقشار واکنش بزرگی نسبت به روند ایجاد می‌کنید. تردید ایجاد می‌کنید. سپس می‌گویید: «من این روند را پیش خواهم برد. من این روند را به نتیجه خواهم رساند. ترکیه بدون ترور...» البته از همین عبارت «ترکیه بدون ترور» نیز مشخص می‌شود که چه ذهنیتی دارند. از حملات به اپوزیسیون مشخص می‌شود که چه ذهنیتی دارند.

می‌گویم به خود بیایید. این دولت، این قدرت به خود آید. دیگر نمی‌توانی کوردها را فریب دهی. نمی‌توانی با بازی‌های کثیف کوردها را فریب دهی. آن دوره تمام شد، آن دوره به تاریخ پیوست. به حقیقت بیا، به واقعیت بیا. بازی نکن. روی زمان بازی نکن، روی شرایط سیاسی بازی نکن.

روی شرایط سیاسی بازی می‌کند. به تحولات نگاه می‌کند، بر اساس آن لحنی را انتخاب می‌کند. مسئله کورد یک مسئله بسیار اساسی برای ترکیه است. دلیل اصلی فاشیسم در ترکیه، دلیل اصلی استبداد، خود مسئله کورد است. این سیاست‌های نسل‌کشی است، سیاست‌های انکار-نابودی است. راه دموکراتیزه شدن ترکیه، البته از حل دموکراتیک مسئله کورد می‌گذرد. از به رسمیت شناختن هویت کورد می‌گذرد. از به رسمیت شناختن آزادی و موجودیت کورد می‌گذرد. ترکیه اینگونه دموکراتیزه می‌شود. این نیز با در آغوش گرفتن این روند توسط اپوزیسیون و تمامی جامعه ممکن است. تو تمامی این اقشار را سرکوب می‌کنی، له می‌کنی. تحت خشونت بزرگی قرار می‌دهی.

اپوزیسیون با دیدن این واقعیت نباید فریب این بازی‌ها را بخورد. این یک روند مهم است. رهبر آپو زحمات و تلاش‌های عظیمی دارد. جنبش آزادی‌خواهانه، کوردها، نیروهای دموکراتیک، زنان نیز همینطور. مبارزه و تلاش عظیمی وجود دارد. واقعا برای تبدیل این روند به یک روند حل و فصل، همه باید این روند را بسیار قوی در آغوش بگیرند، مبارزه را گسترش دهند و مبارزه‌ای متحد و مشترک را پیش ببرند. این بسیار مهم است.

این روند بعد از ایران در ترکیه نیز آغاز خواهد شد

منطقه در حال حاضر واقعا میدان آتش است. خون در جوی‌ها جاری می‌شود. یعنی یک تخریب زیست‌محیطی، تخریب طبیعت وجود دارد؛ شهرها با خاک یکسان می‌شوند. تمامی منابع جامعه بمباران می‌شوند. یک کلمه: وحشتناک!

این‌ها همه جدید نیستند. در واقع این روند با جنگ خلیج آغاز شد. روندی است که در دهه ۹۰ شروع شده است. گام به گام توسعه یافت. مداخله در عراق، مداخله در افغانستان، حمله به غزه (۷ اکتبر)، سپس حمله به لبنان، سوریه، جنگ داخلی که در سوریه از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، جنگی که سال‌هاست ادامه دارد... اکنون تمام این تحولات در ایران، ادامه روندی است که در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد. در این میان توطئه‌های بین‌المللی نیز وجود دارد. این روند به نقطه پیشرفته‌ای رسید و سپس به سرعت مداخله در این منطقه توسعه یافت.

این به طور کامل مرحله بسیار مهمی از مداخله‌ای است که قدرت‌های بین‌المللی، سیستم هژمونیک سرمایه‌داری در منطقه در حال توسعه آن هستند. یعنی باید این روند را به عنوان مرحله بسیار مهمی از جنگ جهانی سوم ارزیابی کرد. از آن جدا نیست. منطقه دوباره طراحی می‌شود. منطقه بر پایه منافع سرمایه جهانی، سرمایه هژمونیک، سرمایه امپریالیستی و سرمایه‌داری دوباره طراحی می‌شود. نظام سیاسی در منطقه دوباره شکل می‌گیرد.

بنابراین، در حالی که منطقه دوباره طراحی می‌شود و بر اساس منافع سرمایه هژمونیک جهانی شکل جدیدی به خود می‌گیرد، نظام‌های دولت-ملت بسته، درون‌گرا، محافظه‌کار و فاشیست در حال فروپاشی هستند. زیرا این ساختار دولتی به این سیستم سرمایه هژمونیک خدمت نمی‌کند، به منافع آن آسیب می‌رساند. به همین دلیل آن‌ها را فرو می‌پاشند.

اکنون یکی از بازوهای این هم ایران است. مداخله در ایران را نیز باید در این چارچوب ارزیابی کرد. مداخله در ایران، تنها با گفتمان «تولید هسته‌ای دارد، تولید سلاح هسته‌ای دارد» نیست. این‌ها بهانه‌اند. با همین بهانه به عراق نیز حمله کردند.

مداخله اصلی، مداخله‌ای است که به سمت سیستم هدایت می‌شود. سیستم دولتی در ایران نیز دوباره شکل خواهد گرفت و بازسازی خواهد شد. این بسیار واضح است. و نوبت به ترکیه خواهد رسید. زیرا این نوع ساختارهای سیستمی دیگر برای سیستم هژمونیک امپریالیستی جهانی یک بار هستند. مانعی در برابر سرمایه جهانی هستند. اینگونه می‌بینند.

در لیبی آغاز شد، سوریه، عراق، اکنون ایران. از این رو، باید به این رویداد از یک پنجره وسیع، از یک افق گسترده نگاه کرد. می‌گویند باید «کلان‌نگر» بود. واقعیت این است. بنابراین، این جنگ، جنگ بازآرایی ایران است.

حتی اگر این رژیم پس از این مداخله سرپا بماند، در روند بعدی نمی‌تواند برای مدت طولانی سرپا بماند. دیگر آن را به این وضعیت رسانده‌اند. شاید حتی اگر سرپا بماند، برای مدتی دیگر در وضعیتی بسیار ضعیف به حیات خود ادامه می‌دهد. اما پس از آن تغییر می‌کند، مجبور به تغییر می‌شود. سیستم، به تدریج چنین نتیجه‌ای را در آنجا به بار خواهد آورد. بنابراین، البته این حمله مستقیما به سیستم و رژیم ایران است. این حمله برای تغییر رژیم است.

تاثیر این امر بر کل منطقه خواهد بود. اکنون آمریکا نیز رسما وارد جنگ شده است. از ابتدا نیز یک مداخله در خاورمیانه با شروع از آمریکا، انگلیس و اسرائیل وجود داشته است.

در نتیجه تمامی این مداخلات، اسرائیل، که نیروی اصلی مدرنیته سرمایه‌داری است، می‌خواهد به نیروی هژمونیک منطقه تبدیل شود. اسرائیل می‌خواهد به عنوان یک نیروی هژمونیک در منطقه ساخته شود. این واضح است. بنابراین، نفوذ اسرائیل در کل منطقه به تدریج افزایش خواهد یافت. نفوذ آمریکا، انگلیس و غرب به تدریج بیشتر خواهد شد. و تمامی دولت‌ها و نظام‌های سیاسی در خاورمیانه در سیستم جهانی ادغام خواهند شد. هدف همین است. به داخل سیستم کشیده خواهند شد. و تاثیر این امر بر عراق نیز خواهد بود.

عراق در حال حاضر در هرج و مرج بزرگی است. هرگز از آن خارج نشد. این هرج و مرج بیشتر در عراق عمیق‌تر خواهد شد، اینطور به نظر می‌رسد. درگیری‌های داخلی ممکن است آغاز شود. سایر مناطق نیز همینطور است. اگر ترکیه روند صلح و جامعه دموکراتیک را به درستی ارزیابی نکند، اگر گام عملی بر ندارد، ترکیه نیز از این امر بسیار بسیار متاثر خواهد شد و واقعا آن روند پس از ایران در ترکیه نیز آغاز خواهد شد. به همین دلیل این روند مهم است.

جنگ اصلی از داخل هدایت شد

در این روند، این نیز آشکار شد؛ تمامی سیستم‌های دولت-ملت ملی‌گرا، مذهبی و تک‌محور، در نهایت با چنین ویرانی و فسادی روبرو می‌شوند. به عنوان مثال، برای مدت طولانی در ایران مطالبات آزادی، مطالبات دموکراسی، مطالبات حق و عدالت وجود دارد، درست است؟ «ژن، ژیان، آزادی» فقط قیام کوردها، قیام زنان نبود. تمامی جوامع، تمامی خلق‌های ساکن در ایران، حتی در داخل سیستم نیز کسانی بودند که از آن حمایت کردند. آزادی مطالبه شد. رژیم ایران به روی همه آن‌ها چشم خود را بست، آنها را سرکوب کرد. تلاش کرد با اعدام تربیت کند. تلاش کرد اراده مردم را بشکند، جامعه را تسلیم کند. با سرکوب، خشونت، زندان... این فساد عظیمی را ایجاد کرد. اکنون مثلا موساد، سیا، گویی از درون ایران را فتح و اشغال کرده‌اند.

حتی در داخل (ایران) کارگاه‌های پهپاد ساخته‌اند. ده‌ها هزار جاسوس را سازماندهی کرده‌اند. از داخل جاسوس جذب کرده‌اند. از داخل دولت جاسوس جذب کرده‌اند. از داخل به آن را به دست گرفته‌اند؛ مانند اسب تروجان...

این همه فساد، نتیجه همین سیاست است. اگر ایران سیاستی دموکراتیک را اساس قرار می‌داد، اگر اصلاحات دموکراتیک ریشه‌ای انجام می‌داد، اگر به مطالبات زنان، کوردها، بلوچ‌ها و تمامی خلق‌ها، به مطالبات تمامی اقشار جامعه پاسخ می‌داد؛ اگر واقعا اصلاحات ریشه‌ای انجام می‌داد، اگر دموکراتیزه می‌شد، آیا این همه ده‌ها هزار جاسوس علیه ایران کار می‌کردند، دشمنی می‌کردند؟ آیا موساد، سیا، میت – هر نوع سازمان اطلاعاتی – گویی از درون آن را اشغال می‌کردند؟ آیا کشور را تصرف می‌کردند؟

جنگ اصلی از داخل هدایت شد. بسیاری از انفجارها از داخل انجام شد. بله، هواپیماهای جنگی اسرائیل، هواپیماهای جنگی آمریکا اقدام کردند، اما بسیاری از ترورها از داخل انجام شد. کادرهای ایدئولوژیک سیستم، از سپاه پاسداران گرفته تا دیگران، تصفیه و نابود شدند.

ترکیه، فاشیست‌ترین سیستم منطقه، باید نتیجه‌گیری کند

من در اینجا به ویژه می‌خواهم توجه را به ترکیه جلب کنم: ترکیه نیز به عنوان یک کشور دولت-ملت، دارای نژادپرست‌ترین، فاشیست‌ترین و تک‌سالارترین ساختار قدرت در منطقه است. باید نتایج بسیار بزرگی از این بگیرد.

اکنون مثلا وضعیت فساد وحشتناکی را می‌بینید. به همین دلیل چیز بسیار قدرتمندی هم اتفاق نمی‌افتد. بله، در برابر حملات، اکنون جامعه صدایش درنمی‌آید. زیرا یک فرهنگ سنتی ریشه‌دار در برابر غرب نیز وجود دارد. ضدیت با غرب در ایران قوی است. اما این به معنای ادامه همیشگی این وضعیت نیست. این رژیم خشم و واکنش شدیدی در جامعه ایجاد کرده است. به همین دلیل، باقی ماندن آن دشوار به نظر می‌رسد. حتی اگر باقی بماند، به نظر نمی‌رسد که برای مدت طولانی باقی بماند.

فراخوان‌های سازمان‌های روژهلات نباید در حد حرف باقی بماند، باید به عمل درآید

در برابر این وضعیت، کوردها موضع خود را اعلام کردند. البته کوردها باید به نیروی خود، به سازماندهی خود و به دفاع از خود متکی باشند. کوردها نمی‌توانند موجودیت و آزادی خود را با تکیه بر هیچ نیرویی، با اعتماد و انتظار از کسی، تأمین و تضمین کنند.

ابتدا این را بگویم؛ این بسیار مهم است. استراتژی مبارزه کوردها نیز مشخص است؛ استراتژی ملت دموکراتیک، فهم ملت دموکراتیک است. کوردها پروژه و فهم زندگی مشترک با همه ملت‌ها را دارند.

بنابراین، این موضوع در بیانیه‌های حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) نیز به وضوح بیان شده بود. آن‌ها با چنین استراتژی‌ای مبارزه می‌کنند. بنابراین، ما در تلاش برای توسعه یک مبارزه مشترک، یک سازماندهی مشترک، یک دفاع مشترک با تمامی ملت‌های ایرانی و کوردستانی هستیم. در واقع، تنها به این شکل می‌توانند از خود محافظت کنند، از خود دفاع کنند و موجودیت و آزادی خود را نیز تضمین کنند. این مهم است.

البته در این منطقه، کوردها یک نیروی بسیار مهم و استراتژیک هستند. کوردها تا حدی که سازماندهی شده و مبارزه سازماندهی شده انجام می‌دهند، تا حدی که با اعتماد به نیروی خود سازماندهی و مبارزه می‌کنند، در این دنیا و در این منطقه زندگی می‌کنند. کوردها نیز حق سیاست‌ورزی و دیپلماسی دارند. کوردها نیز سیاست می‌کنند، دیپلماسی می‌کنند و فعالیت‌های رابطه و اتحاد استراتژیک را انجام می‌دهند. با ملت‌ها، با جامعه مدنی، روابط تاکتیکی توسعه می‌دهند و تلاش می‌کنند از روابط تاکتیکی بهره‌برداری کنند. یعنی این شرایط سیاسی را ارزیابی می‌کنند؛ چگونه می‌توانند آن را به نفع خود، به نفع ملت‌ها، به نفع جامعه، به نفع خود ارزیابی کنند؟ از آن بهره‌برداری می‌کنند، بر روی آن تمرکز می‌کنند، بر اساس آن برنامه‌ریزی می‌کنند، سیاست توسعه می‌دهند، گام عملی برمی‌دارند، سازماندهی می‌کنند. همه این‌ها را انجام می‌دهند.

در این زمینه، تا آنجا که ما دنبال کرده‌ایم، آمادگی‌ها و مشارکت‌های مشخصی نیز دارند. تا زمانی که هیچ قدرتی به آنها حمله نکند، آنها نیز حمله نخواهند کرد. از خود محافظت خواهند کرد، از خود دفاع خواهند کرد و سعی خواهند کرد موجودیت و آزادی خود را حفظ و تضمین کنند. اما هر قدرتی که حمله کند، قوی‌ترین پاسخ را به آن خواهند داد و مبارزه را ادامه خواهند داد. این روحیه اصلی مبارزه کوردها، درک اصلی آنهاست. رویکرد کوردهای روژهلات را نیز در بیانیه‌ها و رویکردها همین‌گونه دیدیم. این واضح و روشن است.

در روژهلات کوردستان– که برای کل کوردستان نیز صدق می‌کند – وحدت ملی بسیار مهم است. عمل مشترک، توسعه و پیشبرد این روند با سیاست مشترک، فهم مشترک و رویکرد مشترک، بسیار بسیار مهم است. در این زمینه نیز فراخوان‌های مختلفی از سوی سازمان‌های روژهلات مطرح شده است. این فراخوان‌ها نباید در حد حرف باقی بماند. البته باید عملی شوند. واقعا باید به تجسم برسند. از میان سازمان‌های کوردی نیز باید یک موضع و عمل مشترک وحدت ملی پدید آید. این نیز مهم است. تاثیر این امر در پیروزی کوردها نیز بسیار بزرگ خواهد بود. این برای تمامی کوردها صدق می‌کند. در این روند، وحدت ملی کوردها بسیار مهم است. موضع ملی بسیار مهم است. این واقعا سود بسیار زیادی برای کوردها به همراه خواهد داشت. در این زمینه نیز در همه جا باید تلاش‌ها توسعه یافته و شدت یابند.

برخی اقدامات نیز انجام شده که بسیار ارزشمندند. اخیرا، چند روز پیش نیز کنفرانس وحدت ملی زنان کورد در باشور کوردستان برگزار شد. این یک کار بسیار مهم است. قبلا نیز در جای دیگری برگزار شده بود. کارگاه‌های آموزشی در بسیاری از نقاط برگزار می‌شود، جلسات مختلفی تشکیل می‌شود. کار ملی کلی کوردها در قامشلو برگزار شده بود. ما باید این‌ها را در هر کجا، در هر بخش توسعه دهیم و به یک کنگره ملی عموم کورد و یک وحدت تبدیل کنیم. این یک روند تاریخی است. کوردها باید با توسعه وحدت ملی از آن استقبال کنند و از این طریق دستاوردهای بزرگی خواهند داشت.

در برابر نابودی طبیعت و جامعه باید واکنش قوی‌تری نشان داد

در کوردستان تاراج عظیمی در جریان است، تخریب طبیعت وجود دارد. نسل‌کشی‌ای علیه طبیعت در جریان است. در کوردستان، این به عنوان بخشی از سیاست‌های نسل‌کشی توسعه می‌یابد. در ترکیه، در همه جای دنیا وجود دارد. به ویژه در کوردستان این بسیار زیاد است. در این زمینه نیز مبارزه‌ای در جریان است. در همه جا واکنش‌هایی علیه معادن، نیروگاه‌های برق آبی، سدها و تاراج طبیعت نشان داده می‌شود.

حالا شروع کرده‌اند، در بسیاری از نقاط چاه می‌زنند. به اصطلاح نفت استخراج می‌کنند، گاز استخراج می‌کنند، گاز شیل استخراج می‌کنند. دیگر نه جغرافیایی باقی گذاشتند و نه طبیعتی. چنین نسل‌کشی‌ای در جریان است. این واکنش‌ها ضعیف می‌مانند. باید واکنش قوی‌تری نشان داد. باید در برابر این تخریب طبیعت با درک دفاع از خود در همه جا مبارزه کرد. در درسیم، در بوتان، در سرحد، در همه جا باید بسیار قوی مبارزه کرد.

همین سیاست‌ها در حوزه اجتماعی نیز اجرا می‌شود. مواد مخدر، فحشا و جاسوسی؛ اینها نیز شدید هستند. ما همیشه در مورد سیاست بحث می‌کنیم، اما در مسائل اجتماعی نیز واقعا وضعیت‌هایی وجود دارد که می‌توان آنها را قانقاریا نامید. حمله جنگ ویژه شدیدی وجود دارد. فساد و تباهی جامعه بسیار زیاد است. اینها به عنوان بخشی از نسل‌کشی فرهنگی، به عنوان سیاست‌های تخریب اجتماعی، با سیاست‌های جنگ ویژه انجام می‌شوند. اکنون در این زمینه نیز آگاهی، حساسیت، سازماندهی و یک موضع دفاع از خود وجود دارد. اما تکه‌تکه، پراکنده و ضعیف است. این را باید بیشتر تقویت کرد. مثلا در چند جا علیه مواد مخدر راهپیمایی شد. اینها معنادار هستند. اما این حساسیت را باید بیشتر توسعه داد، آن را در سراسر کوردستان، در ترکیه گسترش داد و تقریبا آن را به یک مبارزه جامع اجتماعی، به یک مبارزه دفاع از خود تبدیل کرد.

خشونت وحشتناکی علیه زنان وجود دارد. یک خشونت چندبعدی از هر جهت وجود دارد. در برابر این، خوددفاعی زنان بسیار مهم است. مبارزه سازمان‌یافته و متحد زنان بسیار مهم است. یعنی تمامی این مبارزات را باید به یک مبارزه متحد، جامع و خوددفاعی تبدیل کرد و در این زمینه مبارزه‌ای آگاهانه و سازمان‌یافته را پیش برد. تنها به این طریق می‌توان حملات جنگ ویژه را دفع کرد و تاثیر آنها را شکست.

فعالیت‌های آموزشی بسیار مهم هستند. یعنی در این زمینه آگاهی‌بخشی، آموزش جامعه، کودک، نوجوان، زن و سازماندهی آن‌ها بسیار مهم است. سازماندهی باید با آموزش در هم آمیخته باشد و عمل باید با آموزش در هم آمیخته باشد. این را باید با قدرت بیشتری پیش برد. کارها بسیار ارزشمند و گرانبها هستند. واقعا تبریک می‌گوییم، اما همانطور که گفتم، این را باید به صورت سازمان‌یافته‌تر و قوی‌تر پیش برد.

مبارزه برای صلح و جامعه دموکراتیک را باید با خط زیلان به موفقیت رساند

یاد رفیق زیلان را با احترام، عشق و سپاس فراوان گرامی می‌دارم. خط رفیق زیلان، هم برای مبارزه آزادی زنان و هم برای آزادی، یک مانیفست آزادی است. من تا حدودی با اشتیاق رفیق زیلان به آزادی، جستجوی او برای آزادی، ایستادگی‌اش، فداکاری‌اش، از خود گذشتگی‌اش، وفاداری‌اش و شیوه زندگی‌اش از نزدیک آشنا هستم. رفیق زیلان شخصیتی برنامه‌ریز، منظم، هدف‌گرا و تا آخر مدعی بود. درک و فهم او از رهبری و نحوه مشارکت او در حقیقت رهبری، در این زمینه بی‌عیب و نقص است. وفاداری او به رهبری نامحدود است. درک صحیح حقیقت رهبری و مشارکت و اجرای آن واقعا بی‌عیب و نقص است. این یک ایستادگی، یک خط است که برای همه رفقای زن، همه زنان، مردم ما، جامعه ما؛ یعنی برای هر کسی که برای آزادی مبارزه می‌کند، باید اساس قرار گیرد.

و ما باید بر پایه این خط، مبارزه برای صلح و جامعه دموکراتیک را نیز با ادعا، عزم، اشتیاق آزادی، مشارکت بالا در حقیقت رهبری، مشارکت صحیح و وفاداری پیش ببریم و قطعا به موفقیت برسانیم. صحیح‌ترین وفاداری به رفیق زیلان و شایسته او بودن نیز به این مرتبط است. راه آن از این می‌گذرد.

در این ماه نیز شهدای بزرگی را دادیم. این رفقا نیز بر پایه خط زیلان مبارزه بزرگی را به انجام رساندند، مقاومت کردند و قهرمانانه به شهادت رسیدند. رفیق سما یوجا، رفیق فیلیز یِرلی‌کایا (گولان)، بریوان زیلان، رفیق راپَرین آمد، رفیق لیلا وان، رفیق خانم یاورکایا در سال‌های اولیه مبارزه ما. همه این رفقا نیز از شهدای ماه ژوئن هستند. در خط رفیق زیلان با آن روح، با آن ایمان مبارزه کردند و قهرمانانه به شهادت رسیدند. اشتیاق به آزادی، وفاداری، مبارزه و عزم، رفقای قدرتمندی بودند.

همچنین در این ماه، رفقای مرد ما که قهرمانانه به شهادت رسیدند، وجود دارند. رفیق هلمت (دیار غریب) نیز در شورای رهبری ک‌ج‌ک حضور داشت. برای مدت طولانی با هم کار کردیم. او واقعا رفیق بسیار ارزشمندی بود. درک رهبری او بسیار توسعه‌یافته و بسیار قوی بود. احساسات میهن‌دوستی او بسیار عمیق بود. کوردستانی بود. او واقعا رفیقی بسیار صادق و پاک بود. یاد او را نیز با احترام، عشق و سپاس فراوان گرامی می‌دارم. او نماد خط وحدت ملی باشور کوردستان است. کار وحدت ملی باید در امتداد خط دکتر سیروان‌ها، هلمت‌ها و ویان‌ها توسعه یابد. این بسیار مهم است.

همچنین رفیق فاضل بوتان در این ماه به شهادت رسید. رفیق علی پلنگ، رفیق فرهاد شیبلی از شهدای این ماه هستند. یاد همه آنها را با احترام، عشق و سپاس فراوان گرامی می‌دارم. همه این رفقا و در شخص این رفقا، یاد تمامی شهدای انقلاب و آزادی را با احترام و عشق فراوان گرامی می‌دارم. برای به موفقیت رساندن مبارزاتشان با تمام توان و انرژی خود تا آخرین نفس کار خواهیم کرد، مبارزه خواهیم کرد و قطعا موفق خواهیم شد.»