دوازدهمین کنگره حزب کارگران کوردستان (پکک) در روزهای ۵ تا ۷ می در مناطق حفاظتی مدیا برگزار شد. تصمیمات این کنگره که با شرکت نمایندگان تمامی ساختارهای وابسته به پکک در دو منطقه مختلف برگزار شد، در تاریخ ۱۲ می با افکار عمومی جهان به اشتراک گذاشته شد. در این کنگره که بر اساس فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک رهبر آپو در ۲۷ فوریه تشکیل شده بود، پکک تصمیم به کنار گذاشتن سلاح و توقف فعالیتهای انجام شده تحت نام پکک گرفت.
«بدون شک یک روند کارزاری آغاز خواهد شد»
دوران کالکان، یکی از بنیانگذاران پکک، در سخنرانی پایانی کنگره اظهار داشت:
«در طول این سه روز، ما بحثهای مهمی را در راستای دیدگاهها و خواستههای رهبر آپو انجام دادیم و تصمیمات تاریخی گرفتیم. بدون شک، اجرای حداقل این تصمیمات، روند جدیدی را توسعه خواهد داد و یک روند کارزاری را در راستای مبارزه آزادی کوردستان، دموکراتیزاسیون خاورمیانه و توسعه بیشتر زندگی دموکراتیک بشریت آغاز خواهد کرد. ما صمیمانه به این امر ایمان داریم. ما در این کنگره تعریف روشن، برنامهریزی، تدوین برنامه و تصمیمگیری برای چنین روندی را انجام ندادیم، اما راه را برای آن گشودیم. آن هم به طور کامل...
ما بر این اساس به وضوح مشخص کردیم که چه چیزهایی لازم است و چه چیزهایی باید پشت سر گذاشته شود، تغییر کند و کنار گذاشته شود. این به خودی خود یک نتیجه است. یک گشایش بسیار مهم. ما صمیمانه معتقدیم که تحولات جدید، گامهای توسعه و حملات بر اساس چنین گشایشی در امتداد خط آپویی محقق خواهند شد.
بر این اساس، برای تلاشها و مبارزاتی که انجام خواهد شد، آرزوی موفقیتهای بزرگ داریم. امیدواریم تصمیمات ما منجر به تحولات و نتایج مهمی در جهت آزادی، برابری، نیکی، زیبایی و عدالت برای مردم کورد، زنان، جوانان، مردم ترکیه و خاورمیانه و همه بشریت شود. مبارک و فرخنده باد. ما نیز امیدواریم که این تصمیمات ما واقعا وسیلهای برای هرگونه تحول آزادیخواهانه باشد.
بحثهایی که در مورد پیشنویس تصمیمات انجام دادیم، هم مشارکت عمومی و هم وضعیت عمیقتر و ملموستری را آشکار کرد. خوب بود، معنادار بود و ما معتقدیم که با موفقیت به نتیجه رسیدهایم.
«پکک نابود نشد»
در آخر چه میتوان گفت؟ این پایان، راه را برای آغازی نو باز میکند. از این نظر، رفقای سخنران قبلی نیز اشاره کردند، این موضوع هیجانانگیز و نشاطآور است. این به معنای نابودی، پایان، اضمحلال، پوسیدگی و مرگ نیست، بلکه برعکس، به معنای گشودن درهای یک رستاخیز قویتر، درستتر و موثرتر و ایجاد زمینه برای آن است. به همین دلیل است که ما میتوانیم چیزهایی بگوییم. در واقع، اگر اینطور نبود، ما واقعا نمیتوانستیم چیزی بگوییم. از این نظر، اشاره به برخی نکات ممکن است مفید باشد.
این دوازدهمین کنگره پکک است. من در تمامی کنگرههای آن به جز کنگره چهارم شرکت کردهام. شاید خوششانسترین فرد و یکی از اولین افرادی باشم که حزب به او امکان داده است. پکک با دوراندیشی، قدرت اجرایی، نبوغ و تلاش و کوشش رهبر آپو نابود نشد. او واقعا میخواست بگوید: 'من مسیح نیستم؛ من همه چیز را با کار و تلاش خلق میکنم، ۲۴ ساعت با این مسائل زندگی میکنم و روی آنها متمرکز میشوم. '
«اگر پکک نبود، چیزی به نام کوردبودن باقی نمیماند»
در روند گذشته نیز چنین بود، اما پکک آنطور که پیشبینی شده بود یا به معنای محدود کلمه، پیروزی به دست نیاورد. اما دستاوردهایی دهها و صدها برابر بیشتر از آنچه با پیروزی بیان میشود، کسب کرد و تحولات ایجاد کرد. ۴۷ سال از کنگره تاکنون سپری شده است. وقتی میپرسند 'پکک چه چیزی خلق کرد؟'، میتوان پاسخ داد 'چه چیزی خلق نکرد؟'. این یک چرخش تاریخی برای کوردستان بود. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که برای مردم کورد اتفاق افتاده است. اگر ظهور رهبر آپو و تاسیس پکک و ۴۷ سال مبارزه پکک نبود، اکنون چیزی به نام کوردبودن در زندگی باقی نمیماند. رفقا باید واقعا این را بدانند. زندگی ما گواه این است. این تعریف و تمجید نیست. اغراق در مورد پکک نیست. از این نظر، از آن به عنوان رستاخیز کورد یاد میشود. بله، تولد دوباره، خودآگاهی، گام برداشتن در راه آزادی، ایجاد اراده، آگاهی و سازماندهی آزادی؛ همه اینها با پکک اتفاق افتاد.
امید به دموکراتیزاسیون در ترکیه به یمن پکک است
بله، در زمان تاسیس پکک، جنبش چپ سوسیالیستی در ترکیه از سازمانها و گروههای متعددی تشکیل شده بود. آنها بسیار قدرتمند بودند. پکک به اندازه نیمی از قدرت هر یک از بسیاری از سازمانها قدرت نداشت. رهبر آپو گفت: 'سازمانهای چپ در ترکیه قوی بودند و فعالیتها را در ترکیه انجام میدادند. ما به کوردستان رفتیم تا کوردستان را به آن سطح برسانیم. سطح آگاهی، آموزش و سازماندهی در کوردستان پایین بود. 'او چنین گرایش شدیدی به کوردستان را تا حدودی به این شکل بیان کرد. نتیجه چه شد؟ پس از کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰، همه چیز از بین رفت. اگر پکک نبود، بسیاری از گروههایی که ادعا میکنند اکنون وجود دارند، آن هم به شکلی بسیار دگماتیک و کلیشهای سعی در زنده ماندن داشتند، اما یعنی بقا و ادامه حیات همه آنها و اینکه امروز چقدر قدرت دارند، نتیجه مبارزه پکک بود. اگر امیدی به دموکراتیزاسیون در ترکیه وجود دارد، اگر از انقلاب، خواهری-برادری و آزادی سخن گفته میشود؛ همه اینها به یمن پکک است.
«رهبر آپو پیشبینی کرده بود»
تاثیر آن در خاورمیانه و جهان را میتوان به طور مشابه ارزیابی کرد. در دورهای که پکک وارد مبارزه سیاسی موثرتر شد و جنگ را آغاز کرد، در اواسط دهه ۱۹۸۰، در واقع سوسیالیسم در حال فروپاشی بود و رهبر آپو در سومین کنگره این را به صراحت اعلام کرد. حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی نیز در همان سال کنگره برگزار کرده بود. ارزیابیهای گورباچف نیز وجود داشت. او همه آنها را مورد انتقاد قرار داد. رهبر آپو در همان زمان گفت: 'با این سیاستها آیندهای وجود ندارد، به زودی فرو میپاشد، این سیاستها آن را به پایان میرساند. چگونه میتوان با این در مقابل سیستم تحت هدایت ایالات متحده آمریکا ایستاد؟' واقعا چهار سال نگذشته بود که سیستم فروپاشید.
رهبر آپو پرسید: 'اگر اسلام در مکه تصفیه شود، در کجای جهان باقی میماند؟' او این را به این دلیل گفت؛ اگر سوسیالیسم در مسکو تصفیه شود، کجا میتواند باقی بماند و کجا میتواند سر پا بماند؟ از آنجا برخاسته، آغازش آنجا بوده، ریشهاش را از آنجا گرفته و اگر آنجا از بین میرود، کجا میتواند باقی بماند؟ اکنون اگر در سراسر جهان امیدی، ایمانی، ارادهای به سوسیالیسم وجود دارد، اگر جستجویی وجود دارد، اگر متفکران جدیدی ظهور کردهاند، اگر سازماندهیهای جدیدی در حال توسعه هستند، به ویژه اگر جنبش کارگری و زحمتکشان و همچنین جنبش آزادی زنان و جنبشهای زیستمحیطی به عنوان نیروهای جدید به طور موثری در حال توسعه هستند؛ همه اینها نتیجه ارزیابیها، تحلیلها و ارزیابیهای نظری رهبر آپو در هر دوره و در نهایت تغییر پارادایم و ارائه پارادایم تمدن دموکراتیک بود.
بشریت امید جدید خود را از وضعیت کوردستان میگیرد
اکنون همه تغذیه فکری خود را از آنجا میگیرند. همچنین آگاهی، امید، قدرت سازماندهی و عمل را در آنجا مییابند. هر کسی که به آزادی، برابری، زندگی کمونالی و اشتراک ایمان دارد، پاسخ به چگونگی این امر و اراده آن را پس از تصفیه و فروپاشی شکل رئال سوسیالیستی، از اندیشههای رهبر آپو میگیرد.
رهبر آپو نیز این افکار را با سازمان و مبارزه پکک توسعه داد. لحظه به لحظه تمرین کرد، آنها را زیر سوال برد، از آنجا فکر تولید کرد و آنها را به نظریه تبدیل کرد. با توسعه مداوم درهمآمیختگی نظری و عملی، همه اینها را خلق کرد. چنین واقعیت آشکاری در میان است.
به همین دلیل است که همه ستمدیدگان، خلقها و بشریت، به ویژه زنان و جوانان، از رهبر آپو حمایت میکنند. آنها واقعا یک کارزار بسیار موثر برای آزادی جسمانی رهبر آپو ایجاد کردهاند. این در واقع ساده نبود. ضعیف هم نیست. همه اینها نتیجه تاثیر اندیشههای رهبر آپو و تلاش او بود. بر این اساس، این نتیجه تاثیر مبارزه در حال توسعه در کوردستان بود. هرچقدر هم که قدرت اجرای خط مشی مبارزه آزادی ما ناقص و ناکافی باشد و حتی اگر شامل انحراف از خط مشی باشد، باز هم نتیجه مبارزهای است که با قدرتی که از اندیشههای رهبری گرفته است، انجام شده است. بشریت واقعا بر پایه کوردی راهپیمایی میکند. بشریت هیجان، امید و اشتیاق جدید خود را از آزادی کورد و وضعیت کوردستان میگیرد.
«نقطه عطفی برای مردم کورد بود»
آگاهی زیستمحیطی نیز شامل آن میشود. رویکرد او به طبیعت نیز، همانطور که در آخرین دیدگاهش در صدر قرار گرفته و اساس تفکر را تشکیل میدهد. اما البته با آن نیز مرتبط است؛ توانایی تبدیل شدن به طبیعت دوم در این طبیعت، توسعه به عنوان جامعه، وابسته به زندگی بر اساس آزادی زنان است. توسعه خط مشی آزادی زنان بر این اساس، هم انتقاد نظری تاریخی از ذهنیت، سیاست و نظام مردسالارانه و هم زیر سوال بردن و انتقاد عملی از آن، و در مقابل، نشان دادن قدرت توسعه اجتماع انسانی بر اساس زن آزاد، تاریخ را نیز تصحیح کرد. یعنی یک درک جدید از تاریخ به وجود آورد. تاریخ تمدن دموکراتیک آن را بیان میکند. یک تعریف جدید از جامعه ارائه داد. و نوآوریهایی را توسعه داد که شامل تغییرات پارادایمی ریشهای در زندگی آزاد و مستقل و مدیریت دموکراتیک بود. اکنون هرچه اینها حداقل به مبارزه تبدیل میشوند، چنین توسعهای را به وجود آوردهاند و جهت همه به این سو است. یعنی برای خلقها افق گشوده، نقطه عطفی برای مردم کورد شده، آنها را در راه آزادی قرار داده، آگاه و سازماندهی کرده است.
«پیشگام توسعه دموکراسی است»
در ترکیه دموکراسی را به وجود آورد، در خاورمیانه و جهان نقش پیشگام و خدمت بزرگی در توسعه دموکراسی ایفا میکند. در عین حال، واقعا جایگاه بسیار مهمی در مبارزه قدرت سیاستهای حکومت و دولت دارد. بسیاری از محافل از اینجا تغذیه شدهاند. در ترکیه، بسیاری از مردم در حالی که از بین رفته بودند، دوباره زنده شدند و نخستوزیر، رئیسجمهور و فلان رئیس و صاحب قدرت شدند. آنها نتایج مبارزه پکک را ارزیابی کردند. این مبارزه چنین فرصتهایی را برای صاحبان منافع نیز فراهم کرد. چرا؟ زیرا سیستم در کوردستان چنین شکل گرفت. انکار و نابودی کوردستان، تجزیه کوردستان و نظام استعماری و نسلکشی بر این اساس ایجاد شد. این یک نظام درگیری بود. پکک این درگیری را به تمامیت کوردستان گسترش داد و با طولانی کردن آن به شکلی شکستناپذیر، تقریبا همه سعی کردند سود سیاسی خود را به نوعی از مبارزه پکک تغذیه کنند. اینها واقعیتهایی هستند.
«نظام حاکمیت و دولت باید از بین برود»
آنچه پکک خلق کرده و سطح تاثیر آن اینها را بیان میکند. بدون شک پکک برای سود بردن آنها مبارزه نکرد. علیه آنها مبارزه کرد. اما وضعیتی وجود دارد که رهبر آپو آن را 'تله کورد' نامید. حتی در مبارزه با ظالمترین دشمن، دیگری که با او در تضاد است، سعی میکند از او بهرهبرداری کند. نظام حاکمیت و دولت چنین بنا شده است. ساختار آن اینگونه است. بنابراین، باید به طور کامل از بین برود. میتوانیم اینها را یک بار دیگر به این شکل بیان کنیم.
ما باید میراثی را که پکک به وجود آورده است، به درستی و موثر به کار ببریم
در واقع بحث کردیم. در نوشتهها هم بود. ما باید آنچه را که پکک انجام داده است، واقعا به خوبی درک کنیم. باید تحولات و میراثی را که به وجود آورده است، به خوبی بشناسیم. برای توسعه بیشتر مبارزه آزادی و دموکراسی خود بر اساس آزادی زنان در کوردستان و ترکیه، و گسترش آن به خاورمیانه و جهان، باید آن میراث را به درستی و موثر به کار ببریم. برای انجام این کار، میراث فکری و عملی کافی وجود دارد. فقط باید بدانیم چگونه آنها را درک کنیم. فقط باید بدانیم چگونه از آنها به درستی استفاده کنیم. ما به راحتی میتوانیم واقعا این کار را پیش ببریم. نباید در تفکر و ارزیابی در برخی نتایج گیر کنیم. تصمیم به پایان فعالیت تحت نام پکک و پایان مبارزه مسلحانه. اینها به چه معناست؟ چرا به این وضعیت رسیدیم؟ هدف این است که ببینیم نتایج این کنگره، اگر با موفقیت مورد حمایت و اجرا قرار گیرد، حداقل منجر به چه چیزهایی در روند جنبش آپویی خواهد شد. از این نظر، برخی از رفقا واقعا توجه را جلب کردند؛ ما باید انتقاد و خودانتقادی خوبی انجام دهیم. برخی از رفقا گفتند که باید عمیقتر شویم. بله، باید بسیار عمیق شویم.
«یک تغییر و تحول رادیکال ضروری است»
همه اینها را رهبر آپو پیش خواهد برد. باید منتظر او باشیم. اما ما به آن نیاز داریم. کادر جدید دوران جدید، سوسیالیسم جامعه دموکراتیک را پیش خواهد برد. کادری که آن را به واقعیت تبدیل خواهد کرد، چنین خواهد بود. این یک وضعیت بالفعل است. نه اینکه کسی بخواهد انجام دهد، بلکه واقعا به آن نیاز داریم. از آنجایی که وضعیت ما چنین اقتضا میکند، باید این واقعیتها را ببینیم، درک کنیم و بتوانیم انجام دهیم. اکنون چنین تغییر و تحول رادیکالی ضروری است و ما با تمام توان خود و با بسیج تمام تلاش رهبر آپو، تلاش میکنیم بر اساس تصمیمات این کنگره، آنچه را که در گذشته نتوانستیم انجام دهیم، انجام دهیم. اگر روند پیش رو توسعه یابد، بر این اساس خواهد بود. تصمیمات این کنگره زمینه را برای چنین تحولاتی فراهم میکند. راهگشا میشود. ما تصمیماتی گرفتیم که این را تامین میکند. این را قطعی کردیم. ما به خواستههای رهبر آپو در این معنا پاسخ دادیم. اما وظیفه ما فقط تصمیمگیری نیست. رسمی کردن خواستههای رهبر آپو نیست. با این و با تصمیماتی که در اینجا گرفتیم، وظیفه و مسئولیت ما به پایان نمیرسد. دیدن و درک این نیز بسیار بسیار مهم است.
حلقه واسط این روند، کادری است که تغییر را با موفقیت به انجام رسانده است
این تغییر با ما خواهد بود، یعنی تغییری که رهبر آپو با تصمیمات و روشهای جدید در طول ۳۵ سال گذشته برای تحقق تغییر ایدئولوژیک و استراتژیکی که میخواست در جنبش ایجاد کند، راه را برای آن گشوده است. از ما شروع خواهد شد. رهبر آپو آن را محقق کرده است. بر جامعه و نظام مقابل ما منعکس خواهد شد. ما در اینجا حلقه واسط هستیم. کادرها، زنان و یعنی سازمانهای جامعه دموکراتیک. سازمانهای سیاست دموکراتیک ما در هر سطحی، سازمانهای جامعه دموکراتیک. کادرهای انقلابی، دموکراتیک و میهندوست، حلقه واسط را تشکیل میدهند. ما پیشگامان انتقال تغییر و تحولی که رهبر آپو محقق کرده است، به خلقها، زنان، جوانان و جامعه و همچنین مجبور کردن نظام به تغییر هستیم، حلقه واسط چنین روندی ما هستیم. اگر در ما محقق شود، در عمل به موفقیت خواهد رسید. در غیر این صورت ممکن نخواهد بود. اگر این را نبینیم و درک نکنیم و چنین مشارکتی نداشته باشیم و بر این اساس تلاش نکنیم، فقط با تلاش رهبر آپو محقق نخواهد شد.
راه را گشودهایم، سازندگیهای جدید به تغییر و تحول ما بستگی دارد
با تصمیماتی که گرفتیم، بله، راه را گشودهایم، اما تازگی (نوآوری) محقق نمیشود، تغییر محقق نمیشود، تحول محقق نمیشود، گامهای جدید برداشته نمیشود، سازندگیهای جدید توسعه نمییابد، همه اینها به تغییر و تحول ما بستگی دارد.
اگر در گذشته تغییر و تحول در ذهنیت، سبک، روش و سازماندهی را به درستی، کافی و به موقع انجام میدادیم و خودمان آن را محقق میکردیم، در واقع این وضعیت پیش نمیآمد. اکنون نیز اگر موفق خواهیم شد، این گام با تغییر و تحول ما خواهد بود. در غیر این صورت ممکن نخواهد بود. به همین دلیل است که مبارزه بزرگی بر این اساس آغاز میشود. دورهای آغاز میشود که باید نقش بسیار موثری ایفا کنیم و فعالتر باشیم. هیچ کس از این امر مستثنی نیست. ما باید خودمان را در این معنا بر اساس خط آپویی و پارادایم جدید، به سطح تغییر و تحول درست و کافی برسانیم. تحقق همه اینها به ما بستگی دارد. یعنی شرایطی که رهبر آپو در آن قرار دارد، مشخص است. قدرتی دارد، مبارزه میکند. خلق حمایت بزرگی میکند. بشریت دموکراتیک تا حدودی او را شناخته است. حمایت آنها پشت رهبری است. اما یعنی اگر حمایت سازمانی، حمایت کادری و یعنی حمایت جامعه سازمانیافته نباشد، آیا رهبری به تنهایی میتواند انجام دهد؟ یعنی آیا در شرایطی که در آن قرار دارد، میتواند آن را محقق کند؟ نمیتواند محقق کند. بنابراین، ما واقعا در روندی پیچیدهتر، دشوارتر و پر از تناقضات نسبت به هر زمان دیگری قرار داریم.
«وظایف و مسئولیتهای بیشتری نسبت به هر زمان دیگری بر دوش ماست»
وظایف و مسئولیتهای بیشتری نسبت به هر زمان دیگری بر دوش ماست. یعنی باید به عنوان کادری قوی که سختترین و هر نوع کاری را میتواند انجام دهد، مانند یک رهبر، همانطور که میگفتیم 'رهبری تاکتیکی'، وظیفه و مسئولیت را در جایی که بر عهده میگیرد، به درستی درک کند و با موفقیت انجام دهد و اطرافیان خود را به آن جذب کند تا این روند پیروز شود. از این نظر، وظیفه و مسئولیت اصلی طبیعتا بر دوش ما به عنوان کسانی است که این تصمیمات را گرفتهایم. ما باید در میان رفقای حاضر در کنگره، تغییر و تحول قوی و سازماندهی مجدد را بر اساس خواست رهبر آپو در کل جنبش محقق کنیم. باید این را به تمام جامعه منتقل و گسترش دهیم. باید خلق، خلقها، زنان و جوانان را بر این اساس آموزش داده و سازماندهی کنیم و آنها را به شرکت و خدمت در چنین روندی درآوریم. وظیفه و مسئولیت ما در این چارچوب است.
«اندیشه پکک قابل انحلال نیست»
بله، ما تصمیم به پایان فعالیت تحت نام پکک گرفتیم، تصمیم به پایان ساختار سازمانی آن گرفتیم، فعالیتها و موجودیت آن را متوقف میکنیم. اما میدانیم که پکک یک جنبش رهبری بود. یعنی شکل سازمانیافته و فعال واقعیت رهبری بود. رهبر آپو آن را حزب شهدا توصیف کرد. بله، ساختار سازمانی پکک واقعا قابل تغییر، قابل تصفیه و در حال تصفیه است. قابل انحلال است، اما اندیشه آن قابل انحلال نیست. خط مشی ایدئولوژیک و سیاسی آن از بین نمیرود. روح، احساس، اندیشه و میراثی که او به وجود آورده است، از بین نمیرود. آیا میتوانیم ارزشهایی را که با مبارزه پکک ایجاد شده است، از بین رفته تلقی کنیم؟ چه کسی میتواند آنها را از بین ببرد؟ چه کسی میتواند آنها را نابود و محو کند؟ هیچ کس نمیتواند. بنابراین، میخواهم در پایان بگویم؛ فراخوان به مبارزه درستتر، قویتر و موثرتر. این مداخله رهبر آپو برای ماست. تصمیمات موجود نیز این را بیان میکند. رهبری میگوید: 'خودتان را درستتر درک کنید، بهتر سازماندهی کنید، سبک قویتری ایجاد کنید تا اجرای اندیشههای من آشکار شود. 'بنابراین، وظیفه و مسئولیت ما با تصمیماتی که گرفتهایم، کاهش نیافته، بلکه افزایش یافته است.
«به میزانی که مبارزه کنیم، تغییر و تحول خواهیم داشت»
نیروهای مقابل فقط حکومت آکپ، دولت ترکیه یا نیروهای ملیگرای همدست نیستند؛ یک نظام در مقابل وجود دارد. یعنی وضعیت مبارزه با آن وجود دارد. چنین مبارزه فشرده و جامعی در حال انجام است. به میزانی که این مبارزه را پیش ببریم، میتوانیم تغییر و تحول مورد نظر را انجام دهیم. یعنی طرف مقابلی وجود ندارد که این را پذیرفته باشد. چنین ذهنیت، سیاست و نظامی در مقابل ما وجود ندارد. برعکس، واقعا هرگز نباید فراموش کنیم.
دشمنی وجود دارد که میخواهد ما را در یک قاشق آب خفه کند، هر لحظه میخواهد ما را فریب دهد، هر لحظه با جنگ روانی و جنگ ویژه ما را تحت تاثیر قرار داده و از راه به در کند و منحرف کند. آن هم هزار و یک نوع دشمن. همه جا را پر کردهاند. از هر طرف زیر حمله این نوع دشمنان هستیم و خواهیم بود. رفقا اشاره کردند که اینها بیشتر خواهند شد. بله، درست است.
شاید تمام کارهایی که انجام میشود، فریب باشد. یک بازی باشد. آنها این کارها را برای فریب دادن ما انجام میدهند. زیرا طبیعی است. نباید بگوییم مگر چنین چیزی ممکن است، این همه قول داده میشود، آیا چنین رفتاری میکنند؟ بله میکنند. ویژگی آنها این است. درک آنها این است. معیار آنها این است. هیچ جای تعجبی نیست. این از نظر آنها هنر محسوب میشود. هر کس بهتر این کار را انجام دهد، به بالاترین مقام میرسد. در درون خودشان این کار را میکنند. چشم همدیگر را در میآورند. آویزان کردند، بریدند، اعدام کردند. بیایید به یاد بیاوریم که دولتی که در مقابل ماست، با صاحبان خود چه کرده است، به تاریخ نگاه کنیم. چرا سادهلوح باشیم؟ این حقایق قاعدتا از بین نمیروند. نمیتوانیم آنها را فراموش کنیم. بنابراین، فراموش نخواهیم کرد که قدرت مبارزه باشیم، قویتر بایستیم و مسئولیت و وظایف بیشتری داشته باشیم و زیر بار وظیفه و مسئولیت باشیم. به همین دلیل، درک درستتر و آغاز تغییر و تحول را آغاز میکنیم. این کنگره باید آن را آغاز کند.
«رفاقت در این دوره بسیار مهم است»
ما تغییر و تحول قویای را تجربه خواهیم کرد. چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ یعنی با تمرکز بیشتر بر واقعیت رهبری، با توسعه بیشتر تمرکز ذهنی و احساسی، با بررسی واقعبینانهتر، شجاعانهتر، فداکارانهتر و بیباکانهتر عمل گذشته بر اساس خط مشی و با درس گرفتن از آن، میتوانیم این کار را انجام دهیم. میتوانیم با تاثیرگذاری متقابل این کار را انجام دهیم. واقعا این بسیار مهم است. رفاقت در این دوره بسیار مهمتر و ضروریتر است. واقعا توسعه رفاقت، دادن نیرو و حمایت متقابل در این معنا، گفتگو و رابطه خوب، گوش دادن و درک متقابل و دادن نیرو و حمایت متقابل در غلبه بر اشتباهات و کمبودها، لازمه رفیق بودن است. همه ما به آن نیاز داریم. همه ما احساس نیاز به چنین رفاقتی، یعنی داشتن جمعی از رفقا میکنیم. رفیق بودن نیز این را اقتضا میکند. در افتتاحیه هم اشاره کردم. ما با دیدن حمایت رفیقانه دوباره متولد شدیم، زنده شدیم و شرکت کردیم. این همه قدرت ایستادگی، مقاومت و پیشروی را داشتیم. با تمام اشتباهات و کمبودهایش، باز هم غلبه بر هر نوع سختی، عبور از هر مانع و رهایی از هر نوع منفیگرایی اینگونه محقق شد.
«سازمان بودن یک شکل نیست»
یعنی میتوانیم به یکدیگر قدرت و حمایت بزرگی بدهیم. سازمان بودن یک شکل نیست. بوروکراسی نیست. به ویژه حزب بودن قطعا چنین نیست. سازمان انقلابیون و سوسیالیستها با شکل نمیشود. شکل برای جنبشهایی مانند جنبش آپویی معتبر نیست. سوسیالیسم اروپایی آن را توسعه داد. سوسیالیسم روسی نیز آن را اساس قرار داد. لنین بیشتر از همه روی آن تاکید کرد. آیا ماده اساسنامه چنین خواهد بود؟ قیامت سرخ به پا کردند. اما در واقع چنین نبود. پیامبران چنین نیستند. راهپیمایی فلاسفه چنین نیست. راهپیمایی جنبشهای بزرگ فکری چنین نیست. رهبر آپو گفت: 'جنبش من بیشتر از جنبشهای سوسیالیستی بوروکراتیک به جنبشهای آزادیبخش و جنبشهای پیامبرانه نزدیکتر است. ' آنچه درست است واقعا این است.
«باید آپوئیستی را به یک شیوه زندگی تبدیل کنیم»
ما باید آپوئیستی را به چنین شیوه زندگی تبدیل کنیم. باید آنگونه با آن برخورد کنیم. باید رهبری را آنگونه بیاموزیم. رهبری نیروی فکری دارد. رهبری نیروی هدایت دارد. رهبر آپو چه گفت؟ گفت: 'من حتی در قبر هم به ایفای نقش خود ادامه خواهم داد. 'این به چه معناست؟ من یک نیروی فکری هستم؛ فکرم هدایت میکند، فکرم آموزش میدهد، فکرم اداره میکند. وظیفه و مسئولیت در وهله اول مستلزم رسیدن به این وضعیت است. اگر به این برسیم، اگر چنین تغییر و تحولی را تجربه کنیم، اگر همه ما در چنین وضعیتی به درستی در خط آپویی بایستیم و وظایف و مسئولیتهای خود را به طور لحظهای انجام دهیم، قویترین نیروی سازمانیافته جهان خواهیم شد. شهامت و فداکاری مقاومت در برابر هر نوع حمله را نیز به دست خواهیم آورد. پیشبینی ما نیز قوی خواهد بود.
رهبر آپو برای اولین شرکتکنندگان، حقیها و کمالها میگفت: 'ما صحبت نمیکردیم؛ وقتی به چشم همدیگر نگاه میکردیم، منظور همدیگر را میفهمیدیم و به همدیگر میگفتیم. بعد از آن همه میدانستند چه میخواهند بکنند. 'جنبش آپویی را باید اینگونه دید. باید اینگونه تعریف کرد. آپوئیستی واقعا چنین بود، چنین شکل گرفت. این واقعیت شهدای ماست. وحدت شهدای ما با رهبری چنین بود. وحدت حقیها، کمالها، مظلومها و خیریها چنین بود. رفقا فؤاد و رضا چنین بودند.
من نیز به عنوان یک شاهد میخواهم مشاهداتم را با رفقا در میان بگذارم. هرگز شاهد نبودهام که رهبری با رفیق حقی بنشیند و دقایق طولانی در مورد مسائل صحبت کند. در آن زمانها هنوز رهبر آپو افکارش را مکتوب نکرده بود، سازمانی وجود نداشت، تجربهای وجود نداشت، هیچ چیز نبود. اما او آن حقیقت را دیده بود. رهبری را آنگونه فهمیده و چنان مشارکتی در رهبری انجام داده بود. اساس پکک این است.
تصمیمات راه را برای خیزش کارزاری سوسیالیسم جامعه دموکراتیک هموار خواهد کرد
تصمیمات این کنگره ما واقعا دورهای را به پایان میرساند و اهمیت آغاز دورهای جدید را میگشاید و فراهم میکند. هیچ حمله دشمنی نمیتواند مانع آن شود. از هر کجا و به هر شکلی که بیاید، میتوانیم هر نوع حملهای را با چنان موضعی قاطعانه درهم بشکنیم و ما نیز برای شرکت بسیار قوی و موثر در این خیزشی که رهبر آپو میخواست آغاز کند -و در واقع آغاز کرد- بسیج میشویم و راه موفقیت آن را هموار میکنیم. آنچه درست است این است. موضع درست ما این است. وقتی چنین باشیم، قطعا موفق خواهیم شد. این کنگره راه را برای این امر میگشاید.
اجرای درست و موفقیتآمیز تصمیمات کنگره، چنین فرصت جدیدی را برای خیزش به ما میدهد. زمینه و فرصت را برای خیزش کارزاری قوی رهبر آپو فراهم میکند. چیزی بهتر و زیباتر از این نمیتواند وجود داشته باشد. از این نظر نیز، تا آنجا که نتایج کنگرهمان را واقعا درست بفهمیم و به طور موثر و موفقیتآمیز اجرا کنیم، آغاز خیزشهای جدید خواهد بود. آغاز خیزشهای انقلابی، آزادیخواهانه، آزادیخواهانه زنان و انترناسیونالیستی خواهد بود. رهبر آپو گفت: 'سوسیالیسم جامعه دموکراتیک'. نتایج حاصل از اینجا، جهت و راه را در عمل، سازمان و عمل برای خیزش کارزاری قوی سوسیالیسم جامعه دموکراتیک تعیین کرده و راه را برای آن هموار خواهد کرد. ما به این باور داریم. بر این اساس، با انتقاد، خودانتقادی و درک درست روند، روش خود را نوسازی کرده، مشارکت خود را در واقعیت رهبری بر این اساس تامین کرده و باور داریم که مشارکت فعال و نوسازیشده همه رفقا در این روند نتیجهبخش خواهد بود. ما همه رفقا را بر این اساس حول رهبر آپو؛ البته با درک درست، مشارکت درست و ایجاد پیوند بسیار قویتر، توسعه هر چه قویتر آپوئیستی به لحاظ فکری و عملی و خالق خیزشهای جدید آپوئیستی، خیزشهای شتابان از پیروزی به پیروزی، فرامیخوانیم. بر این اساس برای همه رفقا آرزوی موفقیتهای بزرگ داریم. یاد شهدای قهرمانمان را با احترام و سپاس گرامی میداریم و به رهبر آپو با اشتیاق و احترام عمیق درود میفرستیم.»