اوجالان: دست‌یابی به راه حل با آزادی زنان امکان‌پذیر است

عبدالله اوجالان، رهبر خلق کورد در سخنرانی‌ها و آثار خود به کرات اعلام کرده است مسئله زن در نتیجه مسائل و مشکلات ۵ هزار ساله فرهنگ خشونت و تجاوز بوده و می‌افزاید، در سرزمینی که تا این حد زنان به قتل می‌رسند، نمی‌توانم به عضوی از دولت تبدیل شوم.

طبق اطلاعات و آمار پلتفرم توقف جنایت علیه زنان KCDP،  تنها در ۸ ماه، ۱۸۱ زن به قتل رسیده و اجساد ۱۳۲ زن که به شیوه‌ای مشکوک جان خود را از دست داده‌اند، کشف شده است. در فرایندی که قتل زنان روز بروز افزایش پیدا می‌کند، در رابطه با پیمان استانبول بحث و گفتگوها همچنان در جریان بوده و با الغای این پیمان، راه برای خشونت علیه زنان بیش از پیش هموار شد.

عبدالله اوجالان رهبر خلق کورد در رابطه با مسائل و مشکلات زنان، در دفاعیات و دیدارهای خود بیش از هر چیزی به مسئله زن اشاره می کند. اوجالان برای مطالبات برابری جنسیتی اجتماعی که باعث بیشترین مشکلات برای زنان شده است، بر هویت و نقش پیشاهنگ زنان در جامعه پیشنهادات مهمی را مطرح ساخته است. اوجالان در سخنان و پیشنهادات خود، تحقق عقلانیت مردسالار، سیاستهای جنسیتی آ.ک.پ، خشونت، سازماندهی خانواده، تجاوز و قتل‌عام را تحلیل و بررسی می‌کند، با مطرح کردن راه‌حل‌های بدیل خود برای مسئله زن، همیشه در کانون توجهات قرار داشته است. وی در مورد چگونگی حیات زن و سازماندهی زنان در مقابل سیاستهای مردسالار تمرکز می‌کند.

فرهنگ خشونت

اوجالان سال ۲۰۰۷ در دیدار خود با وکلایش پیامی را برای زنان ارسال کرده و در این پیام اظهار داشته بود: آزادی زن برای من از آزادی میهن مهم‌تر است. مسئله زن در نتیجه فرهنگ ۵ هزار ساله فرهنگ تجاوز است. بیش از ۹۰ درصد ارتباط زن و مرد را مانند تجاوز می‌بینم. اساسا این ارتباط مملو از ارتباطات پلید است و به همین دلیل است که من مخالف روابط عاشقانه و ازدواج هستم. در ازدواج و عشق‌ورزی باید محرکه‌ها و انگیزه‌های جنسیتی قدرتمند باشند. این مسئله‌ای طبیعی است، ما نمی‌توانیم آن را انکار کنیم. مسئله‌ای که من مخالف آن هستم فرهنگ تجاوز است. یک دختر جوان را به یک مرد ۶۰ ساله می‌دهند. در مقابل این ظلم دختر دست به خودکشی می‌زند. ازدواج‌های اجباری صورت می‌گیرند. تا جایی که در مواقعی در ازای پول زن می‌گیرند، یعنی مستقیما زن را می‌خرند و این اقدامی بسیار مهوع و پلید است. امروزه ۹۵ درصد ازدواج‌ها تجاوز محسوب می‌شوند. هر روز زنان مورد تجاوز قرار می‌گیرند. در درون فرهنگ تجاوز نه روح و نه عقلانیت زنان می‌تواند سالم باقی بماند، نه اندیشه لذت و نه عشق و دوستی بر جا می‌ماند.

اقتدار جنسیتی

اوجالان در پیام خود با اشاره به دورانی که  اقتدار جنسیتی زنان به تمامی تحت تسلط ظالمانه درآمد در رابطه با ارتباط بین حاکمیت و جنسیت اظهار می‌دارد: محرکه‌های جنسیتی مسائلی طبیعی هستند و در تمام انسان‌ها مشاهده می‌شوند. خطرناک این است که جنسیت به ابژه قدرت تبدیل گردد. جنسیت محوری موجود یک نیرو است، مردانگی ارتقا یافته است. و حتی به مرحله‌ای بر کشیده شده است که مردانگی به شدت و خشونت گره خورده است. مرد به وحشیگری دست می‌زند. پیش از هر چیز، ارتباط جنسی موجود در خدمت فرادستی مرد قرار دارد. درکی اشتباه، ویرانگر از اقتدار را به وجود آورده است. و این مسئله درک مشترک و اساسی همه است. این درک در اساس فرهنگ قتل‌های ناموسی و تجاوز قرار دارد، نه دمکراسی و نه آزادی بدون تغییر این درک امکان‌پذیر نمی‌شود. و در تاسیس جمهوری یکی از ستون‌هایی است که فراموش شده است، مسئله زنان حل نشده است، بلکه مسکوت گذاشته شده است. گفته صدام در زمان اعدام که مردانگی مرده است، ذهنیت وحشیگری مردانه است، ما در مقابل این ذهنیت قرار داریم.

سه مسئله‌ای را که پیش از این به آنها پرداخته‌ام عبارت بودند از: مذهب گرایی، جنسیت محوری و ملی‌ گرایی. درباره جنسیت محوری پیش از این هم ارزیابیهایی را داشته‌ام، اخیرا مطالعه کتاب میشل فوکو، تاریح جنسیت را به پایان رسانده‌ام. بین جنسیت محوری و اقتدارگرایی ارتباطات بسیار نزدیکی وجود دارد. جنسسیت محوری گونه‌ای از ملی‌گرایی است و با نگاهی حداقلی، مانند جنسیت محوری خطرناک است. امروزه زنان مانند موضوع تبلیغات، مانند تکه‌ای گوشت به جامعه معرفی و تقدیم می‌شوند. بر اساس اسم جنسیت محوری با زنان، با شدت و خشونت برخورد می‌شود. تلاش می‌شود که با برخورداری از ابزارهای ستم و سرکوب، زنان تحت انقیاد قرار بگیرند. خواسته می‌شود که زنان به ابژه حاکمیت تبدیل شود. با اندیشه جنسیت‌محوری زنان به تمامی تحت انقیاد می‌شوند. سرمایه مالی برای آنکه زنان را تحت کنترل خود قرار دهد از جنسیت محوری استفاده می‌کند؛ که چگونه عاشق شوید، چگونه زندگی کنید، چگونه عشق بورزید، و تمام این مسائل را استاندارد می‌کند. حاکمیت بر زنان را در جامعه هدف قرار می‌دهد. از طریق ملی‌گرایی و دین محوری هم تفکر تک گویی و یکپارچه را تحمیل می‌کند. با سیستم ملت-دولت هم چنین مسئله‌ای را تحمیل می‌کند.

آ.ک.پ تهدیدی بزرگ به شمار می‌رود

اوجالان برخوردهای سنت گرایانه و مرتجعانه را مورد تحلیل قرار داده و در در مقابل ذهنیت ا.ک.پ علیه زنان در سال ۲۰۱۰ هشدار می‌دهد: ا.ک.پ برای زنان تهدیدی بزرگ به شمار می‌رود. احتمال دارد که زنان در پی بخشی از آزادیهایی باشند که اکنون نظاره‌گر آن هستند. در سمسور، طریقت منزل وجود دارد، در آنجا یک دختر زنده، دفن می‌شود، چنین رویدادی از رجم خطرناکتر است. این اقدام ذهنیت آ.ک.پ را نشان می‌دهد. با دفن کردن یک زنده، شما کم کم وی را در درون زمین خفه می‌کنید، اما در رجم زن حداقل می‌تواند نفس بکشد. هر روز در روزنامه اخباری مبنی بر تهدید و خشونت علیه زنان می‌بینیم. مثلا در فلان محله، یک مرد زنی را به قتل رسانده است چون وی را دوست نداشته است، در جای دیگری گوش زن را بریده‌اند، بینی زن را بریدههاند و تمام این موارد در نتیجه این ذهنیت روی داده است. به همین دلیل است که می‌گویم بر اساس تفکری فلسفی با موضوع برخورد کنید. دست به تلاش‌های فلسفی بزنید، بحث و گفتگو کنید، خودتان را سازماندهی کنید. ما تنها با چنین اقداماتی است که می‌توانیم این ذهنیت را متوقف کنیم. اگر نه شما آزادی‌های محدود کنونی را هم از دست خواهید داد."

بدون زن زندگی رخت بر می‌بندد

اوجالان در دیدارهای خود در سال ۲۰۱۳ که در جریان آن گفتگوهای صلح از سر گرفته شدند، اعتقاد خود را به مبارزه آزادیخواهانه زنان تکرار کرده و  همیشه تاکید می‌کرد که بدون حضور زنان، اندیشه‌های آنان نمی‌تواند میزی برای مذاکره ایجاد کرد. اوجالان در نامه خود در سال ۲۰۱۵ در رابطه با ۸ مارس بار دیگر اظهار داشت: برای من آزادی زنان مهم‌تر از هر مسئله‌ایی است. بهترین زنان، زنانی هستند که حیات آزاد را تجربه می‌کند. هیچ پلیدی به اندازه زنی که به بردگی کشانده شده است و تحت ظلم فرادستان زندگی می‌کند وجود ندارد. هیچگونه اتحادی در زندگی با زنی آزاد و مردی که فرادستی را در خود از میان برداشته است، زیباتر و بهتر نیست. سی سال است که بزرگترین حامیان من، هوالان زن من هستند.

پیامهای من به زنان و دیالوگهای من با زنان از اهمیت برخوردار هستند. شما قرارداد اجتماعی زنان را باید گسترش دهید. به مردان اعتماد نداشته باشید. مردان به دگماتیسم نزدیک هستند. به زن بودن خود اعتماد داشته باشید. برابری و آزادی و مسله زنان تحقق پیدا می‌کند، به همین دلیل انقلاب ما انقلاب زنان است. بدون زن، زندگی امکان‌ناپذیر است. اما اگر آزادی نباشد، زیبایی و وجاهت نیز وجود نخواهد داشت. چیزی که من می‌گویم اینست که وجاهت زنان، نیروی تصمیم‌گیری آنها است. این گفته که زن گرفته‌اند یا دختر خود را داده‌اند، گفتهی پذیرفتنی نیست. باید [بر هویت و منیت تاکید کرده و بگوید] من، من هستم. من متعلق به هیچ کس دیگری نیستم. زن نباید همسر شوهرش، دختر پدرش و خواهر برادرش باشد، زن باید به خود خود تبدیل شود. فرمول آنها اینگونه است: با عقلانیت زندگی کند، اندیشه و تاریکی را روشنی ببخشد. اردوغان به سه کودک و ازداج اشاره می‌کند. او آگاهانه می‌گوید، منهم آگاهانه می‌گویم. دو ذهنیت در حال نبرد هستند. ببینیم که ما به پیروزی دست پیدا می‌کنیم یا انها. آزادی زن در عناوین من برای حل دمکراتیک مسئله، در رده نخست قرار دارد. درک نمی‌کنند و می‌گویند این مسئله چه ارتباطی به راه حل دمکراتیک دارد؟ بسیار صریح سخن می‌گویم. ارتباط آزادی زن با راه حل دمکراتیک بسیار آشکار است. پیش از این هم گفته‌ام، در کشوری که زنان تا این حد کشته می‌شوند، من عضو دولت این کشور نخواهم بود. راه حل، از طریق حقوق آزادی و برابری زنان تحقق پیدا می‌کند. آزادی و حقوق زنان برای من بنیادی است.

زنان از هر طرف با زنجیر به اسارت درآمده‌اند

اوجالان در دیدار خود با هیات امرالی در ۷ فوریه ۲۰۱۴ اینگونه از خشونت و قتل‌عام‌هایی سخن گفت که با ذهنیت مردانه صورت می‌گیرند. هر روز قتل‌عام زنان به گونه‌ای وحشیانه صورت می‌گیرد. هر روز ده‌ها زن به قتل می‌رسند. این قتل‌ها از جنگ بدترند. این مسئله، مسئله امنیت دولت است. امکان ندارد که مردها هم اینگونه کشته شوند. باید شهروندان این کشور این مسئله را قبول نکنند. زنان از هر طرف با زنجیر به اسارت درآمده‌اند. تا زمانیکه ما این زنجیرها را در هم نشکنیم نمی‌توانیم سوسیالیست باشیم، نمی‌توانیم سیاست‌ورزی کنیم. انقلابی که نتواند زنان را آزاد کند، انقلاب نیست. سازمانی که نتواند زنان را سازماندهی کند، سازمان نیست. باید به خوبی بر این مسئله واقف بود.

اوجالان در تمام دیدارهای خود با وکلایش، همیشه بر آزادی تاکید داشته است و در این باره اظهار می‌دارد: برای انکه به آزادی دست پیدا کنیم، باید در اندیشه رهایی زنان تعمق پیدا کرده و بتوانند به نوعی قدرت اندیشه موجودیت خود را ایجاد کنند. در مقابل مردان یک راه طولانی پیش رو دارند، نباید به مردان بسیار اعتماد داشته باشند. زنان استقلال خود را حفظ کنند. نباید از آزادی زن ترسید. من با این ذهنیت با زنان رفاقت می‌کنم. این مسئله قدرت و اعتقادات است. من از این طریق به زحمات هوالان زنم پاسخ می‌دهم. یکی از مهمترین واقعیاتی که می‌خواهم بدانم این است که آنچنان قدرتمند باشند که خودشان برای تقدیر جنگ و صلح خود نظر بدهند. من خودم را به عنوان مبارز عشق تعریف می‌کنم. به همین دلیل می‌گویم، پایبندی به شما دلیل زندگی من است، من با شما هستم، جهانی آزاد وجود دارد که باید به آن دست یافت، حیاتی آزاد وجود دارد که باید کسب شود. اندیشه سده بیست و یکم، اندیشه آزادی زنان است. خود را به کری زدن و نادیده گرفتن آن مایه بزرگترین شرم است. حل مسئله زن تنها راه دست‌یابی به آزادی است.