مدتی پیش شورای هماهنگی کنفدرالیسم زنان کوردستان (کژک)، با انتشار اطلاعیه ای از راه اندازیِ کمپینی با شعارِ «ما بر ضد اعمال و رفتارمردسالارانه ی هژمونیخواه در کنار زنان افغانستان و شنگال هستیم»، به مناسبت سالگرد نسل کشی شنگال و تسلط طالبان بر افغانستان خبر داد. چرایی راه اندازی چنین کمپینی، در این وضعیت، از سوی افراد و سازمان های گوناگون مورد بحث قرار گرفته است. البته که این مقاله نیز سعی بر آن دارد که با بررسی وضعیت زنان در شنگال و افغانستان و تهاجمات داعش و طالبان، به مبارزات شان در طول این مدت بپردازد.
مروری بر ۹ سال گذشته، پس از حمله ی داعش به شنگال
۹ سال پیش بود که نیروهای تروریستی داعش به شنگال حمله بردند، منطقهای با فرهنگ غنی و تاریخی عظیم، که وقوع ۷۴ فرمان قتل عام و نسل کشی نتوانسته آنان را از حقیقت شان دورسازد. منطقه ای که اسطوره ها ساخته و قهرمانیِ آن اسطوره ها، به فرهنگ مبدل شده است. فرهنگی که ریشه در خاک زده و به زندگی شان معنا و مفهوم خاصی بخشیده است. آیین و فرهنگِ رایج در شنگال، آیین و فرهنگی اجتماعی و بدور از اقتدارگرایی است و سال های طولانی این جامعه با تکیه بر چنین فرهنگی، زیسته است. پس بدون شک چنین جامعه ای برای نظام سرمایه داری و دولت-ملت های منطقه، بعنوان یک مانع و تهدید محسوب می شوند. از همینرو در ۳ آگوست سال ۲۰۱۴ تمام ِ جهان نظاره گرِ این حمله بودند، اما مداخله ای جهت پیشگیری انجام ندادند. در شنگال نیز نیروهای حزب دموکرات کردستان «پدک»، فرار کرده و شنگال را به دست نیروهای تروریستی داعش سپردند. در نهایت، داعش تمام نیرویش را در راستای نابود سازی شنگال بکارگرفت. هزاران نفر بصورت وحشیانه به قتل رسیدند. ۹ سال از این جنایت و قتل عام می گذرد، اما هنوز سرنوشت ۲۷۰۰ زن و کودک مشخص نیست. چندین هزار ایزدی، ربوده شدند و بسیاری از آنان همچون کنیز و برده گان فروخته شدند. بسیاری از زنان و مردان ایزدی، بدلیل عدم تسلیمیت در برابر داعش، در قفسهای آهنی سوزانده شدند. زنان بسیاری مورد تجاوز نیروهای داعش قرار گرفتند و نمونه های بسیار دیگر که بارها از آن سخن به میان آمده است.
در ۳ سال گذشته و پس از حمله طالبان به افغانستان
حال نگاهی به وضعیت زنان در افغانستان پس از حمله طالبان بیندازیم. کشتار و سرکوبِ پیدرپیِ تفاوتمندیهای ملی-مذهبی، ترور، شلاق و قصاص، سانسور در رسانهها، منع هنر، موسیقی و هرگونه فعالیت اجتماعی بویژه برای زنان، حجاب اجباری برای زنان، ممانعت و حذف کامل آنان از پروسه ی تحصیل و آموزش، در عین حال افزایش آمار خشونت های خانگی، افزایش ازدواج زیر سن "کودک همسری"، خودکشی، قتل ناموسی از مسائل و مشکلات زنان در افغانستان هستند. پس مشاهده میکنیم که دردهای زنان، بسیار مشترک است. ذهنیتی که حمله مینماید، نیز مشترک است، حال ۹ سال گذشته تحت نام داعش، سه سال گذشته به نام طالبان و یکسال اخیر، حملات حکومت ولایت مطلقه ی فقیه علیه زنان در شرق کوردستان و ایران. اما فرایِ تمام تهاجمات حکومت طالبان، این مقاومت زنان افغانستان است که زبانزد خاص و عام شده است. زنان افغانستان، در سخت ترین شرایط ممکن قرار دارند، اما همواره برای رسیدن به اهداف شان راه مبارزه را در پیش گرفته اند. آنان یاد نگرفته اند سکوت کنند، بلکه فریاد سرخ برآورده اند. حکومت طالبان، اگر چه راه های تنفسی را از زنان افغانستان گرفته باشد، اما در اصل این زنان درافغانستان هستند که نفس به حیات جامعه افغانستان بازمیگردانند و این دقیقا یعنی زنان افغانستان ازهؤیت و موجودیت و فرهنگ خود صیانت بعمل می آورند.
کژار، همواره از چنین کارزارهایی حمایت خود را بهعمل آورده است
راهاندازی چنین کمپینی در این برهه زمانی، از اهمیت خاصی برخوردار است. بدون شک با گذشت ۹ سال از حمله داعش به شنگال، علیرغم گسترش فعالیتهای زنان در کوردستان، خاورمیانه و جهان، اما هنوز ذهنیتِ جنسیت گرایِ مردمحور، به حملاتِ خود علیه زنان ادامه میدهد. در گوشه و کنار جهان خبر حملات به زنان، همچنان به گوش میرسد. مشخص و مبرهن است که فعالیت های زنان، ترسی عظیم در دلِ نظام سرمایه داری و نمایندگان شان در منطقه بهراه انداخته است، از همینرو برای انتقام و سرکوب نیروی زنان، هر آنچه که بخواهند انجام خواهند داد. این موضوع برایِ خود شنگال و افغانستان نیز صدق دارد. دستاوردهای بسیاری در طول سالها مبارزه زنان کسب شده است، زنان در این مناطق برای محقق ساختن اهداف شان، بدیلهای گرانبها دادند. آنان از جان گذشتند، تا هویتشان پابرجا بماند. آنان مبارزه کردند که روح مقاومت حفظ گردد، و این دقیقا یعنی عدم تسلیمشدن زنان در برابر سیاست مردسالانه حکومت های مردسالار داعش و طالبان. البته برای حفظ دستاوردها و افزایش آن، سازماندهی و گسترش فعالیت در این راستا امری الزامی است. از همینرو، اعلان چنین کارزاری در این زمان، به منظور حمایت و ضرورت سازماندهی زنان در مقابل ذهنیت مردسالار است. زنان میدانند هر کجا که باشند، تنها نیستند. درطول چند سال اخیر و بویژه پس از انقلاب ژن ژیان ئازادی در ایران، مشاهده نمودیم که هر کجا زنی برخاست و فریاد آزادی سرداد، زنان دیگر چگونه با او همصدا شدند. در اصل می توان گفت، حمایت از یکدیگر یعنی "سکوت نخواهیم کرد و تسلیم نخواهیم شد. هر زنی که دلش برای آزادی می تپد و گامهایش مسیر رفتن به سوی آزادی را در پیش گرفته است، امید را در دل زن دیگری زنده می سازد، ولو در مکان دیگری باشد. برای هر زنِ مبارزی، امیدِ به تغییر و بهبودی وضعیت کنونی، از فاکتورهای بنیادین و اصلی مبارزه است، پس لازم است صدای یکدیگر باشیم تا دلگرم تر شویم و ادامه دهیم."
جامعه زنان آزاد روژهلات کوردستان «کژار» نیز، در طولِ سالهای مبارزه، سعی بر آن داشته که در عرصه های گوناگون خود را سازماندهی نماید و در زمان های گوناگون به صدای زنان مبدل گردد. از آن جهت که سازماندهی و اتحاد زنان از اهداف و اولویتهای کژار بوده است، در همین راستا تلاش دارد، فعالیت های گوناگونی از جمله ارتباط با زنان دیگر از سازمانهای مختلف کوردستان، خاورمیانه و ایران را به انجام رساند. در رابطه با کارزار اخیر مجمع زنان کوردستان و در حمایت از زنان شنگال و افغانستان نیز، کژار هم در کوردستان و هم در اروپا، با حضور در راهپیمایی های اعتراضی، هم صدا با زنان افغانستان و شنگال، فریاد آزادی سرداد. از جمله فعالیت هایی که در این روزها صورت گرفت، برگزاری سمینارهای مختلفی بود که با مشارکت زنان ایران، شنگال و افغانستان به انجام رسید. این سمینارها و کنفرانسها موجب میشود همگی یادآور شویم، چه بر ما گذشت و وضعیت کنونی مان چگونه است؟ کنفرانس به منظور گردآوری زنان است که بتوانند از درد مشترکشان و از اینکه در آینده چه باید کرد، بگویند. البته که هم در کنفرانس برگزارشده در سلیمانیه و هم سمینارهای گوناگون دیگر، همگی به ذهنیت مشترکِ داعش و طالبان و حکومت فاشیست ترکیه و ولایت مطلقه فقیه در ایران، تاکید نمودند و برای پایان بخشیدن به هر دو ذهنیت اقتدارگرای مردسالار، اتحاد زنان و انجام فعالیتهای مشترک را امری لازم خواندند. کژار نیز در همین راستا، گام برداشته و برخواهد داشت.