ضرورت اجماع اجتماعی زنان

«برای مقابله با فشارها و نقشه‌های چند جانبه‌ی حکومت ایران، ضروری‌ترین و نیرومندترین عملی که در این مقطع از تاریخ مبارزاتی زنان باید افزایش یابد، اجماع اجتماعی زنان است.»

نظام مرکزی ایران طی صدسال گذشته تخریبات بسیاری را بر ساختار و ‌بنیان جامعه ببار آورده است. برساخت نظام‌های مرکزی ‌دولتی و انجمن‌های ایالتی-ولایتی مبتنی بر ذهنیت پدرسالارانه و مردسالارانه، جامعه بویژه زنان را با خسران‌های مادی و معنوی روبرو کرده است. ملت زنان به عنوان نیروی پیشاهنگ جامعه، باحضور فعالانه‌ی خویش در عرصه‌های اجتماعی، در برابر هرگونه سیستم مرتجع و مرکزی ایستادگی کرده و همچنین موضع خویش را بصورتی رادیکال وهدفمند نشان داده‌ است. انقلاب مشروطه، انقلاب ۵۷ و اکنون انقلاب"ژن‌ژیان‌آزادی" گویای واقعیت ایستار زنان است.

وجود چنین موضع و اراده‌ای از سوی جامعه زنان، علیه ستم و زورگویی‌های سیستم‌های مرکزی ایران، راه را بر مسکوت‌گذاشتن و هموژن‌کردن جامعه بسته و مبارزات خلق‌ها و ملیت‌ها را بهم وصل نموده است.

دانش و خرد جمعی زنان موجب گشته، موفقیت و دستاوردهای فردی و جمعی جامعه حفظ گردد و تاریخ مبارزه‌ی اجتماعی زنده نگه داشته شود. بی‌شک مبارزه علیه سیستم مرکزی، بدون هزینه امکان‌پذیر نیست. جامعه زنان نیز، هزینه‌های سنگینی را طی صدسال گذشته متحمل شده‌اند.

بحث و پرداختن به مسائل و پرسمان زنان امری حیاتی وبنیادین است. زیرا مسئله زنان جامع و فراگیر بوده و همواره خواستار ایجاد نظامی دموکراتیک و آزاد برای تمامی اقشار و ملیت جامعه بوده و می‌باشند. درغیراینصورت بحث و مناظره ناقص بوده و مسائل به موضوعی حاشیه‌ای رفته و از اجتماعی‌بودن به فرد یا دسته  تقلیل می‌یابد.

فرد یا فردیت نوعی انحصار بی‌حدومرز ایدئولوژی لیبرالیسم است که موجبات شکاف ساختاری وبنیادین جامعه وافراد آن را پدید می‌آورد. همین پدیده باعث می‌‌شود که نظام مرکزی واستبداد ایران، ابعاد اجتماعی ملت دموکراتیک که همانا همزیستی آزاد خلق‌ها وملیت‌ها است را ازهم تفکیک نموده و به گفتمان خودی و غیرخودی بپردازد.

رژیم ضدبشر ایران همواره کثیرالملل‌بودن کشور ایران را جدی نگرفته و با عناوین مختلف قوم، برادر و... آنها را تفکیک و تفتیش نموده و کوچک می‌شمارد. سیاست تفکیک‌سازی و تفتیش امری مهم و درعین‌حال استراتژیک و ضد جامعه است. بایست با دانش و خردی عمیق بدان نگریست، زیرا تمامی ساختار و بنیان جامعه و افراد آن را شاکله‌بندی نموده و جهت اهداف پلید خویش به‌کار می‌گیرد.

اظهارات خامنه‌‌ای در حوزه‌ی حجاب، مبنی بر گفتمان خودی وغیرخودی، گویای سیاست ترسیم و توصیف جامعه زنان می‌باشد. با عناوین"باحجاب-بی‌حجاب، پاک‌دامن-بی‌حیا، بد-خوب، زشت-زیبا" سعی بر جداسازی و برتری طبقه و یا گروهی از ملت زنان را دارد. جامعه باید نسبت به سیاست نظام مردسالار و مقتدر آگاهمند باشد و وارد نقشه‌های رژیم نگردند و از بکارگیری این القاب دوری گزینند.

دراین رابطه می‌توان به نقش و مسئولیت به‌اصطلاح نمایندگان زنان در مجلس، انیسه خزعلی"نماینده امور زنان و خانواده" و دیگر سازمان و مطالعات زنان اشاره نمود که در حوزه‌ی زنان فعالیت می‌کنند. اما در این زمینه اقدامات و مواضع لازم را در برابر پروژه و نقشه‌های ایدئولوژیک ‌رژیم ‌مردسالار اعمال ننموده‌اند. هزینه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که ملت زنان در انقلاب"ژن‌ژیان‌آزادی" متحمل شدند، ناشی از سوء‌ مدیریتی و بی‌تفاوتی زنان مسئول در نظام است. چه زنان و دخترانی در انقلاب"ژن‌ژیان‌آزادی" هدف ضربات باتوم و تیررس گلوله‌های نظام مردسالار و زن‌ستیز ایران قرار گرفتند، نقص‌عضو شدند، بینایی خویش را از دست دادند و جان باختند. چه مادران، پدران و مردمی که پیکر بی‌جان دختران، پسران، رفقا و هم‌میهنانشان را به خاک سپردند. در حالی‌که احساس درد و رنج جامعه به درون نظام  منتقل نشد.

مادران لحظات آغاز نفس کشیدن فرزند خود را دیده‌اند و امروز پیکر بی‌جان آنها را از آغوش خود به تن خاک می‌سپارند. هر ساعت و یا هر لحظه تصاویری از زنان مثله شده یا پیکر بی‌جان و نیمه‌جان آنها در اثر سوختگی، قتل، تعرض و... به معرض دید می‌گذارند که در صورت نافرمانی از قانون"خانواده، شریعت، آداب و رسوم" و لایحه‌های به اصطلاح "حجاب و عفاف" با مرگ روبرو شده و یا از عرصه‌ی اجتماعی زدوده می‌شوند. قتل آرمیتا گراوند از دیگر تعرضات و جنایت‌های رژیم مردسالار ایران، علیه جامعه زنان است.

حوزه‌های مرتبط با امورزنان "مجلس، نهاد، سازمان دولتی، حکومتی و..." در قبال این تعرضات، جنایات و ستم‌های سیستم مرکزی مردسالار و ضدزن مسئول بوده و باید پاسخگوی پیکر بی‌جان و قطعه‌قطعه زنان و جوانان باشند و چشم‌پوشی نکنند؛ با ایجاد سپاه‌ بیست‌میلیونی که خانم خزعلی در حوزه‌ی زنان هدف قرار داده‌ و خامنه‌ای در حوزه‌ی مردان ‌آنها را مسلح نموده، نباید علیه جامعه بکار ببندند و جریان‌های آزادی‌خواهی و برابری زنان و جامعه را با سپاه سرکوب و مرگ روبرو نمایند.

سازمان‌ها و نهادهای زنان در سیستم دولت و حکومت، باید به عمل و رفتار خویش آگاه باشند و مطابق ذهنیت مردسالار و زن‌ستیز، علیه ملت زنان عمل ننمایند و در برابر هر گونه طرح، برنامه و پروژه‌ای که از سوی مردان حاکم با عناوین "قانون، لایحه و..." می‌سازند، به مبارزه بپردازند. درغیراینصورت، مردان حاکم جامعه را با گفتمان" خودی و غیرخودی" مورد هدف قرار می‌دهند. با زندانی‌کردن و اجرای احکام‌ سنگین و طولانی‌مدت، اعدام، تعرض، قتل، تهدید، سرکوب‌ و ایجاد بحران و فقرهای اجتماعی عرصه‌ی زندگی را بر جامعه تنگ نموده و غیرخودی می‌خوانند. زیرا شلیر رسولی سکوت را شکست، سارینا اسماعیل‌زاده ندای هویت سر داد، آزاد حسین‌پوری رفت، برای مادران آزادی بیاورد...

با این اوصاف، جامعه‌ی ایران و شرق کوردستان بویژه زنان در حساس‌ترین نقطه‌ از مبارزات اجتماعی قرار دارند، در صورت هرگونه خلاء و عدم اتحاد، رژیم استبدادگر ایران فرصت را غنیمت شمرده و مبارزه را به فرد، افراد یا گروه تقلیل می‌دهد. این شیوه از سیاست رژیم زن‌ستیز، مبارزه زنان را عادی جلوه داده و گاها به استهلاک می‌کشاند. به همین دلیل برخی از مبارزان و پیشاهنگان زنان به خارج از کشور نقل مکان می‌کنند. این نیز خسران مادی و معنوی را به مفهوم مبارزه واصالت مبارزه‌گری وارد می‌آورد. مبارزان متعلق به اجتماع هستند و بایست صیانت لازم را در قبال جامعه اعمال نمایند. ترک‌نمودن میدان اجتماعی، برابر است با قتل و زدودن اجماع اجتماعی...

هم‌اکنون، ضروری‌ترین و نیرومندترین عملی که در این مقطع از تاریخ مبارزاتی زنان باید افزایش یابد، اجماع اجتماعی زنان است. ملت زنان متعلق  به هر طبقه، باورمندی، دین، مذهب و قومی که باشند، بایست در حوزه‌ای مشترک گرد هم آمده و با آسیب‌شناسی جامعه خویش وهمچنین با بازنگری مجدد سیستم مرکزی ومردسالار ایران، برنامه و پروژه‌های مختص به جامعه‌ی آزاد و برابر را تدوین نمایند. باید کوچه‌به‌کوچه، جاده‌به‌جاده، شهرک‌به‌شهرک،خانه‌به‌خانه رفت وبا فراخواندن زنان، اجماع اجتماعی را گسترش و سازمان‌دهی نمود. اگر آزادی و برابری در حوزه‌ی اجماع اجتماعی صورت نگیرد، هر گامی‌که در راستای آزادی و برابری برداشته شود با مانع روبرو خواهد ماند و فراگیر و جامع نمی‌گردد.

ضرورت اجماع اجتماعی در این برهه‌ی زمانی، نقشه‌ای است که راه رسیدن به جامعه‌ای آزاد و برابر را برایمان هموار می‌نماید. همچنین یادآور می‌شود، راه اساسی دفاع از جامعه و تداوم‌بخشی به آن، از مسیر اخلاقی و وجدانی می‌گذرد. زینب جلالیان، نسرین ستوده، وریشه مرادی، سپیده قلیان، الهه محمدی، نیلوفر حامدی، نرگس محمدی، توماج صالحی، سامان یاسین، انقلاب"ژن‌ژیان‌آزادی" و... سکوت مرگباری را که رژیم استثمارگر ومردسالار ایران با ستم و زورگویی درصدد برقراری آن بود را شکستند و با گفتار و اراده‌ای جمعی، بزرگترین ضربه را بر ساختار و بنیان ایدئولوژیک نظام مرکزی و زن‌ستیز ایران وارد آوردند. برهمین مبنا، صیانت و دفاع از آنها ضرورتی اجتماعی است. زیرا آنها پیشگامان اجماع اجتماعی هستند و همواره جامعه را به اجماع سوق می‌دهند.