گُلان فهیم ریاست مشترک جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان (کودار) به مناسبت ٢۵ نوامبر، روز منع خشونت علیه زنان، در گفتگو با خبرگزاری فرات وضعیت زنان در ایران و روژهلات کوردستان را مورد ارزیابی قرار داد.
متن مصاحبه با گُلان فهیم به شرح زیر است:
- خشونت علیه زنان از چه ذهنیتی سرچشمه گرفته و از چه زمانی آغاز گشته است؟
گُلان فهیم: در پاسخ به این سوال پیش از هر چیز پرداختن به تفسیر مختصری از ذهنیت، خشونت و اینکه چرا یکی از اهداف اساسی آن زن است، از اهمیت بسزائی برخوردار میباشد. در تعریف ذهنیت باید گفت که بنیان فکریِ شیوهی زندگی انسان که شکل گیری زبان، فرهنگ و بطور کلی تمامی مسائلی که مستقیم و غیر مستقیم بر سیر طبیعی اخلاق و سیاست جامعه تاثیرگذار است را در بر میگیرد. ابتدائیترین واکنشهای بشر جهت پیشبرد شیوههای حفاظت و بقای خود، کاملا بصورتی اندیشه ورزانه شکل گرفته و نمیتوان گفت که غریزی و یا تصادفی بوده است. این عمل و عکس العملهای اندیشهورزانه در شکل گیری تمامی آنچه که با انسان و جامعهی او اعم از شکلیابی تمامی ارزشهای اجتماعی او در ارتباط مستقیم است. ذهنیت از آغاز اجتماعی شدن انسان با اندیشیدن بر مبنای برآوردهسازی نیازهای طبیعی، زیباسازی زندگی و ارتقاء آن شکل گرفته است. پس میتوان منشاء تمامی معضلات اجتماعی که گریبان تمامی جوامع انسانی را گرفته و دچار بحرانهای عمیقی نموده، را از انحراف در ذهنیت ذاتی جامعه دانست. انحراف در ذهنیت در واقع با هدف حذف، تصاحب، از میان برداشتن، به حاشیه راندن و .... صورت میپذیرد، که مبنای فلسفی – فکری آن، انکار و نسلکشی هویت و ارزشهاست. این پروسهی ضد ذهنیتی، تاریخی چند هزار ساله دارد که به شکل ذهنیت جنسیتگرا خود را نمایان نمود. نمود ذهنیت جنسیت گرا در تمامی زیرساختها و عرصههای اجتماعی از زمان کاهنان سومر و در معابد آنان پدیدار گشت و تا به امروز جهت مشروع و طبیعی نمایاندن این نابرابری در تلاش است. نابرابری میان مرد و زن، یعنی مرد نماد جنس برتر و زن به جنس دوم مبدل گشته است. برای پیشبرد و نهادینه کردن این زیربنای ذهنیتی، از تمامی بنیانهای دنیوی و روحانی جامعه سود گرفته شده است. جنسیتگرائی با پایهریزی بسیار حساس، ظریف و ایدئولوژیک داستانها و متولوژیها بر مبنای تنزل جایگاه زیبایی شناسانه و ارزشمند زن به سطح کالاگونهی امروزینش، در تمامی ادیان، فلسفه و علم ریشه دوانیده است.
یکی از اساسیترین کاراکترهای انحراف ذهنیتی، تحمیل تمامی منافع، خواستها، نهادها، قانونها و مناسبات و روابط، حول محور جنس برتر است. البته این به اصطلاح جنس برتر نیز خود، مغدور صدمات و لطمات این انحراف گشته و در واقع جایگاه و سرشت انسانی او دچار اغتشاش گشته است. جنسیتگرایی همچون یک بیماری به تمامی سلولهای جامعه از فرد و خانواده گرفته تا تمامی نهادها و عرصههای اجتماعی سرایت کرده و نیروی دینامیک جامعه یعنی زنان و جوانان را دچار فلج میگرداند. این نیز ممکن نمیگردد؛ مگر با تسخیر اذهان به شیوههای گوناگون. اینجاست که زن از سرشت طبیعی و موقعیت اجتماعی خویش بعنوان مادر – زن خارج گردانیده شده است. حضور و مشارکت او در تمامی عرصهها همچون اقتصاد، دفاع و مدیریت از تامین نیازمندیها و تضمین ارزشهای جامعه، تا توسعه و ارتقاء آن به حاشیه رانده شده است. تمامی هویت زن، از جسمانی گرفته تا روحی، روانی و جنسی، همچون مِلکی عاید همسر، برادر و شوهر و در ابعادی گستردهتر، قربانی عرف و عادات، تقالید و قانونهای دولتی گشته و در برابر هرگونه مداخلات، شکل دهی و سوء استفاده، ناتوان و بیدفاع باقی گذاشته شده است. ذهنیت مردسالار پس از درآمدن به هیأت خدا، در شکلگیری تمامی عقاید و باورداشتهای جامعه نقش و تاثیر داشته، سیستمهای مدیریتی و توان دفاعی آن را تحت انحصار خویش قرار داده است. ذهنیت منحرف و بیمار مردسالار، در فرم دولت نمود یافته و نه تنها بر زن بلکه بر تمامی جامعه نقش ضعیفه شدگی را تحمیل مینماید.
- نقش دین، دولت و مردسالاری در تشدید خشونت علیه زنان چیست؟
امروزه جوامع بشریت در بحرانیترین وضعیت خود به سر میبرند. به گونهای که تسلط و تاثیرات این ذهنیت بیمار و منحرف نای نفس را از تمامی جامعه و بویژه زنان گرفته است. نقش و جایگاه زن در جامعه بنیادین و انکارناپذیر است و براحتی قابل حذف نبوده و نیست. در عین حال این پروسهی هزاران سالهی حذف، انکار و نابودی، امروزه با مقاومت و اصرار در هستییابی زنان از سراسر جهان روبرو مانده است.
- خشونت علیه زنان در ایران در یکسال گذشته تشدید یافته و اشکال متفاوتی بهخود گرفته است. بهطور کلی خشونت علیه زنان در یکسال گذشته در ایران در چه سطحی بوده و چرا دولت و حاکمیت ایران خشونت علیه زنان را شدت بخشیده است؟
در ایران زنان همچون وجدان بیدار جامعه، این وضعیت بحرانی جوامع را برنمیتابند. در برابر تمامی بازخوردهای ذهنیت جنسیتگرا؛ از گرسنگی، فقر، فحشا گرفته تا انکار ملیتها و خودویژگیهای فرهنگی، با حضور چشمگیر خود در تمامی عرصهها، همت به بازخواست این ذهنیت نموده اند. در واقع این بازخواست از ارتقای سطح آگاهی و شناخت زنان از موجودیت و ئقش آنان در جامعه سرچشمه گرفته است. که البته این خود، عدم مشروعیت نظام و ذهنیت حاکم را روز به روز برجستهتر نموده است. علیرغم اِعمال وسیع سیاستهای سرکوب، به شیوههای سیستماتیک و در چارچوب جنگی ویژه، جهت نسل کشی هویتی زنان، اکنون زنان مرحلهی نوینی از مبارزات خویش را آغاز نمودهاند. این سیاستها دیگر پروسهی انکار و حذف زنان را پشت سر نهاده و از این پس سراسر جامعه از خانواده، تا تمامی عرصهها به محیطی ناامن برای زنان متحول گردانیده شده است. تمامی لحظههای زندگی مملو از رخدادهایی دردناک و بدور از شأن انسان و جامعهی انسانی گشته است.
- خشونت علیه زنان چگونه ریشهکن خواهد شد و زنان چه باید کنند؟
زنان بایستی در وحلهی اول به شیوهای از مبارزه بر مبنای فکر و ارادهای آزاد دست یابند. از لحاظ ذهنیتی و اندیشهایی به شخصیتی دست یابند که تمامی تنگناها و مرزهای بازدارنده در برابر گفتمان آزاد بر مسائل خودویژهی زنان را پشت سر نهند. زنان در زمینهی گفتمان آزاد و ایجاد جبههی مبارزاتی مشترک کم تجربه و محدود باقی گذاشته شدهاند، اما یک سرنوشت نیست. این مهم نیاز به خودآموزی و ممارست دارد. این مبارزات از فرد و خانواده آغاز گشته و تا محله، روستا و شهر رواج و توسعه مییابد. در این راه مردان نیز باید عهدهدار مسئولیت اخلاقی و انسانی خویش باشند. زنان و مردان لازم است به این سطح از آگاهی و شعور اجتماعی دست یابند؛ تا زمانی که زنان از زیر چنگال تبعیض، فشار و خشونت خارج گردانیده نشوند، جامعه از این راه رو به زوال و فروپاشی که بر آن قرار داده شده، بازگردانده نمیشود. لازم است زنان به سطحی از توانمندی و کارآمدی برسند که چارهیابی و راه برونرفت را در خودکشی، خانههای عفت و به اصطلاح امن دولتی نبینند. انتظار تصویب لایحههای تامین امنیت از جانب مسئولان و قوانین زنستیز جز خودفریبی و اتلاف وقت در مبارزات اجتماعی چیز دیگری را در پی نخواهند داشت. با مدنظر قرار دادن تمامی خودویژگیهای فرهنگی، ملیتی و اعتقادی، ایجاد جبههها، راهکارها و بحث و جستجوی چارهیابی جهت دردهای مشترک زنان، موثرترین و کارآمدترین شیوه و موضع خواهد بود. به شیوهی پلاتفرمها و کارزارهای دمکراتیک فعالیت نمودن، مختص به قشر و مرحلهی خاصی از زمان نیستند. در غیر اینصورت مبارزات فردی و تک نهادی، صدای زنان را به جایی نخواهد رساند، حتی اگر این مبارزات بسیار ارزشمند و به جا بوده باشند. اینسیاتیوهای زنان جوان، جهت مبارزات رادیکال در مقابله با انواع خشونتهای اعمالی بر علیه زنان، که اگرچه بسیار محدود و به مرور در میان زنان جوان در ایران شکل میگیرند، نشان از وجود نبض حیات در رگهای جامعه هستند.
- جایگاه زنان کورد و نقش آنان در مقاومت آزادیخواهانه علیه ذهنیت جنسیتگرای مردسالار چگونه است؟
جامعهی زنان آزاد شرق کوردستان با خوانشی نوین در ارزیابی و چارهیابی مشکلات و معضلات جامعه، در این مرحله از مبارزات انقلابی خود بر این امر واقف است که آیندەی روشن ایران و بازیابی نقش دموکراتیکش در خاورمیانە تنها در سایەی یکپارگی با عناصر دمکراتیک (جامعە دمکراتیک، اقتصادی و اکولوژیک) و برداشتن گامی نوین میتواند میسر گردد. نقش زنان در این راه بسیار حیاتی و تعیینکننده خواهد بود. کارزاری که کژار با شعار «در برابر نسلکشی زنان، صیانت از حیات آزاد» در این اواخر در پشتیبانی از کارزار حزب حیات آزاد کوردستان و کودار با شعار «نه به اعدام، آری به دمکراسی» آغاز نموده، نقشی تاریخی ایفا خواهد نمود. پیشاهنگی زنان کورد، در تلاش جهت گردهم آوردن تمامی زنان آزادیخواه ایرانی، بر مبنای مطالبات به حق و دمکراتیکشان، خواهد توانست، گام مفیدی در تاریخ آزادی زنان ایرانی باشد. این گام مفید بیشتر از هر چیزی در همبستهسازی زنان و صیانت از تمامی ارزشهای تاریخ مقاومتیشان، در بازخواست از ذهنیت جنسیتگرای مردسالار، نمود خواهد یافت.