عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (کجک)، مصطفی کاراسو در برنامه ویژه تلویزیون مدیا هابر شرکت کرد. کاراسو در رابطه با تلاشهای اخیر حکومت آکپ-مهپ، غصب اراده و دستاوردهای سیاسی خلق کورد، ۲۵ نوامبر روز مبارزه ضد خشونت علیه زنان و سالگرد بنیانگذاری حزب کارگران کوردستان (پکک) صحبت کرد.
کاراسو اعلام کرد که حکومت آکپ-مهپ در این برهه در خاورمیانه دچار بحران و مشکل شده است و میخواهد جنگ نسلکشی علیه کوردها را به نتیجه برساند و گفت: «در رابطه با مسئله کورد، ذهنیت خود را تغییر ندادهاند. ذهنیت دمکراتیک را فهم نکردند و مسئله کورد را به رهیافت نمیرسانند.»
کاراسو بیان کرد که دولت فاشیست ترکیه به خلق کورد پیامهایی مبنی بر دست برداشتن از کورد بودن خود میدهد و اشاره کرد که باید برضد این امر مبارزه گسترش یابد.
ارزیابیهای مصطفی کاراسو بدین شرح است: «پس از ۴ سال ملاقات با رهبر آپو صورت گرفت. رهبر آپو به همگان درود فرستاد. ما نیز با حسرت، عشق و احترام درودهای خود را ابراز میکنیم. سلام گرفتن از رهبر آپو برای ما و تمام خلقمان به روحیه مبدل شد. واقعا هم ۴ سال عدم دریافت اطلاع از وی، بسیار سخت بود. به همین علت نیز این امر برای ما به یک خبر مهم مبدل شد.
روز ۱ ژوئن دولت باغچلی با نمایندگان پارلمانی دم پارتی دست داد و چنین سخنانی را بیان کرد: 'اگر در خارج صلح وجود داشته باشد، باید در داخل هم صلح وجود داشته باشد'. در چنین زمانی، ملاقات صورت گرفت، این ملاقات بسیار متفاوت ارزیابی و شرح داده شد. بیگمان زمانیکه دولت باغچلی، رهبری را فراخواند و اردوغان هم از این فراخوان پشتیبانی کرد، باید چنین ارزیابی و شرحهایی نیز به ذهن انسان خطور کند. چنین ارزیابیهایی از سوی کسانیکه بر واقعیتها آگاه نیستند و نمیبینند، قابل درک است. اما این ملاقات، مستقیما با سخنان دولت باغچلی و گفتگوهای پس از آن ارتباط ندارد.
سالهاست برای از میان برداشتن انزوای تحمیلی علیه رهبر آپو و برای آزادی وی، مبارزهای عظیم انجام میشود. ۴ سال است که هیچ ملاقاتی انجام نمیشود. به همینخاطر مبارزه خلق ما وجود دارد، خلقمان در اروپا و مبارزه دوستانمان وجود دارد. این امر بحران و دشواریهای زیادی را برای دولت ترکیه به وجود آورد. مرتبط با این امر البته که بر دادگاه حقوقبشر اروپا هم فشارهای زیادی وجود داشت، بر شورای وزیران اتحادیه اروپا هم فشار وجود داشت. تمام این موارد در عینحال علیه ترکیه نیز فشارهای بسیاری ایجاد کرد. همین امر ترکیه را برای ادامه دادن به تحمیل انزوا با سختیهای بسیاری مواجه کرد و موضوع اجازه ندادن به ملاقاتها، به یک فشار علیه دولت ترکیه مبدل شد. اجازه ملاقات داد و خواست که از این فشار، رها شود. همچنین خواست که در چنین برههای ذهن خلقمان را مغشوش کند.
ملاقات در نتیجه مبارزه عملی شد
چیزی که باعث گشودن راه این ملاقات شد، مقاومتی است که سالهاست علیه انزوای تحمیلی ادامه دارد و مبارزه آزادی رهبری است. این امر به دلیلی برای چنین ملاقاتی مبدل شد. اما به دلیل اینکه دولت دچار سختی و دشواریهای بسیاری شده است در زمانیکه چنین گفتگوهایی جریان دارد، امر ملاقات را عملی کرد و به این شیوه قصد داشت که خود را از فشارها رها کند و کمی هم که شده ذهن افراد را مغشوش کند، اینطور نشان بدهد که مثلا گشایشی ایجاد شده یا مثلا در رابطه با مسئله کورد رفتاری جداگانه درست شده است.
افراد بسیاری در رابطه با این مسئله فکر کردند؛ گفتگو کردند. اما ما باید این امر را مشخص کنیم، این ملاقات یقینا هیچ ربطی به گفتگوهای اخیر ندارد. همانگونه که بیان کردم، این ملاقات در نتیجه مبارزه ۴ ساله انجام شد.
رهبری نگفت، انزوای تحمیلی از میان برداشته شده است، در هر صورت اگر برخوردی جداگانه در رابطه با مسئله کورد صورت گیرد، مطمئنا انزوای تحمیلی ادامه نخواهد داشت. باید انزوای تحمیلی از میان برداشته شود. پس از انجام ملاقاتها، در مدت زمان کوتاهی، مجازات انضباطی علیه رهبری صادر کردند. بدینصورت باید این ملاقات امری متفاوت ارزیابی نشود، باید اینگونه به آن فکر نکرد که مثلا بخاطر دلایل جداگانهای انجام شده است، باید دیده شود که در نتیجه مبارزه سالهاست که این امر عملی شده و دانسته شود که هنوز هم انزوای تحمیلی ادامه دارد و مبارزه باید ادامه داشته باشد. یقینا باید آسودگی خاطر درست نشود. بخاطر اینکه ملاقات با رهبری مثل روحیهای است که به خلق داده شده، بیرون آمدن چند سخن از او برای پیام دادن مهم است. از این نظر باید مبارزه علیه انزوای تحمیلی ادامه داشته باشد.
انزوای تحمیلی ادامه دارد، مبارزه نیز باید ادامه پیدا کند
درواقع رفقا هم در چارچوبی وسیع به ارزیابی آن پرداختند. خود رهبری نیز میگوید 'انزوای تحمیلی ادامه دارد'. این حرف به معنی ادامه مبارزه از سوی ما است. اگر این ملاقات در نتیجه مبارزه صورت گرفته باشد، پس در اینصورت باید به مبارزه ادامه بدهیم. رهبری اشاره کرده است که این امر نباید به دلیلی برای آسودگی مبدل شود. زیرا در جامعه و افراد، نگرش جنگ ویژه وجود دارد. در نتیجه کمپینهای نیروهای جنگ ویژه، فهم اشتباه ایجاد میشود. در روزگار ما که دهها تلویزیون وجود دارد، ابزارهای جنگ ویژه وجود دارند، انسانها فریب داده میشوند. باید با این موارد فریب نخورد. در واقع خلق ما نیز اکنون در همه جا میگوید که انزوای تحمیلی ادامه دارد. در اروپا، باکور کوردستان و در همه جا میگویند که تحمیل انزوا ادامه دارد و این مبارزه نیز ادامه خواهد داشت.
روز ۱۶ نوامبر در شهر کلن یک راهپیمایی بزرگ انجام خواهد شد. در آنجا مبارزه علیه انزوای تحمیلی نشان داده خواهد شد. در دومین سال کارزار آزادی برای رهبر آپو، یک گام نوین برداشته خواهد شد. البته که باید در آنجا یک مشارکت قوی صورت گیرد.
باید این امر دیده شود. هیچ مبارزهای تهی و بینتیجه نیست. از سوی دیگر، کورد خلقی تحت نسلکشی است. رهبر خلق کورد نیز تحت فشار نسلکشی قرار دارد. تحت قتلعام نگه داشته میشود. سیاست علیه رهبری، سیاست نسلکشی است. نابودی رهبر یک خلق، نابودی دانش و در عینحال نابودی تمام ارزشهای این خلق است. زیرا برای هر جامعه و یا خلقی، رهبر یک تجسم از همه ارزشهاست. جمع ارزشها میباشد. مهمترین نماینده ارزشها است. نابود کردن آن، به معنای، نابود کردن تمام ارزشها و حمله علیه تمام ارزشها است. از این منظر، خلق ما باید از رهبر خویش صیانت کند. ما بر این باور هستیم که رهبری با مبارزه آزاد خواهد شد.
بله، مبارزه دشوار است. در میان سختیها و دشواریها انجام میشود. در همه عرصهها، مبارزه در میان شرایطی دشوار عملی میشود. اما این مبارزهای که در میان شرایط سخت اجرایی شده است، یقینا به نتیجه خواهد رسید. درواقع سختی و دشواری، اهمیت مبارزه و ذات پلید دشمن را نشان میدهد. علیه چنین واقعیتی، شرایط هر چه که باشد، بدون مبارزه هیچ نتیجهای بدست نمیآید. بصورتی راحت و آسان منتظر پیروزی و نتیجه گرفتن ماندن، نشناختن واقعیت نسلکشی و استعمارگری، منجر به نفهمیدن و درک نکردن واقعیت کورد، کوردستان و وضعیت خاورمیانه منجر خواهد شد. بنابراین باید هر کسی بگوید، دشواری هر چه که باشد، ما مبارزه خواهیم کرد و پیروز میشویم. باید سختیها و دشواریها مثل مانع دیده نشوند. دشواری در واقعیت خلق کورد و سختی مبارزه آزادی خلق کورد، خود دلیلی برای مبارزه است. یقینا، ما اعتقاد داریم که با گسترش مبارزه پیروز خواهیم شد.
چرا بصورتی ناگهانی چنین انحرافی ایجاد شد؟
باید این واقعیت دانسته شود. باید بر موضوع مسئله کورد، یعنی جنگ مسئولیتپذیری و مبارزه بزرگ ما در برابر جنگ ضد کوردها، به بهترین شیوه واقف بود. این ۵۰ سال است که ما این مبارزه را انجام میدهیم. ما نظام استعمارگر و قتلعامگرایانه را بهخوبی میشناسیم. ما میدانیم که در این ۵۰ سال، مبارزه چگونه انجام شده است. از این نظر زمانیکه سخنان دولت باغچلی و اردوغان ارزیابی شوند، باید این مبارزه بصورت کلی ارزیابی شود. باید انجام جنگ بر ضد ما و علیه خلق کورد به شیوهای کلی ارزیابی شود.
از این نظر، البته که فهم سخنان اینچنینی و دانستن آن از سوی هر کسی، بیشتر از همه برای ما یک آوانتاژ محسوب میشود. زیرا ما بیوقفه میجنگیم و در جنگ هستیم. ما تقریبا فکر و کارزارهای روزانه آنان را میتوانیم محاسبه کنیم. زیرا ما میدانیم که یک محیط سیاسی چگونه است، در کدام شرایط مبارزه میکنیم، جبهه استعمارگر قتلعامگر در چه وضعیتی قرار دارد، وضعیت خاورمیانه، وضعیت مبارزه ما و تمام شرایط را ارزیابی میکنیم، دولت باغچلی و یا اردوغان چرا به این چنین راههایی روی میآورند را ما نیز میدانیم.
یعنی چه اتفاقی افتاد؟ دولت باغچلی که تا دیروز هرگونه زبان نسلکشی را استفاده میکرد، مثل زهر حرف میزد، موجودیت کوردها را به تمامی نیست میانگاشت، نه تنها دم پارتی و تمام کوردها، بلکه بر علیه هر کسی که مبارزه خلق کورد را انجام میدهد، ناسزا میداد و حمله میکرد، امروز میگوید ما صلح را عملی کنیم؟ یقینا باید علتی داشته باشد. از این نظر باید بیگمان دلایل مختلفی نیز به گفتگو گذاشته میشود.
حکومت آکپ-مهپ در خارج دچار مشکل شده است و در داخل نیز به سختی روبرو است. این درست است. اما ارزیابیهایی مثل اینکه از داخل و خارج با مشکل روبرو شدهاند برای همین میخواهند مسئله کرد را به رهیافت برسانند و از این سختیها بگذرد، اشتباه است. چنین تفکری اشتباه است. درست است، در خارج و داخلی دچار دشواریهایی است، اما علیه خلق کورد یک جنگ نسلکشی وجود دارد و آن را ادامه میدهند.
در این برهه دشوار میخواهند جنگ علیه کوردها را به نتیجه برسانند. باید اینگونه دیده شود. در رابطه با مسئله کورد، ذهنیت آنان تغییری نکرده است. اگر گفته شود که ذهنیت دمکراتیک در میان آنان توسعه یافته و یا مسئله کورد را به رهیافت خواهند رساند، خیر چنین چیزی نیست.
بله، برای به رهیافت رساندن مسئله کورد باید دارای ذهنیتی دمکراتیک شوند. باید ذهنیتی که موجودیت، فرهنگ و هویت کوردها را قبول میکند، را بدست آورند. چنین چیزی وجود ندارد. به ویژه نه در میان مهپ و نه دولت باغچلی. از این نظر چرا این گام برداشته شد؟ واقعا باید به خوبی درباره آن تامل کرد.
از دشواریهای منطقه، جنگ اسرائیل و همچنین حمله اسرائیل به خود بحث کردند. بیگمان در خاورمیانه، جنگ در جریان است. این یک جنگ بزرگ است که توازن خاورمیانه را به لرزه در میآورد. چنین جنگی جریان دارد. از سوی دیگر، نیرو و تاثیرات ژئوپولوتیک ترکیه، گام به گام کم میشود. موقعیت ژئوپلوتیک خود را که ۱۵۰ سال است از آن استفاده میکند، بر سر آن معامله میکند و یا برایش مهمترین نیروی سیاسی بود، دیگر مثل قبل نیست و تاثیراتش کم شده است. ما نمیتوانیم بگوییم که به تمامی از بین رفته است. اما دیگر در آن موقعیت قرار ندارد که مثل قبل خود را سلطهگر یکند، شانتاژ را علیه هر کسی عملی کند و بروی آن معامله کند. چیزی که پیشرفتهای روابط میان اسرائیل و اعراب و جستجوهای راههای جداگانه انرژی ابراز میکند، چنین است. این کاملا مشخص است.
البته این واقعیت که ترکیه را در گمان فرو میبرد. از این نظر حکومت آکپ مهپ در نتیجه سیاست خود ترکیه را به این نقطه رسانده است. اکنون نیز میخواهد تما نیروهای اپوزوسیون را در پشت خود داشته باشد و به موقعیت خود ادامه دهد. میخواهد در این جغرافیای سخت خود را به سلطهگر مبدل کند. اما با سیاستهایش خود را به این وضعیت انداخت. کسی که هم در سیاستهای منطقهای و هم در سیاستهای داخلی مشکل آفریده است، حکومت آکپ مهپ است.
اکنون اردوغان نیز از این سخنان دولت باغچلی پشتیبانی کرده است. نمیتوان گفت میان اردوغان و باغچلی مشکل وجود دارد. درست نیست اینگونه فکر کرد که در موضوعاتی تا این اندازه مهم، تاکتیک و روابط تا این حد ساده و ابتدایی باشند. ممکن نیست که از یکدیگر مطلع نباشند. بخاطر این موضوع با یکدیگر صحبت کرده و سپس دولت باغچلی چنین گامی برداشت. باید اینگونه دیده شود. فکری که بگوید دولت باغچلی در مورد مسئله کورد از آکپ سبقت گرفته و از آن گذار کرده و به نقطهای مناسبتتری رسیده است، به معنای این است که واقعیت مهپ و ترکیه را نشناخته است.
اکنون ما میتوانیم در اینباره چنین بگوییم. اکنون، آرام آرام این امر مورد قبول واقع میشود. احمد ترک در ادامه سخنان خود گفت؛ 'از چنین مواردی بحث میشود. زمانیکه مورد تایید قرار نگرفت، بخاطر اینکه در واقع چنین چیزی وجود نداشته، با خشونتی شدیدتر علیه ما حمله کنند. چنین بازی وجود دارد.' بله، چنین بازی وجود دارد. این بازی بیش از همه علیه دم پارتی اجرا میشود. آنان بگویند 'ما برای شما عرصهای که در آن سیاست کنید را گشودیم. ما نرمش نشان دادیم و اینگونه برخورد کردیم.' خواهند گفت که شما به این کار جواب ندادید و ما شدیدتر علیه شما حمله میکنیم. لازم نیست که ما این را ارزیابی کنیم. دولت باغچلی نیز چنین گفت، محمد اوچون نیز چنین گفت. اردوغان نیز چنین گفت. این کاملا شفاف است. لازم نیست تا این حد درهم ارزیابی شود که چه چیزی ایجاد شده یا نشده است. هرکسی باید جملات محمد اوچون را یک به یک شرح دهد. او چه میخواهد بگوید؟ دولت باغچلی گفت یا شما قبول خواهید کرد یا با مشتها روبرو خواهید شد. این به چه معناست؟ شما از آرمان آزادی، دمکراسی و کوردبودن خود دست بردارید. میگویند سیاستمدار، نماینده پارلمان یا رئیس شهرداری شوید، اما به عضویت آنان در نیایید. از مبارزه آزادی و دمکراسی خلق کورد حرف نزنید.
آزادی به معنای دمکراسی است، به معنی جنگ علیه این دولت، علیه این حکومت میباشد. این به معنای موضعگیری در مقابل سیاستهای اقتدارگرایانه است. میگویند از این امر دور بهایستید.
میگویند اگر شما دور بهایستید، میتوانید شهردار یا نماینده پارلمانی شوید. میتوانید سیاست کنید. چیزی گفته میشود چنین است.
در این مورد جستجوی تنها یک موضوع نشاندهند خواست انسان است. ای کاش مورد مناسب و خوبی میبود. بلکه، هر کسی میخواهد مورد خوب و مناسبی روی دهد. در مسئله کورد گامهایی برداشته شوند و یا به رهیافت برسند. کسیکه این امر بیشتر از ما بخواهد وجود ندارد. ما توجهات را به این امر معطوف میداریم. کسیکه این امر را بیشتر و بهتر از ما بخواهد وجود ندارد. اکنون معنا دادن به فراخوان دولت باغچلی نیز مسئلهای نیست که درک شود.
تماس تلفنی با قندیل صورت نگرفته است
بله در روز اول دست خود را دراز کرد. گفت صلح در داخل و خارج. باشد این تنها این سخن بود. باید این سخنان تفکراتی را ایجاد کند. سپس دولت باغچلی، رهبری را به مجلس فراخواند. چه گفته است؟ بیا سازمان خود را منحل کن. این به چه معناست؟ نیروی تفکر و اراده سیاسی یک خلق. این ۵۰ سال است که برای آن مقاومت میکند، دهها هزار شهید برای آن داده است. میگویند بیا آن را از هم بپاشان. این به معنای تسلیم شدن است.
این امر به چه معناست؟ بله، تنها این مورد است. دولت باغچلی رهبری را مخاطب گرفته است. درک شد، هر کسی فهمید که مخاطب این مشکل رهبر آپو است. برای همین هم از آنجا فراخوان میدهد. اگر به رهیافت برسد، به راهحل خواهید رسید. یعنی مشخص شدکه مخاطب اوست. همچنین از سوی دیگر انزوای تحمیلی وجود دارد. این را هم قبول کردند که انزوای تحمیلی وجود دارد.
همچنین باید امری دیگر را بیان کنیم که مورد گفتگو قرار گرفته است. میگویند تماس تلفنی با کوهستان قندیل گرفته شده است. این امر غیر واقعی است و چنین چیزی صورت نگرفته است. چنین چیزی انجام نشده. ما نیز مثل تمام افراد دیگر از تلویزیون دنبال میکنیم. از طریق مطبوعات در جریان میباشیم. بگذارید به خوبی این امر درک شود. چنین ملاقاتی با رهبری وجود ندارد، چنین برههای نیز وجود ندارد.
میتوانند در هر زمان که بخواهند با رهبری ملاقات کنند. میت میتواند برود و با رهبری ملاقات کند. قبلا هم ملاقاتهای بسیاری را با رهبری انجام دادند. اما ما از سخنان عمر اوجالان و از سخنان تونجر باکرهان درک میکنیم که رهبری گفته است، برهه رهیافت وجود ندارد. به همین علت باید از این ملاقات معنای جداگانهای گرفته نشود. باید واقف بود که این ملاقات نتیجه سالها مبارزه است.
باید به شیوهای صحیح، با این برهه برخورد کنیم. باید با دقت با این برهه رفتار کرد. این یک تله است، بازی است. درواقع حکومت آکپ-مهپ حکومت جنگ ویژه است. بازی در بازی است. هر روز این کار را انجام میدهند.
در واقع اردوغان یک عوامفریب است. دولت باغچلی نیز چنین است. فاشیسم به معنای عوامفریبی است. باژگون کردن واقعیتها است. سخنان مهپ درباره این موضوع از قبل مشخص میباشد. اردوغان خود یک استاد عوامفریبی است.
میگویند، خواهران-برادران کوردمان یا خواهری-برادری کورد-ترک. در واقع خلق کورد و ترک، خواهر و برادر هستند. سیاستهای دولت است که خلق ترک و کورد را در مقابل یکدیگر قرار داده است. سیاستهای این حکومت چنین کاری کرد. اکنون مورد گفتگو قرار گرفته است. میگویند نه خواهری-برادری بلکه باید برابری وجود داشته باشد. با خواهری-برادری عوامفریبی میکنند.
به همین علت باید این گفتگوها درست ارزیابی شوند. باید واقف بود که نتیجهای از اینجا حاصل نخواهد شد.
البته که رهیافت مطالبه میشود، این امر جداگانهای است. خلق هم این را میخواهد، ما هم میخواهیم. جنبشهای سیاسی دمکراتیک و دوستان نیز همین را میخواهند. خلق ترکیه نیز خواهان آن است. زیرا برای اینکه ترکیه از مشکلات و بحرانها رها شود، باید این مسائل را به رهیافت برساند. اما کاملا مشخص است که خواست و نیت رهیافتی از سوی آنان وجود ندارد. کاملا برعکس با مطرح کردن این امر میخواهند سیاستی را که سالها اجرایی کردهاند را ادامه دهند.
باید این حقیقت درک شود. به ویژه نیز باید دانسته شود که علیه طرفداران دم پارتی و خلق چگونه بازی انجام میشود. به همین علت باید خلق، ایستاری قوی نشان بدهد و در مقابل این سیاستها، مبارزه کند. بجز مبارزه علیه این سیاستها، هیچ راه دیگری وجود ندارد. چون تسلیم شدن عملی نمیشود، از کورد بودن خود دستبردار نمیشویم، زیرا خلق کورد از آزادی و حق دمکراتیک خود دست بردار نخواهد شد، خلق کورد باید این سیاستها را به شیوهای صحیح ببیند و علیه این سیاستها مقاومت کند.
میخواهند اراده خلق کورد را در همبشکنند
سیاستهای قیم از همان ابتدا وجود داشتند. در واقع قرار بر آن بود که پس از انتخابات در کوردستان عملی شود. اجازه چنین اقدامی داده نشد و صرفاً به جولمرگ محدود ماند. در حال حاضر، قیم هم بخشی از سیاستی جدید است و هم نتیجه سیاستهایی است که تاکنون اعمال شدهاند. آن ها در صددند مبارزات خلق کورد در راستای آزادی را به نابودی بکشانند. نمیخواهند مدیریت هیچ شهر و ناحیهای در اختیار کوردها باشد. آنها نمیخواهند کوردها ارادهای ولو به شکل محدود، داشته باشند. به همین دلیل است که چنین سیاست قیمی اعمال میشود. این نتیجه چنین واقعیتی است.
آنها میگویند که خلق کورد نباید بر سر صندوقهای رای حضور یافته، نمایندگان خویش را برگزیند و خود را اداره کند. بیان میکنند که تا زمانیکه شما از کوردبودن، هویت و آزادی خویش دست نکشید، ما به شما حق مدیریتی بر اساس هویت، فرهنگ و آزادی را نخواهیم داد. میگویند: «شما حق ندارید در هیچ جایی با هویت، فرهنگ و زبان خود به مدیریت شهرداریها بپردازید. ما چنین اجازهای نخواهیم داد.» و یا اینکه میگویند: «شما از چنین حقی دست بردارید.» در این راستا برای درهمشکستن مبارزات خلق کورد در راه دموکراسی و آزادی، سیاست قیم را اعمال میکنند. از این طریق میگویند که اگر شما در انتخابات حضور یابید، ما قیم تعیین خواهیم کرد. دلیل پافشاری آنان نیز منصرف کردن ما است. آن ها میگویند که از عقاید و سیاستهای خویش دست بکشید. از اینروست که اصرار میورزند. در واقع روشی برای منصرف کردن ما است. در تلاشاند اراده خلق کورد را درهمشکسته و وی را به تسلیمیت بکشانند.
ارتباط این مسئله با روند فعلی نیز بدین شکل است که میخواهند بگویند اگر سیاستهای ما را نپذیرید و سیاستی باب میل حکومت آکپ-مهپ در پیش نگیرید، ما نیز قیم منصوب خواهیم کرد. از این رهگذر سعی بر ایجاد ذهنیتی در مسئله کورد دارند. از سوی دیگر، میخواهند بگویند همانطور که قبلا نیز گفته بودیم «شما نابود خواهید شد، اگر سیاستهای ما را نپذیرید ما قیم منصوب کرده و شهرداریها را غصب میکنیم.»
به همین دلیل سراغ مردین رفتند. چون عرصهای برای اشغالگری است که در روژاوا اجرا خواهد شد، قصد داشتند مردین را از دست دم پارتی خارج کنند. حتی دولت باغچلی هنگام فراخواندن احمد تُرک به طرز چشمگیری صحبتهای منفی به زبان آورد. همچنین پانزده روز پیش، صلح خانواده شنیاشار را ترتیب دادند. احمد ترک و شریک اردوغان با همدیگر چنین امری را محقق ساختند. آنها برای اشغال روژاوا مردین را برگزیدند.
خلفتی نیز دربردارنده پیامی برای رهبری است. هدف اصلی نیز اعمال فشار بر رهبری است. هدف، دادن پیام به رهبری است.
در الح نیز چنین است، البته در مبارزات آزادی خلق کورد، مبارزه زنان نقشی مهم دارد. به همین دلیل یک زن در اِلح با تعداد رای بالایی به ریاست مشترک شهرداری انتخاب شد. این اقدام، حملهای علیه مبارزات آزادی زنان است. توان درهمشکستن آن را ندارند و در صدد سرکوب آن هستند.
به این اقدامشان ادمه خواهند داد. اگر مبارزه صورت نگیرد به این اقدام ادامه خواهند داد. زیرا چند روز قبل، عبدالقادر سِلوی اظهار کرد که «ادامه خواهد داشت». سایر شهرداریها را نیز غصب خواهند کرد. شهرداریهای آمَد و وان را نیز غصب خواهند کرد و در بازید نیز اینگونه خواهد بود. به همین دلیل خلق کورد باید در همهجا به مقاومت دست زند. از اینرو باید اعتراضها به گونهای صورت گیرد که گویی تمام شهرداریها غصب شدهاند.
از آنجا که سیاست انتصاب قیم، صرفا سیاستی علیه یک شهر خاص نیست. یعنی سیاستی معطوف به شهرداری یک شهر نیست. بلکه سیاستی علیه خلق کورد است. به همین دلیل باید خلق کورد در همه شهرها علیه سیاستهای قیم به مقاومت بپردازد. نباید منتظر بمانند تا نوبت آنان نیز سررسد.
باید هماکنون مبارزه را گسترش داد
اگر قیم در آمَد و وان متوقف گردد، باید از همین حالا مبارزه گسترش یابد. البته وقتی مبارزه صورت میگیرد، چنین مبارزهای باید در کنار نیروهای دموکراسیخواه ترکیه پیشبرد داده شود. باید نیروهای دموکراسیخواه ترکیه را فراخواند. باید با آنان در ارتباط بود. نتیجه این ارتباط و مبارزه مشترک را در وان دیدیم. چنین امری هم باید در جریان مبارزه در کوردستان صورت گیرد و هم نیروهای دموکراسیخواه ترکیه و سازمانهای جامعه مدنی باید در هر عرصهای علیه قیم مبارزه کرده و موضعگیری کنند. کوردها نیروی مهمی در استانبول دارند، در ازمیر نیز از چنین توانی برخوردارند، در ادنه و آنتالیا نیز چنین است. جهپآنجا با رای کوردها توانست شهرداری به دست آورد. به همین دلیل نیروهای دموکراسیخواه، به راحتی میتوانند آنجا وارد عمل شوند. آنها باید وارد عمل شوند. به این ترتیب قیمها شکست خواهند خورد.
در حال حاضر مبارزات چشمگیری در جریان است. این مبارزه باید ادامه داشته باشد. به ظن آنها چند روزی راهپیمایی خواهید کرد، چند صباحی اعتراض کرده و بعد از آن بیخیال میشوید. نباید چنین باشد. خلق کورد باید برای مبارزهای مداوم آماده شود، باید بیوقفه مبارزه کند. نباید از هچکدام از شهرادریها دست بکشد. شهرداری وابسته به مکان نیست. رؤسای مشترک مردین و اعضای شورا باید به کار خود ادامه دهند. باید این مسئله را مردم مطرح کنند که کجا و چگونه کار کنند و در این رابطه تصمیم بگیرند. بر این اساس باید قیم را رسوا کرد. از این نظر نباید به قیم اجازه کار داده شود و باید آنرا از کار انداخت.
رؤسای مشترک و ریاست شورا نیز نباید از وظایف خود دست بکشند. باید فعالانه کار کنند. نباید در خانههایشان بمانند. تا زمان بیرون راندن قیم، باید چنین رفتاری در پیش گیرند. همه سازمانهای دموکراتیک باید در این زمینه حساسیت به خرج دهند. نباید چنین چیزی را بپذیرند. باید نشان دهند که نمیپذیرند. چرا اکنون به آکپ رای داده میشود؟ هم بگویند کورد هستیم و در عین حال به آکپ نیز رای بدهند. چنین امری قابل قبول نیست.
نباید سیاستهای قیم را اینگونه تفسیر کرد. حمله علیه دم پارتی نیست. این حمله قتلعام است. خواه راست کورد باشد، یا چپ کورد یا اسلامی. حمله به خاطر چنین سیاست و ذهنیتهایی صورت نمیگیرد. خلق کورد صرفاً به این دلیل که هویت، آزادی و دموکراسی را مطالبه میکند، مورد حمله قرار میگیرد. حمله معطوف به این امر است. اگر گروه دیگری از کوردها به جای دم پارتی بودند نیز به آنان حمله میشد. اگر بر کورد بودن، هویت و فرهنگ و زبان خویش اصرار داشته و بر این مبنا خودگردانی را پیشبرد میداد، برای آنان نیز قیم منصوب میکردند. به همین دلیل باید جدای از کوردها دیگر نیروها نیز در این مبارزه مشارکت داده شوند.
نمیتوان مسئله کورد را با مسئله باسک یا ایرلند مقایسه کرد
موقع ارزیابی قیم باید به نکتهای اشاره کنم. به میزانی که قیم منصوب میشود، بدون شک به همان اندازه نیز مقاومت خلق در جریان است. تحلیلهایی مطرح میشود مبنی بر اینکه ممکن است قیم منصوب شود اما روند گفتگو نیز همزمان ادامه داشته باشد. چنین ارزیابیهایی در واقع تحلیلی است که به قیم مشروعیت میبخشد. چنین چیزی چگونه امکان دارد؟ چارهیابی مسئله کورد در میان باشد و قیم هم ادامه داشته باشد. آنجا نه عرصه درگیری است نه میدان جنگ. در دموکراتیکترین و مشروعترین عرصه، اراده خلق غصب میشود. از این نظر باید پاسخی درخور به افرادی داد که چنین تحلیلهایی ارائه میکنند. باید به آنان گفت «شما بازی آکپ-مهپ را تداوم میبخشید.» فشارها ادامه داشته باشد اما طرف به مردم میگوید «شاید اینگونه باشد، شما کشته شوید و با فشار مواجه باشید. آنرا قبول کنید و واکنش نشان ندهید. روند چاره یابی ادامه خواهد داشت.» چنین امری امکان پذیر نیست.
صحبتهای دیگری نیز مطرح میشود مبنی بر اینکه در جهان روندهای چارهیابی در جریان جنگ وجود داشته است و اینجا نیز چنین اتفاقی افتاده است. چنین صحبتهایی در حال حاضر مشروعیتبخشی و ناشی از نا آگاهی است. تشبیه مسئله کورد به مسئله باسک و ایرلند یا سایر مسائل، اشتباه است. حل نشدن مسئله کورد به دلیل زیاد بودن مطالبات سیاسی نیست. بلکه به دلیل ادامه انکار کوردهاست که این مسئله حل نمیشود، چون نابودی زبان، فرهنگ و هویت را میخواهند مسئله کورد به چارهیابی نمیرسد. اگر چنین نبود، اگر در قبال کوردها سیاست قتلعام پیشبرد داده نمیشد، اگر چنین سیاستی در کار نبود، امکان اجرای چنین روندهای راهحل در کوردستان نیز وجود داشت. اما سیاست در کوردستان چنین نیست.
واقعا میپرسند که مسئله کورد چیست؟ این مسئلهای صد ساله است. قطعا قبلا نیز مسئله کورد وجود داشت، اما مسئله واقعی کورد با قانون اساسی ۲۴ آغاز شد. تلاش میشد که کوردستان به عرصهای برای گسترش ملیت تُرک تبدیل شود. سیاست آنان عبارت بود از تُرکسازیِ کوردستان و تبدیل کوردستان به عرصهای برای گشترس ملتسازی تُرک ها. امروزه نیز چنین است. مسئله کورد چیست؟ مسئله کورد عبارت است از اینکه کوردها هویت، زبان و فرهنگ خود را از یاد ببرند.
این مسئله کورد است. ممانعت از خودمدیریتی آنهاست. قبل از تاسیس جمهوری، کوردها خودشان را اداره میکردند. وضعیت مداخله دائمی از بیرون مطرح نبود. حکومت عثمانیها وجود داشت اما وضعیتی مبنی بر مداخله در زبان، فرهنگ، اعتقادات و زندگی کوردها وجود نداشت. این وضعیت پس از قانون اساسی ۱۹۲۴ به شکلی برنامهریزی شده ایجاد شد. قصد نابود کردن زبان و فرهنگ کوردها را دارند. از دست دادن زبان و فرهنگ به چه معناست؟ معنای آن، از دست دادن هویت است. آنها به هیچ وجه مدیریت کوردها ، اعم از خودمدیریتی، خودگردانی یا شهرداری، را تاب نمیآورند. در اروپا شرطی مبنی برخودگردانی منطقهای وجود دارد، اما آن را نپذیرفتند. چرا؟ چون کوردها تا حدودی توان اداره مناطق خود را پیدا میکردند. حتی این را نیز نپذیرفتند. در حال حاضر آموزش زبان کوردی وجود دارد؟ زبان کوردی آموزش داده میشود؟ فرصتی برای آموزش کوردی وجود دارد؟ خیر. چون وجود ندارد، همه جا تحت فشار است و ممنوع میشود. حتی گفته میشود وقتی کودکان در مدرسه یا منزل به زبان کوردی صحبت میکنند، مورد توبیخ قرار میگیرند. رفته رفته، کودکان کورد زبان کوردی را از یاد میبرند. در غرب فرات از یاد بردند. در ردسیم از یاد میبرند. نسل جدید در نقاط بسیاری زبان کوردی را از یاد میبرند. چرا؟ چون فشار وجود دارد. مگر در چندین منطقه چنین اتفاقاتی روی نداد؟ مگر افراد به دلیل صحبت کردن به زبان کوردی مورد ضرب و شتم قرار نمیگرفتند و کشته نمیشدند؟ این نوعی فشار است. فرد نمیتواند به راحتی و آزادانه صحبت کند. البته افراد زیادی نیز وجود دارند که صحبت میکنند اما چنین فشاری علیه زبان کوردی در جریان است.
مسئله کورد، مسئله نسلکشی است
از سویی دیگر، بلنت آرینچ گفت زبان به چه دردی میخورَد؟. تو چرا زبانی را به نابودی میکشانی؟ میگوید مسئله کورد چیست؟ مسئله کورد، مسئله فراموش نکردن زبان کوردی است. مگر در حال حاضر از یاد برده نمیشود؟ مگر از دست نمیرود؟ اینها در نتیجه سیاستهای شما روی میدهد. نتیجه یک سیاست قتل عامگر و استعمارگرایانه میباشد. هدف اصلی به فراموشی سپرده شدن زبان کوردی است. مگر روی فرهنگ، فشار اعمال نمیشود؟ شما برای فرهنگ تُرکی هرکاری میکنید، به هر شکلی از وزارت فرهنگ حمایت میکنید، اما به فرهنگ کوردها اجازه نمیدهید. شما اعمال فشار میکنید.
زبان و فرهنگت نابود میشود. این به معنای نابودی هویت میباشد، این نسلکشی است. این است مسئله کورد. شما اجازه مدیریت یک شهرداری را به آنها نمیدهید. مسئله کورد این است. کوردها چه میخواهند؟ میخواهند زبانشان از دست نرود. میخواهند فرهنگ و هویتشان نابود نشود. خواهان پایان یافتن سیاست قتلعام علیه زبان و فرهنگ هستند.
اکنون از شهروندی برابر صحبت میکنند. یعنی کوردها میتوانند به هر منصبی دست یابند. میگویند حتی میتوانند به جایگاه فرمانداری و استانداری نیز برسند. بله به شکلی استثنایی امکان دارد. کسی را که هویت، کورد بودن و زبان خود را حفظ کند به چنین جایگاهی منصوب نمیکنند.
علویها نیز خواهان شهروندی برابر هستند. میگویند ما حتی یک فرماندار یا استاندار نیز نداریم. علویها جمعیت زیادی دارند، اما به دلیل علوی بودنشان حتی به عنوان کارمند هم تعیین نمیشوند. این چه نوع شهروندی برابری است؟ برای تبدیل شدن کوردها به شهروند برابر، هویت، فرهنگ و زبان آنان را قبول کنید.
میگوید «اگر تُرک باشی، از حق شهروندی برابر برخوردار خواهی شد». بله به عنوان یک ترک شهروند برابر به حساب میآید. اگر ترک بودن را قبول کند، از زبان، فرهنگ، هویت و مبارزه خویش دست بکشد، حق شهروندی برابر را کسب میکند. اما اگر برای آن مبارزه کند در دادگاه ویژه بازخواست خواهد شد. دادگاه به عنوان اهرم فشار علیه آنان بکار گرفته میشود. از این منظر، چیستی مسئله کورد آشکار میشود.
میگوید زبان رسمی ترکی را بپذیرید. مگر با از یاد بردن زبان کوردی چه میشود؟ چگونه با این زبان کوردی زندگی خواهید کرد؟ مگر در حال حاضر سیاست شما از بین بردن زبان کوردی نیست؟ میتواند در منزل یا در خیابان به زبان کوردی صحبت کند. هر نوع فشاری که میخواهند اعمال میکنند، فشار اداری، فشار اجتماعی و هر کار دیگر که بخواهد انجام میدهند. آنوقت در منزل یا خیابان کوردی صحبت کنند. انگار کوردها را نادان میانگارند. هر اندازه مدرسه ایجاد کنید، به همان اندازه زبان نیز پیشرفت خواهد کرد. به هر نحوی که از فرهنگ حمایت به عمل آوری، به همان میزان پیشرفت خواهد کرد. اما وقتی پای کورد میان آید، حتی کلمه کورد را هم به زبان نمیآورند. چه میگویند؟ می گویند کلمه تُرک، کوردها را نیز دربر میگیرد. تُرک هویت یک اتنیک نیست. چه کسی را فریب میدهید؟ تا دیروز شما و ترکهای اویغور بودید. اما امروز ادعا میکنید که هویت ترک، کوردها را نیز در بر میگیرد. چنین چیزی واقعیت ندارد.
هویت ترک به قدری محدود است که در صدد قتلعام کوردها میباشد. آنها را در برنمی گیرد. در واقع، هویتِ سرکوب کورد است. بار دیگر تاکید میکنم، یعنی به تمام کوردها میگویم باید این سیاست دولت ترکیه را درست درک کنیم. خودفریبی نکنیم. دولت ترکیه در تلاش است کوردستان را به عرصهای برای ترویج ملیت تُرک تبدیل کنید. هنوز از این سیاست خود دست نکشیده است. میخواهد کوردستان را به تُرک تبدیل کند؛ یا از راه فرهنگی و یا از طریق تغییر بافت جمعیتی و خارج کردن این جغرافیا از سرزمین کورد. کورد باید از این مسئله آگاه باشند.
به همین دلیل اگر میخواهید از کورد بودن خود، از هویت ، زبان و فرهنگ خویش دست نکشید، باید مقاومت کنید. اجرای سیاست اصلاح شرق همچنان ادامه دارد. نتیجه آن مشخص است.
غالب ساکنین غرب فرات کورد بودند. اکنون در مرعش، سیواس و مَلَتی کوردی باقی نمانده است. آنهایی که ماندهاند نیز به زبان کوردی صحبت نمیکنند. مسئله کورد این است. تنها پای یک مسئله در میان نیست، بلکه این سیاست قتلعام است. شهروندی برابر و چنین مسائلی نیز وجود ندارد و کوردها برابر نیستند. در هیچ زمینهای از برابری برخوردار نیستند. حتی نابرابری یکی از دستورالعملهای قانون اساسی است. نابرابری دستورالعمل قانون است. نابرابری دستورالعمل سیاستهای اجرایی است.
عملیات Tusaşپاسخی به حملات نسلکشی است
یاد کسانی را که عملیات توساش را به انجام رساندند، گرامی میدارم. در واقع، آنها هویت کورد، فرهنگ، باورداشت و موجودیت کورد را نشان دادند. جوهره راستین کورد، حس کورد بودن، اوج حس کورد، و ایستار کوردها در مبارزه علیه نسلکشی را نشان دادند.
آنها در مقابل قتلعام کوردها ایستاری را تجلی دادند. این فداییگری علیه فشار شدید بود. آنها این فشار را حس کردند، چون درک کردند که قصدی برای نابودی کوردها و تهدیدی علیه موجودیت کوردها وجود دارد، از موجودیت، آزادی و دموکراسی کوردها دفاع کردند. این عملیات را باید اینگونه درک کرد. همه باید از این عملیات، چنین پیام و ایستاری را برداشت کنند.
چرا تا به این حد فداییگری، چرا زندگی خود را در اوج جوانی اینگونه فدا میکنند؟ همه کوردها باید از این امر نتیجهای بگیرند. باید پاسخ این پرسش را بدهند. البته بحثهایی از مقطع و روند به میان آمد، چنین چیزی مطرح نیست. یک بار دیگر تاکید میکنیم هیچ روند گفتگویی وجود ندارد. گفته میشود که در زمان گفتگوها چنین عملیاتی انجام شد؛ این عملیات هیچ ارتباطی به این مسئله ندارد. چنین عملیاتی نتیجه فعالیتی بلندمدت است. بحث یک یا دو روز و یا یک ماه نیست. ماهها قبل چنین هدفی را مشخص کرده بودند.
علاوه بر این، جنگ ادامه دارد. اگر مانند سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ جنگی در میان نبود، قضیه متفاوت بود. وقتی هر نوع حمله نابودگرانه را انجام میدهید، این نیز پاسخ چنین حملاتی است. پاسخی به حملات قتلعام است. یعنی قطعاً به اظهارات ۱ نوامبر دولت باغچلی و مباحث متعاقب آن، هیچ ارتباطی نداشت. عملیاتی بود که علیه سیاست قتلعام و سیاست دولت ترکیه طرح ریزی شده بود. باید اینگونه به آن نگریست. در حال حاضر جنگ ادامه دارد و این عملیات علیه مرکزی انجام شد که تسلیحاتی را تولید میکند که علیه کوردها به کار می روند.
آکسونگور و پهپادها را آنجا تولید میکنند. در روژاوا و باشور افراد غیرنظامی را هدف قرار میدهد. روزنامهنگارها را مورد حمله قرار میدهد. به روشنفکرها حمله میکند. سیاستمداران را آماج حمله قرار میدهد. آنجا نوعی مرکز جنگی است. اکنون جنگی میان دولت ترکیه و جنبش آزادی در جریان است. از این منظر، هدفی مشروع است. کارخانههای نظامی، کارخانهها و اماکن تولید تسلیحات، هدف ما هستند. کارکنان چنین اماکنی همگی نظامی هستد، آن ها سلاح تولید میکنند.
از اینرو عملیاتی مهم است. البته آن ها شوکه شدند. چرا؟ چون همیشه ادعا میکردند که از سایز کفش آنان و حتی نفس کشیدنشان هم اطلاع داریم. بزرگترین پاسخ برای شما بود. هیچ مانعی وجود دارد که گریلاهای فدایی قادر به عبور از آن نباشند. هیچ مانعی برای گریلاهای کورد وجود ندارد. همیشه به چنین عملیاتهایی دست خواهد زد. صدها هزار نفر از این جوانان وجود دارند. عاملی که این جوانان را به چنین کاری واداشت، سیاستهای دولت ترکیه و سیاست قتلعام است. البته در مقابل این سیاست قتلعام، جوانان، میلیتانها و فدائیانی با خشمی عظیم وارد میدان خواهند شد. تاکنون اینگونه بوده و از این به بعد نیز چنین خواهد بود.
بزرگترین حسرت آسیه بیلن، صحبت نکردن به زبان خودش است. در نامهاش میگوید، بردارزاده و خواهرزادههایم را با زبان و فرهنگ خودشان بزرگ کنید. متوجه است که حملهای در این زمینه در جریان است. وی در ازمیر بزرگ شده بود. جوانان ازمیر چقدر زبان خود را بلدند؟ فریادی در میان است.
نامردی میگفت، «تنها شرنَخ و جولمرگ باقی مانده است، بیست سال دیگر آنها هم زبان و فرهنگشان را از یاد میبرند و آنگاه این مسئله تمام میشود». این سیاست شما است. جوانان و فدائیهای کورد در مقابل این سیاست چه خواهند کرد؟ قطعاً پاسخ خواهند داد.
نامههای بسیار خوبی نوشتهاند. واقعا انسان تحت تاثیر قرار میگیرد. در واقع، این پیام باید به احساس تمام جوانان کورد تبدیل شود و باید به پیام همه جوانان کورد بدل شود. باید آن را احساس کنند. باید برای رسیدن به چنین سطحی تلاش کنند. همه باید برای رسیدن به ئچنین سطح و چنین حسی تلاش کنند.
بله، پیامهای موثری دادهاند. به خانوادهها و خلق خود پیام دادند. برای مثال، پیامی بسیارخوب به خلق کورد میدهند. همزمان، نشان می دهد که در مقابل قیمها، خلق باید چه مقاومتی را در پیش گیرد. همه را فرا میخواند. خانواده و رفقایش را فرا میخواند.
پیام اینگونه است. با مبارزهای عادی علیه قتلعام و اشغال، با میهندوستی عادی مبارزه ممکن نیست. اینگونه نمی توان از قتلعام رهایی یافت. صراحتاً این پیام را در خود دارد. سطح مبارزه علیه قتلعام و اشغالگری دولت ترکیه را به همه نشان میدهد. و همه باید خود را با این سطح مقایسه کنند. هر فردی باید ببیند که در کجای این سطح قرار دارد. ما همه مدیون وی هستیم. البته وقتی به سمت شهدات حرکت میکنند میگویند که ما مدیونیم. بله بدون شک ما مدیون آنان هستیم.
همه باید در برابر خشونت علیه زنان بایستند
امروزه مسئله زن، مسئله مهمی است. خشونت علیه زنان ذهنیتی هزاران ساله است. پدیده خشونت علیه زنان، در واقع مسئلهای تاریخی است و دارای قدمت زیادی است. حتی سرچشمه تمامی مسائل است. سرچشمه معضلات اجتماعی، اقتدار بر زنان است. اقتدارگرایی نیز چگونه پیشبرد داده میشود؟ با اعمال خشونت علیه زنان پیشبرد داده میشود. رهبری میگوید که زن نخستین مستعمره است و هزاران سال است که تحت ستم قرار دارد.
از این منظر، این پدیده فراتر از مباحث پیرامون «میزان ظلم مردان بر زنان و تعداد قتل زنان به دست مردان» است. مسئله ای اجتماعی است، یعنی به کل یک جامعه مربوط میشود. مسئلهای است که باید حل شود.
تا زمانیکه خشونت علیه زنان پایان نیابد، یعنی تا زمانیکه زن آزاد نگردد، جامعه نیز آرامش نخواهد داشت و جامعهای سالم نخواهد بود. در جایی که خشونت علیه زنان وجود دارد، آنجا جامعه ی بیمار و ناسالم است.
این حجم از خشونت علیه مادری که فرزندان را به دنیا میآورد، بی اخلاقی و یک معضل بزرگ انسانی می باشد. قطعا باید در مقابل این خشونت ایستاد. اگر چنین نباشد، دموکراتیک بودن نیز تحقق نخواهد یافت. یعنی نمیتوان انسان بود، با اخلاق و دارای وجدان شد.
خشونت علیه زنان معضلی اجتماعی است. چنین رفتاری در مردان وجود دارد. میتوان گفت که این رفتاری است که از قدرت مردان سرچشمه گرفته است. اما ما درباره اخلاق و وجدان صحبت میکنیم، نمی توان چنین گفت.
چنین رفتاری در مردان وجود دارد. هزاران سال است که در ژنهایشان نهادینه شده است. حقیر شمردن زنان و اعمال خشونت علیه آنان به یک فرهنگ تبدیل شده است. از این نظر، هر مردی باید بداند که چنین فرهنگی در وی نیز وجود دارد و بایستی این پلیدی و خوی بد را از وجود خود دور سازد. این مسئله بسیار حائز اهمیت است.
رهبر آپو مبارزات زنان را پیشبرد داد و تحولات بزرگی در کوردستان به وقوع پیوست. اما هنوز در جامعه کوردستان، ذهنیت مردانه خشونت علیه زنان تداوم دارد. هنوز به صورت کامل این پلیدی را از خود دور نساخته است. به همین دلیل اگر جوانان و مردان کورد مدعی وفاداری به رهبر آپو هستند و از آزادی خلق کورد و دموکراسی میگویند، باید رفتارشان را در قبال زنان تغییر دهند. مردان میهندوست باید اعمال خشونت علیه زنان را از وجود خود پاک کنند. در غیر این صورت، میهندوستی آنان ناقص خواهد بود. میهندوستی کاملی نخواهد بود. دموکراسیخواه و آزادیخواه راستین و فردی اخلاق مدار و دارای وجدان نخواهد بود.
بحث خشونت علیه زنان از این نظر بسیار مهم است. وقتی از خشونت صحبت میشود، خشونت جنبههای مختلفی دارد. فریاد زدن بر سر زن نیز نوعی خشونت است. اکثرا مردان صدای خود را روی زنان بلند میکنند. این نوع رفتار، رفتاری اقتدارگرایانه از سوی مرد است.
خشونت شیوههای گوناگونی دارد. محدود کردن در عرصه اجتماعی، یا نابرابر انگاشتن و انقطاع آنان در برخی حوزهها نیز نوعی خشونت به حساب میآیند. به این مناسبت من با احترام و امتنان از خواهران میرابل یاد میکنم. ۲۵ نوامبر به روزی برای مبارزه علیه خشونت مبدل شد و نتایج آن نیز مشخص خواهد شد. در همه جهان گسترش یافت. به این مناسبت هر نوع خشونت علیه زنان را محکوم میکنم. در رابطه با مسئله خشونت علیه زنان، همه میهندوستان و دموکراسیخواهان را فرا میخوانم. در کوردستان هیچکس نباید علیه همسر، دختر و یا خواهر خود خشونت اعمال کند. میهندوستی راستین اینگونه است.
پکک نیرومند بود، نیرومندتر خواهد شد
بنیانگذار پکک رهبر آپو است. رهبر آپو نیز از همان ابتدا تاکنون، به ایدئولوژی تعلق دارد که همواره خود را پیشرفت میدهد، پابرجا میماند، یعنی با افراد و جوامع یکی میشود و مبارزات را وحدت میبخشد و باعث میشود که جامعه و افراد از آن صیانت کنند. وی پکک را بنیان نهاد، گسترش داد و آن را تا اینجا آورد. اکنون این حزب وارد چهل و ششمین سال خود میشود. حتی سابقه آن به قبل از این نیز بر میگردد. بیش از ۵۰ سال است که مبارزهای در جریان است. وی چنین فرهنگی آفرید. اکنون دیگر پکک صرفاً یک حزب یا سازمان نیست. امروزه پکک یک فرهنگ اجتماعی، یک ذهنیت اجتماعی و بخشی از جامعه است. یعنی جامعه نیز چنین است. به همین دلیل است که جامعه همواره شعار « پکک خلق است و خلق، پکک» را سر میدهد. حقیقت ماجرا نیز همین است. دیگر جداکردن پکک از خلق کورد میسر نیست. و نمی توان آن را از فرهنگ کورد جدا ساخت. در نتیجه پکک خود را تا به امروز رسانده است و با وجود تمامی حملات، به شیوهای نیرومند به موجودیت خویش استمرار میبخشد. به این ترتیب، م توان گفتن که پک ک در حال حاضر حتی از آنچه که دیده میشود نیز نیرومندتر است.
اگر حملات علیه پکک هیچ نتیجهای دربر ندارد، دلیل آن نیرومند بودن پکک است. جنبشی است که در میان اعماق جامعه ریشه دوانده است. به همین دلیل ضربه زدن ها به پکک هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت.
پکک در همه مقاطع نیرومند بوده است، اکنون نیز نیرومند است و نیرومنتدر هم خواهد شد. پکک به معنای اندیشه سازمان یافته رهبر آپو است. اندیشه رهبر آپو، اندیش ای است که نه فقط ایام گذشته بلکه آینده را نیز رقم میزند. پکک سازمانمند در آینده نیز تاثیرات خود را تداوم خواهد بخشید. پکک مبارزانی همچو آسیه علی و روژگر هلین دارد. معیارهای ارزشی که انان خلق کرده ند وجود دارد. مقاومت زندان ها و جنبش زنان وجود دارد. رهبری می گوید که پکک در عین حال، حزب زنان است. یعنی حزبی است که ارزش های مختص به خود را دارد و بر اساس این ارزشها خود را پیشبرد داده است. به همین دلیل، نابود کردن پکک با حملاتی اینجا و آنجا، چیزی بیش از یک رویا نیست. از این رو، حقیقت پکک، حقیقتی است که باید بیشتر مورد کنکاش قرار گیرد.
حال پکک، حقیقتی فراتر از ما است. باید این امر را در نظر گرفت. اگر پکک صرفا محدود به ما یا موجودیتهای مادی صرف و حقایق ظاهری بود، هیچگاه در مقابل این حجم از حملات دوام نمیآورد. پکک روحیهای دارد که آن را پابرجا نگه داشته است. آری نیرویی است که بیش از موجودیت مادی و موجودیت ظاهریاش، پ کک را پابرجا نگه داشته است. این همان چیزی است که همواره ما را به مبارزه واداشته و با مبارزه به نتیجه میرساند. در آینده نیز چنین خواهد بود. محدود کردن چنین چیزی با حملات و دیگر روشها امکان پذیر نیست. به همین دلیل، من بخاطر بنیانگذاری چنین حزبی، با احترام و وامداری به رهبر آپو درود میفرستم. همچنین به تمامی شهدایی که پکک را تا به امروز آوردهاند، درود می فرستم. پکک با وفاداری به یاد و خاطره آنان مبارزه خواهد کرد و آرمانها و رویاهایشان را محقق خواهد ساخت.