'زیباترین زن کسی است که می‌سازد، سازماندهی کند و از خود دفاع کند'-تکمیلی-

چیدَم دوغو، عضو هماهنگی ک‌ژک با تاکید بر اهمیت بحث در مورد اخلاق و زیبایی‌شناسی، گفت: «ما باید بر مبنای آن (تشخیصی که برای زیباترین زن آوردند) سیاست بسازیم، یک مبارزه سازمان‌یافته انجام دهیم و از خود دفاع کنیم. به نظر من این زیباترین زن است.»

چیدَم دوغو، عضو هماهنگی کنفدارلیسم زنان کوردستان (ک‌ژک)، ایدئولوژی آزادی زنان و مسائل زیبایی‌شناختی را در برنامه خوبون (خودبودن) که از تلویزیون ژن تی‌وی پخش می‌شود، ارزیابی کرد.

چیدَم دوغو به سوالات روزنامه‌نگار آرژین بایسال به شرح زیر پاسخ داد:

*نظام سرمایه‌داری تحت سلطه مردان چگونه زیبایی‌شناسی را مدیریت می‌کند؟

در حالی که سرمایه‌داری به یک سیستم تبدیل می‌شود، برخی عوامل اساسی وجود دارد. قتل‌عام زنان، به ویژه در اروپای غربی، و سوزاندن جادوگران یک جنبه بسیار اساسی بود. با این حال، عامل مهم دیگر، درک علم‌گرایی و درک پوزیتیویستی است. در علم‌گرایی؛ به جای نگرش کلی‌نگر و تمامیت‌مند به جوامع طبیعی، سبکی وجود دارد که واقعیت را تکه تکه می‌کند. واقعیتی را بیان می‌کند که برای تحلیل بهتر و آشکار ساختن حقیقت، واقعیت را تکه تکه می‌کند. این ذهنیت علم‌گرایی و سیاست‌هایی که نظام سرمایه‌داری علیه جامعه و در قبال زنان به کار می‌گیرد به روشی اساسی تبدیل شده است. ضمن تلاش برای غلبه بر سیستم، می‌گوییم که ابتدا باید بر این روش علم‌گرایی غلبه کنیم. زیرا تا جایی که نتوانیم از آن فراتر برویم، نمی‌توانیم از مرزهایی که ترسیم کرده است فراتر برویم.

چرا این مهم است یا چه ارتباطی با موضوع ما دارد؟ بدون شک، قدرت تحت سلطه مردان از روزی که برای اولین بار شکل گرفت، همه چیز را از هم پاشید. مثلاً گفتیم؛ زن، جامعه و اخلاق یک تثلیث اساسی است. در دوران توسعه مردسالاری، زنان ابتدا در خانه زندانی و از جامعه منزوی شدند. سرمایه‌داری این روش قدرت حاکم که همه چیز را ویران می‌کند را علمی‌تر کرده است. در حال حاضر این کار را به صورت حرفه‌ای انجام می‌دهد. جامعه و فرد متلاشی شده است. تلاش‌هایی برای جداسازی کامل جامعه و اخلاق از یکدیگر وجود دارد. هنوز به طور کامل شکسته نشده است و ما برای آن تلاش می‌کنیم. آنها سعی دارند زن را کاملاً از جامعه و اخلاق جدا کنند. آنها سعی می‌کنند مردان را از اخلاق جدا کنند. واقعیتی در زندگی وجود دارد که سعی می‌شود در هم شکسته شود. وقتی اخلاق و زیبایی‌شناسی را در رویکرد نظام سرمایه‌داری در نظر می‌گیریم، می‌بینیم که آنها نیز پراکنده و منفصل از هم هستند. زیرا - همانطور که در توضیحات قبلی خود اشاره کردیم - اخلاق و زیبایی‌شناسی نشان‌دهنده یکپارچگی جدایی‌ناپذیر است. یکپارچگی آن زیبایی‌های باشکوه و ارزش‌های معناداری ایجاد می‌کند و انسان را تجلیل می‌کند. برعکس آن بدی و زشتی را آشکار می‌کند. ما در حال حاضر چنین فرآیندی را تجربه می‌کنیم. به ویژه نکته‌ای که او به آن حمله می‌کند و سعی در تضعیف آن دارد، ساختار اخلاقی جامعه است. اینجاست که جنگ ویژه بیش از هر چیزی ظاهر می‌شود. فرد در حال حاضر نمی‌تواند از جامعه خود قدرت بگیرد. فردگرایی، لیبرالیسم یعنی همین. فرد در رقابت شدید، طمع پول، زندگی راحت، لوکس و زیبا با ماشین زندگی می‌کند. واقعیت یک فرد انسانی وجود دارد که در آرمان‌های ارزان و ناچیزی زندانی شده است و اما از سوی دیگر، به جامعه که نگاه می‌کنید؛ جامعه با فرهنگ خودش، زبان خودش، پویایی خودش، اقتصاد و دفاع ذاتی خودش، سیاست‌های بهداشتی خودش، ارگان‌های آموزشی خودش زندگی نمی‌کند. فرد از اینها نیرو نمی‌گیرد. اینها در واقع وجود ندارند. دولت ملت وجود دارد، دولت وجود دارد، قدرت وجود دارد، سلطه مرد وجود دارد. از سوی دیگر واقعیت جامعه‌ای است که ضعیف شده و فضای آن تنگ شده است. آنها در واقع اخلاق را فشرده ساخته و به زنان محدود کرده‌اند. مثلاً زنان را محدود به رابطه با مردان کرده‌اند و نام آن را نیز ناموس گذاشته‌اند. همه چیز از دزدی، قتل‌عام، تجاوز، آزار و اذیت، بهره‌کشی جنسی و کار وجود دارد.

هویت فرهنگی خلق و ملی نیز عنصر بسیار اساسی ساختار اخلاقی است. توانایی یک فرد در صحبت کردن به زبان خود، جنبه بسیار مهمی از ساختار اخلاقی او را نشان می‌دهد. سرمایه‌داری چه می‌کند؟ سعی می‌کند مانند یک غلتک آن را خرد کند. دیگر چیزی به نام تفاوت‌مندی وجود ندارد. اخلاق نیز به تنوع فرهنگی اشاره دارد. چیزی به نام تفاوت‌مندی باقی نگذاشته است، همه چیز را یکدست ساخته است. ربات‌سازی و فنی کردن همه چیز توسط سرمایه‌داری، گذار به تولید کارخانه‌ای با صنعت‌گرایی، و تبدیل همه چیز مادی و معنوی به پول. همه اینها باعث رشد بی‌اخلاقی می‌شوند. به این ترتیب زنان را منزوی می‌کنند و این مغالطه را مطرح می‌کنند که «زنان آزاد هستند». هیچ انسانی به تنهایی نمی‌تواند آزاد باشد. این تنهایی نه تنها برای زنان صدق می‌کند، بلکه این تنهایی بیشتر بر زنان تحمیل می‌شود و در نتیجه زنان را ضعیف می‌کند.

این آزادی است که در ویترین به نمایش گذاشته می‌شود...

سرمایه‌داری غربی نیز این هویت زنانه را که در ساختار اجتماعی‌اش رشد می‌کند، به عنوان یک نوع تیپ زن ایده‌آل و مدرن معرفی می‌کند. با این حال، ما می‌دانیم که در اینجا آزادی وجود ندارد. اگر به آمار نگاه کنیم، خشونت، تجاوز، خودکشی و زن‌کشی در خاورمیانه بسیار بالاست، اما در جوامع غربی، آمریکا و اروپا نیز بسیار بالاست. آن دسته از زنانی که آزاد معرفی می‌شوند نیز در درون این نظام دچار فروپاشی وحشتناکی می‌شوند. احساساتش، افکارش، بدنش از هم می‌پاشد. تکه تکه شدن و کالایی‌شدن بیشتر بر بدن زن تحمیل می‌شود. اینجا یک انحراف جدی وجود دارد. انحراف از اخلاق و بیگانگی از جامعه وجود دارد. سلطه مرد نیز شروع به تبدیل شدن به هیولا می‌کند. روابط بین زن و مرد نیز بیانگر یک تعادل است. دولت‌ها، نظام امپریالیستی، سلطه مردان قوی‌تر می‌شوند. از سوی دیگر جامعه در حال تضعیف حداکثری، خلع سلاح شدند، بدون آموزش ماندن و بیگانگی از سلامت است. زنان نیز به همین ترتیب در معرض اینها هستند. یک شکاف جدی پدیدار می‌شود. مسئله این است که زندگی کاملاً از (ماهیت) زندگی خارج شده باشد. رهبری می‌گویند؛ «معضل اصلی اجتماعی این است که زندگی از ماهیت زندگی‌بودن خارج شده است. جامعه از حالت جامعه‌بودن خارج شده است.» این یک تشخیص واقعا مهم است. این تشخیصی است که صدها کتاب باید بر اساس آن نوشته شود. چگونه نظام سرمایه‌داری، ذهن مرد مسلط، ذهن سرمایه‌داری این وضعیت را به وجود آورد؟ علم بسیار توسعه یافته است، سطح فوق‌العاده‌ای از دانش وجود دارد، اما دانش از اخلاق فاصله گرفته و از حس واقعی زیبایی‌شناسی دور شده است.

زیبایی نیز یک گرایش درونی در فرد و جامعه است و همیشه جستجوی زیبایی و عشق وجود دارد. این یک تلاش بسیار مهم و معنادار است. نظام سرمایه‌داری از آنها استفاده می‌کند، زیرا در یک بحران عمیق به سر می‌برد و دیگر ارزشی برای حفظ و نگهداری برایش باقی نمانده است. در غیر این صورت چگونه جوامع را متقاعد خواهد کرد؟ مردم و جامعه را نمی‌توان تنها با ظلم و خشونت سرکوب یا تضعیف کرد. اینجا بازی‌های ذهنی وجود دارد. در اینجا ابعاد زیادی وجود دارد. از سیاست‌های سرکوبگر گرفته تا بسیاری از جنبه‌های جنگ ویژه... یکی از اساسی‌ترین جنبه‌های آن استفاده از زیبایی‌شناسی است. اخلاق و زیبایی‌شناسی یک کل و تمامیت است، اما نظام از زیبایی‌شناسی در برابر اخلاق استفاده می‌کند. استراتژی استفاده از زیبایی در برابر اخلاق جامعه، در برابر زیبایی زن، علیه یکپارچگی زندگی وجود دارد. بسیاری از عملیات ادراک بر این اساس توسعه می‌یابند. در نظر بگیرید که صنعتی که بیشترین درآمد را دارد صنعت سلاح و لوازم آرایشی است. بازار بزرگی دارد. سلاح‌ها در واقع با جنگ، مهاجرت و ظلم، جامعه را از ماهیت جامعه‌بودن خارج می‌کنند. اگر جایی جنگ باشد، دزدی، غارت، تالان، کشتار زنان، مهاجرت، همه چیز وجود دارد. این مسائل اخلاقی زیادی ایجاد می‌کند. اما این زمینه‌ای است که بیشترین سود را به همراه دارد. یعنی جنگ ادامه خواهد داشت. دیگری نیز زمینه‌ی زیبایی است...

با زیبایی‌شناسی حمله می‌کند...

از طریق زیبایی‌شناسی حمله می‌کند و از آن به عنوان یک سلاح استفاده می‌کند. به همین دلیل بسیار مهم است که ما به عنوان جنبش زنان این موضوع را کمی حل کنیم. همچنین به عنوان یک انقلاب اجتماعی مهم است.

من می‌خواهم این را بپرسم. به عنوان مثال، بسیار ناراحت‌کننده است که زیبایی‌شناسی به این محدود می‌شود.

یک ابزار جنگی است. ما نمی‌توانیم با دیدی بی‌گناه به آن نگاه کنیم. یک زن سعی می‌کند زیبا شود، آرایش می‌کند. جراحی‌های پلاستیک انجام می‌شود. استانداردهایی برای بدن زن تعیین شده است. گاهی می‌گویند ۹۰-۶۰-۹۰ گاهی می‌گویند سایز صفر و غیره. اما چه ربطی به شما دارد، زیبایی یک امر فرهنگی است. چرا سیستم اینقدر با این موضوع تداخل دارد؟ چون آنجا عملیاتی در جریان است. زنان در سراسر جهان در حال رقابت برای زیبا شدن هستند. الان برای آقایان هم همینطور است. بازار مشابهی برای مردان نیز ایجاد شده است.

جنسیت نیز در این مورد گنجانده شده است. می‌توان پرسید که یک زن یا مردی که به ظاهر جسمانی‌اش مشغول است، چقدر می‌تواند به جنبه‌ی معنایی بپردازد، برای آزادی خودش فکر کند و بفهمد که نظام مردسالار چقدر تلاش می‌کند این کارها را انجام دهد؟ یک جنگ عظیم وجود دارد. چیزی به نام بیهوشی در بیمارستان‌ها وجود دارد. شما به بیمارستان می‌روید، بیماری دارید، عمل می‌کنید. ابتدا بیهوش می‌کنند. بنابراین آنها بی‌حس می‌شوند. حال این مفهوم بیهوشی نیز مفهومی برخاسته از مفهوم زیبایی‌شناسی است. وقتی پسوند منفی را به زیبایی‌شناسی اضافه می‌کنید، به معنای حالت "عدم احساس" است. این روش در پزشکی استفاده می‌شود. اما در واقع از زیبایی‌شناسی به عنوان بیهوش کردن استفاده می‌کنند. بیایید زیبایی‌شناسی را مانند یک سوزن (آمپول) تصور کنیم. زیبایی‌شناسی تهی شده و تکه تکه شده نظام سرمایه‌داری مثل سوزن به انسان می‌زند و آنها را بی‌حس می‌کند. ادراک را به غیر ادراک تبدیل می‌کند. یک عمل بسیار پیچیده و مخفی بر روی زنان انجام می‌شود. چنین گرایش و طبیعی‌بودن درونی را با خالی کردن آن از تمام محتوایش به یک ربات خالی تبدیل می‌کنند. در ظاهر زیبایی ایجاد می‌کنند. آیا چنین زیبایی می‌تواند وجود داشته باشد؟ شما هیچ ارزش اخلاقی و آگاهی ندارید. شما هیچ پیشینه تاریخی، دیدگاه جامعه‌شناختی یا فلسفی ندارید.

این نیز یک وضعیت جنگی علیه خودبودن است که ما در مورد آن زیاد صحبت می‌کنیم.

قطعا اینطور است. در آنجا خودت نیستی. در آنجا شما تبدیل به یک زن می‌شوید که توسط سیستم ساخته شده است. آقایان خانم‌هایی را دوست دارند که سایز ۹۰-۶۰-۹۰ یا سایز صفر دارند. شما بلافاصله می‌گویید، پس من باید سایز صفر باشم. من این کار را بر اساس معیارهای سلیقه‌ای جامعه یا معیارهای سلیقه خودم انجام نمی‌دهم. برخی‌ها مرا هدایت می‌کنند. ابروهایش اینجوری باشد، چشمهایش اینگونه باشد، دماغش اینجوری باشد، بدنش اینجوری باشد. یک تک تیپی (یک تیپ واحد) ایجاد می‌شود. این کار را به اصطلاح به نام تفاوت انجام می‌دهند. رایج‌ترین دروغی که در تبلیغات استفاده می‌شود، «متفاوت باش، جدید باش» است. اما وقتی انسان برگشته و به آن می‌نگرد، متفاوت نیست. یک استاندارد کامل وجود دارد. وزن همه آنها یکسان است، لباسهای یکسانی می‌پوشند و شکل بینی یکسانی دارند. بیایید به اطراف نگاه کنیم، همه جراحی بینی انجام داده‌اند، همه شکل بینی یکسانی دارند. چرا باید همینطور باشد؟ همانطور که در جامعه می‌گویند، خداوند آن را این گونه آفریده است. این یک زیبایی یا طبیعت شماست. در واقع زیباترین است. چرا باید عوضش کنی؟ چرا اینقدر بدنت را به دست سرمایه‌داری می‌سپاری؟ این چیزی است که بر سلامتی نیز تأثیر می‌گذارد. زنان در تلاش برای کاهش وزن هستند. آنها به دلیل جراحی‌های انجام شده می‌میرند. حتی اگر نمی‌میرند، به حالتی مشابه آن دچار می‌شوند. همچنین یک حمله جدی به سلامت زنان در جریان است.

*این برداشت من است. من فکر می‌کنم که درک تحریف‌شده از زیبایی‌شناسی که شما به آن اشاره کردید در خاورمیانه عمیق‌تر شده است.

در واقع، در غرب نیز بسیار عمیق است. اما انسان غربی، سرمایه‌داری را کمی زودتر به شناخت. این نظر فردی من است. موضوعی است که باید در مورد آن بحث شود. زنان غربی شروع به آشنایی بهتر با واقعیت صنعت‌گرایی و آسیب‌های ناشی از آن کرده‌اند. اما بازار مهمی نیز در آنجا وجود دارد.

بله، اما به عنوان یک سیاست‌ویژه در خاورمیانه انجام می‌شود.

زیرا خاورمیانه منطقه‌ای است که نمی‌توان آن را تصرف کرد و یا به طور کامل بر آن تسلط یافت. سیاست ضربه‌زدن به زنان و ضعیف کردن زنان در وحله‌ی اول، یک سیاست امپریالیستی است. قطعا استراتژی مبنی بر اینکه، ابتدا بیایید این زن خاورمیانه‌ای را از مسیر خارج کنیم و او را به خط سرمایه‌داری بکشانیم، بنابراین ما می‌توانیم جامعه را کاملاً سرمایه‌داری کنیم. در این راستا شرق‌شناسی و تقلید از نکات مهم تأثیرگذار بر خاورمیانه است. بمباران شدید تبلیغاتی و عملیات انتشار از طریق سازمان‌های غیردولتی وجود دارد. حمله هم بصورت میدانی و هم از طریق رسانه‌ها وجود دارد. مثلا سریال‌های تلویزیونی در خاورمیانه زیاد تماشا می‌شود. اینترنت به همه جا نفوذ کرده است. یک تیپ (کلیشه) زنانه در حال ایجاد است. زنان خاورمیانه نیز جستجویی دارند، هر فردی یک جنبه‌ی جستجویی دارد. او به دنبال تیپ ایده‌آل خود می‌گردد. اما دقیقاً در این جستجوهاست که سرمایه‌داری می‌کوشد خود را تثبیت کند. نیاز جدی به ایجاد بازار و تشویق آن موضوع بحث است. این را حتی در یک زنی که روسری بر سرش دارد هم می‌بینید. نظام می‌کوشد تا به طرق مختلف در هر یک از آنها الگوی زن مطابق میل سرمایه‌داری را تثبیت کند. این یک عملیات جدی است. زن اینجا بی‌حس است. زن زیبا، مو، لباس و نوع کفش و غیره. برخی از برنامه‌ها وجود دارد؛ برنامه‌های مد وجود دارد. حتی در آنجا همه چیز را ارزیابی می‌کند، از کیفش گرفته تا کفشش، از آرایشش گرفته تا موهایش. این یک معیار ایجاد می‌کند.

خیلی عجیب است که زنانی که در کشورهای مختلف جهان زندگی می‌کنند، کفش‌ها و لباس‌های یکسانی می‌پوشند. چون حتی تک‌تیپ (یک مدل) شدن تولید در کل دنیا هم به همین موضوع مربوط می‌شود.

ما فاشیسم را با مفاهیم سیاسی زیادی بیان می‌کنیم. یکی از تعریف‌های فاشیسم مد است. مدی از این سبک است. کوردها سبک لباس پوشیدن خاص خود را دارند. وقتی به جایی نگاه می‌کنی می‌گویی این کورد است. مثل یک هویت است. این یک ساختار فرهنگی است، زیبا است. اما این را گرفته و در تمام دنیا مد کنید، سعی کنید بومیان آفریقایی لباس کوردی بپوشند، سعی کنید این کار را مطابق مد صنعت‌گرایی انجام دهید. این فاشیسم خواهد بود. شاید به زور یا با سلاح این کار را نمی‌کند، اما زیبایی را به عنوان یک سلاح تحمیل می‌کند. به نظر می‌رسد گزینه‌های مختلفی ارائه می‌دهد، اما این نیز فاشیسم و ​​همگون‌سازی است. جایی که همگون‌سازی وجود دارد، آزادی وجود ندارد. به آن لیبرالیسم می‌گویند، اما لیبرالیسم آزادی‌خواهی است. من این را به عنوان ریشه ریشه‌شناسی اصطلاح و مفهوم می‌گویم، به این معنا لیبرال نیست.

محتوای آن نیز تهی شده است...

وقتی به ریشه این مفهوم و اصطلاح نگاه می‌کنیم، هرگز آزاد نیست. حتی نباید نظام سرمایه‌داری را لیبرال بنامیم. این یک سیستم کاملاً فاشیستی است. او این کار را بیشتر از طریق زنان انجام می‌دهد. علیه مردان و حتی کودکان نیز استفاده می‌شود. اکنون دختران از سنین پایین سعی می‌کنند مانند یک زن بزرگ رفتار کنند.

برای خودش یک الگو می‌سازد.

لباس پوشانده. همیشه باید زیبا باشی. بسیار خب، زیبا باشد ولی با هویت و ساختار فرهنگی و اخلاق و شعور و قدرت کلام و قدرت خطاب خودش زیبا باشد. چرا باید با ابرو، چشم و بدنش زیبا باشد؟ شاید کمی وزن داشته باشم، اما افکار خیلی خوبی دارم، روابط بسیار معناداری دارم، کارهای خیلی خوبی انجام می‌دهم. وقتی اینگونه باشد، انسان زیباست. من هیچ کدام از اینها را انجام نمی‌دهم، اما از نظر جسمانی آنچه را که سیستم می‌گوید انجام می‌دهم. چنین زیبایی وجود ندارد. این تحریف سرمایه‌داری، بیهوشی آن است.

*رهبر آپو در مورد ۳ ستون صحبت می‌کند. هنر، ورزش و سکس. درباره فرهنگ سریال‌های تلویزیونی هم صحبت کردید. در آنجا نه تنها زیبایی‌شناسی بلکه اخلاق نیز زیر و رو می‌شود. آن شخصیت‌ها، نقش‌ها، زندگی‌ها طوری ارائه می‌شوند که گویی تجربه‌های واقعی هستند...

این دقیقاً همان چیزی است که می‌خواهم به شما بگویم. در آنجا (سریال‌ها) با شخصیت‌های به اصطلاح زیبایی‌شناسانه‌ای که مطرح کرده، بلایی را بر شما تحمیل می‌کند. روابط سریال‌های تلویزیونی خیلی ناقص است، اینطور نیست؟ همیشه اختلاف، شیطنت، توطئه، از پشت خنجر زدن و شر وجود دارد. با زیبایی که تعیین می‌کند، می‌بینید که اخلاق را نفی می‌کند و بی‌اخلاقی را تحمیل می‌کند. وقتی می‌خواهی به چیزی زیبا نگاه کنی، بداخلاقی را یاد می‌گیری و بدی را به فکرت تزریق می‌کند. من آن را نگاه نمی‌کنم، اما گاهی اوقات به آن نگاه می‌کنم تا این را بفهمم. این فیلم در اینجا از نظر جامعه‌شناختی می‌خواهد چه چیزی را منتقل کند؟ من تعجب می‌کنم که چگونه جامعه می‌تواند اینقدر بد باشد، چگونه یک انسان می‌تواند در مورد مادر، خواهرش، عروسش اینقدر بد فکر کند؟ خب، همیشه در جامعه تناقض وجود دارد. اما آیا این تناقضات می‌تواند مانند یک توطئه عمدی باشد؟ شما را به فکر وا می‌دارد. یک استراتژی بسیار جدی برای تحمیل بی‌اخلاقی وجود دارد. به عنوان جنبش‌های زنان، باید تمرکز و استراتژی جدی‌تر و دقیق‌تری ایجاد کنیم. ما در مقابل راهبردهایی که اخلاق را از زیبایی‌شناسی جدا می‌کند و از آن علیه زنان استفاده می‌کند، باید از راهبردهایی پیروی کنیم که اخلاق و زیبایی‌شناسی را یکپارچه کند.

*خوب، حالا به جایگزین آن برسیم. رهبر آپو می‌گوید؛ انقلاب زنان یک انقلاب اخلاقی-زیبایی‌شناختی است. این یک بیان بسیار مهم است که باید در مورد آن بحث شود. شما آن را چطور مورد مداقه قرار می‌دهید؟ شما همچنین مستقیماً در نزد رهبر آپو آموزش دیده‌اید. دیدگاه رهبر آپو در رابطه با زیبایی‌شناسی و اخلاق چگونه می‌باشد، شما آنرا چگونه تفسیر می‌کنید؟

رهبر آپو دقیقا برعکس رویکرد این نظام سرمایه‌داری عمل می‌کند. البته این محتوای بسیار غنی دارد. همانطور که نظام سعی دارد چیزها را تکه تکه ‌کند، رهبر آپو هم در تلاش است تا آنها را متحد و یکپارچه کند. هیچ زیبایی‌شناسی بدون اخلاق وجود ندارد. مشکل فقط افراد نیست. ما انسان‌هایی هستیم که مدعی انقلاب هستیم. ما می‌خواهیم هم انقلاب زنان و هم انقلاب اجتماعی را محقق کنیم. البته تحمیل‌های فاشیسم استعمارگر و نسل‌کشی نیز در کوردستان وجود دارد. اینها را در چارچوبی تمامیت‌مند و یکپاره می‌گویم. واقعیتی وجود دارد که نظام سعی دارد آن را کاملاً از بین ببرد. بر این اساس، حملات بسیار جدی علیه اراده زنان صورت می‌گیرد که به شدت توسعه یافته است. به نام عشق، به نام زیبایی، به نام آزادی، بسیاری از زنان جوان مورد حملات وحشیانه و غم‌انگیز قرار می‌گیرند. همه زنان به ویژه زنان و دختران کورد باید روی این مسائل بسیار حساس باشند. کسب آگاهی در اینجا بسیار مهم است. بنابر اینکه رهبری می‌گویند که انقلاب زنان باید اخلاقی و زیباشناسانه باشد، ما سعی می‌کنیم اینگونه آن را مورد مداقه قرار دهیم. ما می‌گوییم که نظام با این همه ناخودآگاه ساختن ما، ما را از جامعه و اخلاق جدا می‌کند، منزوی می‌کند، می‌خواهد ما را تحت سلطه خود درآورد و ما را به ابژه (متا-کالا) تبدیل کند. نظام سعی می‌کند ما را به یک هدف تجاوز جنسی تبدیل کند. سعی می‌کند از آن به نام عشق استفاده کند. ما می‌گوییم که اینطور نیست. ابتدا آگاهی لازم است. قرار است چگونه باشد؟ ابتدا با اخلاق خود آشنا می‌شویم. شعور و اخلاق زنان بدون جدا کردن آنها از ارزش‌های جنسیتی و ارزش‌های اجتماعی چیست؟ این یکی از تفاوت‌های ماست. ما توسعه آزادی زنان را با توسعه آزادی جامعه ادغام می‌کنیم. ما می‌دانیم که با قطع رابطه زن با جامعه، زن را با شکست مواجه کردند. این بزرگترین بداخلاقی و حتی اولین بداخلاقی است. اولین زنی است که مورد استثمار قرار گرفته است. اینجا بود که اولین بداخلاقی پدیدار شد. او را از جامعه‌اش جدا کرده و به ملکیت مردان مبدل ساخته شد. باید این را بدانیم، باید با شروع از زنان، اخلاق جامعه را تقویت کنیم. ما آگاهی و احساسات زنان را تقویت خواهیم کرد. بدن زن آنقدر مورد استفاده قرار می‌گیرد، ما بدن زن را از حالتی که تحت استفاده قرار داده می‌شود خارج خواهیم کرد. ما خواهیم گفت که شما نمی‌توانید از بدن من، ذهن من، کار من، احساسات من، باروری من استفاده کنید. انقلاب زنان با این آگاهی و روشنگری آغاز می‌شود. ما باید این بافت اخلاقی را تقویت کنیم. نمی‌توانیم بگوییم که به تمامی وجود ندارد. اما حوزه‌ی آن بسیار محدود شده است. ما قبلا انقلاب را اینگونه تعریف می‌کردیم. استراتژی جنگی که داشتیم این بود که این دولت را نابود می‌کنیم، یک دولت کوردستان ایجاد می‌کنیم و تعاریف قبل و بعد از انقلاب داشتیم. همراه با تغییر پارادایم، این یکی از تعاریف مهم رهبری است؛ انقلاب این نیست که یک دولت را ویران کرده و به جای آن دولت جدیدی ایجاد کرد، یک حکومت را از بین برده و حکومت جدیدی را ایجاد کرد. انقلاب چیست؟ انقلاب، گسترش بیشتر دامنه ساختار سیاسی اخلاقی است که محدود شده است. یعنی جامعه برای اینکه بتواند قدرت اراده‌ی خودش را داشته باشد حوزه خود را گسترش می‌دهد. انقلاب زنان اینگونه است. خارج ساختن زنان و جامعه از این وضعیتی است که در آن گرفتار شده‌اند. با چه چیزی خارج خواهد ساخت؟ با آگاه‌شدن خارج خواهد ساخت. خواهد گفت که بدون اخلاق، ممکن نیست هویتی داشته باشم. من به عنوان یک زن به دنبال آزادی هستم، من به دنبال برابری هستم. اما چگونه می‌توانم از این موضوع گذار صورت دهم؟ نظام تله‌هایی دارد و عموماً زنان در این تله‌ها می‌افتند. آن وقت می‌دانیم که اخلاق چیست، اَتیک (اخلاق) چیست؟ واقعیت اجتماعی چیست؟ من کیستم؟ من می‌خواهم خودم باشم. اما چگونه می‌توانم به «خودبودن» دست یابم؟ با خلق ارزش‌های اخلاقی‌ام، شناخت جامعه‌ام، شناخت تاریخی بودنم و عمل کردن بر پایه‌ی آن. من باید با آن اقتصاد، سلامت، زیبایی خود را ایجاد کنم.

*به نکته خیلی خوبی اشاره کردی پس چگونه محقق خواهد شد؟ با دیدگاه و روح و درک یک زن، یک ساختمان چگونه ساخته می‌شود، بیمارستان چگونه ساخته می‌شود، معماری آن چگونه خواهد بود. مد آن چگونه خواهد بود، چگونه لباس خواهد پوشید؟

اینها چیزهایی هستند که با الگوها قابل توضیح نیستند. اما این به ذهنم رسید زمانی که ما در حوزه رهبری بودیم، رهبری سیاست خاصی برای تمرکز و توسعه برای رفقای زن داشت. در آنجا خرابه‌های زنوبیا وجود داشت. زنوبیا یک زن قهرمان تاریخی است. پس از اتمام دوره‌های آموزشی، رهبری قطعاً آنها را گروه به گروه (از رفقا را برای دیدن از آن خرابه‌ها) می‌فرستاد. می‌گفت: «بروید خرابه‌های زنوبیا را ببینید. بروید و ببینید که یک زن چه شهری ساخته است، دست بزنید.» البته ما در آن زمان آنقدر آگاهی تاریخی نداشتیم. حالا متوجه می‌شوم که رهبری می‌خواستند این را بگویند. شما انقلاب زنان را انجام خواهید داد. شهرها، روستاها و اقتصاد در این انقلاب چگونه خواهد بود؟ در اینجا باید اراده یک زن وجود داشته باشد. نمی‌توان گفت که همه شهرها استاندارد یکسانی خواهند داشت. اما آنچه می‌تواند محقق شود، برای مثال، توسعه هر چه بیشتر آگاهی و تلاش زنان برای زندگی آزاد، توسعه بحث و مکانیسم‌های تصمیم‌گیری برای این موضوع است. اسم این را چه می‌گذاریم؟ ما می‌گوییم انقلاب زنان ما، نظام کنفدرال زنان است. برای مثال، کمون‌ها و شوراهایی در سیستم کنفدرال زنان وجود خواهد داشت. اینها مکان‌هایی هستند که ساختار اخلاقی و سیاسی زنان در آنها فعال می‌شود. آنها آکادمی خواهند داشت، درباره همه چیز بحث خواهند کرد. آنها در مورد همه چیز در زندگی بحث خواهند کرد، از لباس گرفته تا مو. این خود آنها هستند که بحث خواهند کرد، نه مردان، نه نظام سرمایه‌داری. اینجا چه چیزی مهم است؟ ایجاد قدرت سازمان‌یافته برای آن است. فقط گفتن بیایید بحث کنیم برای انقلاب زنان کافی نیست. بله، ما در حال بحث هستیم، اما باید اراده و قدرت سازمان‌یافته برای انجام آن را نشان دهیم. از سنت‌ها گرفته تا دولت‌ها، همه جا تحت سلطه مردانه است. کمون و شورا، سازمان‌ها و نظام‌های زنان هستند. مثلاً زنانی که به کمون محله می‌روند بحث می‌کنند که چگونه می‌توانیم این محله را زیبا کنیم، چگونه می‌توانیم این خیابان را بسازیم، چه چیزی را باید به شهرداری بسپاریم یا اینکه چگونه می‌توانیم این کار را خودمان انجام دهیم. شهرهای سرمایه‌داری هستند که مردم را خفه می‌کنند، همه این شهرها بر اساس علایق و افکار مردانه ساخته شده‌اند. به همین دلیل، توجه داشته باشیم، مکان‌هایی که تجاوز جنسی بیشتر در آن اتفاق می‌افتد، شهرها هستند. چون بر اساس منافع سرمایه ساخته شده است. شهرها از طبیعت جدا شده‌اند، خاک وجود ندارد، خفه‌کننده است، زنان از راه رفتن می‌ترسند، همه جا فشار مردانه وجود دارد. حتی ساختار معماری آن نیز این گونه است. ما به عنوان جنبش‌های زنان باید به طور جدی در مورد چگونگی ساختن یک شهر زنانه بحث کنیم. زیبایی‌شناسی این شهر چگونه باید باشد؟ ساختمان‌ها آنقدر استاندارد هستند که چیزی به نام ساختار خیابانی یا ساختار زیست محیطی وجود ندارد. مردم تا حد امکان فنی می‌شوند و غرایز آنها تحریک می‌شود. ما به عنوان ذهن زنان باید در این مورد به تفصیل بحث کنیم. چگونه می‌توانیم حوزه زنان و جامعه را ارتقا دهیم؟ اینطور نیست که انقلاب شود و بعد آن را بسازیم؛ زنان می‌توانند پیشاپیش کمون و مجالس ایجاد کنند و به طور فشرده بحث کنند. مثلاً چگونه می‌توانم محله‌ام را زیبا کنم؟

*این روند ساخت و ساز به ویژه در روژاوا آغاز شده است. شما یک مبارزه ۵۰ ساله دارید. فکر می‌کنید چقدر از این کار را انجام داده‌اید؟

این چیزی است که ما همیشه در مورد آن بحث می‌کنیم. ما یک جنبش انتقادی و خودانتقادی هستیم. موضوعی است که در جلسات و بحث‌هایمان مدام درباره آن بحث می‌کنیم. ما ۵۰ سال (تجربه) مبارزه جنبش بطور کلی و بالاخص ۳۰ سال تکوین ارتش زنان داریم. ما از سال ۲۰۰۵ بدین سو ۱۷ سال تجربه سیستم کنفدرال زنان را داریم. در تمام این تجربیات بهای سنگین اما معناداری پرداختیم. پرسیدید: اینها چقدر انقلاب زنان را به وجود آوردند، چقدر تحولات قدرتمندی در جامعه، در مردان و در خانواده ایجاد کردند؟ ما نمی‌توانیم پاسخ ایده‌آلی به این موضوع بدهیم زیرا نمی‌تواند واقع‌بینانه باشد. راهبرد انقلابی ما این است: عقب‌ماندگی‌هایی در جامعه ایجاد می‌شود، جنبه‌هایی در شخصیت خودمان منعکس می‌شود. از طرفی ما سعی می‌کنیم خود (خودبودن) باشیم . شما از یک سو در تلاش برای تحقق این تحول هستید و از سوی دیگر در حال تحقق آن در جامعه و در زنان هستید. بدون شک ارزش‌هایی وجود دارند که در این معنا پدیدار می‌شوند. در کوردستان فضای سیاسی باشکوهی برای زنان، کودکان، سالمندان و جوانان جامعه کوردی ایجاد شده است. آگاهی و اراده جدی وجود دارد. آیا این نشان می‌دهد که ما در غلبه بر تبعیض جنسی به نقطه نهایی رسیده‌ایم؟ خیر، هنوز رویکردهای سنتی در این زمینه در کوردستان وجود دارد. رویکردهای جنسیتی متاثر از سرمایه‌داری وجود دارد. اینها مسائلی است که ما به عنوان مبارزه جنسیتی در دستور کار خود قرار داده‌ایم. ما مبارزه جنسیتی را فقط یک مبارزه درون حزبی نمی‌دانیم. ما هم با این عقب‌ماندگی‌ها در جامعه مبارزه می‌کنیم. در بیان عقاید زن در مورد آزادی اراده، ابراز جسارت بیشتر، حضور در خیابان، اعتراض و نشان دادن نگرش و ایستار، اخلاق نیز وجود دارد. زن می‌گوید: «من به آن نه می‌گویم.» در اینجا یک معیار رد/پذیرش وجود دارد. این اخلاق است. یک آگاهی پویا و سازمانی در حال توسعه است. وقتی زنان هوشیارتر می‌شوند، سازماندهی‌شده‌تر عمل می‌کنند. فرهنگ مهم نمایندگی برابر و ریاست مشترک پدیدار شد. نقاط ضعفی وجود دارد، اما در سطوحی نیز ظاهر شده است. در مواجهه با چنین عملیات و حملات جدی، ما نیاز به مبارزه دائمی علیه ملی‌گرایی، تبعیض جنسیتی و استعمار داریم. ما برای این مبارزه می‌کنیم. به تعبیر رهبری «ما در راه هستیم، در این راه می‌رویم». اما ما مصمم راه می‌رویم. اصولی وجود دارد که به ویژه بر اساس ایدئولوژی آزادی زنان مطرح شده است. ما می‌خواهیم این اصول را فراتر از ارزش‌های انتزاعی، به حقیقتی برسانیم که در هویت و دیدگاه زنان تجسم‌یافته باشد.

*البته جنگ ۵۰ ساله‌ای وجود دارد که روز به روز شدت می‌گیرد و در این فضای جنگی باید شاهد چنین تغییرات ذهنی جدی بود. شما جنبشی هستید که مبارزات زنان جهان را رهبری می‌کنید. برنامه‌ای افق‌گشا بود. آیا سخنی هست که در آخر برای ما بیان کنید.

موضوع بسیار مهم و حیاتی است. همه باید این مسائل را در دستور کار خود قرار دهند و در مورد آن بحث کنند. به خصوص زنان باید همه چیز درباره زندگی، درباره اخلاق، زیبایی‌شناسی، اَتیک، زیبایی و آزادی بحث کنند. ما باید از آنجا سیاست بسازیم، مبارزه سازمان‌یافته‌ای به راه بیندازیم و در آنجا از خود دفاع کنیم. اگر این کار را انجام دهیم، بر اساس اصول اخلاقی و زیبایی‌شناسی زندگی خواهیم کرد. به نظر من این زیباترین زن است. زنانی که می‌توانند این کار را انجام دهند زیباترین زنان جهان هستند. آن زنان سزاوار آن تاج زیبایی هستند.