١٤ می و نتایج آن

همان‌طور که انتظار می‌رفت، انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در باکور کوردستان و ترکیه بازتاب‌های زیادی در سطوح منطقه‌ای، داخلی و بین‌المللی داشت. طرفین این روند را از نزدیک زیر نظر داشتند.

خلق کورد و خلق‌های دموکراسی‌خواه در ترکیه که زیر چتر حزب چپ سبز وارد این پروسه شدند، بیش از بقیه زیر نظر بودند و حتی این انتظار وجود داشت تا در همان دور نخست انتخابات اردوغان شکست بخورد و مرحله جدیدی در ترکیه آغاز شود.

تأسیس دولت ترکیه در اوایل قرن بیستم بر روی بقایای امپراتوری عثمانی هرگز دیدگاهی دموکراتیک نبود و بر پایه ایجاد یک دولت-ملت و توسعه فاشیسم ملی را پیش برده است و صدای آزادی‌خواهان و تفاوت‌های ملی و مذهبی این جغرافیا را به حاشیه رانده و به نسل‌کشی خلق‌ها تبدیل شد. اگر امپراتوری عثمانی در آخرین لحظات خود، خلق ارمنی را به نام مسلمان شدن از بین برد و سابقه‌ای طولانی از نسل‌کشی ایزدی‌ها و سریانیها را به نام خود ثبت کرده است. در دوران دولت مدرن ترکیه، فاشیسم سفید بیشترین نسل‌کشی را علیه خلق کورد انجام داده و آن‌ها را تا مرز نابودی کشانده است.

مبارزات پنجاه ساله‌ی‌ خلق کورد در باکور کوردستان مقاومتی در برابر این ذهنیت بود. حزب چپ سبز نیز به همین ترتیب و بر اساس همزیستی خلق‌ها، ایجاد صلح، آزادی و تثبیت دموکراسی به صحنه آمد. جامعه معتقد است که همزیستی خلق‌ها تنها از طریق صلح و آزادی میسر است. این گفتمان فقط در ترکیه و باکور کوردستان به اصلی‌ترین راهکار تبدیل نشد، بلکه در ایران و روژهلات کوردستان با آغاز انقلاب ‘ژن،ژیان، ئازادی’ تبدیل به تنها راه حل برون رفت از این برزخ شده است. اما در عین حال، دشمنان این گفتمان که نگاهی برای حفظ دولت دارند با آن مخالفت می‌کنند و سدی در برابر آن می‌شوند.

انتخابات ۱۴ می نشان داد همان‌قدر که فاشیسم مذهبی مانع گفتمان همزیستی خلق‌هاست، فاشیسم لاییک نیز مانع بزرگی برای این گفتمان است. حزب چپ سبز بر اساس شکست دیکتاتوری و مفهوم سلطان سعی کرد با نیروهای اپوزیسیون و بیرون از دولت نزدیک شود و در یک اتحاد تاکتیکی علیه دیکتاتوری اردوغان جبهه تشکیل دهد.

نتایج انتخابات برای همگان جای تامل و اهمیت است. علیرغم موانعی که توسط مقامات ایجاد شد و با آن مواجه بودند، حزب چپ سبز با به دست آوردن ٦٣ نمایندە توانست کرسی‌های خود را در پارلمان افزایش دهد و با اعزام ۳۱ نماینده زن به عنوان تنها حزبی که ۵۰ درصد از نمایندگانش را در پارلمان، زنان تشکیل ‌می‌دهند تا نمایندگی انقلاب ‘ژن،ژیان، ئازادی’ را در ترکیه برعهده بگیرد. همچنین با تمامی جنگ ویژه‌ای که با آن دست و پنجه نرم کرده است، برجسته کردن احزاب اسلام‌گراهایی مانند هدا-پار و ملی گرایی همچون هاک-پار باز هم در کوردستان حزب نخست است، این نیز نشان دهنده‌ی این است که خلق کورد سیاست‌ها و راهبردهای همزیستی خلق‌ها را به عنوان پروژه‌ی آینده‌ی ترکیه پذیرفته‌اند. همچنین با داشتند نمایندگانی از چندین شهر خارج از منطقه‌ی کوردستان از جمله ازمیر و مرسین، می‌تواند مرحله جدیدی در مبارزات پارلمانی برای دموکراسی باشد. آ.ک.پ با تمامی فرصت‌هایی که در دست داشت و همچنین حقه و تقلبی که انجام داد، از ۲۸۵ کرسی به ۲۶۶ کرسی رسید و نزدیک به ۱۹ کرسی از دست داده است. م.ه.پ نیز یک کرسی بیشتر از دوره‌ی قبل به دست آورد. آ.ک.پ شکست بیشتری را متحمل شده است که نشان دهنده‌ی این است کە جامعه دیگر این حزب و سیاست‌های آن را قبول ندارد.

همه بر این باورند که اردوغان و رژیم او در طی این ۲۰ سال نتوانسته‌اند از یک سیستم دموکراتیک پیروی کنند، به ویژه پس از اتحاد با م.ه.پ، کشور را به سمت فاشیسم کشانده است و سیاست‌هایی که او در سطح منطقه و جهان در پیش گرفته است، آ.ک.پ و م.ه.پ را بە سوی نابودی بردە است. در دور اول، به شرطی که اپوزیسیون ترکیه شرایط و خواسته‌های خلق ترکیه را درک می‌کردند این امکان وجود دا\ست کە اردوغان را از کاخ ریاست جمهوری چانکایا برکنار کرد.

برای این‌که تحولی در منطقه ایجاد شود، نیروهای اپوزیسیون باید در گفتمان خود تجدید نظر کنند. در ترکیه، مانند همه‌ی‌ کشورهای خاورمیانه، اپوزیسیون کلاسیک ترکیه، مرکزگرا و محافظ دولت هستند. جامعه‌ی کوردستان، ژینوساید زیلان، آگری، درسیم و... را فراموش نکرده است.

حزب چپ سبز با تمامی این‌ها توانسته جبهه تاکتیکی را علیه دیکتاتور تشکیل دهد. این بزرگترین شجاعت جنبش آپویی و حزب چپ سبز در این انتخابات بود. حزب چپ سبز با حضور اکثریت جوانان و زنان همچنین با شعار ژن، ژیان، ئازادی، وارد کمپین انتخاباتی شد و این گفتمان را وارد پارلمان کرد.

مشکلی که اپوزیسیون ایرانی در مبارزه با دیکتاتور با آن مواجه هستند در ترکیه به گونه‌ای دیگر دیده می‌شود. با گذشت هشت ماه از انقلاب ژن، ژیان، ئازادی، همچنان همان گفتمان مرکزگرایی را دنبال می‌کند و تا زمانی که وحدت اجتماعی را ایجاد نکند، نمی‌تواند امیدی به عبور از حکومت دیکتاتوری داشت، گفتمانی و سیاستی که دنبال می‌کنند، ترس بر سرکار آمدن دیکتاتوری دیگر را ایجاد می‌کند.

اگرچه اپوزیسیون ترکیه، بر خلاف اپوزیسیون ایران که پراکنده و خارج از کشور است، در ترکیه قوی‌تر و سازمان‌یافته‌تر و در خود ترکیە قرار دارد؛ اما مشکل، گفتمانی است که آن را حمل می‌کند. تا کنون، ج.ه.پ که خود را اپوزیسیون معرفی می‌کند، نتوانسته است از گفتمان گذشته خود دست بردارد و راه حلی رادیکال برای مسئله‌ خلق و دموکراسی پیشنهاد دهد و برنامه و پروژه‌ای مخصوص به خود را دنبال کند. اگر قلیچ‌داراوغلو می‌خواهد در دور دوم انتخابات پیروز شود، باید گفتمان خود را در مورد ترویج دموکراسی رادیکال کند، زیرا موضوع دموکراسی در ترکیه با موضوع هویت جوامع در این جغرافیا پیوند خورده است. نمی‌توان فقط درباره‌ی‌ دموکراسی پارلمانی و حق شهروندی صحبت کنیم. دموکراسی بر اساس قانون اساسی ترکیه که مبتنی بر یک زبان، یک ملت و یک پرچم است، نمی‌تواند به خلق کورد و سایر خلق‌های دیگر شفافیت بخشد و برعکس می‌تواند وحشت برانگیز باشد و به اکثریت مشروعیت دهد تا بیشتر حقوقت پایمال شود. یعنی همان روندی که تاکنون در ترکیه دنبال شده است. همان‌طور که می‌دانیم بسیاری از مسائل کورد نتیجه سیاست‌های اشتباه ج.ه.پ در گذشته نزدیک است و قلیچ‌داراوغلو رهبر این حزب است و اگر می‌خواد در ۴ سال آینده به کاخ چانکایا‌ راه یابد، لازم است برای کسب و جمع‌آوری آرا برنامه‌ داشته باشد. دو هفته‌ی آینده می‌تواند برای هر دو طرف تعیین کننده باشد، زیرا ایجاد تغییر در ترکیه به تغییر رئیس جمهور و مبارزه پارلمانی بستگی دارد که باید در آینده انجام شود. اپوزیسیون نتوانسته در پارلمان اول شود، باید تلاش کند تا آرایی که به صندوق‌های رای انداخته نشدند را ریشه یابی کند و دلایل آن را بفهمد و برای پاسخ به این انتقادات گام‌های مهمی بردارد. خودشان می‌دانند که با این گفتمان نمی‌توانند ایجاد دموکراسی واقعی را تضمین کنند، پس باید گفتمان خود را تغییر دهند.

جنبش آزادی تلاش زیادی کرده است مخالفان ترکیه را به این گفتمان تشویق کند و به آن‌ها بگوید که بستەی دموکراسی در ترکیه و خاورمیانه شامل راه حل‌هایی برای مسائل حکومت‌داری، محیط زیست، زنان و ملت‌ها است. آن‌چه که کوردها و دیگر خلق‌های ترکیه با آن سرکوب می‌شوند مسئله هویت ملی است و عبور از نژادپرستی، ملی گرایی و ​​مرکزگرایی اولین گام در مبارزه با فاشیسم است. حزب چپ سبز با تمامی این‌ها سخاوتمندانه عمل کرد و توانسته جبهه تاکتیکی را علیه دیکتاتور تشکیل دهد. این بزرگترین شجاعت جنبش آپویی و حزب چپ سبز در این انتخابات بود.