تصویر

امید: ما باید مبارزه با انزوا را ادامه دهیم و گسترش دهیم- تکمیل شد-

هِلین امید، عضو کمیته مرکزی پ‌ک‌ک گفت که راه پایان دادن به انزوا در گرو آشکار کردن مطالبه آزادی و هستی در همه جا، دفاع از آن و ایجاد ادبیات، انجام تبلیغ و توسعه‌ی سیاست برای آن است.

ارزیابی‌های هلین امید

هِلین امید ضمن ارزیابی مبارزه با انزوا در برنامه شبکه مدیا هابر که شرکت نمود، گفت: «لازم است مبارزه طبقاتی انجام شود، ارزش‌های زندگی جمعی بر این اساس آشکار شود و کمون‌هایی تشکیل شود. هرکسی که برای آزادی جسمانی رهبر آپو مبارزه می‌کند باید کمون، کمیته و مجمع داشته باشد. او نباید بدون آن زندگی کند، باید اجتماعی بودن خود را بر اساس آن قرار دهد. بدون این، سخن و عمل ما از هم جدا خواهد بود.»

ارزیابی‌های هِلین امید عضو کمیته مرکزی پ‌ک‌ک در مورد دستور کار به شرح زیر است:

«ابتدا به نمایندگی از رفقا یک بار دیگر حسرت و محبت و درود خود را به رهبر آپو اعلام می‌کنم. من با تمام خشمم کسانی را که نظام نسل‌کشی امرالی را پایه گذاری کردند نفرین می‌کنم.

انزوا ادامه دارد. ادامه این انزوا در واقع به معنای تداوم نظام ظلم و ستم و نسل‌کشی در کوردستان است. من می‌خواهم توجه را به  خواندن صحیح واقعیت امرالی، نگریستنی صحیح و اهمیت آن جلب کنم.

مبارزه با انزوا ادامه دارد. تلاش قابل توجهی از سوی مردم کوردستان، دوستان و افکار عمومی دموکراتیک در این زمینه وجود دارد، اما نظام جنگ ویژه‌ای که ما با آن روبرو هستیم، پیگیرانه به دنبال پوشاندن، سرپوش‌گذاری و حتی مشروعیت بخشیدن به آن با پوشش‌های قانونی است. از این نظر، نگاه به امرالی در واقع به معنای نگاه به واقعیت خودمان است.

به خصوص در واقعیت مردم کورد و در جوامعی که برای آزادی مبارزه می‌کنند، رهبر آپو جایگاهی دارد. وقتی از رهبر آپو یاد می‌شود وضعیتی احساس می‌شود. رهبر آپو مخصوصاً برای مردم کورد به معنای منبع امید، چراغ امید، مجموع آرزوها، آینده رویایی است. رهبر آپو یعنی واقعیتی که حاصل همه ارزش‌های از دست رفته است. ما نسبت به واقعیت رهبری چنین تعاریفی داریم.

رهبر ما زمانی چنین جمله‌ای داشت: 'من مجموع تمام آرزوهای شما هستم. تو خودت را در من می‌بینی، به همین دلیل پیش من می‌آیی. البته اینها جنبه‌ای از واقعیت را بیان می‌کنند.'

وقتی درباره رهبر آپو بحث می‌کنیم، صرفا به عنوان یک رهبری سیاسی یا یک رهبری نظامی مورد مداقه قرار نمی‌دهیم. واقعیت دیگری در زندگی ما دارد. برخی از ما آگاهانه این را تجربه می‌کنیم، برخی خود به خود آن را تجربه می‌کنیم، برخی می‌دانند که رهبری چنین مرکز جاذبه‌ای است. از نظر واقعیت مردم در کوردستان، برای جوانان، به ویژه برای زنان جوان و همه زنان، رهبری چنین کانون جاذبه است. ما باید این را درست تعریف کنیم. چرا رهبری اینگونه است؟ صرفاً تعاریف عاطفی، بیان کردن خودمان با آرزوها کافی نیست. به این معنا که رهبری همیشه این را از ما می‌خواستند. او گفت: "من می‌خواهم به درستی درک شوم، من را درست درک کنید." این چه ربطی به موضوع ما دارد؟ اگر رهبر آپو را درست درک نکنیم، نمی‌توانیم مبارزات خود را برای او درست توسعه دهیم. هرچه بیشتر رهبر آپو را به درستی درک کنیم، مبارزات ما برای آزادی جسمانی او درست‌تر و دقیق‌تر خواهد بود.

رهبری یک سیستم است

رهبری همه نکاتی است که به آن اشاره کردیم، اما فراتر از آن، رهبری یک سیستم است. سیستمی وجود دارد که واقعیت رهبری آن را نشان می‌دهد. این را باید خیلی خوب فهمید. مثلاً همه مردم کورد و مردم هوشیار، دمکرات، سوسیالیست و انقلابی باید این سوال را بپرسند. واقعاً چرا نظام نسل‌کشی امرالی تأسیس شد؟ چرا چنین سیستم ویژه‌ای در مورد رهبر آپو اعمال می‌شود؟ شاید این موضوع بسیار گسترده‌ای باشد و به نظر من باید آن را بخش بخش مورد ارزیابی قرار دهیم. شاید اکنون نتوانم همه آنها را بیان کنم، اما واقعیت رهبری را به عنوان یک سیستم تعریف می‌کنم، آن را یکپارچگی هدف می‌بینم، یعنی رهبر آپو را فرد هدف می‌بینم، آن را در این چارچوب مورد مداقه قرار می‌دهم و با توصیف انزوای تحمیلی به عنوان یک نظام جنگ و حمله برای جلوگیری از تحقق این اهداف، بسیار دقیق‌تر است که در نظر بگیریم.

به عنوان مثال، اگر ما این اهداف، واقعیت رهبری، فلسفه زندگی آزاد که واقعیت رهبری آن را بازنمایی می‌کند و نظام اجتماعی‌ای که از آن دفاع می‌کند، درونی و عملی کنیم، در واقع انزوا بی‌معنا می‌شود. زیرا این انزوا برای جلوگیری از تحقق این اهداف و مقاصد اجرا می‌شود. این هدف چیست؟ اول حل مسئله موجودیت و آزادی کوردها. اگر حملات نسل‌کشی ترکیه در امرالی اینقدر شدید باشد، به این معنی است که در آنجا جنگ بسیار سنگینی در جریان است و می‌خواهند در آنجا نتیجه بگیرند. آنها می‌خواهند اراده و مبارزه مردم کورد برای هستی و آزادی را در آنجا بشکنند. این اولین هدف است.

رهبر آپو یعنی رهبری که از هستی و آزادی مردم کورد دفاع می‌کند. آن وقت باید مطالبه برای آزادی و هستی‌مان، مطالبه هویت آزاد و هویت آزادمان را همه جا آشکار کنیم، باید بیشتر از آن دفاع کنیم، باید بیانش کنیم. ما باید برای آن ادبیات، تبلیغ کنیم و سیاست این را بسازیم. این یک راه مهم برای شکستن و از بین بردن انزوا است.

دومی؛ اگر واقعیت رهبری یک سیستم است، یعنی اگر فقط یک شخص نیست، اگر مجموعه‌ای از ایده‌هاست، اگر رویای یک دنیای جدید است، اگر ایده‌آل زندگی است، باید آن را نامگذاری کنیم. رهبر آپو این را با تعاریفی مانند سوسیالیسم دموکراتیک، مدرنیته دموکراتیک، خودمدیریتی دموکراتیک مطرح کرد و اینکه امروز چگونه عملی خواهد شد نامگذاری کرد. به عبارت دیگر گفت من رهبری جامعه دمکراتیک هستم. آن وقت اگر ما واقعاً به رهبر آپو به عنوان مبارزانش ایمان داشته باشیم، اعتماد کنیم و دوستش داشته باشیم، بخشی از این پارادایم خواهیم بود، به نیروی سازنده و دفاعی آن و گفتمان، زبان، ترانه، فولکلور و تبلیغات این سیستمی که توسط رهبر آپو توسعه یافته است مبدل خواهیم شد. با این حال، واقعیت پ‌ک‌ک و رهبری آن بیش از یک حزب، به واقعیتی مردمی تبدیل شده است. واقعیت یک مردم را بیان می‌کند. همچنین مردم ما باید به خوبی آنرا درونی کنند که نظام اجتماعی دموکراتیک و جامعه دموکراتیک چیست.

مفهوم دموکراسی مفهومی است که نظام استثماری سرمایه‌داری به شدت از آن سوء استفاده کرده است. امروزه، حتی در سخت‌گیرانه‌ترین نظام‌های دولت-ملت، دموکراسی در دستور کار است. اما دموکراسی اساساً به معنای مدیریت مردم است. اگر به اصل دموکراسی یعنی منشأ آن بپردازیم؛ دموکراسی در واقع به معنای جامعه بدون دولت است. به عبارت دیگر، به این معناست که جامعه بدون اینکه به دولت تبدیل شود، خود را سامان و اراده‌ای شکل می‌دهد. اما امروز از جمله کوردها چنین چیزی وجود دارد. گویی موجودیتی بدون دولت وجود ندارد، گویی جامعه‌ای بدون دولت نمی‌تواند باشد، گویی جوامع بدون دولت نمی‌توانند سرپا بمانند. این واقعیتی است که به دلیل آسیب رساندن به حافظه جمعی به ویژه در ۴۰۰-۵۰۰ سال گذشته توسط دولت-ملت و رژیم‌های جنگ ویژه بیش از حد خود را تقویت کرده‌اند، فراموش شده است. در آغاز تاریخ، دولت وجود نداشت، اما جوامع وجود داشتند. جوامع همچنان به زندگی خود ادامه داده‌اند. آنها با ایجاد سیستم‌شان زندگی کرده‌اند. دولت به عنوان ابزاری برای تشکیل طبقات ظاهر شد و در واقع خود را بر روی انباشت و اندوخته‌ی جوامع بنا کرد. دولت در واقع ابزار استثمار است، ابزار تشکیل طبقات. اگر در جایی دولت باشد، یعنی طبقه هست، ارباب هست، برده‌داری هست. به همین دلیل زمانی که رهبر آپو سیستم اجتماعی خود را تعریف می‌کرد، می‌گفت من رهبری یک جامعه دموکراتیک هستم. مثلاً در تعریف ملت دموکراتیک از مفهوم دولت-ملت دموکراتیک استفاده نکرد.

قبل از هر چیز، دولت در ذهن‌ها باید نابود شود

من می‌خواهم از این موضوع به این نتیجه برسم. جامعه دموکراتیک یک جامعه سازمان‌یافته است. جامعه‌ای است که می‌تواند خود را سامان دهد و در همه زمینه‌ها و با فاصله‌گیری از دولت وجود داشته باشد. شاید بتوان آنچه را که گفتم چنین برداشت کرد. می‌توان گفت که دولت بسیار قدرتمند است، ما چگونه در برابر این دولت وجود خواهیم داشت؟ قبل از هر چیز، ما باید دولت را در ذهن خود نابود کنیم. ابتدا این را برای جامعه کورد، سپس برای همه خلق‌ها از جمله جامعه ترکیه می‌گویم. قبل از هر چیز باید دولت موجود در ذهن‌ها از بین برود.

دولت یک راه‌حل یا یک ابزار راه‌حل نیست. برعکس، جایی که دولت هست، برده‌داری هم هست. اگر آزادی می‌خواهیم، ​​اگر می‌خواهیم زندگی آزاد را که رهبری آن را نمایندگی می‌کند، بسازیم، باید جامعه‌ی بی‌دولت، جامعه‌ی سازمان‌یافته‌ی بدون دولت را آشکار کنیم.

چرا این را می‌گویم؟ الان مثلاً جامعه کورد، افکار عمومی دموکراتیک، مردم هوشیار در سراسر جهان به جنبش آزادی جهانی می‌پیوندند. تظاهرات در چهار بخش کوردستان در حال برگزاری است. در واقع اینها کافی نیستند. باید بزرگ شود و رشد کند. این را به خصوص از نظر سبک در باکور کوردستان می‌خواهم بگویم. ما نمی‌توانیم از دولت انتظار حقوق داشته باشیم. در این راستا، در حالی که ما در حال توسعه مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو هستیم و قصد داریم انزوا را به طور کامل بشکنیم، نمی‌توان چنین درخواستی از دولت داشت که انگار برای سایر حقوق خود التماس می‌کنیم.

پس این مبارزه چگونه باید باشد؟ این زمانی اتفاق می‌افتد که جامعه در هر زمینه‌ای خود را سامان دهد و آن را به اراده تبدیل کند. این نمی‌تواند بدون سازماندهی خودمان در یک نیروی سازمان‌یافته اتفاق بیفتد. نه تنها در نظام پارلمانی، بلکه در هر زمینه‌ای باید سازماندهی شود. واقعاً دولت-ملت، به ویژه دولت-ملت ترکیه، چنان افساری به گردن جامعه انداخته است که هر وقت بخواهد آن را به این طرف و آن طرف می‌کشد. راه غلبه بر این، سازماندهی خود در همه ابعاد است، از بعد اقتصادی گرفته تا بعد فرهنگی و بهداشت. اگر بتوانیم به این مهم برسیم، اگر جامعه کورد و جامعه ترکیه بتوانند خود را بر این اساس سازمان دهند، آنگاه یک قدم به آزادی و دموکراسی نزدیکتر خواهند شد. در غیر این صورت نمی‌تواند از تجربه طبقه‌بندی شدید، بردگی شدید، تسلیمیت تحت گفتمان دموکراسی رهایی یابد.

اگر نتوانید به یک جامعه دموکراتیک تبدیل شوید، دولت تمام آزادی‌های شما، به ویژه حق خودمدیریتی را از شما خواهد گرفت. در چنین جامعه‌ای رهبر آپو نمی‌تواند آزادانه زندگی کند، نمی‌تواند آزاد باشد.

به همین دلیل است که ما باید مبارزه با انزوا را ادامه دهیم و گسترش دهیم. اگر نتوانیم این را بفهمیم، اگر نتوانیم خود را آزاد کنیم، اگر نتوانیم خود را به آزادی نزدیک کنیم، نمی‌توان مبارزه برای آزادی جسمانی رهبر آپو را انجام داد. گفتار و کردار ما متفاوت است. این یک معیار اخلاقی مهم در خاورمیانه است. گفتار و کردار شما باید یکسان باشد. باید همانطور که هستید نگاه کنید، آنطور که فکر می‌کنید زندگی کنید یا آنطور که زندگی می‌کنید فکر کنید. نیاز به یکپارچگی در این زمینه وجود دارد. اگر می‌گوییم انسان‌های رهبر آپو و ملتی دموکراتیک هستیم، باید شیوه زندگی و تشکیلات ما بر این اساس باشد.

باید همه کسانی که برای آزادی رهبر آپو می‌کنند کمون داشته باشند

یک ملت دموکراتیک پذیرای شکاف طبقاتی نیست. نمی‌توان در را برای چنین انحصاری باز گذاشت. این را نمی‌توان مشروع یا درست دانست. چنین نگرش آشتی‌جویانه‌ای را نمی‌توان نسبت به انحصارها، طبقه متوسط ​​و کسانی که بر روی کار و زحمت جامعه زندگی می‌کنند نشان داد. لازم است مبارزه‌ای ایجاد شود که به تعادل مطلوب در این امر دست یابد. مبارزه طبقاتی در کوردستان بسیار مهم است. لازم است مبارزه طبقاتی انجام شود، ارزش‌های زندگی جمعی بر این اساس آشکار شود و کمون‌هایی تشکیل شود. هرکسی که برای آزادی جسمانی رهبر آپو مبارزه می‌کند باید کمون، کمیته و مجمع داشته باشد. او نباید بدون آن زندگی کند، باید اجتماعی بودن خود را بر اساس آن قرار دهد. بدون این، سخن و عمل ما از هم جدا خواهد بود.

پ‌ک‌ک در اولین مرحله ظهور خود با چه چیزی مخالفت کرد؟ در آن زمان نظام حاکم بر کوردستان، نظام اربابی و بیگ‌نشینی بود. آن را متلاشی کرد. چرا؟ چون مخالف اربابی و بیگ‌نشینی بود. او با تمایز بین ارباب و برده مخالف است. هیچ کس نمی‌تواند ارباب باشد. منظور من این است که هنگامی که رهبر آپو را ارزیابی می‌کنیم، باید آن را به عنوان چنین سیستمی درک کرد. در حالی که نظام واقعیت رهبری را تعریف می‌کنیم، نمی‌توانیم رهبر آپو را بدون تعریف آزادی زنان تعریف کنیم. کسانی که می‌گویند عضوی از نظامی هستند که رهبر آپو ایجاد خواهد کرد، بدون قرار گرفتن در صفوف آزادی‌خواهی زنان نمی‌توانند در این نظام قرار گیرند. ما رویکرد زیست‌محیطی داریم. این یکی از ستون‌های پارادایم ما است. شما نمی‌توانید بخشی از این سیستم باشید بدون اینکه به درستی آنرا ارزیابی کنید. چنین کسی نمی‌تواند نماینده آزادی رهبر آپو نیز باشد.

مبارزه با انزوا در هر زمینه‌ای ادامه دارد. همانطور که شما بیان کردید، کنش‌هایی توسط دوستان، رفقا و زندانیان سیاسی ما در زندان‌ها شکل گرفته است. کنش‌هایی توسط بستگان زندانیان در خارج انجام می‌شود. جدای از این، کنش‌هایی نیز وجود دارد. کنش‌هایی برای آزادی جسمانی رهبر آپو تقریباً در همه جا در چارچوب جنبش آزادی جهانی ادامه دارد.

برجسته‌ترین ویژگی کارزار این است که باید گسترده‌تر باشد

وارد فاز دوم کارزار شده‌ایم. بارزترین و برجسته‌ترین ویژگی فاز دوم کارزار این است که باید گسترده‌تر باشد. به همین دلیل است که کنش‌های ما باید توده‌ای شود. کنش‌های توسعه داده شده توسط رفقا در زندان جنبه انتقادی دارد. مثلا چرا رفقا بیرون نمی‌روند؟ برای نشان دادن و احساس انزوا. در حالی که انزوای تشدید شده در امرالی در حال افزایش و تشدید است، جلساتی در زندان‌های دیگر برگزار می‌شود، اما رفقا و میهن‌دوستان در زندان‌ها می خواهند این پیام را به کل جامعه برسانند که نمی‌توان اینگونه ادامه داد، این یک تمامیت است: "شما نمی‌توانید آرامش داشته باشید. در واقع این درست نیست که ما اینجا کنش اعتراضی انجام دهیم، اعتراضات بیرون باید شدیدتر می‌شد." این کار را می‌کنند تا جامعه بیرون حساس‌تر شود. چون وقتی رفقا در زندان‌های دیگر برای ملاقات یا تماس تلفنی حاضر نمی‌شوند و بنابراین زمانیکه از آنها اطلاعی نمی‌شود، جامعه بیشتر مضطرب و کنجکاو می‌شود. در مورد سلامتی آنها و وضعیت موجود در زندان‌ها تعجب می‌کند. به این ترتیب میل به زنده و سرپا نگه داشتن جامعه وجود دارد. رفقا در زندان چنین بازتابی در بیرون دارند. از این نظر، موضع بسیار ارزشمندی است. به نوعی موضع‌گیری می‌کنند که «در حالی که رهبری ما در این شرایط هستند، آمدن ما برای ملاقات فایده‌ای ندارد». این باید به درستی درک شود.

بر این اساس کنش‌های انجام شده توسط بستگان زندانیان نیز معنادار است. اما طبیعتاً اینطوری نمی‌شود. بیایید بگوییم که ما یک خویشاوندی با یکدیگر داریم. آنها در این کنش‌ها مشارکت می‌کنند و توسعه می‌دهند. بنابراین شما نمی‌توانید آن را به این اندازه محدود کنید. هیچ یک از زندانیان سیاسی داخل برای پرونده‌های فردی خودشان داخل نیستند. هیچ یک از آنها دزدی نکرده‌اند یا جایی را خراب نکرده‌اند، چیزی به خودشان اطلاق نکرده‌اند، آنها برای انتقام‌گیری فردی آنجا نیستند. آنها در نتیجه یک مبارزه اجتماعی در آنجا در اسارت زندگی می‌کنند. بنابراین آنها در کنار ما هستند. آنها برای جامعه کورد حضور دارند. ما رفقایی داریم که سال‌ها و یک عمر در زندان‌ها مقاومت کردند. سی سال، سی و پنج سال! این واقعاً یک مقاومت بزرگ است. تصور کنید در هجده سالگی وارد می‌شود و در پنجاه سالگی خارج می‌شود. او تمام عمر خود را بر اساس نمایندگی اراده این خلق یعنی بر پایه عدم تعظیم و تسلیم شدن سپری می‌کند. پس جامعه و مردم ما باید از فرزندان خود صیانت کنند. باید مبارزه را همراه با آنها رهبری کند. باید در مبارزه فعالانه شرکت کند. بنابراین، ما باید کنش‌های بیشتری در مورد این موضوع در باکور کوردستان انجام دهیم.

حتی قدرت فکری رهبری هم مسدود می‌شود

مفهوم انزوا مفهوم چندان مناسبی برای این واقعیت نیست. زیرا در دنیا زندانیان سیاسی در انزوا زندگی می‌کنند. نمونه‌هایی از این دست هم در تاریخ و هم امروز وجود دارد. به غیر از رهبر آپو نیز چنین اعمالی وجود دارد. در این سطح نیست، اما وجود دارد. استفاده از مفهومی که آنها را یکسان کند به نظر من ناکافی است. فرض کنید فردی که در زندان زندگی می‌کند گرفته شده و در یک سلول قرار می‌گیرد. ما آن را انزوا می‌نامیم. ما می‌گوییم او در انزوا است و رژیم انزوا بر او حاکم است. اما ما رژیم جنگی مانند نظام نسل‌کشی امرالی را نیز به عنوان انزوا تعریف می‌کنیم. به نظر من این کمی ناکافی است. شرایطی وجود دارد که فراتر از این است.

رهبری در گذشته این وضعیت را به گونه‌ای مفهوم‌سازی کرده است. اگر به خاطر داشته باشید، زمانی که او را برای اولین بار به امرالی بردند، گفت: "من روی صلیب روی صخره‌های امرالی هستم." او آن را این گونه توصیف کرد که دست و پایم میخکوب شده است. او گفت: "آنچه باقی مانده است، قدرت فکر من است، تنها قدرت یک انسانی که به صلیب کشیده شده است، قدرت فکر می‌باشد." اکنون حتی قدرت اندیشه نیز مسدود می‌شود؛ فکر کنید! از رسیدن افکار او به خارج و جامعه جلوگیری می‌شود. رهبری این را چگونه تعریف کردند؟ ابتدا گفت: «صلیب». گفت؛ «دست و پایم میخکوب شده است. تنها چیزی که برایم باقی مانده اندیشه من است. من فقط با اندیشه‌ام می‌جنگم،  مبارزه می‌کنم." مکان فعلی آن چیست؟ این تابوت امرالی است. سیستم تابوت چیست؟ یعنی انسان را زنده در قبر بگذارند. همه اینها شکنجه، جنایت علیه بشریت است. من از همه مردم ما، انسانیت حساس و همه کسانی که اندکی وجدان اجتماعی دارند دعوت به همدلی می‌کنم. بیایید به ماندن نه یک روز بلکه یک ساعت در چنین سیستمی فکر کنند. به عبارت دیگر جنایت بزرگی علیه بشریت در حال انجام است.

احتمالاً یکی از مهمترین دستاوردهای تاریخ بشر، پذیرش این موضوع است که اندیشه حق و آزادی انسان است. این یک حق جهانی است. همه می‌توانند آزادی فکر را تجربه کنند. ممکن است موافق باشید یا نه، ممکن است دوست داشته باشید یا نداشته باشید، ممکن است موافق باشید یا نه، اما این یک حق انسانی است که فکر کند. در واقع انسان‌ها با تفکر وجود دارند. هیچ ویژگی دیگری وجود ندارد که انسان را از سایر موجودات متمایز کند. ما با دیگر موجودات زنده شبیه هستیم. اگر حق آزاداندیشی از انسان سلب شود، چه چیزی باقی می‌ماند؟ به همین دلیل واقعاً باید به تعاریف دقیق برسیم. ما باید آشکار کنیم که نظام نسل‌کشی امرالی چه نوع رژیم شکنجه و جنگی است. برای این باید قیامت به‌پا کنیم. و برای برچیده شدن نظام نسل‌کشی امرالی، باید افکار و اندیشه‌های رهبری را هم شفاهی و هم عملی کرد. فقط گفتن کافی نیست. باید قدرت اندیشه را در عمل به کار برد.

به زندگی رهبر آپو نگاه کنید. اکنون چرا رهبری در نظام نسل‌کشی امرالی است؟ نه به این دلیل که او اسلحه داشته است. رهبری درگیری و عملیاتی انجام ندادند. رهبر آپو یک مجرم اندیشه است. او مقصر است زیرا با افکار خود جامعه را بسیج می‌کند و آن را آگاه و آزاد می‌کند. بنابراین ما باید آن افکار را با صدای بلندتری بیان کنیم، آنها را عملی کنیم، آنها را به کنش مبدل کنیم و این انزوا را از بین ببریم.

یک رژیم جنگ کامل در ترکیه وجود دارد

من با محبت به رفقایم که در تمام عرصه‌ها در جبهه‌های جنگ حضور دارند سلام می‌کنم. با سپاس و قدردانی از شهدایمان یاد می‌کنم.

در واقع دستور کار اصلی ما جنگ است. کانسپت اساسی که وضعیت ما را در کل کوردستان بیان می‌کند، کانسپت جنگ است. کوردستان با یک حمله جدی نسل‌کشی مواجه است. از این نظر، حجم جنگ در مناطق حفاظتی مدیا همچنان در حال افزایش است.

فرماندهی قرارگاه مرکزی دفاع از خلق بیانیه‌هایی در سطوح مختلف می‌دهد و نتایج روزانه را تشریح می‌کند. از این نظر مشکل اطلاع‌رسانی وجود ندارد. اما این باید به خوبی درک شود. یک اشغالگری پیش روی شماست. دولت ترکیه در حال گسترش این اشغالگری است. تمجید بیش از حد از اشغالگری در رسانه‌های ترکیه وجود دارد. چیزی در مورد چگونگی اشغالگری آنها، مزایای این، معنای آن، چگونگی تبدیل شدن آنها به یک قدرت منطقه‌ای و تمجید از اشغالگری وجود دارد.

در واقع، در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، ارزش‌ها مدت‌هاست که از بین رفته‌اند. اینها در طول جنگ جهانی اول از بین رفتند. ما واقعاً با چنین وضعیت مثالی روبرو هستیم. اخیر مصاحبه‌ای با یاشار گولر انجام شده است. او هم همینطور بود. از یاشار گولر در مورد روابط با اروپا سوال می‌شود.

او می‌گوید، ما می‌توانیم بخش مهمی از ارتش اروپا باشیم. به عبارت دیگر، رویکردی وجود دارد که تفاهم ارتش-ملت را به عنوان یک مقوله پیشرفته مطرح می‌کند. جهان در حال مبارزه برای دموکراسی است. جوامع دموکراتیک به عنوان پیشرفته‌ترین و غنی‌ترین جوامع در حال ظهور هستند. این معیار اساسی انسانیت است، اما در ترکیه، ارتش و ملت بودن، سرباز دیگری بودن، محافظ دیگران بودن، جنگیدن برای دیگران و تجلیل از آن به این شکل است. واقعا انسان را شگفت‌زده می‌کند.

در ترکیه یک رژیم جنگی کامل وجود دارد. این رژیم جنگی خود را از هر نظر نهادینه می‌کند. اساساً جنگی در جریان است که هدف آن پایان دادن به مبارزه مردم کورد برای بقا و قرار دادن مردم کورد در معرض نسل‌کشی است. مقاومتی که در مناطق حفاظتی مدیا مطرح شد، این امر را متوقف می‌کند. به معنای واقعی کلمه حدود ۳ سال از آن سپری می‌شود. همانطور که گفتید در ۱۶ آوریل، آنها اعلام کردند که جنگ را وارد مرحله جدیدی کرده‌اند، آن را به مرحله جدیدی خواهند برد و اشغالگری را در رابطه با مذاکرات با عراق گسترش خواهند داد. از این نظر، به نظر می‌رسد که برخی از این اقدامات وجود دارد. در شرایط کنونی گریلا حضور خود را در تمامی مواضع حفظ می‌کند. در حالی که محافظت می‌کند، همچنان ضربات کوبنده‌ای را به دشمن وارد می‌کند.

مصاحبه‌ای با رفیق جمال به مناسبت کارزار ۱ ژوئن انجام شد. وی تصریح کرد که در دوره آتی، گریلاهای آزادی کوردستان موضع تهاجمی‌تری خواهند گرفت و عملکرد و پرفرمانسی نشان خواهند داد که سرنوشت جنگ را رقم خواهد زد. به این معنا، گریلا به مقاومت قهرمانانه خود در تمام مواضع خود به ویژه در مناطق حفاظتی مدیا ادامه می‌دهد.

در این راستا، توجه را به اهمیت انجام مسئولیت‌های جنگ توسط جامعه جلب می‌کنم. چون جنگی که ما در آن هستیم فقط مربوط به گریلا نیست. اشغالگری وجود دارد. این اشغالگری باید به درستی درک شود. توجه کنید؛ در حال حاضر چنین واقعیت اشغالگری در باکور وجود دارد. واقعیت دولتی وجود دارد که تقریباً هر بخش از باکور را غارت می‌کند، همه مکان‌ها را تصرف می‌کند و با یک رژیم حکومت نظامی تقریباً نامشخص همه بخش‌های باکور کوردستان را تحت کنترل نگه می‌دارد. روژاوا را اشغال کرده است، مدام غیرنظامیان را قتل‌عام می‌کند و مردم را هدف قرار می‌دهد. دوبرابر کردن تعداد پایگاه‌هایی که در حال حاضر در باشور کوردستان وجود دارد به این معنی است که هیچ سکونتگاهی در آن مناطق باقی نخواهد ماند.

گریلاهای پ‌ک‌ک در باشور کوردستان از سال ۱۹۸۰، چه در دوره ارتش رهایی‌بخش خلق کوردستان (آرگ‌ک)، هم در دوره‌ی قبل از آن یعنی نیروهای رهایی‌بخش کوردستان (ه‌رک) و هم در دوره نیروهای مدافع خلق (ه‌پ‌گ)؛ در تمام این دوره‌ها، گریلا در این جغرافیا وجود داشت، از خط لولان، خنیره، خاکورک شروع می‌شد. این گریلا بیش از ۴۰ سال است که در باشور کوردستان مستقر است. ما با مردم کورد در باشور کوردستان مشکلی نداریم، اینجا سرزمین خودمان است. امید اصلی مردم کورد در باشور کوردستان پ‌ک‌ک است. پ‌ک‌ک منبع عشق و احترام است. همیشه وجودش را اینطور دیده‌اند.

از این نظر، این واقعیت نسل‌کشی ترکیه است که این روستاها را تخلیه کرد، تلفات غیرنظامی را به همراه داشت، این جغرافیا را با حملات تخلیه کرد، یعنی عملیات تخلیه کوردستان را انجام داد.

اکنون او در روژاوا نیز چنین کاری انجام می‌دهد. مدام با پهپادها و هواپیماها حمله می‌کند، عملیات اشغالگری را توسعه می‌دهد و عفرین را خالی از سکنه می‌کند. و آنها بی‌شرمانه و بی‌پروا می‌گویند که این مکان‌ها باید از وجود پ‌ک‌ک پاکسازی شود و به صاحبان واقعی آنها بازگردانده شود. صاحبان واقعی چه کسانی هستند؟ کوردها تنها مردمی هستند که هزاران سال در این جغرافیا زندگی می‌کنند. کوردها اصیل‌ترین مردم این جغرافیا هستند. اما آنها می‌خواهند چه کار کنند؟ می‌گویند این جاها را تخلیه کنید. در باشور کوردستان هم همینطور است، در روژاوای کوردستان هم تلاش می‌کنند این کار را بکنند. اگر آنها می‌توانستند بر ایران نفوذ کنند، عملیات اشغالگری مشابهی را از سمت ایران نیز انجام می‌دادند و نیروهای شبه‌نظامی خود را در آنجا مستقر می‌کردند. این هدف اصلی آنهاست.

تبهکارانش را به صورت مخفیانه در کرکوک و موصل سازماندهی می‌کند

من می‌خواهم توجه را به جنبه دیگری از حملات علیه باشور کوردستان و عراق جلب کنم. اگرچه جنبش ما حضور خود را در اینجا توجیه می‌کند، اما هدف اصلی دولت ترکیه به چنگ آوردن میادین نفتی موصل و کرکوک است. وقتی رسانه‌های جنگ ویژه ترکیه را تماشا می‌کنید، به راحتی می‌بینید که آنها می‌نشینند و برمی‌خیزند، اینکه حوض گاز در چمچمال، مقدار نفت موجود در کرکوک، نمی‌دانم چقدر نفت از استخراج می‌شود، نمی‌دانم منابع ثروت کوردستان چقدر و چه می‌باشد، اینها توسط پ‌ک‌ک مصادره شده است و غیره. آنها چنین چیزهایی را پمپاژ می‌کنند. اینها همه مزخرف است. چنین وضعیتی وجود ندارد.

اما خطر واقعی چیست؟ به عنوان مثال، به کرکوک بروید، به موصل بروید، تنها یک قدرت وجود دارد که به صورت مخفیانه تبهکارانش را در اینجا سازماندهی می‌کند. و آن ترکیه است. ترکیه از طریق روابط خود با جبهه ترکمن و داعش سازماندهی می‌کند و تلاش می‌کند در این زمینه موثر باشد.

هرگز فراموش نکنیم که ترکیه چنین رویکردی دارد. از نظر ترکیه، کوردها ترک‌هایی بی‌سواد هستند. این کشور هر منطقه‌ای را که کوردها در آن زندگی می‌کنند به عنوان منطقه گسترش خود می‌بیند. این به عنوان جغرافیایی که ترک‌ها و کوردها در زمان تأسیس جمهوری در آن زندگی می‌کردند، تعریف شد. او در آنجا سیاست ترک‌گرایی را اعمال می‌کند و کوردها را این گونه می‌بیند. به همین دلیل شما را مورد خطاب قرار نمی‌دهد، شما را تحقیر می‌کند.

رهبر آپو در اولین دفاعنامه خود هنگام دستگیری از جمله زیر استفاده کرد. در حالی که مرا از کنیا می‌آوردند، طوری به من نزدیک شدند که انگار یک وحشی را رام می‌کنند. حالا این رهبری ماست. این رهبری مردم کورد است. این رویکرد به رهبری مردم کورد است. این به این معنی است که آنها طوری به کل مردم کورد نزدیک می‌شوند که گویی یک وحشی را رام می‌کنند. بر این اساس عملاً حملات اشغالگری انجام می‌دهند. به استدلال‌ها و رویکردهای آنها نگاه کنید. کوردها نمی‌توانند در هیچ کجا خود را اداره کنند. خودش نمی‌تواند وجود داشته باشد، نمی‌تواند با هویت خودش وجود داشته باشد. این واقعاً باید به خوبی درک شود و باید ببینیم که جنگ در این سطح در حال انجام است. بر این اساس، گریلاها، انقلابیون و آپویی‌ها در مناطق حفاظتی مدیا مقاومت می‌کنند و به مقاومت ادامه خواهند داد. ما مقاومت خواهیم کرد، خواهیم جنگید، مبارزه خواهیم کرد. اما من یک بار دیگر تاکید می‌کنم که این یک مبارزه اجتماعی بزرگ، یک جنگ اجتماعی بزرگ است و بر این اساس همه میهن‌دوستان باید در استراتژی جنگ خلق انقلابی شرکت کنند.

یکی از مناطقی که فاشیسم استعمارگر در گستره جنگ بر آن متمرکز شده، کوردستان و یکی از بخش‌ها نیز روژاوای کوردستان است. روزها است که بحث در مورد طرح حمله به بهانه انتخابات محلی که قرار است در ۱۱ ژوئن برگزار شود، ادامه داشته است. بنابراین کانسپت حمله به روژاوا وجود دارد. چرا این انتخابات محلی همه اقشار جامعه در ترکیه را از مخالفان درون نظام گرفته تا دولت را می‌ترساند؟ ثانیاً، آنها برای در نظر گرفتن این داده‌ها چه هدفی دارند؟ ما نظرات خود را در مورد این مسائل بیان کردیم. ما آن را هم برای باکور و هم برای باشور ذکر کردیم. البته آنچه برای روژاوا در دستور کار است جنگ است. آنجا هم هوای جنگی است. در واقع در چنین فضای جنگی بود که ویژگی‌های اجتماعی در روژاوا به یک سیستم تبدیل شد.

من نیروهای بین‌المللی را محکوم می‌کنم. من این واقعیت را محکوم می‌کنم که مردمی که نیروی فاشیستی مانند داعش را که واقعاً برای بشریت دردسر بودند و هیچ کس نمی‌توانست در برابر آن بایستد، متوقف و شکست داده است، در مقابل حملات دولت ترکیه تنها مانده‌اند. انقلابی که در روژاوا و کوبانی رخ داد، فقط انقلاب جامعه کورد نبود. این مقاومت جامعه کورد نبود. این مقاومت بشریت بود. شاید فقیرترین و محروم‌ترین واقعیت اجتماعی معجزه کرد. او معجزه خود را انجام داد. روژاوا یکی از فقیرترین مناطق در نظام دولتی سوریه بود. از خیلی چیزها محروم بود. با وجود این، انقلابی اجتماعی با اتکا به اراده مبارزان خود و پایبندی به ادعای امید و زندگی آزاد که توسط رهبر آپو آشکار شد، رخ داد. این سرزمین سال‌هاست که تقریبا هر روز مورد حمله دولت ترکیه قرار گرفته است. برخی مناطق نیز تحت اشغال هستند. سکوت در برابر این اشغالگری مایه شرمساری جهان است. جوی ایجاد شد که انگار اشغال سرکانیه و عفرین عادی است، انگار دولت ترکیه می‌تواند بیاید و آنجا را اشغال کند. در حالیکه نامشروع است. هیچ تهدیدی برای ترکیه از این مرزها وجود ندارد. تهدید واقعی برای مردم روژاوا وجود دارد. مردم روژاوا با حملات نسل‌کشی روبرو هستند. جامعه ترکیه چنین چیزی ندارد. جامعه ترکیه با چنین حمله‌ای مواجه نیست.

عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم، عصر بسیار عجیب است. همه چیز را زیر و رو می‌کند. علیرغم توطئه‌های افشا شده آنها، عادل‌ترین، مشروع‌ترین چیز بصورت ناعادلانه‌ترین چیز نشان داده می‌شود. اشغال مشروع نیست، اینها غیرقابل قبول است.

در آنجا رژیم سوریه وجود دارد. به نظر می‌رسد که او با رژیم سوریه هماهنگی خاصی دارد. همانطور که می‌دانید، بشار اسد اظهاراتی داشت. دولت ترکیه در حال حاضر بر روی آتش است. اگر به طور اتفاقی بشار اسد، نظام کلی سوریه در آنجا و نظام خودمدیریتی کنونی به یکپارچگی خاصی دست یابند و سطحی دموکراتیک به دست آورند، تمام رویاهای ترکیه به باد خواهد رفت. او از این بابت در وحشت است.

دولت ترکیه دومین اسرائیل در منطقه است

پسر نتانیاهو نقشه‌ای را منتشر کرد. نقشه کوردستان. رسانه‌های ترکیه، رسانه‌های جنگ ویژه ترکیه، در حال تلاش هستند. می‌گوید: «ببینید، نقشه اسرائیل، آنها از کوردها می‌خواهند که یک دولت تشکیل دهند، روابط بین پ‌ک‌ک و اسرائیل و آمریکا در این سطح است.» این یک تحریک کامل است. چه کسی این تحریک را انجام داد؟ چه کسی انجام می‌دهد؟ چه کسی این را می‌خواهد؟ ترکیه آن را می‌خواهد. اینکه پسر نتانیاهو چنین نقشه‌ای را منتشر کرده است به این معناست که ترکیه از آنها خواسته است. چون در واقع بهانه، توجیه و استدلال برای تصرف است. آنها می‌خواهند این را ایجاد کنند. چنین نقشه‌ای درست در چنین دوره‌ای مطرح می‌شود.

بیایید به ترفندهای دولت ترکیه دقت کنیم. دولت ترکیه دومین اسرائیل مستقر در منطقه است. ترکیه تاکنون تمام سیاست‌های اسرائیل را مشروعیت بخشیده است. این هنوز ادامه دارد. به چیزی که در مورد آنها ناراضی هستند توجه نکنید. در واقع مانع از رسیدن طرفین به راه‌حل در آنجا می‌شود. چون او هم از درگیری آنجا سود می‌برد. از آنجا، او پوششی از مشروعیت برای خود ایجاد می‌کند. در واقعیت جنگ در خاورمیانه، به ویژه حملات به روژاوا، این روابط را باید به وضوح دید.

اکنون یک ساختار اجتماعی در آنجا وجود دارد که در مبارزه با داعش پیروز شده است، به یک اراده تبدیل شده است، خود را با پارادایم و نظام فکری رهبری بیان می‌کند و هدف خود را تبدیل شدن به یک ملت دموکراتیک و توسعه نظام ملت قرار داده است. آنها می‌خواهند خودشان را اداره کنند. این طبیعی‌ترین حق آنهاست. هزاران نمونه از خودمدیریتی در دنیا وجود دارد. همه جوامع در واقع وجود خود را بر این اساس می‌سازند. خودمدیریتی یک حق وجودی است، اما وقتی صحبت از کوردها می‌شود، یک دولت خارجی باید در قدرت باشد. توجه کنید در باکور هم همینطور است. همچنین حمله هولناکی به خودمدیریتی کوردها در باکور صورت می‌گیرد. ما دیدیم که در وان چه اتفاقی افتاد، تازه در مورد انتصاب قیم در جولمرگ شنیدیم. آنچه از این مفهوم می‌شود این است؛ کوردها نمی‌توانند خودشان را اداره کنند. حتی اگر ترک‌ها نتوانند بر او حکومت کنند، یک عرب حکومت کند، یک فارس حکومت ‌کند، اما او باید کورد نباشد، هویت کوردی نباشد. چرا در مواجهه با چنین تحولاتی چنین اجماع حاصل می‌شود؟ زیرا اگر کورد به جایی برسد که بتواند خود را مدیریت کرده و موجودیت ببخشد، پارادایم دولت ترکیه در واقع فرو خواهد ریخت. این منشأ این ترس است. حوزه‌های حاکمیتی خودشان از هم پاشیده خواهد شد. یعنی هر کسی باشد جز کورد. مهم نیست چه کسی حکومت می‌کند، فقط کورد نباشد. این رویکرد اصلی است. به همین دلیل با مرتجع‌ترین گروه‌ها ائتلاف می‌کند و آنها را در قدرت می‌نشاند.

آیا این کاری نیست که در عفرین انجام شد؟ آیا تبهکاران داعش در عفرین را «نیروهای مخالف سوریه» نخواندند و آنها را به نیروی حاکم بر جامعه کورد تبدیل نکردند؟ اکنون آنها چیزی مشابه را برای همه روژاوا می‌خواهند، آنها در جستجوی آن هستند. و آنها می‌خواهند دولت سوریه را به این سمت بکشانند.

ارزیابی‌های اسد نیز مهم است. وی گفت: اگر قرار است با ترکیه دیدار کنم، حداقل ترکیه باید نیروهای اشغالگر خود را خارج کند. او باید سربازانش را به مرز خودش ببرد. مثلاً این نگرش از سوی سودانی نشان داده نشد. با رویکرد و سیاست‌های فعلی سودانی، او را به جایی کشیده است که علیه اشغالگری ترکیه در باشور کوردستان صدایش را درنیاورد. دولتهای منطقه باید واقعا به روابط خود با دولت ترکیه توجه کنند. این آنها را به یک محیط درگیری طولانی‌تر می‌کشاند. از آنجایی که کوردها از موجودیت خود دست بر‌نمی‌دارند، از آنجایی که تسلیم نمی‌شوند و از شرف خود دست نمی‌کشند، از آنجایی که بعنوان کورد باقی خواهند ماند، یعنی از آنجایی که نمی‌توانند همه آنها را قتل‌عام کنند، این وضعیت بسیار خطرناکی است. واقعا ترکیه با آتش بازی می‌کند و این آتش را نه تنها در درون خود بلکه در همه جا پخش می‌کند. او همه جا را بر این اساس به هم می‌زند و سعی می‌کند سیاست جنگ را بر این اساس توسعه دهد. این یک سیاست سنتی ترکیه است. در واقع این نگرشی است که قبایل ترک از زمانی که از آسیای مرکزی وارد آناتولی شده‌اند اتخاذ کرده‌اند. همانطور که می‌دانید مفهوم ارتش-ملت از همین جا سرچشمه می‌گیرد. آنها به این موضوع لاف می‌زنند، اما این دیگر چیزی نیست که به آن لاف بزنیم، من می‌خواهم این را تکرار کنم. جامعه ترکیه دیگر جامعه قدیمی ترکیه نیست، بلکه جامعه ترکیه به یک جامعه مستقر تبدیل شده است. این هم مضحک است که به دنبال ترکی سوار بر اسب بگردیم.

اما واقعاً، دولت در ترکیه بگویم عاقلانه یا احمقانه، نمی‌تواند روشن فکر کند. آنها در سطح هیستری علیه کوردها سیاست تولید می‌کنند.

من معتقدم اسد یک موضع سیاسی شرافتمندانه را انتخاب خواهد کرد

البته مردم سوریه و روژاوا تصمیم خواهند گرفت که چه کار کنند. آنها انتخاب کردند، این تصمیم آنهاست. این باید رعایت شود. این اراده را باید شناخت و دید. آنها تلاش می‌کنند بعد از جنگ، یعنی بعد از حملات شدید داعش، زندگی جدیدی در آنجا برقرار کنند. جامعه‌ای در تلاش است که وجود داشته باشد. و این جامعه یک جامعه ثروتمند نیست، یک جامعه فقیر است. می‌خواهد توسعه یابد، ظاهر شود، وجود داشته باشد. می‌خواهد خودش را بیان کند. حمایت از این امر ضروری است. من امیدوارم که رژیم سوریه برای این امر باز باشد و بدین ترتیب آینده سوریه بر اساس اتحاد با کوردها تضمین شود. پدر اسد (حافظ اسد) سعی در توسعه این سیاست داشت. ما انتقادات زیادی به دوره حافظ اسد داریم. کوردها از این امر بسیار کشیدند، از آن رنج فراوانی دیدند، اما رژیم اسد هرگز مانند رژیم کمالیست یا رژیم دولت-ملت در ترکیه نگرش انکارگرایانه شدیدی نداشت. من معتقدم که بشار اسد بر این اساس موضع سیاسی شرافتمندانه‌تری را انتخاب خواهد کرد.

آمریکا در این زمینه اظهاراتی داشت. جهان در حال تماشای مقدمات، انتخابات آنجاست. دولت ترکیه می‌گوید حمله خواهد کرد. اردوغان دوباره چاقوی جراحی را در دست می‌گیرد و می‌گوید ما با چاقوی جراحی ضربه خواهیم زد. جنگ در اینجا وضعیت جدیدی نخواهد بود، می‌توانم این را بگویم. به هر حال، جنگ هرگز متوقف نشد، حملات هرگز متوقف نشدند. همیشه تلفات غیرنظامی وجود داشته است. در واقع جامعه کورد، جامعه عرب، آشوری‌ها و مسیحیان روژاوا از سیستم اجتماعی‌ای که تاکنون توسعه داده‌اند دفاع خواهند کرد.

اگر انتخابات برگزار شود و به آن حمله شود، اراده اجتماعی نیز وجود دارد. این اراده جامعه، این اراده مردم اراده شریفی است که داعش را شکست داده است. این اراده هم حملات فاشیستی و هم اشغالگری که از ترکیه سرچشمه می‌گیرد را متوقف خواهد کرد. فکر می‌کنم آنها این آگاهی و حساسیت را دارند.

کارزار 1 ژوئن یک ایثارگری را به بار آورد

ما هزاران رفیق داشتیم که کارزار ۱ ژوئن را توسعه دادند و در حین توسعه آن شهید شدند. شمارشان از صدها فراتر می‌رود. در طول ۲۰ سال تقریباً هر روز عملیات‌های عظیمی انجام شده است. شهادت‌های بزرگی رخ داد. از شهید نودا تا رفقا عادل و آتاکان، اخیراً تا رفقا اردال و روژهات، از گلچیا-ها تا برچم-ها، آخین، دلال-ها، یاد همه آنها را با احترام، سپاس، عشق و محبت گرامی می‌دارم.

کارزار ۱ ژوئن جایگاه بسیار مهمی در تاریخ مبارزات ما دارد. در واقع سال‌ها در مورد این موضوع ارزیابی می‌شود. رهبری ما نیز ارزیابی‌هایی دارد. در واقع این رهبر آپو بود که توسعه این کارزار دقیق را آماده کرد. رهبر آپو ممکن است در عمل آن را تهیه نکرده باشد، اما مبنای فکری آن، ضرورت آن، نحوه اجرای آن و بر چه مبنایی باید اجرا شود را مشخص کرد.

همانطور که اولین موفقیت بزرگ ما که در ۱۵ اوت ۱۹۸۴ رخ داد، با تعریف مسئله هستی و نیستی در کوردستان، کل جامعه کوردستان را از خواب بیدار کرد، کارزار ‍۱ ژوئن نیز در واقع موضع انسان آزاد را در برابر نابودی و انحلال‌گری تحمیل شده توسط توطئه بین‌المللی آشکار کرد. این یک کارزار موفقیت‌آمیز بود. آن را ملی کرد. به عبارت دیگر، کارزار ۱۵ اوت ۱۹۸۴ و تحولات تا سال ۲۰۰۰ نقش مهمی در ملت‌سازی دموکراتیک ایفا کرد. با این حال، کارزار نظامی ۱ ژوئن نقش بسیار مهمی در تبدیل آن به سیاست، اجتماعی شدن و تنوع و نهادینه شدن آن داشت.

پس از توطئه بین‌المللی، بسیاری از محافل، به ویژه محافل بین‌المللی و بسیاری در داخل ترکیه، این توهم را داشتند که پ‌ک‌ک تمام شده است. بر این اساس، به گفته کسانی که فکر می‌کردند رهبر آپو به اسارت گرفته شد، گروهی از درون پ‌ک‌ک از هم جدا شدند و تبدیل به انحلال‌گر شدند، بقیه در واقع به تدریج پراکنده می‌شوند، اما با کارزار ۱ ژوئن، مشخص شد که کارها اینطور پیش نمی‌رود. واقعیت رهبری واقعیتی نیست که آنها فکر می‌کنند. این در واقع یک ذهنیت، یک فلسفه، یک درک است که فراتر از دیوارها است و در واقع از مرزها فراتر رفته است. و البته در واقع این گونه است زیرا این واقعیتی است که به ویژه با (دفاعنامه با عنوان) دفاع از یک خلق این امر را مورد نوآوری قرار می‌دهد، باعث تغییر و دگرگونی پارادایم جدیدی می‌شود و بنابراین درک ما از دولت، قدرت و جامعه، به ویژه درک ما از دفاع را تغییر و دگرگون می‌کند. و یک تغییر و دگرگونی ایدئولوژیک ارائه می‌دهد. معلوم شد که همه کسانی که اینگونه فکر می‌کردند اشتباه می‌کردند. کارزار ۱ ژوئن اجرای این تمهیدات و دفاع از مردمی بود که توسط رهبر آپو ارائه شد. از آنجایی که این یک دفاع طراحی شده در این چارچوب بود، در واقع نوسازی، تغییر و دگرگونی را در درک ما از دفاع و خط دفاعی ما به ارمغان آورد. استراتژی جنگ خلق انقلابی ۲۰ سال است که بر همین اساس شکل گرفته و ۲۰ سال است که هر سال در کوردستان در مسیر پیروزی بوده است.

می‌توانم بگویم که؛ اگر کارزار ۱ ژوئن توسعه نمی‌یافت یا اگر چنین پیشرفتی از میدان نظامی به کل جامعه اشاعه نمی‌یافت، امروز نمی‌توانستیم درباره وجود و آزادی کوردها بحث کنیم. از این نظر همه مدیون این کارزار هستند. من فقط در مورد وجود جسمانی به عنوان چنین چیزی صحبت نمی‌کنم. این مبارزه که ۲۰ سال به طول انجامید، با معیارها و ارزش‌هایی که آشکار کرد، در برساخت ملت دموکراتیک ایفای نقش کرد. این کارزار، سطحی از ایثار، یک خط قیام را نشان داد. درک جامعه و سازماندهی دموکراتیک را ایجاد کرد. اینها باید در چنین چارچوبی جامع بررسی شوند. از این نظر، کارزار ۱ ژوئن یک کارزار واقعاً انقلابی و آپویی بود که اساساً حملات تحمیل شده به هستی و آزادی کوردها را از بین برد، راه را برای حل واقعی مسئله کورد گشود و دشمنان کوردها را افشا کرد.

خوددفاعی برای موجودیت زنان بسیار مهم است

مقوله‌ی خوددفاعی بعد فلسفی، پارادایم و ذهنی دارد. باید این موضوع را به خوبی پذیرفته و درک کرد. در شرایط جنگ، ابعادی که تا به حال مطرح کردیم و چهار بخش کوردستان هم میدان جنگ است. اما حتی اگر اینطور نباشد، برای زنان و برای هر موجود زنده‌ای، دفاع در واقع بخشی از وجود است. به عبارت دیگر، یک موجود، یک هویت، یک چیز، یک پدیده.

حتی در مورد اجسام بی‌جان هم همینطور است. این مقاومت در برابر شکستن حتی در اجسام بی‌جان است، یعنی دفاع آن. درک ما از ماده بی‌جان نیز با پیشرفت در زمینه کوانتومی تغییر کرده است. پدیده دفاع در ذات وجود است. اما موجودی که بیش از همه در تاریخ بی پناه رها شده و از همه ابزار دفاعی محروم شده است، احتمالاً زن است. تحت فشار شدید سیستم‌های سلطه مردانه، زنان تقریباً فراموش کرده‌اند که چگونه از خود دفاع کنند و از خود محافظت کنند. به عبارت دقیق‌تر، وادار به فراموش کردن آن شده‌اند. امروزه در جوامع سنتی تنها شرط وجود زن این است که خود را با مرد مسلط بشناسد. گاهی یک مرد بعنوان فرد است، گاهی نهادی است که او ایجاد می‌کند. این می‌تواند خانواده یا دولتی باشد. به عبارت دیگر، واقعیت یک زن وجود دارد که به سطحی رسیده است که نمی‌تواند زندگی بدون او را تصور کند. زنان به این نقطه کشانده شده‌اند. از این نظر، توسعه آگاهی خوددفاعی برای زنان و توسعه موضع خوددفاعی برای وجود زنان بسیار مهم است. من در مورد هویت زن صحبت می‌کنم، زن به عنوان موجودیت. من هنوز در مورد زن آزاد صحبت نمی‌کنم. زن به عنوان یک موجود باید بتواند خود را ابراز کند و دفاع از خود را درک کند تا وجود داشته باشد. شما می‌توانید زنانگی را به مونث‌بودن نسبت دهید، اما این یک زن نیست. از این نظر، زن بودن واقعاً به معنای آگاهی از خوددفاعی، وقوف‌یابی بر قدرت خود، شناخت ارزش‌های خود و توانایی دفاع از ارزش‌های خود بر این اساس است. از آنجایی که ما زن را فقط به عنوان یک پدیده بیولوژیک تعریف نمی‌کنیم، بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی تعریف می‌کنیم، باید کمی به این موضوع بپردازیم. از این نظر کمپینی که توسط ک‌ژک آغاز شده بسیار مهم است و ما باید این کمپین را تعمیق و ادامه دهیم.

روشَن چاکار مقاله تحلیلی نوشته بود. از سفر به کوردستان می‌گفت. و از همه جالبتر این را بیان کرد. وی گفت: مهمترین و چشمگیرترین واقعیت در کوردستان این است که زنان کورد در همه ابعاد زندگی تعیین‌کننده شده‌اند. این هم سری دیگر از مقالاتی است که چند روز پیش منتشر شد. او می‌گوید؛ از سیاست گرفته تا زندگی اجتماعی، یعنی تقریباً در همه جا، آسایش زنان، طبیعی بودن زنان، وجود و شکل‌دهی زنان در هر جنبه‌ای از زندگی توجه من را به خود جلب می‌کند. بله، واقعاً چنین سطحی در کوردستان آشکار شد. ایدئولوژی پ‌ک‌ک-پاژک، ایدئولوژی آزادی زنان، موضع یک زن کورد را آشکار کرد که واقعاً خودآگاه است، قدرت خود را می‌شناسد، می‌تواند این قدرت را به صورت سازمان‌یافته و آگاهانه به جامعه منعکس کند و می‌تواند در هر زمینه‌ای که باشد از خانواده گرفته تا به مدرسه، این قدرت را به نمایش بگذارد. این یک دستاورد بسیار مهم است. البته به یمن تلاش‌های رهبر آپو این اتفاق افتاد. زنان از این موضوع آگاه هستند. در اینجا وضعیت ایدئولوژیک دیگری وجود دارد. ذهنیت دیگری این زنان را بسیار چشمگیر می‌کند. آن را بسیار تاثیرگذار می‌کند. این باید خیلی واضح دیده شود. از این حیث، اگر بخواهیم آگاهی خوددفاعی را توسعه دهیم و زمینه آزادی زنان را گسترش دهیم، باید بیشتر بر ایدئولوژی و واقعیت رهبری تمرکز کنیم و بیشتر بر راستای آزادی زنان تمرکز کنیم.

حکومت کنونی، رژیم جنگ، برای عملیات علیه حقوقی که زنان تا کنون در ترکیه به دست آورده‌اند، آماده می‌شود، آنها عملیات انجام می‌دهند. در حوزه حقوق این کار را می‌کنند، در حقوق قانونی خود انجام می‌دهند، بحثی در رابطه با قانون نام خانوادگی در جریان است. پیش از این، روند پسرفتی وجود داشت که با کنوانسیون استانبول و خروج از آن آغاز شد. جدای از این، چون فضای جنگی وجود دارد، چون جنگ بر کوردستان تحمیل شده است و سیستم جنگ ویژه ترکیه نقش زنان کورد در کوردستان را درک می‌کند، قتل‌عام‌هایی نیز بر زنان کورد به ویژه زنان جوان تحمیل می‌شود. با پلیس، ژاندارمری، نظامی، تیم‌های ویژه، مزدوران، سیستم آموزشی، فضای اجتماعی که توسعه داده است، در واقع یک میدان جنگ ویژه، فرهنگ کافه، برخی رویدادهای ورزشی، بردن دختران جوان کورد به کلانشهرهای ترکیه و قرار دادن آنها در فعالیت‌های مختلف به زبان ترکی، اغفال کردن آنها و تحت تاثیر خود درآوردن آنها و عمل‌هایی از این دست می‌باشد، یک سری عملیات در کوردستان ادامه دارد.

از این نظر، چه چیزی در محدوده یک کارزار خوددفاعی مورد نیاز است؟ اولاً، حاکمیت مردانه نباید در برابر هیچ حمله‌ای بی‌پاسخ بماند. زنان کورد در کوردستان باید برای این کار سازماندهی شوند. ما باید سازمان‌یافته عمل کنیم و بحث کنیم. واقعاً باید کمون‌های زنان، کمیته‌های زنان وجود داشته باشد، آنها باید سازماندهی شوند. دختران جوان باید سازمان‌یافته باشند و خود را تنها نگذارند. آنها باید بتوانند با رفتاری سازماندهی شده، انواع مواضع خوددفاعی را توسعه دهند. اگر در جایی حمله‌ای صورت می‌گیرد، باید یک موضع دفاعی ایجاد شود که همه ابزارها را وارد عمل کند. اما برای توسعه همه اینها، آگاهی و سازماندهی باید توسعه یابد.

جنگ غالب است که سیاست را در ترکیه هدایت می‌کند

در ترکیه جنگ است که غالب است نه سیاست. این واقعیت جنگ است که سیاست را نیز هدایت می‌کند و روابط سیاسی را تعیین می‌کند. به همین دلیل است که ما باید به واقعیت در امرالی نگاه کنیم و واقعیت جنگ را در سایر مناطق کوردستان به ویژه در مناطق حفاظتی مدیا و باکور کوردستان دنبال کنیم تا بتوانیم گفتمان سیاسی درستی را توسعه دهیم. بیایید درک کنیم که سیاست بر اساس چه کدهایی عمل می‌کند. به عنوان مثال به ما اطلاع داده شد که یک قیم برای شهرداری جولمرگ منصوب شده است. همه می‌گویند رژیم قیم. در رژیم قیمی، عمده این است که کودتا صورت می‌گیرد. سنت کودتای نظامی که در تاریخ سیاسی ترکیه بسیار تأثیرگذار است، در واقع در دوران حکومت آک‌پ-م‌ه‌پ شکل جدیدی پیدا کرد. در سراسر ترکیه گسترش یافت. به عبارت دیگر، چنین وضعیت کودتا مانندی در سراسر ترکیه وجود دارد. از سال ۲۰۱۵، این در واقع واضح‌تر شده است. یک ضد کودتا در واقع علیه کودتای موسوم به سازمان فتح‌الله گولَن نهادینه شد. شیوه‌های قیم در واقع کودتاهای محلی هستند. فکر کنید چند ماه گذشته؟ انتخابات محلی در ۳۱ مارس برگزار شد. مردم پای صندوق‌های رای رفتند. با یک انتظار، یک ادعا به پای صندوق رفت. او اراده خود را آشکار کرد. دوست داشته باشید یا نه، قبول کنید یا نه. نظرات سیاسی آنها را بپذیرید و یا نپذیرید. دموکراسی اینگونه است. اگر همه یکسان فکر کنند دموکراسی وجود ندارد. یک چیز دیگر می‌شود و آن نیز بصورت اینکه؛ اگر شما آن طور که من فکر می‌کنم فکر می‌کنید، به شما حق صحبت و سیاست می‌دهم. آیا چنین دموکراسی می‌تواند وجود داشته باشد؟ عقل چه کسی را مورد تمسخر قرار می‌دهند؟ دموکراسی و رژیم‌های دموکراتیک برای تفاوت‌ها ساخته شده‌اند تا با هم زندگی کنند. آیا افکار مختلف، ایده‌های مختلف، حتی افراطی‌ترین ایده‌ها می‌توانند در نظام‌های دموکراتیک جایی پیدا کنند؟ بیایید بگوییم که ایده‌های شهردار جولمرگ خارج از سیستم فکری غالب فعلی است. اما جامعه آنجا، مردم آنجا آن را به عنوان اراده خود تعیین کرده‌اند و می‌خواهند آن را ببینند. او می‌خواهد ایده‌هایش را عملی کند. او می‌خواهد شهرداری خود را ببیند. پس او را باور کرده است. از این نظر، ذهنیت کودتا وجود دارد، فاشیسم در ترکیه وجود دارد. آیا چیزی بیش از این وجود دارد؟ فاشیسم یک واقعیت است.

"نرمش" فرآیند پشتیبانگیری از ج‌ه‌پ است

در انتخابات گذشته، ج‌ه‌پ و نیروهای اطراف ج‌ه‌پ رای بیشتری کسب کردند. برای اولین بار آک‌پ به دومین حزب در ترکیه تبدیل شد. به عبارت دیگر، دولت فعلی در واقع مشروعیت خود را از دست داده است. ما دولت قانونی نداریم. اما ببینید آنها چه کردند؟ آنها فرآیندی را با ج‌ه‌پ تحت گفتمان عادی‌سازی و نرمش آغاز کردند. این روندی نیست که کل ترکیه را تحت تأثیر قرار دهد. این فرآیند پشتیبانگیری از ج‌ه‌پ است. زیرا اگر آک‌پ-م‌ه‌پ در انتخابات ۳۱ مارس به عنوان حزب اول ظاهر می‌شد و این بحث مشروعیت مطرح نمی‌شد، باور کنید آنها نیازی به چنین چیزی نداشتند. به عبارت دیگر، دولت فعلی حتی به ج‌ه‌پ و متحدانش نگاه  هم نمی‌کرد. اما اکنون آنها نیاز دارند. ذهنیت کودتاچی و فاشیستی کنونی باید سرکوب شود. آک‌پ می‌خواهد ج‌ه‌پ را به چنین پوششی تبدیل کند.

آیا ج‌ه‌پ واقعاً حزب مخالف واقعی ترکیه به رهبری اوزگور اوزل خواهد بود؟ آیا او مخالفتش را رهبری خواهد کرد؟ به عنوان مثال، چیزی شبیه به این وجود دارد: گفته می‌شود ج‌ه‌پ باید در سیاست‌های اساسی ترکیه با دولت فعلی سازش کند. پس این چیزی که به آن سیاست اساسی ترکیه می‌گویند کجاست؟ اگر ج‌ه‌پ نمی‌تواند در مسائلی مانند سیاست خارجی و جنگ حرفی برای گفتن داشته باشد، اگر نتواند خط خودش را مطرح کند، اگر نتواند از خط خودش دفاع کند، اگر قرار است در شرایط کنونی به حکومت اسلامی و فاشیستی موجود بپیوندد، چه چیزی باقی می‌ماند؟ در شرایط فعلی چنین بحثی وجود دارد، چنین مطالعه‌ای در حال انجام است. بنابراین، در حال حاضر، نمی‌توانم بگویم که آک‌پ و ج‌ه‌پ به توافق رسیده‌اند و اوزگور اوزل بلافاصله پشتیبان آک‌پ شده است.

نباید با این مفهوم عادی‌سازی و نرمش از واکنش در جامعه بکاهند. زیرا همانطور که بسیاری از محافل اعم از چپ و راست اعلام کردند، ترکیه در شرایط جنگ کنونی با مشکلات بسیار جدی مواجه است. با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مواجه است.

رابطه مافیا و دولت آشکار شده است، فساد زیاد است، مشکلات آموزشی زیادی وجود دارد. به عبارت دیگر، ترکیه به کشوری تبدیل شده است که از ارزش‌های اصلی خود جدا شده و به کشوری اشغالگر تبدیل شده است. این کشور در حال جنگ با مردمی است که در جغرافیای خود زندگی می‌کنند.

شاید مفید باشد که کمی بیشتر به جزئیات بپردازیم. یک کافه‌دار در کوردستان در شهر آمد به دلیل گفتن اینکه به زبان کوردی خدمت خواهد کرد جریمه شد. فکرش را بکنید، هزاران کافه در ترکیه وجود دارد و در هزاران کافه فقط ترکی صحبت می‌شود. این جنایت نفرت علیه کوردها نیست و فاشیسم نیست، اما صاحب یک کافه به دلیل اینکه به زبان کوردی خدمت خواهد کرد به حبس خانگی محکوم می‌شود. از پنج هنرمند کورد به دلیل اینکه به زبان کوردی خوانده‌اند شکایت می‌کنند. چنین چیزی در ترکیه در حال وقوع است. بنابراین خواندن به زبان کوردی جنایت نفرت‌انگیز علیه ترک‌هاست. یعنی انواع و اقسام برنامه‌ریزی‌ها و محاسبات روی این جغرافیا در حال انجام است. سیاست انکار و نابودی در این سطح است. یکی از بحث‌های اصلی ما این است که کوردستان مستعمره است و جامعه کورد در معرض حملات انکار و نابودی قرار دارد. در شرایط کنونی، آک‌پ یک سیاست نسل‌کشی را مطرح می‌کند که فراتر از این است و در واقع با چنین قوانین و مجازات‌هایی، انکارگرایی را به دستور کار باز می‌گرداند. و از این طریق هستی کورد را نابود می‌کند و برای از میان برداشتن آن می‌کوشد.

حالا در چنین واقعیت ترکیه‌ای، ج‌ه‌پ چیزی در این مورد خواهد گفت؟ ادعاهایی مبنی بر نوسازی، دموکراتیک کردن ترکیه و تبدیل شدن به حزب سوسیال دموکرات وجود داشت. در واقع، جامعه ترکیه -ما می‌توانیم کوردستان را نیز در این میان بگنجانیم- از ج‌ه‌پ انتظاری دارد. آنها گفتند که رژیم فعلی آک‌پ-م‌ه‌پ ما را از پرتگاه به پایین می‌کشد. شما می‌توانید یک گزینه، یک جایگزین باشید. آنها با انتخابات ۳۱ مارس چنین فرصتی را به مدیریت جدید ج‌ه‌پ دادند. واقعا شرم‌آور است که آن را به پوششی تبدیل کنیم که در خدمت پنهان کردن این چهره ضد کورد، قاتل و نسل‌کش آک‌پ باشد.

برنامه‌های جعلی زیادی در دستور کار ترکیه تولید می‌شود. بنابراین دستور کار اصلی همیشه به بیراهه کشانده می‌شود. دولت کنونی، دولت آک‌پ-م‌ه‌پ، اپوزیسیون بیرون از خود را سگ‌هایی در مقابل در خانه خود می‌بیند. او یک استخوان جلوی شما می‌اندازد. در حالی که آنها درگیر استخوان‌ها می‌شوند، او دستور کار خود را می‌سازد و اجرا می‌کند. به عنوان مثال ترکیه اکنون مشکل قانون اساسی دارد. اما در شرایط فعلی فضایی برای قانون اساسی وجود ندارد. یعنی چیزی نمانده که اردوغان همه را به فریاد زدن «سلطان ما خیلی عمر کرد» وادار کند. یعنی به این نقطه رسیده است.

همچنین مثلاً بحث حقوق حیوانات. همه اینها در مورد اکولوژیک بودن موجودات زنده، دفاع از بوم‌شناسی اجتماعی، اعطای حق زندگی به آنها، زنده نگه داشتن آنها است... همه اینها مشکلات و دستور کار هستند. من نمی‌گویم چنین برنامه‌هایی نداریم، اما چیزهایی سوزان‌تر از این دستور کارها وجود دارد. پس اصلا نمی‌توان وارد این دستور کار شد. مجاز به انجام آن نیست. در واقع، اپوزیسیون کوردستان، دم‌پارتی و نیروهای دموکراتیک در ترکیه حول دم‌پارتی به سمت یک دستور کار کمی جدید تکامل خواهند یافت. آنها سیاست‌های جنگی خود را دوباره اجرا خواهند کرد. چنین دستور کار غلطی وجود دارد.

چهارم اینکه می‌خواهم این را بگویم. این قانون جدیدی است که تصویب شده است. به اردوغان حقوق جدیدی اعطا شد. مجوز بسیج و اعلام وضعیت جنگی داده شد. تا آنجا که من می‌دانم، او در واقع قبلا چنین اختیاراتی داشت. اما او برون‌گرا بود. یعنی زمانی که تهدید خارجی وجود داشته باشد، رئیس جمهور کشور می‌تواند وضعیت بسیج را اعلام کند. می‌تواند کشور را در وضعیت جنگ قرار دهد. اما با این قانون جدید، آن را درونگرا کرد. بنابراین می‌توانند در مورد درون مرز کشور نیز اعلام کند. یک آمادگی علیه درون مرز کشور وجود دارد. او وضعیت کوردستان و ترکیه را می‌بیند. دولت آک‌پ-م‌ه‌پ از قیام‌های اجتماعی می‌ترسد. در این زمینه، آمادگی‌هایی برای اعلان جنگ آشکار به جامعه وجود دارد. یکی این ثانیاً، رئیس‌جمهوری وجود دارد که از سویی بحث‌های عادی‌سازی را با ج‌ه‌پ انجام می‌دهد ولی از سوی دیگر که به این همه اقتدار مجهز است. در برابر چه کسی؟

اوزگور اوزل و تیمش می‌گویند که مبارزه خواهند کرد، به خیابان‌ها می‌آیند و غیره. من هم می‌خواهم به این موضوع توجه کنم. در کل ترکیه، این در واقع گامی است به سوی نهادینه شدن تدریجی دیکتاتوری تک نفره، یا بگوییم فاشیسم. این یک مرحله بسیار متفاوت است. فضای سیاسی کنونی ترکیه با چنین مشکلات جدی همراه است. با مشکلات جدی در هم تنیده است.

مسائل جدی مبارزه وجود دارد. مقاومت در مسیر جنگ خلق انقلابی ضروری است. ما نمی‌توانیم با بحث با فاشیسم و ​​مبارزه تنها در کانال‌های سیاسی خاص به نتیجه برسیم. این باید به یک مبارزه در هر بعد از حوزه اجتماعی تبدیل شود. به عبارت دیگر باید به خشم، عصیان و واکنش اجتماعی تبدیل شود. مثلاً چگونه از آن قیم علیه عبدالله زیدان در وان جلوگیری شد؟ جامعه قیام کرد، اما نه فقط قیام کرد. جوانان نیز مولوتف گرفتند و به سمت خودروهای زرهی پلیس و نیروهای امنیتی پرتاب کردند. دولت فعلی آک‌پ-م‌ه‌پ از این امر بسیار می‌ترسید. شما واقعاً باید وارد چنین چیزی شوید.

(قیام) گزی نیز همین بود. اکنون بحث‌هایی در مورد سالگرد گزی وجود دارد. قیام، کمون و فریاد آزادی در گزی وجود داشت. گزی همچنین بستری برای ایجاد چنین اپوزیسیون اجتماعی بود. اگر قرار است سیاست واقعاً دموکراتیک در ترکیه فعال شود، باید در این چارچوب اقدام کرد. همانطور که در ابتدا گفتم، فضای سیاسی در ترکیه با جنگ شکل گرفته است.

بر این اساس از همه می‌خواهم که خط جنگ خلق انقلابی را درک کنند. نخست جوانان، به ویژه مردم کورد... این در مورد مردم ترکیه نیز صادق است، اما به خصوص مردم کورد راه دیگری برای دفاع از خود، حفظ خود و مقاومت در برابر نسل‌کشی ندارند. به همین دلیل است که می‌گویم جوانان باید وظیفه تاریخی خود را بپذیرند و سطح مبارزه را ارتقا دهند.»