تصویر

بسه هوزات: گریلا اشغالگران را تار و مار می‌کند، دولت ترکیه حقیقت را پنهان می‌کند -تکمیل شد-

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی ک‌ج‌ک گفت: «ما باید قوی‌تر علیه جنایت علیه بشریت در امرالی مبارزه کنیم.» بسه هوزات به حملات اشغالگری اشاره کرد و گفت: «گریلا دومین ارتش بزرگ ناتو را تار و مار می‌کند و دولت ترکیه حقیقت را پنهان می‌کند.»

بسه هوزات

بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک‌ج‌ک) در برنامه ویژه‌ای که در تلویزیون مدیاخبر شرکت کرد، به سوالاتی در مورد انزوای امرالی و حملات اشغالگری پاسخ داد.

بسه هوزات با تاکید بر اینکه کارزار و کارزارات علیه انزوای امرالی از اهمیت بالایی برخوردار است، گفت: «جنایت علیه بشریت در حال حاضر در امرالی در حال انجام است، باید مبارزه قوی‌تری انجام دهیم.»

بسه هوزات با جلب توجه به حملات اشغالگری گفت: «گریلا دومین ارتش بزرگ ناتو را تار و مار می‌کند، دولت ترکیه حقایق را پنهان می‌کند. به عنوان مثال، واکنش‌ها در باشور ناکافی است. اما سیاست نسل‌کشی، اشغالگری و ... الحاق باشور در حال انجام است.

*با وضعیت عدم ارتباط مطلق تحمیل‌شده در مورد رهبر آپو شروع کنیم. همچنین کارزاری برای آزادی رهبر آپو آغاز شد. این کارزار قبلا در زمینه‌های گسترده ارزیابی شده است. مشارکت و رویکردها به این کارزار از این پس چگونه باید توسعه یابد؟

رهبر آپو ۲۵ سال است، وارد ۲۶ سال خود شده است؛ در واقع هیچ خبر یا اطلاع جدی از وضعیت وی دریافت نشده است. یک سیستم واقعاً سیستماتیک شکنجه و انزوا وجود دارد. در این سال‌ها وکلا جلساتی داشتند. هیئت ه‌د‌پ در سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴-۲۰۱۵ جلسات مختلفی داشتند. در برخی از جلساتی که هر از گاهی برگزار می‌شد، افکار عمومی، مردم ما و البته ما بیشتر در جریان وضعیت رهبری و سیاست‌های اجرا شده در امرالی قرار گرفتیم و آنها را دنبال کردیم. اما این به معنای شکستن یا غلبه بر انزوا و فراهم شدن شرایط سلامت، امنیت و آزادی رهبر آپو نیست. در واقع خود ۲۶ سال یک سیستم انزوا و شکنجه است. لازم است اینگونه بیان شود. حالا به طور مداوم ۴۱ ماه تلفظ می‌شود. ۴۱ ماه است که از وضعیت رهبر آپو اطلاعی دریافت نمی‌شود. گفته می‌شود که یک وضعیت عدم ارتباط مطلق وجود دارد. در واقع این ۴۱ ماه نیست. این روند با ملاک قرار دادن مکالمات کوتاه تلفنی محمد اوجالان و عمر اوجالان با رهبر آپو در مارس ۲۰۲۱ بیان می‌شود. اما آن نیز ملاقات نبود. در آن دیدار، شرایط رهبر آپو، شرایط امرالی، وضعیت او، سلامتی و امنیت او به خوبی درک نشده است. به هر حال در آن دیدار چیزی مطرح نشد. ملاقاتی است که یکی دو دقیقه طول می‌کشد. در واقع رهبری هم از این نوع ملاقات‌ها انتقاد کردند. او گفت: «شما را فریب می‌دهند. وکلای من باید با من ملاقات کنند. این حق من است که با وکلای خود ملاقات کنم. این حق قانونی و مشروع من است. اگر قرار است ملاقاتی صورت بگیرد، وکلای من باید با من ملاقات کنند.» از این نظر، ملاقاتی دو دقیقه‌ای بود.

از آن ملاقات چیزی فهمیده نشد و وقتی رهبری گفتند و موضع گرفتند، دولت وارد عمل شد و ملاقات را متوقف کرد. بنابراین، به جای این ۴۱ ماه، می‌توان این را گفت. در واقع، از ۱۲ ژوئن ۲۰۱۹ یک عدم ارتباط مطلق وجود داشته است.

هیچ اطلاعی از وضعیت رهبر آپو نمی‌توان دریافت کرد. اگر به خاطر داشته باشید، در ژوئن ۲۰۱۹، از ۲ می تا ۱۲ ژوئن، وکلا ۳ دیدار با رهبر آپو داشتند. همچنین یک دیدار خانوادگی و سه دیدار با وکلا برگزار شد. در آن ملاقات‌ها مردم ما،‌ افکار عمومی و ما تا حدودی توانستیم از وضعیت رهبر آپو، شرایط امرالی، وضعیت امنیتی و سلامتی‌اش مطلع شویم. اما پس از آن، یک حالت عدم ارتباط مطلق، یک حالت انزوای مطلق ادامه یافت. از این منظر، در واقع ضروری است که آن را از آنجا مد نظر قرار دهیم. به عبارت دیگر از ۱۲ ژوئن ۲۰۱۹ هیچ ارتباطی با رهبر آپو وجود ندارد. واقعاً هیچ اطلاعی از وضعیت در امرالی، وضعیت سلامتی و امنیتی زندانیان در کنار رهبر آپو در دست نیست. اکنون در حالی که واقعیت این است، مقامات آک‌پ به برخی افراد راست و چپ می‌گویند که اوجالان هر زمان که بخواهد می‌تواند با خانواده‌اش ملاقات کند. برخی می‌گویند که اوجالان می‌تواند با خانواده‌اش ملاقات کند، اما سازمان اجازه نمی‌دهد. چنین تبلیغاتی می‌کنند. در بین مردم پخش می‌کنند، در میان کوردها پخش می‌کنند. به برخی از محافلی که با آنها ملاقات می‌کند نیز چنین چیزهایی می‌گوید. همچنین می‌گوید که اوجالان خواهان راه‌حل است، اما جنبش راه‌حل نمی‌خواهد. چنین تبلیغات و اظهاراتی می‌کند. به نظر می‌رسد که آنها جنگ‌های ویژه را راه‌اندازی می‌کنند و عملیات‌های ادراک را به شدت توسعه می‌دهند. هر چه بیشتر به این شکل به بن‌بست می‌رسد و هر اندازه که نمی‌توانند توضیحی برای انزوا بیاورند، واکنش اجتماعی، واکنش عمومی، نگرش و واکنش‌های بسیاری از محافل بین‌المللی، دمکراتیک، چپ سوسیالیست، آزادیخواه و دمکراتیک، فشار و بن‌بست بیشتری ایجاد می‌کند. نمی‌تواند این وضعیت جنایتکارانه را توضیح دهد. زیرا در حال حاضر دولت ترکیه مرتکب جنایت علیه بشریت، اعمال غیرقانونی است. به عبارت دیگر، اکنون به طور کامل هم قوانین خود و هم قوانین بین‌المللی را لغو و نقض کرده است. هیچ توضیحی برای این وجود ندارد. اوضاع کنونی در امرالی واقعا جنایت علیه بشریت است، مهم نیست که چگونه به آن نگاه کنید. این یک قتل‌عام قانونی است، یک قتل‌عام بشریت. اکنون چنین وضعیتی در حال وقوع است. بنابراین دروغ می‌گوید تا جنایت خود را بپوشاند، تصوری متفاوت ایجاد کند، تا این موقعیت‌هایی را که نمی‌تواند توضیح دهد یا بیان کند، به نوعی توضیح دهد. زمانی که مردم کورد، افکار عمومی دموکراتیک و محافل مختلفی که با آنها ملاقات می‌کند، آن محافلی که موضوع را در دستور کار قرار می‌دهند، او مجبور به بیان چنین اظهاراتی است. اینگونه سعی می‌کند این محافل را فریب دهد. البته این وضعیت وخیم دولت ترکیه را آشکار می‌کند.

اخیراً یک جلسه سازمان ملل نیز برگزار شد. آنجا هم این وضعیت انزوا و عدم ارتباط مطلق در دستور کار قرار گرفت. سوالات زیادی از هیئت ترکیه پرسیده شد. آنها نتوانستند شرایط را توضیح دهند. نمی‌توانستند بگویند انزوا. گفتند ممنوع است. حالا بهتر می‌فهمیم که چرا این مجازات‌های انضباطی را اعمال می‌کند. برای افرادی که از آنها اطلاعی دریافت نمی‌شود، از وضعیت‌شان اطلاعی وجود نداشته باشد و در انزوای مطلق هستند، چه نوع برخورد انضباطی می‌تواند وجود داشته باشد؟ پس این هم یک سیاست است. اکنون این را هم نمی‌تواند توضیح دهد. او آن را ممنوع تعریف می‌کند. می‌گوید: من مجازات انضباطی را اعمال کردم، ممنوع است، به همین دلیل نمی‌تواند با وکلایش ملاقات کند. چون ممنوع است نمی‌تواند ملاقات کند. او نمیتواند آن را انزوا بنامد. چون در واقع مرتکب جنایت است، وضعیت جرم و جنایت وجود دارد. آنچه او ممنوع می‌خواند خود انزوا است. چون آشکارا نمی‌گوید اینطور بیان می‌کند.

بنابراین، ما این را دیدیم. کارزار آزادی رهبر آپو واقعاً به سطح بسیار مهمی رسیده است. و در حال حاضر، دولت ترکیه در چنین وضعیت دشواری قرار دارد، چنان تحت فشار قرار گرفته است که نمی‌داند چگونه این جنایتی را که مرتکب شده، این جنایت علیه بشریت، این جنایت قانونی را توضیح دهد و بیان کند. او برای این کار انواع سرپوش‌ها درست می‌کند. او دروغ می‌گوید و سعی می‌کند همه را فریب دهد. او می‌گوید که البته هیچ کس فریب این را نمی‌خورد.

نشست کمیته وزیران شورای اروپا در ماه سپتامبر برگزار می‌شود. حق امید را در دستور کار قرار خواهند داد. از این نظر دفتر حقوقی سده خواسته‌های بسیار مهمی خواهد داشت. وکلای دفتر حقوقی سده صحبت می‌کنند، ارزیابی‌های مختلفی انجام می‌دهند و از نزدیک دنبال می‌کنند. ظاهرا دفتر حقوقی سده به خوبی خود را برای این جلسه آماده می‌کند. از این نظر آنها این وضعیت را با جدیت در دستور کار قرار داده و مطالبات مهمی را مطرح خواهند کرد. این خواسته‌ها واقعا مهم هستند. از این نظر، شورای اروپا نیز در این جنایت شریک است. کمیته وزیران اروپا نیز در این جنایت شریک است. خود سی‌پی‌تی، خود دادگاه حقوق بشر اروپا، در این جنایت که توسط دولت ترکیه مرتکب شده است، شریک هستند. آنها نیروهایی هستند که این نظام را تأسیس کردند، نظام امرالی، نظام انزوا و شکنجه، نظام نسل‌کشی. آنها سال‌هاست که این را تماشا می‌کنند. آنها ساکت می‌مانند و در سیاست‌های شکنجه و نسل‌کشی دولت ترکیه و سیاست‌های شکنجه و انزوای اعمال شده بر امرالی شریک می‌شوند. در این مرحله این نیروها باید موضع جدی بگیرند. این نیروها دیگر نباید طرف این جنایت نسل‌کشی، این جنایت علیه بشریت، این جنایت قانونی، این قتل‌عام قانونی باشند. قانونی که آنها ایجاد کردند نیز در حال قتل‌عام شدن است. ترکیه از هیچ قرارداد یا قانون بین‌المللی تبعیت نمی‌کند. او این جنایت را انجام می‌دهد. بنابراین، آنها نیز در این زمینه مسئول هستند. قبل از هر چیز، شورای اروپا، سی‌پی‌تی و کمیته وزیران اروپا، نهادها و سازوکارهای وابسته به شورای اروپا هستند. مقصر اصلی در حال حاضر شورای اروپا است. اکنون شورای اروپا باید واقعاً به این وضعیت جنایتکارانه پایان دهد. او نباید طرف این قضیه باشد. در این راستا باید نگرش و رویکرد و سیاستی قانونمند، در راستای عدالت، در راستای ارزش‌های انسانی، در راستای اخلاق و وجدان مطرح شود. او باید در برابر دولت ترکیه موضع بگیرد و آن را برای مردم توضیح دهد. این مهم است و بنابراین این سیستم شکنجه و انزوا باید پایان یابد. در این مرحله، این باید پایان یابد.

اینک کارزار... البته، یک مبارزه حقوقی واقعاً مهم وجود دارد. اگر که می‌توانیم اینها را بحث کنیم، نتیجه این مبارزه است. اینها پیامدهای کارزار آزادی جهانی است. اینها نتایج بسیار مهم و ارزشمندی هستند. در فرآیندهای اخیر، ۶۹ برنده جایزه نوبل رویکردی در رابطه با آزادی رهبری و نظام شکنجه و انزوا در امرالی را آشکار کرده‌اند. به بسیاری از جاها و تصمیم‌گیرندگان نامه نوشتند. ۶۹ برنده جایزه نوبل نیز نامه‌ای به کمیته وزرای شورای اروپا نوشتند. همچنین نامه‌ای به اردوغان نوشتند. همچنین نامه‌هایی به شورای اروپا، بسیاری از سازمان و نهادهای بینالمللی نوشتند. این یک رویکرد بسیار ارزشمند است. این نوع کارها باید ادامه پیدا کند. رهبر آپو واقعاً در آنجا به نام ارزش‌های انسانی مقاومت می‌کند. امرالی هم مقاومت می‌کند. ۲۶ سال. او برای آزادی و برابری خلق‌ها مقاومت می‌کند. او برای دموکراسی مقاومت می‌کند. او برای آزادی زنان مقاومت می‌کند. برای آزادی همه هویت‌های تحت ستم مقاومت می‌کند. بنابراین نماینده وجدان بشریت است. نماینده ارزش‌های انسانیت است. امروز رهبر آپو از حقوق و آزادی همه، هر محیط، هر گروه، گروه اجتماعی، قشر و هر فردی در جهان که به دنبال عدالت، آزادی، برابری، حقیقت‌جویی است، دفاع می‌کند. بنابراین آزادی رهبر آپو واقعاً آزادی همه ماست. این آزادی همه خلق‌ها است. این تنها آزادی کوردها نیست، بلکه آزادی بشریت نیز هست. این به معنای تحقق و زنده شدن آزادانه ارزش‌هایشان است، موجودیت‌یابی است. در این راستا لازم است این مبارزه با قوت بیشتری ادامه یابد. یعنی گسترش پارادایم رهبر آپو... این کار بسیار ارزشمندی است. ما باید این کار را بسیار قوی انجام دهیم.

به عنوان مثال، ستون خاورمیانه این کار ناقص است. بدون شک در اروپا و سراسر جهان و همچنین در آسیا نواقصی وجود دارد. با این حال، اهمیت این کارها در حال حاضر بسیار بیشتر درک شده است، به ویژه در خاورمیانه. ما باید تزها، ایده‌ها، پروژه‌های رهبر آپو را که برای جوامع و خلق‌ها توسعه داده و پروژه‌های راه‌حل را به جامعه خاورمیانه، روشنفکران، هنرمندان، اقشار دموکراتیک، جنبش‌های زنان، جنبش‌های جوانان و محافل دموکراتیک آن منتقل کنیم. ما باید همه این گروه‌ها را دور اندیشه‌های رهبر آپو جمع کنیم. نیاز زیادی به این امر وجود دارد. زیرا در حال حاضر مرکز جنگ جهانی سوم خاورمیانه است. جامعه خاورمیانه واقعاً در حال خونریزی است. به عبارت دیگر خشونت، جنگ، قتل‌عام و نسل‌کشی در همه جا اتفاق می‌افتد. در حال حاضر مرکز نسل‌کشی کوردستان است. دولت ترکیه در حال اجرای یک سیاست نسل‌کشی وحشتناک علیه کوردها است. اسرائیل در حال اجرای سیاست وحشتناک نسل‌کشی علیه فلسطینیان است. اسرائیل ده‌ها هزار فلسطینی را قتل‌عام کرد. این سیاست‌های نسل‌کشی ادامه دارد. امروز مدرسه‌ای را هدف قرار دادند. بیش از صد نفر کشته شدند. یک نسل‌کشی در حال انجام است و این جنگ جهانی سوم به تدریج در حال تشدید و گسترش است که مرکز آن در کوردستان، فلسطین و کل خاورمیانه است. دولت ترکیه در حال حاضر تمام تلاش خود را برای گسترش این جنگ انجام می‌دهد.

به همین ترتیب، اسرائیل با سیاست‌های نسل‌کشی فعلی خود در حال تعمیق این جنگ است. بنابراین، پروژه‌های رهبر آپو، پارادایم ملت دموکراتیک، پروژه سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک، واقعاً اساسی‌ترین پروژه‌های راه‌حل برای همه این مشکلات هستند که در خاورمیانه تجربه شده‌اند. با آشنا شدن جامعه خاورمیانه با این اندیشه‌ها، روشنفکران خاورمیانه، بسیاری از محافل، بسیاری از بخش‌ها، بسیاری از افراد و جنبش‌های منطقه در جستجوی آزادی، برابری، عدالت و دموکراسی با این اندیشه‌ها آشنا می‌شوند. دموکراسی بسیار قوی در خاورمیانه نیز ظهور خواهد کرد و مبارزه برای دموکراسی توسعه خواهد یافت.

کوردها نزدیک به ۵۰ سال است که در این زمینه پیشگام بوده‌اند. جنبش آزادی کورد در این امر پیشگام است. یک آگاهی جدی، روشنگری و تحول خاصی در این موضوع وجود دارد.

با این حال، اگر ما این را قوی‌تر بر اساس گسترش پارادایم و ایده‌های رهبری در منطقه توسعه دهیم، انقلاب دموکراتیک خاورمیانه نزدیک‌تر خواهد کرد و این وضعیت را که ده‌ها و صدها نفر زیر این هرج و مرج، جنگ و قتل‌عام بسیار رنج می‌برند و جایی که ده‌ها و صدها نفر هر روز می‌میرند، به پایان خواهد رسید. از این نظر، ما باید بخش خاورمیانه این کارزار را بسیار قوی توسعه دهیم. همچنین جنبش زنان؛ در این زمینه، جنبش زنان نیز باید نقش بسیار پررنگی در این کارزار داشته باشد. البته تاکنون زنان و جوانان تا حد زیادی این کارزار را رهبری کرده‌اند. نقش ویژه‌ای در فعالیت اجتماعی داشته‌اند. جنبش زنان به ویژه از طریق ژنئولوژی، زحمات، تلاش و مبارزه چشمگیری در انتقال پارادایم رهبر آپو انجام داده است. اما می‌بینیم که ایده‌هایی که رهبر آپو در مورد زنان، مسئله زنان، مسئله آزادی زنان و مطالبات آن مطرح کرده است، بیشترین تأثیر را بر جهان امروز گذاشته است. اینها پروژه‌های راه‌حلی هستند که او مطرح نموده است. این مبارزه‌ایست که در این موضوع انجام داده است.

بی‌تردید در تاریخ بشریت، جنبش‌ها و حتی افرادی بوده‌اند که به اندازه رهبری به آزادی زن اندیشیده‌اند، به آن فکر کرده‌اند، نظریه‌اش را توسعه داده‌اند و مبارزه عملی آن را انجام داده‌اند و از این نظر ظهور کرده‌اند، همچنین رهبران زنی نیز ظهور کرده‌اند. رهبران مختلف سوسیالیست نیز در مورد زنان تصمیمات و ارزیابی‌های بسیار مهمی انجام دادند و به تولید فکری مهمی در این زمینه پرداختند. اما هیچ کس به اندازه رهبر آپو تمرکز و عمق‌بخشی به آزادی زنان را تجربه نکرده است، نتوانسته است به چنین تولید فکری عمیق و ابعادی، تولید فکری نظری، ایدئولوژیک، فلسفی و سیستمی بپردازد و قدرت و کاربرد عملی آن را آشکار کند. این یک واقعیت است. از این حیث، اگر اندیشه، زحمت، تلاش و مبارزه رهبری در خصوص آزادی زنان را با قوت بیشتری به زنان جهان و زنان خاورمیانه منتقل کنیم، معتقدم که زنان ده برابر بیشتر از آزادی رهبر آپو صیانت خواهند کرد.

یک قدرت زن قوی‌تر به این مبارزه جاری خواهد شد. آزادی کوردها این مبارزه را همراه با جنبش زنان ادامه خواهند داد. بنابراین، ما قطعاً باید در این بعد مبارزه قوی‌تری داشته باشیم.

اگر بتوانیم مبارزه‌ای چند بعدی را در این راستا انجام دهیم، می‌توانیم شرایطی را فراهم کنیم که در مدت کوتاهی شرایط سلامت، امنیت و آزادی رهبر آپو را هم از طریق گسترش پارادایم، مبارزه اجتماعی، به ویژه با مبارزه جنبش زنان و مبارزه قانونی فراهم کنیم و کارزار آزادی برای رهبر را به موفقیت برسانیم. سطح فعلی این کارزار و نتایجی که به دست آورده است، این مژده را به ما می‌دهد. این امر نتایج بسیار مهم و موفقی را از بسیاری جهات نشان می‌دهد.

گریلاها در حال تار و مار کردن دومین ارتش بزرگ ناتو هستند!

*ما چهلمین سالگرد کارزار ۱۵ اوت را تجربه می‌کنیم. جایگاه این کارزار تاریخی در مبارزه شما معلوم است. در مورد این کارزار تاریخی چه می‌توانید بگویید؟

من کارزار ۱۵ اوت را به مردممان تبریک می‌گویم. از رفیق عگید، معصوم کورکماز با احترام و عشق و سپاس فراوان یاد می‌کنم.

همچنین از کارزار ۱۵ اوت بدین سو ما بیش از ۵۰۰۰۰ شهید در راه این مبارزه داده‌ایم. یاد و خاطره همه شهدای آزادی و انقلاب را با کمال احترام و عشق و سپاس گرامی می‌دارم. مجددا قول خود را تکرار می‌کنم که قطعا آرزوها و خیال‌های‌شان را به موفقیت و پیروزی خواهیم رساند.

باز هم شهدای بسیار ارزشمندی در ماه اوت رقم خورد. رفیق آتاکان ماهر، رفیق زکی شنگالی، رفیق انگین سینجار، رفیق اردال، رفیق ساری ابراهیم، ​​رفیق عظیمه. دوستان گرانقدر زیادی بودند که در دوره اخیر به شهادت رسیدند. در باکور کوردستان، رفقا هرکول اَکین، همچنین رفقایی داریم که در مناطق حفاظتی مدیا به شهادت رسیدند. فرات، باهوز، سما، روناهی، دلگش... به عبارت دیگر، بسیاری از رفقای‌مان را که نامشان را بردم و هنوز نام بسیاری از آنها را برنشمردم، در هر دو منطقه از جمله باکور کوردستان و مناطق حفاظتی مدیا به ویژه در زاپ و متینا در این دوره اخیر، در ماه اوت به شهادت رسیدند.

دستاورد ۱۵ اوت واقعاً برای مردم کورد، مردم خاورمیانه و زنان معنا و اهمیت زیادی دارد.

این یک شکل ناکافی برای درک و تعریف کارزار ۱۵ اوت است که مبارزه گریلایی و مبارزه مسلحانه آن را به عنوان یک مبارزه نظامی محدود، جنگ دفاع مشروع و خوددفاعی تنها یک خلق، مردم کورد تعریف کنیم. از دیدگاه ما، کارزار ۱۵ اوت یک جنبش روشنگری در کوردستان و خاورمیانه است. با کارزار ۱۵ اوت، یک انقلاب ذهنی بزرگ در کوردستان رخ داد، یک انقلاب بزرگ مردمی و یک انقلاب زنان رخ داد.

به راستی ناباوری و دلسردی و بدبینی و ناامیدی که دشمن در جامعه کوردستان ایجاد کرده بود از بین رفت. جامعه کورد دوباره با آزادی بیدار شد، با روشنگری بیدار شد، به خود آگاه شد، با ذات خود، حقیقت خود آشنا شد، اعتماد به نفس پیدا کرد، شجاعت یافت، اراده به دست آورد و سازماندهی شد. با سازماندهی، مبارزه کورد و با مبارزه، شجاعت، امید، اعتقاد به آزادی او بیشتر و عمیق‌تر شد.

این موضوع بر جامعه خاورمیانه تأثیر گذاشت. امروز او جامعه خاورمیانه را رهبری می‌کند و انقلاب دموکراتیک خاورمیانه را رهبری می‌کند. اکنون این به معنای انقلاب در یک انقلاب است.

بنابراین، در واقع، کارزار ۱۵ اوت واقعاً پایه‌ای محکم برای اصلاحات، رنسانس و روشنگری در هر جنبه در خاورمیانه ایجاد کرد. او شرایط را برای این کار ایجاد کرد و حقیقت مردم بسیار قدرتمندی برای ایجاد آن را آشکار کنند، حقیقت جامعه را آشکار کرد، حقیقت روشنگری را آشکار کرد. او حقیقت انقلابی، حقیقت مبارزاتی را آشکار کرد.

کارزار ۱۵ اوت چنین معنای عمیقی دارد. ارتش زنان... البته این در داخل ارتش مردمی شکل گرفت. رفیق بریتان هویت و شخصیت ارتش زنان را آفرید.

همانطور که رفیق عگید هویت و شخصیت ارتش مردمی را شکل داد، رفقا گلناز کاراتاش، بریتان و زیلان نیز هویت، شخصیت و خط مقاومت گریلایی زنان و ارتش زنان را تشکیل دادند. بنابراین، این یک واقعیت کلاسیک ارتش نیست. ارتش گریلا در کوردستان با زنان و مردانش، یعنی ارتش مردمی و ارتش زنان، ساختاری است با کاراکتری (شخصیت و ویژگی) به شدت ایدئولوژیک، فلسفی، سازمان‌یافته، با اراده، آگاه، انقلابی و آزادیخواه.

این مبارزه به مبارزات پیشرو مردم تبدیل شد. در درون این مبارزه، سیاست دموکراتیک متولد شد. در درون این مبارزه، مبارزه دموکراتیک در بسیاری از ابعاد ایدئولوژیک منشعب شد، گستره یافت و امروز مردم ما آن را پیروزی می‌نامند.

می‌گوید که این یک دستاورد برای روژاوا است. از نظر ارزش‌هایی که در باکور ایجاد کرده است، آن را یک دستاورد می‌نامد. آگاهی ایجاد شده در باشور و روژهلات یک دستاورد از نظر واقعیت مردم سازمان‌یافته است.

همه این دستاوردها با این مبارزه به وجود آمد. جامعه‌ای که آگاه، اراده‌مند، سازمان‌یافته و آزاد شد، میراث بسیار قوی آزادی و البته ارزش‌ها را به ارمغان آورد.

بدون شک بعد نظامی، مشروع و دفاعی این امر از اهمیت اساسی برخوردار است. از این لحاظ، البته که سطح در هم تنیده و موازی توسعه پدید آمد. و البته امروز مردم ما، مردم خاورمیانه و بشریت هنوز به شدت به این نیاز دارند.

به عبارت دیگر، در جایی مانند خاورمیانه، در زمانی که جنگ جهانی سوم در حال وقوع است، خون مردم در همه جا ریخته می‌شود، رنج‌های وحشتناکی متحمل می‌شود، زمانی که جامعه نیاز به دفاعی عظیم دارد، در شرایطی که جامعه به دفاع بزرگ، قدرت سازمان‌یافته و دفاع مشروع و خوددفاعی نیاز دارد، مبارزه گریلایی، دفاع مشروع و خوددفاعی از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است. الان هم همینطور است. به ویژه، برای ترکیه، در یک جغرافیا و کشوری که در آن نسل‌کشی و قتل‌عام همه‌جانبه علیه کوردها انجام می‌شود، دفاع مشروع و خوددفاعی ضروری است.

این یک نیاز ضروری است. به این معنا، البته رفقای زن و مرد، ارتش مردمی و ارتش زنان ما، خود را در امتداد خط‌مشی رفیق معصوم کورکماز و بریتان بازسازی کرده‌اند. با بازسازی خود بر اساس ویژگی این عصر، مطابق با واقعیت آن، بر اساس تمدن و درک مدرنیته دموکراتیک، سطح بسیار مهمی از مبارزه و دفاع مشروع را ایجاد کرده است.

امروز ارتش گریلا، ارتش مردمی و ارتش زنان واقعاً در حال تار و مار کردن یکی از ارتش‌های جدی جهان و دومین ارتش بزرگ ناتو چه از نظر تاکتیکی و چه از نظر تکنیکی هستند. داغان شده است. در واقع به مدت ۴ سال است، از سال 2019 بدین‌سو به مدت ۴-۵ سال بدون وقفه یک حمله همه‌جانبه با انواع تکنیک‌ها انجام می‌دهد. او از همه نوع قدرت استفاده می‌کند، از انواع روش‌های کثیف استفاده می‌کند. از سلاح‌های شیمیایی گرفته تا انواع سلاح‌های ممنوعه، نمی‌تواند به نتیجه برسد. اکنون گریلا خود را مطابق با واقعیت این عصر مدرن کرده است، خود را با درک مدرنیته دموکراتیک ساختار داده است، تاکتیکی جدید، درک جدید، سبک جدید به دست آورده است، خود را از نظر فناوری مجهز کرده و همچنان ادامه می‌دهد. آثار این امر در دوره‌ها و سال‌های آینده با شدت بیشتری در باکور کوردستان مشاهده خواهد شد.

من معتقدم که این مبارزه، این مبارزه مشروع، با درک بازسازی‌شده مدرنیته دموکراتیک، سبک و درک گریلای بازسازی‌شده و تاکتیک‌ها به قوی‌ترین شکل ادامه خواهد یافت.

حملات اشغالی: پ‌دک باشور را می‌فروشد

*جنگ در باشور کوردستان با دخالت عراق به ابعاد جدیدی رسید. در مورد سطح این جنگ کنونی و آخرین وضعیت‌های جبهه گریلا چه می‌توانید بگویید؟

در این دوره اخیر یاد و خاطره رفقایی را که در زاپ و متینا به شهادت رسیدند با احترام و محبت و سپاسگزاری گرامی می‌دارم. سلام و محبت خود را به همه رفقای مقاومتگر، یژا استار و نیروهای ه‌پ‌گ تقدیم می‌کنم. در واقع در این دوره اخیر به مناسبت ۱۵ اوت موج بسیار قوی عملیات‌ها شکل گرفت. من همچنین به مبارزان و فرماندهی یژا استار و ه‌پ‌گ تبریک می‌گویم.

البته در واقع مقاومت دائمی وجود دارد. رفقای ایثارگر ما در حال مقاومت، مبارزه و عملیات‌های بسیار قوی هستند. و همینطور می‌شود که ارتش ترکیه، ارتش اشغالگر، هر کجا که وارد شود گیر کرده و مسدود می‌شود.

انگار در حال تجربه کردن ضربه روحی است، اینک در شرایط فعلی پ‌دک را با خود همراه کرده است. آنها حمایت عراق را نیز با خود همراه کرده‌اند. با این کار آنها در صدد از بین بردن گریلا و اشغال کامل و الحاق باشور کوردستان هستند. دولت ترکیه تمام توان خود را برای این کار بسیج کرده است. اما نتیجه نمی‌گیرد. همه جا متحمل چنین ضربات بزرگی می‌شود. او این ضربات را از جامعه پنهان می‌کند. این به طرق مختلف دیده می‌شود. اینها در افکار عمومی نیز منعکس شده است. اما او سعی می‌کند ضررها و ضرباتی که خورده را با دقت پنهان کند. اکنون البته دولت ترکیه سیاست نسل‌کشی را دنبال می‌کند. بخشی از این سیاست نسل‌کشی باشور کوردستان است. این یک سیاست نسل‌کشی علیه کوردها است که در حال حاضر در باشور کوردستان در حال انجام است. این یک سیاست اشغال و الحاق است. حکومت باشور، به ویژه پ‌دک، به طور مداوم در حال خیانت کردن است. او درگیر این مفهوم است و آن را با همکاری و همدستی انجام می‌دهد. با این حال، برخی از محافل این واقعیت را به اندازه کافی درک نمی‌کنند. آنها این واقعیت را نمی‌بینند. مردم ما، سازمان‌های دیگر در باشور، سازمان‌های دیگر غیر از پ‌دک، اتحادیه میهنی کوردستان (ی‌ن‌ک)، گوران، سازمان‌های اسلامی، بسیاری از محافل، جوامع و قبایل باید این واقعیت را ببینند: دولت ترکیه در حال حاضر سیاست نسل‌کشی را در باشور نیز دنبال می‌کند. در باشور سیاست اشغال و الحاق را دنبال می‌کند. او سیاست پیمان ملی را اجرا می‌کند. این دولت یک سیاست هژمونیک و امپریالیستی را در عراق اجرا می‌کند. به عبارت دیگر، مردم باشور کوردستان، مردم ما، جامعه عراق، روشنفکران آن باید به خوبی این واقعیت را بشناسند و درک کنند.

ببینید همین الان در باشور کوردستان، منطقه بهدینان در حال سوختن است. همه جا می‌سوزد. ارتش ترکیه همه جا را می‌سوزاند. او تمام جنگل‌ها را به آتش کشید. تمام تاکستان‌ها، باغ‌ها و مزارع را به آتش کشید. کوردستان در آتش است. تمام روستاها را بمباران کرد. به عبارت دیگر صدها روستا تخلیه شد. بحث از ۶۰۰-۷۰۰ روستا می‌شود. به عبارت دیگر، هدف این است که ۶۰۰-۷۰۰ روستا در باشور کوردستان تخلیه شود. به عبارت دیگر، او در تلاش است تا روستاها را به طور کامل ویران کند. در سال ۹۳-۹۴ بیش از ۴۰۰۰ روستا در باکور کوردستان در آتش سوخت و ویران شد. اکنون نیز همین سیاست را در باشور کوردستان اجرا می‌کند. روستاها بمباران می‌شوند. روستاها توسط هواپیماهای جنگی بمباران می‌شوند. تاکستان‌ها و باغ‌های مردم سوزانده و بمباران می‌شوند. مگر در آنجا گریلا هست؟ مردم خودشان می‌گویند: خانه‌ها، روستاها، تاکستان‌ها و باغ‌های ما در حال سوختن است. اینجا پ‌ک‌ک حضور ندارد اینجا گریلا حضور ندارد. این دولت با کوردها دشمنی دارد. این دولت با جغرافیای کوردستان دشمنی دارد. دشمن درختان، حیوانات و حشرات کورد است. او حتی دشمن مزارهای کوردها است. پایگاه‌های نظامی روی گورستان‌ها ساخته می‌شود. بنابراین یک تاریخ در حال نابودی است. جغرافیا در حال نابودی است. حافظه و خاطرات مردم در حال نابودی است. این یک نسل‌کشی است. او همان کاری را می‌کند که اسرائیل انجام داد. صد سال است که بدترین‌ها را انجام می‌دهد. حالا ده سال است که کارهای بدتر از بد می‌کنند، آک‌پ-م‌ه‌پ، ارگنکون، رژیم فاشیستی. او در حال حاضر در باشور کوردستان نیز این کار را انجام می‌دهد. و پ‌دک در این امر نقش دارد. به عنوان مثال، به مطبوعات پ‌دک نگاه کنید. کوردستان در حال سوختن و ویران شدن است. مطبوعات پ‌دک حتی یک دقیقه هم این موضوع را گزارش نمی‌کنند. حتی برایشان ارزش خبری هم ندارد. کوردستان در حال اشغال، ضمیمه، سوزاندن و ویران شدن است. حتی یکی دو دقیقه هم گزارشی نمی‌دهند. سخنرانی اردوغان اولین خبر در مطبوعات پ‌دک است. سخنرانی وزرای اردوغان اولین خبر است. اظهارات آک‌پ-م‌ه‌پ، دولت باغچلی، قالت، دولت باغچلی که از خون کوردها سیر نمی‌شود، اولین خبر مطبوعات پ‌دک است. کوردستان در حال سوختن و ویران شدن است. یک نسل‌کشی سیستماتیک در حال انجام است. یک گزارش هم نیست، خبرسازی در کار نیست. حتی وقتی مردم در مورد آن صحبت می‌کنند، مردم را ساکت می‌کنند. آن را نادیده می‌گیرند. بنابراین، آیا چنین فرومایگی می‌تواند باشد؟ آیا امکان دارد تا این حد پست‌فطرتی وجود داشته باشد؟ مگر نامردی تا این حد می‌تواند وجود داشته باشد؟ منظورم خیانت است، اما آیا تا به حال چنین خیانتی دیده شده است؟ واقعاً این وضعیت قابل درک نیست.

الان مثلاً خیلی از گروه‌ها بحث می‌کنند... چطور می‌شود راه باشور کوردستان را اینطور تا آخر باز کرد، چطور می‌شود اینقدر آتش زد و نابود کرد... هیچکس نمی‌تواند این را بفهمد. اما منظورم این است که وقتی فرومایه شوی، فرومایه می‌شوی. پس که خائن شوی، می‌شوی. آیا خیانت حدی دارد؟ هیچ محدودیتی برای خیانت وجود ندارد. این نسل‌کشی که در حال حاضر توسط دولت ترکیه در باشور کوردستان انجام می‌شود، در سیاست‌های اشغالگری-الحاقی آن دیده می‌شود. توافقات انجام شده نیز همینطور است. باشور کوردستان به دولت ترکیه واگذار شد، یعنی فروخته شد. مقامات دولتی ترکیه و مقامات رژیم آک‌پ-م‌ه‌پ همیشه در مورد عمق ۴۰-۴۵ کیلومتری صحبت می‌کنند. می‌گویند ۴۰-۴۵ کیلومتر را پ‌دک و عراق به ما فروختند. متعلق به ماست. می‌گویند ما آنجا منطقه حائل ایجاد می‌کنیم. آنجا مستقر می‌شویم، آن را ضمیمه می‌کنیم. این را هر روز با صراحت و با صدای بلند در تلویزیون می‌گویند. با این حال، از رویه‌های فعلی، سطح حملات رسیده و اتفاقی که می‌افتد، فهمیده می‌شود که این ۴۰-۴۵ کیلومتر نیست. مثلاً اطلاعاتی به ما رسید. رویه‌ها و وضعیت کنونی این امر را نشان می‌دهد. بنابراین آنها در واقع منطقه ماوراء موصل را به دولت ترکیه فروختند. بعضی‌ها این را می‌گویند. اطلاعاتی نیز در این راستا در دست است. اما برنامه‌های فعلی در واقع این اطلاعات را تایید می‌کنند. به عبارت دیگر، منطقه ماوراء موصل به دولت ترکیه واگذار و فروخته شد. البته آنچه فراتر از موصل است متفاوت است. پس از تصرف این مکان‌ها، در موصل و کرکوک مستقر می‌شود. چون استراتژی این است، استراتژی قطعاً میثاق ملی است. این است که تمام باشور کوردستان از جمله موصل و کرکوک را اشغال و فتح کند. همچنین برای ایجاد هژمونی بر عراق است. ایجاد هژمونی سیاسی، اقتصادی و نظامی است. به عبارت دیگر به معنای گرفتن کل عراق در دستانش است. مثلاً برای این مسیر توسعه گفتیم این یک پروژه جاده اشغالگری است. بنابراین اکنون معلوم می‌شود. به بهانه این جاده نیروهای نظامی در همه جا سازماندهی شده‌اند. به همه جا نیرو می‌فرستد. او عوامل اطلاعاتی را در همه جا سازماندهی می‌کند. همه جا را اشغال می‌کند. اشغال را در همه جا گسترش می‌دهد و به آن مشروعیت می‌بخشد. هیچ کس صدایی بلند نمی‌کند. اکنون، در ۱۵ اوت یا پس از آن، احتمالاً ۱۵ اوت را برنامه‌ریزی کرده‌اند. هیئتی از عراق نیز به ترکیه خواهد رفت. جلسه‌ای خواهند داشت. اکنون، بدیهی است که در آینده نزدیک مذاکرات جدیدی انجام خواهند داد و ما آنها را ارزیابی خواهیم کرد. عراق هر ۳ حزب سیاسی را تعطیل کرد. حالا همه جا نیروهای مرزی را بسیج کرده است. آنها درگیر فعالیت‌های بسیار تحریک‌آمیز هستند. حملات‌شان را افزایش می‌دهند. پس از انجام همه اینها، هیئت به ترکیه می‌رود. آنها همچنین مذاکرات جدیدی در ترکیه خواهند داشت. من این کار را کردم، و از ترکیه چیزهایی طلب خواهد کرد. او کار دیگری خواهد کرد. ظاهراً کارهای بسیار کثیف، بسیار زشتی انجام می‌شود و بر سر ارزش‌های کوردها، بر سر خون و جان کوردها معامله می‌شود. کوردها قربانی منافع کثیف سیاسی و اقتصادی می‌شوند. آنها می‌خواهند آینده کوردها را در قرن بیست و یکم و قرن‌های بعد سیاه کنند. آنها می‌خواهند آینده کوردها را تاریک کنند. آنها می‌خواهند تمام ارزش‌هایی را که کوردهای کنونی با ۵۰ سال مبارزه ایجاد کرده‌اند از بین ببرند. و آنها می‌خواهند سیاست‌های نسل‌کشی، الحاق و سیاست‌های اشغالگری را به نتیجه برسانند. چنین کانسپت کثیفی نیز در حال انجام است. بنابراین بدیهی است که عراق بر اساس برخی منافع کثیف، سیاسی و اقتصادی چنین معامله کثیفی را با دولت ترکیه انجام داده و به یکی از طرف‌های سیاست‌های اشغالگری و الحاقی دولت ترکیه تبدیل شده است. چیزی شبیه این دیده می‌شود. عملکرد دولت کنونی عراق اینگونه دیده می‌شود. اکنون جامعه کورد واقعاً باید در این موضوع بیدار شود.

«واکنش‌ها ناکافی هستند، باید قیامت بپا شود!»

به عنوان مثال، واکنش‌ها در باشور ناکافی است. سیاست نسل‌کشی، اشغال و الحاق در باشور در حال انجام است. مردم ما باید قیامت بپا کنند. انفال است. آنچه در حال حاضر انجام می‌شود انفال است. به عبارت دیگر، ادامه قتل‌عام حلبجه فعلی است.

اردوغان-باغچلی اکنون در باشور همان کاری را می‌کند که صدام کرد. مردم ما اکنون باید همان موضعی را که علیه حلبجه و انفال انجام دادند، در برابر حلبجه و انفال اردوغان و باغچلی نشان دهند. همین است، ادامه آن است. در این راستا، سازمان‌های سیاسی مردم را سرکوب می‌کنند، پ‌دک به ویژه سرکوب می‌کنند، آن‌هایی را که مقاومت و مخالفت می‌کنند را به کمک جمهوری ترکیه به قتل می‌رسانند و همین کارها را هم کردند. آنها جنگ‌های ویژه را به روش‌های بسیاری انجام می‌دهند. اما آینده، موجودیت و آزادی مردم ما در خطر است.

مردم ما نباید در مقابل چنین فشاری سر خم کنند. هر کسی که هوشیار است، دنیا را می‌بیند، می‌خواند، سیاست‌های فعلی را می‌بیند، می‌تواند سطح، محتوا و دامنه حملات را درک کند، باید صدای بسیار قوی بلند کند. باید موضع نشان دهد.

از این نظر، سیاست بسیار خطرناکی در مورد باشور در حال انجام است. پس مسئله پ‌ک‌ک یا چیزهایی شبیه این نیست. قطعاً بحث حذف کامل این موقعیت در باشور است. همچنین به معنای ارتکاب نسل‌کشی در باشور است. برای اشغال و الحاق باشور است. در حال حاضر یک همگون‌سازی وحشتناک وجود دارد، یکسان‌سازی فرهنگی. به عبارت دیگر، تنها با استفاده از زبان کوردی نمی‌توانید از همسان‌سازی جلوگیری کنید. در حال حاضر فرهنگ و ارزش‌های کوردی در واقع در حال نابودی است. چگونه می‌توان چنین بی‌احساسی، چنین سکوت و غفلت را توضیح داد، آیا این موضع جامعه‌ای با احساسات و عواطف میهن‌دوستانه است؟ پس نمی‌تواند باشد. آیا این موضع روشنفکران برجسته باید باشد؟ بنابراین هرگز نمی‌تواند اینگونه باشد. آیا این باید موضع احزاب و تشکل‌های سیاسی باشد که خود را میهن‌دوست می‌دانند؟ نمی‌تواند باشد. ساکت ماندن به معنای طرف بودن در این سیاست نسل‌کشی، اشغالگری و الحاق است. اینها غیرقابل قبول است و نباید پذیرفت. از این نظر مردم ما باید واکنش بسیار شدیدی نشان دهند.

روشنفکران در کوردستان، باشور کوردستان و عراق باید واکنش بسیار شدیدی از خود نشان دهند. اما در این زمینه مردم ما نیز باید از خود محافظت کنند. آنها باید از ارزش‌های خود، موجودیت و آزادی خود محافظت کنند. در مقابل این باید موضع بسیار محکمی اتخاذ کرد.

نگرش عراق: آیا هیچ شخصیت و موضعی ندارد؟

*اخیراً عراق سه حزب سیاسی را تعطیل کرد. از جمله این احزاب، حزب ایزدی‌ها در شنگال بود. و او این را مصادف کرد با دهمین سالگرد قتل‌عام شنگال. از این پس، نگرش و رویکرد عراق در واقع مشخص می‌شود. این مسائل را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما این رویکرد عراق را به شدت و با خشم شدید محکوم می‌کنیم. اکنون، پاده- حزب آزادی و دموکراسی ایزدی‌ها، چه آسیبی به عراق وارد کرده است؟ اجازه دهید عراق توضیح دهد. بگذارید این را برای ایزدی‌ها توضیح دهد. عراق این حزب را تعطیل می‌کند. این حزب حزبی است که برای دفاع از موجودیت و آزادی ایزدی‌ها پس از ۷۴مین فرمان و رساندن صدای ایزدی‌ها به گوش جهانیان به سیاست و دیپلماسی می‌پردازد. او از حقوق و آزادی‌های ایزدی‌ها دفاع می‌کند. او در مورد ۷۴مین فرمان به جهان می‌گوید. سرانجام، فرمانی که داعش انجام داد، نسل‌کشی را به گوش جهانیان می‌رساند. او برای آزادی و حقوق ایزدی‌ها مبارزه می‌کند و از همه درخواست حمایت می‌کند.

چنین حزبی چه ضرری برای عراق دارد؟ چرا عراق این حزب را تعطیل کرد؟ ایزدی‌ها، نمایندگان ایزدی و روسای مشترک خودمدیریتی دموکراتیک شنگال نیز ارزیابی‌هایی انجام دادند. گفتند این ادامه فرمان (نسل‌کشی) است. گفتند عراق نیز در این فرمان شریک است. یعنی طرفدار ادامه این فرمان است. این یک ارزیابی بسیار تند است. اما به حقایقی نیز اشاره کرد. به عبارت دیگر داعش به تنهایی به شنگال حمله نکرد. در ۳ اوت ۲۰۱۴، داعش نیروی متحد آک‌پ بود. اردوغان و آک‌پ از داعش حمایت زیادی دارند.

این حمایت تا کنون ادامه دارد. در واقع داعش با تشویق آک‌پ و اردوغان به شنگال حمله کرد. بنابراین اردوغان نیز در نسل‌کشی شنگال نقش داشت. او مقصر است. و اکنون در نتیجه تحمیل‌ها و فشارهای ترکیه، دوباره اردوغان، باغچلی، آک‌پ-م‌ه‌پ، ارگنکون، رژیم فاشیستی و تحمیل‌ها و فشارهای پ‌دک عراق تصمیم به تعطیلی حزب می‌گیرد. البته هیچ ایزدی نمی‌تواند این را بپذیرد یا هضم کند. به همین ترتیب، برای مثال، جنبش آزادی (جنبش آزادی جامعه کوردستان) جنبشی است که برای دموکراسی در باشور کوردستان و عراق مبارزه می‌کند. او تحت تأثیر پارادایم و اندیشه‌های رهبر آپو قرار گرفته و آن را مبنای خود قرار داد. هیچ ارتباط سازمانی با سازمان ما ندارد. نه او و نه جبهه دموکراتیک. آنها بر پارادایم رهبر آپو بنا شده‌اند و برای دموکراسی در باشور کوردستان و عراق مبارزه می‌کنند. آنها برای توسعه دموکراسی تلاش می‌کنند. حالا اینها چه ضرری می‌توانند به باشور و عراق وارد کنند؟ البته ما سال‌هاست که فعالیت ترکیه و پ‌دک را می‌شناسیم. این دولت در حال اعمال فشار شدید بر عراق برای بستن این سازمان‌ها است. پ‌دک نیز همین گونه است. سرانجام در ۳ جولای مسعود بارزانی به بغداد رفت. او با بسیاری از سفارتخانه‌ها ملاقات کرد. او با بسیاری از محافل دولتی و غیردولتی عراق دیدار کرد. پرونده مسعود بارزانی نیز شامل تعطیلی این سازمان‌ها بود. ما خیلی خوب می‌دانیم. آنها سال‌ها روی این موضوع کار می‌کنند و برای آن مبارزه می‌کنند. پس از این تصمیم تعطیلی، هوشیار زیباری و افراد مشابه نیز خوشحالی خود را از مسئولان پ‌دک اعلام کردند. چون از کارشان نتیجه گرفتند. مقامات دولتی ترکیه نیز همین احساس را داشتند. حالا البته این جنبه قضیه وجود دارد. عراق برای جلب رضایت دولت ترکیه، رضایت پ‌دک و تحقق خواسته‌ها و تحمیل‌های آنها دست به چنین اقدامی زد. اما در حین انجام این کار، رفتاری بسیار بی‌ویژگی و بی‌شخصیت در پیش گرفت. به عبارت دیگر، ممکن است تحمیل‌هایی وجود داشته باشد، ممکن است خواسته‌هایی از سوی دولت ترکیه وجود داشته باشد. زیرا دولت ترکیه یک جنگ نسل‌کشی علیه کوردها و ایزدی‌ها به راه انداخته است. این یک جنگ نسل‌کشی علیه مردم، خلق‌های خاورمیانه به راه انداخته است. او در حال به راه انداختن جنگ نابودی و کشتار است. پ‌دک شریک و بخشی از این سیاست است. این قابل درک است. به عبارت دیگر، قابل درک است که دولت ترکیه، رژیم آک‌پ-م‌ه‌پ این را تحمیل می‌کند و پ‌دک این را تحمیل می‌کند. پس آیا عراق باید اینها را بپذیرد؟ عراق یک دولت است، می‌گوید دولت است. آیا آن دولت اراده‌ای ندارد؟ آیا آن دولت موضع یا شخصیتی ندارد؟ اصولی ندارد؟ مشخص شده است که این دولت موضع و منش ندارد. به عبارت دیگر، رویکرد بسیار ساده‌ای برای چنین منافع کثیف و ساده‌ای در پیش گرفته شده است. ما این رفتار دولت عراق را توهین بزرگی به تاریخ عراق و توهین بزرگی به مردم و جامعه عراق می‌دانیم. کاری که باید در مقابل این کار انجام داد مبارزه است. و ما معتقدیم که این مبارزه بسیار قوی انجام خواهد شد.

«ایزیدی‌ها در خطر بزرگی هستند!»

این فرمان (نسل‌کشی) در مورد ایزدی‌ها ادامه دارد. اردوگاه‌های ایزدی، اردوگاه ایزدی‌ها در باشور... دیروز برخی از امام‌های جمعه بیانیه دادند و ایزدی‌ها در باشور تهدید شدند. خشم بزرگی در اردوگاه‌های ایزدی به راه افتاد. تا جایی که ما دنبال می‌کنیم، همه ایزدی‌های اردوگاه می‌خواهند به شنگال برگردند. به دروازه سمالکا رسیدند و جمع شدند. برخی از آنها راهی پیدا کردند و مستقیم به شنگال رفتند. هیچ کس نمی‌خواهد در آن اردوگاه‌ها زندگی کند. آنها این را یک فرمان می‌دانند. ترس از فرمان به دل همه وارد شده است. ایزدی‌ها در اردوگاه‌ها در ترس و وحشت شدید هستند. بله، این خطر واقعا وجود دارد. در حال حاضر، هم پ‌دک و هم آک‌پ دست به دست هم با داعش در حال جنگ علیه مردم هستند. الان تعداد زیادی داعشی را به بهدینان آورده‌اند. صدها داعشی در بهدینان هستند. بر تعدادشان هم می‌افزایند. تبهکاران بیشتری می‌آورند. روستاها را می‌سوزانند و ویران می‌کنند. بعد چه خواهند کرد؟ آنها این تبهکاران را اینجا مستقر خواهند کرد. دشمن سرسخت این تبهکاران کیست؟ ایزدی هستند. همچنین در داخل سازماندهی شده است. چنین تبهکارانی نه تنها در آنجا، بلکه در باشور نیز سازماندهی شده‌اند. به عبارت دیگر در عراق سازماندهی شده است. داعش تمام نشده است داعش قدرت قابل توجه خود را در عراق و سوریه حفظ کرده است. در بسیاری از مناطق. از این رو مسلما ایزدی‌ها در خطر بزرگی هستند. قطعاً نباید حتی یک دقیقه در آن کمپ‌ها بمانند. خطر بزرگی است. در واقع، ممکن است ایزدی‌ها فرمان بزرگی مانند ۳ اوت را تجربه کنند. چگونه پ‌دک ایزدی‌ها را ترک کرد و پا به فرار گذاشت و آنها را با نسل‌کشی داعش که توسط دولت ترکیه حمایت می‌شد تنها گذاشت و ایزدی‌ها متحمل یک قتل‌عام بزرگ شدند؟ بنابراین او می‌تواند همین کار را در آن اردوگاه‌ها نیز انجام دهد. بنابراین، در واقع زندگی و منتظر نشستن در آن اردوگاه‌ها خطر بزرگی است. در واقع، از سال ۲۰۱۴، پ‌دک آن اردوگاه‌ها را گروگان گرفته و سیاست باج‌خواهی را در این اردوگاه‌ها اجرا می‌کند. علیه دنیا، علیه همه. او همچنین آن را به انبار رأی تبدیل کرد. او همچنین آرای آنها را در انتخابات به زور، با اسلحه و امکانات مالی جذب می‌کند. از طرفی آنها را وادار به انجام انواع کارهای کثیف می‌کند. او در تلاش است تا تبهکاران خودش را ایجاد کند. از فحشا گرفته تا مواد مخدر، آنها کارهای کثیف زیادی را بر روی ایزدی‌ها در آن اردوگاه‌ها انجام می‌دهند و به معنای واقعی کلمه فرمان دیگری را بر ایزدی‌ها در آنجا تحمیل می‌کنند. در واقع، این فرمان از سال ۲۰۱۴ در این اردوگاه‌ها ادامه دارد. شکل آن تغییر کرده است. بنابراین یک فرمان فرهنگی در آنجا وجود دارد. یک قتل‌عام فرهنگی انجام می‌دهد. آن مکان‌ها به باتلاق تبدیل شده‌اند. برای دختران، زنان و کودکان ایزدی. او همه کارهای کثیف و زشت را آنجا انجام می‌دهد. هرگز نمی‌توان در آنجا ماند. اکنون چنین وضعیتی پیش آمده است. بنابراین، این وضعیت البته واقعیت پ‌دک را در نگاه ایزدی‌ها آشکار می‌کند. همانطور که گفتم، ما باید به شدت با همه این حملات مبارزه کنیم. ایزدی‌ها دیگر ایزدی‌های گذشته نیستند. یک جامعه سازمان‌یافته است. قدرت سیاسی دارند. قدرت اجتماعی دارند. آنها سازماندهی شده‌اند. اعتماد به نفس آنها بهبود یافته است. اراده آنها توسعه یافته است. آنها به یک جامعه سازمان‌یافته تبدیل شده‌اند. جامعه سازمان‌یافته بزرگترین قدرت است. مهم نیست که چه کسی باشد. این می‌تواند زنان، جوانان، مردم یا قشر ستمدیده باشد. وقتی سازماندهی می‌کنید، قوی‌تر می‌شوید. شما قدرت اراده خواهید داشت، شما شجاعت خواهید داشت. قدرت مبارزه در شما رشد می‌کند. از هر بعدی. در میان ایزدی‌ها آگاهی جدی وجود دارد، روشنگری هست، سازماندهی وجود دارد، اراده وجود دارد. البته در مقابل این مبارزه را به شکلی قوی ادامه خواهند داد.

حملات نسل‌کشی در باکور: در واقع مردم آنها را به زانو در می‌آورند!

*حملات نسل‌کشی در باکور کوردستان در حال تعمیق است. از نوشته‌های کوردی گرفته تا آهنگ‌های رقص و پایکوبی، رژیم فاشیستی آک‌پ-م‌ه‌پ با نابردباری فراوان به هر چیزی که متعلق به کوردها است حمله می‌کند. نگرش و موضع مبارزاتی مردم در برابر این نسل‌کشی‌های فیزیکی، فرهنگی و زیست‌محیطی چگونه باید باشد؟

وقتی شما یک جنگ نسل‌کشی همه‌جانبه به راه می‌اندازید، البته، اولین هدف اصلی این جنگ، نسل‌کشی فرهنگی است. صد سال است که یک نسل‌کشی فرهنگی و سیستماتیک بر روی کوردها انجام می‌دهد. کار به حدی رسیده است که در برخی محافل این امر درونی شده و تبدیل به خودآسمیلاسیون شده است. به عبارت دیگر به جایگاهی رسیده است که خودش را مورد اتوآسیمیلاسیون قرار می‌دهد. این در واقع نشان می‌دهد که این نسل‌کشی فرهنگی تا چه حد وحشیانه در حال انجام است. بنابراین، ۹ تا ۱۰ سال است که یک سیاست نسل‌کشی همه‌جانبه را در همه جا به شدت اجرا می‌کند. او تلاش می‌کند اراده کوردها را بشکند و آنها را تسلیم کند. اما در این مرحله بعد از ۱۰ سال مشخص شد که این سیاست هیچ نتیجه‌ای نداشته است. این سیاست واقعا شکست خورده است. این سیاست ورشکسته است. او نسل‌کشی سیاسی کرد اما نتیجه‌ای نگرفت.

ما انتخابات محلی را دیدیم، انتخابات سراسری را دیدیم. اخاذی زیاد بود، تقلب زیاد بود. خیلی جاها را غصب کرد. با وجود این، کوردها اراده خود را نشان دادند. هیچ نتیجه‌ای نگرفت، با محوریت امرالی در زندان‌ها ظلم می‌کند. همه جا شکنجه وحشتناکی وجود دارد. در اینجا افراد بیمار در داخل زندان‌ها می‌میرند. می‌کشد، قتل‌عام می‌کند. هیچ نتیجه‌ای نگرفت مقاومت زندان‌ها ادامه دارد. او در حال انجام یک نسل‌کشی سیستماتیک وحشتناک بر جامعه است. او به رقص و پایکوبی‌اش حمله می‌کند، او به زبانش حمله می‌کند، به همه چیزش حمله می‌کند. سال‌هاست که این کار را می‌کند، چیز جدیدی نیست. به قبرستان‌ها حمله کرد، یعنی استخوان‌هایشان را شکنجه کرد. پس کاری نیست که او نکرده باشد. او همچنان در راه خود تلاش می‌کند که کوردها را بترساند، کوردها را در هم بکوبد، اراده آنها را بشکند و آنها را بترساند. پس هدف همین است. اما اینها بی‌تاثیر هستند. او نمی‌تواند از اینها نتیجه بگیرد. اگر هنوز نتیجه نگرفته از این به بعد هیچ وقت نتیجه نمی‌گیرد. این دولت هر کاری بکند نمی‌تواند اراده کوردها را بشکند. نمی‌تواند آزادیخواهی کوردها را از بین ببرد. همانطور که می‌گویند، جن از بطری خارج شده است (کار از کار گذشته است و دیگر نمی‌توانند جلودارش شوند). جن از بطری خارج شد. این خلق بیدار شده است. این خلق طعم و بوی آزادی را چشیدند. این خلق با آزادی روبرو شدند. این خلق سازمان‌یافته و مصمم هستند. این مردم ۵۰ سال است که در حال مبارزه هستند. این مردم یک به یک سیاست‌های نسل‌کشی سیستماتیک را خنثی کرده‌اند. می‌خواستند این مردم را به زانو در بیاورند. این خود مردم است که آنها را به زانو درآوردند. با این هم نمی‌توانند نتیجه بگیرند. رقص و پایکوبی‌هایش را منع می‌کند. چه کسی به آن ممنوعیت گوش می‌دهد؟ زبانش را ممنوع می‌کند. چه کسی به آن ممنوعیت گوش می‌دهد؟ در واقع، چنین حملاتی باید توجیهی برای گسترش و توسعه بیشتر مبارزه شود. این احساس مردم ما قوی است. این روحیه قوی است. به عبارت دیگر، اگر در جایی فشار شدید باشد، واکنش در برابر آن نیز شدید است. مثلاً در کوردستان این امر کاملاً مشهود است. او سال‌هاست که نسل‌کشی می‌کند، اینطور نیست؟ مقاومت ۱۴ جولای مردم کورد در زندان‌ها، کارزار ۱۵ اوت، و مبارزه ۴۰ ساله که از آن زمان تاکنون ادامه داشته است، سطح عظیمی از پیشرفت را نشان داده است. مردم ما با مبارزه و مقاومت فراوان در برابر انواع ظلم‌ها، انواع سیاست‌های ارعابی مقاومت کردند و چنین تحولات عظیمی را رقم زدند. امروز ارزش‌ها و تحولات بسیار قوی‌ای وجود دارد که از طریق مبارزه مردم ما پدید آمده است.

«مردم ما باید در همه جا به زبان کوردی صحبت کنند، هنر کوردی باید توسعه یابد»

مسئله آزادی کوردها دیگر قضیه‌ای نیست که صرفا با دولت ترکیه حل شود و محدود بماند. این مشکل منطقه‌ای و بین‌المللی شده است. اکنون کوردها واقعاً به عنصر اساسی توازن سیاسی در سیاست جهانی تبدیل شده‌اند و در شرایط جنگ جهانی سوم نیز چنین است. دیگر هیچ کس نمی‌تواند این واقعیت را انکار کند، هیچ کس نمی‌تواند با انکار آن سیاست انجام دهد. این یک واقعیت است. از این رو باید با این امر به شدت مبارزه کرد. اشکال مختلف مبارزه وجود دارد. رفقا هم ارزیابی کردند و فراخوان دادند. خیلی مهم بود. به عنوان مثال مردم ما در مقابل هجمه‌هایی که به این زبان در همه جا وارد می‌شود، واقعاً باید همه جا کوردی صحبت کنند. در خانه باید کوردی صحبت کرد، در خیابان کوردی صحبت کرد، هنگام خرید کوردی صحبت کرد و در کارهای عمومی کوردی صحبت کرد. باید به زبان کوردی بنویسند. نویسندگان، نقاشان و تمایزات کورد باید بر اساس ادبیات کوردی باشد. باید به زبان کوردی بنویسند. باید کوردی صحبت کنند و کوردی بنویسند. ادبیات کوردی باید توسعه پیدا کند. این خیلی مهم است. ادبیات مکتوب کوردی کوردها باید سه یا چهار برابر ادبیات کنونی رشد کند. این معنادارترین پاسخ به چنین حملاتی است. فرهنگ کوردی، فولکلور، هنر، تئاتر، فرهنگ دنگبِژی، هر شاخه‌ای باید بسیار قوی‌تر توسعه یابد. مثلا در مقابل این سینمای کوردی. مثلاً سینمای کوردی باید پیشرفت کند، تئاتر باید توسعه پیدا کند، فولکلور باید توسعه پیدا کند. آثار هنری و فرهنگی باید مانند ستاره بدرخشند. باید به شدت توسعه یابد. این معنادارترین پاسخ به این است. بسیاری از این روش‌های جنگ ویژه در چارچوب این حملات نسل‌کشی ایجاد شده است. اکنون در بسیاری از نقاط کوردستان جشنواره برگزار می‌کنند. هدف آن همسان‌سازی فرهنگی است. مثلاً باید با آنها مبارزه جدی کرد. اگر قرار است جشنواره‌ای برگزار شود، کوردها باید این جشنواره‌ها را برگزار کنند. او باید فرهنگ کوردی را در آنجا گسترش دهد. باید علاقه را توسعه و تشویق کند. لازم است مبارزه‌ای بسیار قوی علیه این گونه سیاست‌های تضعیف‌کننده فرهنگی انجام داد. تخریب اکولوژیک... سیاست تخریب سیستماتیک طبیعت علیه طبیعت کوردستان در حال انجام است. حمله وجود دارد. جنگل‌ها همه جا به آتش کشیده می‌شوند. تقریباً هیچ تپه یا کوهی وجود ندارد که در آن معدن باز نشود. انگار هیچ دره‌ای وجود ندارد. معادن، چاله‌های شنی، سدها، نیروگاه‌های برقی آبی در همه جا. طبیعت در حال فروپاشی است. می‌خواهند نابود شود. یک قتل‌عام طبیعت وجود دارد، یک نسل‌کشی طبیعت وجود دارد. این همان چیزی است که آنها به آن اکوساید می‌گویند. و او این را در کودستان به عنوان بخشی و ادامه سیاست نسل‌کشی توسعه می‌دهد. بله، در ترکیه نیز غارت و تخریب طبیعت وجود دارد. درست است. این هدر دادن پول و سود است. اما به طور سیستماتیک این کار را به عنوان بخشی و ادامه سیاست نسل‌کشی در کوردستان انجام می‌دهد. او می خواهد در کوردستان انسان‌زدایی انجام دهد. او می‌خواهد کوردزدایی کند. او این کار را برای واداشتن به مهاجرت انجام می‌دهد. او این کار را برای بیابان‌زایی انجام می‌دهد. بنابراین، به قول مردم ما، دشمن حیوانات، دشمن گیاهان، دشمن آب و دشمن خاک است. باید در برابر این قیامت بپا شود. مثلاً طبیعی‌ترین دفاع مشروع است. به عبارت دیگر، مردم ما در همه جا با این اکوساید مخالفند، با نسل‌کشی فرهنگی، این هم یک نسل‌کشی فرهنگی است، فرهنگ در یک جغرافیا توسعه می‌یابد. فرهنگ نیز خصلت آن جغرافیا را به خود می‌گیرد. رنگ، بو و روحش را می‌گیرد. روح، فرهنگ و رنگ آن جغرافیا در آن فرهنگ نفوذ می‌کند. شخصیت شما را می‌سازد. آیا فرهنگی بدون جغرافیا و مکان وجود دارد؟ نمی‌تواند باشد، نمی‌تواند وجود داشته باشد. از این نظر، باید قیامت بپا شود. به عنوان مثال، اکنون در شرنخ، جولمرگ، به طور ویژه به آنجاها حمله می‌کند. او می‌خواهد این مکان را کاملاً کوردزدایی کند. او می‌خواهد مردم منطقه را به مهاجرت وادار کند. او می‌خواهد آن را به یک پایگاه نظامی تبدیل کند. و می‌خواهد آن را به منبع انرژی تبدیل کند. به عبارت دیگر با معادن و به اصطلاح چاه‌های نفت کوه‌ها و سنگ‌ها را همه جا می‌سوزاند و ویران می‌کند. یعنی مثلا مردم ما شرنخ، جولمرگ، مردم بوتان ما باید قیامت بپا کنند! همه از ۷ تا ۷۰ ساله باید واقعاً در قیام باشند. مثلاً این یک نمونه بود. یک معدن در جولمرگ ما وجود داشت، مردم ما واکنش نشان داد. بنابراین در واقع ناکافی بود. الان در پاسور چنین چیزی هست. مقاومت اجتماعی در پاسور در برابر استخراج معادن وجود دارد. اما این ناکافی است. مثلا درسیم هم همینطور است. بر روی رودخانه مونزور سدهای زیادی می‌سازند. آنها طلا را با سیانور در کوه‌های مونزور استخراج می‌کنند. در خیلی جاها معدن باز کردند. گفتن مونزور یعنی گفتن درسیم، همان چیز است. اگر مونزور نباشد، مردم و جامعه درسیم با خودشان از درسیم حرف نزنند! باید قیامت بپا شود. این موذیانه‌ترین و در عین حال مضاعف‌ترین حمله نسل‌کشی، منطقه فرهنگی و زیست‌محیطی را نیز هدف قرار می‌دهد. ما واقعاً باید به شدت در برابر این موضوع مقاومت کنیم.

حکم اعدام در ایران

*دولت ایران اخیراً کنشگران زن پخشان عزیزی و شریفه محمدی را به اعدام محکوم کرد. علاوه بر این، احکام اعدام نیز صادر شد. چگونه باید فهمید که ایران در زمانی که در محاصره قرار دارد فشارهایش را در داخل افزایش داده است؟

این سیاست اعدام واقعاً وحشیانه‌ترین عمل عصر ما پس از انزوا است. ایران سال‌هاست که این را اجرا می‌کند، در قوانینش هست. اکنون همانطور که شما گفتید چنین تصمیمی را علیه خبرنگاران و کنشگران سیاسی کورد گرفته‌اند. من این را محکوم می‌کنم. ما آن را درست نمی‌دانیم. در ایران، این عمل واقعاً به نفع جامعه ایران و دولت ایران نیست. همچنین باعث ایجاد فرسایش در جامعه می‌شود. به عنوان مثال، برخی افراد به طور فزاینده‌ای به این موضوع نگاه می‌کنند که گویی طبیعی است. برخی حتی زمانی که چنین موقعیت‌هایی رخ می‌دهد تماشا می‌کنند. این یک عمل بسیار وحشیانه است. این واقعا باید متوقف شود. چنین اقداماتی خشم جامعه را نسبت به دولت بیشتر می‌کند. واکنش را افزایش می‌دهد. این همان چیزی است که در قیام ژن، ژیان، آزادی دیدیم. یک واکنش اجتماعی فوق‌العاده وجود دارد. زنان ایرانی، جامعه ایرانی، خلق‌هایی که در ایران زندگی می‌کنند، آزادی، دموکراسی، برابری می‌خواهند. می‌خواهند چنین اعمال و اعدام‌ها پایان یابند. خواهان تغییر و حذف چنین قوانینی است. در این مرحله، ایران نیز نیاز به تغییر دارد. دولت ایران نیز نیاز به دموکراتیزه شدن دارد. رژیم ایران نیز نیاز به دموکراتیزه شدن دارد. چنین قوانینی باید تغییر کند. انتخابات برگزار شد، یک کاندیدای اصلاح‌طلب کمی لیبرال‌تر نیز انتخاب شد. چنین رویکرد و انتظار خوش‌بینانه‌ای در افکار عمومی، جامعه ایران و حتی در میان کوردها شکل گرفته است. برخی گام‌ها می‌تواند برداشته شود، برخی تحولات دموکراتیک و اصلاح‌طلبانه ممکن است رخ دهد. این نوع محافل هم این انتظار را داشتند. اکنون چنین انتظاری در خارج از کشور ایجاد شده است. در حال بررسی است تا ببینیم چه نوع تغییراتی رخ خواهد داد. البته یکی از اساسی‌ترین مواردی که باید تغییر کند، لغو مجازات اعدام است. موضع پخشان عزیزی فوق‌العاده ارزشمند و محترم است. موضع شریفه محمدی هم همینطور. موضع بسیار محترمانه‌ای از خود نشان دادند. وریشه مرادی باز هم به دلیل اعتراض به مجازات اعدام در دادگاه حاضر نشد. دادگاه را تحریم کرد و اعتراض کرد. این موضع نیز بسیار مهم است. اما این واکنش‌ها نیاز به حمایت دارند. جامعه باید از آنها صیانت کند. همه جا باید چنین صیانتی بسیار قوی وجود داشته باشد. و البته ایران باید به چنین اقداماتی پایان دهد. ایران با این سیاست‌های ظالمانه و شیوه مدیریت ظالمانه به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد. واکنش‌های جامعه از این طریق عمیق‌تر و شدیدتر می‌شود. این رژیم باید خواسته‌های مردم، مطالبات زنان، خواست‌های آزادی و دموکراسی را ببیند. او باید آن را ببیند و گام‌هایی بردارد. در غیر این صورت با فرآیندهای بسیار شدیدتری مواجه خواهد شد. همه تحولات و روند موجود این را نشان می‌دهد.

تنش اسرائیل و ایران: ترکیه خواهان جنگ است

*تنش اسرائیل و ایران ادامه دارد. کشته شدن اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران و هدف قرار دادن فرمانده ارشد حزب‌الله خطر جنگ منطقه‌ای را بیشتر در دستور کار قرار داد. آیا چنین جنگی ممکن است؟ چرا به ویژه ترکیه اینقدر خواهان این جنگ است؟

چرا ترکیه اینقدر این جنگ را می‌خواهد؟ ترکیه در حال اجرای سیاست نسل‌کشی علیه کوردها است. همچنین سیاست هژمونیک را در منطقه اجرا می‌کند. او یک استراتژی و سیاست توسعه‌طلبانه و نئو عثمانی را دنبال می‌کند و این همان سیاستی است که در حال حاضر در حال انجام است. حالا اگر جنگ منطقه‌ای شود، اگر جنگ فعلی از غزه و اسرائیل فراتر برود، اگر به لبنان کشیده شود، اگر از لبنان به سوریه کشیده شود، اگر به تدریج به جنگ اسرائیل و ایران تبدیل شود، البته ائتلاف و رژیم آک‌پ-م‌ه‌پ، ارگنکون-داعش چنین فرصت‌هایی را به نفع خود ارزیابی می‌کنند. ترکیه با استفاده از این به عنوان توجیه، سیاست‌های توسعه‌طلبانه و نئو عثمانی خود را هر کجا که بخواهد، بدون هیچ مرزی ادامه خواهد داد و تا جایی که بتواند پیش خواهد رفت. به همین دلیل است که می‌خواهند این جنگ گسترش یابد، به ویژه تبدیل به جنگ بین ایران و اسرائیل شود و چشم به راه آن هستند.

از زمان کشته شدن هنیه، رسانه‌های حاکم هر روز جنگ را پخش می‌کنند. در تمام این پخش‌ها همیشه ایران و اسرائیل را تحریک می‌کند. جنگ شود، جنگ شود، جنگ شود، خواهد شد! او در چنین انتظار شدیدی قرار دارد. این را به نفع خود می‌بیند، آن را منفعت می‌بیند. زیرا این رژیم، رژیم فاشیستی آک‌پ-م‌ه‌پ، از جنگ تغذیه می‌کند، از هرج و مرج تغذیه می‌کند، از نسل‌کشی علیه مردم تغذیه می‌کند. اینگونه سر پا می‌ماند. و برای حفظ قدرت خود که اکنون در معرض فروپاشی است، به شدت به چنین جنگی نیاز دارد. جاهایی رفت که هم برای به نتیجه رساندن سیاست نسل‌کشی کوردها، هم برای رسیدن به مرزهای پیمان ملی، همانطور که گفتیم، هم برای استقرار هژمونی بر عراق، سوریه، لیبی، و هم سیاست سلطه‌جویانه کلی بر منطقه را در پیش می‌گیرد. چون می‌گوید اگر ایران و اسرائیل وارد جنگ شوند، ایران ضعیف می‌شود و اسرائیل هم همینطور. بنابراین، با این سیاست توسعه‌طلبانه، نسل‌کشی کوردها را نیز مرتکب خواهم شد و به اولین قدرت هژمونیک در منطقه تبدیل خواهم شد. اکنون چنین محاسبه‌ای انجام می‌دهد. با این حساب به این جنگ دامن می‌زند. پس وضعیت چگونه است؟ روز گذشته رفیق عباس (دوران کالکان) نیز کشتن هنیه را ارزیابی کرد. رفیق عباس گفت که بدلیل اینکه ترکیه خیلی خواهان این جنگ بود، البته میت (سازمان اطلاعات ترکیه) و ترکیه در قتل هنیه نقش داشتند. بله، ترکیه این جنگ را بسیار می‌خواهد. او واقعاً می‌خواست قتل هنیه را بهانه‌ای برای این کار قرار دهد، در این زمینه بسیار جدی کار کرد و هنوز هم کار می‌کند. جنگ بین اسرائیل و ایران نیز به نفع ترکیه است. این یک واقعیت است که میت به این معنا نقش دارد، اما تنها میت نقشی ندارد. بنابراین به نظر می‌رسد این حمله طرح مشترک موساد، سیا و ام‌آی‌تی باشد. این سه نیرو در کشته شدن هنیه نقش داشتند. مثلاً می‌دانیم که موساد در ایران قوی و سازمان‌یافته است. افراد زیادی هستند که او به خدمت گرفته و تحت موساد کار می‌کنند. سیا هم همینطور. ما هرگز نباید آن را دست کم بگیریم. به همین ترتیب، میت به‌ویژه در سال‌های اخیر به طور جدی در حال سازماندهی خود در داخل ایران بوده است. دولت ترکیه خود را برای جنگ احتمالی ایران و اسرائیل و جنگ داخلی احتمالی در ایران آماده می‌کند. از هر نظر. او به هر حال این انتظار را دارد و می‌خواهد. بنابراین مشخص می‌شود که این سه سازمان اطلاعاتی در این حمله نقش داشته‌اند. اسرائیل در حال توسعه این موضوع است. در شرایط کنونی ایران نیز دچار مشکل است. یک واکنش جدی در داخل وجود دارد. یک خشم اجتماعی، مقاومت و فروپاشی اقتصادی دائمی وجود دارد که فروکش نمی‌کند. اما اسرائیل از موقعیت ضعیف ایران سوء استفاده می‌کند. اینطور به نظر می‌رسد. بنابراین موساد نیز در این امر دخیل است. در واقع، ایالات متحده آمریکا به وضوح پشت اسرائیل است. از این حملات حمایت می‌کند. در بسیاری از حملات بین سیا و موساد مشارکت وجود دارد. میت هم همینطور. اکنون دولت ترکیه با اشتیاق کامل منتظر است تا اسرائیل با ایران بجنگد. این کشور برای تضعیف و فشار بیشتر بر ایران و گرفتن امتیاز دست به هر کاری می‌زند. او حتی یک انفجار در ایران به دست داعش انجام داد. اکنون به عنوان چیزی از این سه سازمان اطلاعاتی تلقی می‌شود و ترکیه هر کاری که می‌تواند برای گسترش جنگ و تبدیل آن به یک جنگ منطقه‌ای انجام می‌دهد. حالا بحث منطقه‌ای شدن این جنگ، گسترش آن، تبدیل آن به جنگ اسرائیل و ایران و حتی الان از منظر لبنان، مدت‌هاست مطرح شده است... بحث این است که جنگ به لبنان هم کشیده شود. گسترش تدریجی این جنگ وضعیت بسیار بدی برای جامعه خاورمیانه و مردم آن است.

مردم از جنگ، از این قبیل جنگ‌های خونین، قتل‌عام و جنگ‌های نسل‌کشی بسیار رنج می‌برند. جوامع آسیب زیادی می‌بینند، زنان آسیب زیادی می‌بینند. این به نفع حاکمان و قدرت‌های هژمونیک است. به نفع قدرت‌های استعمارگر نسل‌کش است. جدای از آن آسیب بزرگی برای جامعه است. بنابراین ما در این زمینه با انواع جنگ مخالفیم. ما بیش از ۵۰ سال است که علیه جنگ نسل‌کشی توسط دولت ترکیه می‌جنگیم. این مبارزه همچنان در حال رشد است. اسرائیل در حال حاضر همان نسل‌کشی را علیه فلسطینیان و مردم فلسطین انجام می‌دهد که دولت ترکیه علیه کوردها انجام داد. ما نیز به شدت با این موضوع مخالفیم. مبارزه‌ای که سازمان‌هایی مانند حماس به نمایندگی از فلسطینی‌ها انجام می‌دهند، منافع مردم فلسطین را نشان نمی‌دهد. همچنین آسیب‌های زیادی به مردم فلسطین وارد می‌کند. جنگ مبتنی بر ملی‌گرایی، دین‌گرایی و فرقه‌گرایی در این منطقه هیچ سودی برای مردم ندارد، مضر است. ویرانی بزرگ برای مردم به ارمغان می‌آورد. این وحشیانه‌ترین جنبه دولت-ملت است. دولت-ملت‌ها در حال حاضر مونیستی، فاشیزان، فاشیستی هستند. ایدئولوژی آن ناسیونالیسم است. مثلاً ناسیونالیسم نژادپرستانه دولت ترکیه. اسرائیل هم همینطور. بنابراین، برای مثال، این نظام دولت-ملت برای مردم چیزی جز رنج و نسل‌کشی به ارمغان نمی‌آورد. از این حیث، پاسخ رهبر آپو به ویرانی‌های ایجاد شده توسط جنگ جهانی سوم، جنگ خلیج فارس و جنگ جهانی سوم در خاورمیانه از سال ۹۰، پاسخ بزرگی برای تمام بشریت است، نه تنها برای منطقه، بلکه برای همه. به عنوان مثال، پروژه‌های راه‌حل بسیار ارزشمندی برای مردم جهان و برای بشریت جهانی توسعه یافته است. پارادایم ملت دموکراتیک همزیستی همه مردم، همه فرهنگ‌ها، همه باورداشت‌ها به طور برابر، آزادانه و دموکراتیک است. یک سیستم کنفدرال دموکراتیک بر این اساس است. هر کس خود را بر اساس اراده خود سازماندهی می‌کند، خود را مدیریت می‌کند، خودمدیریتی دارد، اما با یک سازمان کنفدرال نیز مشترک می‌شود. برای این منطقه تنها راه‌حل این هرج و مرج و جنگ در منطقه است. بنابراین، این وضعیت، موارد زیر را نیز آشکار می‌کند: نظام‌های دولت-ملت، دشمن مردم، دشمن جامعه، و دشمن زنان هستند. اما نظام‌های ملت‌های دموکراتیک، نظام ذاتی، نظام‌های آزاد دموکراتیک خلق‌ها، زنان، باورداشت‌ها و انواع جوامع فرهنگی هستند. این نشان می‌دهد که ایده‌ها و تزهای رهبر آپو چقدر مهم و ارزشمند است و چقدر نیاز است. راه‌حل اینجاست، راه حل در خفه کردن و سرکوب نیست. در حال حاضر یک وضعیت درگیری وجود دارد. همه همدیگر را می‌بُرند، گلوی همدیگر را می‌شکافند، همدیگر را تکه تکه می‌کنند. این یک چیز وحشتناک است. مرگ انسان‌ها بسیار عادی شده است. قتل‌عام بسیار عادی شده است. هر روز صدها نفر در جایی می‌میرند و به قتل می‌رسند. هزاران، ده‌ها هزار نفر از آنها معلول هستند. میلیون‌ها نفر از آنها آسیب‌های بزرگی را تجربه می‌کنند. جغرافیا در حال از بین رفتن است. این یک چیز وحشتناک است. همه این سیستم‌های دولت‌-ملت فاشیستی وحشی، نظام‌های دولت-ملت، سیستم مدرنیته سرمایه‌داری هستند، پیامدهای نظام دولت-ملت است.

این امر در گرو تقویت و رشد این جبهه مقاومت مردمی می‌باشد. سرنوشت خاورمیانه در گرو موفقیت این مبارزه‌ای است که ما انجام می‌دهیم. سرنوشت جامعه خاورمیانه و خلق‌های آن و سرنوشت زنان در گرو موفقیت و پیروزی این مبارزه است. زیرا این فقط مبارزه آزادی کوردستان نیست. این مبارزه برای یک خاورمیانه دموکراتیک است. رهبری حرف بسیار مهمی دارد. وقتی وکلای رهبری در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۹ با وی ملاقات کردند، چیزی وجود دارد که رهبری گفته است. خیلی مهم است که او سیاست نسل‌کشی دولت ترکیه را ارزیابی و نقد می‌کند و هشدارهای جدی می‌دهد. او می‌گوید، اگر کوردها در بین‌النهرین نباشند، ترک در آناتولی نیز وجود نخواهند داشت. اگر کوردها را نابود کنید، نمی‌توانید ترک‌ها را زنده نگه دارید. شما نمی‌توانید با نبود کوردها ترک ایجاد کنید. او می‌گوید که این ابداعی نیست که ما به تازگی به آن دست یافته‌ایم. این یک حقیقت تاریخی است. خیلی مهم است.

اکنون دولت ترکیه در تلاش است تا از طریق نسل‌کشی کوردها، ترک‌گرایی را گسترش دهد، مرزهای ترکیه را گسترش دهد و سیاست توسعه‌طلبانه را دنبال کند. اما دولت ترکیه باید بداند که اینها واقعیت‌های تاریخی است. زیر آوار سیاست‌ها و استراتژی‌هایی که دنبال می‌کند مدفون خواهد شد. آن استراتژی، آن سیاست‌ها سنگ قبر او خواهد بود. او نمی‌تواند ترک را اینطور زنده نگه دارد. بنابراین همه باید عقل سلیم داشته باشند.

اینک در جاهایی گفته می‌شود که اوجالان راه‌حل می‌خواهد، ولی جنبش راه‌حل نمی‌خواهد. به نام رهبری، چپ و راست صحبت می‌کند. بله رهبری راه‌حل می‌خواهد. رهبری همیشه این را می‌گوید. رهبری در دیدار با وکلایش در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۹ بیان کردند: «اکنون نسبت به سال ۲۰۱۳ در مرحله پیشرفته‌تری نسبت به راه‌حل هستم». اما گفت؛ من به دنبال یک مخاطب هستم. دولت ترکیه مذاکره و راه‌حل دموکراتیک را ترجیح نداد. او سیاست‌های نسل‌کشی را ترجیح می‌داد. با نسل‌کشی و نابودی کوردها...

اما همانطور که رهبری ما تصریح کردند، بگذریم از اینکه می‌تواند اجرا کند، زیر آوارش باقی خواهد ماند و آن (سیاست نسل‌کشی و نابودی کوردها) به گوری برایش مبدل خواهد شد.