بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (کجک)، واقعیت نهادهای بینالمللی علیه امرالی، محور کارزار «آزادی برای عبدالله اوجالان، راهحل برای مسئله کورد»، اهداف شهدای ماه می، تصمیمات پرونده توطئه کوبانی و سیاست ترکیه را در برنامه تلویزیونی مدیا هابَر که در آن شرکت داشت، ارزیابی کرد.
گفتگوی کامل با بسه هوزات، رئیس مشترک شورای اجرایی کجک به شرح زیر است:
«ما دائما در حال ارزیابی هستیم. کارزار آزادی برای رهبری نیز به مرحله مهمی رسیده است. با این حال، درک وضعیت سیپیتی، شورای اروپا، و به ویژه نیروهایی که توطئه بینالمللی را انجام داده و سیستم انزوا و شکنجه امرالی را تأسیس کردهاند و هر بار بررسی و ارزیابی عمیق و چند بعدی آن بسیار مهم است. سیاستهای نسلکشی در امرالی مستقل از این نیروها توسعه نمییابد. یک توطئه بینالمللی علیه رهبری شکل گرفت. هدف نابودی رهبری بود. این امر محقق نشد. آیندهنگری، شهود و احتیاطهای رهبری این امر را خنثی کرد. در واقع آنها قبل از ۱۵ فوریه به دنبال چیزی شبیه به این بودند. این به نتیجه نرسید. پس از تحویل رهبری به ترکیه توسط آمریکا و سیا؛ سیستمی در امرالی از سوی از جمله اروپا و آمریکا ایجاد شد و مستقیماً توسط خود سیپیتی کنترل میشد. این سیستم یک سیستم بینالمللی است. و این سیستم به عهده ترکیه گذاشته شد. اما این امر از مسئولیت این نیروها نمیکاهد. زیرا این نیروها هستند که این نظام را تأسیس کردند. ۲۵ سال است که سیستم شکنجه و انزوا در امرالی بدون وقفه اجرا میشود. در چهار سال گذشته ایزولاسیون مطلق وجود داشته است، یک انزوای مطلق. رهبری هیچ ملاقاتی با وکلای خود ندارد. تمام ارتباطاتش با خارج قطع شده است. هیچ اطلاعاتی از امرالی قابل دریافت نیست. دقیقا چهار سال است که هیچ اطلاعاتی از امرالی دریافت نشده است. و این سیستم به این ترتیب تحت کنترل و نظارت قدرتهای بینالمللی اجرا میشود.
اخیرا سیپیتی بیانیهای داد. آنها اعلام کردند که آخرین بار در سپتامبر ۲۰۲۲ به امرالی رفتهاند، اما به دلیل عدم تایید ترکیه، نمیتوانند این گزارش را به مردم ارائه کنند. مجدداً در سال ۲۰۲۳ اعلام کردند که هیئت سیپیتی به ترکیه رفته، به زندانهای مختلف ترکیه رفته، بازرسی کردهاند، اما به امرالی نرفتهاند. چرا سیپیتی در سال ۲۰۲۳ به امرالی نرفت؟ مثلاً این علامت سؤال است. این یک موقعیت بسیار معنادار و بسیار قابل تامل است. او نه به زندانی میرود که رهبر خلق کورد در آنجا اسیر است و در آنجا انزوای مطلق وجود دارد و نه تحقیق میکند. چرا؟ سیپیتی باید این را توضیح دهد. اظهارات رئیس سیپیتی هیچ ارزشی ندارد. هیچ چیز رضایتبخشی در مورد آن وجود ندارد. به عبارت دیگر، بیانیه رئیس سیپیتی هیچ نتیجهای جز افزایش علامت سوال و تشدید نگرانیها نداشت. آنها گزارش سپتامبر ۲۰۲۲ را برای مردم فاش نمیکنند، آنها در سال ۲۰۲۳ به ترکیه میروند اما به امرالی نمیروند، اما هیچ توضیح رضایتبخشی برای افکار عمومی و کوردها نه میتوانند ارائه دهند و نه ارائه کردند. چرا؟ شورای اروپا و کشورهای اروپایی میخواهند چه کار کنند؟ قدرتهایی که این نظام را تاسیس کردند میخواهند چه کار کنند؟ مردم کورد برای این توضیح میخواهند.
ما باید حمایت سیپیتی را از سیاست نسلکشی کوردها افشا کنیم
آنها در واقع با دولت ترکیه همدست هستند. از همان ابتدا طرحی با هدف خنثی کردن رهبری و انحلال و نابودی آن انجام شد. هنگامی که این طرح قبل از ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ شکست خورد، سیاست نابودسازی در طول زمان اجرا شد. این یکی از طرفین سیاستهای نسلکشی دولت ترکیه علیه کوردها است. از این سیاستهای نسلکشی حمایت میشود. چه مفهومی دارد؟ به این معنی است: هم ترکیه و هم این قدرتها خواهان شروع جنگ داخلی هستند. جنگ ترکیه علیه کوردها، جنگ نسلکشی آن، به نفع این نیروها است. آنها فکر میکنند که از این طریق میتوانند دائماً ترکیه را کنترل کنند و از ترکیه در سیاستهای خاورمیانهای خود استفاده کنند. و بر این اساس این سیاست را طراحی کردند. اما مردمی در معرض نسلکشی قرار میگیرند. شما از سیاستهای نسلکشی که علیه یک ملت انجام میشود حمایت میکنید و با پوشیدن ماسکهای مختلف یک بازی قانونی انجام میدهید که گویی در این کار دخالتی ندارید. شما سعی دارید جامعه، کوردها، جهان و بشریت را فریب دهید. دیگر هیچ کس به این موضوع دل نمیبندد، هیچ کس به آن احترام نمیگذارد. این نقابها هم افتادهاند. این رویکرد ریاکارانه، منفعتطلبانه و عملگرایانه اروپا برملا شده است. بنابراین، ما باید این رویه جنایتکارانه سیپیتی را که فراتر از ریاکاری است، که به ابزار سیاسی اروپا و شورای اروپا تبدیل شده است، بیشتر افشا کنیم و با آن مبارزه کنیم و برای اینکه این نیروها یک نگرش صحیح نشان دهند، باید مبارزه را گسترش دهیم.این بسیار مهم است. ما باید با مبارزه خود حمایت این نیروها را از سیاست نسلکشی کوردها در دولت ترکیه خنثی کنیم، از آن جلوگیری کنیم و تغییر دهیم. ما این قدرت مبارزه را داریم. ما باید این کار را بسیار قویتر و سازمانیافتهتر انجام دهیم.
اخیرا به تلویزیونهای مدیا هابر و استرک تیوی؛ حملاتی به مطبوعات کورد در اروپا صورت گرفت. بلژیک به درخواست فرانسه حمله کرد. ما نمیتوانیم این حملات را مستقل از این مفهوم مورد مداقه قرار دهیم. نگرش اروپا نسبت به اقدامات علیه رهبری را نمیتوان مستقل از این حملات در نظر گرفت. حملات نیز بخشی از این امر هستند. به عبارت دیگر، حمایت اروپا از سیاستهای نسلکشی کوردها منجر به حمایت از سیاستهای نسلکشی علیه کوردها در همه جا میشود و تبدیل به حمله به نهادهای کورد و مطبوعات کوردی در حوزههای خودشان و در اروپا میشود. این نیز آسیب زیادی به مردم اروپا وارد میکند. سیاست فعلی کشورهای اروپایی آسیب زیادی به جامعه اروپایی وارد میکند. به این معنا، ما باید کارزار آزادی برای رهبری را با جهانیسازی و گسترش بیشتر آن از طریق گسترش پارادایم رهبری و اندیشههای رهبری در جامعه اروپایی، با کشاندن جامعه اروپایی به مبارزه انجام دهیم.
دولت ترکیه در حال اجرای سیاست نسلکشی علیه کوردها با محوریت امرالی است. مخصوصاً چهار سال است که از امرالی خبری نیست. در اینجا شاهد اظهارات غیر جدی و بیاحترامی وزیر دادگستری بودیم. او به معنای واقعی کلمه مردم کورد، جامعه ترکیه و جهان را مسخره کرد. مردم و انسانیت را مسخره کرد. رفقای من هم روز گذشته آن را ارزیابی کردند. البته در صورت عدم اطمینان و عدم اتکا به سیاستها و نگرشهای کنونی قدرتهای بینالمللی، نمیتواند چنین بیملاحظه، پستفطرتانه و بیاحترامانه صحبت کند. او میگوید: «در امرالی انزوا وجود ندارد». نظام شکنجه و نسلکشی در امرالی وجود دارد، انزوای مطلق وجود دارد، قانون زیر پا گذاشته میشود، قانون حاکم نیست، جنایت علیه بشریت مرتکب میشود، اما میگوید؛ «در امرالی انزوا وجود ندارد»! آیا چنین رویکرد نفرتانگیزی ممکن است؟
رهبری در برابر ابزارسازیشدن موضع گرفت
در جریان انتخابات شاهد بودیم که مقامات حزب عدالت و توسعه (آکپ) از کوردها برای پیروزی در استانبول التماس میکردند. ما کم و بیش پیامهای داده شده را میدانیم. گفتند به مراد کوروم رای دهید، اگر لازم باشد وکیلی به امرالی میفرستیم تا با اوجالان ملاقات کند. اینها میخواستند امرالی، نظام انزوا در امرالی و وضعیت رهبری را موضوع چانهزنی اینچنین حقیرانه قرار دهند.
ما همیشه میگوییم؛ در امرالی نه قانون است، نه اخلاق و نه وجدان. سیاست و رویه بسیار غیراخلاقی وجود دارد. وضعیت رهبری کاملاً ابزاریسازی شده است. آنها میخواهند به ابزار سیاسی در دست یک حکومت فاشیستی تبدیل و موضوع چانهزنی شود. آنها میخواهند آن را به باجگیری، تهدید، ابزار چانهزنی برای شکستن اراده کوردها، انحلال کوردها و مبارزات آزادی آنها و وادار کردن کوردها به تسلیمشدن تبدیل کنند. به همین دلیل رهبری موضع گرفت. او در آخرین گفتگوی خود با برادرش مهمت اوجالان در این باره موضع تندی اتخاذ کرد. او گفت: «شما مرتکب جنایت هستید.» نیز بیان کردند: «شما یک مبارزه حقوقی خواهید کرد، روند قانونی را تحمیل خواهید کرد.» نیز افزود: «شکنجه در امرالی جنایت علیه بشریت است. شما با این مبارزه خواهید کرد، درگیر نگرشهایی نخواهید بود که به این امر مشروعیت میبخشد.» رهبری در گفتوگوی تلفنی کوتاهش با مهمت اوجالان، این را به عنوان مشروعیت بخشیدن به نظام انزوا و شکنجه در امرالی تعبیر کردند. او این رفتار، این رویکرد، این ابتکار را بسیار خطرناک دید. او آن را گرفتار شدن در دام و ترفند دولت ارزیابی کرد. و گفت: «گول چنین بازیهایی نخورید. هوشیار باشید، آگاهانه و منطقی عمل کنید.» وی گفت: «ابعاد ایدئولوژیکی و سیاسی موضوع را از منظر چند بعدی ارزیابی کنید و ببینید.» رفقا هم هشدار دادند. این درست است. ما باید یک مبارزه بسیار قوی در این زمینه انجام دهیم. ما باید کارزار آزادی رهبری را به ویژه در باکور و ترکیه تقویت کنیم.
انزوا مسئله مردم ترکیه نیز هست
اکنون کنشهای «آزادی را فریاد بزن» در حال توسعه است. این مهم است. خانوادههای زندانیان هفتهای یک یا دو روز برای حمایت از مقاومت زندان و علیه انزوا در امرالی اعتراض میکنند، اما این کافی نیست. زیرا این وضعیتی نیست که فقط به خانوادههای زندانیان مربوط میشود، بلکه میلیونها کورد را نیز در بر میگیرد. این وضعیتی است که مربوط به بشریت، مردم چهل-پنجاه میلیونی است. این جنایت علیه بشریت است. این نیز یک توطئه علیه جامعه ترکیه است. این یک تله است. به این ترتیب آینده مردم ترکیه و جامعه ترکیه تاریک میشود. در واقع، ترکیه به این شکل در آتش جهنم فرو میرود. در واقع فرو برده شده است. اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، این وضعیت به جنگ داخلی میانجامد. به نظر میرسد که هم قدرتهای بینالمللی و هم این دولت فاشیستی این را میخواهند. این به معنای تجزیه و متلاشیشدن ترکیه خواهد بود. یعنی ترکیه مدام در آتش جهنم بسوزد. جامعه ترکیه باید این را ببیند و در برابر آن موضع بگیرد. این سیستم نسلکشی، شکنجه و انزوا که در امرالی بر رهبری اعمال میشود، فقط در شخص رهبری بر مردم کورد اعمال نمیشود. همچنین بر جامعه ترکیه و خلقهای ترکیه اعمال میشود. بر زنان و انسانیت اعمال میشود. در حالی که این توطئه علیه مردم کورد است، توطئه علیه خلقهای ترکیه نیز هست. این یک سناریوی جهنمی است. این یک برنامه آینده تاریک است. روشنفکران ترک نیز باید نسبت به این موضوع انتقادی و مبارزاتی داشته باشند و سطح آگاهی و حساسیت جامعه ترکیه را در این زمینه بالا ببرند. همه نیروهای دموکراتیک باید با شکنجه و سیستم انزوا در امرالی مخالفت کنند. منشأ اصلی بیقانونی، بیعدالتی در امرالی است. ما همیشه این را میگوییم. این یک واقعیت است، یک حقیقت. اگر قانون در امرالی اجرا شود، قانون و عدالت به ترکیه خواهد رسید. برای تداوم بیقانونی در امرالی، قانون در سراسر ترکیه اجرا نمیشود. چون الان همه جا قانون دشمن، قانون نسلکشی اجرا میشود. آیا قانون، دموکراسی و عدالت در جایی مانند کوردستان و اِمرالی که قانون نسلکشی و قانون دشمن در آنجا اجرا میشود، میتواند به ترکیه بیاید؟ آیا این ممکن است؟ در شرق ترکیه فاشیسم وجود خواهد داشت، در غرب ترکیه دموکراسی وجود خواهد داشت. آیا امکان دارد؟ حرف من در این مورد فقط این است. این تنها مسئله کورد نیست، بلکه مسئله خلقهای ترکیه نیز هست. این نه تنها مسئله روشنفکران کورد، بلکه مسئله روشنفکران ترک و اپوزیسیون ترکیه نیز هست. زیرا به سرنوشت و بقای ترکیه مربوط میشود.
در این راستا، ما نیاز داریم که «کارزار آزادی» را با مشارکت دادن افراد از طیفهای مختلف به شدت گسترش دهیم. به شکل فعلی ناکافی است. مبارزه دائمی وجود دارد. این البته خیلی معنادار است. این پیامدهای سیاسی و اجتماعی بسیار مهمی دارد اما کافی نیست. ما باید این کارزار را به قویترین شکل ممکن، با جهانیسازی و جهانی کردن آن، با استفاده از روشهای بسیار غنیتر، با درگیر کردن بسیاری از بخشها به شکلی جامعتر، با گسترش اندیشه و پارادایم رهبری به شکلی قویتر و خلاقانهتر انجام دهیم. و باید آزادی جسمانی رهبر را تضمین کنیم.
ماه می ماهی است که ویژگی مبارزاتی جنبش پکک را تعیین میکند
در ۱۸ مه ۱۹۷۷، رفیق حقی کارَر توسط سازمان خرابکار و جاسوس ستاره سرخ (Stêrka Sor) در عنتاب به قتل رسید. مجدداً در ۱۸ می ۱۹۷۳، یکی از رهبران انقلابی ترکیه، ابراهیم کایپاککایا، در زندان آمد شکنجه و به قتل رسید. من همه شهدای ماه می را در شخص حقی کارر و ابراهیم کایپاککایا با احترام، عشق و قدردانی گرامی میدارم. از آنجایی که ۱۸ می روز شهادت رفیق حقی کارر است، در تاریخ حزب ما نیز به عنوان روز شهدا تعریف و گرامی داشته شده است. ماه می نیز به عنوان ماه شهدا تعریف و گرامی داشته میشود. بسیاری از رفقای ارزشمند در ماه می به شهادت رسیدند. رفقای بسیار ارزشمندی را که در جنبش آزادی کوردستان در سطح پیشرو بودند به شهادت رسیدهاند. مهمت کاراسونگور، هوزان مزگین، حقی کارر، فرهاد کورتای، چهارها (فرهاد کورتای-نجمی اونر- محمود زنگین- اشرف آنییک)، همچنین قاسم انگین، دنیز گزمیشها از جنبش انقلاب ترکیه، ابراهیم کایپاککایا، سینان جمگیلها ... ماهی است که در آن رهبران برجسته جنبش آزادیبخش کوردستان و جنبش انقلابی ترکیه به شهادت رسیدند. هر روز از ماه می بسیاری از رفقای گرانقدر به شهادت رسیدهاند. از این نظر ماه می ماهی است که ویژگی مبارزاتی جنبش پ کک را مشخص میکند.
خط مبارزه پکک همواره در امتداد خطمشی سوسیالیسم دموکراتیک و پارادایم ملت دموکراتیک توسعه یافته است. در واقع، اگرچه پکک از زمان تأسیس و حتی تشکیل گروه تحت تأثیر سوسیالیسم واقعی بوده است، اما به جنبشی تبدیل شده است که بر پایه دیالکتیک ملت دموکراتیک، خطمشی سوسیالیسم دموکراتیک، پارادایم ملت دموکراتیک مبارزه میکند. بنابراین پکک به یک حزب و جنبش جهانی و همچنین کوردستانی تبدیل شده است. تا به اکنون نیز همینگونه آمده است. همیشه انقلاب کوردستان را در هم آمیخته با انقلاب ترکیه مطرح کرده است. بنابراین میگوییم راهحل دموکراتیک مسئله کورد دمکراتیک شدن ترکیه نیز هست. ما میگوییم کوردستان آزاد، ترکیه دموکراتیک است. به عبارت دیگر، آزادی کوردستان، انقلاب کوردستان و انقلاب ترکیه با هم مدیریت شد و پکک یک خط مبارزه متحد را دنبال کرد. از آن زمان، این مبارزه گسترش یافته و رشد کرده است. از این پس، این مبارزه در این مسیر رشد خواهد کرد و جهانی خواهد شد و قطعاً به نتیجه خواهد رسید. چنین مبارزهای شایسته رفیق حقی کارر، رفیق ابراهیم کایپاککایا و همه شهدای ماه می است و بر پایه خطمشی آنها مبارزهای درست خواهد بود. بر این اساس ما به مبارزه در خور آنها را بر پایه خطمشی ماه می تا رسیدن به نتیجه تقویت کرده و بدون وقفه ادامه خواهیم داد.
پرونده کوبانی بخشی از حمله همهجانبه نسلکشی است
پرونده نسلکشی سیاسی کوبانی سالهاست که ادامه دارد. ما هرگز نمیتوانیم این پرونده را مستقل از پرونده نسلکشی و جنگ علیه کوردها ارزیابی کنیم. این بعد سیاسی سیاستهای همهجانبه نسلکشی است. در افکار عمومی، در جنبش کوردها و جنبش دموکراسی ترکیه به عنوان پرونده توطئه کوبانی تعریف میشود، اما از دیدگاه ما این یک پرونده نسلکشی سیاسی است. این به عنوان بخشی از سیاستهای نسلکشی انجام میشود. هدف از بین بردن سیاست دموکراتیک است. از آنجایی که نسلکشی کوردها به طور کلی هدف قرار گرفته است، یکی از ابعاد آن البته حملات نسلکشی سیاسی است. هدف آن انحلال نظامی گریلاها است و میخواهند اراده خود را با ارتکاب نسلکشی فرهنگی و تحت الشعاع قرار دادن جامعه کوردی در معرض همگونسازی کامل، تحمیل کند. آنها با نسلکشی سیاسی میخواهند میراث سیاسی، سیاست دموکراتیک و نمایندگان سیاسی جنبش کورد و جنبش دموکراتیک را که با چندین دهه مبارزه شکل گرفتهاند، از بین ببرند. آنها همچنین میخواهند کوردها را بدون نمایندگی، پیشاهنگ، صدا و اراده در عرصه سیاسی بگذارند. به عبارت دیگر، ما آن را بخشی از یک حمله نسلکشی همه جانبه میبینیم و ارزیابی میکنیم. این حقیقت است. تصمیمات دادگاه پرونده نسلکشی سیاسی کوبانی قبلاً اعلام شده است. این ارزیابیهایی که ما انجام دادیم کاملاً موجه است. برخی افراد؛ گلتان کشاناک، صباحت تونجل، آیلا آکات آتا و برخی از زندانیان مشابه را آزاد کرد. این هم یک بازی قانونی، یک فریب است. گویی قانون در ترکیه کار میکند، برخی از آنها دوران محکومیت خود را به پایان رساندهاند، به همین دلیل او را آزاد میکنیم، برخی از آنها نیز هنوز محکومیت خود را به پایان نرساندهاند و ادامه دارد. اینگونه سعی میکنند جامعه ترکیه و جهان را فریب دهند. به عبارت دیگر، سعی دارند این تصور را ایجاد کنند که گویی قانون در ترکیه کار می کند. برای ایجاد این تصور عدهای را آزاد کرد. وگرنه آنها را هم آزاد نمیکرد. پیش از این نیز دادستانی به گلتان کشاناک و صباحت تونجل عزیز اعتراض کرده و خواستار بازداشت مجدد آنها شده است. بنابراین این یک بازی در حال انجام است. این یک بازی قانونی است، برای فریب جامعه انجام میشود. به هر حال هیچ حکومت قانونی وجود ندارد.
این پرونده از ابتدا تا انتها یک پرونده سیاسی است، یک پرونده نسلکشی سیاسی. به همین ترتیب ادامه مییابد. به هر حال در ترکیه نه قانون وجود دارد و نه عدالت. وضعیت در امرالی، در زندانهای ترکیه آشکار است.
از این طریق سعی در فریب افکار عمومی دارند.
گفتمانهای نرمشی در راستای خنثی کردن مخالفان درون سیستم هدفمند هستند
مهم این است که در شب همان روز، ۷ ژنرال که به خاطر پرونده ارگنکون زندانی شده بودند، آزاد شدند. این ژنرالها سالهاست که در زندان هستند. آنها میگویند ژنرالهای ۲۸ فوریه. آنها را هم آزاد کرد. چرا همان روز آنها را آزاد کرد؟ این نیز بسیار واضح است. همه در حال ارزیابی آن هستند. آن ارزیابیها درست است. برای ساکت کردن مخالفان است. اگر این کار را انجام دهد، هیچ کس، از جهپ گرفته تا سایر احزاب مخالف و گروههای مختلف لیبرال دموکرات، نمیتوانند از این دولت انتقاد کنند. در اینجا ژنرالها آزاد شدند. گویی قانون کار میکند و عدالت اجرا شده است. این تصور را ایجاد میکند که همه چیز طبق حقوق و قانون اساسی کار میکند. جهپ سالها پیشتاز بوده است. مبارزه برای آزادی این ژنرالها وجود دارد. دولت در این زمینه به شدت مورد انتقاد است. اپوزیسیون در کل سیستم ترکیه از دولت به خاطر آزادی این ژنرالها انتقاد میکند. حالا با آزاد کردن این ژنرالها به اپوزیسیون داخل نظام به خصوص جهپ هشدار خفهشدن داده است. من اینها را آزاد میکنم، از قضیه کوبانی انتقاد نکنید. از بیقانونی و بیعدالتی علیه کوردها انتقاد نکنید. من در حال اجرای سیاست نسلکشی علیه کوردها هستم، صدای خود را در برابر اینها بلند نکنید، سکوت کنید. او آن ژنرالها را آزاد کرد تا به آنها هشدار خفهشدن بدهد. این خیلی واضح است. که جایی برای بحث باقی نمیگذارد.
در حال حاضر یک سیاست واقعا کثیف توسط دولت در حال انجام است. اردوغان میگوید «دوره نرمشدن»، اوزغور اوزل، رئیس جهپ میگوید «نه، نه نرمشدن، بلکه دوره عادیسازی». اکنون یک دستور کار بحث بسیار فشرده بر اساس گفتمان تنشزدایی و عادیسازی وجود دارد. البته این دستور کار یک دستور کار جنگ ویژه نیز هست. یک فریبکاری است، سیاست ایجاد توقع در کوردها و جامعه ترکیه. یک گام تاکتیکی است. آیا در دولت فاشیستی آکپ-مهپ بازی وجود ندارد؟ این کشور در حال حاضر خود را ادامه امپراتوری عثمانی میداند. قصر بازیها و دسیسهها در امپراتوری عثمانی معروف بود. همه میدانند. در این حکومت دسیسه و بازی هیچ وقت تمام نمیشود. در این صورت، تمام دغدغهها و هدف این است. در تلاش است تا قدرت خود را زنده نگه دارد و آن را گسترش دهد. این گفتمانهای نرمشی با هدف خنثی کردن مخالفان است. به ویژه، هدف آن خنثی کردن مخالفان درون نظام است.
همانطور که میدانید، پس از انتخابات محلی و انتخابات سراسری ۱۴-۲۸ می، جهپ یک روند مخالف تا حدودی انتقادی را انجام داد. وقتی وارد پروسه انتخابات محلی شدیم، او دز انتقادات علیه دولت را افزایش داد. او تلاش کرد تا مخالفان رادیکال خود را در درون نظام رهبری کند. این نیز پیامدهای مهمی داشت. بر اساس سیاستی بود که برای کوردها نیز جذاب بود. او سعی کرد از یک خط مشی و سیاسی پیروی کند که قطبیسازی را نقد و رد کند و جامعه ترکیه و کوردها را نیز شامل شود. البته این عواقبی داشت. او همچنین با دم پارتی در شهرهای ترکیه بر سر برخی شهرها سازش هم کرد، جلساتی برگزار کرد. این کار نتیجه زیادی داده است. چنین شد که جهپ به عنوان حزب اول در انتخابات ۳۱ مارس ظاهر شد. دولت این را دید. منظورم این است که شهر وان به خصوص این را به وضوح دید. یک تلاش انتصاب قیم در شهر وان وجود داشت. در مقابل این، نیروهای دموکراتیک ترکیه، اپوزیسیون درون نظام و جهپ رهبری را به دست گرفتند. آنها در شهر وان در کنار کوردها قرار گرفتند. آنها در برابر سیاست قیم موضع گرفتند. این دولت فاشیست را بسیار ترسانده بود. او این را دید: «اگر نیروهای دموکراتیک ترکیه در دوره بعدی با کوردها وارد عمل شوند و به مبارزه مشترک علیه این حکومت بپردازند، جهپ و اپوزیسیون درون نظام در برابر این سیاستهایی که شیطانسازی، به حاشیه راندن، جرمانگاری و دشمنسازی کوردها انجام میدهند، موضع بگیرند، این دولت نمیتواند تا یکی دو ماه دیگر دوام بیاورد».
اکنون آنها این را به وضوح میبینند. آنها این را به وضوح در شهر وان دیدند! اکنون آکپ یک مانور تاکتیکی از طریق آن انجام داده است. او هیچ تغییری در سیاست ایجاد نکرد. او یک گام تاکتیکی برداشت. او گفت که باید به نحوی جهپ را خنثی کنم. من باید کاری کنم که جهپ نتواند با دولت مخالفت کند. چنین اقدامی برای اینکه نیروهای مختلف اپوزیسیون لیبرال در ترکیه را که لیبرال هستند اما در حاشیه حزب جهپ قرار گرفتهاند و از چنین خطی پیروی میکنند، کاملاً بدون انتقاد، بدون مبارزه و بدون مخالف جلوه دهند، پیامدهای مهمی برایم خواهد داشت. اگر اقدامات تاکتیکی مختلفی را انجام دهم که همه را به جز کوردها راضی کند، مثلاً فردا یا پس فردا، ژنرالها را آزاد کنم، مثلاً با اوزگور اوزل ملاقات کنم، ممکن است تعدادی از زندانیان گزی را آزاد کنند. آنها همچنین ممکن است این کار را برای خنثی کردن کامل اپوزیسیون درون نظام و حذف قدرت مخالف انجام دهند. به این ترتیب کوردها تنها میمانند و من سیاستهای نسلکشی، حملات و عملیاتهای نسلکشی سیاسی را با سرعت تمام انجام میدهم. در این میان، تا زمانی که بتوانم خودم را جمع و جور کنم و به اقتصاد فضای تنفسی بدهم، وقت به دست میآورم. ۴ سال تا انتخابات سراسری باقی مانده است. آنها قبلا قانون اساسی جدید را در دستور کار قرار دادهاند. آنها سعی دارند جامعه را فریب دهند و مخالفان را با آن به بنبست بکشانند. به این ترتیب من تا انتخابات سراسری خواهم رفت. در واقع اگر فضای مناسبی فراهم کنم میتوانم قانون اساسی را بر اساس نیازهای خودم تنظیم کنم. این دولت با این تصور که میتواند دوباره در چنین انتخاباتی پیروز شود، یک کارزار تاکتیکی انجام داد.
"دولت ترکیه یک دولت تبهکاری است، در مهپ تجسم یافته است"
حالا هدف همین است. اما ما این را میبینیم: با شکست آکپ پس از انتخابات محلی، همراه با شکست این حکومت نسلکشی فاشیستی که به آن اتحاد جمهور گفته میشود، یک آشفتگی واقعاً جدی در داخل این دولت به وجود آمده است. یک آشفتگی جدی، یک جنگ قدرت بسیار جدی در پایگاه آکپ، در خود مهپ، در درون این اتحاد فاشیستی به نام اتحاد جمهور وجود دارد. پس اینگونه شد که این دولت فاشیستی آکپ-مهپ، ترکیه در واقع یک دولت تبهکاری بود، هویت و شخصیت دولت ترکیه هویت و شخصیت مهپ است. به عنوان مثال، اگر بخواهید دولت ترکیه را در یک حزب تعریف کنید، اگر میخواهید آن را قابل درکتر ببینید، مثلاً دولت ترکیه در کدام حزب مجسم شده است؟ هر حزبی که بخواهید به عنوان بیانگر دولت ترکیه با شخصیت و هویتش فکر کنید، آن حزب مهپ خواهد بود. مهپ خود دولت ترکیه است. این یک دولت ترکی چند صد ساله است. آیا مهپ یک حزب است؟ نه. مهپ یک گلادیو است. گلادیوی ناتو در ترکیه منحل نشد، عمیقتر و ژرفتر شد و اکنون این گلادیو با آکپ ائتلاف کرده است. در حال حاضر در قدرت است. گلادیوی ناتو در ترکیه بر ترکیه حکومت میکند. آنچه بر ترکیه حکومت میکند یک گلادیو، یک کنترا، یک تبهکار، یک مافیا است. به عبارت دیگر، بحثهای جاری در اتحاد جمهور، از قتل سینان آتش تا حادثه آیهان بورا کاپلان، تا بازداشتها در اداره پلیس آنکارا، همه به هم مرتبط هستند. این درگیری مافیاها و گروههای تبهکار در درون خود دولت تبهکاری است. تضاد قدرت است. مثلا چه کسی سینان آتش را منحل کرد؟ خود مهپ آن را منحل کرد. دولت باغچلی دستور داد. سینان آتش شخصیت کمی مخالفتر در مهپ بود. او از برخی سیاستهای مهپ انتقاد میکرد، همه جنایات و امور کثیف مهپ را میدانست، همه چیز را میدانست. جعبه سیاه بود. اما ایشان هم مخالفت کردند و از بعضی چیزها انتقاد کردند. آنها این را یک خطر میدانستند. این امر در پایگاه مهپ نیز واکنش نشان داد. این بر پایگاه اجتماعی مهپ تأثیر میگذاشت. بنابراین آن را منحل کردند.
آیهان بورا کاپلان کیست؟ این نیز تبهکار مهپ-ای است. آیهان بورا کاپلان، تبهکار سلیمان سویلو است. این یک سازمان تبهکاری، یک سازمان مافیایی است. به عبارت دیگر، مهپ در حال حاضر تمام امنیت ترکیه را در اختیار گرفته است. ژاندارمری را در اختیار گرفته است و در حال حاضر بسیار جدی در داخل ارتش سازماندهی شده است. در قوه قضائیه سازماندهی کرد و قوه قضائیه را به دست گرفت. در حال حاضر کادرهای مهپ بر ترکیه حکومت میکنند. خود آکپ فعلی در واقع با مهپ همسو شده است. او در ریل خطمشی مهپ جا افتاد. در حال حاضر درگیری بین مافیا و تبهکاران داخل دولت وجود دارد. به عنوان مثال، درگیری مافیای پلیس در آنکارا درگیری بین مافیای سلیمان سویلو و مافیای یرلیکایا است. این دعوای دولت گلادیو است که تبدیل به یک تبهکاری و مافیا شده است. جنگ قدرت است. اکنون دولتی که به این وضعیت رسیده است، ترکیه را به این وضعیت رسانده است، دولت ترکیه، دولتی است که بر پایه سیاستهای انکار، تخریب و نسلکشی کوردها بنا شده است. او مدام در درون خود تبهکار ایجاد میکند. مافیاها و تبهکاران در استراتژیکترین جایگاههای این دولت مستقر هستند. و نقش تعیینکنندهای در تعیین سیاستهای این دولت داشت. به عبارت دیگر، این دولت هرگز از سیاست اتحاد و ترقی عدول نکرد. اما دولت آکپ-مهپ این کشور را بسیار بیشتر آلوده کرد. همه جا چرک است. واقعاً منشأ شر و بدی است.
"ما از کسانی که در انتظار نرمش قرار گرفتهاند متعجب هستیم؛ آنها مردم را در درون انتظارات واهی قرار میدهند"
اگر این منبع شر و بدی، یعنی دولت ترکیه از بین میرفت، شاید نیمی از شر و بدیها در جهان از بین میرفت. واقعاً چنین دولتی است. برای خلقها دردسر است. این یک دردسر برای خلقهای خاورمیانه است. نمیبینید؟ در حال اجرای سیاست توسعهطلبانه و اشغالگری علیه مردم منطقه است. شر را به همه جا صادر میکند. او به همه جا تبهکار صادر میکند. جنگ را به همه جا صادر میکند. چنین دولتی است. اکنون آکپ-مهپ این دولت را به این وضعیت رسانده است. به خاطر خدا حکومتی با این ذهنیت برای چه چیزی نرمش نشان خواهد داد؟ چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ در این راستا به موارد زیر انتقاد میکنم: برخی از طیفهایی در سیاست دموکراتیک، در میان برخی از طیفهای کورد، در انتظار نشستند. افرادی بودند که واقعاً انتظار آن را داشتند. مثل این است که اردوغان گفت: «نیاز به یک فرآیند نرمشدن است، ما وارد فرآیند نرمشدن خواهیم شد»، شاید تا اینجا پیش برود: آنها همه را از زندانها آزاد میکنند. پس از آن، یک فرآیند راهحل جدید میتواند آغاز شود. انزوا در امرالی میتواند شکسته شود. جنگ ممکن است متوقف شود. افرادی بودند که چنین رویاهایی داشتند. ما مشاهده کردیم. بعد از همه این اتفاقات، بعد از این سیاستهای نسلکشی که سالهاست این حکومت اجرا میکند و با توجه به شرایط موجود، مشخص است که با چه ترفندها، فریبها و دسیسههایی سعی در حفظ قدرت خود دارند. با وجود این، انسان از فکر چنین افکاری متحیر میماند، آیا آن را با نیت خیر توضیح دهیم، باید آن را سادهلوحی بنامیم، آیا آن را کوری سیاسی ایدئولوژیک بنامیم، آیا اسمش را جهل بگذاریم، اسمش را چه بگذاریم؟ به عنوان مثال، برخی هنوز میگویند که اگر اردوغان این مسئله را حل کند، آن را حل خواهد کرد. اردوغان عامل این مسئله است. اردوغان مردی است که سیاستهای نسلکشی را رهبری میکند. اردوغان برابر است با باغچلی. تمام دغدغه اردوغان زنده نگه داشتن قدرتش است. چیزی نیست که او به خاطر قدرتش نمیفروشد. او در واقع همه چیز را فروخته است. بنابراین او دوست خود را که در کنارش بود فروخت. او افرادی را که با آنها حزب تشکیل داده بود فروخت. چیزی نمانده که نفروشد. چنین مردی در واقع آن فرآیند گفتگو را به عنوان یک روند جنگ ویژه انجام داده است. او برای تسلط بر دولت و ایجاد کنترل بر آن به این فرآیند نیاز داشت. او میخواست جامعه ترکیه، مردم کورد را فریب دهد و اینگونه اداره کند. چنین روند راهحلی وجود نداشت. یک روند جنگ ویژه وجود داشت. اینها سالها مطرح شده، این حقایق فاش شده است. با وجود تمام این حقایق، دیدن چنین رویاهای پوچ واقعاً غیرقابل درک است. بنابراین من آن را بسیار جدی نقد میکنم. من از کسانی که هنوز از اردوغان انتظار دارند به شدت انتقاد میکنم. این واقعاً در حق او، مردم و جامعهاش ناعادلانه است. این خسارت است، خسارتی فراتر از بیعدالتی. بد است، این کار را نکنیم. توقعات کاذب برای مردم ایجاد نکنیم. با توقعات نادرست اراده مردم برای مبارزه را نشکنیم. اراده مردم برای مبارزه را تضعیف نکنیم. وارد چنین موقعیتهایی نشویم.
حالا اینها درست نیست. اینها فریبکاری کامل است. ما باید این را ببینیم. کل محاسبه این است که اردوغان قدرت خود را زنده نگه خواهد داشت و ادامه خواهد داد. اینکه چقدر این کار را خوب انجام میدهد یک چیز دیگر است. من در این مورد چندان مطمئن نیستم. بگذارید واضح بگویم. این حکومت فاشیستی در ضعیفترین دوره ۲۲ ساله خود قرار دارد. واقعاً در حال فروپاشی است. در حال نابودی است. دلیل این تلطیف گفتمانها همین است. او باید این گفتمان را توسعه میداد زیرا روزهای سختی را میگذراند و در بنبست قرار داشت. به این ترتیب احساس میکرد که باید نفوذ مخالفان را بشکند و با توقعاتی که در جامعه ایجاد میکند، اراده مقاومت را در جامعه تضعیف کند. این به دلیل ضعف او بود. او همچنین متوجه شد که حمایت مهپ به تنهایی دیگر کافی نیست. حمایت مهپ در واقع او را به این نقطه رسانده است و اکنون سعی دارد بر اقشار مختلف جامعه تأثیر بگذارد. بنابراین این دولت آیندهای ندارد. این گونه بحثهای قانون اساسی همه فریبکاری است. او در واقع محاسبه این را انجام میدهد، میگوید: من ۴ سال در پیش دارم. اجازه دهید من قانون اساسی خودم را بسازم در حالی که در آن چهار سال در قدرت هستم و هنوز مقداری قدرت دارم. او برای این کار محاسباتی انجام میدهد. اما همه اینها بیهوده است. میگویند قانون اساسی موجود را اجرا نمیکنی، قانونی را باقی نگذاشتی، حتی قانون ۱۲ سپتامبر موجود را اجرا نمیکنی! چه قانون اساسی، چه قانون اساسی مدنی! با بستن کراوات غیرنظامی نمیشوید. در حال حاضر اردوغان بزرگترین دیکتاتور است. او رهبر ژنرالهای میلیتاریست است. شما نمیتوانید با پوشیدن لباس غیرنظامی یک شهروند شوید. به عبارت دیگر با غیرنظامی نامیدن قانون اساسی نمیتوان قانون اساسی غیرنظامی ساخت. آنها خواهان ایجاد و اجرای قانون اساسی تقویت شده ۱۲ سپتامبر هستند. آنها میخواهند قانون اساسی دیکتاتوری فاشیستی را بسازند. اما در این جریان این بحثهای قانون اساسی هم یک تاکتیک است. این یک حواس پرت کردن است، دستور کار را منحرف میکند، مانع از بحث در مورد برنامههای اصلی میشوند. این برای جلوگیری از مخالفت در دستور کار اصلی است. از توسعه مبارزه جلوگیری میکنند. این فریب است، منحرف کردن دستور کار است. الان باید اینها را ببینید یک اپوزیسیون واقعا قوی در برابر این مورد نیاز است.
"بدون افتادن در دام باید یک مخالفت قوی انجام شود"
در حال حاضر این حکومت فاشیستی در تلاش است تا خود را سرپا نگه دارد و قدرت خود را حفظ کند. به همین دلیل سعی در فریب و منحرف کردن جامعه دارد. او سعی دارد اپوزیسیون را خنثی کند، او در تلاش است تا قدرت اپوزیسیون را بشکند. با دیدن این، همه نیاز دارند که یک اپوزیسیون قوی، یک مبارزه قوی، یک مبارزه سیاسی و اجتماعی علیه این حکومت فاشیستی به راه بیندازند، بدون اینکه واقعاً فریب بخورند یا در دام این حکومت بیفتند. این مهم است. این در مورد کوردها، جنبش دموکراتیک کورد و سیاست دموکراتیک معتبر است. این در مورد نیروهای درون نظام که خود را به عنوان اپوزیسیون قرار میدهند نیز صدق میکند.
این فرآیندی است که در آن نیروهای دموکراتیک با یکدیگر همکاری میکنند، مبارزهای متحد به راه میاندازند و قدرت اتحاد خود را افزایش میدهند. با این حال، مدت زیادی از انتخابات محلی میگذرد، به عنوان مثال، اتحاد مشترک و مبارزه متحد نیروهای دموکراتیک، هم افزایی ایجاد شده، بازتاب آن در جامعه و قدرت مقاومت اجتماعی هنوز به وضوح ظاهر نشده است. در این زمینه همچنان وضعیت انتظار وجود دارد که گویی وضعیت تماشاچی وجود دارد. من نمیگویم که دست و پا زده میشود، اما یک وضعیت واقعا منفعلانه وجود دارد. اما پس از انتخابات محلی، این دولت شکست خورد و از نظر روحی روانی، ابتکار عمل به دست مخالفان و نیروهای دموکراسی رسید. آنها باید خیلی سریع خود را بسیج میکردند، نیروهای اتحاد خود را گسترش میدادند و مبارزه متحد را افزایش میدادند. آنها مجبور بودند یک مبارزه اجتماعی و سیاسی بسیار قوی را با جامعه و میلیونها نفر پشت سرشان انجام دهند. در این زمینه نواقصی وجود دارد. یک وضعیت منفعل و متوسط وجود دارد. این باید به سرعت برطرف شود. همین امر در مورد مخالفان درون نظام نیز صدق میکند. به عنوان مثال، دیدار با آکپ پس از انتخابات محلی، دیدار با مهپ، پیامهای رد و بدل شده پس از آن، گفتمانهای نرمشی اردوغان، و گفتمانهای عادیسازی اوزگور اوزل، هم در اپوزیسیون درون نظام و هم در میان مردم خلق و خوی توقعی ایجاد کرد. تعجب میکنم که چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا مشکلات با گفتگو و مذاکره حل میشود؟ آیا ترکیه اینگونه در مسیر قرار خواهد گرفت؟ در آنجا چه باید کرد! چگونه ترکیه را با یک دولت فاشیست، دولتی که منشأ مشکل است، دمکراتیک میکنید! قدرتی که با ادعای دموکراتیک کردن ترکیه به وجود آمد، خود اپوزیسیون است. آنها نیروهای دموکراسی، خود اپوزیسیون هستند. نباید انتظارات جامعه را در این زمینه ناامید کنند. نباید جامعه را ناامید کنند. آنها نباید این فرصتی را که جامعه داده است هدر دهند. بدین شکل آنها واقعاً میبازند. آنها ضرر میکنند و در نتیجه جامعه ترکیه ضرر میکند. آنها دیگر هرگز نخواهند توانست در این جامعه اعتماد و باور ایجاد کنند. این مهم است.
گفته میشود که اوزگور اوزل گفته است: «ما هشتاد و پنج درصد از سیاست خارجی دولت حمایت میکنیم، زیرا این یک سیاست ملی است». اگر واقعاً چنین حرفی را به کار برده است، یعنی من شاهد آن نبودم، وضعیت وخیمی است. سیاست خارجی این دولت مشخص است. کل سیاست خارجی این دولت، سیاست خارجی صددرصد آن، مبتنی بر جلب حمایت قدرتهای خارجی و بینالمللی برای پایان دادن به نسلکشی کوردها، نابودی ترکیه و قرار دادن مردم ترکیه در یک پروسه کاملا تاریک است. هدف سیاست خارجی همین است. سیاست خارجی ترکیه توسعهطلبانه است. سیاست خارجی ترکیه اشغالگری است. سیاست خارجی ترکیه نئو عثمانی است. بنابراین، این سیاستی است که اکنون این دولت دنبال میکند. حالا اگر جهپ ۸۵ درصد از این سیاست را تایید و حمایت کنند، به این معنی است که جهپ دست از مخالفت برداشته است و تصمیم گرفته است مانند جریان کلیچداراوغلو و دنیز بایکال، به دنباله این دولت و به حامی آن تبدیل شود. بنابراین این وضعیت به همان معنی است.
"سیاست ملی این دولت نسلکشی کوردها است و سیاست خارجی آنها اشغالگری است"
حالا زود است که بگوییم او این کارها را ۱۰۰ درصد اینگونه انجام میدهد. واقعاً باید کمی به آن نگاه کرد. اما مثلا بعضی گفتهها و بعضی رفتارها همه را به فکر خیلی چیزها میاندازد. گروههای زیادی در حال بحث در مورد آن هستند. میگویند این جهپ میخواهد چه کار کند؟ هیچ کس نمیداند جهپ میخواهد چه کار کند. شما هم میگویید من به ترکیه قانون میآورم، عدالت را میآورم، دولت ترکیه کشور قانون میشود، عدالت مبنای مالکیت است، اساس این دولت است، ما عدالت را مبنای این دولت میکنیم." این حاشیهسازی، مثلاً در جریان انتخابات محلی، سیاست قیم را نقد میکرد. شما میگویید با سیاستی که همه کوردها را دشمن میکند و آنها را از خود دور میکند، مخالفت میکنید، اما از طرف دیگر میگویید من ۸۵ درصد از دولت حمایت میکنم، از این حمایت میکنم، از آن حمایت میکنم، از هر چیزی که یک سیاست ملی است حمایت میکنم. سیاست ملی این دولت نسلکشی کوردها است. دشمنی با کوردها است. این دشمنی با مردم ترکیه است. این خصومت با جامعه ترکیه است. آیا این پشتیبانی میشود؟
مثلاً ما به عملکرد جهپ بعد از انتخابات محلی نگاه میکنیم، من هم از نزدیک تماشا میکنم، بسیار متوسط است. در این دوره زمانی، قدرت نقد و مخالفت علیه دولت تقریباً قدرت خود را از دست داده است. وجود ندارد. واقعاً ببینیم از این به بعد چه مسیری را طی خواهد کرد. اما در حال حاضر، هیچ کس نمیتواند مسیر آن را ببیند، هیچ کس نمیتواند توضیح دهد که مثلاً سیاست آن چیست. این یک سیاست نیست. اینکه من دمکرات را در آغوش میگیرم، کورد را در آغوش میگیرم، همه را در آغوش میگیرم، فاشیست نژادپرست را هم در آغوش میگیرم... اگر فاشیست نژادپرست را در آغوش بگیرید، این یک اصل سیاست شما میشود. استخوان دارد، ستون فقرات میشود. اینطور که قابل قبول نیست! دادن امتیازات بیپایان تحت عنوان پذیرش یک کلهشق نژادپرست، فراگیر بودن یا پذیرفتن نیست.
"عادیسازی با رفع انزوا در امرالی و با بسترسازی برای راهحل اتفاق خواهد افتاد"
به آن عادیسازی میگویند. عادیسازی ترکیه چیست؟ این پایان انزوا در امرالی است. حذف سیستم شکنجه و انزوا است. عادیسازی ترکیه چیست؟ تضمین سلامت، امنیت و شرایط آزادی رهبر آپو. ایجاد بستر و محیطی برای حل مسئله کورد بر مبنای دموکراتیک است. این در ترکیه طبیعی است. اگر این اتفاق بیفتد، قانون به ترکیه خواهد آمد، دموکراسی فرا خواهد رسید، آزادی فرا خواهد رسید و ترکیه واقعا عادی خواهد شد. عادیسازی به معنای آزاد کردن ۷ ژنرال نیست. عادیسازی مذاکره با مخالفان نیست. عادیسازی به این معنا نیست که وزارت امور خارجه هنگام رفتن اوزل به اروپا، اوزل را در جریان قرار دهد. عادیسازی به معنای آزادی چند زندانی گزی فردا یا پس فردا نیست. این عادیسازی نیست!
ملا نصرالدین داستانی دارد. الاغش را میدزدد و بعد آن را رها میکند که انگار کار خوبی کرده است. اردوغان همه چیز را دزدیده است، او مرتکب جنایت شده است، او ترکیه را به یک قدرت جنایتکار تبدیل کرده است، یک کشور جنایتکار. اکنون به نظر میرسد که این یک اصلاح است، یک گام. او مرگ را نشان داد، او کشت و حالا میخواهد مردم را متقاعد کند که به مالاریا راضی شوند. آنها مالاریا را آزادی میدانند. آنها مالاریا را به عنوان دموکراسی، به عنوان قانون، به عنوان عدالت درک میکنند. آیا چنین ذهنیت تحریفی میتواند وجود داشته باشد؟ اینجوری نمیشه! در واقع، همه، از جمله جامعه ترکیه و اپوزیسیون ترکیه، باید به خود بیایند. اوضاع وخیم است.
به همین دلیل چیزی که باید انجام شود مبارزه است. این یک مبارزه متحد است. این یک مبارزه بسیار قدرتمند برای دموکراسی است. یک مبارزه اجتماعی است. مخالفت است. در حالی که این دولت در ضعیفترین مرحله خود، در روند نابودی است، قبل از اینکه تا حدی خود را بهبود بخشد، باید این مبارزه را بدون معطلی انجام داد. اپوزیسیون بعد از انتخابات محلی واقعاً چه میخواست؟ همه باید میگفتند: این حکومت مشروعیت خود را از دست داده، شکست خورده است. او باید استعفا دهد. مگر اینطور نیست؟ او باید این را میگفت. این دولت باید سریعاً یک انتخابات سراسری برگزار کند. انتخابات باید درخواست میشد، انتخابات سراسری باید درخواست میشد. همه دهانشان را بسته بودند. با این حال، این چیزی است که باید انجام شود. چرا به این دولت وقت میدهید؟ چرا به این دولت مهلت میدهید تا بهبود یابد؟ این چه نوع سیاست، چه نوع مخالفتی است؟ از این نظر همه باید حقیقت را ببینند و مبارزه کنند.
"سیاستش در برابر عراق یک سیاست اشغالگری است، این یک سیاست نئو عثمانی است"
ما نمیتوانیم جنگ را مستقل از دیپلماسی و سیاست نظامی ترکیه در منطقه مورد مداقه قرار دهیم. چون این سیاست، دیپلماسی و دیپلماسی نظامی را برای به راه انداختن این جنگ انجام میدهد. آنها همچنین در جریان این روند با عراق توافقات مختلفی انجام دادند. این موضوع در افکار عمومی نیز منعکس شد. بحثهای زیادی هم شد. مطبوعات ترکیه به ویژه انتشارات بسیار تحریکآمیزی داشتند. آنها آن را به گونهای به مردم ارائه کردند که گویی یک پیروزی بزرگ به دست آوردهاند. انگار عراق تسلیم ترکیه شد، عراق هرچه ترکیه میخواست را پذیرفت و قرار بود همه جور سیاستی را بر عراق تحمیل کنند، آنها را بپذیرند و اجرا کنند. باشور، ایران و همه پشت سر ترکیه صفآرایی کردند، سعی کردند چنین فضایی ایجاد کنند. البته این هم یک جنگ ویژه است. انتخابات محلی تازه به پایان رسیده بود، دولت حزب آکپ شکست خورده بود و تضعیف روحیه در بین پایههای آن دولت ایجاد شده بود. جنگ ویژه را برای شکستن و دفع آن تشدید کردند. آنها سعی کردند این دولت را بسیار موفق نشان دهند. البته این یک بعد است.
از سوی دیگر البته توافقات مختلفی با عراق انجام داد. او نتوانست دقیقاً آنچه را که از عراق میخواست به دست آورد. این یک حقیقت است. عراق نباید خود را در موقعیتی قرار دهد که در آینده آسیب زیادی به عراق وارد کند. عراق نباید موضع سیاسی اتخاذ کند که اشغالگری ترکیه، سیاستهای نئو عثمانی و سیاستهای توسعهطلبانه را مشروعیت بخشد. این آسیب بزرگی به عراق وارد میکند. زیرا این امر مسلم است: سیاست ترکیه در عراق قطعاً یک سیاست نئو عثمانی است. این یک سیاست توسعهطلبانه و اشغالگری است. این پروژه به اصطلاح مسیر توسعه واقعاً به نفع عراق نیست. این پروژه یک پروژه مسیر اشغال است نه یک پروژه راه توسعه. مسیر و کریدوری برای اشغالگری ترکیه و سیاستهای نئو عثمانی ایجاد میکند. از این طریق ترکیه میخواهد سیاستهای توسعهطلبانه خود را بر عراق توسعه دهد و هژمونی خود را برقرار کند. او میخواهد باشور کوردستان را در محاصره کامل قرار دهد. او میخواهد دروازه مرزی خابور را خنثی کند. به همین دلیل است که ما کمی به آن نگاه میکنیم، به نظر من، حکومت باشور و حزب دمکرات کوردستان (پدک) هنوز در مورد این سیاست مسیر توسعه تردید دارند. ترکیه در تلاش است تا اطمینان دهد. به همین دلیل است که پدک تلاش میکند با مشارکت در این سیاستهای نسلکشی ترکیه را در موقعیتی نگه دارد که آسیب کمتری به پدک وارد کند. اکنون چنین چیز خطرناکی وجود دارد. به همین دلیل عراق نباید وارد شرایطی شود که به سیاستهای ترکیه مشروعیت بخشد. بر این اساس است که میخواهد از نیروهای حرص حدودش (هنگ مرزی) استفاده کند. ترکیه میخواهد از این مرزها، نیروهای حرص حدود عراق در جنگ خود علیه گریلاها استفاده کند، پدک میخواهد از آنها استفاده کند.
پدک میخواهد با استفاده از نیروهای حرص حدود و با استفاده از پرچم عراق وارد مکانهایی شود که آنها میخواستند وارد شوند اما تاکنون نتوانسته بودند وارد شوند. ارتش ترکیه با پنهان شدن پشت پدک و ورود به آنجا میخواهد بیاید و در این مکانها مستقر شود. او میخواهد پایگاهی ایجاد کند. او چنین سیاستی را دنبال میکند. به عبارت دیگر، دولت ترکیه میخواهد از این طریق از عراق و سایرین سود ببرد. و این به نفع عراق نیست. به نفع باشور هم نیست.
پدک قدرت و شهرت خود را از دست داد
در حال حاضر پدک ضعیفترین دوره خود را تجربه میکند. با توسعه روابط پدک با این حکومت فاشیستی آکپ-مهپ، همکاریها افزایش یافت و پدک در جنگ نسلکشی کوردها شرکت کرد، پدک تضعیف شد. پدک قدرت خود را از دست داده است و در این مرحله پدک بسیار بسیار ضعیف است. پدک نفوذ خود را در میان پایگاههای خود از دست داده است. او اعتبار خود را از دست داده است. پدک واقعاً هیچ تأثیری بر جامعه در باشور ندارد. معادلی وجود ندارد. به همین دلیل است که پدک خواهان برگزاری انتخابات در باشور نیست. چون اگر انتخابات برگزار شود پدک شکست خواهد خورد، او این را میداند. جامعه به پدک رأی نخواهد داد، جامعه مخالف پدک است. او این را میداند. پس چرا جامعه به پدک واکنش نشان میدهد؟ به پدک واکنش نشان میدهد، زیرا سالها در کنار دولت فاشیست نسلکشی آکپ-مهپ در سیاستهای نسلکشی کوردها جای گرفته است. این بدان معناست که جامعه باشور کوردستان این سیاست پدک را نمیپذیرد. او به پدک میگوید که همکاری نکند. او به پدک میگوید خائن نباشید. او به پدک میگوید که در ریختن خون کوردها نقشی نداشته باشد. او به پدک میگوید که با مهپ همکاری نکند. مهپ در حال حاضر بر ترکیه حکومت میکند. و در حال حاضر پدک-مهپ متحد هستند. مردم باشور میگویند این کار را نکنید.
مثلاً توجه کنید پدک در باشور چه زمانی قویترین بود؟ زمانیکه در سال ۲۰۱۳-۲۰۱۴ فعالیتهای کنگره ملی انجام میشد، هیئتی از رفقای ما از جمله رفیق صبری و رفیق روناهیها با پدک دیدارهایی داشتند و سپس هیئتهای زیادی از چهار بخش کوردستان آمدند. جلساتی را برگزار کردند و در مورد کنگره ملی گفتگو کردند. این دورهای است که پدک قویتر است. مقطع زمانی ۲۰۱۳-۲۰۱۴ است. به عبارت دیگر، فرآیندی است که در آن فعالیتهای کنگره ملی به صورت مشترک انجام میشود.
"یک واکنش جدی باید در باشور ایجاد شود"
در حال حاضر دورهای که پدک در ضعیفترین سطح خودش است چه روندی است؟ این روندی است که در آن او در خیانت و همکاری عمیق میشود، با آکپ-مهپ همکاری میکند و سیاستهای نسلکشی را اجرا میکند. برای مثال، پدک باید از این موضوع نتایج بسیار جدی بگیرد. برخی از اعضای پدک از ما انتقاد میکنند. میپرسند چرا همیشه میگویید پدک، پدک، بگویید خانواده بارزانی؟ همه اعضای پدک از این سیاست حمایت نمیکنند. اکثر اعضای پدک نیز به این وضعیت واکنش نشان میدهند. مدیریت پدک به این همکاری با ترکیه و مشارکت آن در حملات نسلکشی کوردها واکنش نشان میدهد. پس تعمیم ندهید. نگویید پدک، بگویید خانواده بارزانی. خب کسانی هستند که اینطور انتقاد میکنند. این چیزی است که من میگویم. سپس، کسانی که در داخل پدک مخالف این سیاستها هستند، باید مبارزه آشکاری را علیه خانواده بارزانی به راه بیندازند. آنها نباید شریک او باشند. ساکت ماندن هم شریک بودن است. بنابراین باید در باشور واکنش جدی در مقابل این امر ایجاد شود.
"گریلا در حال انجام یک مقاومت بسیار شرافتمندانه و نجیب است"
ترکیه چه میکند؟ رفقا اعلام کردند که عملیات اشغالگری در متینا در ۱۶ آوریل آغاز شده است. حالا این گام به گام در حال پیشرفت است. قسمت به قسمت در مناطق مستقر میشوند. به نظر میرسد که آنها به طور فزایندهای در ماههای تابستان، پس از پایان کامل بارندگیها، با فراهم شدن شرایط، در اواخر ماه می و اوایل ژوئن، حمله همهجانبهای را آغاز کنند. اکنون آنها آن را گام به گام، تکه تکه انجام میدهند، حملات هرگز متوقف نشده است. اکنون ترکیه در تلاش است تا پایگاههای نظامی در این مناطق ایجاد کند. او در تلاش است تا تمام پایگاههای نظامی خود را مستحکم کند. میخواهد هر جایی را که وارد میشود به طور کامل تصرف کند و در آینده در صورت ایجاد مبنای سیاسی و تحقق شرط، آن را ضمیمه کند. اکنون چنین سیاست اشغال و الحاق را دنبال میکند. او سیاست میثاق ملی را اجرا میکند.
تنها کاری که میتوان در مقابل آن انجام داد ایستادن در برابر آن و مبارزه است. در مورد گریلا چه بگوییم؟ گریلا در واقع مقاومت میکند. گریلا یک مبارزه بسیار شرافتمندانه، بسیار شریف، بسیار ایثارگرانه و فدائیانه را بر پایه خطمشی ایثار انجام میدهد. گریلا با آگاهی، اراده و شجاعت و با فداکاری از سال ۲۰۱۹ علیه انواع سلاحهای شیمیایی، علیه سلاحهای هستهای تاکتیکی، علیه انواع سلاحهای ممنوعه، در برابر بمبارانهای روزمره، علیه انواع پهپادها، حملات پهپادهای مسلح، علیه انواع جنگهای کثیف، میجنگد، مقاومت میکند. شرافتمندانه مقاومت میکند. واقعاً فقط میتوان چشمان گریلا را بوسید، پیشانی او را بوسید.
این مقاومت مقاومتی است که با حروف زرین در تاریخ، در تاریخ کوردستان نوشته خواهد شد. این مقاومتی است که سرنوشت کوردها را رقم خواهد زد. این یک مقاومت بسیار شریف و شرافتمندانه است. یاد و خاطره همه رفقایى را که در این مقاومت به شهادت رسیدند با احترام و محبت گرامی میدارم. به همه رفقایی که بر مبنای خطمشی فداکاری مقاومت میکنند درود میفرستم. من واقعاً با عشق و احترام به همه آنها سلام میکنم و در آغوش میگیرم. آنها یک مقاومت بسیار شرافتمندانه انجام میدهند. آنها نه تنها مبارزات آزادیخواهی کوردها را انجام میدهند، از آزادی کوردها دفاع میکنند، در عین حال از چهار بخش کوردستان دفاع میکنند و در عین حال از آزادی خلقهای خاورمیانه دفاع میکنند. مقاومت در باشور همچنین مقاومت برای دفاع از آزادی مردم عراق است. پس چنین مقاومت شرافتمندانهای در حال انجام است. مبارزهای به نام انسانیت در حال انجام است.
مردم ما باید با قدرت در کنار این مقاومت بایستند. مردم ما باید مقاومت خوددفاعی و مبارزه دفاعی انقلابی مردمی را در همه جا توسعه دهند. به ویژه جوانان کورد باید مقاومت خوددفاعیشان را در همه جا به ویژه باکور کوردستان با قدرت انجام دهند. همه میتوانند در هر کجا که هستند در این مقاومت شرکت کنند و از آن صیانت کنند.
"مردم و پیشاهنگان آن باید از زبان کورد محافظت کنند"
من همچنین روز زبان کوردی را به مردم ما تبریک میگویم. برنامههایی به مناسبت این روز «۱۵ می» قبل و بعد و نیز در همان روز برگزار شد. برخی راهپیماییها و بیانیهها برگزار شد. اینها البته ارزشمند هستند. با این حال، نباید به جشن گرفتن آن به عنوان یک جشن محض، بیانیههای مختلف و توسعه مراسم بزرگداشت محدود شود. واقعاً باید هر روز را به روز مبارزه تبدیل کرد. اجازه دهید این را به ویژه از منظر باکور کوردستان و ترکیه بیان کنم. به عبارت دیگر، صد سال است که یک سیاست دهشتناک نسلکشی اجرا میشود. این البته در همه بخشها صدق دارد، اما به ویژه دولت ترکیه سیاستهای نسلکشی را رهبری میکند و در منطقه پیشگام است. دائماً سیاستهای نسلکشی فرهنگی را در کوردستان اجرا میکند. مبارزه با این نیز وجود دارد. به ویژه مبارزه پکک که بیش از نیم قرن به طول انجامیده است، تحولات بسیار مهمی در این زمینه به همراه داشته است. ضربهای جدی به سیاستهای نسلکشی وارد کرد. در بسیاری از جنبهها شکست خورد. اما در شکل فعلی آن کافی نیست. این سیاستهای نسلکشی فرهنگی علیه کوردها به شکلی بسیار بیپروا و چند برابر ادامه دارد. این بیشتر از طریق همگونسازی زبان ایجاد میشود. زبان کوردی در این زمینه بسیار مهم است. بنابراین آموزش زبان کوردی به کودکان در خانواده. یعنی همه چیز از کودکی شروع میشود. شخصیت در کودکی شکل میگیرد. یعنی خصوصیاتی که تا سن ۷-۸-۹ سالگی به دست آوردهاید، خصوصیاتی که در خانواده و در آن محیط کسب کردهاید، یک شخصیت در شما شکل میدهد. هویت میآفریند، خاطره میآفریند. اینها خیلی مهم هستند. به همین دلیل است که مثلاً از مادران کورد و پدران کورد میخواهم: حتماً زبان کوردی را به فرزندان خود بیاموزید. آموزش گویش کرمانجی و آموزش گویش کرمانجکی زبان کوردی؛ به هر حال در باشور مشکلات زیادی وجود ندارد، سوران آموخته است. من به طور خاص در این مورد از مردم ما در باکور کوردستان درخواست میکنم. زبان کوردی را باید یاد گرفت. زبان کوردی باید در میان اعضای خانواده صحبت شود. زبان کوردی باید در خیابانها مورد استفاده قرار گیرد. وقتی جامعه جمع شد باید کوردی صحبت کند. هنگام خرید باید کوردی صحبت شود. سیاست در کوردستان باید به طور فزایندهای به زبان کوردی انجام شود. سیاستمداران وقتی که در کوردستان جلسات، گردهماییها و یا در مقابل این مردم حاضر میشوند، باید کوردی صحبت کنند. این به شدت جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. وقتی پیشاهنگان مردم به زبان کوردی صحبت میکنند، روی مردم تأثیر میگذارد. روی بچهها تأثیر میگذارد، روی جوانان تأثیر میگذارد. ما باید اینها را به صورت بسیار گسترده توسعه دهیم. ما باید در مقابل این موضوع بسیار جدی کار کنیم، باید مبارزه کنیم.
اما از سوی دیگر، برخی گروهها، مثلا پدک، به زبان کوردی صحبت میکنند. همکاران پدک نیز کوردی صحبت میکنند. حزب کنترا نیز در کوردستان به زبان کوردی صحبت میکند. اما او چه میکند؟ او همچنین در سیاستهای نسلکشی مشارکت دارد. او در کنار دولتی بود که مرتکب نسلکشی فرهنگی شد. او همچنین از همه سیاستهای او حمایت میکند. با زبان کوردی سیاست نسلکشی میکند. پس مثلا کوردی حرف زدن و اسمهای کوردی گذاشتن، اکنون بعضی از آنها در رسانههای قدرت ظاهر میشود، من میدانم که کورد هست، خودش نیز اعلام میکند که کورد است، اسم هِلین، پَلین، باران رو گرفتهاند. نام رِزان را گرفتهاند، اما در کل برای این حکومت فاشیست تبلیغات میکنند. جنگ ویژه آن را به راه انداخته است. او یک عنصر جنگ ویژه است. به این ترتیب منحط میشود و باطن آن خالی میشود. مسئله فقط بردن نام کوردی یا صحبت کردن به زبان کوردی نیست. واقعا تا چه اندازه میتوانید با فرهنگ خود، تاریخ خود، سنتهای خود زندگی کنید؟ چقدر میتوانید یک جامعه اخلاقی و سیاسی باشید؟ تا چه حد میتوانید رهایی اجتماعی را بر اساس ارزشهای خود، فرهنگ خود تجربه کنید و سطحی از رهایی اجتماعی را آشکار کنید؟ تا چه حد میتوانید خود را مدیریت کنید و خودمدیریتی خود را ایجاد کنید؟ آیا میتوانید آزادانه، به طور مساوی، عادلانه، دموکراتیک خود را اداره کنید؟ این معیار است. معیار واقعاً این است که فرد بتواند خود را به سطح یک جامعه اخلاقی و سیاسی بر اساس ارزشهای خود، فرهنگ خود، تاریخ خود ارتقا دهد و بتواند خود را مدیریت کند، اراده خودمدیریتی مبتنی بر اخلاق آزاد و جامعه اخلاقی دموکراتیک را آشکار کند. اگر چنین باشد، حاوی معنا خواهد بود.
اکنون در سراسر کوردستان تخریب اکولوژیکی در حال وقوع است. اکوسید بزرگترین نسلکشی فرهنگی، بزرگترین نسلکشی تاریخی است. جغرافیای تاریخی که در آن زندگی میکنیم در حال نابود شدن است. جنگلهایش در حال نابودی است، آبهایش در حال نابودی و مسموم شدن است. تاریخ آن در حال نابودی است، هوای آن در حال آلوده شدن است. آب و هوا در حال تغییر است. جانوران آن در حال از بین رفتن است. پوشش گیاهی طبیعی در حال از بین رفتن است. بسیاری از موجودات زنده در حال انقراض هستند، پوشش گیاهی در حال از بین رفتن است. این بزرگترین تخریب فرهنگی است. این بزرگترین نسلکشی است. رهبری چه میگفتند؟ او میگفت که اساسیترین آگاهی ایدئولوژیک، آگاهی اکولوژیک است. حالا ممکن است بپرسید چه ربطی به زبان دارد؟ ارتباط زیادی با زبان دارد. زبان چیست؟ اساسیترین عنصری است که فرهنگسازی میکند. بدون زبان، شکلگیری فرهنگی بسیار ناقص و معیوب میشود. اما این زبان طبیعت کوردستان هم هست. شما با آن طبیعت با آن زبان صحبت میکنی. آن زبان هویت دارد. آن زبان روح دارد. آن زبان یک ایده دارد. بنابراین مستقل از آن نیست. زبان خود زندگی، فرهنگ، هستی است. اما بر پایهی ارزشهای ذاتیاش. مثلاً در این مورد باید یک مطالعه و مبارزه بسیار جدی انجام شود. برخی از لهجهها در حال از بین رفتن هستند. مثلا کرمانجکی زبان مادری من است. واقعا متاسفم. در حال حاضر، افراد بسیار کمی هستند که به گویش کرمانجکی اصیل صحبت میکنند، فقط افراد بسیار مسن. اکنون کمی در حال توسعه است، گروههای خاصی که روی زبان کار میکنند از آن استفاده میکنند و تا حدودی بدیع است. اما واقعاً به تدریج از بین میرود. این خیلی ناراحتکننده است. ما باید از این دفاع کنیم، به خصوص درسیم، مردم درسیم، همه مردم ما که کرمانجکی صحبت میکنند، در آمد، بینگول، ارزنگان، سیورک. لازم است در همه جا از آن محافظت شود.
از این نظر، این زنان هستند که بیش از هر کسی از آنها انتظار دارم. زنان باید این را رهبری کنند. زن حامل فرهنگ است، زن حامل زبان است. این مادران ما، واقعیت زنان هستند که فرهنگ ما را به این روز رساندند. مهمتر از همه، زنان کورد باید واقعاً از این صیانت بعمل آورند.»