«دفاع از روژاوا دفاع از تمام کوردستان است» -تکمیل شد-
مصطفی کاراسو عضو شورای اجرایی کجک از همه کوردها و محافل دموکراتیک خواست برای دفاع از روژاوا وارد عمل شوند و گفت که دفاع از روژاوا دفاع از تمام کوردستان است.
مصطفی کاراسو عضو شورای اجرایی کجک از همه کوردها و محافل دموکراتیک خواست برای دفاع از روژاوا وارد عمل شوند و گفت که دفاع از روژاوا دفاع از تمام کوردستان است.
مصطفی کاراسو، عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (کجک) در یک برنامه ویژه که از تلویزیون مدیا هابر پخش شد، اظهار داشت که دولت ترکیه در تلاش برای تسلط بر سوریه است و هیئت تحریر الشام و ارتش ملی سوریه را نیروهایی که دشمن آزادی هستند توصیف کرد. کاراسو با اشاره به اینکه همه مردم شمال و شرق سوریه باید با تمام امکانات برای حفظ آزادی خود مبارزه کنند، تاکید کرد که سایر بخشهای کوردستان و محافل دموکراتیک باید از این مبارزه حمایت کنند.
وی با بیان اینکه در گذشته قیامهای ۶ تا ۸ اکتبر نقش مهمی در شکست داعش داشت، گفت: «اکنون دولت ترکیه در تلاش است تا هیئت تحریر الشام را مشروعیت بخشد. در این راستا، همه مردم کورد باید از روژاوا و مقاومت حمایت بزرگی انجام دهند. باید همه جا قیام کنند. مانند مقاومت کوبانی باید مشارکت کنند. باید یک قیام بزرگ در اروپا رخ دهد. مردم دموکراتیک در کشورهای مختلف در سراسر جهان باید بسیج شوند.»
ارزیابیهای مصطفی کاراسو به شرح زیر است:
«سال گذشته کارزار مهمی برای آزادی رهبر آپو راهاندازی شد که همچنان ادامه دارد. در نتیجه، عمر اوجالان در ۲۳ اکتبر با رهبر آپو دیدار کرد.
البته دورهای که این دیدار برگزار شد نیز مصادف بود با دورهای که دولت باغچلی خواستار 'اوجالان به مجلس بیاد و سازمان را منحل کند' شد. اما اساساً چنین دیداری در نتیجه کارآمدی مبارزات آزادی برای رهبر آپو در ترکیه، کوردستان و جهان صورت گرفت. اما رهبر آپو در آن دیدار گفتند: 'انزوا ادامه دارد'. حتی میگفت 'این جا را برای من جهنم کردند، میخواستند به جهنم تبدیل کنند'. رهبر آپو سیاست اعمال شده در مورد وی را نیز بیان کرد.
«آنها به وضوح به رهبر آپو تحمیل میکنند»
اکنون انزوا ادامه دارد. با این حال، این گفتمان که او اجازه خواهد داشت با خانواده خود و اعضای دم پارتی ملاقات کند، دائماً در دستور کار قرار دارد. فراخوان دولت باغچلی در میان بود و میگفت: 'باید فوراً ملاقات کند'.
در واقع قرار بود اجازه دهند با رهبر آپو ملاقات صورت گیرد. هدف از این دیدار نیز مشخص است. آنها آشکارا به رهبر آپو فشار وارد میکنند: 'تو برای منحل شدن سازمانات فراخوان بده'. آنها برای این میخواستند ملاقات کند. فشار را بر رهبر آپو بیشتر میکردند و میگفتند 'ببین ما اجازه میدهیم ملاقات کنی، چرا فراخوان نمیدهی؟' اما در این روند تحولاتی در سوریه صورت گرفت. زمانی که تبهکاران هیئت تحریر الشام و دیگر تبهکاران وابسته به دولت ترکیه به سوریه حمله کردند، زمانی که حلب سقوط کرد و این تبهکاران به پیشروی خود ادامه دادند، دیدار با رهبر آپو را به تعویق انداختند.
آنها با رویکرد اینکه 'مبادا رهبر آپو برای سوریه چیزی بگوید، برای کوردهای سوریه چیزی بگوید؛ این امر سیاستهای دولت ترکیه را ناکام میکند و با سیاستهای دولت ترکیه مغایر است.' این دیدار را برگزار نکردند. هنوز هم آن را به تعویق میاندازند. باغچلی ابتدا گفت، 'فورا اجازه ملاقات داده شود' و بعداً این ارزیابی را انجام داد: 'راه باز است. هر زمانی که خواسته شود اجازه ملاقات داده میشود'.»
«جنگ ویژهای در امرالی در جریان است»
در اینجا شاهد موارد زیر هستیم: انزوای رهبر آپو ادامه دارد. اگر فراخوانی وجود داشته باشد، این بدان معنا نیست که انزوا لغو شده است. آنها چنین برنامههایی را برای تغییر دستور کار و عادیسازی انزوا بر اساس محاسبات سیاستی خود ایجاد میکنند. قطعا نباید گول این موضوع را بخوریم. جنگ ویژه و روانی در امرالی در جریان است. در این راستا، مبارزه برای آزادی رهبر آپو باید ادامه یابد. هیچ کس نباید سست شود.
حساسیتی در مورد رهبر آپو ایجاد شد. در مورد آزادی و مبارزه با انزوا حساسیت ایجاد شد. این به دولت ترکیه فشار آورد و جامعه را بسیج کرد. اکنون که دولت ترکیه این حساسیت را میبیند به هر وسیلهای متوسل میشود تا هم در جهان و هم در جامعه کوردی آن را کمرنگ و سست کند. همه جامعه و نیروهای دموکراتیک باید در مورد این موضوع حساس باشند. انزوا لغو نشده است، جنگ ویژه علیه رهبر آپو ادامه دارد.
«وقتی انزوا ادامه دارد، هر ملاقاتی یک تحمیل و باجخواهی است»
آن ملاقات به انزوا پایان نداد. برعکس، رهبر آپو گفت: 'انزوا ادامه دارد'. همانطور که عرض کردم گفت: 'میخواهند این مکان را برای من به جهنم تبدیل کنند. 'از این حیث، نحوه برخورد آنها با امرالی آشکار است. اکنون اجازه میدهند تا با رهبر آپو دیداری صورت بگیرد؛ میگویند: 'سازمان خود را منحل کن. ' و در مقابل، هیچ گامی، هیچ اقدامی برای هیچ راهحلی انجام نمیدهند، چنین رویکردی اصلا وجود ندارد. در فضایی که چنین رویکردی وجود ندارد، آن ملاقات با رهبر آپو را به تحمیل، باجخواهی و تهدید تبدیل میکنند.
همه مردم باید این را بدانند. مردم کورد و دوستانشان باید بدانند. رویکردی برای انجام این ملاقات وجود دارد، نه برای حل مسئله کورد یا ایجاد زمینه برای بحث، بلکه اجازه انجام ملاقات را داده و آن را به تهدید و باجخواهی تبدیل میکنند. همه باید در مورد این موضوع حساس باشند. انزوا ادامه دارد. مبارزه با این امر باید ادامه یابد، مبارزه برای آزادی رهبر آپو باید ادامه یابد.
«رویکرد راهحلی که آزادی رهبر آپو را تامین نمیکند، جنگ ویژه است»
اگر قرار است رهبر آپو نقش خود را ایفا کند، باید شرایط فراهم شود. باید شرایط سلامتی و آزادی او ایجاد شود. او نیاز دارد در محیطی آزاد و با دیدار با قوا و محافل مختلف نظر خود را بیان کند. آیا چنین رویکرد راهحلی وجود دارد؟ تلاش برای حل چنین مسئله ۱۰۰ ساله یا حتی بیشتر، بدون تضمین آزادی رهبر آپو یا رفع انزوا، البته راهحل نیست. این یک جنگ ویژه است، یک جنگ روانی. از سوی دیگر سیاست راهحلی وجود ندارد. این باید در نظر گرفته شود. مبارزه باید بدون سستی ادامه یابد. سست کردن مبارزه یک موضوع جنگ ویژه است. برخی محافل این را تحمیل میکنند و آن را عادی میکنند. انگار انزوا برداشته شده است. رؤسای مشترک درخواست دادهاند، مهم نیست چه کسی روسای مشترک را میفرستد.
مهم این است که رهبری چه میگوید. کسانی که به آنجا میروند باید رویکرد دولت ترکیه را بدانند. چرا دولت ترکیه به دم پارتی اجازه انجام ملاقات میدهد؟ شخص دیگری را میفرستاد، چرا اجازه ملاقات میدهد؟ آیا برای یافتن راهحل اجازه به چنین ملاقاتی را میدهد؟ یا برای جنگ ویژه؟ آیا او برای تشدید بیشتر جنگ ویژه علیه مردم کورد به آنها اجازه ملاقات میدهد؟ البته باید به این مسائل توجه کنند.
آن ملاقات یک مسئولیت تاریخی است. از آنجایی که این یک مسئولیت تاریخی است، آنها باید به طور دقیق از سیاستها و رویکردهای دولت ترکیه هنگام رفتن برای ملاقات مطلع شوند. سیاست دولت ترکیه چیست، آیا سیاست راهحل وجود دارد، سبک و رویکرد کسانی که سیاست راهحل دارند چگونه است؟ البته آنها با احساس مسئولیت تاریخی در این زمینه نیاز به برگزاری این جلسات دارند.
«یک کانسپت انحلال وجود دارد»
فضایی توسط محافل مختلف ایجاد میشود که گویا از طریق رهبر آپو، از طریق دیدار با رهبر آپو و از طریق دیدار رهبر آپو با دم پارتی، چنین راهحلی وجود خواهد داشت. این را باید دید، اما از طرف دیگر صریح صحبت میکنند. به عبارت دیگر، باغچلی نیز آشکارا صحبت میکند، اردوغان نیز آشکارا صحبت میکند، محمد اوچوم نیز آشکارا صحبت میکند: «این راهحل نیست. این مبارزه با تروریسم است.' آنها میگویند: «در واقع، این یک راهحل نیست، این یک پروژه برای از بین بردن مبارزات آزادی خلق کورد است.' این چیزی است که آنها میگویند. آنها هیچ راهحلی را ذکر نمیکنند. آیا پذیرش حقوق اساسی کوردها وجود دارد، آیا چنین رویکردی وجود دارد؟ آنها حتی در مورد آن بحث نمیکنند. حتی میگویند مسئله کورد وجود ندارد، حل شده است. آیا تحصیل کوردها به زبان مادری آنها پذیرفته شده است؟ آیا خودمدیریتی کوردها پذیرفته شده است؟ آیا این موجودیت با زبان و هویت و فرهنگش در قانون اساسی پذیرفته شده است؟ چنین چیزی وجود ندارد. باغچلی میگوید: 'کوردها جان ما هستند'؛ اما کوردی که نه حق، نه تحصیل و نه ارادهای داشته باشد. قبلا در واقع قبول نمیکردند، میگفتند آنها 'ترک هستند'. در واقع، هنوز هم افکارش همین است.
از این نظر، ما واقعاً باید به این جنگ ویژه توجه کنیم. در میان برخی از کوردها و برخی محافل در این زمینه تصورات نادرستی وجود دارد. اینکه 'ممکن است فشار، ظلم وجود داشته باشد، ممکن است افراد دستگیر شوند، هر اتفاقی ممکن است بیفتد، اما این روند ادامه دارد.' چنین چیزی وجود ندارد. از این حیث، در شرایطی که این همه فشار، قیم، انواع فشارها بر کوردها و انواع حملات علیه روژاوا وجود دارد، آیا میتوان گفت: 'این اتفاقات میافتد، به آنها توجه نکنید؟' چنین رویکردی فریب خود و فریب کوردها است. این زبان آکپ است. این زبان سازمان اطلاعاتی ترکیه (میت) است. این زبان میت و آکپ است تا با آن حواس کوردها را پرت کنند. همه باید از این امر اجتناب کنند. کسی که اینطور فکر میکند با کوردها نیست. او طرفدار حل مسئله کورد نیست.
یک کانسپت وجود دارد؛ کانسپت انحلال. زبان و سبک کانسپت انحلال اینگونه است. یعنی میگویند هر نوع فشار و ظلم و دستگیری را اعمال میکنیم اما باز هم کاری انجام میدهیم. 'ما کاری انجام میدهیم' به چه معناست؟ 'ترکیه عاری از ترور.' در فرهنگ لغات و درک ترکیه، ترکیهای بدون تروریسم به معنای ترکیهای است که مردم کورد در آن مبارزه برای آزادی ندارند و تحت ظلم هستند. باید اینطور فهمید و درک کرد. وگرنه رهبر آپو و جنبش ما همیشه میگفتند این مسئله با جنگ حل نمیشود، بیایید از راههای سیاسی دموکراتیک حلش کنیم. معقولترین رویکرد را نشان داد. هم جنبش ما و هم رهبری هنوز در موقعیتی هستند که معقولترین رویکرد را نشان میدهند.
«متوقف شدن اسلحه یک راهحل سیاسی در یک محیط غیر درگیری نیست»
اما رویکرد دولت ترکیه حتی معقولترین رویکرد را هم نمیپذیرد. وجود و اراده کوردها را نمیپذیرد. هویتش را نمیپذیرد، تحصیلش را به زبان مادری، خودمدیریتیاش را نمیپذیرد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ترکیه بدون تروریسم بوجود خواهد آمد. این بدان معنا نیست که اسلحهها ساکت میشوند و جنگ پایان مییابد. یک رویکرد دموکراتیک، یک راهحل دموکراتیک وجود دارد. در این زمینه، متوقف کردن اسلحهها یک راهحل سیاسی در یک محیط غیر درگیری نیست. اینگونه نباید مسئله دید. در این راستا همه باید رویکرد خود را به درستی ارائه کنند. آنها با گفتن این جمله که 'ما با کوردها برادریم' میخواهند کوردها را فریب دهند. برخی از کوردها نیز مایل به انجام این کار هستند. همه دقت کنند. گول بازیها، سیاستها و گفتمانهای آکپ و میت را نخورند.
این ایده که فشارها و هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد، اما هنوز یک راهحل میتواند موثر باشد، خطرناک است. هر کوردی باید در برابر کسانی که این درک را دارند موضع بگیرد. این درک، اجازه دهید دوباره بگویم، دیدگاه دولت عمیق، آکپ و میت است. این نظر ترولهاست. این باید کنار گذاشته شود. در حال حاضر فشار بر رهبری وجود دارد. چیزهای مختلفی گفته میشود. 'نمیدانم، رهبری این را میگفت، اما سازمان این کار را نمیکرد'، 'نمیدانم، رهبری میگفت اما دم پارتی این کار را نمیکرد'. رهبری چه خواهد گفت؟ معلوم است که رهبری چه خواهد گفت؛ به رسمیت شناختن هویت و هستی کوردها.
او رهبر این خلق است. چه کسی به این نه خواهد گفت؟ آیا او میگوید دم پارتی وجود ندارد؟ آیا او میگوید پکک وجود ندارد؟ آیا او میگوید که باید یک دولت باشد؟ آیا پکک یا دم پارتی چنین رویکردی دارند؟ بنابراین، هیچ کس نباید به چنین چیزهایی گوش دهد.
«رهبری مذاکرهکننده اصلی ماست»
ما همیشه گفتهایم که رهبری مذاکرهکننده ماست. اما با مذاکرهکننده اصلی نیز باید به درستی برخورد شود. باید به طور جدی با آن برخورد کرد. جنبش ما، رهبری، سیاست دموکراتیک کوردستان بستری برای بازی کردن نیست. ما تجربه بزرگ، قرنها تجربه، آگاهی سیاسی بزرگ داریم و در موقعیتی هستیم که بدانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. همانطور که دفعه قبل گفتم، ما در موقعیتی هستیم که بتوانیم آنچه در ذهن اردوغان است بخوانیم. ما در موقعیتی هستیم که میتوانیم آنچه را که در ذهن باغچلی و آن دولت عمیق وجود دارد، بخوانیم.
سیاست اجرای شهرداریها با قیم ادامه دارد. مدت زیادی است که سیاست قیم را اجرا میکنند، سه دوره آن را ادامه دادهاند. این بار یک وضعیت باجخواهی وجود دارد. با سخنرانی دولت باغچلی کانسپت جدیدی مشخص شد، اما این در واقع کانسپتی بود که اردوغان تعیین کرد. اکنون این قیمها به عنوان بخشی از این کانسپت عملی میشوند. او به دم پارتی میگوید: 'اگر این کار را انجام ندهید، اگر سازش نکنید، اگر حزب ترکیه نمیشوید، اینگونه با شما برخورد میکنیم'، اعضای دم پارتی نیز این را گفتند؛ دم پارتی، حزب واقعی ترکیه است. مهپ حزب ترکیهای نیست. مهپ فقط حزب ترکهاست نه حزب کوردها و نه حزب باورداشتهای مختلف. آکپ هم همینطور. اگر یک حزب ترکیهای در ترکیه وجود دارد، آن احزاب برخاسته از سنت هدپ هستند؛ این واضح است.
وقتی اردوغان و باغچلی میگویند حزب ترکیهای، به معنای حزبی است که سیاستهای دولت ترکیه را میپذیرد. به عبارت دیگر، یک زبان، یک فرهنگ، یک پرچم، یک وطن، یک دولت. وقتی میگویند دولت واحد، منظورشان یک دولت مرکزی است، دولتی که در آن هیچ دموکراسی محلی وجود ندارد. این چیزی است که آنها از حزب ترکیهای میفهمند. سخنان وزیر دادگستری این است که 'حزب معقول' است. بنابراین او با آکپ مبارزه نخواهد کرد. در ترکیه دموکراسی وجود ندارد. از آنجایی که دموکراسی وجود ندارد، کوردها هیچ حقوقی ندارند، علویها حقوقی ندارند و سایر جوامع اتنیکی و باورداشتی هیچ حقوقی ندارند. به زعم آنها نباید با آنها مبارزه کنید. این معقولبودن است، شما باید سازش کنید. اگر سازش کنید، شما حزب خوب این نظام خواهید بود.
«قیمها به عنوان تهدید و برای باجگیری استفاده میشوند»
حال از این لحاظ باید قیم را بعنوان تهدید و باجخواهی دید. آنها یا منصوب خواهند کرد و یا دم پارتی را وادار به پذیرش این کانسپت خواهند کرد. همانطور که میگویند 'شما حزب ترکیهای خواهید بود.' وقتی میگویند باید حزب ترکیهای باشید، در واقع به این معناست که از مبارزه دست بکشید، از مبارزه برای آزادی دست بکشید. آنها میگویند 'شما باید همانطور که دولت میگوید و به آن نگاه میکند به مبارزات آزادی خلق کورد نگاه کنید.' بدیهی است در این زمینه سیاست قیم ادامه خواهد داشت. جامعه باید با این موضوع مبارزه کند. نیروهای دموکراسی نیز باید مبارزه کنند. تعیین قیمها به معنای دموکراسیستیزی است. قیم یعنی نادیده گرفتن اراده مردم. همه نیروهای دموکراتیک باید با این امر مخالفت کنند.
از این نظر خط صحیح، خطمشی مردم وان است. مردم درسیم نیز موضع بسیار مهمی داشتند. قبول نکردند. مردم درسیم آشکارا نشان دادند که قیم را قبول ندارند. در الح، مردین و خلفتی هم همینطور بود. اما موضع وان بسیار مهم بود. این نیاز به ادامه دارد. این یک مبارزه است. مبارزه با قیم بخشی از مبارزات مردم کورد برای آزادی است. این بخشی از مبارزه برای خودمدیریتی، بخشی از مبارزه برای آزادی، بخشی از دموکراسی محلی است. وگرنه فقط مسئله یک محله، یک شهرداری نیست که شهردار باشد یا نباشد. پس چیزی فراتر از این است. در واقع، این عرصهای است که مبارزه چند صد ساله در آن تحقق مییابد.
«مردم نباید بگویند که قیم منصوب شدهاند، ما چه باید بکنیم؟»
از این حیث، اگر مردم کورد یک قرن است که مبارزه میکنند و از ارزشهای خود دفاع میکنند، مبارزه با قیم نیز باید به همین ترتیب انجام شود. همه کوردها، همه باید با دیدن اینکه قیم دشمن کوردهاست، بخشی از هجمه صدساله است و بخشی از حمله رد و نادیده گرفتن اراده کوردها است، موضعگیری کنند. برای درک اینکه کانسپت ارائه شده توسط دولت باغچلی چیست، به سیاست قیم نگاه کنید. تنها یک جنبه از آن کانسپت وجود دارد؛ سیاست قیم. اینکه سیاست قیم چگونه و با چه مفهومی اجرا میشود؛ خودِ کانسپت است. در این راستا باید مبارزه را افزایش داد. مخالفت با هیچ رویه ضد دموکراتیک، هیچ عمل غیرقانونی یا نقض حقوق بشر نیست، مخالف آن نیست. مبارزه با قیم را باید مبارزه برای آزادی کل مردم کورد دانست. باید به این صورت مورد مداقه قرار داد.
ممکن است قیم تعیین شده باشد. مردم باید از شهرداریها حمایت کنند و مدیریت خود را ایجاد کنند. باید رویکرد مدیریتی خود را حفظ کند. نباید گفت 'قیم تعیین شدهاند، چه کنیم؟' اجازه دهید مجدداً بیان کنم: در این مرحله، مبارزه مردم کورد برای آزادی در مبارزه با قیم تجسم یافته است. باید در برابر این رویه اقدام شود. حمله قیم حمله به زبان، هویت، فرهنگ و همه چیز است. یعنی نادیده گرفتن اراده. نادیده گرفتن زبان به معنای نادیده گرفتن هویت است. در اینجا او یک کورد معقول ایجاد خواهد کرد. میگویند؛ 'از زبان خود محافظت نکنید، از فرهنگ خود محافظت نکنید، برای آزادی مردم کورد مبارزه نکنید؛ آنوقت میتوانید شهردار هم شوید، نماینده پارلمان هم شوید؛ نماینده آمد، مردین، وان شوید'. میگویند؛ 'برای مردم کورد مبارزه نکنید، شهرداری نباشید که از حقوق مردم کورد دفاع میکند.'
در این راستا، مبارزه با قیم باید بسیار جدی گرفته شود؛ مبارزه کنونی ناکافی است. در ابتدا تا حدودی مبارزه صورت گرفت، اما کافی نبود. باید مستمر باشد. این مبارزه آزادی خلق کورد است. البته مبارزه با قیم و مبارزه برای آزادی رهبری، مبارزه برای حفاظت از روژاوا و مبارزه با این ظلمها باید بصورت درهم تنیده انجام شود.
جنگ در مناطق حفاظتی مدیا
این جنگ ۴ سال است که ادامه دارد. در ۹ فوریه حملهای به گاره صورت گرفت. از آن زمان، دولت تمام نیرو و نیروی ارتش خود را جمع کرده و علیه گریلاها به جنگ پرداخت. گفتند 'امسال کار را تمام میکنیم، بهار کار را تمام میکنیم' بهار امسال و ۴ سال دیگر هم گذشت. اکنون کار به اینجا رسیده است. این نشان میدهد که نیروی گریلا در چه نوع مقاومتی است، در چه نوع مبارزهای است. آنها به بنبست رسیدهاند. البته وارد جاهایی شدند، با حمایت حزب دمکرات کوردستان وارد شدند. آنها بدون حمایت حزب دمکرات کوردستان نمیتوانستند حتی یک گام بردارند. هلیبورن میکردند، اما فرار میکردند. زیرا در سالهای گذشته بارها وارد مناطق حفاظتی مدیا شدهاند و بارها فرار کردهاند.
در واقع بدون حمایت حزب دمکرات کوردستان به سرنوشت مشابهی دچار خواهند شد. اما از آنجایی که حزب دمکرات کوردستان قدرتی است که آنجا را میشناسد و بر آن مسلط است، همه نوع حمایت از دولت ترکیه ارائه میکند. اخیراً صدها سرباز را با پشتیبانی هلیکوپترها و پهپادها به باشور آورد. او این سربازان را کجا مستقر خواهد کرد؟ در آمدیه و دِرَلوک مستقر می کند. به این کار میگویند قفل. استقرار نیروها در مناطق حزب دمکرات کوردستان از جمله آمدیه، درلوک و شِلادزه. در حال حاضر حزب دمکرات کوردستان انواع پشتیبانی را به آنها ارائه میدهد. وزیر دفاع ملی اکنون هیجانزده و مشتاق است. او برای اینکه نشان دهد چگونه جنگیدند، در مجلس گفت: 'قفل را بستیم'. اگر قرار بود چنین اتفاقی بیفتد و اگر واقعاً به آن اعتقاد داشت، آیا اردوغان آن را به کسی واگذار میکرد؟ بلند میشد و یکی دو ساعتی تبلیغ میکرد که چطور قفل را بستهاند. این چیزها برای اردوغان بسیار مهم است.
«جنگ ادامه خواهد داشت»
مبارزه ادامه دارد. جنگ ادامه دارد، ادامه خواهد داشت. در واقع، آنها سعی داشتند حمله به روژوا را با این جمله توجیه کنند: 'ما در آنجا کار را تکمیل کردیم. ما در آنجا نتیجه گرفتیم، حالا به روژاوا میرویم.' این را خودشان گفتند. البته اکنون جنگ در خاورمیانه گستردهتر میشود. این در واقع نشان میدهد که جنگ در آن منطقه نیز گسترده خواهد شد.
گریلا همچنین جنگ علیه ارتش ترکیه را در آن منطقه گسترش خواهد داد. همانطور که ارتش ترکیه جنگ را گسترش میدهد، سربازان جدید را وارد میکند و بیشتر در باتلاق فرو میرود. آنها اینطور فکر میکنند؛دولت ترکیه میآید، وارد میشود، در اینجا در آسایش مستقر میشود و گریلا در برابر آنها سکوت خواهد کرد. اما گریلا در همه جا به ضربه زدن به آنها ادامه خواهد داد. چیزی به نام مستقر شدن در باشور یا مناطق حفاظتی مدیا به این راحتی وجود ندارد. گریلا یک نیروی فداکار است. سابقهای ۵۰ ساله دارد. او در سختترین شرایط جنگیده است. او جنگ خود را در همه جا در باکور، از دریای سیاه گرفته تا دریای مدیترانه، جایی که ارتش ترکیه بر آن مسلط بود، ادامه داد. این جنگ عمیقتر و گستردهتر خواهد شد.
مرکز جنگ جهانی سوم خاورمیانه است
جنگ جهانی سوم ادامه دارد. مرکز جنگ جهانی سوم خاورمیانه است. به ویژه در سال گذشته، جنگ در خاورمیانه پس از حمله حماس به اسرائیل، قتلعام ۱۲۰۰ نفر، عمدتا غیرنظامی، و گروگانگیری نزدیک به ۲۰۰ نفر، گستردهتر شده است.
در طول جنگ جهانی اول، یهودیان اسرائیلی طرح اسکان در فلسطین را به اجرا گذاشتند. آنها قدم به قدم در فلسطین مستقر شدند. دولت اسرائیل در جنگ جهانی دوم تأسیس شد. اکنون، در جنگ جهانی سوم، جنگ برای تضمین کامل امنیت کشور اسرائیل در جریان است. جوهر جنگی که در حال حاضر در خاورمیانه به راه افتاده، جنگ برای تامین امنیت اسرائیل است. این جنگی است برای برداشتن همه موانع بر سر راه امنیت اسرائیل. باید اینطور دید. البته در این زمینه، آمریکا، ناتو و اروپا از این جنگ برای امنیت اسرائیل حمایت کامل کردند. این یک جنگ جهانی است. همه قدرتهای جهانی از اسرائیل حمایت کردند.
این به چه معناست؟ همه قدرتهای جهانی از طراحی خاورمیانه بر اساس امنیت اسرائیل حمایت کردند. البته این مهم است: اسرائیل در این سرزمینها وجود دارد، یهودیان وجود دارند، آنها در طول تاریخ وجود داشتهاند. آنها سه بار تبعید شدند و بالاخره دولت شدند. اکنون باید وجود یهودیان و اسرائیل را پذیرفت. همانطور که رویکرد انکار یا پذیرش موجودیت اسرائیل و عدم نابودی یا نابودی آن صحیح نیست، سیاستهای توسعه اسرائیل نیز صحیح نیست.
با این دو سیاست در خاورمیانه به هیچ کجا نمیتوان رسید. از این نظر وجود اسرائیل باید به رسمیت شناخته خواهد شد، اما اسرائیل نیز باید سیاست توسعه خود را کنار بگذارد. آنها باید با درک ملت دموکراتیک زندگی در کنار هم را یاد بگیرند.
«سوریه چگونه سقوط کرد؟»
اکنون سوریه چگونه سقوط کرد؟ البته رفیق عباس هم یک یا دو ماه پیش تکرار کرد که ایران سیاست اشتباهی را دنبال میکند. چرا ایران حزبالله را علیه اسرائیل به حمله واداشت؟ رفیق عباس گفت که باید جلویش را میگرفت. این بدان معناست که ایران نیز تحت تاثیر دولت ترکیه قرار گرفت. هر روز میگفتند؛ 'چرا ایران به اسرائیل حمله نمیکند؟ چرا حزبالله حمله نمیکند؟ چرا او با غزه همبستگی نمیکند؟ چرا او این کار را نمیکند؟ آن کار را نمیکند؟' به نظر میرسد آنها (حزبالله) نیز تحت تأثیر این سخنان به اسرائیل حمله کردند. و بالاخره پشت سرش (این قضیه) اروپاست، پشت سرش آمریکاست. بنابراین همه دولتها هستند. یک جنگ جهانی. بلوکی که این جنگ جهانی را به راه انداخت، به خاطر امنیت اسرائیل، به تمام نیروهایی که امنیت اسرائیل را تهدید میکردند، حمله کرد. به شکستهایی منجر شد؛ حزبالله درهم شکست. شاید جان سالم به در برد، اما ضربه بزرگی خورد. این حزبالله، ایران و روسیه بودند که تقریباً سوریه را سرپا نگه داشتند. آنها هم ضربه بزرگی خوردند. از این نظر البته حمله HTŞ هم در واقع زمینه را برای تضعیف این نیروها توسط اسرائیل در سوریه فراهم کرد. روشن است که آنها هنوز سوریه را کشوری نمیدانستند که امنیت اسرائیل را بپذیرد.
در واقع، سوریه به آرامی تلاش میکرد تا با این موضوع همراه شود. او در تلاش بود تا از وضعیت ضد اسرائیلی خارج شود. اما البته آنها میخواستند سوریه به طور کامل در سیاستهای آنها گنجانده شود. وقتی این کار انجام نشد، حزبالله ضعیف شد و ایران هم ضعیف شد. اسرائیل در حال حاضر تمام اهداف در داخل سوریه را هدف قرار داده است و در زمینی که آنها نرم کردند، در زمینی که اسرائیل آن را تضعیف کرد، دولت ترکیه تبهکاران HTŞ و SMO را به میدان راند. این روند ورود HTŞ به سوریه و ورود SMO به سوریه در واقع با سیاستهای حمله اسرائیل در منطقه مرتبط است. دولت ترکیه تا این حد با اسرائیل به اصطلاح ضدیت میکند، این کار را میکند و آن کار را میکند، هنوز هم میگوید اسرائیل این و آن است؛ اما آنها میخواهند بر سوریه که در نتیجه حملات اسرائیل ضعیف شده است، تسلط پیدا کنند. بنابراین با اسرائیل ارتباط دارند. شاید هم آنها به طور مشترک برنامهریزی کردند، ما نمیدانیم، اما مسلم است که حملهای به سوریه انجام شده است، جایی که اسرائیل نیروهای پشت سر آن (سوریه) را تضعیف کرده بود.
«این دولت ترکیه است که هم SMO و هم HTŞ را مدیریت و هدایت میکند»
همانطور که دولت ترکیه از داعش حمایت میکند، اکنون از HTŞ و SMO پشتیبانی میکند. به هر حال همه آنها هنوز جهادی هستند. آنها چنین رویکرد معتدل و دموکراتیکی ندارند. سعی میکنند برخی از آنها را اینگونه معرفی کنند، اما چنین چیزی وجود ندارد. از نظر ایدئولوژیک، آنها کاملا مشتقات داعش هستند. در واقع، HTŞ توسعه القاعده است. اگر یادتان باشد فرمانده داعش در ادلب مورد اصابت قرار گرفت. اگر در ادلب ضربه خورد، یعنی در میان HTŞ بوده است. او همچنین با دولت ترکیه در ارتباط بوده است. باید اینطور دید.
البته این موضوع روی کوردها هم تاثیر گذاشت. توازن در خاورمیانه را نیز تحت تأثیر قرار داد. البته سوریه در حال حاضر در شرایط بسیار سختی قرار دارد. آیا دولت سوریه سرپا خواهد ماند؟ آیا از خود محافظت خواهد کرد؟ هنوز مشخص نیست. سوریه محکوم به HTŞ خواهد بود. HTŞ هم داعش است، جهادی است. من حدس میزنم اینها نیروهایی نیستند که امنیت اسرائیل را تضمین کنند. اگر رژیم سوریه بر اساس تضمین امنیت اسرائیل اینگونه هدایت شود و رژیم در حال فروپاشی باشد، احتمالا HTŞ امنیت اسرائیل را تضمین نخواهد کرد. اگر بحث حفظ اعتماد و امنیت اسرائیل باشد، ایدئولوژی و رویکرد دولت اسد در سوریه ممکن است مناسبتر باشد. او میتوانست با اسرائیل یا غرب به سازش برسد. حالا معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد.
در واقع در شهبا یک محاصره انجام دادند. طبق اطلاعاتی که ما در آنجا دریافت کردیم، آنها در واقع میتوانستند مقاومت کنند. بنابراین، آنها تدارکاتی داشتند. با این حال، از آنجایی که بسیار شدید محاصره شده بود و تعادلات سیاسی تغییر کرد، اداره خودمدیریتی روژاوا بر اساس توافق خاصی عقبنشینی کرد. ما فکر میکنیم نیروهای ائتلاف نیز در میان آنها بودند. اما در شیخمقصود مقاومت میکنند. کسانی که در شهبا بودند مهاجر بودند. آنها در آنجا در چادر زندگی میکردند، اما کسانی که در شیخ مقصود هستند کوردهایی هستند که آنجا مکان، محل زندگی، خانه، همه چیز دارند و سالهاست که بخشی از حلب هستند. الان تصمیم گرفتهاند و میگویند ما تا آخر مقاومت میکنیم. میگویند ما تا زمانی که دموکراسی محلی ما، هستی ما، نظام زندگی ما، نظام سیاسی ما، یعنی نظامی که ایجاد کردهایم، پذیرفته نشود مقاومت میکنیم. آنها احتمالاً رویکرد سیاسی و سبک زندگی HTŞ و SMO را نخواهند پذیرفت. آنها تا آخر مقاومت میکنند؛ اما نظام سیاسیشان، نظام زندگیشان، ذهنیتشان را قبول نخواهند کرد. میشنویم که در واقع چنین تصمیمی گرفتهاند.
حمله در سوریه احتمالاً موازنهها را در خاورمیانه تغییر خواهد داد. به نظر میرسد ترکیه سعی خواهد کرد از این موضوع بهرهمند شود. در واقع، این دولت ترکیه است که SMO و HTŞ را مدیریت و هدایت میکند. دولت ترکیه در این مورد مذاکره خواهد کرد. اما این هم وجود دارد: این سیاستهای دولت ترکیه، حمایت آن از HTŞ، SMO، جهادیها، و اگر این حقیقت به وضوح آشکار شود، ممکن است برای ترکیه دردسر ایجاد کند. HTŞ همچنین ممکن است تبدیل به الاغی شود که به یک میدان مین رانده شده است.
«دولت ترکیه پشت چنین تحولاتی است»
نه تنها گامهای زیادی برای امنیت اسرائیل برداشته میشود، بلکه جنگ خواهد شد، و دولت ترکیه نیز آنقدر ضد اسرائیلی خواهد بود و نیروهای ضد اسرائیلی در سوریه مسلط خواهند شد. این که چقدر طول بکشد جای سوال دارد. نیروهای کورد در واقع تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتهاند. آنها تحت حمله شدید قرار دارند اما مقاومت خواهند کرد. در پس چنین حملات و چنین تحولات دردناکی در سوریه، دولت ترکیه، آکپ و اردوغان قرار دارند. اردوغان جنگ داخلی سوریه را تحریک کرد تا این حد توسعه یابد، اردوغان این کار را کرد. زیرا او فکر میکرد که دولت سوریه باید هر چه زودتر نابود شود تا کوردها از آن سود نبرند. تمام هدف از توسعه جنگ داخلی در سوریه، مبارزه با رژیم و سازماندهی تبهکاران و جلوگیری از دستیابی کوردها به حقوقشان است.
در این راستا آکپ نیز پشت این حملات است. آنها در واقع به وضوح میگویند، همه تلویزیونها را روشن کنید و گوش دهید. همه آنها گفتند: 'پید و قسد چه میکنند؟ پید و قسد در حال گسترش درمنطقه هستند.' آنها میگویند: 'این یک خطر برای ترکیه است.' همیشه در این راستا ارزیابی میکنند. رابطه آنها با SMO و HTŞ به همین دلیل است: برای از بین بردن دستاوردهای کوردها.
اکنون آنها سعی خواهند کرد SMO و HTŞ را علیه اداره خودمدیریتی تحت فشار قرار دهند. در این راستا، از آنجایی که اساس سیاستهای دولت ترکیه خصومت با کوردها و اساس سیاست سوریه آن خصومت با کوردها است، میتواند بر اساس دشمنی با کوردها با همه موافق باشد. امروز میتواند در ازای نابودی کوردها با هرکسی که دشمنش است صلح کند. چنین دولتی است. دولت ترکیه نگرانیهایی مانند مردم سوریه، این سازمان، این جامعه را ندارد. تنها نگرانی او این است که کوردها نباید در روژاوا و شمال و شرق سوریه نفوذ داشته باشند. این وضعیت را باید اینطور دید.
«دولت ترکیه میخواهد اداره خودمدیریتی را از بین ببرد»
در این زمینه، کوردها باید بر این اساس موضع بگیرند. دولت ترکیه از این سیاست دست نخواهد کشید. او این حملات را به سمت اداره خودمدیریتی هدایت خواهد کرد. از این پس دولت ترکیه روژاوا را در تمامی مذاکرات درباره سوریه روی میز قرار خواهد داد. آنها قرار بود در آستانه در دوحه جلسهای داشته باشند، جلسهای را در اینجا و آنجا داشته باشند.
در تمام این موارد، اولین دستور کار دولت ترکیه روژاوا است. در واقع بیانیه میدهند؛ میگوید: 'ما طرفدار تجزیه سوریه نیستیم، ما از وحدت سوریه دفاع میکنیم، ما وحدت آن را حفظ میکنیم.' وقتی همه اینها را میگوییم، منظورمان این نیست که SMO است، سوریه را تجزیه میکند، این کار را میکند و در سوریه چنین میکند. تماماً به کوردها اشاره دارد. کسب حقوق کوردها جداییطلبی محسوب میشود. همانطور که پذیرش وجود کوردها در ترکیه به عنوان تجزیهطلبی تلقی میشود در اینجا نیز همین است. این موضوع در سوریه نیز دیده میشود. در این راستا همه باید بدانند که این موضوع همواره محور سیاستهای سوریه و ترکیه بوده است. بر این اساس باید به آن نزدیک شد.
مردم کورد در سوریه و روژاوا با سالها تجربه میدانند که دولت ترکیه میخواهد اداره خودمدیریتی در سوریه را از بین ببرد. نسبت به این موضوع آگاهی عمیقی وجود دارد. زیرا در عفرین، سرکانی و گریسپی اشغال وجود دارد. حملات دائمی وجود دارد. حملات هرگز متوقف نشدند، کشتارها هرگز متوقف نشدند. حملاتی به شهبا وجود دارد. شمال و شرق سوریه و روژاوا هر روز هدف قرار میگیرند. منبج هدف قرار گرفته است. از این نظر، مردم کورد نسبت به سیاستهای دولت ترکیه آگاه هستند. میدانند که باید در این زمینه آماده باشند. ما حتی فکر میکنیم که آنها به این آگاهی رسیدهاند: آنها نمیتوانند بدون مقاومت و مبارزه با دولت ترکیه از خودمدیریتی و آزادی خود محافظت کنند. آنها نمیتوانند خودمدیریتی خود را حفظ کنند. راه انجام این کار مقاومت در برابر دولت ترکیه و تبهکارانش است. در این راستا، ما فکر میکنیم که با علم به این واقعیت، سالها مقدمات انجام شده است.
«مردم کورد اراده مقاومت دارند»
زیرا همیشه در تلویزیون پخش میشد، گفته میشد 'مقاومت میکنیم.' آنها تنها هدف خود را دفاع از شمال و شرق سوریه در برابر حملات عنوان کردند. در این زمینه اگرچه ممکن است مقدمات کامل نباشند، ممکن است کاستیهایی وجود داشته باشد، اما فکر میکنیم سیستم آمادهسازی مهمی وجود دارد. ما فکر میکنیم که مردم کورد اراده برای مقاومت را دارند. اعلام بسیج عمومی هم کردند. در این راستا اگر مصمم و با اراده باشند، مردم کورد قدرت مبارزه را دارند. مردم کورد دیگر آن مردم قدیمی نیست، فدائی دارند. آنها در مبارزه با داعش بیش از ۱۰ هزار شهید و ۱۰ هزار مجروح دارند. از این جنبه، یک جامعه رو به رشد در داخل جنگ وجود دارد. آنها مدت زیادی است که در میان جنگ زندگی میکنند. از این نظر آنها در موقعیتی هستند که میتوانند این جنگ را نیز به راه بیندازند. ما به این اعتقاد داریم. مردم قطعا مبارزه و مقاومت خواهند کرد. ما فکر میکنیم مدیریت و کارکنان آنجا این اراده را دارند.
«گروههایی مانند HTŞ و SNA نسبت به خط آزادی خصومت دارند»
از سوی دیگر، گروههایی مانند هیئت تحریر الشام و ارتش ملی سوریه، دولت ترکیه نیز در اینجا با نظام دشمنی دارند، با خط آزادی دشمنی وجود دارد، دشمنی با خط دموکراسی وجود دارد. زیرا آزادی و دموکراسی را دشمن خود میدانند. آنها میدانند که در جایی که آزادی و دموکراسی وجود دارد نمیتوانند سرپا بمانند. همانطور که دولت ترکیه از دموکراسی میترسد، از آزادی میترسد و با دموکراسی و آزادی دشمنی دارد،HT S و SNA هر دو دشمن دموکراسی و آزادی هستند. آنها (مردم) این را میدانند. در این راستا، البته آنها طعم آزادی را چشیدند تا از دموکراسی و آزادی خود در شمال و شرق سوریه محافظت کنند. طعم دموکراسی را چشیدند. زندگی آزاد و دموکراتیک بوجود آمده است. آنها با تمام امکانات خود تا آخرین نفس برای محافظت از این امر مبارزه خواهند کرد. ما معتقدیم و برایشان آرزوی موفقیت در مبارزه در این زمینه داریم.
روژاوا کوچکترین بخش کوردستان است که از نظر جمعیت و جغرافیا نسبت به سایر نقاط کوچکتر است. اما این بخش کوچک از مبارزات سایر نقاط کوردستان حمایت کرد. به عبارت دیگر، روژاوا چنین رویکردی در قبال سیاست یکپارچگی کوردستان دارد.
«شکست داعش با تظاهراتهای کوبانی قطعی شد»
مردمی وجود دارد که هم از مبارزه در باشور کوردستان حمایت میکنند، هم از مبارزه در باکور و هم از مبارزات روژهلات. در اقصی نقاط کوردستان شهید دارد. از این نظر، حمایت از روژاوا لازمه چنین مسئولیت تاریخی است. باید چنین مسئولیتی در قبال روژاوا وجود داشته باشد. از طرفی همه بخشها باید روژاوا را تنها نگذارند و از آن حمایت کنند. در غیر این صورت، دولت ترکیه یا سایر قدرتها به عنوان حلقه ضعیف به آن حمله خواهند کرد. در این راستا تمام بخشها از مقاومت کوبانی و بعدها در مبارزه با داعش حمایت کرد. مدام مردم از باکور به سوی کوبانی رفتند. آنها هر روز در پرسوس حمایت معنوی کردند و به مبارزه پیوستند. همه دنیا از آن حمایت کردند. باز هم با تظاهرات کوبانی در ۶-۷-۸ اکتبر، آنها در واقع شکست داعش را قطعی کردند.
تظاهرات آنها در ۶-۷-۸ اکتبر نقش بزرگی در شکست داعش داشت. انگیزه بزرگی در مقاومت ایجاد کرد. سپس داعش به سوی زوال رفت. صدها تن از جوانان باشور به سرعت به سوی کوبانی شتافتند، به روژاوا شتافتند و مقاومت بزرگی از خود نشان دادند. نیروهای سیاسی در باشور از مقاومت روژاوا حمایت کردند. مردم ما در سراسر جهان حمایت کردند. در این راستا باید در این روند نیز این حمایت صورت گیرد. خطر کمتر از داعش نیست. به اندازه داعش خطرناک است، حتی خطرناکتر از داعش. داعش به نوعی افشا شد. اکنون دولت ترکیه در تلاش است تا HTS را مشروعیت بخشد. در این راستا، همه مردم کورد باید از روژاوا و مقاومت حمایت کنند. باید همه جا قیام کنند. مانند مقاومت کوبانی باید مشارکت کند. باید یک قیام بزرگ در اروپا رخ دهد. خلقهای دموکراتیک در کشورهای مختلف در سراسر جهان باید بسیج شوند.
دولت ترکیه، تبهکاران SNA و HTS در حال برنامهریزی برای حمله به روژاوا هستند، آنها برای این کار برنامهریزی میکنند. از این نظر، باید از مقاومت روژاوا و از روژاوا دفاع شود. خیلی مهم است.
این دفاع دفاع از تمام کوردستان است. این دفاع از باکور، دفاع از باشور است. دفاع از روژهلات است. در این زمینه نباید رویکرد معمولی داشت.
«کسی که به اداره خودمدیریتی حمله کند باید همه کوردها را در برابر خود بیابد»
اکنون باشور کمی نظارهگر میشود، این صحیح نیست. نیاز به حمایت آشکار از روژاوا وجود دارد. باید موضع روشنی در برابر دولت ترکیه و تبهکارانش اتخاذ کرد. لازم به ذکر است که هرکس به اداره خودمدیریتی حمله کند، باید همه کوردها را در برابر خود بیابد. زیرا خطر شاید از داعش بیشتر باشد. این را باید دید، از این جنبه این جنگ تشدید میشود، جنگ بزرگی خواهد بود. ما آن را این گونه میبینیم. زیرا حمله با مقاومت شدید روبرو خواهد شد. در جایی که چنین جنگ و مقاومت شدیدی ادامه دارد، کوردها نیز باید شبانهروز به پا خیزند. آنها هرگز نباید متوقف شوند، آنها نباید هیچ مانعی را بشناسند. مقاومت کوبانی ۶-۷-۸ اکتبر تجربه شد و نمونه است. مقاومت پرسوس یک نمونه است. با در نظر گرفتن این نمونهها، حساسیت در تمام بخشهای کوردستان باید افزایش یابد.
تونی بلر، نخستوزیر سابق بریتانیا، زمانی اظهار داشت: 'ما در سرتاسر جهان سیاست اخلاقی را دنبال میکنیم. ما تا حدودی به اصول خود پایبند هستیم. اما وقتی نوبت به خاورمیانه میرسد، نمیتوانیم خیلی از آنها دفاع کنیم. ما سیاستهای اصولی و اخلاقی را دنبال نمیکنیم.' شاید این جملات دقیقاً اینطور نبودند، اما اصلش این بود.
«دولتها به خاطر منافع خود، چشم خود را بر سیاستهای علیه کوردها میبندند»
دولتهایی در خاورمیانه هستند که کوردها را تحت سلطه خود قرار دادهاند. این دولتها با قدرتهای بینالمللی رابطه دارند. ترکیه، ایران، عراق، سوریه هستند. در این راستا، دولتها هنگامی که منافع خود را مبنا قرار میدهند، چشم خود را بر این سیاستهای علیه کوردها میبندند. اکنون واقعاً یک نسلکشی کامل در کوردستان جریان دارد. در باکور نسلکشی وجود دارد، سیاست در باکور یک نسلکشی کامل است، نسلکشی فرهنگی. عفرین در روژاوا اشغال شد، صدها هزار نفر از عفرین مهاجرت کردند. سرکانی و گریسپی اشغال شد و صدها هزار نفر مهاجرت کردند. آنها در کمپها زندگی میکنند و کمپهای زیادی وجود دارد. اما حساسیت کافی نسبت به این موضوع وجود ندارد. اگر چه در مورد غزه نیز کافی نبود، اما همچنان حساسیت وجود داشت. سازمان ملل دائماً بیانیه میداد و کمکها و تجهیزات بهداشتی به محلههای محاصره شده غزه ارسال میشد. یک دستور کار وجود داشت. بله، اسرائیل گوش نمیداد، با دریافت حمایت دنیا همه کار انجام میداد. اما افکار عمومی بینالمللی نیز وجود داشت و حتی دولتها نیز از سیاست اسرائیل انتقاد میکردند.
اکنون بسیاری از مردم آواره شدهاند، در اردوگاهها زندگی میکنند و از سرزمینهای خود رانده میشوند. باید با کوچاندن مردم در غزه و جاهای دیگر مخالفت کرد. البته هرکس باید در سرزمین خودش زندگی کند. اما مردم عفرین از سرزمین خود آواره شدند. آمدند شهبا و از آنجا آواره شدند. ما از تلویزیون گوش میدهیم. میگویند؛ 'کجا برویم؟' میگویند؛ 'ما از عفرین به شهبا، از شهبا به روژاوا آمدیم، از دست این حملات به کجا خواهیم رفت؟'
«مردم در شیخمقصود در میان محاصره در حال مقاومت هستند»
اکنون مردم در شیخمقصود در میان محاصره در حال مقاومت هستند. بنا به آنچه فهمیده میشود و گفته میشود که به ارسال خوراکی برای آنها اجازه داده نمیشود. اجازه نمیدهند هیچ چیزی به آنها برسد. میگویند مردم آنجا را از گرسنگی و تشنگی خواهند کشت. چنین حملهای وجود دارد. البته افکار عمومی جهان و نیروهای دموکراتیک باید در مقابل این امر اقدام کنند. (سازمانهای) حقوق بشر، دموکراسی. آنوقت اتفاقی که برای کوردها افتاد، اتفاقاتی که در سوریه افتاد وجود دارد. در مقابل این باید مقاومت کرد. در شهبا سر زنان را بریدند، مردم را کشتند و با تجاوز مواج ساختند. سربازان سوری را سر بریدند و انواع کارها را انجام دادند. چنین چیزی وجود دارد؛ تبهکاران و ارتشهای تبهکاری وجود دارند که با هیچ معیار، ارزش، جنگجویی یا قانون انسانی مطابقت ندارند. البته اکنون به حمص و حماه رفتهاند، اما به شمال شرق سوریه نیز خواهند رفت. همانطور که میدانیم شمال شرق سوریه نیز مقاومت خواهد کرد. باید مقاومت کند؛ با در نظر گرفتن انواع سختیها و تلفات. ممکن است تلفات به بار آید، ممکن است شهادتها هم صورت بگیرند.
هزار یا پنج هزار نفر ممکن است در یک روز بمیرند. آزادی و دموکراسی تنها از طریق مبارزه و با پرداخت هزینه به دست میآید. دیگری مرگ بزرگتر است. در این زمینه البته این مردم کورد هستند که باید مقاومت کنند؛ نیروهایشان هستند؛ باید آنرا تحمل کنند. اما نیروهای بینالمللی و نیروهای دموکراتیک نباید ساکت بمانند و حملات به روژاوا و شمال شرق سوریه را تماشا کنند. یک وجدان انسانی باید اینجا قیام کند. این مردم داعش را شکست داد. دهها هزار شهید و مجروح داد. داعش در آلمان، فرانسه، بلژیک، همه جا انسانها را به قتل میرساند و سر آنها را میبرید. در برابر چنین نیروی ضد بشری، این مردم خود را فدا کرد و به نمایندگی از همه بشریت مقاومت کرد و جنگید. فردا نیز به نمایندگی از تمام بشریت در مقابل این تبهکاران مقاومت خواهد کرد. اگر انسان وجدان داشته باشد یعنی مدیون این مردم است. همه آنها مدیون هستند. در مواجهه با این وضعیت، همه باید مسئولیت وجدانی، اخلاقی و سیاسی خود را در قبال حملات به شمال و شرق سوریه انجام دهند.