فرمان صدسالە و موضع رهبری

دوران کالکان: عملکرد، اسلوب و ویژگیهای رهبری و واقعیت آن میتواند چهرە واقعی دشمن را عیان سازد، آن را تحلیل کردە و بە شرط آنکە بتواند از آن گذر کند، آلترناتیو آن بە شمار آید.

در این یادداشت دوران کالکان ضمن اشارە بەنحوەی شکل گیری مسئلە کورد، بە استعمارگری در کوردستان نیز می پردازد.

سیستم مدرنیتە سرمایەداری، سیستم حاکم و دولت محور نمیتواند مسئلە کورد را حل کندل در واقع آن را علیە یکدیگر بە کار می گیرند. برای نمونە زمانیکە آمریکا می خواهد جمهوری ترکیە را وارد مداخلە علیە ایران کند، از مسئلە کورد بهرەبرداری می کند و همین مسئلە باعث می شود تا جمهوری ترکیە وضعیت در باشور کوردستان را بپذیرد، بە همین دلیل از حزب کارگران کوردستان استفادە می کند. زمانیکە میخواهد پارت دمکرات کوردستان را بە نفع خود مورد بهرەبرداری قرار دهد، از تهدید علیە روژاوا استفادە می کند. زمانیکە جمهوری ترکیە میخواهد از آمریکا کمک دریافت کند، کورد را تهدید می کند.

اگر آمریکا نخواهد جمهوری ترکیه نمیتواند حتی یک گلولە نیز بە سوی روژآوا شلیک کند، در این کار منافع خود را تامین میکند، بە همین دلیل اینگونە عمل میکند. در واقع تلاش میکنند از طریق تهدیدهای ترکیە، مانع از توسعە و قدرت کورد در سوریە شدە و آن را محدود کردە و تحت کنترل خود قرار دهند. تلاش می کنند کورد را محتاج کمک و همیاری خود قرار دهند. مسئلەای با نام مخالفت آمریکا یا ضعف آن [در سوریە و خاورمیانە] وجود ندارد. آمریکا سیاستهای خود را پیگیری می کند، همە را در مقابل همدیگر بەکار می بندد و بر اساس چنین سیاستی عمل می کند. در میان آنها شکاف انداختە و آنها را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. تلاش دارد تا همە را بە خود محتاج کند.

در رابطە با ایجاد اختلاف در خاورمیانە، در مسئلەی کورد توانستە است بە طور برجستەای نقش خود را ایفا کند. اگر مسئلەای با نام کورد وجود نداشتە باشد، سیاست و ذهنیتی کە میخواهد مسئلە کورد را انکار کند، از میان می رود. اگر کورد بتواند بە آزادی دست پیدا کند، خاورمیانە به دمکراسی دست پیدا می کند، اگر آمریکا از بهرەبرداریهای خود در خاورمیانە دست بردارد، نمیتواند سیاستهای کنونی خود را در خاورمیانە ادامە دهد. اما در وهلە کنونی میتواند از این منابع استفادە کردە و حاکمیت خود را بر خاورمیانە تحکیم کند. از این طریق است کە منطقە و جهان را ادارە می کند.

در رابطە با باشور کوردستان نیز چنین سیاستی اعمال شدە است. در سیاستهایی کە علیە ما نیز پیگیری می کند، از نیرو و حمایت مسئلە کورد بهرەبرداری می کند. بر همین مبنا سیاست ورزی کردە و در بعد اقتصادی منتفع می شود. در وضعیت کنونی فرصتها و امکاناتی را در اختیار کورد قرار میدهند، کورد را با دولتهای موجود در حالت تنش قرار میدهند و سپس با استفادە از مسئلە کورد، امتیازات و منافع اقتصادی خود را کسب می کنند، یعنی از مسئلە کورد بە عنوان یک تهدید علیە دولتهای کنونی بهرەبرداری میکنند. در مقابلە با رفراندوم باشور کوردستان، در مقابل رفراندوم در روژآوای کوردستان و در مقابل پیروزی در رقە نیز از همین رویکرد استفادە شد.

موضع رهبری

در این بارە لازم است کە واقعیت کوردستان، واقعیت جهان، سیستمی را کە از طریق جنگ جهانی سوم در خاورمیانە گسترش پیدا کرد و نابودی کورد را بە خوبی درک کرد. بە همین دلیل لازم است کە شیوە، سیاست و ایدئولوژی مبارزە برای ازادی کوردستان را بە خوبی درک کرد و آن را بە درستی بە پیش برد.

بدون تردید، موضع، واقعیت و اسلوب رهبری بر اساس این زمینە شکل گرفتە بود. واقعیت رهبری بە معنای گسست از چنین زمینەای از سیاست ورزی است. رهبری از همان ابتدا تلاش نمود تا سیستمی آلترناتیو را ایاجاد کند. ایدئولوژی جدیدی را شکل دادە و نحوە ارتباطات و حیات جدیدی را معرفی کردە و شکل بخشید. لازم است نحوە مبارزە و حیاتی را کە در جریان آن کورد میتواند بە آزادی دست یابد و نیز نحوە شکل گیری ایدئولوژی آن، از ابتدا و نیز شیوە معرفی و توزیع این ایدئولوژی را بە خوبی درک کرد. ما از آن با عنوان ظهور رهبریت یاد می کنیم. مبارزە ایدئولوژیک، نظری، سیاسی و سازماندهی و استراتژیک و تاکتیکی را توأما بە پیش برد. مبارزە ایدئولوژیک را انجام داد و در مقابل جنگ روانی، از طریق جنگ تبلیغاتی ایستادگی کرد و از همە مهمتر بە جنگی سیاسی دست زد. در مقابل دشمن نبرد را آغاز کرد، فرایندی را کە ما از آن با عنوان برخودان ٤٥ سالە یاد می کنیم، اینگونە آغاز و گسترش پیدا کرد.

فرمان یکصدسالە

فرمانی یکصدسالە علیە کورد برقرار شدە است و در جریان است. در قتل‌عام درسیم، این فرمان بسیار آشکار و مشهود بود. کشتار در درسیم بدون هیچ تردیدی، بسیار وسیع بود. اگر جامعەای دیگر با چنین کشتاری روبرو میشد، جهان علیە آن موضع میگرفت. برای آمران و عاملان آن دادگاە برگزار می کردند. زیرا در جریان این عملیات، جنایت علیە بشریت روی دادە بود. مدارک و مستندات همە حاکی از این مسئلە هستند. ترکها با جسارت این مدارک را منتشر می کنند، زیرا میدانند کە با واکنشی در این بارە مواجە نمیشوند. در رابطە با این جنایت جهان نیز با  آنها همراە و همکار بودە است. خودِ سیستم با این جنایات همکاری و همراهی می کند. جنایتی است کە همە در آن مشارکت دارند. هیچ کس نمیتواند شخص دیگری را در این بارە متهم کند. فرمانی علیە کورد آزاد صادر شدە بود. طبق گفتەها، فرمان بر این مبنا صادر شدە بود کە هر شخص و فردی کە در درون و ذهنیت خود برخوردار از ایدەآلهای کوردی بودە باشد را باید بە قتل می رساندند. برای کودکان متولد ناشدە نیز فرمان قتل صادر شدە بود. چگونە میتوان چنین وضعیتی را توجیە کرد؟ لازم است این مسئلە درک شود کە چنین فرمانی، چنین دستوری علیە کورد آزاد صادر شدە است.

اسلوب و عملکرد رهبری

در رابطە با رهبری عدەای می پرسند کە چرا از همان ابتدا از میان برداشتە نشد؟ در سال ١٩٧٢، زمانیکە رهبری بە مدت کوتاهی زندانی شد، قاضی ای را کە سپس حکم آزادی رهبری را صادر کردە بود، متهم کردند. قاضی نیز گفتە بود: ادلە کافی نداشتم، چە میتوانستم بکنم و در مقابل بە قاضی گفتە بودند: لازم بود میدانستی، می دیدی، لازم است زمانیکە مار کوچک است سر آن را لە کرد. میخواهم بر این مسئلە تاکید کنم کە اگر با اشغالگران همراە و همگام باشی، زندە خواهی ماند، اما اگر بخواهی کە بە عنوان یک کورد آزاد از ارادە خود برخوردار باشی، یا درصدد از میان برداشتن سیستم بر آیی، نابود خواهی شد. اگر رهبری گونە دیگری از زندگی و مبارزە را شکل نمیداد، نمیتوانست حتی یک قدم نیز بردارد. نمیتوانست از آنکارا خارج شود. نمیتوانست حزب کارگران کوردستان را بنیاد نهد و بە خاورمیانە پای بگذارد و نمیتوانست حتی از سازمان ADYOD نیز خارج شود. واقعیت این مسئلە اینگونە است.

بە همین دلیل است کە نحوە پیشبرد مبارزە آزادی، راە آزادی، مبارزە و سازماندهی مهم تلقی میشود. اگر پرسیدە شود، نحوە عملکرد در این نقطە است کە مبرهن می گردد. ویژگیهای رهبری در این نقطە شکل گرفتند. ما این واقعیات را می بینیم. این مبارزە با مبارزات دیگر شباهت ندارند. در ترکیە میتوانید یک انقلابی باشید، میتوانید سازمانی را ایجاد کنید، میتوانید بە مامور هم تبدیل شوید. اما بدون هیچ تردیدی در کوردستان چنین چیزی وجود دارد. لازم است با چنین واقعیاتی آشنا باشیم. سیستم انکار و امحای کورد، میخواهد بە شکل سیستم نابودی کوردها از آن یاد نشود، لازم است خط ایدئولوژیک و سیاسی ای کە امروزە ترکیە را نمایندگی میکند، بە خوبی درک شود. لازم است ما سیاست و موضع غیر اصولی آمریکا، اتحادیە اروپا و روسیە را کە مملو ااز دادوستدهای اقتصادی است بە خوبی درک کنیم.

شکلگیری و تولد کورد آزاد

در ابتدای سالهای ١٩٧٠ کورد در هیچ عرصەای حضور نداشت. در ژانویە سال ١٩٧٥ در پیمان الجزایر، زمانیکە بارزانی پرچم تسلیم را برافراشت، همە چیز بە سوی پایان راە سپردە بود و این بە معنای آن بود کە سیاست قتلعام و کشتار کورد بە پیروزی دست یافتە است. اما در ادامە رهبری اجازە تحقق چنین شکستی را نداد. بلکە در مقابل آن، شکل گیری و تولد کورد آزاد را در دستور کار قرار داد، تاسیس حزب کارگران کوردستان بە معنای مقابلە با سیاست تسلیم و شکست بود. و این وضعیت باسور بود کە در بهترین وضعیت خود بود. روژهلات و باکور کە بە شدت دچار سرکوب شدە بودند.  در ابتدای سالهای دهە ١٩٧٩ گروهی از جوانان در میان DDKD بە بحث در این بارە میپرداختند کە آیا کورد وجود دارد یا خیر؟ در سازماندهیها و فعالیتها نیز خود را کورد نمیدانستند. نام فعالیتهای آنها هم میتینگهای شرق بود. عنوانی با نام کورد و کوردستان وجود نداشت. یعنی اینکە از مبارزەای دفاع میکنم اما بدون عنوان کورد خود با نام کورد و اقدام برای کوردستان. از کاربرد چنین عنوانی در هراس بودند و از آن فرار میکردند. زیرا استفادە از این دو خطرناک بود.

در چنین وضعیتی رهبری پا بە میدان گذاشت. رهبری اعلام نمود کە میهن دوستی خلق و یک میهن ما را ناگزیر ساخت کە بەکاری دست بزنیم کە تا آن زمان هیچ کس نتوانستە بود بە آن اشارە بکند. ما این پرچم را برافراشتیم. رهبری می گفت: حتی یک کورد هم باقی نماندە است کە دچار خیانت نشدە باشد. این جامعە تا کوچکترین سطح خود، تا اتمهای تشکیل دهندە آن نیز دچار انشقاق شدە است. در زندان اعتراف علیە نیروهای پ.ک.ک بکار گرفتە شد، بر زندانیان تحمیل می شد. اعتراف بە چە معنا بود؟ یعنی اینکە شما تمام ارزشهای انسانی را باید فراموش کنید، یعنی دست از ارزشهای کوردی خود بردارید. اگر اینگونە عمل کنید، آنها یک کاسە سوپ بە زندانیان خواهند داد و اجازە میدهند کە در سلول خودت زندگی کنید. این نابودیی بود کە بر کورد تحمیل میشد.

مسئلەای کە در ابتدای سالهای ٨٠ در زندان بر زندانیان حزب کارگران کوردستان تحمیل میشد، بر اساس نابودی کورد استوار شدە بود. در اینجا بود کە واقعیت نابودی بە طور آشکار خود را نشان داد. ویژگی این مسئلە چە بود؟ ابعاد مادی و ذهنی، ایدئولوژیک، نظامی و سیاسی آن چگونە بود؟  در بعد اجتماعی، روانی و انسانی از چە ویژگیهایی برخوردار بود؟ تمام این ابعاد خود را نشان دادند. بە منظور تحقق این مسئلە در زندانها این رویە شکل نگرفت. بلکە آن را بە منظور تحمیل و آزمودن بر جامعە طراحی کردند.  درزندانها تمامی این مسائل را آشکارا نشان میدادند، اما آنچە را کە در جامعە انجام دادند، با استتار بیشتر همراە بود. رژیم ١٢ سپتامبر سیستم جدیدی را ایجاد کردە بود، اما در واقع ذهنیت جدیدی را ایجاد نکردە بود و مبنای دولت ترک از همان ابتدا بر مبنای همان ذهنیت شکل گرفتە بود. چمعیت اتحاد و ترقی این مسئلە را شکل دادە بود. کمالیسم هم آن را مبنای خود قرار دادە و جمهوری ترکیە هم آن را پذیرفتە بود. این رویکرد مبنای ایدئولوژیک، سیاسی و سازمانی حملە و مبنای نظامی آن بود.

درک رهبری

این ابعاد بازتاب دهندە واقعیت دشمن هستند. اگر این مسائل را درک نکنیم، از آن اطلاعی نداشتە باشیم و آن را پیش پا افتادە بدانیم، در نهایت بە سازش و تسلیم شدن منتهی میشود. در اینجا ذهنیت، ارادە و خلاقیت آزادیخواهانە ایجاد نمی شود.  شیوە حرکت درست و اصولی نیز شکل نمیگیرد. اسلوب بر مبنای کاربرد صحیح اسلحە شکل نمیگیرد. بکاربردن آن یک رویداد مکانیکی است. همە میتوانند از آن استفادە کنند. اسلوب و نحوە برخورد بە معنای آن است کە انسان خود و دشمن خود را بە خوبی بشناسد. بە منظور درک واقعیت رهبری، بە منظور مشارکت درست و اصولی لازم است بە درستی نحوە عملکرد دشمن، اسلوب و کارکرد  را تعیین کنیم؛ در مقابل نحوە عملکرد، اسلوب و کارکرد رهبری و واقعیت رهبری میتواند چهرە واقعی دشمن در هر چە بهتر آشکار کند، آن را تحلیل کند و بە شرطی کە بتواند از آن گذر کند، آلترناتیف آن را نیز مشخص کند. رهبری این است.  در چنین صورتی است کە میتوان رهبری را درک کرد و بە مبانی فکری رهبری دست یافت.

منبع: ینی اوزگور پولتیکا