دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پکک)، با بیان اینکه کمپین «آزادی عبدالله اوجالان، راهحل مسئله کورد» با ورود به بیست و ششمین سالگرد توطئه ۱۵ فوریه در سطح بالاتری با شکلهای جدید کنشگریها ادامه خواهد یافت، افزود: «از اکنون به بعد، کنشهای تودهای برجسته خواهند شد. جدای از این، مبارزه حقوقی بدون شک توسعه خواهد یافت. این واقعا مهم است. مبارزه حقوقی پتانسیل بسیار گستردهتری دارد. این میتواند مخالفت مؤثرتری را به همراه داشته باشد.» کالکان با اشاره به اینکه اقدامات و کنشهای مستمر بیشتری باید توسعه یابد، گفت: «زیرا دوره زمانی مهمی در پیش داریم که هم اقدام و کنشهای تودهای و هم تداوم آن را تضمین میکند. کوردها جامعهای هستند که ۲۵۰۰ سال پیش در برابر ستمگران، آزادی را برای بشریت به ارمغان آوردند و به آنها عید آزادی هدیه دادهاند. معنیدارترین مبارزه آزادی در تاریخ را علیه نسلکشی انجام میدهد. بار دیگر این شرایط در جریان است. بنابراین وضعیتی دقیقاً مطابق با معنای نوروز در حال وقوع است. آن وقت نوروز میتواند قویترین روز عمل و کنش شود. یک مراسم نوروزی که بسیار فراتر از اعتراض توطئه ۱۵ فوریه است و ۱۰ میلیون نفر را تحت پوشش قرار میدهد، میتواند در سراسر جهان توسعه یابد.»
دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی پکک، در برنامه ویژهای که از تلویزیون مدیا هابر پخش شد، مقاومتی را که قرار است در بیست و ششمین سالگرد توطئه ۱۵ فوریه توسعه داده شود، جنگ گریلایی، ترافیک دیپلماتیک مقامات دولتی ترکیه و تخریب طبیعت از سوی آکپ-مهپ را ارزیابی کرد.
مصاحبه به شرح زیر است:
«من با احترام به مقاومت تاریخی امرالی و رهبر آپو درود میفرستم. حمله توطئه بینالمللی ۱۵ فوریه و سیستم انزوا، شکنجه و نسلکشی امرالی بیست و پنجمین سال خود را به پایان رسانده و وارد بیست و ششمین سال خود شده است. حمله نسلکشی کوردها نیز وارد صدمین سال خود شده است. رهبر آپو اعلام کرد که ۱۵ فوریه ۱۹۲۵ باید به عنوان روز نسلکشی کوردها در نظر گرفته شود. قبل از هر چیز، باید این را دید. چنین وضعیتی هرگز اتفاق نیفتاده است. نمونهای شبیه آن نه در تاریخ و نه در دنیای امروز وجود ندارد. هیچ جامعهای مورد حمله نسلکشی ۱۰۰ ساله قرار نگرفته است. بنابراین نباید مسئله کورد را نادیده گرفت. لازم است تنها به نامیدن آن حمله نسلکشی تحمیل شده به کوردها بسنده نکنیم. این یک وضعیت بیسابقه است. این نشاندهنده یک حمله بسیار برنامهریزی شده، سازمانیافته و یکپارچه است که ۱۰۰ سال را در بر میگیرد.
حمله توطئه بینالمللی نه در تاریخ و نه در جهان امروز مشابهی ندارد. سیستم شکنجه، انزوا و نسلکشی در امرالی نیز همینطور است. اینها حملاتی هستند که شبیه هیچ حمله دیگری نیستند. بنابراین لازم است که حمله توطئه، شکنجههای امرالی، انزوا و نظام نسلکشی را نادیده نگیریم. اینها را هم نباید ساده گرفت. سیستم منحصر به فرد حمله و ظلم است. اینها حملاتی هستند که هدفشان نابودی کامل است. یک حمله نسلکشی است که یک قرن به طول انجامید و کسانی که آن را ایجاد کردهاند همچنان بر انجام آن اصرار دارند. آنها با ترکیب همه ابزارها و فرصتهای خود به کوردها حمله میکنند تا آنها را از صحنه تاریخ محو و نابود کنند. بعد از آن نیز میگویند: کوردها تروریست هستند، کوردها جنایت میکنند، کوردها به قوانین گوش نمیدهند. چه کسی تروریست است، چه کسی به چه کسی حمله میکند، چه کسی میخواهد چه کسی را نابود کند. این واضح است.
ویرانگر خود آنها هستند، کوردها متهم میشوند
آشکارا میگویند که آنها را نابود خواهند کرد و در حال حاضر حملات نابودگری انجام میدهند. آنها هستند که حمله میکنند، آنها هستند که میکشند، آنها هستند که نابود میکنند. این کوردها هستند که به همه اینها متهم میشوند، اراده آزادی کوردها متهم میشود، رهبر آپو و پکک متهم میشوند. این وضعیتی است که باید در مورد آن فکر کرد و به خوبی درک کرد.
مثلاً سه سال است که هیچ خبر و اطلاعی از رهبر آپو یا سایر رفقا در امرالی دریافت نمیشود. در حالیکه چنین چیزی نه در قانون ترکیه، نه قانون اتحادیه اروپا و نه قانون آمریکا نوشته شده است. اما آن را اجرا میکنند. هیچ کس مخالفتی ندارد. حتی قوانین خودشان را هم اجرا نمیکنند. میتوان گفت وضعیت شگفتانگیزی است. آیا آن قانون برای این نوشته شده بود که عملاً اجرا شود یا برای فریب انسانها، زحمتکشان، خلقها، زنان و جوانان نوشته شده است؟ آیا این همه نوشته دروغ است؟ به عبارت دیگر، وقتی از منظر مسئله کورد، موقعیت کوردها و وضعیت رهبر آپو نگریسته میشود، واقعیت تاریخ و نظام کنونی قدرت و حکومت این گونه دیده میشود.
از این نظر بر زبان آوردن ۲۵ سال راحت بنظر میرسد. آیا در تاریخ مردمی وجود دارد که ۱۰۰ سال در برابر نسلکشی مقاومت کرده باشد؟ آیا کسی مورد چنین نسلکشی کاملی قرار گرفته است؟ اما کوردها مقاومت میکنند. پس واقعاً باید مبارزه صد ساله را به درستی درک کنیم. چه کردند، چه تجربه کردند، چند شهید دادند؟ چقدر تخریب را تجربه کردند؟ ارزشها و فرصتهای آنها از بین رفت. مثلاً اینها هرگز زیر سؤال نمیروند. گویی کسانی که این کار را میکنند حق دارند. خدا این حق را به آنها داده است. در مورد کوردها هم مثل این است که سرنوشت «شما با اینها روبرو خواهید شد» به آنها داده شد.
حملهی امرالی این گونه است و مقاومت رهبر آپو نیز همینطور. در برابر نظام ۲۵ ساله شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی مقاومت وجود دارد.
هیچ امکانی برای مقاومت جز مغز و قلب رهبر آپو وجود ندارد
قبلا بیان کردیم؛ امرالی یک زندان نیست. گروخانه هم نیست. در واقع مرکز اداری ۲۵ سال اخیر حمله نسلکشی است که یک قرن ادامه دارد. ۲۵ سال است که این نسلکشی بر اساس نظام امرالی انجام میشود. زیرا رهبر آپو اراده و نماینده آزادی و هستی کوردهاست. به همین دلیل او را ربودند و در امرالی گذاشتند. با این حمله میخواهند رهبر آپو نابود شود. در واقع در شخصیت رهبر آپو میخواهند مردم کورد، جامعه کورد نابود شوند. با حمله به رهبر آپو میخواهند نسلکشی کوردها را تکمیل و اجرا شود. بنابراین، مقاومت امرالی یعنی مقاومت ۲۵ ساله در برابر چنین حمله مخربی به قرارگاه دشمن.
ما باید این مقاومت را به درستی درک کنیم. مقاومت هست تا مقاومت. فرصتها و امکانهایی دارد. ممکن است کمتر باشد، ممکن است بیشتر باشد. به عبارت دیگر، شما چیزی را با امکانات و فرصت کم خلق میکنید. این به عنوان موفقیت تلقی میشود. در امرالی چنین چیزی وجود ندارد. یک طرف هیچ امکان و فرصتی ندارد. صفر. حتی زیر صفر. طرف مقابل همه چیز را در دست دارد. همه نوع توان مالی دارد. او فرصت فشار دارد و حمله میکند. بنابراین چنین جنگ و مبارزه نابرابری وجود دارد. مقاومت امرالی مقاومتی است که در چنین محیطی از عدم تعادل قدرت انجام میشود. آن وقت ما باید واقعاً مقاومت امرالی را به درستی درک کنیم.
درسهای مقاومت امرالی در همه ابعاد بسیار آموزنده است. تمام افکار موجود را زیر و رو کرد. انقلابیترین ایده چه بود؟ باید شرایط عینی وجود داشته باشد. گفته میشد که باید یک فرصت و امکان معین در یک سطح وجود داشته باشد تا بتوان هوشمندانه، برنامهریزیشده، با شیوه-اسلوب لازمه آن مبارزه کرد تا آنها را گسترش داد و پیروز شد. هیچ کدام از اینها در امرالی وجود ندارد. به عبارت دیگر، چیزی به نام شرایط عینی یا شرایط ملموس وجود ندارد. او جز مغز و قلبش چیزی ندارد. از لحاظ انسانی هیچ چیز دیگری غیر از مقاومت با قدرت مغز و قلب وجود ندارد. بنابراین مقاومت امرالی بسیار آموزنده است. توجه کنیم؛ رهبر آپو با مقاومت ۲۵ ساله خود در امرالی ثابت کرد که در هر شرایطی و در هر محیطی میتوان برای آزادی مبارزه کرد و به دست آورد. و آن هم در سختترین محیط... مقاومت ۲۵ ساله امرالی رهبر آپو ثابت کرد که بزرگترین تحولات انقلابی و انقلابهای بزرگ در صورت درک درست و توسعه قدرت معنا انجام میشود. زیرا باعث تغییر پارادایم شد. در چنین فضایی، او خود را از یک رهبر ملی به یک رهبر جهانی تبدیل کرد. از یک رهبر کورد به رهبر خلقها، رهبر ستمدیدگان و رهبر زنان تبدیل کرد. ذهنیتی ایجاد کرد که راه رهایی را برای همه ستمدیدگان نشان داد و برنامه و سبک خود را آشکار کرد. او یک انقلاب ذهنی انجام داد، یک انقلاب فکری در این سطح. یک پارادایم جدید، یک درک جدید، راهحلهای جدید و قابل اجرا را برای همه مشکلات ناشی از سیستم قدرت و دولت نشان داد. اکنون وقتی همه (انسانها) اینها را میبینند میگویند "ما به این نیاز داریم". از اینرو میخواهند افکار رهبر آپو را بشنوند و بیشتر بدانند. آنها میخواهند از این افکار بیشتر بهره ببرند. چون این افکار به نفع خودشان است. برای مشکلات خود راهحل پیدا میکنند. مقاومت امرالی چنین مقاومتی است.
سعی کردیم خود را در امتداد خطمشی مقاومت امرالی بازسازی کنیم
این بیست و پنجمین سالگرد هم مهم بود. ما در مجموع خود را در امتداد چنین خط مقاومتی زیر سوال بردیم و ارزیابی کردیم. با چنین درک و سبک و خطی سعی کردیم ساختارهای ذهنی، عواطف-رفتار، ادراک و سبک خود را که مغایر و ناسازگار با خطمشی بود اصلاح و تغییر دهیم و خود را در امتداد خطمشی مقاومت امرالی بازسازی کنیم. زیرا ۲۵ سالگی آن را ایجاب میکرد. در واقع یک ربع قرن برای انجام این ارزیابیها کافی است.
همچنین وارد صدمین سالگرد حمله نسلکشی به جامعه کورد شدهایم. اکنون کوردها امسال، علیه صدمین سالگرد حمله نسلکشی، مبارزه خواهند کرد. آنها با بیست و ششمین سال شکنجه، انزوا و نظام نسلکشی امرالی، بر این اساس علیه بیست و ششمین سال حمله توطئهآمیز و همچنین یکصدمین سال حمله نسلکشی مبارزه خواهند کرد.
اگر وحشیانهترین حمله در ۲۵ سال تاریخ نتوانست رهبر آپو، پکک، مقاومت آزادی کوردها را نابود کند و به پیشرفتهای بزرگی دست یابد، از این پس هرگز نمیتواند این مقاومت را در چنین روندی نابود کند. و (بالعکس) پکک کارهای بزرگتری انجام میدهد، خدمت بیشتری به مردم و بشریت میکند. اگر کوردها ۱۰۰ سال است که در این حمله نسلکشی نابود نشدهاند، اگر مقاومت کردهاند و توانستهاند وجود داشته باشند، نه تنها با مبارزه برای هستی و آزادی که با درسهایی که از آن گرفتهاند، خود را آزاد خواهند کرد. اما آنها باعث خواهند شد که همه خلقها آزادانه، دموکراتیک و بصورت خواهر-برادرانه زندگی کنند. به همین دلیل است که مبارزه آزادی کوردها و مقاومت رهبر آپو توسط همه ستمدیدگان به ویژه زنان با دقت ارزیابی میشود. بر همین اساس به آن پرداخته میشود و به تدریج در حال گسترش است و به یک مقاومت جهانی تبدیل میشود. ما باید این را بیشتر گسترش دهیم و در مسیر پیروزی پیش برویم.
راهپیمایی کلن یک نقطه اوج است
در واقع، کمپین اقدام و کنشگری با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد، در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳ اعلام شد. بیست و پنجمین سالگرد توطئه ۱۵ فوریه به معنای واقعی کلمه در اقدامات اعتراضی به اوج خود رسید. این از هر نظر اینگونه میباشد.
توجه کنیم؛ جایی باقی نماند که به توطئه اعتراض نکند. در کوردستان و در همه جای دنیا اعتراض شد. همه ما در این اقدامات اعتراضی شرکت کردیم و روح، عواطف، افکار و رفتارهای خود را در راستای واقعیت مقاومت امرالی که در خط موفقیت در برابر توطئه قدم برداشته بود، سازماندهی کردیم. بنابراین ما یک کمپین آزادی را تجربه کردیم. ما خودمان را در خط امرالی آموزش دادیم که در برابر یک حمله وحشیانه مانند یک توطئه موفقیت بدست میآورد. این یک پیشرفت مهم است.
از سوی دیگر، اعتراضات بزرگی وجود داشت. مثلاً یک ماه است که جوانان در اروپا راهپیمایی میکنند. نه تنها جوانان کورد، بلکه جوانانی از سراسر جهان که خود را یک جامعه انترناسیونالیست میدانند، یک ماه است که راهپیمایی میکنند. به شورای اروپا رفتند. سرانجام به کلن آمدند. راهپیمایی بزرگی بود.
از سوی دیگر گروههایی از قَرس و وان در باکور کوردستان سازماندهی شدند. راهپیمایی ۱۵ روز طول کشید. این راهپیمایی در شهرستان خلفتی در ۱۵ فوریه به پایان رسید. شاخههای راهپیمایی به هم رسیدند، از دهها شهر و شهرک عبور کردند، برای آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد مطالعه و فعالیتهای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی انجام شد. این واقعاً یک رویداد بزرگی است. از سوی دیگر، روژاوای کوردستان هم اکنون در میدانها است. صدها هزار، میلیونها نفر در حال راهپیمایی هستند. همه مردم شمال و شرق سوریه از هفت ساله تا هفتاد ساله در تظاهرات بیست و پنجمین سالگرد توطئه شرکت کردند. و همه به قویترین شکل ممکن پیوستند تا آزادی جسمانی رهبر آپو را مطالبه کنند.
زندانها مقاومت میکنند. اعتصاب غذا در زندانها به سومین ماه خود نزدیک میشود و زندانها هشدار دادهاند. انقلابیونی که مقاومت اعتصاب غذا را در این زندانها انجام میدهند، گفتند که باید اقدامات و کنشهای رادیکالتر و قویتر انجام داد. آن را به بعد از انتخابات موکول کردند. آنها به صراحت اعلام کردند که اگر تغییر نکند، آنها نیز کنشی رادیکالتر خواهند داشت.
در واقع (راهپیمایی) کلن مهر خود را به عنوان نتیجه بر روند زد. بگوییم راهپیمایی یا تجمع بزرگ کلن. به آن راهپیمایی میلیونی میگفتند. همه قبول دارند که صدها هزار نفر شرکت کردند. اعتراضات علیه توطئه ۱۵ فوریه در کلن به اوج خود رسید. اینها را جمعبندی کنیم. میلیونها نفر به توطئه ۱۵ فوریه و سیستم شکنجه، انزوا و نسلکشی در امرالی اعتراض کردند. میلیونها نفر اعلام کردند که ذهن و قلب آنها با رهبر آپو است. آنها آزادی جسمانی رهبر آپو و حل مسئله کورد را مطالبه کردند. هرکس هر جا که بود این را در عمل خود نشان داد و بیان کرد. این پیامها در واقع در شهر کلن به گونهای بازتاب یافت که همه میتوانستند ببینند و بفهمند. قابل شنیدن و بیان شد. آنها به صراحت بیان و اعلام کردند که تا تحقق مطالبه آزادی جسمانی برای رهبر آپو بدون وقفه در عمل و کنش خواهند بود. اعلام یک وضعیت جدید، اعلام یک نگرش و ایستار. پس واقعا نقطه اوج است. مردم، زنان و جوانان کورد؛ کوردهایی که به دلیل نسلکشی به خارج از کشور رانده شده بودند گرد هم آمدند. آنها عزم و اراده خود را برای زندگی آزاد نشان دادند و خواستار آزادی جسمانی نمایندگان خود و فروپاشی نظام امرالی شدند. تعداد قابل توجهی دوستان به همراهشان بودند. دوستانی از سراسر جهان، دوستانی از سراسر اروپا، زنان، جوانان، آکادمیسینها، زحمتکشان، اتحادیههای کارگری، روشنفکران، هنرمندان... افرادی که در همه سطوح به جامعه خدمت میکردند در کنار کوردها در کلن بودند. و همچنین آزادی جسمانی رهبر آپو را میخواستند. آنها فریاد میزدند که این چیزی است که حداقل به اندازه کوردها میخواهند و آنها هم به این نیاز دارند. این واضح است.
کلن وضعیتی است که همه، چه دوست و چه دشمن، میتوانند از آن درس بگیرند. ترکیه این همه تلاش میکرد. آنها به بهانه اینکه از سازمان تروریستی جلوگیری میکنیم و این و آن، کارهای زیادی با آلمان انجام دادند. پلیس آلمان نیز برای جلوگیری از آن دست به هر کاری زد. اما نتایج واضح است.
راهپیمایی کلن نابودنشدنی بودن مردم کورد را نشان داد
پس دیگر با ابر نمیتوان ماه را پوشاند. پس حقیقت را باید دید. فراخوانهای زیادی نیز داده شد. گفتند اشتباهات باید اصلاح شود. کسانی بودند که میگفتند اروپا اشتباه کرده و باید عذرخواهی کند و آن را اصلاح کند. مرتکب جنایت شده؛ جنایت علیه بشریت... با زنده نگه داشتن نظام امرالی به مدت ۲۵ سال به جنایت خود ادامه میدهد. زیرا شورای اروپا سیستم امرالی را مدیریت میکند. این را همه میدانند. از این رو گفتند که باید خود را از این وضعیت جرم رها سازد. شخصیتهایی که مغز و قلب جامعه هستند به دستگاههای دولتی خود هشدار دادند و گفتند: 'این لکه سیاهی روی پیشانی ما دیگر نباید ادامه داده شود.' واقعا نیز پیام بزرگی برای کسانی که میفهمند داده شده است.
راهپیمایی کلن نشان داد که؛ هر کاری انجام شود، هر حملهای که صورت بگیرد، نمیتوان این جامعه کورد را نابود کرد. کوردها را دیگر نمیتوان بدون آزادی رها کرد، نسلکشی به نتیجه نخواهد رسید. این روشن شده است. بنابراین همه وجود و زندگی آزاد مردم کورد را خواهند پذیرفت. این اراده با فریادهای صدها هزار نفری در کلن به وضوح نشان داده شد و گفتند ما این را از رهبر آپو یاد گرفتیم، میخواهیم با رهبر آپو زندگی کنیم. آنها برای این امر مبارزه خواهند کرد و قطعا پیروز خواهند شد.
کنشهای تودهای از این به بعد برجسته خواهند شد
چنین ارزیابیها و توضیحاتی ارائه میشوند. راهپیمایی کلن به عنوان نقطه اوج مرحله اول و آغاز مرحله دوم بیان میشود. در همین دوره کنفرانسی در بروکسل نیز برگزار شد. بیانیه نتیجه کنفرانس منتشر شده است، مطالبات مطرح شده است. در واقع، برخی از آن مطالبات شامل کارهایی بود که در مرحله دوم انجام میشد.
با ورود به بیست و ششمین سال توطئه ۱۵ فوریه، کمپین برای آزادی جسمانی رهبر آپو و کمپین برای آزادی جهانی در سطح بالاتری با اشکال جدید اقدامات و کنشها انجام خواهد شد. چگونه این اتفاق خواهد افتاد؟ نظرات مختلفی وجود دارد. کسانی که این کار را انجام میدهند اظهاراتی دارند. اما اگر راهپیمایی کلن آغاز این بود، ما این را دیدیم. اجتماعیتر خواهد شد. تاکنون جمعیتهای کوچکی موضعگیری کردهاند. مردم در همه جا اظهاراتی کردند. کنفرانسها و بحثهای مختلفی برگزار شد. البته با کنشهای دستهجمعی مختلف حمایت شد، اما هیچ کنشی مانند تجمع کلن وجود نداشت. همچنین مشخص میشود که راهپیمایی کلن نه تنها اعتراضی برای بیست و پنجمین سالگرد توطئه ۱۵ فوریه است، بلکه شروع جدیدی از کمپین آزادی جهانی است که آزادی جسمانی رهبر آپو را هدف قرار میدهد. از این به بعد تظاهرات گسترده خواهد بود. کنشهای جمعی برجسته خواهند شد. این به شکل اقدامات و کنشهای بزرگ خواهد بود تا گروههای کوچک و محدود. ما اینگونه میتوانیم درک کنیم.
مبارزه قانونی پتانسیل بیشتری دارد
جدای از این، مبارزه حقوقی بدون شک توسعه خواهد یافت. این واقعا مهم است. از مبارزه قانونی غافل نشویم. شما ممکن است نزدیکی ایدئولوژیک با رهبر آپو احساس نکنید، ممکن است نزدیکی ذهنی با او احساس نکنید، ممکن است نزدیکی سیاسی به او احساس نکنید. حتی واقعا نیازی نیست که شما دمکرات باشید. اگر شما کسی هستید که به قانون اعتقاد دارید، باید با سیستم شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی مخالفت کنید. چیزی به نام قانون در امرالی وجود ندارد. امرالی هیچ ارتباطی با هیچ اصلی که به عنوان قانون در تاریخ بشریت آشکار شده است ندارد. مغایر آن است. بنابراین، در مورد قانون بسیار صحبت خواهد شد، از قانون دموکراتیک، عدالت صحبت خواهد شد، گفته خواهد شد که حقوق اساس همه چیز است، اما چنین خلاف قانونی نیز انجام میشود. این قابل قبول نیست. افشای این بسیار آسان است. مبارزه حقوقی پتانسیل بسیار گستردهتری دارد. میتواند مخالفت موثرتری را به همراه داشته باشد. در این راستا، بحثها، کار حقوقی و مبارزهای که نظام شکنجه و انزوا در امرالی را از منظر حقوقی ارزیابی و تحلیل میکند بسیار مهم است. به هر حال ممکن است توسعه یابد.
مطبوعات تبلیغات بیشتر و مؤثرتری را توسعه خواهند داد، بنابراین اقدامات و کنشها را به تودههای بیشتری میرسانند و از طریق مطبوعات اعمال در امرالی را بیشتر افشا میکنند. اینها با دسترسی به گستردهترین محافل رسانهای تا حد امکان توسعه خواهند یافت. چنین ارزیابیهایی وجود داشت. کسانی که این کار را اداره میکنند و کسانی که درگیر این کار هستند آن را ارزیابی میکنند.
من میتوانم این را اضافه کنم. من فکر میکنم که میتوان اشکال جدیدی از کنشها را نیز توسعه داد، مانند کنشهای طولانی مدت و مداوم که تداوم بیشتری دارند. بررسی این گونه اشکال و روشهای اقدامات و کنشگریها ضروری است. زیرا دوره زمانی مهمی در پیش داریم که هم اقدام و کنشهای تودهای و هم تداوم آنها را تضمین میکند. ماه مارس در راه است. ۸ مارس روز زنان زحمتکش و نوروز؛ روز آزادی کوردها در پیشرویمان است. کوردها جامعهای هستند که ۲۵۰۰ سال پیش در برابر ستمگران، آزادی را برای بشریت به ارمغان آوردند و به آنها عید آزادی هدیه دادهاند. معنیدارترین مبارزه آزادی در تاریخ را علیه نسلکشی انجام میدهد. بار دیگر این شرایط در جریان است. بنابراین وضعیتی دقیقاً مطابق با معنای نوروز در حال وقوع است. آن وقت نوروز میتواند قویترین روز عمل و کنش شود. یک مراسم نوروزی که بسیار فراتر از اعتراض توطئه ۱۵ فوریه است و ۱۰ میلیون نفر را تحت پوشش قرار میدهد، میتواند در سراسر جهان توسعه یابد. ۴ آوریل هم در پیشرویمان است، ۲ می هم هست. روزهای مهمی برای مبارزه وجود دارد. اینها مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. از این نظر در دوره آتی تحولاتی رخ خواهد داد. انسان میتواند این را به راحتی ببیند.
این کمپین پیروزی نتیجه خواهد داد. به عبارت دیگر، شکلهای اقدامات و کنشها باید در سطحی باشند که نتیجهبخش باشند، انزوای امرالی را بشکند، به سوی آزادی جسمانی گام بردارد و نتیجه دهد. تحولاتی در این راستا رخ خواهد داد.
در خاتمه این را بیان کنم. هفته گذشته، رفیق هِلین (امید) نیز میگفت؛ شرکت در این کنشها به معنای آزاد ساختن خود است. همه فعالان چنین وضعیتی را تجربه کردند. آنها مبارزه خودشان را برای آزادی انجام دادند. آنها آزادی خود را در روح، عاطفه، فکر و رفتار توسعه دادند. اراده خود را تقویت کردند. بدون شک از این به بعد این کار را بیشتر انجام خواهند داد. من به نمایندگی از مدیریت پکک به همه این اقدامات و کنشها درود میفرستم. من به همه کسانی که در بیست و ششمین سال مبارزه علیه توطئه شرکت کردند تبریک میگویم و برایشان آرزوی موفقیت دارم.
بشریت برای اولین بار یک فیلم جنگ واقعی را تماشا میکند
گریلا در این زمینه پیشتاز است، البته پیشگام است. ما همیشه میگوییم؛ پیشاهنگی حزب، پیشاهنگی گریلا است. گریلا یک پیشگام است. قبل از اعلام چنین کمپینی در ۱۰ اکتبر، گریلا پیشتر کارزار خود را در آنکارا اعلام کرد. آنهم با خاک یکسان کردن مقر نسلکشی فاشیستی... عملیات فداکارانه رفقا روژهات و اردال چنین بود. در واقع، این روند شروع شد. روند گریلایی بر همین اساس شروع شد و عاقبت آن را دیدیم. هر ماه با یک عملیات انقلابی همهجانبه، بدون توجه به زمستان، برف و سرما، به گلههای فاشیستی آکپ-مهپ ضربههای کوبنده و گسترده وارد شد. در پایان نوامبر، در پایان دسامبر ...
در واقع در اواسط ژانویه بود که گریلا مرحله جدید را آغاز کرد. عملیات در تپهی آمدیه... همه چیز آشکار است. چه چیز دیگری میتوانیم بگوییم؟ همه، چه دوست و چه دشمن، دیدند که گریلا چیست و چگونه میجنگند. همه وضعیت قدرت مخالف آنها را دیدند. همه چیز در آن تصاویر موجود است. و این برای اولین بار اتفاق میافتد. ما همیشه فیلمهای جنگی را تماشا کردهایم، اما این اولین بار است که بشریت یک فیلم جنگی واقعی را تماشا میکند. آن هم بر اساس عملیاتی است که توسط گریلاها در زاپ انجام شده است... ما باید این را به خوبی ببینیم و درک کنیم. گریلا به این درجه رسیده است. او در چنین شرایط سختی در این سطح میجنگد و در عین حال نتایج را مستند میکند و بدون تردید به جامعه و بشریت عرضه میکند. میگوید من این کار را میکنم. بفرمایید، ارزیابی کنید و بسنجید. اگر میپسندید، پسند کنید، اگر نمیپسندید مورد انتقاد قرار بدهید. اما چه طرف من باشید و چه در مقابل من، این کار را درست انجام دهید. ببینید، بدانید و آنگونه انجامش دهید. نباید اشتباه باشد، تصادفی نباشد، ستایشهای اشتباهی هم نباشد. حتی اگر دشمن گریلا هستید، خودفریبی نکنید. چون گریلا میسوزاند. اگر اشتباه کنید، میسوزید. گلههای فاشیستی آکپ-مهپ اشتباه کردند و در حال سوختن هستند. همه چیز در معرض دید عموم است. محیط آنجا واقعاً از هر نظر آموزشی است. چیزهایی وجود دارند که باید در نظر گرفته و از آنها یاد بگیرند.
همه باید گریلاهای کورد را خوب بشناسند، حتی آنهایی که میخواهند دوست شوند نیز باید آنها را بشناسند و سپس دوست شوند. کسانی که میخواهند دشمنی کنند باید آگاهانه این کار را انجام دهند. زیرا دولت طیب اردوغان میخواهد همه را در برابر این گریلا به دشمن مبدل کند. خیلی امتیاز میدهد، گشت میکند و میبیند. او میخواهد همه را علیهشان برانگیزد. همه باید بدانند که با چه چیزی میخواهند مخالفت کنند، تا مرتکب اشتباه نشوند و در نهایت اشتباه نکنند. هیچ کس نباید فریب دولت طیب اردوغان را بخورد. درخواست ما این است. در غیر این صورت خود را خواهند سوخت. قبلاً گفتیم که "اینطوری نمیشود". ممکن است جنگی رخ دهد، اما نه به این شکل. کسانی که این کار را میکنند میسوزند و ضربات سنگینی را متحمل میشوند. فرماندهی قرارگاه مرکزی ما بارها اعلام کرده و ما هم گفتهایم. اگر اصرار کنند، شکست سختی خواهند خورد. که تجربه کردند.
ما را جدی نگرفتند، توجه نمیکنند. آنها خود را بسیار بزرگ میبینند، بسیار اغراق میکنند. در واقع افرادی هستند که سازمان استخباراتی ترکیه (میت) و مرکز جنگ ویژه آنها را با پول خریده و آموزش دادهاند. آنها را به روی صحنه میآورند. اگر چنین اتفاقی افتاد، مطبوعات به اصطلاح ترک را تماشا کنید. راهبردهای جنگ را ترسیم میکنند، تاکتیک تعیین میکنند، همه را دستکاری و هدایت میکنند و جامعه را خنثی میکنند، انگار تمام شب تا صبح مدام موعظه میکنند. همه آنها عوامل میت، عناصر جنگ ویژه هستند. عناصر فرماندهی قرارگاه مرکزی و فرماندهی نیروهای ویژه هستند. عناصر غیرنظامی ارتش ترکیه. اینگونه باید دانست. آنها روزنامهنگار یا مفسر یا متفکر یا چیزی شبیه به این نیستند. سعی در هدایت کردن دارند. تحت تأثیر آنها قرار گرفت. آنقدر بلند حرف میزنند که! بفرمایید، نتایج آشکار است. یعنی نمیدانم برف بود، زمستان بود، سرما بود. این شرایط برای همه معتبر است! گریلا را دیدید. چقدر آرام، چقدر هماهنگ، چقدر یکپارچه! چقدر به کارش مطمئن است، چقدر منظم است، چقدر منضبط است، چقدر خونسرد است. چه کسی میتواند در برابر چنین گریلایی بایستد؟
قبلا گفتم؛ هیچ ارتشی نمیتواند مانند فرماندهی هپگ و یژا استار و مبارزان آن، گریلاهایش بجنگد. نه ارتش آمریکا، نه ارتش چین و نه ارتش ناتو... در آن شرایط حتی یک روز هم نمیتوانند دوام بیاورند. ارتش ترکیه ظاهراً جنگجوترین ارتش در ناتو بود. معلوم است که به چه وضعیتی افتاد. در این زمینه باید آن چیزهای فریبنده را ساکت کرد. در واقع، مردم ترکیه نباید زیاد دنبال کنند یا گوش دهند. روشنفکران، چپها و دمکراتهای ترک باید اینها را افشا کنند. چون در حال شستشوی مغزی جامعه هستند. خطرناکترین کار را انجام میدهند. ما واقعاً نباید این فرصت را به آنها بدهیم.
اگر آنها بر جنگ پافشاری کنند، این پایان آنها خواهد بود
اکنون بیانیهی جدیدی (در رابطه با یک عملیات نو) هست. هپگ در (رابطه با عملیاتی در) تپه جودی اعلام کرد. جزئیات را بعداً به اشتراک میگذارد، اما میگوید "ما تپه را پاکسازی کردیم." به عبارت دیگر، منطقه وسیعی به نام تپه جودی دارای تپههای متعددی است. در یکی از آنها دشمن له شده است. مانند مکانی که در تپه آمدیه به آن تپه گَلهات میگوییم. آنها (اشغالگران) در آنجا به روشی مشابه له شدند. در نهایت تمام وجود ارتش اشغالگر آنجا به آتش کشیده شد و نابود شد. آنهایی که میمانند گام به گام اینگونه میشوند، این پایانشان خواهد بود. فرماندهی ما گفت: "آنها یا فرار میکنند یا از بین میروند." این اجرا میشود، اجرا خواهد شد. این یک جمله ساده نبود. از این حیث میتواند تابستان باشد، زمستان باشد، بهار باشد و پاییز باشد. دیگر هیچ کس نباید بگوید که این بار اتفاق میافتد یا آن بار نمیافتد. گریلا بیشتر خود را مورد بازخواست قرار میدهد، در اشکال عملیاتی خود نوآوری انجام میدهد، بازسازی میکند، توسعه میدهد و غنی میسازد. از این به بعد رشد بیشتری خواهد داشت و بیشتر گسترش مییابد. این را باید انتظار داشت. اگر این نیروهای اشغالگر بخواهند بر این جنگ، حملات خود، اشغال خود پافشاری کنند، این پایان آنها خواهد بود. آنها با مقاومت شدیدتری از سوی گریلاها مواجه خواهند شد.
بر این اساس من به تمامی فرماندهی و نیروی جنگنجو و مبارز هپگ و یژا استار که عملیات انقلابی شهید دوغا را انجام دادند تبریک میگویم و به این عملیات درود میفرستم. از این به بعد مثل همیشه برای گریلامان آرزوی موفقیت دارم.
دولت ترکیه در خاورمیانه در وضعیت ناخواستنی قرار دارد
هاکان فیدان امروز در آلمان بود. و عجیب اینکه نچیروان بارزانی هم آنجا بود. آنها همه جا ملاقات کردند. پیدرپی در حال انجام دیدارها هستند. انگار همین کافی نبود، آنها در آلمان نیز در مقابل آلمانیها ظاهر میشوند. آن هم در روز تجمع (تجمع بزرگ آزادی در کلن). بنابراین برای جلوگیری از تجمع رفتند، در واقع از تمام توان خود استفاده کردند. اگر میتوانستند از لحاظ قوانین آنها را متقاعد کنند، پلیس آلمان جلوی آنها (راهپیمایان) را میگرفت و حتی گفتن زنده باد رهبر آپو را ممنوع میکرد. سعی کردند بهانههای زیادی بیاورند. معلوم شد چه کسی پشت آن بوده است. نچیروان بارزانی و هاکان فیدان. به اینها چه میگویند؟ این افراد ارزش بررسی دارند. ما نچیروان بارزانی را کمی میشناسیم، اما باید شخصیت هاکان فیدان را هم بهتر بشناسیم. چه شد، چگونه این همه دشمن قسمخورده کوردها خود را به قصاب کوردها تبدیل کردند؟ او کیست، چیست، کجا و چگونه تحصیل کرده است. لازم به درک است. در واقع او قتلعامهای زیادی انجام داد. او عامل کشتار ۹ ژانویه ۲۰۱۳ پاریس است. او همچنین عامل کشتار پاریس در ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲ است. کسی که این کشتار را در سراسر اروپا سازماندهی کرد و باید مسئول این قتلعام شناخته شود و باید مورد بازجویی و محاکمه قرار گیرد، رفت تا از برگزاری تجمعات قانونی، کسانی که در اروپا قانونی هستند، کار میکنند، به زندگی اروپایی خدمت میکنند، جلوگیری کند. هم ترکیه و هم خودشان را عرضه میکنند تا چیزی در مورد کوردها به گوش نرسد، مردم کورد هیچ حقوقی نداشته باشند و حتی کسی نتواند نام و هویت آنها را بر زبان بیاورد. چنین کارهایی میکنند. کار تا به اینجا رسیده است. به همین دلیل خواستم این را بگویم.
همه اینها دیپلماسی التماسی و تقلایی هستند
سفر طیب اردوغان به مصر نیز چنین بود. خیلی عجیب. سعی کردم با دقت دنبالش کنم. چیز دیگری گفته نمیشود. همه کانالهای حزب عدالت و توسعه (آکپ) نوشتند که طیب اردوغان به خاطر خواهش بزرگ سیسی به قاهره رفت. چرا احساس نیاز به نوشتن این مطلب داشتند؟ البته موقعیت خندهداری است. چون حقیقت اصلا اینطور نیست. از پایگاه او، از جامعه ترکیه، از همه جا واکنشهایی وجود دارد. در مورد سیسی تا الان چه میگفتی؟ چطور رفتی و اینقدر دست به دامانش شدی؟ چه چیزی تو را به آنجا کشاند؟ به عبارتی میگوید 'من نرفتم، ولی از من خواهش کرد و دیگر نتوانستم مقاومت کنم'. بنابراین، آیا این طیب اردوغان به هر خواهشی عمل خواهد کرد، حتی اگر دیگران خواهش کنند؟ آیا با خواهش و تقلاها دیپلماسی میکند؟ البته که نه. ارزیابی دقیق این سفرها ضروری است. سفر در خاورمیانه به ویژه این بعد را دارد. دولت ترکیه از خاورمیانه رانده شده است. خاورمیانه که از سال ۱۹۲۳ شکل گرفت، بر اساس تأسیس دولت ترکیه، بر اساس آن ساختار دولت-ملت شکل گرفت. اکنون خاورمیانه جدیدی در حال شکلگیری است. جمهوری ترکیه در این مورد گنجانده نشده است. نظام سرمایهداری در این سطح در خاورمیانه در حال تغییر است. سیاستهای دولت طیب اردوغان، دشمنی با کوردها و جنگ در کوردستان ترکیه را به این وضعیت رساند. موقعیت و فرصتهای ژئواستراتژیکی را که آنها به آن افتخار میکردند و در آن زندگی میکردند، از بین برد. همه باید این را ببینند. به خصوص کسانی که ترکیه را دوست دارند باید آن را ببینند. آنها باید بفهمند که این سیاستها به چه چیزی منجر شده است. حالا سعی میکند به نوعی آن را جبران کند.
در واقع، او سعی میکند خود را سر پا نگه دارد. از یک طرف دیدیم که با تحریکات در جنگ قرهباغ و غزه سعی در خرابکاری داشت. از طرفی با التماس یا چنین کاری سعی میکند وارد آن (طرح نوین خاورمیانه) شود، یعنی تا حدودی خود را از این طرد نجات دهد. اینها همه دیپلماسی التماس و تقلا هستند. این یک طرف آن است.
او فقط میتواند کارهایی را تکرار کند که با حمایت و تایید ناتو انجام داده است
از سوی دیگر میدانیم؛ دشمنی با کوردها است. این حمله علیه پکک است. او در تلاش است تا قدرت و ابزاری برای این کار جمع کند. ما نباید در این مورد اشتباه کنیم. ما مدتی است که موضوع ورود سوئد به ناتو را دنبال میکنیم و در این زمینه بسیار موثر از آن استفاده کرد و چیزهایی را از آمریکا و ناتو گرفت. چیزی که ما میبینیم این است که به نظر میرسد آنها تایید و حمایت برای حمله نهایی نابودگری دریافت کردهاند. وقتی آمریکا اف ۱۶ میدهد، مذاکرات به این شکل است. به عبارت دیگر، دولت آکپ عضویت سوئد را بدون گرفتن چیزی نپذیرفت. او با جنگ نسلکشی که علیه کوردها به راه انداخته بود کاملاً چانهزنی کرد. از آنجا یک تاییدیه جدید گرفت، تقویت شد و بر این اساس پذیرفت. اکنون آنها با آن در حال آمادهسازی برای حمله هستند. ما این را میفهمیم و میبینیم. با این حال، حمایت و تایید ایالات متحده آمریکا و ناتو به دیکتاتوری فاشیستی آکپ-مهپ اجازه نمیدهد تا حملهای فراتر از آنچه تاکنون انجام شده است، انجام دهد. او تنها میتواند کارهایی را که انجام داده است تکرار کند. به هر حال با کاری که کرد نتوانست نتیجهای بگیرد. او نتوانست برنامهای که داشت را اجرایی کند. شکست خورد و ارادهاش در مناطق حفاظتی مدیا به بنبست رسید. او در حملات اشغالگریاش شکست خورد. او بارها برنامهریزی کرد و اعلام کرد که پکک را نابود میکند. دهها بار شکست خورد. معلوم شد که او دروغگو است و نتوانست آن را اجرا کند. حالا میبیند اگر همین کار را بکند نتیجه دیگری نمیگیرد.
در واقع او میخواهد با اضافه کردن نیروهای دیگر، این حمله جدید را قویتر کند. ما این را درک میکنیم و آن را دنبال میکنیم. دیدار با ایران کاملا در همین چارچوب بود. آنها پیگیرانه ترتیب رفتن رئیس جمهور ایران به ترکیه را دادند. آنها قبلاً عراق و اتحادیه میهنی کوردستان را بدون توقف تهدید میکردند. در واقع، آنها میخواهند عراق و اتحادیه میهنی کوردستان را از طریق ایران در برنامههای حمله جدید خود قرار دهند. ما نمیدانیم آنها چقدر با ایران موافق بودند یا چه کردند. ما فکر نمیکنیم که ایران زیر بار این موضوع برود. ایران تا کنون سطح مشخصی از حمایت را ارائه کرده است. آنها در حال حاضر با هم کار میکنند. آنها با هم حملاتی را انجام میدهند. ایران اطلاعات میدهد، ترکیه حمله میکند. هواپیماهای ترکیه حتی به نیروهای پژاک هم حملات زیادی میکنند. اینها در چارچوب وجود رابطه آنها با ایران صورت میگیرند. در غیر اینصورت اتفاق نمیافتد. فراتر از آن، ایران چیزی برای ارائه ندارد. چون شرایط سختی مثل ترکیه ندارد. در آن سطح مشکلی وجود ندارد. پس منافع ایران ایجاب نمیکند. با این حال، او با گفتن «من با ایران هم ملاقات کردم» تلاش میکند فشار خود را بر عراق و اتحادیه میهنی افزایش دهد. این نیز دلیل سفر او به مصر بود. به عبارت دیگر، آنها میخواهند با دیدار با مصر بر عراق و جهان عرب تأثیر بگذارند. از سوی دیگر، به نظر میرسد که گویا آنها همراه با مصر در مورد مسئله جنگ غزه فعالیت انجام میدهند. آنها سعی میکنند این را به عنوان کارتی در موضوع جنگ علیه کوردها استفاده کنند. همچنین تلاش میکنند در این راستا از مصر حمایت کند. ظاهراً او در تلاش است که عراق و اتحادیه میهنی کوردستان را در این جنگ اشغالگرانهای که همراه با پدک به راه انداخته است، مشارکت دهد. سخت است، کمی مشکل دارند. ممکن است فشار زیادی بر آنها وارد شود، اما نه عراق و نه اتحادیه میهنی هیچ منفعت و مصلحتی در این موضوع نمیبینند. دلیلی برای پیوستن آنها وجود ندارد. آیا مذاکره با قدرتهایی مانند مصر میتواند چیزی در این زمینه به ترکیه بدهد؟ ما انتظار نداریم که چیز زیادی بدهد. به عبارت دیگر میتوانند امور اقتصادی و تجاری را توسعه دهند. آنها برای مدتی به این نیاز داشتند. مصر نیز به آن نیاز داشت. ما فکر نمیکنیم چیزی فراتر از آن وجود داشته باشد.
هر چه بیشتر کوردها نادیده گرفته شدند، اعراب بیشتر تقسیم شدند
جامعه عرب، روشنفکران و دولتهایشان باید حساس باشند. هم مصر و هم دیگران... هیچ کس نباید مبارزه برحق مردم فلسطین و خلق کورد را برای حق موجودیت و آزادی، به ابزاری برای چانهزنی برای منافع ساده اقتصادی و سیاسی تبدیل کند. افشا خواهند شد و آسیب خواهند دید. این را علنی بگوییم. همه کشورهای عربی باید این را به خوبی بدانند. آنها با ترکیه کاری ندارند. اگر این کار را بکنند، اگر با آرمان مردم فلسطین و کورد مخالفت کنند، روابطشان با اسرائیل آنها را نجات نخواهد داد. زیرا این مبارزه آزادی خلق کورد و مبارزه مردم فلسطین است که آنها را در خاورمیانه تأثیرگذار و صاحب موقعیت نوین کرده است. از اینجا کسب کردهاند. آنها باید این را به خوبی ببینند و درک کنند. به ویژه روشنفکران، نویسندگان و سیاستمداران عرب باید این حقیقت را بهتر ببینند. جامعه عرب، زنان و زحمتکشانش باید این را بهتر ببیند و آنها را تحت فشار قرار دهد. ما این را رابطه و اتحاد راهبردی کورد و عرب نامیدیم. مهم است. کوردها هرگز با حقوق مردم عرب مخالفت نکردهاند. آنها پیشبینی کردند که اساس مبارزه آنها تغییر نظم منطقهای است که در پایان جنگ جهانی اول پدیدار شد. اگر آن دستور، کوردها را نادیده گرفت، اعراب را نیز دچار تفرقه و تضعیف کرد. آن را به قدرت ضعیف خاورمیانه تبدیل کرد.
کوردها با مبارزه خود بیشترین حمایت را برای نجات اعراب از این ضعف انجام دادند. حال، در حالی که آنها میتوانند این واقعیت را ببینند و روابط بهتری با جنبش آزادی و دموکراسی کوردها برقرار کنند، اگر دوباره بخواهند برای منطقهای جدید، منطقهای دموکراتیک در خاورمیانه به نیروهایی مانند جمهوری ترکیه و دیکتاتوری فاشیستی آکپ-مهپ بپیوندند، آنها بیشتر از کوردها ضرر خواهند کرد. چرا؟ چون میخواهد جایی به نام میثاق ملی را تصاحب کند. میگوید اشغال نمیکند، تصاحب کرده و به شما میدهم، اما دروغ است. اینطور نیست. در واقع میخواهند کوردستان را اشغال کنند و در آنجا مستقر شوند. البته نئوعثمانیگرایی پس از آن توسعه خواهد داد. آنها میگویند که کل منطقه عرب قبلاً مال ما بود. میگویند یک قرن پیش مال ما بود، ۷۰ سال پیش مال ما بود، از ما گرفتند، دوباره میگیریم. همه این را میبینند. کوردها مبارزه میکنند و مانع از آن میشوند. بنابراین خطرناک است. فاشیسم آکپ-مهپ فقط دشمن کورد نیست، او دشمن عرب، عربستیز است. آنها حماس را به این وضعیت تحریک کردند. بیش از هر کس دیگری، طیب اردوغان و دولت آکپ مسئول این وضعیت هستند که غزه به این شکل تبدیل شده است. اکنون آنها در تلاش هستند تا با آکپ راهحلی بیابند. چگونه راهحلی پیدا خواهید کرد؟ او برای تامین منافع خود مردم فلسطین را در آتش انداخت. هیچ کس نباید بر سر خون مردم غزه معامله کند. ما این را افشا میکنیم و با کسانی که این کار را انجام میدهند مخالفیم. بنابراین ما این سطح از خواهری-برادری و دوستی با مردم فلسطین داریم. چون دوستی را از آنها دیدیم. این کار را تا آخر ادامه خواهیم داد. از این نظر، مهم نیست که چه کسانی هستند، هر کجا که بخواهند بر روی خون مردم فلسطین محاسبات ساده اقتصادی یا سیاسی انجام دهند، مسلماً ما را در برابرشان خواهند یافت. افشا میکنیم، مخالفت میکنیم.
ترکیه میخواهد کاری انجام دهد، اما ما اینطور فکر نمیکنیم. نه مصر، نه عراق و نه ایران با این امر موافقت نخواهند کرد. همه میبینند که ارتش آکپ-مهپ در زاپ در چه وضعیتی است. چه کسی از ارتشی پیروی میکند که در وسط زمستان اینقدر درهم شکسته شده است؟ چه کسی منافع خود را به آنجا پایبند میکند؟ ما فکر نمیکنیم که آنها آن را مقید کنند، اما آکپ-مهپ بدیهی است که به دلیل منافع شخصی خود میخواهد همه را بیشتر به سمت دشمنی با کوردها و پکک بکشاند.
کسانی که میباید با این امر مخالفت کنند جامعه، روشنفکران، زحمتکشان، کارگران، جوانان و زنان ترکیه هستند. ولی در آنجا هم چنین آگاهی وجود ندارد. این آگاهی بسیار ضعیف و کمرنگ است. چنین مبارزهای که این وضعیت را به همراه میآورد، باید بسیار قویتر باشد. چه زمانی بیدار میشوند؟ دیگر باید بیدار شوند. بیش از ۲۰ سال است که این دولت آکپ آنچه را که میتوانست انجام دهد، انجام داده است. آیا آنها بیش از این در برابر این دولت صبور خواهند بود؟ بنابراین، در واقع این جامعه ترکیه است که باید از همه اینها درس بگیرد. روشنفکران، زحمتکشان و کارگران هستند، اتحادیهها هستند. اما ضعیف عمل میکنند. ما همچنین باید به طور مداوم برای توسعه این آگاهی تلاش کنیم.
همه نوع مبارزه را میتوان علیه قاتلان طبیعت انجام داد
میگفتند '۹ کارگر را اینطور نجات میدهیم، اینطور نجاتشان میدهیم'. اکنون میگویند جان باختهاند. با احترام از آنها یاد میکنم. اما آنها نه اینگونه کارگر باشند، نه زحتمکش و نه شهید. پس نباید اینگونه بود. چگونه باید بگوییم؟ ما باید خود را مسئول زندگی خود بدانیم و مؤثر باشیم. اگر زندگی خود را تا این حد به دیگران متصل کنیم، ما را به این سطح سوق میدهند. یعنی آن را له میکنند. لازمست خود را به این وضعیت درنیاوریم. حالا قتلی آشکار رخ میدهد. برخیها طلا کسب میکنند و طلا استخراج میکنند، برخی دیگر جان خود را از دست میدهند. حالا میگویند آب فرات مسموم میشود. تمام بینالنهرین خواهد مرد، هیچ کس سخنی نمیگوید. خیلی عجیب است. مگر چنین چیزی ممکن است؟ آیا ممکن است چنین الگوی غارت و چپاول وجود داشته باشد؟ هیچ جامعهای نمیتواند این را تحمل کند. در واقع، واقعاً قابل درک نیست که جامعه ترکیه چنین چیزی را بپذیرد. پس آیا چنین چیزی قابل قبول است؟ اما با جنگ ویژه و دروغ و ظلم و زور جامعه را خنثی کردند. چنین پولدارها میسازند. چرا اینها را انجام میدهند؟ این همه غارت و چپاول را برای کشتار کوردها انجام میدهند. همانطور که میگویند؛ 'ما صنعت جنگ میسازیم، صنعت دفاعی خود را تقویت میکنیم، اینقدر این را میخریم، آن را میخریم و به کوردها ضربه میزنیم'. اکنون از اینها در نسلکشی کوردها استفاده میشود. نسلکشی کوردها و دشمنی با کوردها ترکیه را به این وضعیت رساند. تمام امکاناتش را به بازار میفروشد. به ناتو رفت و تسلیم شد. التماس میکند و پول میگیرد. او در ایران التماس کرد و سعی کرد از او حمایت شود. رفت و خیلی کارها را برای مصر انجام داد. او از دولت مصر التماس میکند که از آنها حمایت کند. نه شهرت و نه اثربخشی باقی مانده است. بحران، بحران اقتصادی، بحران سیاسی در اوج است. از سوی دیگر، غارت زیستمحیطی اکنون بسیار پیشرفتهتر شده است. این فرآیند با نیروگاه آبی تولید برق در فرآیند آرتوین در دریای سیاه آغاز شد. ما باید دست آن زنان را ببوسیم. پس چطور اعتراض کردند؟ اما او همه آنها را سرکوب کرد. آنها را ساکت کردند. هیچ کس از آنها صیانت نکرد. آنها اعتراض کردند و گفتند 'ما با ساخت این نیروگاههای آبی تولید برق مخالفیم'. پس از آن، تحت عنوان اینکه در حال استخراج طلا هستند، جنگلی را باقی نگذاشتند، آن را سوزاندند و غارت کردند.
آنها جنگلها را نابود میکنند تا پول در بیاورند و ثروتمند شوند. تمام کوردستان را سوزاندند و قتلعام کردند. اصلاً چه اتفاقی برای آن منطقه بَستای زیبای بوتان افتاد؟ با خاک یکسان کردند. یعنی ما نتوانستیم جلوی آن را بگیریم. در واقع، هر کسی که این کار را میکند باید نابود شود. چون قاتل طبیعت هستند. هر نوع مبارزهای را میتوان علیه آن قاتلان انجام داد. هر کس این کار را انجام دهد قاتل است. باید در مقابل آنها ایستاد. اما برای مثال، این رژیم نه تنها نسلکش است، نه تنها قاتل کورد، نه تنها ضد عرب، نه تنها دشمن زن نیست؛ بلکه دشمن طبیعت، دشمن محیطزیست است. دشمن ارزشهایی است که ما بر اساس آن زندگی میکنیم.
در واقع سرمایهداری یک سیستم حداکثر سود، غارت و چپاول است. کاری نیست که او برای کسب درآمد بیشتر انجام ندهد. این نیز به سلاح برای نسلکشی کوردها و پول برای خرید سلاح نیاز دارد. بنابراین، ترکیه چیزی ندارد که غارت نکرده، به بازار عرضه نکرده باشد و یا نفروخته باشد. آنقدر جنگلهایش را قطع کردند. آنها کوههای کاز، جاهای دیگر، همه جنگلها و جغرافیا را ویران کردند. جاهای زیادی را فروختند، دریای سیاه را به نوعی فروختند. آنها جایی در استانبول را به عنوان تنگه فلان میفروشند. برخی میگویند به اسرائیل فروخته شده و برخی میگویند به قطر فروخته شده است. در ترکیه جایی باقی نمانده است که فروخته نشده باشد. هیچ ارزشی باقی نمانده که نفروخته باشد. همیشه با آنها پول درمیآورند و شکم خود را چاق میکنند. آنها همچنین در حال تامین سلاح برای ضربه زدن به کوردها هستند. آنها این گلههای فاشیستی را تغذیه میکنند. آنها برای کشتار و نسلکشی کوردها حمله میکنند.
بدون انقلاب زیستمحیطی آزادی جامعه نیز ممکن نخواهد بود
خصومت با کوردها، دشمنی با زنان، خصومت با جامعه نیز به موازات دشمنی با طبیعت و دشمنی با محیطزیست است. زمانی که با یکی دشمن شدید، در واقع دشمن همه آنها هستید. این وضعیت بسیار مهمی است. ما واقعاً در این زمینه ناکافی بودیم. هم در کوردستان و هم در ترکیه به افشاگری بیشتری نیاز بود، سازماندهی بیشتری لازم بود. مبارزه بیشتر به ویژه در برابر غارت طبیعت مورد نیاز بود. ما باید به مبارزه اکولوژیک اهمیت زیادی بدهیم. این کار خطرناکی است. اگر پول شما تمام شود، میتوانید بعد از دو سال آن را جایگزین کنید، اما نمیتوانید طبیعت را بازسازی کنید. هنگامی که آن را از دست دادید دیگر نمیتوانید آنرا باز یابید، یا ۱۰-۱۰۰ سال طول میکشد. این بزرگترین ضرر است.
در این زمینه آگاهی بسیار مهم است، سازماندهی بسیار مهم است، مبارزه بسیار مهم است. رهبر آپو پارادایم سوسیالیستی و دموکراتیک خود را بر دو پایه استوار کرد. یکی آزادی زن، دیگری طبیعتدوستی، بومشناسی اجتماعی. آزادی زنان و زیستبوم که بسیار به هم مرتبط هستند، نمود موجودیتی متکی بر دو پایه هستند. بنابراین نه آزادی زن و نه آزادی جامعه بدون انقلاب اکولوژیک و نظام اکولوژیک نمیتواند وجود داشته باشد. ما باید در این سطح آنرا مورد مداقه قرار دهیم و آگاهی زیستمحیطی، سازماندهی و اقدام و کنشها را در این سطح توسعه دهیم.»