عضو شورای اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان (کجک)، مصطفی کاراسو در ارتباط با انزوای امرالی و حملات اشغالگرانه و نسلکشی به پرسشهای تلویزیون مَدیا هابر (Medya Haber TV) پاسخ داد.
میخواهم با موضوع انزوای تحمیلی بر رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان شروع کنیم. انزوای تحمیلی ادامه دارد. اما در زمان اخیر در مقابل این مسئله کنشهای مهمی نیز انجام میشوند. دادگاه حقوقبشر اروپا به نامه ۶۹ برنده جایزه نوبل پاسخ داد. هیئت وزیران شورای اروپا مرتبط با انزوای امرالی جلسههای مهم برگزار خواهد کرد. بیش از ۱۵۰۰ وکیل از ۳۰ کشور برای ملاقات با رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان نامهای به وزارت دادگستری ترکیه ارسال کردند، جوانان در چارچوب آزدی رهبر خلق کورد راهپیمایی طولانی را آغاز کرده و جشنوارههای کوردها برگزار میشوند. در ترکیه و باکور کوردستان روز ۱۳ اکتبر یک کارزار بسیار مهم آغاز خواهد شد. شما اهمیت این وقایع را چگونه ارزیابی میکنید؟
کارزاری که از روز ۱۰ اکتبر سال قبل برای آزادی رهبر آپو آغاز شده است، به یکمین سال خود میرسد. این برهه از جنبه صیانت از رهبر آپو، به موضوع روز مبدل کردن آزادی رهبر آپو در سراسر جهان به یک برهه بسیار مهم مبدل شد. به موضوع روز مبدل کردن رهبری، مطالعه کتب وی، صیانت بسیاری از دانشمندان، فیلسوفان و روشنفکران جهان از رهبری در این برهه، بزرگواری و کاراکتر رهبری را در سراسر جهان گسترش یافت و در سطحی مهم، تفکرات رهبر آپو در سالی که گذشت، اشاعه پیدا کرد.
مبارزه نتیجه میگیرد. در این برهه این امر دیده شد. وکلا با کمیته منع شکنجه اروپا (سیپیتی) و دادگاه حقوقبشر اروپا دیدار کردند. آنان نیز مجبور ماندند پاسخهایی بدهند. در این اواخر نامهای ۶۹ برنده جایزه نوبل آن را نوشته بودند، فراخوان آنان بر سیپیتی و دادگاه حقوقبشر اروپا تاثیرگذار بود. زیرا آنان انسانهایی معمولی و پیشپا افتاده نیستند، انسانهایی برجسته هستند که در جهان شناخته میشوند، به انسانیت خدمت کردند و به وجدان انسانیت مبدل شدند. آنان باید اینگونه دیده شوند. صیان آنان از رهبری، سطح صیانت از رهبری را بسیار ارتقا داد. یعنی مبارزه و تلاشها بر سیپیتی و دادگاه حقوقبشر اروپا فشار وارد میکند. گام به گام به ترکیه نیز فشار وارد خواهد کرد. به همین علت این تلاشها شایسته تعریف کردن است، ما به آنان درود میفرستیم.
در آستانه اولین سالگرد کارزار «آزادی برای عبدالله اوجالان، راهحل سیاسی برای مسئله کورد»، کنشهای جدیدی انجام میشوند. کارزار بیش از پیش اشاعه مییابد. هم در ترکیه و هم در اروپا این کمپین بیش از پیش اشاعه مییابد و در دومین سال از محقق کردن آزادی رهبری به سال مهمی از این کارزار مبدل خواهد شد. وقایع نشانگر این امر هستند. مدتی نه چندان دور قریب به ۱۵۰۰ وکیل بیانیه دادند. این بسیار مهم است. حق امید رهبری در شورای وزیران ارزیابی خواهد شد، بیگمان این نیز مهم است. بنظر ما جدیت مسئله تا جدیت مسئله کمی هم که شده ارزیابی خواهد شد. زیرا این چند سال است که حکمی صادر میکنند، دادگاه حقوقبشر اروپا وجود داشت، ترکیه با آن احکام بیاعتنایی کرد. از ترکیه بخاطر بیاعتنایی کردن به دیگر احکام، نقد میشوند. به ترکیه فشار آورده میشود، اما در مقابل احکام مرتبط با رهبری، سکوت میکنند. این رفتار بسیار سیاسی است. با برخوردی سیاسی در مقابل ترکیه سکوت اختیار میکنند. دیگر این هم مرزی دارد. پس از این اندازه از مبارزه و فشار، بر این باور هستیم که در جلسهای که برگزار خواهد شد، وضعیتی مشخص عیان خواهد شد.اینگونه دیده میشود. تلاشهای وکلا ادامه خواهند داشت. همچنین راهپیمایی جوانان نیز وجود دارد. تمام این موارد به مثابه بخشهایی از کارزار آزادی رهبری انجام میشوند. برگزاری جشنوارهها نیز به همین شکل خواهد بود. هدف اساسی جشنواره های امسال اینست که کازاری آزادی برای رهبری را بسیار تاثیرگذارتر کنند. در این مورد، صدا، اراده و مطالبه خلق کورد به شیوهای بسیار قوی در جشنواره نشان داده خواهد شد. حملات دولت ترکیه علیه فرهنگ، زبان، رقص کوردی و سیاستهای نسلکشی، بیشک دلایلی هستند تا جشنوارههای فرهنگی، قدرتمندتر برگزار شوند. اما به همراه این موارد نیز بنظر ما برای قویتر کردن تلاشهای آزادی برای رهبر آپو، نیز مشارکت در جشنوارههای امسال هم بسیار بیشتر و والا خواهد بود. باید هر کسی در این جشنوارهها مشارکت کند، تمام دوستان مشاکت کنند. همچنین روشنفکران در اروپا، نیروهای دمکراتیک جامعه اروپا باید بصورتی قوی در این جشنواره مشارکت کنند. این به پاسخی در مقابل سیاستهای نسلکشی دولت ترکیه مبدل خواهد شد، به صیانتی از آزادی رهبری مبدل خواهد شد. برای همین هم کار بسیار مهم است. در باکور کوردستان نیز در روز ۱۳ اکتبر یک راهپیمایی قدرتمند برگزار خواهد شد. همچنین در کلانشهرهای ترکیه مشارکتی در کارزار آزادی برای رهبر آپو مشارکتی رقم زده خواهد شد.
«دمکراتهای ترکیه باید در مقابل امرالی سکوت نکنند، تلاشهایی صورت دهند»
بیگمان باید از نیروهای دمکراتیک و روشنفکران ترکیه انتقاد کرد. روشنفکران و نیروهای دمکراسی در ترکیه باید در مقابل اعمال غیرقانونی در امرالی قیام کنند. از عدالت حرف میزنند، میگویند حقوق وجود ندارد. درمقابل بیعدالتی و اعمال غیرحقوقی آکپ-مهپ اعتراض میکنند، این خوب است اما باید در مقابل اعمال دولت در مسئله امرالی هم قیام کنند. تا زمانیکه در مابل اعمال ضد قانونی در ارمرالی قیام نکنند. تا زمانیکه در برابر این اعمال خودسرانه ایستادگی نکنند، دیگر مخالفت و اعتراضاتشان هم در مقابل دیگر اعمال، بسیار مهم نخواهند بود. یک موضع متحدانه لازم است. اگر خلق کورد با خلقهای ترکیه زندگی کنند، خلق کورد در میان ترکیه دارای هویت، فرهنگ خود، همراه با خلقهای ترکیه به شیوهای آزاد زندگی کند، پس در اینصورت باید از رهبر آپو صیانت کنند که خلق او را به مثابه «اراده» و «رهبر»میبیند. باید در مقابل این ناحقی علیه رهبر آپو قیام کنیم. اگر نه این سکوت، این سکوت در مقابل فشار علیه کوردها، معیارهای روشنفکری و دمکراتیک بودن آنان را کم میکند. درست است، خلق کورد با خلق ترکیه بیش از هزار است که همراه هم هستند و از سال ۱۰۷۱ تا کنون همسایه یکدیگر میباشند، آنان در کنار هم حضور دارند. آیا این معنایی دربر ندارد؟ اگر کوردها وجود نمیداشتند، پیروزی ۱۰۷۱ هم به وجود نمیآمد. این امر را بخوبی میدانید. اکنون در چنین وضعیتی قرار داریم که بسیار به آن نزدیک میباشیم، قریب به هزار سال است که در کنار هم زندگی میکنیم، آیا نابود کردن این خلق، نسلکشی کردنش و انکار این خلق، امری قابل قبول است؟ به همین علت روشنفکران و دمکراتها باید برای آزدی رهبر آپو تلاش کنند.باید خود را از وضعیت موجود برهانند. از برخی جهات انجام ندادن این کار، آنان را از معیارهایشان دور میکند، به وضعیتی دشوار میافتند. به همین علت باید کارزار آزدی برای رهبر آپو را ارتقا دهیم. هم در اروپا و هم در ترکیه، این کارزار باید ارتقا یابد.
این راهپیمایی جوانان بسیار مهم میباشد. ما به راهپیمایی جوانان درود میفرستیم. بیگمان این امر نیز یک تلاش برای آزدی رهبر آپو است. من بر این باور هستم. که سال آینده، با تلاشهایی عظیم، با مبارزهای گستردهتر، آزادی رهبری را نزدیکتر خواهد کرد.
«شهدای ما تاریخ را به نگارش درآوردند»
چند وقت پیش شهادت های مهمی روی دادند. نیروهای مدافع خلق (هپگ) در ارتباط با شهادت اورهان جیهاد بینگول، تَکین گویی، نوژیان آمد و روسیدا مِردین بیانیهای برای افکار عمومی منتشر کرد. همچنین براثر حملات مشترک دولت اشغالگر ترکیه و حزب دمرکرات کوردستان (پدک) بسیاری از رفقای ما شهید شدند، رفیق گلستان تارا و هیرو بهاالدین به شهادت رسیدند. در رابطه با شهادتهای اخیر شما چه میگویید؟
تقریبا تمام آن رفقا را از نزدیک میشناسم. در این زمان که اولین سالگرد قیام زنان «ژن ژیان آزادی» است. یاد ژینا امینی و تمام شهدای این مقاومت را با احترام قدردانی گرامی میدارم. اورهان بینگول یکی از اولین رفقایی بود که او را شناختم، من که در سال ۱۹۹۴ به مناطق گریلایی آمدم، آنزمانها در سال ۱۹۹۶ یکی از فرماندهان یگان گریلایی، رفیق اورهان بود. زمانیکه به مناطق گریلایی آمدم، یکی از اولین رفقایی را که شناختم، رفیق اورهان بود. بیگمان مقاومتی تاریخی وجود دارد. مبارزهای تاریخی وجود دارد. بارها به باکور کوردستان رفت. بهویژه در ارزروم، چَولیک، در آن مناطق کارهای بزرگی را انجام داد. بیش از ۳۰ سال در صفوف مبارزه حضور داشت. حیات آنان حیاتی با معنا است. حیاتشان را بامعنا کرده بودند. موارد بسیاری را در زندگی خود مشارکت داده بودند. در آزادی خلق کورد و انسانیت مشارکت کردند. بدین صورت بصورتی تهی و بیهدف زندگی نکردند. ارزشهای بزرگی را در میان مبارزه آزادی و دمکراسی آفریدند. یاد رفیق اورهان را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
همچنین رفقا، تکین گویی و نوژیان آمد... آنان نیز مشارکت بسیار عظیمی در مبارزه آزادی خلق کورد انجام دادند. به ویژه مشارکت رفقای زن در میان مبارزه آزادی زن بسیار زیاد بود.
اگر امروز در کوردستان، مبارزه آزادی زن توسعه مییابد، اگر انقلاب دمکراتیک کوردستان، ژرف شده است، در این مسئله رنج رفقای زن که شهید شدند وجود دارد، ارزشهای آنان وجود دارد. باید هر کسی بر این امر واقف باشد. جامعه کورد و زنان کورد باید این را بدانند. آن رفقا با حیات خود تاریخی نوین را به نگارش درآوردند، حیاتی نوین را آفریدند. جستجوی یک حیات نوین را ایجاد کردند. این بسیار مهم و ارجمندانه میباشد. بدین صورت یاد رفقای زن را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
بیشک، رفقای ما در عرصه مطبوعات و رسانه نیز بسیار ارجمند بودند. روسیدا مردین در باکور کوردستان مسئول روزنامه آزادیا ولات بود. در اینجا هم سالها کار کرد. بر زبان کوردی بسیار مسلط بود. زمانیکه مدیریت امور نوشتاری را بر عهده داشت، علیه او مجازات صادر شد. او هم مستقیما به کوهستانها آمد و سالها کارهای مطبوعاتی و رسانهای را انجام داد. در این مورد مشارکت مهمی صورت داد. زمانیکه آمد مستقیما میخواست به عضویت نیروهای گریلا درآید. ما او را به بخش مطبوعات فرستادیم، به کارهای مطبوعاتی و رسانه میپرداخت. اما همیشه اصرار داشت که به عضویت مبارزه گریلا درآید. در آخر هم کاری کرد که پذیرفته شود. در مناطق گریلایی حضور پیدا کرد. در پایان در مناطق حفاظتی مدیا، در آواشین، زاپ و متینا سالهای سال در میان مقاومت در این مناطق حضور داشت. در میان شرایط سخت و دشوار به مبارز و فرمانده مقاومت مبدل شد. چنین بود که روسیدا را از نزدیک میشناختم، با احترام و قدردانی یاد او را گرامی میدارم.
رفیق ما گلستان نیز یکی از زحمتکشان مهم مطبوعات آزاد بود. درواقع دولت ترکیه که دشمن تمام کوردها است و کسانیکه برای آزادی زندگی میکنند میباشد. کوردهایی که برای آزادی زندگی میکنند، از سوی چه کسی شکل گرفتند؟ از سوی پکک شکل گرفته و به وجود آمدند. به همین خاطر با هر کسی که از مبارزه متاثر شده باشد، دشمنی میکند. دشمن کادر ها نیز میباشد. به آنان حمله میکند. دشمن هنرمندان، زحمتکشان فرهنگی، کارکنان مطبوعاتی نیز میباشد... دشمن همگان است. رفیق گلستان بصورتی آگاهانه مشارکت کرده بود. سالهای دور و دراز در باشور کوردستان به کارهای مطبوعاتی پرداخت، در شنگال کار کرد، در روژاوای کوردستان هم کار مطبوعاتی انجام میداد. بیشک رفیق دیگر نیز یک رفیق جوان بود، ما تمام رفقا را از نزدیک نمیشناسیم. اما میدانیم که از زحمتکشان مطبوعات آزاد بود. در واقع دولت ترکیه به هرکسی که در میان مبارزه آزادی باشد حمله میکند، چه زحمتکشان مطبوعات باشند و چه از کارکنان فرهنگی باشند. او نیز به دلیل اینکه یکی از زحمتکشان مطبوعات بود به قتل رسید.
ما یاد تمام آن رفقا را با احترام و قدردانی گرامی میداریم. مشارکت آن شهدا در مبارزه آزادی بسیار است. همچنین معیارهای آن شهدا وجود دارد. در معیارهایی والا مبارزه کردند. در میان شرایطی بسیار سخت و دشوار فداکاری کردند، به سوی دشواریها رفته و مبارزه کردند. تا آخرین نفس تلاش کردند که مبارزه را پیروز گردانند. به همین علت آنان ارزشهای بسیار ارجمندانهای هستند که از سوی مبارزه آزادیمان آفریده شدند. مبارزه برای تفکر رهبر آپو، ایستار گریلا در این مبارزه و ایستار آزادی بسیار مهم است. هم برای آزادی خلق کورد مبارزه میکنند و هم برای تفکر خود، مبارزهشان را در انسانیت مشارکت میدهند. درعینحال شخصیتهایی کیهانی هستند. نتایجی بدین شکل از مبارزه آنان وجود داد. به همین علت نیز، یاد آن رفقا را با احترام و قدر انی گرامی میدارم.
حملات اشغالگرانه و مقاومت گریلا
بیگمان باید از نیروهای دمکراتیک و روشنفکران ترکیه انتقاد کرد. روشنفکران و نیروهای دمکراسی در ترکیه باید در مقابل اعمال غیرقانونی در امرالی قیام کنند. از عدالت حرف میزنند، میگویند حقوق وجود ندارد. درمقابل بیعدالتی و اعمال غیرحقوقی آکپ-مهپ اعتراض میکنند، این خوب است اما باید در مقابل اعمال دولت در مسئله امرالی هم قیام کنند. تا زمانیکه در مابل اعمال ضد قانونی در ارمرالی قیام نکنند. تا زمانیکه در برابر این اعمال خودسرانه ایستادگی نکنند، دیگر مخالفت و اعتراضاتشان هم در مقابل دیگر اعمال، بسیار مهم نخواهند بود. یک موضع متحدانه لازم است. اگر خلق کورد با خلقهای ترکیه زندگی کنند، خلق کورد در میان ترکیه دارای هویت، فرهنگ خود، همراه با خلقهای ترکیه به شیوهای آزاد زندگی کند، پس در اینصورت باید از رهبر آپو صیانت کنند که خلق او را به مثابه «اراده» و «رهبر»میبیند. باید در مقابل این ناحقی علیه رهبر آپو قیام کنیم. اگر نه این سکوت، این سکوت در مقابل فشار علیه کوردها، معیارهای روشنفکری و دمکراتیک بودن آنان را کم میکند. درست است، خلق کورد با خلق ترکیه بیش از هزار است که همراه هم هستند و از سال ۱۰۷۱ تا کنون همسایه یکدیگر میباشند، آنان در کنار هم حضور دارند. آیا این معنایی دربر ندارد؟ اگر کوردها وجود نمیداشتند، پیروزی ۱۰۷۱ هم به وجود نمیآمد. این امر را بخوبی میدانید. اکنون در چنین وضعیتی قرار داریم که بسیار به آن نزدیک میباشیم، قریب به هزار سال است که در کنار هم زندگی میکنیم، آیا نابود کردن این خلق، نسلکشی کردنش و انکار این خلق، امری قابل قبول است؟ به همین علت روشنفکران و دمکراتها باید برای آزدی رهبر آپو تلاش کنند.باید خود را از وضعیت موجود برهانند. از برخی جهات انجام ندادن این کار، آنان را از معیارهایشان دور میکند، به وضعیتی دشوار میافتند. به همین علت باید کارزار آزدی برای رهبر آپو را ارتقا دهیم. هم در اروپا و هم در ترکیه، این کارزار باید ارتقا یابد.
این راهپیمایی جوانان بسیار مهم میباشد. ما به راهپیمایی جوانان درود میفرستیم. بیگمان این امر نیز یک تلاش برای آزدی رهبر آپو است. من بر این باور هستم. که سال آینده، با تلاشهایی عظیم، با مبارزهای گستردهتر، آزادی رهبری را نزدیکتر خواهد کرد.
«شهدای ما تاریخ را به نگارش درآوردند»
چند وقت پیش شهادت های مهمی روی دادند. نیروهای مدافع خلق (هپگ) در ارتباط با شهادت اورهان جیهاد بینگول، تَکین گویی، نوژیان آمد و روسیدا مِردین بیانیهای برای افکار عمومی منتشر کرد. همچنین براثر حملات مشترک دولت اشغالگر ترکیه و حزب دمرکرات کوردستان (پدک) بسیاری از رفقای ما شهید شدند، رفیق گلستان تارا و هیرو بهاالدین به شهادت رسیدند. در رابطه با شهادتهای اخیر شما چه میگویید؟
تقریبا تمام آن رفقا را از نزدیک میشناسم. در این زمان که اولین سالگرد قیام زنان «ژن ژیان آزادی» است. یاد ژینا امینی و تمام شهدای این مقاومت را با احترام قدردانی گرامی میدارم. اورهان بینگول یکی از اولین رفقایی بود که او را شناختم، من که در سال ۱۹۹۴ به مناطق گریلایی آمدم، آنزمانها در سال ۱۹۹۶ یکی از فرماندهان یگان گریلایی، رفیق اورهان بود. زمانیکه به مناطق گریلایی آمدم، یکی از اولین رفقایی را که شناختم، رفیق اورهان بود. بیگمان مقاومتی تاریخی وجود دارد. مبارزهای تاریخی وجود دارد. بارها به باکور کوردستان رفت. بهویژه در ارزروم، چَولیک، در آن مناطق کارهای بزرگی را انجام داد. بیش از ۳۰ سال در صفوف مبارزه حضور داشت. حیات آنان حیاتی با معنا است. حیاتشان را بامعنا کرده بودند. موارد بسیاری را در زندگی خود مشارکت داده بودند. در آزادی خلق کورد و انسانیت مشارکت کردند. بدین صورت بصورتی تهی و بیهدف زندگی نکردند. ارزشهای بزرگی را در میان مبارزه آزادی و دمکراسی آفریدند. یاد رفیق اورهان را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
همچنین رفقا، تکین گویی و نوژیان آمد... آنان نیز مشارکت بسیار عظیمی در مبارزه آزادی خلق کورد انجام دادند. به ویژه مشارکت رفقای زن در میان مبارزه آزادی زن بسیار زیاد بود.
اگر امروز در کوردستان، مبارزه آزادی زن توسعه مییابد، اگر انقلاب دمکراتیک کوردستان، ژرف شده است، در این مسئله رنج رفقای زن که شهید شدند وجود دارد، ارزشهای آنان وجود دارد. باید هر کسی بر این امر واقف باشد. جامعه کورد و زنان کورد باید این را بدانند. آن رفقا با حیات خود تاریخی نوین را به نگارش درآوردند، حیاتی نوین را آفریدند. جستجوی یک حیات نوین را ایجاد کردند. این بسیار مهم و ارجمندانه میباشد. بدین صورت یاد رفقای زن را با احترام و قدردانی گرامی میدارم.
بیشک، رفقای ما در عرصه مطبوعات و رسانه نیز بسیار ارجمند بودند. روسیدا مردین در باکور کوردستان مسئول روزنامه آزادیا ولات بود. در اینجا هم سالها کار کرد. بر زبان کوردی بسیار مسلط بود. زمانیکه مدیریت امور نوشتاری را بر عهده داشت، علیه او مجازات صادر شد. او هم مستقیما به کوهستانها آمد و سالها کارهای مطبوعاتی و رسانهای را انجام داد. در این مورد مشارکت مهمی صورت داد. زمانیکه آمد مستقیما میخواست به عضویت نیروهای گریلا درآید. ما او را به بخش مطبوعات فرستادیم، به کارهای مطبوعاتی و رسانه میپرداخت. اما همیشه اصرار داشت که به عضویت مبارزه گریلا درآید. در آخر هم کاری کرد که پذیرفته شود. در مناطق گریلایی حضور پیدا کرد. در پایان در مناطق حفاظتی مدیا، در آواشین، زاپ و متینا سالهای سال در میان مقاومت در این مناطق حضور داشت. در میان شرایط سخت و دشوار به مبارز و فرمانده مقاومت مبدل شد. چنین بود که روسیدا را از نزدیک میشناختم، با احترام و قدردانی یاد او را گرامی میدارم.
رفیق ما گلستان نیز یکی از زحمتکشان مهم مطبوعات آزاد بود. درواقع دولت ترکیه که دشمن تمام کوردها است و کسانیکه برای آزادی زندگی میکنند میباشد. کوردهایی که برای آزادی زندگی میکنند، از سوی چه کسی شکل گرفتند؟ از سوی پکک شکل گرفته و به وجود آمدند. به همین خاطر با هر کسی که از مبارزه متاثر شده باشد، دشمنی میکند. دشمن کادر ها نیز میباشد. به آنان حمله میکند. دشمن هنرمندان، زحمتکشان فرهنگی، کارکنان مطبوعاتی نیز میباشد... دشمن همگان است. رفیق گلستان بصورتی آگاهانه مشارکت کرده بود. سالهای دور و دراز در باشور کوردستان به کارهای مطبوعاتی پرداخت، در شنگال کار کرد، در روژاوای کوردستان هم کار مطبوعاتی انجام میداد. بیشک رفیق دیگر نیز یک رفیق جوان بود، ما تمام رفقا را از نزدیک نمیشناسیم. اما میدانیم که از زحمتکشان مطبوعات آزاد بود. در واقع دولت ترکیه به هرکسی که در میان مبارزه آزادی باشد حمله میکند، چه زحمتکشان مطبوعات باشند و چه از کارکنان فرهنگی باشند. او نیز به دلیل اینکه یکی از زحمتکشان مطبوعات بود به قتل رسید.
ما یاد تمام آن رفقا را با احترام و قدردانی گرامی میداریم. مشارکت آن شهدا در مبارزه آزادی بسیار است. همچنین معیارهای آن شهدا وجود دارد. در معیارهایی والا مبارزه کردند. در میان شرایطی بسیار سخت و دشوار فداکاری کردند، به سوی دشواریها رفته و مبارزه کردند. تا آخرین نفس تلاش کردند که مبارزه را پیروز گردانند. به همین علت آنان ارزشهای بسیار ارجمندانهای هستند که از سوی مبارزه آزادیمان آفریده شدند. مبارزه برای تفکر رهبر آپو، ایستار گریلا در این مبارزه و ایستار آزادی بسیار مهم است. هم برای آزادی خلق کورد مبارزه میکنند و هم برای تفکر خود، مبارزهشان را در انسانیت مشارکت میدهند. درعینحال شخصیتهایی کیهانی هستند. نتایجی بدین شکل از مبارزه آنان وجود داد. به همین علت نیز، یاد آن رفقا را با احترام و قدر انی گرامی میدارم.
حملات اشغالگرانه و مقاومت گریلا
حملات اشغالگرانه دولت ترکیه علیه کوردستان ادامه دارد. مبارزان آزادی نیز با مقاومتی عظیم به این اشغالگری پاسخ میدهند. در باکور کوردستان در سالگرد بنیانگذاری دولت ترکیه، فاشیسم آکپ-مهپ ادعا میکند که نمیگذارند حتی یک گریلا هم وجود داشته باشد. اما در سال اخیر، یعنی در ۱۰۱مین سال بنیانگذاری جمهوری ترکیه از مناطق بوتان تا سرحد، درسیم، گارزان و در هر منطقهای که مقاومت گریلا در آن وجود داشت، علاوه بر پشتیبانی نوکران محلی نیز دوباره نتوانستند از منطقه زاپ عبور کنند، در حال حاضر و پس از تمام تحولات، موقعیت گریلا و ارتش فاشیست ترکیه اکنون چگونه میباشد؟
از روز ۹ فوریه ۲۰۲۱ تاکنون یعنی از زمان حمله به منطقه گاره تاکنون مبارزه بزرگی انجام میشود. واقعا هم مبارزهای تاریخی انجام میشود که میتواند به در تاریخ به نگارش درآید. در واقع با حمله به گاره از هم متلاشی شدند. اما حکومت موجود موجودیت و حیات خود را بر اساس نابود کردن کوردها، بر اساس دشمنی با کوردها ایجاد کرده است، به همین علت اصرار دارد که سیاستهای خود مبتنی بر حمله به مناطق حفاظتی مدیا، حمله علیه گریلاها در باکور کوردستان، را ادامه دهد. در مقابل این امر نیز گریلا به شیوهای یکپارچه و همبسته مقاومت میکند، مقاومتی عظیمی در حال انجام است.
این مقاومت، هستی و نیستی کوردها میباشد. رهبری گفت: «مبارزه موجودیت اگر لازم باشد، ۵۰ سال، ۱۰۰ سال تداوم خواهد یافت.» زیرا دشمنی که در مقابل ما قرار دارد میخواهد کوردها را قتلعام کند. باید هیچ کوردی خود را به اشتباه نیندازد. باید بداند که دولت ترکیه دارای سیاستهای نسلکشی است. کوردهایی که از این امر مطلع نباشند به تله میافتند.
بله، این دولت میخواهد علیه کوردها را قتلعام کند. از پیماننامه لوزان تا هماکنون، سیاست این دولت چنین است. پیماننامه لوزان در عینحال پیماننامه نسلکشی است. نیروهای بینالمللی از جمله انگلیس و فرانسه در قبال واگذاری موصل و کرکوک که به عراق، به سیاستهای نسلکشی کوردها اجازه دادند. این سیاست هنوز هم انجام داده میشود. نیروهای بینالمللی هنوز هم خارج از این سیاست، سیاست دیگری در مورد کورد را به اجرا نمیگذارند.
دولت ترکیه نیز با پشتیبانی که از این سیاست میگیرد، بر این امر تکیه میکند و سیاست نسلکشی کوردها را بصورتی مصرانه ادامه میدهد. حمله نسلکشی علیه دهها میلیون انسان، علیه خلق و یک ملت انجام میشود، بیشک این امر چند جانبه میباشد.
«تا زمانیکه حملات نسلکشی ادامه داشته باشند، کوردها هرگز از جنیگدن دست بردار نخواهند شد»
قتلعام فرهنگی، قتلعام اکولوژیک (اکوسید)، قتل جامعه همچنین حملات قیزیکی، قتل، فشار، زندانی کردن، شکنجه، سیاستهای شکستن اراده به تمامی برای نسلکشی انجام میشوند. گریلا بر این امر واقف است و در مقابل آن مقاومت میکند. این مقاومت علیه سیاستهای پلید برضد انسانیت، انجام میشود. زمانیکه این امر درک شود، مقاومت نیز تا آخرین سطح خود یعنی فدائی بودن نیز ادامه مییابد. کوردها نمیتوانند از این جنگ دستبردار شوند. گریلا نمیتواند از این مبارزه دست بردارد.
هر کسی باید این را بداند، مبارزه ما دارای ژرفایی بسیار تاریخی اجتماعی-فرهنگی است. دارای یک ژرفای مفهومی است. ژرفایی دمکراتیک ملی را داراست. مقاومت قبلا هم وجود داشت. اما مبارزهای ۵۰ سال است ادامه دارد، مبارزه آزادی یک ژرفای ملی، دمکراتیک، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی را آفریده است. این مبارزه ادامه خواهد داشت و سیاستهای نسلکشی را شکست خواهد داد. این امر، تصمیم خل کورد است، اراده خلق کورد است.
«پدک دیگر هیچ مشروعیتی ندارد»
این امر دیگر غیرقابل بازگشت است. مبارزه ۵۰ ساله چنین جامعهای را ایجاد کرده است که به سوی آزادی حرکت میکند، دارای نگرش آزادی، مبارزه آزادی، تفکر آزادی نوین است. به همین علت گفتن «ما آنان را قفل کردهایم، حالا دیگر به آن ضربه میزنیم»، به تمامی داستانهایی بیش نمیباشند، مواردی تهی هستند. کسیکه کلید شده است، خود پدک است. پدک اکنون در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد. به زور سر پا ایستاده است. بر دولت ترکیه تکیه میکند بدین شکل روی پا میماند. با پشتیبانی برخی نیروهای خارجی سرپا میایستد. زیرا پدک دیگر هیچ مشروعیتی درمیان کوردها ندارد. هیچ مشروعیتی ندارد تا بتواند روی پا بماند. از هرچه هم که بحث کند، از کدام تاریخ هم که میخواهد بحث کند. هیچ مشروعیتی ندارد. درواقع اگر مبارزه ۵۰ ساله ما وجود نمیداشت، این دستاوردهایی که اکنون در باشور وجود دارند، وجود نمیداشتند. درست است، خلق در باشور کوردستان مبارزه کرد، با شکنجه و ظلم روبرو شد. اما اگر ما این مبارزه را انجام نمیدادیم، این نتیایج بدست نمیآمدند. باید هرکسی بر این امر واقف باشد، سطحی که مبارزه ما اکنون به آن دست یافته است بدین شکل میباشد.
دولت ترکیه به همراه تمام حملات نیز نتوانست نتیجهای بدست بیاورد. از هرگونه امکانات و فرصت استفاده کرد، تمام روشهای جنگی کثیف را علمی کرد، دوباره نتوانست به نتیجه برسد. جنگ در مناطق حفاظتی مدیا ادامه دارد. در گاره ادامه دارد، در باکور کوردستان ادامه دارد. بدین صورت منطقه تحرکاتی مبارزه آزادی ما، اکنون وسیع است.
مبارزه آزادی ما در سراسر مناطق حفاظتی مدیا، همچنین در سراسر باشور کوردستان که از سوی دولت ترکیه اشغال شده است، به یک منطقه مقاومت علیه دولت ترکیه متحول شده است. اینقدر میگویند ما فلان کار کردیم و بهمان کار را کردیم، اما نافرجام ماندند، میگویند قفل میکنیم... همه تبلیغات است. در واقع اگر به حرفهای سلیمان سویلو میبود که باید ۳-۴ سال قبل به اتمام میرسیدیم. اما دیده شد که چنین نیست. مبارزه گریلایی ما این امر را بهتر نیز نشان خواهد داد.
پیماننامه و توافق با عراق
پس از همدستی میان ترکیه و پدک و حکومت عراق، حملات دولت ترکیه علیه غیرنظامیان نیز افزایش یافت. برای این پیماننامه که بجز ضرر چیز دیگری برای کوردها و خلقعراق دربر ندارد، چه میگویید؟
این پیماننامه، یک پیماننامه غفلت است. یقینا برای عراق یک پیماننامه غفلت است. با فشارهای پدک و دولت ترکیه، عراق به این پیماننامه غفلت انداخته شد. بله عراق هم دارای مشکلاتی میباشد. مشکلات اقتصادی، اجتماعی وجود دارند. اما عراق در چنان غفلتی بسر میبرد یعنی با خود چنین تفکر غفلتی را دارد که اگر با ترکیه چنین پیماننامهای امضا کند و به توافق برسد؛ در پاکسازی پکک همدستی کند، از مشکلاتش نجات مییابد. مشخص است که اینگونه فکر میکند. این یک غفلت است. کاملا برعکس، عقد چنین پیماننامهای، مشکلات سیاسی داخل عراق افزایش خواهند یافت. ما میتوانیم به راحتی این را بیان کنیم. سالهاست که میخواستند ترکیه را از منطقه بعشیقه خارج کنند، اکنون مستقر شدنشان را رسمی میکنند. با این پیماننامه راه را گشودند تا اهداف ترکیه برای رسیدن به موصل و کرکوک، به رسمیت شناخته شود. عراق فرصت، زمینه و امکانات را به دولت ترکیه را داد. هرچند هم که بگویند پیماننامه به فلان شکل عقد شده است، دولت ترکیه بر این پیماننامه تکیه میزند و گام به گام تلاش میکند تا تاثیر خود در عراق را بیشتر کند. این را بصورتی آشکار بیان میکند. میگوید، موصل، کرکوک متعلق به ما است، عراق چگونه از آن جلوگیری کند؟ آیا اتحایه اروپا از آن جلوگیری میکند؟. واقعا هم در غفلت بسر میبرند. به همینخاطر نتایج و پیامد این پیماننامه، بدون شک نسلکشی و قتلعام خواهد بود.
غیرنظامیان به قتل رسیدند، به مخمور حمله میکنند. در هر فرصتی که بدستشان بیاید به شنگال حمله میکنند. به شیوهای آشکار خود را به این پیماننامه میسپارند و میگویند «نگاه کنید ما به حق هستیم» به روژاوا حمله میکنند. این را هم میگویند. اگر ما میگوییم، میگوید به گریلا حمله میکنم، به پکک حمله میکنم. بدین صورت در هر منطقهای انسانها را به قتل میرساند، غیرنظامیان را به قتل میرسانند. آیا دولت ترکیه چنین حقی دارد؟ یعنی دولت ترکیه به اروپا برود نیز به زحمتکشان مطبوعات حمله خواهد کرد. در هر جایی که یک کورد با تفکر آزاد وجود داشته باشد به آن حمله خواهد کرد. یعنی این کار درستی است؟ کسیکه علیه ترکیه، تفکر آزادی را آفریده است، پکک میباشد، رهبر آپو است. دولت ترکیه چگونه میتواند به آن حمله کند؟ این امر از کدام جنبه به حق میباشد؟ عراق کدام جنبه از این امر را به حق میبیند؟ بدین صورت یکبار دیگر این سیاست را محکوم میکنم. بیگمان در داخل عراق نیز این پیماننامه پذیرفته نخواهد شد. پیماننامهای بسیار بد میباشد. مثل این است که جنگی روی داده باشد و پیمانامه تسلیم شدن را مهر کرده باشند... زمانیکه مینگریم، آن را اینگونه میبینیم. پیماننامهای که پس از شکست تحمیل شده است. دولت ترکیه بر این پیماننامه تکیه کرده و خود را به آن میسپارد و زمان آن که فرا رسد هم در باشور کوردستان و هم در عراق، گامهایی نامناسب و منفی را برخواهد داشت. در مقابل این امر چه کسی مقاومت میکند؟ گریلا مقاومت خواهد کرد. یعنی این سیاستهای دولت ترکیه را شکست خواهد داد.
کودتای ۱۲ سپتامبر
در این ماه به ۴۴مین سالگرد کودتای نظامی ۱۲ سپتامبر میرسیم. تاثیرات این کودتا از روز اول چگونه بوده است؟
قبل از کودتای ۱۲ سپتامبر در ترکیه، مبارزهای اجتماعی و آزادی مهمی وجود داشت. جامعه ترکیه را برای ورود کاپیتالیسم میگشودند، اما جامعه ترکیه و جامعه کوردستان نیز از ارزشهای اجتماعی خود صیانت میکردند. قبل از کاپیتالیسم با ارزشهای اجتماعی زندگی میکردند. کاپیتالیسم نیز تمام ارزشها را نابود میکند. هر چیزی را براساس منفعت ایجاد میکند. این اجتماعی بودن، حق، عدالت، برابری، همسایگی، خواهری و برادری و تمام ارزشهای آنان را نابود میکند. در چنین مقطعی در ترکیه مبارزهای اجتماعی به منصه ظهور رسید. مبارزه زحمتکشان و کارگران خلق به وجود آمد. در واقع علیه توسعه کاپیتالیسم در میان جامعه، یک قیام ذهنیت اجتماعی ایجاد شده بود.
در آن مقطع در عینحال سیاستهای نسلکشی کوردها نیز تعمق یافتند. دولت ترکیه فرصتهای جدیدی بدست آورد و علیه کوردها سیاسهای نسلکشی را ژرف کرد. علیه این امر البته واکنش کوردها نیز ایجاد شد. به ویژه مبارزهای عظیم شکل گرفت که از سوی جنبش ما، پکک اجرایی شد. در ترکیه یک بحران اجتماعی و سیاسی به وجود آمده بود. چنین است؛ یعنی بدین صورت نیست که برخی راستگراها را و عدهای دیگر چپگراها را بکار گرفته باشند. مبارزه جامعه علیه کاپیتالیسم و مبارزه کوردها علیه نسلکشی کورد وجود داشت. علیه این امر نیز دولت ترکیه و کنترا گریلا از نیروهای خارجی پشتیبانی گرفتند. آن حمله دولت ترکیه و کنتراگریلا علیه نیروهای آزادی کورد و جامعه دمکراتیک بود، حمله علیه نیروهای چپگرا و دمکراتیک بود.
در واقع اساسیترین بهانه کودتای ۱۲ سپتامبر، مبارزه در کوردستان است. این در برخی از کتب نیز مستندسازی شده است. اگر اشتباه نکنم و درست به یاد داشته باشم، در کتاب محمد علی بیراند در زمانیکه کنعان اَورَن از حکم ۱۲ سپتامبر بحث به میان میآورد؛ میگوید زمانیکه از مردین میآمدیم از رحا عبور کردیم، حیلوان، سیورک... آن زمان بود که آگاهی داده شد. میگوید، ما در آنزمان تصمیم گرفتیم. بله کودتای ۱۲ سپتامبر چنین چیزی است.
کودتای ۱۲ سپتامبر با خود نتایج و پیامدهای مهمی در بر داشت. اهداف اساسی ۱۲ سپتامبر به وجود آمدند. یکم، در کوردستان و ترکیه یک تلاش بزرگ برای سازماندهی وجود داشت. سازماندهی به وجود آمده بود. در همه جا سازماندهی ایجاد شده بود. به دهها سازمان چپگرا خود را سازماندهی کرده بودند. جامعه برای سازماندهی آماده بود. زیرا ارزشهای اجتماعی هنوز به تمامی نابود نشده بودند زیرا جامعه تماما به جامعهای که تا بدین سطح از سوی کاپیتالیسم پراکنده شده باشد، متحول نشده بود، به این دلایل برای سازماندهی و مبارزه اجتماعی آماده بود.
یکم، برای توسعه کاپیتالیسم و حمله متلاشی کردن جامعه بود. البته به مثابه امر اساسی نیز، عملی کردن کودتای ۱۲ سپتامبر نیز به معنای پاکسازی مبارزه آزادی خلق کورد میبود. در اینجا به مبارزه آزادی خلق کورد حمله کردند. مثل اینکه از نو کوردستان را اشغال کنند، حمله بزرگی ترتیب دادند. دهها هزار انسان شکنجه شدند، دستگیر شدند. به همراه این نیز، سیاستهای جدید ایجاد کردند. برای پاکسازی کوردها، شکست مقاومت کوردها، تنها گذاشتنشان و خنثا کردنشان، سیاستهایی عملی شد. برای آن هم پس از بنیانگذاری جمهوری، علیه کوردها و چپگرایان حمله کردند. علیه بخشهای اسلامی نیز همچنین. علیه آنان نیز فشار اعمال میشد. آنان از سوی دیگر از عرصه سیاسی دور گردادنده شده بودند و نه در عرصه اجتماعی. التبه که دولت از دین استفاد میکرد. اما در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز تحت فشار قرار داشت. میگفتند اسلام در نظام خود شراکت دهیم، بخشی از چپگرایان را هم به داخل دولت راه بدهیم، اینگونه کوردها را تنها میگذاریم و سیاستهای نسلکشی را آسانتر علمی میکنیم. سیاستهای اساسی ۱۲ سپتامبر چنین میباشند. در واقع دوباره اعضای جماعت فتحالله را به داخل راه دادند. اگر امروز آکپ سلطهگری میکند، این بر اساس حکم ۱۲ سپتامبر میباشد، محصول کودتای ۱۲ سپتامبر است. اما نمیتوانند از آن دست بردارند. از قانونهای ۱۲ سپتامبر دست بردارند. حمله علیه نیروهای دمکراسی و خلق کورد، ادامه همان نظام است، مبدل شدن به بخشی از آن نظام است. از این جهت دولت بدلیل اینکه کمی به بخشهای اسلامی حمله کرد، بخش اسلامی نیز در نسلکشی کوردها همدستی نکردند. کمی خود را از آن دور گرفتند. کودتای ۱۲ سپتامبر بخشهای اجتماعی مسلمانان و بخشهای اسلامی را به همدست خود مبدل میکنند. در واقع اردوغان اکنون در این کار شراکت کرده است. از اعتقادات و احساسات خلق برای نسلکشی کوردها سواستفاده میکند. ۱۲ سپتامبر چنین نظامی است. صث سپتامبر هنوز هم ادامه دارد. درست است مبارزه ما از آن جلوگیری کرد، نگذاشت که بصورت تمام و کمال در مدتی کوتاه به اهداف خود دست یابند، اما هنوز هم نظام ۱۲ سپتامبر تمامی متلاشی نشده است، ادامه دارد.
علیه این امر مبارزه بزرگی انجام شده است. در زندانها این مقاومت عملی شده است. مقاومت بزرگ زندانامد، که مظلوم، فرهاد، اشرف، محمود، چهار یاران، خیری، کمال، عاکیف و علی برای آن پیشاهنگی کردند، بزرگترین ضربه به ۱۲ سپتامبر وارد کرده است، بصورتی اساسی در کوردستان از جنبه ایدئولوژیک، ۱۲ سپتامبر را شکست داده ست. آن را کاملا عوض کرده است، زیر و رو کرده است، من یاد شهدایمان در این مقطع را گرامیمیدارم. مشارکت عظیمی از سوی آن شهدا در مبارزه ما عملی شد. من دوباره یاد ۱۰ رفیقمان که در روز ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۶ در شهر آمد که با چماق به قتل رسیدند با احترام و قدردانی گرامی میدارم. آنان نیز فدائیان مهم مقاومت زندانها بودند. بدلیل اینکه تسلیم نشدند و مقاومت کردند، سرهایشان را له کردند و به قتل رسدند. خلق کورد، اهالی شهر آمد، هرگز نباید این شهدا را فراموش کند.
مبارزه علیه کودتای ۱۲ سپتامبر را ما ادامه میدهیم. بله، در ترکیه چپگرایان پراکنده شدند، نیروهای دمکراسی هم متفرق شدند، اما ما دوباره و هماکنون این مبارزه را ادامه میدهیم. از این جهت نیز تمام نیروهای دمکراسی و خلقهای ترکیه نمیدانند که مبارزه علیه کودتای ۱۲ سپتامبر و علیه فاشیسم را، پکک و خلق کورد انجام داده است. البته که مداخلات نیروهای چپگرا در ترکیه و نیروهای دمکراسی نیز وجود داشت، در زندانها مقاومت کردند، در خارج از زندانها نیز مقاومت کردند. فداکاریهای بزرگی هم انجام دادند و شهادت بسیاری در آنان نیز روی داد. البته که یاد آن رفقایی که تا به امروز در مقابل نظام ۱۲ سپتامبر مقاومت کردند و را با احترام و قدردانی گرامی میدارم. اما کاملا آشکار است که ما نیز در این مبارزه تاثیرگذار هستیم و برای آن پیشاهنگی میکنیم.
از این جهت هرکسی باید کودتای ۱۲ سپتامبر را صحیح ارزیابی کند. ۱۲ سپتامبر در میان جامعه چه چیزی را ایجاد کرد، کدام نتایج سیاسی را به وجود آورد؛ چپگرایان، دمکراتها، روشنفکران، بخشهای اسلامی و هر کسی باید آن را صحیح ارزیابی کند. اگر آن را درست ارزیابی نکنیم، نمیتوانیم ترکیهای دمکراتیک ایجاد کنیم، باید اهداف ۱۲ سپتامبر، اعمال و قتلهایی که انجام داده است را محاکمه کنیم.
از این نظر یکبار دیگر یاد مقاومتگران ۱۲ سپتامبر، را با احترام و قدردانی گرامی میدارم. ما این ظلم و فشار را نیز بشدت محکوم میکنیم و یقینا پیروز خواهیم شد.
انصاریاوغلو سخنگوی جنگ ویژه در شهر آمد است
مشخص شد که در روستای چولی شهر آمد، دختر بچه ۸ سال کورد، به نام نارین به شیوهای وحشیانه به قتل رسیده است. میتوان گفت یک ماه است که این قتل روی داده، اما دولت فاشیست ترکیه مُصِرانه هویت قاتلان را آشکار نمیکند. یعنی تقریبا میتوان گفت نارین هر روز یکبار دیگر نیز به قتل میرسد. شما این واقعه و موضع دولت فاشیست ترکیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعا اتفاقی بسیار دردناک است. واقعهای است که وجدان انسان نمیتواند آن را تحمل کند. ما برای نارین رحمت میخواهیم، به تمام خلق کورد نیز تسلیت میگوییم. واقعه هم این مسئله هر انسان با وجدان را ناراحت کرده است. با تبسم زیبای خود به دل هرکسی راه یافته است. نارین فراموش نخواهد شد. این تبسم از یاد نخواهد رفت. کسانیکه این قتل را انجام دادند، کسانیکه این نظام قاتل را ایجاد کردند نیز فراموش نخواهند شد. چرا به قتل رسید؟ این نیز مهم است البته، چه کسی این قتل را انجام داد؟ هنوز دقیقا مشخص نشده است. ترکیه که ادعا میکنند در تعقیب سایبری بسیار توسعه یافته است، در تحقیقات حرفهای و پیشرفته است، قریب به یکماه است که واقعیت را مشخص و آشکار نکرده است. این نیز واقعا وضعیتی منتاقض است که باید درباره آن بازخواست صورت بگیرد.
برخی وضعیتهای منعکننده نیز وجود دارند. در ترکیه هیچکس نمیداند که چرا تا این اندازه در طول یک ماه مسئله عیان نشده است. مرتبط با این موارد هرکسی شک و گمان دارد. این گمانها درست میباشند، تا این اندازه داده وجود دارد. پس از اینکه پیکر او پیدا شد، اعترافاتی هم انجام شد. علیرغم تمام این موارد هم حرف مشخصی بیان نمیکنند؟ چرا به قتل رساندند. واقعا هم مهم است. به کدام دلیل؟
فرمانده ژاندارمری گفته بود «ما آن را سالم پیدا میکنیم»...
بله این نیز عجیب است. گفتند ما او را سالم پیدا میکنیم، ما هم گفتیم حتما اثر یا ردی پیدا کردند. تا او را سالم پیدا کنند. او چرا چنین گفت، این نیز درک نشده است. چطور ممکن است؟ پلیس ترکیه، ژاندرمری ترکیه مطمئنا آن را میآورند، چنین چیزی است یا تنها سرگرم کردن جامعه میباشد؟
حکومت آکپ هرچیزی را خراب میکند. در طول یک ماه تمام زمینها، جنایات آکپ، تگناهای اقتصادی، هرگونه فشار و عملکردها در کوردستان نیز همه به فراموشی سپرده شدند. موضوع به چیز دیگری متحول شد. اما در میان جامعه واقعا حساسیتی به وجود آمد. وگرنه این چنین موردی را پنهان میکردند. ممکن بود اگر این پیکر پیدا نمیشد شاید مسئله نارین به تاریخ میپیوست.
به یاد دارم در سالهای ۱۹۶۰ در یک خانواده یک نفر مفقود شد و بعد ها هم پیدا نشد. آن نیز در ترکیه به موضوع روز مبدل شد. اگر در مسئله نارین نیز افکار عمومی هوشیار و حساس نمیبودند، مدت زمان زیادی از آن نمیگذشت که نارین نیز مثل آن گم شده و هرگز پیدا نمیشد. داخل آب از بین میرفت. در واقع در ابتدا گفتند؛ ربوده شده است. حتی به پکک اشاره کردند. تهمت زدند که پکک، کودکان را میرباید. برای پنهان کردن آن، تبلیغات میکردند. در واقع کسانیکه این قتل را انجام دادند نیز با نسلکشی و قتلعام مرتبط میباشند. وگرنه چرا مستقیما بگویند پکک کودکی را ربوده است و به کوهستان برده است... این حرفها متعلق به همدستان جنایتکاران است.
باید سیاستهای دولت بازخواست شوند
در این روستا روابطی جدی وجود دارند...
بله، بله، یعنی ما میگوییم در آنجا محافظان و خانوادههایی وجود دارند که در تمام شهرها و مناطق خود را به بخشی از دولت سپاردهاند. این یک روستا، یک شهرک و یک عشیره است. برای نمونه در شرنخ کسانی به نام خانوادگی تاتار وجود دارند. همچنین کامیک آتاک و در جاهای دیگر نامهایی دیگر وجود دارند. بخشهایی که اکنون اینگونه به دولت ترکیه تکیه میکنند وجود دارند. این امر باید مورد بازخواست قرار گیرد.
به خاطر این جنایتها، باید سیاستهای دولت مورد بازخواست قرار گیرند. در کوردستان سازماندهی تحت نام فئودال بودن و راه و رسم انجام میشود. باید ان سیاستهای دولت مورد بازخواست قرار گیرد. این روستا نیز چنین جامعهای است. آن خانواده نیز چنین است. به دولت تکیه کرده است و ببینید اکنون چه میکند؟ بدنبال کدام پول کثیف است و به این شکل ثروتمند میشود؟ این روستا در نزدیکی شهر آمد و نزدیک منطقه رزان است. رزان محلهای میهندوست از شهر آمد است؛ مشخص است که این روستا در حملات علیه مناطق رزان و شهر آمد مثل یک مرکز استفاده میشود. چنان روستایی است که دولت به آن تکیه کرده است. البته خانوادههای دیگری هم وجود دارند اما خانواده قوی آنان میباشند. یعنی خانوادهای که نام خانوادگیشان گوران است. ما میگوییم که در مورد این قتل آنان در میان خود توافقاتی انجام میدهند و همانگونه هم توضیحات و بازجویی خواهند شد. در واقع خانوادههای دیگر هم میترسند. زمانیکه تمام روستا سکوت میکند. میدانند که چه برسرشان خواهد آمد. زیرا میدانند آنان چگونه خانوادهشان را به دولت سپردند و چگونه نیرویی میباشند.
باید این دولت تحت بازخواست قرار گیرد. این وقایع تنها جنایت نیستند. قبل از این هم چنین جنایاتی انجام شدند. مزدوران حمله میکنند، به قتل میرسانند، تجاوز میکنند و زنان را میربایند. مگر اینگونه نیست، مگر این در بسیاری از مناطق صورت نگرفت؟ دولت نیز چنین است. نظامیان به دولت تکیه کرده و تعرض میکنند، به زنان حمله میکنند. در کوردستان جامعهای دولتی به این شکل نیز وجود دارد. اما در کوردستان انقلاب دمکراتیک ایجاد شد. در کوردستان جامعهای دمکراتیک وجود دراد. خانوادههای دمکراتیک خود را بر زن آزاد میسپارند وجود دارند. اما دولت در مقابل این انقلاب دمکراتیک، سیاستهای پاکسازی آزادی در کوردستان و فشار را عملی میکند. باید این حقیقت به خوبی دیده شود. اکنون در کوردستان جامعهای دمکراتیک وجود دارد. جامعه دمکراتیک در ترکیه وجود ندارد، در کوردستان تنها وجود دارد. ایستار زن آزاد وجود دارد. ارزشهای دمکراتیک انسانی وجود دارد.
جامعه دولتی نیز وجود دارد. ما نمیتوانیم تنها آنان را مبنا قرار دهیم و کوردستان را تنها با آنان ارزیابی کنیم. باید دولت مورد بازخواست قرار گیرد. اگر کسانی مخالف هم وجود داشته باشند، باید دولت را مورد بازخواست قرار دهند. ما میبینیم که سیاستهای دولت زیاد مور بازخواست قرار نمیگیرند. چرا دولت را بازخواست نمیکنید؟ کسیکه باید بصورت اساسی مورد بازخواست قرار گیرد دولت میباشد. چنین وقایعی در کوردستان نتیجه این امر میباشند.
بله در کوردستان مبارزهای وجود دارد. انقلابی دمکراتیک وجود دارد. همچنین بخشی از دولت که علیه آن کار میکند نیز وجود دارد. این موارد تغییر نمیکنند. آنان جامعه دولتی هستند. کسانی که آنان را به وجود آوردند دولت هستند. دولت در مقابل دمکراتیک بودن، مانع است. در مقابل زن آزاد و توسعه خانواده دمکراتیک مانع است. دولت تمام عشایر را به خود وابسته میکند و به شیوهای مرتجعانه آنان را سرپا نگه میدارد. زیرا اگر انقلاب دمکراتیک آنان را متاثر کند یا به آنان سرایت کند، در آن موقع نمیتوانند در مقابل مبارزه آزادی کاری کنند.