علی کانیروژ و یارانش حقیقت و آزادی را نشان دادند
یاد فرمانده مرکز اطلاعرسانی و مطبوعاتی هپگ، علی کانیروژ و غمگین آمد و هَلگورد باگوک توسط همکارانشان گرامی داشته شد.
یاد فرمانده مرکز اطلاعرسانی و مطبوعاتی هپگ، علی کانیروژ و غمگین آمد و هَلگورد باگوک توسط همکارانشان گرامی داشته شد.
به مناسبت سالروز شهادت فرمانده مرکز اطلاعرسانی و مطبوعاتی هپگ شهید علی کانیروژ و دو همرزم فداکارش شهید غمگین آمد و شهید هَلگورد باگوک، یادشان توسط رفقایشان در مطبوعات آزاد و همچنین مرکز فرماندهی و تصمیمگیری یژا استار گرامی داشته شد.
زوزان چَولیگ فرمانده مرکز تصمیم گیری یژا استار درباره شهید علی کانیروژ گفت: «در سال ۲۰۰۶ با رفیق علی آشنا شدم. او در مرکز تصمیم گیری بود و رفیق جوانی بود. بعداً رفیق علی به کار اطلاعرسانی نظامی هپگ مشغول شد و سالها این کار را انجام داد. بسیاری از رفقای ما برای انطباق رسانهها، به ویژه گزارش مبارزه گریلایی از دید خود گریلاها بسیار زحمت کشیدهاند. خیلی از رفقای ما در همین راه شهید شدند. برای همین رفیق علی، رفیق خلیل، رفیق زردشت، رفقا نورحق، جسور، آرژین، برفین، شیلان، چکدار و این اواخر رفیق قاسم انگین شهید شدند که من یاد همه شهدا را گرامی میدارم.
همه این رفقا در کار مطبوعاتی بودند، در مرکز مدیریت مطبوعاتی هپگ بودند، زحمت کشیدند و تلاش زیادی کردند تا بتوانند این چالش را حل کنند، بتوانند به درستی ارتباط برقرار کنند. حقیقت مبارزه گریلایی از طریق رسانهها به خلق نشان داده شد. ما در شخص رفیق علی از شهدای مطبوعات، از همه شهدای انقلاب و همه شهدای آزادیمان با احترام و تحسین یاد میکنیم. گفتیم رفیق علی در کار رسانهای بود اما او فقط در مرکز مدیریت نماند؛ در بسیاری از زمینههای عملی هم به کارهای مطبوعاتی و هم به کارهای گریلایی پرداخت. او در مناطق زیادی در منطقه زاگرس و منطقه بهدینان حضور داشت. رفیق علی در سال ۲۰۱۲ به منطقه بوتان آمد. من هم در آن زمان از نزدیک با او آشنا شدم. رفیق علی سالها در منطقه بوتان یک مبارز گریلا و روزنامهنگار بوده است.»
زوزان چَولیگ در رابطه با علی کانیروژ و زندگی گریلایی و نقش او در رسانهها گفت: «رفیق علی شاگرد رفیق خلیل بود. او شاگرد خلیل داغ، آرمانج کربوران، جسور، زردشت نورحق (در بوتان به منطقه هَرَکول رفت و در آنجا به شهادت رسید) و بسیاری از رفقای دیگر بود. رفیق علی پس از شهادت رفیق خلیل حضور خودش را در رسانهها پررنگتر کرد. او میخواست در کار رسانهای پیرو رفیق خلیل باشد.»
هر روز خود را معنادار کرد
زوزان چَولیگ درباره ویژگیهای علی کانیروژ در زندگی گریلایی گفت: «رفیق علی در رویکرد، مشارکت و بسیاری از مسائل دیگر رفیق خوبی بود و با عشق به باکور کوردستان کوچ کرد و از این رو او تنها به کار روزنامهنگاری اکتفا نکرد. بنابراین، زمانی که رفیق علی در بوتان بود فقط به کار روزنامهنگاری صرف نمیپرداخت. او هر روز زندگی خود را در بوتان معنا میبخشید و این گونه زندگی میکرد. رفیق علی به خیلی چیزها معنا داد. وقتی آمد، سال ۲۰۱۲ بود و یک روند سنگین جنگی در جریان بود. رفیق علی هر کاری که جلویش گذاشته میشد را انجام میداد. در عین حال دوربینش در هر کاری همراهش بود. رفیق علی خود را در زندگی مسئول میدید، بنابراین رفقایش بسیار به او نزدیک بودند. به همین دلیل از آن رفقایی بود که بسیار مورد محبت و احترام بود.»
زوزان چَولیگ فرمانده یژا استار در مورد تاثیر شهادت علی کانیروژ گفت: «شهادت رفیق علی در کار مطبوعات نظامی برایمان سنگین بود. من معتقدم همرزمان علی میراث او را اجرایی میکنند، و به راه او تا رسیدن به پیروزی و اهدافش ادامه میدهند.»
همه همیشه میخواستند با او کار کنند
عگید سیروان یکی از رفقای شهید علی کانیروژ در مطبوعات آزاد گفت: «من سه رفیقمان را که در مرکز اطلاعرسانی و مطبوعات هپگ بودند رفیق علی کانیروژ، رفیق غمگین آمد و رفیق هَلگورد باگوک در سالگرد شهادتشان با احترام و تحسین به یاد میآورم.»
عگید سیروان با بیان اینکه علی کانیروژ آدم بسیار سادهای بود و در زندگی بسیار متواضع بود گفت: «در زندگی یا در کار رفیقی بسیار پرتلاش بود، در واقع در هر کاری سخت کوش بود، دوستی میداد و میگرفت. ما از هیچ یک از کارهای علی اذیت نمیشدیم. او هم به صورت شخصی و هم با رفقایش کار میکرد. او میخواست کار خود را در رسانهها بهبود بخشد؛ به خصوص در زمینه تدوین، او همیشه میخواست چیزهای جدیدی را که با اطرافیانش یاد میگرفت، به اشتراک بگذارد.
در سال ۲۰۰۸ و در عملیات زاپ صدای گوینده پشت دوربین بود و صحنه هدف قرار دادن هلیکوپتر تهاجمی از نوع کبری توسط او فیلمبرداری شد. سپس در سال ۲۰۱۲ به منطقه بوتان نقل مکان کرد و تا سال ۲۰۱۷ در آنجا ماند. او زندگی گریلایی و زندگی در کوهستان را دوست داشت. خود او در برخی از سخنانش گفته بود «زندگی گریلایی واقعاً زندگی شریف کوردهاست.» او عاشق آب، سنگ، جاده، کوهپیمایی گریلایی و در یک کلام همه چیزهای زندگی گریلایی بود. او میخواست این را به همه نشان دهد.»
آنها میخواستند حقیقت را به همه نشان دهند
خبرنگار مطبوعات آزاد، عگید سیروان درباره دو شهید دیگر مطبوعات آزاد هم گفت: «رفقا هَلگورد و غمگین را از نزدیک دیدم، آنها هم در این عرصه حضور داشتند. ابتدا میخواهم کمی در مورد یک موضوع صحبت کنم؛ رفیق غمگین طبق تخمین من ۴۵ ساله بود ولی از نظر آمادگی جسمانی شادابتر به نظر میرسید. او روحیهاش هرگز پایین نبود و همه چیزهای ناخوشایند را زود فراموش میکرد. او از سال ۲۰۱۴ در رسانههای آزاد حضور داشت. او رفیقی جدی و با وسواس کاری بود.»
در سختترین شرایط دوربین در دستش بود
رونی دشتالانی یکی دیگر از اعضای رسانه آزاد با بیان اینکه علی لحظه به لحظه زندگی گریلایی را دنبال میکرد و آن را به تاریخ تبدیل کرد، گفت: «او علاوه بر کارهایش، در بسیاری از فعالیتهای دیگر نیز شرکت داشت. او در انواع شرایط سخت، دوربینش را در دست داشت. تصویر صحنه گریلا به گونهای که هرگز گرفته نشده بود، رسانههای آزاد هنوز به لطف آثار او زنده میمانند. به عنوان مثال، گریلاها اکنون در حال مستندسازی راه جنگ خود هستند و زندگی خود را نشان میدهند. اکنون در بسیاری از مناطق، کار مطبوعاتی توسط خود گریلاها انجام میشود. ما میخواهیم پاسخ مناسبی به زحمات او باشیم.
علی در میانه زندگی گریلایی بود. این فقط کار مطبوعاتی نمیکرد، بلکه خود زندگی را به نمایش میگذاشت. اگر میخواهی دید گریلا باشی، باید با جان او یکی شوی. رفیق علی این کار را میکرد. میتوانم بگویم که او پیشاهنگ همه ما بود.»
ما به میراث آنها ادامه خواهیم داد
رونی دشتالانی در ادامه سخنان خود گفت: «رفیق غمگین از رفقای اهل آمد بود، نسبتا مسن بود اما شور و شوق جوانی داشت. با اخلاق بود و به اطرافیانش اخلاق یاد میداد، رفیق خوبی بود و همواره همه را میخنداند. رفیق هَلگورد در اصل از مردین بود. او دوست جوانی بود. با وجود سن کم مدت زیادی به کار روزنامهنگاری پرداخته بود. در جنگ کرکوک و در بسیاری از نبردها در کنار گریلاها بود. او آرشیو آن مبارزات را تهیه کرد و برای نمایش واقعی جنگ گریلایی در کرکوک تلاش زیادی کرد.
بنابراین، آنها میراث بزرگی برای ما تلاشگران مطبوعات آزاد به جای گذاشتند. ما قول میدهیم که راه آنها را دنبال کنیم و پیرو میراث آنها باشیم.»