مبارزی فدایی: بریتان نورحق چیا

قبل از رفتن اینگونه نوشت: «با عشق و باور به رهبری از همه سختی‌های باکور عبور خواهیم کرد. آنگاه اشتیاق ما برای پیروزی قوی‌تر خواهد شد. پس بیایید آهنگ پیروزی را همه جا با صدای بلند بخوانیم.»

شهید بریتان نورحق چیا

فرمانده پیشاهنگ و نماینده برجسته خط فدایی که در ذات پ‌ک‌ک است، با مواضع شرافتمندانه‌اش در برابر دشمن، بهترین و بامعناترین نماینده ذهنیت فدایی بود. بریتان نورحق چیا، انقلابی دوران و از پیروان الهه آزادی بود. بریتان نورحق چیا با نام خود وحدت ایجاد کرد و به دوستان و دشمنان خود به خوبی نشان داد که چگونه آفرینش زیبایی انجام می‌شود. رفیق بریتان که یکی از فرماندهان پیشاهنگ یژا استار بود، نشان داد که پ‌ک‌ک واقعی با فداکاری امکان پذیر است و این را با تمام وجود خود زندگی کرد.

هرچه بیشتر به دشمن ضربه بزنیم، به رهبری نزدیکتر خواهیم شد

تلاش برای خودسازی و ایجاد خودی جدید دراو به واقعیتی عینی تبدیل شد. رفیق بریتان با نام خود اتحادی بزرگ تشکیل داد. وقتی گفت بزرگترین آرزویش خلاص شدن از شر دشمن است، وضوح و اراده خود را به همگان نشان داد. مدت کوتاهی قبل از رفتن، او در دفتر خاطرات خود چنین آورده است:

«همانطور که می‌دانید، من مسافری از باکور هستم. من از این سفر لذت می‌برم. همه همراهان گرانقدرم را با خود می‌برم تا در همه قدم‌ها همراهم باشند. من در آن سفر تنها نخواهم بود، همراهانی نیز خواهیم داشت که با من در آن کوه‌های زیبایمان قدم می‌زنند. سنگ‌های کوهستان‌هایمان را در دست خواهم گرفت، آنگونه که گویی عبادت می‌کنم. هر بار که آب چشمه‌هایمان را می‌نوشم، شما هم خنکی آن را حس خواهید کرد. من قدم در جای پای رفقای قبلیمان خواهم گذاشت. همه زیبایی‌های باکور را در کنار هم زندگی می‌کنیم و با عشق و باور به رهبری بر همه سختی‌ها غلبه می‌کنیم. آن وقت اشتیاق ما برای پیروزی قوی‌تر خواهد شد؛ آنگاه همه سختی‌ها را پشت سر می‌گذاریم. در تمام لحظاتی که به دشمن ضربه می‌زنیم به رهبر خود نزدیکتر خواهیم بود. با این اعتقاد و با امید و باور به دیدار با رهبر و همرزمان گرانقدرمان تلاش و کوشش بیشتری خواهم کرد.»

این جنگ خود عشق است، اگر در آن انقلاب و مبارزه باشد

رفیق بریتان پرمعناترین تعریف را از سفر برای آزادی بیان کرد و از فرماندهان برجسته‌ای است که معنای خود بودن را به خوبی در شخصیت خود نشان داده است. چه کسی می‌تواند زنی را که می‌تواند عشق، رویاها، اهداف و خشم انتقام‌جویانه میلیون‌ها نفر را در قلب خود نگه دارد، متوقف کند؟ چه قدرتی می‌تواند جلوی او در اصرار به آزادی را بگیرد یا پایان دهد؟ به همین دلیل است که هرگاه نام بریتان به گوش می‌رسد عشق سراسر سرزمینم را فرا می‌گیرد. موضع قاطع سارا در برابر دشمن، میزان عزم و باور آنگاه که زیلان دست به عملیات زد و تکرار لحظات مقدس جنگ بریتان علیه تسلیم شدن را با رفیق بریتان دوباره زندگی می‌کنیم. او چنین زنی است که بارقه‌های مقاومت را همیشه در سرزمین خورشید زنده نگه داشته و تداوم چرخه قهرمانی و فداکاری یک زندگی آزاد است. او چنان فرماندهی بود که به وقت نیاز مانند لشکری ​​تک نفره بود؛ می‌دانست که چگونه به دشمن ضربه بزند و از او کین بخواهد.

زن عصیانگری که با فداکاری بر شعله آزادی می‌افروخت و همیشه در روشنایی روز سرود پیروزی می‌سرود. در آخرین سطرهای دفتر خاطرات خود چنین بیان کرد:

«در قرنی که صدا و جوهره زن می‌درخشد، صدای زن به همه جا نور می‌بخشد و به بالاترین قله‌ها می‌رسد، امیدوارم مبارزه برای آزادی زنان در سراسر جهان گسترش و توسعه یابد. ما به عنوان گریلای پاژک، کوهستان‌هایمان را خانه خود خواهیم کرد و همیشه مشعل آزادی را برافراشته خواهیم داشت. وقتی ما این مشعل را برافراشتیم، شما همچون دلداران ما در هر مرحله شاهد این حقیقت خواهید بود. سفر در راه حقیقت، زیبا و معنادار است. یکی از ایستگاه‌های ما به سوی حقیقت، کوه‌های ما در باکور است. الان سفر و رهسپار شدن در جاده برای من خیلی مقدس است. شوق مبارزه و رسیدن به آن در وصف نمی‌گنجد. برای همین، من روحم را از این حقیقت پر خواهم کرد و ادامه خواهم داد. حال که زمان صرف کرده‌ایم و اعتماد با هم بودن را به دست آورده‌ایم، در آنجا به عنوان رفیق در کنار هم می‌جنگیم. با این احساس و روحیه همه شما، مبارزه را بزرگتر خواهیم کرد. زیرا همه ما در آنجا با رهبری دیدار خواهیم داشت و برای این کار باید سخت تلاش کنیم.»

مبارزی چنان بود که هر چه بیشتر می‌جنگید، زیباتر و فدائی‌تر می‌شد

رفیق بریتان، به عنوان پیرو واقعی بریتان -که با پرواز از فراز صخره‌ها به خواسته‌ تسلیم شدن دشمنان پاسخ داد و با عمل مقدس خود خط مبارزه را مستحکم کرد- حقیقت مبارزه را به دست آورد و اتحاد خود را با نورهای جاویدان هستی تثبیت کرد. این یکی از آفرینش‌های او بود. او حالا در جنگ و قیامی عاشقانه بود. مبارزی چنان بود که هر چه بیشتر می‌جنگید، زیباتر و فدائی‌تر می‌شد. بریتان نورحق چیا، عشق به حقیقتی را در دل داشت که هر زن در کوهستان می‌خواهد به آن دست یابد.