نام رفیقش را برای خود انتخاب کرد و مبارزه او را ادامه داد

بژی استرک که پس از شهادت گریلای ه‌پ‌گ بژی آمد در روز ۱۴ آوریل ۲۰۲۰ نام او را برای خود برگزید و به صفوف گریلا پیوست، گفت‌: ‌«رفیق بژی آمد همیشه خندان بود. خلق و رفقا او را بسیار دوست داشتند.»

گریلای نیروهای مدافع خلق ‌(ه‌پ‌گ) بژی آمد ‌(هارون کارداش) مورخ ۱۴ آوریل ۲۰۲۰ در جنگ علیه دولت ترکیه در منطقه لیجه‌ شهر آمد به کاروان شهدا پیوست. بژی آمد در نوروز ۲۰۱۵ به سوی کوهساران آزاد آمده و به عضویت صفوف گریلا درآمد. بژی آمد آموزش گریلایی را از فرماندهان جاودانه منطقه آمد شهید آزاد سیسر، ایلول آمد و اوین آمد فرا گرفته بود.

 گریلا بژی آمد در منطقه آمد تا روز شهادتش در مقابل دشمن یک مبارزه بی‌وقفه را عملی نمود.

بژی استرک آمد که به همراه شهید بژی آمد در مناطقی مشترک در میان صفوف گریلا مقاومت کرده‌اند،‌ از شناختن شهید بژی آمد، انتخاب کردن نام او برای خود و عضویتش در صفوف گریلا صحبت کرد.

بژی استرک آمد گفت، دشمن در سال ۲۰۲۰ زمانیکه او در منطقه آپه موسا واقع در آمد بود، منطقه را محاصره کرد و در این باره چنین گفت: ‌«دشمن با ۳ هلیکوپتر سیکورسکی یک عملیات را آغاز کرده بود. ما هم می‌خواستیم که آن محاصره را بشکنیم. در این زمان من ۱۵ ساله بودم. شهید بژی آمد به من گفت که تو در همینجا بمان،‌ اگر اتفاقی برای ما رخ داد، به رفقا اطلاع بده. من هم می‌خواستم که بجنگم، اما او گفت ممکن نیست،‌ تو نیا، ما باید از تو محفاظت کنیم. من به او گفتم مگر تو نگفته بودی که ما تا آخر درکنار هم مقاومت می‌کنیم، او هم در جواب من گفت که اکنون زمان این نیست بگذار از اینجا رهایی پیدا کنیم قول می‌دهم همیشه با هم مقاومت کرده و درکنارهم باشیم. پس از این هم ما همدیگر را در آغوش گرفتیم و آنان رفتند. وقتیکه رفیق بژی رفت من حس کردم که دیگر همدیگر را نخواهیم دید. وقتی که خیلی دور نشده بودند من فریاد زدم که ساعت ۵ در جایی که مشخص کردیم همدیگر را ببینیم،‌ او هم گفت همینطور خواهد شد. پس از عبورشان از پل جنگ دوباره شروع شد و رفیق بژی در همانجا شهید شد. زمانیکه ما بروی آن پل رفتیم دشمن من را دستگیر کرد و به من دستبند زد. آنان من را بر روی زمین کشیدند و فرمانده آنان از دور آمد و به من گفت که به تو هشدار داده ‌بودم در این کارها مشارکت نکنی و به من یک لگد زد. سپس من را بروی پل بردند، در کنار یک خودروی زرهی به من،‌ گریلا و رهبری توهین کردند.

در آنجا من را شکنجه کردند. پس از شکنجه من را به زیر پل بردند. در آنزمان فهمیدم که رفیق بژی شهید شده است. جنازه او را شکنجه می‌کردند. پاهای او را گره زده بودند به زمین می‌کشاندند. برای اینکه من را بترسانند در جلوی چشمان من او را شکنجه می‌کردند. جنازه را به کنار من آوردند برای اینکه من او را ببینم و دوباره او را شکنجه کردند. سپس آنان من را به جایی دیگر بردند. در آنجا هم گروه‌هایی ویژه آمدند و من را شکنجه کردند و بیهوش شدم. زمانیکه دوباره به هوش آمدم، بدن من خونریزی می‌کرد، به دستان من هنوز هم دستبند زده بودند و من روی زمین بودم. زمانیکه من بلند شدم دستنبند ها را از دست من باز کردند، به دلیل اینکه من سن کمی داشتم و همچنین مطبوعات هم این موارد را به تصویر کشانده بود، نتوانستند من را بازداشت کنند. اما پس از اینکه من شنیدم کسی در ارتباط با من به آنان اطلاعاتی داده و آنان من را بازداشت خواهند کرد،‌ من به جایی دیگر رفتم. جایی وجود داشت که ما برای فصل پاییز درست کرده بودیم،‌ من به آنجا رفتم. در آنزمان رفقا بدانجا نیامده بودند،‌ بدلیل اینکه عملیات هم ادامه داشت. سپس از آنجا هم بیرون رفتم و خودم را به یک تپه رساندم و در آنجا هم حملات آغاز شدند. پس از اینکه آن منطقه هم از دست ما خارج شد من ۲ ماه در همانجا ماندم. رفقا نمی‌توانستند بیرون بیایند. پس از یک مقطع دشوار من خود را به رفقا رساندم.‌»

خلق و رفقا شهید بژی را بسیار دوست می‌داشتند

بژی استرک با این سخنان از چگونگی انتخاب کردن نام شهید بژی آمد برای خود و عضویتش گفت:‌ ‌«هنوز من به عضویت صفوف گریلا در نیامده بودم. علیرغم اینکه یک کودک ۱۵ ساله بودم، شکنجه‌ای که دشمن بر من و جنازه گریلا انجام داده بود،‌ دلیلی شد که در من خشم و نفرتی عظیم در من شکل بگیرد. در مقابل سیاست‌های کثیف دشمن دیگر ممکن نبود که من در داخل آن نظام به راحتی زندگی کنم. این به دلیلی تبدیل شد تا من تصمیم بگیرم که به عضویت نیروهای گریلا درآیم و به سوی کوهستان‌های آزاد کوردستان روانه شوم. برای اینکه لایق شهدایی باشم که در مقابل چشمان‌ من به قتل رسیدند،‌ من نام شهید بژی را برای خود انتخاب کردم.

من شهید بژی آمد را از زمان کودکی خود می‌شناختم. در کودکی هم ما دوست یکدیگر بودیم. رفیق بژی آمد در نوروز ۲۰۱۵ به عضویت صفوف گریلا درآمد، در واقع در همان سال مقاومت خودمدیریتی دمکراتیک آغاز شد. در آنزمان من هنوز کودک بودم، او من را بروی دوشش نهاد و به کنش‌های منطقه لیجه رفتیم. احساسی بسیار جدا و با ارزش در من شکل می‌گرفت. رفیق بژی با رفتارهای خود بروی تمام رفقا تاثیراتی بسیار برجای نهاده بود. رفیق بژی همیشه خندان بود و تبسم بر لب داشت. خلق و رفقا شهید بژی را بسیار دوست می‌داشتند. از ابتدای عضویتش تا زمان شهادتش در منطقه آمد به وظایف خود عمل کرد. در نوروز ۲۰۱۵ به مبارزات پیوست و مورخ ۱۴ آوریل ۲۰۲۰ جاودانگی خود را اثبات کرد. تا زمان شهادتش در تمام مناطق آمد به کار و کنش پرداخت. همیشه برای رهبر نامه می‌نوشت و در کنار خود نگه‌می‌داشت. بزگترین رویای او این بود که رهبری را در شهر آمد ببیند.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌»

بژی استرک آمد در پایان شعری را که شهید آمد بسیار دوست داشت را خواند.