قرەسو: فراخوان ائتلاف کار و آزادی باید رو به وسیعترین بخشهای جامعه باشد-تکمیلی-
مصطفی قرەسو عضو کمیته اجرایی ک.ج.ک اعلام کرد؛ ائتلاف کار و آزادی باید از برخورد سطحی دور باشد و افزود: فراخوان ائتلاف باید رو به وسیع ترین بخشهای جامعه باشد.
مصطفی قرەسو عضو کمیته اجرایی ک.ج.ک اعلام کرد؛ ائتلاف کار و آزادی باید از برخورد سطحی دور باشد و افزود: فراخوان ائتلاف باید رو به وسیع ترین بخشهای جامعه باشد.
قرەسو اشاره کرد که حزب چپ سبز وسیعتر از ه.د.پ در انتخابات ١۴ می شرکت میکند و اپوزیسیون حقیقی حکومت فاشیست آ.ک.پ- م.ه.پ را تشکیل داده است و افزود: اگر آنها بەدرستی نقش خود را ایفا کنند، یک فرصت تاریخی بەوجود آمده است. خلاء بزرگی هست. ائتلاف ملت هست اما این ائتلاف، توان، برنامه و موضعی درخور برای مبارزه و مقابله با این حاکمیت فاشیستی ندارد. لذا حزب چپ سبز می تواند با احزاب تشکیل دهنده خود، این خلاء را پر کند.
قرەسو اعلام کرد؛ حزب چپ سبز باید هرچه بیشتر جامعه ترکیه را خطاب قرار دهد و افزود: باید در خطاب قرار دادن جامعه ترکیه، جسورتر و بازتر عمل کند. چون ترکیه با جامعه خودش عوض می شود. من به نیروهای دمکراتیک نیز می گویم که باید گفتارتان را در گسترەی وسیعتری ارائه دهید. کوردها تلاش می کنند، ما تلاش می کنیم. از این نظر مشکلی نیست، اما خلق کورد و نیروهای دمکراتیک کورد، برای ساقط کردن این رژیم فاشیستی باید بیشتر خود را به خلقهای ترکیه نزدیک کنند.
رفقا گلچیا، دلخواز و پلشین زحمات بسیاری در راه مبارزه کشیدند
من با احترام تمام از رفقا گلچیا، دلخواز و پلشین یاد می کنم. رفیق گلچیا و رفیق پلشین رفقای دیرین ما بودند. هر دویشان فرمانده ه.پ.گ و ی.ژ.آ ستار بودند. رفیق گلچیا در قرارگاه ه.پ.گ و عضو فرماندهی این مرکز بود. رفیق دلخواز نیز فرمانده ایالت بود. این رفقا تلاش بزرگی در راه مبارزەیمان انجام دادند. هر دو نیز از اهالی بوتان اند. صدها فرمانده زن و مرد از بوتان بالا آمدەاند. رنج عظیمی در این راه مبارزاتی کشیدەاند. بوتان که تا حالا صدها فرمانده تحویل داده، یکی از مناطقی است که دارای قوی ترین شور و احساسات میهن دوستی می باشد. بوتان منطقەای است که مبارزه گریلایی مان در آن بسیار توسعه یافته است. این ویژگی بوتان است.
من از نزدیک این رفقا را می شناختم. رفیق گلچیا را از خیلی وقت پیش میشناسم. او در سال ١٩٩۵ در منطقه ما بود. من آنزمان در متینا بودم. رفیق گلچیا در بهار ١٩٩۵ به منطقه بروار صفدین و لوین، یعنی جولەمیرگ رفت. در آن زمان فرمانده یک واحد بود. در پاییز آن سال یک عملیات انجام گرفت. دولت ترکیه حمله کرد و جنگ شروع شد. رفیق گلچیا از واحدش جدا مانده بود. بعضی اوقات در جنگها، یکی از رفقا از واحدش جدا می ماند. رفیق گلچیا نیز در این موقعیت قرار گرفته بود. عملیات ادامه داشته و او تنها مانده بود. او به منطقەای صعب العبور و جنگلی رفته و خود را مخفی کرده بود.
در آخرین روز آن عملیات، ناگهان یک نظامی به مکانی که رفیق گلچیا خود را در آن مخفی کرده بود میرود. نظامی و گلچیا همدیگر را میبینند. در این هنگام سرباز میگوید: فرمانده یک زن اینجاست، فرمانده یک زن اینجاست و می رود. گلچیا می بیند که راهی نمانده، بمب هایش را حاضر کرده و اسلحەاش را آمادەی شلیک نموده و منتظر می ماند تا اگر نظامیان اشغالگر بیایند تا پایان بجنگد و آخرین گلوله را نیز بەخودش شلیک کند. انتظار چنین وضعیتی را دارد. پس از مدتی صدای سربازان قطع می شود. تا چندین ساعت کسی پیدایش نمی شود. پس همانجا می ماند. یک یا دوز بعدش، عملیات پایان می یابد و رفیق گلچیا نیز از منطقه قشورا بەسمت متینا حرکت میکند. من آنوقت در متینا بودم. آنها اوضاع را توضیح دادند و پیشتر نیز گزارش خود را داده بودند. گفتەبودند که نبرد سختی درگرفته و رفیق گولچیا از واحدش جدا مانده و هیچ خبری از او ندارند. احتمالا شهید شده باشد. پس از اینکه از مرز عبور می کند، رفقا اطلاع دادند که بەسمت ما می آید. خواستم نزدم بیاید. آمد و وقایع را بازگو کرد. او بەمدت ١۵ الی ٢٠ روز از واحدش جدا مانده و یک هفته در راه بود تا از مرز رد شده بود و به ما رسید!
در آنزمان فرمانده یک واحد بود. در سال ١٩٩٢ به صفوف گریلا پیوسته بود و آن جداماندن از واحدش در سال ١٩٩۵ روی داد. از آنزمان مورد توجه من بود. در آن هنگام بەسختی نجات یافته بود. ظاهرا آن نظامی ترک رفتەبود تا فرماندەاش را مطلع کند، وقتی دیده بود کسی در آن حوالی نبوده و متوجه نشده است، انگار چیزی ندیده و بیخیال می شود. یا شاید آن نظامی از یک خانواده دمکرات یا کورد بوده است. ابتدا وقتی رفیق گلچیا را می بیند، فریاد می زند، اما وقتی می بیند کسی در آن اطراف نیست، طوری رفتار میکند انگار چیزی ندیده است. یا شاید رفته نظامیان دیگر را به کمک بیاورد و باهم به او حمله کنند.
کاملا خود را فدای آزادی خلق کورد کرده بود
او یک رفیق واقعی بود که در میان ارزشهای اجتماعی بوتان بزرگ شده بود. کاملا خود را فدای آزادی خلق کورد کرده بود و به ارزشهای خود وفادار بود. همه جا به وظایف خود عمل میکرد. او وضایفش را خیلی با جدیت انجام میداد و تنها با دید یک کار بە آن نگاە نمیکرد. همیشە اینگونە انجام وظیفە میکرد. سعی میکرد وظایف مهم را بر عهده بگیرد و انجامشان دهد. او همه جا چە در بوتان یا در آمد، حضور داشت. او در مناطق آمد، خرزان و ارزروم فرماندە بود. سپس در بسیاری از زمینەها; در روژآوا و روژهلات نیز فرماندهی کرد. وی چنین رفیقی بود، ٣٠ سال مبارزە کرد. قبل از شهادتش، بە مدت یک ماه همدیگر را دیدیم. یک ماه یا یک ماە و نیم قبل از شهادتش بود. ما در ماه مارس همدیگر را دیدیم. سپس او در اواخر ماه آوریل ٢٠١٩ به شهادت رسید. در حقیقت او به عنوان فرزند بوتان، به عنوان یک فرمانده، برای شهادتش خیلی زود بود. در حمله هوایی در گارە به شهادت رسید من از او با احترام یاد میکنم.
زنان و دختران کورد به ویژه در بوتان باید رفیق گلچیا را برای خود الگو قرار دهند و راهش وی را ادامه دهند زیرا نباید مبارزات این رفقا بی رهرو بماند. مطمعنا کوردستان آزاد تشکیل میشود، این آرزوی آنها بود.
رفیق دلخواز نیز همینگونە بود. او نیز فرزند بوتان بود. همچنین رفیق پلشین نیز از مردین کە میهن دوستی در آن در حد بالایی است، به صفوف جنبش آزادی پیوست. یاد این رفقا را با احترام فراوان گرامی میدارم. خاطرات آنان قطعا در مبارزات ما زنده خواهد ماند. ما به عنوان رهروان آنها تا آخرین نفس به قولی که به آنها داده بودیم پایبند خواهیم ماند. بدون شک ما کوردستانی آزاد و خاورمیانهای دموکراتیک را ایجاد خواهیم کرد.
مدت ٨ سال است که انزوای بسیار شدیدی وجود دارد
رهبری در حال حاضر ٢٥ سال است کە اسیر است، در واقع رهبری نزدیک به ٢٥ سال است که تحت انزوا شدید قرار دارد. هر از چند گاهی کە رژیم آ.ک.پمیخواست قدرت خود را تقویت کند، کمی از انزوا میکاست و جلساتی نیز برگزار میشد. گفتوگوهای سیاسی نیز صورت گرفت. ما نیز به اسلو رفتیم. جلسات و گفتگوهایی برگزار شد. در آن زمان نزدیکی بە صورت نرم وجود داشت، اما چون رژیم آ.ک.پ فاقد هوش دموکراتیک بود، نتیجهای حاصل نشد. در واقع اردوغان از این جلسات به عنوان ابزاری برای خود استفاده کرد.
این حقیقت است؛ در ترکیه بدون دموکراسی مناسب و بدون داشتن ذهنی دموکراتیک، مسئلهی کوردها حل نخواهد شد، زیرا دولت ترکیه به مسئلهی کوردها نگاه متفاوتی دارد. میخواهد از طریق ژینوساید آن را حل کند. مشکل سیاسی نیست. مطالبات کم و بیش وجود دارد. میشود از طریق انجام گفتگو آن را حل کرد، اما مشکلی کە وجود دارد، که قابل قبول نیست. قابل قبول نیست. یعنی ابتدا باید بر وضعیتی که غیرقابل قبول است غلبه کرد. وجود آن را باید پذیرفت. حقیقتی در مورد انکار و ترد شدن در ترکیه وجود دارد. هر از گاهی میگویند ما انکار را کنار گذاشتیم، اما چنین چیزی وجود ندارد. این اظهارات فقط برای فریب جامعه و جهان بود چون الان سیستم پاکسازی با سرعت تمام کار میکند. فنون ارتباطات جمعی تکامل یافته است. فناوری کامپیوتر پیشرفت کرده است، اما فشار و ظلم همچنان گسترده ادامە دارد. بنابراین، برای پنهان کردن چهره قاتلشان، برای نقاب زدن در برخی زمینهها مانند فرهنگ، خود را به شیوههای محدود شل کردهاند. بجز این، انزوا بە صورت جدی و شدیدی در جریان است. از سال ٢٠١٥، ٨ سال است که انزوای شدیدی ادامه دارد و دو سال و نیم است که هیچ مصاحبه و ملاقاتی برگزار نشده است. دلیل این چیست؟ چرا جلسه و مصاحبه برگزار نمیشود؟ چرا چنین انزوای شدید وجود دارد؟ اگر این پاسخ داده شود، همه چیز روشن میشود و همه میتوانند این نوع سیاست را درک کنند.
سیپیتی نامسئولانه و سلیقهای برخورد میکند
مشخص است که نمیخواهند حتی یک جملەی رهبری خارج شود. جنگی روانی علیه رهبری در حال انجام است. همانطور که در بیرون، از بین بردن و ژینوساید و جنگ انجام میشود، بە همانگونە فشار زیادی بر خلق و رهبری وجود دارد. اینگونە اولین فشار شروع میشود. چون این رهبری است که این خلق را آگاه و مطلع کرده است، سازماندهی کرده و به این درجه و مرحلە از مبارزه رسانده است، بنابرین فشار بر وی وارد میشود و انزوا شدیدی وجود دارد. این انزوای شدید به این معنی است: رهبری سیاستهای آ.ک.پرا رد کرده و علیه آنها موضع میگیرد. هر گفتەی وی، موضعی علیه آنها میشود. لذا انزوا را تحمیل میکنند و اجازهی مصاحبه و ملاقات نمیدهند. البته همهی اینها برخلاف قانون اساسی ترکیه است. قوانین بین المللی نیز نقض میشود. در واقع هیچ مبنای قانونی وجود ندارد. اینها کارها برای این است تا بگویند من انجامش دادم و این نیز اتفاق افتاد.
بدیهی است که سیپیتی نامسئولانه و سلیقهای برخورد میکند. سیپیتی یک نهاد اروپایی است. اروپا یک قدرت سلسله مراتبی از بالا بە پایین است که منافع اقتصادی و مادی را مبنای اصلی خود قرار داده است. هیچ ارزش اخلاقی و معنوی در اروپا وجود ندارد. هیچ معیار و استاندار اخلاقی و معنوی اروپایی وجود ندارد. معیارهای مادی مانع از معیارهای معنوی و اخلاقی میشود. این بدان معنا نیست که هرگز چیزی وجود ندارد، اما منافع مادی مانع ارزشهای اخلاقی میشود. از یک طرف به امرالی میروند و گزارش تهیە میکنند. به ما خبر نمیدهند! به خلق چیزی نمیگویند، گویا به ترکیه میگویند، اگر یک چیز بد، یک اشتباه، یک کار بد... یعنی تغییرش میدهند، بفرمایید تغییرش دهید؟ چیزی نمیگویند. آیا ترکیه به شما گوش فرا میدهد؟ بە خودی خود، ترکیە اصلا گوش نمیدهد، خود ترکیه میگوید من این کار را انجام میدهم، بگذار اروپا هرچە میخواهد بگوید. همانطور که مشاهده میشود سیپیتی هیچ نقشی ندارد. یعنی نهادی نیست که خود را آنگونە کە هست، معرفی کرده باشد.
یعنی نهادی نیست که علیه شکنجه کار کند، نهادی نیست که بر رفع شکنجه نظارت کند. اگر اینطور بود، در برابر چنین انزوای شدیدی موضع میگرفت، اما هیچ موضعی ندارد، در چنین شرایط چه اتفاقی میافتد؟ وقتی سیپیتی موضع نمیگیرد، آن وقت است که انزوا و شکنجه موجه و عادی میشود. ترکیه نیز به اعمال انزوا ادامه خواهد داد.
آ.ک.پ و م.ه.پ تلاش میکنند از طریق تهدید به نتیجه برسند
چند روزقبل رفیق بسە (بسه هوزات رئیس مشترک هیئت اجرایی کنفدرالیسم جوامع کوردستان ک.ج.ک) در برنامهای آن را به تفصیل و به طور گسترده ارزیابی کرد. تمامی فشارهایی کە بە رهبری وارد میشود، فشار و تهدید بر جامعه و بر جنبش ما وجود دارد. آشکارا سیاست ارعاب و وحشت را دنبال میکنند. سیاست فشار را پیش میبرند. این نشان دهنده سطح دولت ترکیه است. همچنان با تهدید در تلاش هستند کاری انجام دهند و به نتیجه دست یابند، اما خلق ما قطعا آگاه و هوشیار است. جنبش ما نیز میداند که این خطر بە چە معناست. در این راستا میدانیم که مبارزه برای پایان دادن به این انزوا ضروری است. مبارزهی سیاسی لازم است، مبارزهی حقوقی لازم است، مبارزه خلق لازم است. به این ترتیب میتوان انزوا را از بین برد.
مطمئناً همه به سخنان وزیر دادگستری خواهند خندید. او بە خودی خود آدم مضحکی است نه وزیر دادگستری. برای اینکە این بیعدالتی آشکار را پنهان کند، برای پنهان کردن اعمال بد خود از عوام فریبی و سخنان فریبنده استفاده میکند. از هیچ چیز بعید نیست!... شاید یک ماه، دو ماه، شش ماه، آنها به دلیل "چیزهایی که از دست آنها خارج است"، انزوا میکنند و بنابراین اجازه دیدار را نمیدهند. وکلا از سال ٢٠١١ تاکنون نتوانستهاند ملاقات کنند. چه ربطی به چیزهایی که در دست آنها نیست، دارد؟ قبلا میگفتند کشتی خراب شدە است، آن چیز خراب شدە است. حتی در حال حاضر 'به دلیل چیزهایی که خارج از کنترل آنهاست'، جلوگیری میکنند. یعنی چیزی نیست. بنابراین، موضع گیری جدی در مورد این موارد دشوار است. انزوای شدید در آنجا وجود دارد. در آنجا موضع رهبری وجود دارد. موضع او بر خلاف سیاست نسلکشی و نابودگری حکومت آ.ک.پ است، بنابراین به تحت انزوای شدیدی قرار میگیرد. وظیفهی ما مبارزه علیه انزوا است. نه تنها باید انزوا را بشکنیم، بلکه باید آزادی رهبر آپو را نیز تضمین کنیم.
برخی از درون دولت حملهی سال ١٩٩٦ را انجام دادند
حملهی سال ١٩٩٦ به رهبر آپو را به شدت محکوم میکنم. در سال ١٩٩٦ زمانی کە حمله انجام شد، ما در جلسه هیئت نظامی در زاپ بودیم. رهبری با ما و رفقای حاضر در جلسه تلفنی صحبت میکردند، در جریان صحبت تلفنی، رهبری تلفن را قطع کردند و پنج تا شش دقیقه نگه داشتند. سپس به سخنانش برای ما ادامه داد. ماجرا از این قرار است، فکر میکنم رهبری نزدیک آکادمی کوردی است، اما ماشین نزدیک آکادمی ترکیه منفجر شدە بود (٦می سال ١٩٩٦ در شهر دمشق پایتخت سوریه, یک خودروی بمبگذاری شده که گفته میشود یک تن مواد منفجره در آن جاسازی شده بود, به منظور ترور رهبر خلق کورد, عبدالله اوجالان منفجر گردانده شد. در آن زمان پ.ک.ک بە گریلاهای آزادی کوردستان بە دو زبان آموزش میداد، میت فکر میکرد کە آپو در آکادمی ترکی مشغول آموزش دادن است اما وی در آکادمی کوردی حضور داشت).
دیوارهای آکادمی ترکیه فرو ریخت، اما به کسی آسیبی نرسیده است. رهبری قطعا از دور صدا را شنیده است. او بعداً متوجه میشود که محل انفجار آکادمی ترکیه است. رفیق جمعه (جمیل بایک) و سایر رفقا آنجا هستند. در آنجا بمب منفجر میشود. سازمان استخباراتی ترکیە (میت) این ترور را به عنوان بخشی از کار اطلاعاتی خود انجام داد. دولت به طور مستقیم از این موضوع آگاه نبود، اما برخی از بخشهای دولت این کار را انجام دادند. از جلال بوجاق گرفته تا برخی افراد، چنین گروهی سازماندهی میشود و بمب را در دمشق منفجر کردند. برای اینکە بە دمشق فشار بیاورند، بمب را منفجر کردند. در آن زمان ترکیه در برابر ما شکست خورده بود و در حال انحلال بود. دههی ١٩٩٠ دهەای بود که ترکیه دچار انواع فروپاشی شد، بنابراین نتوانست جلوی این مبارزه را بگیرد. زیرا او در برابر جنگ دچار انواع فروپاشیها شده بود. لذا میخواستند رهبری را از بین ببرند و جنگ را خاتمه دهند. رهبری را با رویکردهایی مانند "آپو را نابود میکنیم و پ.ک.ک نیز نفوذ خود را از دست خواهد داد" هدف قرار داده بودند. وقتی در آن شکست خوردند، مسیرهای دیگری را در پیش گرفتند. این وضعیت تا زمان توطئهی بینالمللی ادامه داشت. رفیق زیلان بزرگترین پاسخ را در برابر توطئه علیه رهبری را در درسیم داد. رفیق زیلان ترور علیه رهبری را با فداکاری پاسخ داد. واضح است که کل جنبش ما و زنان این پیام را دادند که از رهبری حمایت و صیانت میکنند، این نیز مهم بود.
در این رابطه میتوانم بگویم که پس از ترور و حملەی بمب گذاری شدە بر رهبری در دمشق، این تمایل به پاسخ فداکارانه در برابر حملات به جنبش ما وجود داشت. زیلان شروع کرد. بعد از زیلان، این عمل بیشتررشد کرد. رهبری همیشه هدف بود و در سال ١٩٩٦مورد حمله قرار گرفت در واقع این نشان دهندهی نگرش دولت ترکیه به کوردها و مسئلەی کردها است. در واقع با ذهنیت و تفکر کشتار علیه رهبری، پس از توطئه بینالمللی، باید آن را حملهای بر علیە مبارزات ما و در نتیجه شکست و ناامیدی آنان دانست.
از دنیزها با احترام یاد میکنم
وارد ۵۲مین سالگرد اعدام دنیز گزمیس، یوسف اصلان و حسین اینان میشویم. من با احترام و قدردانی از آنها یاد میکنم. ما کسانی را که در اعدام آنها شرکت کردند به شدت محکوم میکنیم. این انقلابیون دوره مهمی از تاریخ خلق ترکیه را به تصویر کشیدند. نگرش و مبارزات جوانان نسل دنیز، ماهر و ابراهیمها در سال های۱۹۶۸-۱۹۷۱ عصر جدیدی را در تاریخ ترکیه آغاز کرد.
تا امروز، قطعاً مبارزه علیه دولت وجود دارد. مبارزه نیروهای سوسیالیست در جریان است، خلق کورد در طول تاریخ جمهوری در مبارزه دائمی بودهاند. اما این اولین بار در جامعه ترکیه است که چنین مبارزه مستقیمی انجام میشود، این مبارزه به یک موضوع اجتماعی تبدیل شده است، در بین جوانان مورد حمایت قرار گرفته و دورهی جدیدی در ترکیه آغاز شده است. که باید مشخص شود.
نگرش آنها قطعاً بر مبارزات ما نیز تأثیر گذاشت. مبارزات ماهیر، ابراهیم و دنیز تأثیر بسزایی در مبارزات آزادیخواهانه خلق کورد داشته است. چون دنیز و حسین و یوسف که اعدام شدند در همان قسمتی زندانی بودند، که رهبری در آن قرار داشت. رهبری در آن زمان در زندان بودند. پس از کشته شدن ماهیر در سال ۱۹۷۲ در قزلدره، او یک تحریم را پیشگامانه رهبری کرد. او را به زندان انداختند، زیرا او تحریم را رهبری کرد. در آن زمان، رهبری آنجا بودند، زمانی که آنها را به اعدام منتقل میکردند. رهبری در آن زمان یک ماه بود در زندان مامک بودند. آنها رهبری را تحت تأثیر قرار دادند، بعد از اعدام دنیز، رهبری سوگند یاد کردند و گفت ما ‘باید به یاد آنها مبارزه خود را به گونهای ادامه دهیم که این مبارزه هرگز متوقف نشود و به پیروزی برسد’. چنین تأثیری دارد و از طرفی بر جوانان کورد تأثیر گذاشته است. پس از دهه ۱۹۷۰ فضای سیاسی ایجاد شده توسط آنها تأثیر زیادی بر جوانان در ترویج مبارزه در کوردستان داشت. هرگز نباید فراموش شود. در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، اگرچه سازمانهایی مانند د.د.ک.د یا د.د.ک.او وجود داشتند، اما نتوانستند به طور بنیادی و رادیکال بر جوانان تأثیر بگذارند. در واقع برخورد دنیز، ماهیر و ابراهیمها واقعاً بر جوانان تأثیر میگذارد و آنها را به مبارزه تشویق میکند. کوردستان به چنین رزمندهای نیاز دارد. اگر چنین رزمندهای در کوردستان باشد، میتوان مبارزه را پیش برد. اما در کوردستان آن زمان که به چنین رزمندهای نیاز داشت، آن آرزو و میلی که در جریان بود، میل به جنگ نبود. نگرش رزمنده و شهادت طلبانه برای آزادی خلق کورد لازم است. بنابراین توجه جامعه کورد و جوانان کورد به این موضوعات است. با احترام از آنها یاد میکنیم. من به آنها علاقه داشتم.
خواستار آزادی خلق کورد نیز شدند
حسین اینان اهل روستای نزدیک ماست. تحت تأثیر آنها، من نیز طرفدارشان شدم. وقتی آنها را اعدام کردند، من سال آخر دبیرستان بودم. نگرش آنها واقعاً مهم است. اگر قرار باشد ترکیه دموکراتیزه شود و آزادی خلق کورد محقق گردد، از طریق این موضع است. آنها بر برادری خلق کورد و دمکراتیک شدن ترکیه تاثیر گذاشتند. آنها بە مانند این کشور، انکار کنندە نبودند. بنابراین انکار نزد آنان جایی نداشت. در بین جوانان ١٩٦٨-١٩٧١ در بین دنیز و ابراهیمها انکار کوردها وجود نداشت. برعکس، در چارچوب انقلاب دموکراتیک کە در ترکیه آغاز شد، آنها خواستار آزادی خلق کورد بودند. در این راستا آنها با موضع گیری خود موضوع آزادی خلق کورد ترکیه را در دستور کار قرار دادند.
در این راستا باید از آنان با احترام و قدردانی یاد کرد. اگر ترکیه جدیدی تأسیس شود، بر اساس یاد آنها، بر اساس وفاداری آنها ایجاد میشود. در واقع، نیروهای دموکراسی و آزادی کوردستان اکنون به مبارزه و تلاش خود با خلق ترکیه برای دستیابی به آرمان یک ترکیه دموکراتیک و آزادی کوردها، یک کوردستان آزاد، بە مبارزات مشترکشان ادامه میدهند.
اکنون ۱ می بامعنیتر است
ابتدا روز اتحاد و مبارزه تمام زحمتکشان کوردستان، ترکیه و جهان را تبریک میگویم. با احترام از تمام رنجبرانی که در این روز شهید شدند، یاد می کنم. چون از نزدیک شهدای ۱ می را دیدم. در اول ماه می سال ١٩٧١ من در میدان تقسیم استانبول جلو مجسمه بودم. من آن زمان نیز افراد زیادی را می شناختم. برای ۱ می به استانبول رفتەبودم. در صفوف دستەی دەو- یول در راهپیمایی شرکت کردم. ما در کانون حملەی رژیم بودیم. بیشتر کسانی که کشتەشدند، در نزدیک ما بودند. البته جمعیت متفرق شد، اما ما همانجا مانده و با پلیسها روبرو شدیم. جنازەهای زیادی را به داخل ماشینها انداختیم. کسانی را هم که زخمی بودند سوار تاکسی ها کرده و به بیمارستان فرستادیم. من در آن ماجرا حضور داشتم. از این لحاظ شهدای ۱ می برای ما گرامی اند و ما به آنها پیمان تداوم مبارزه دادەایم. از سال ١٨٧٧ بەبعد، ۱ می در جهان گرامی داشته می شود. لذا تلاشگران و رنجبران ۱ می در پیشبرد مبارزه و هوشیاری، نقش چشمگیری دارند. تنها جشن نیست، بلکه مبارزه نیز هست. از آن سال و از اواخر قرن ۱۹ تاکنون، در ۱ می شهدای بسیاری تقدیم شده و امروز روز رزم و پیکار است. اکنون ۱ می بامعنی تر است. دارای تاریخی طولانی است. البته ۱ می، جشن سوسیالیسم نیز هست. روز مبارزه علیه سرمایەداری و تحقق سوسیالیسم است. از این رو بەمعنی تازەگری آگاهی سوسیالیستی در راه سوسیالیسم و تحلیل مجدد تجارب پیشین است. باید اینگونه ۱ می را بفهمیم. نباید فقط یک روز را جشن بگیریم. باید در سالهای آتی با تجربەکردن و آزمودن مبارزه، مبارزات گستردەتری را جلو ببریم. در این مرحله مبارزه و تلاش کارگران مهم است. قطعا کارگران مخالف دولت و غارت دسترنج هایند. در این زمینه کارگران نیروی اصلی انقلاب دمکراتیک و انقلاب علیه مدرنیته سرمایەداریند. رنجبران و زحمتکشان مانند قرن گذشته در زمینه سازماندهی زحمتکشان و مبارزات آنان برای عبور از سرمایەداری و ایجاد یک جامعه دمکراتیک و عاری از استثمار، نقش چشمگیری دارند. اما اگر ما برای سوسیالیسم مبارزه می کنیم، باید همه نیروهای سوسیالیست خارج از نظام سرمایەداری را به این مبارزه وارد کنیم. در این راه، مبارزه زنان نیز مهم است، مبارزه برای حفظ محیط زیست نیز مهم است. بدون این جنبشها، سخت است زحمتکشان به پیروزی برسند. اگر مبارزه زحمتکشان پیروز شود، این مبارزه علیه اشغالگری سرمایەداری و مدرنیته سرمایەداری پیروز می شود. باید جنبش زنان و جنبش محیط زیست توأمان پیش برده شوند. زیرا جنبش حفاظت از محیط زیست به مسئله همه بشریت مبدل شده است. بدون هوشیاری و اطلاع از این موضوعات و مشکلات، مبارزەای درست و کارساز برای کارگران و در راه سوسیالیسم پیش نخواهد رفت. من به شما میگویم که در تجربه سوسیالیسم در شوروی، درک و مفهومی از خدمت کردن به سرمایەداری وجود داشت. خیلی اشتباه بود. با درکی که طبیعت را ویران می کند، با صنعت برخورد می کرد. اکنون باید از این عبور کرده و آنرا کنار بگذاریم. برای آزادی زن نیست تنها این کافی نیست که بگوییم بدون آزادی زن، جامعه آزاد نمی شود. باید برخوردی که زن را کانون آزادی اجتماعی، کانون مبارزه زحمتکشان، مبارزه زنان و مبارزه نیروهای مدافع طبیعت قرار دهد، جلو ببریم.
لازم نیست خلق مانند صاحب دولت بە سوسیالیسم بیندیشد
از طرفی باید تاکید کنم؛ لازم نیست خلق مانند صاحب دولت بە سوسیالیسم بیندیشد. دولت ابزار اشغالگری است. دولت همراە با ظلم ایجاد شد. در جهانی کە اشغال، ظلم و قدرت جمع گرایی، وجود نداشتە باشد، آنگاە اثری از دولتی وجود ندارد. باید وجود نداشته باشد. در زمینە، کنفدرالیزم دموکراتیک که جایگزین دولت است یا اداره دموکراتیک خلق میتواند بر اساس کنفدرالیزم ساخته شود. نباید ذهنیت دولت وجود داشته باشد. اما یک حکومت دموکراتیک لازم است. این اداره دموکراتیک میتواند مبتنی بر کنفدرالیزم دموکراتیک ایجاد شود. در این راستا، به ویژه اکنون کە اول ماه می را گرامی میدارم، میخواهم توجه را به این موضوع جلب کنم.
به ویژه برای ترکیه و کوردستان باید البته باید این ١ می روز مهمی علیه فاشیزم باشد و البیە خواهد بود. نیروهای دموکراتیک و کارگران در کوردستان و نیروهای کارگری در ترکیه این امر را در روز اول ماه می بیشتر اجرا خواهند کرد و با ترویج آن وحدت مبارزه برای سرنگونی فاشیزم در ترکیه را افزایش خواهند داد. پیش بینی میشود که ١ می امسال بر انتخابات ١٤ می نیز تأثیر میگذارد. به نوعی روحیەی ١ می در نابودی فاشیسم در١٤ می نیز مؤثر است.
واقعیت اجتماعی پس از وقوع زلزله در دل ما ترس ایجاد میکند
اکنون، مواضع در مورد زلزله و سطح بحثها در مورد زلزله ترکیه، بە این معناست، در ترکیه وجدانی باقی نماندە؟ آیا اخلاقی باقی مانده است؟ حدود دویست هزار نفر جانباختند، دهها شهر ویران شدند، حدود ١٥ میلیون نفر متاثر شدند، انگار یک اتفاق ساده و گذرا بود، این موضع آنهاست، وقتی انسان این موضع آنها را در قبال زلزلە میبیند، دربارەی حقیقت ترکیە ترس وجودش را فرا میگیرد، جامعه بە این وضع گرفتار شدە است، چنین نگرشی را تولید میکند، واقعا، این چە دولتی است؟ نمیتوانیم اجازە دهیم و حافظهی ما قادر نیست آن را ذخیره کند.
درست است که مردگان زنده نمیشوند، اما چرا مرده ەاند؟ مسئولان باید مورد تحقیق قرار گیرند، دولت، وزرا و مسئولانی که باعث کشته شدن ٢٠٠ هزار نفر شدند، نباید اجازە داد مقابل جامعه بیایند. باید تحقیقات انجام شود، اگر اردوغان و دولتش هنوز میتوانند در جامعه بگردند و سخنرانی کنند این تعداد زیاد خلق را جمع کنند، در واقع اشتباهی وجود دارد، چنین چیزی ممکن نیست، مگر اینکە بگوییم دیگر هیچ اخلاق و وجدان و ارزشی باقی نماندە است. آن همه ویرانی، گویی یک چیز ساده است؛ اصلا اینها بە کنار، پس آنهایی که زیر آوار فرو ریخته جانباختند، آن زمان بە چه فکر میکردند؟ چگونە زندگی کردند؟ آنها بر اثر جراحات جان خود را از دست دادند، هیچکس به کمک آنها نیامد، صدها هزار نفر در آنجا مردند، آنها چه فکر میکردند؟ مهم نیست آنها به چه فکر میکردند؟ ممکن است جانباختگان افراد بسیار ارزشمندی بوده باشند. پس از آنکە بیشتر آنها جانباختند، ما به ارزش و اهمیت آنها پی بردیم. بە کل جامعه میگویم، کوردستان و ترکیه، به ویژه خانوادههای قربانیان میگویم آیا این نگرش یک انسان است؟ چگونه میآید و سخنرانی انجام میدهد؟ چطور راحت رفت و آمد میکند؟ این امکان پذیر نیست، بیگمان وجدان، اخلاق و ارزشهای انسان این اجازه را نمیدهد. میپرسیم، این کشور چگونە است، ترکیه در چە وضعیست؟
اپوزیسیون باید دولت را رسوا کنند
اکنون زمان انتخابات فرا رسیده است، بدیهی است که اردوغان دستور کار انتخابات را پذیرفت، بنابراین موضوع معلق ماند، میدانست روبروی مشکل بزرگی خواهد شد، بە همین سبب زمان انتخابات را جلو کشید؛ حال حاضر کسی صحبت نمیکند، اپوزیسیون باید دولت را رسوا کنند. پیامدهای ناگوار زلزله محصول سیاستهای بد این دولت است، بنابراین نباید بە آنها اجازه ورود به جامعه را داد. با مالیات زلزله چه کردید؟ آیا به دلیل عدم مراجعه به مناطق آسیب دیده به مدت ٤ تا ٥ روز نباید پاسخگو باشند؟ مدیریت بحران و وضعیت اضطراری آنجا حضور نداشت، دولت حضور نداشت، سپس بین ٥ تا ١٠هزار ساختمان را جستوجو کردند در حالی کە هزاران ساختمان فروریخته بودند، سپس آوارها را جمعآوری کردند و آنها را دور کردند. این وضعیت جدی است و نباید آن را نادیده گرفت، اگر جدی گرفته نشود، آن زمان است کە دیگر نویسندگان، هنرمندان و سیاستمداران جدی گرفته نخواهند شد و دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.
قلیچداراوغلو چیزی گفت، باید به آن نگاه کرد، او واقعاً حرف خوبی زد، نمیدانم تا چە حدی بە وظیفەی خود عمل خواهد کرد، یا چند نفر بە او باور خواهند کرد، او گفت، من دیگر همان آدم قبلی نیستم. بله باید اینگونە باشد بعد از این زلزله، چه کسانی در ترکیه مانند قبل خواهد ماند؟ آیا چنین کسی باقی مانده است؟
قلیچداراوغلو از روی اجبار این موضوع را در دستور کار انتخابات قرار نمیدهد، افرادی هستند کە اضلا از آن حرفی نمیزنند؛ لازم است رسوایشان کرد، وزیر کشور آدم رسوایی است ٣ تا ٤ روز مدیریت بحران و وضعیت اضطراری به مناطق حادثه دیده نرفت، با وقاحت تمام بە ایسینلر میرود و اعضای حزب چپ سبز ر کە موسیقی مینوازند را kepaze' خطاب میکند، کسی نمیگوید چرا این حرف را میزند؟ توعامل این فاجعه هستی؛ از این زاویه باید زلزله را در دستور کار قرار داد، این را نباید نادیده گرفت، صدها هزار نفر جان باختەاند و متاثر شدەاند، بە جز جانباختگان، افراد زیادی مکانی برای اسکان ندارند، زندگیشان زیر و رو شدە است.
اردوغان اصلا خجالت نمیکشد
مسئول این مصیبت باید پاسخگو باشد، آ.ک.پ و م.ه.پ باید پاسخگو باشند، اگر این کار انجام نشود نشانه ضعف بزرگی است، اگر آ.ک.پ و م.ه.پ در قدرت بمانند، یعنی ضعف بزرگی در همگان وجود دارد، باید بە صورت جدی این مورد برسی قرار بگیرد، اکنون باید نویسندگان و هنرمندان و افراد باوجدان باید بپرسند که چرا این موضوع در دستور کار نیست؟ چرا این اتفاق میافتد؟ چرا آنها هنوز هم میتوانند ظاهر شوند و با ما صحبت کنند؟
اردوغان خجالت نمیکشد اردوغان چه جور آدمیاست؟ کار اردوغان فریب دادن، مانند بنی امیه بی وجدان است، مانند بیزانسیها حیلەگر است، مانند بورژوازی غرب فرصت طلب و خواهان فرصت مادی است، او ترکیبی از همەی اینهاست؛ در واقع اردوغان نمایندەی پلیدترین سیاست است. او بدون شرم نزد خلق میآید. اردوغان هیچ معیاری ندارد، او به هیچ چیز اعتقاد ندارد، تنها چیزی که به آن اعتقاد دارد حفظ قدرتش است. به همین مناسبت یاد و خاطره جانباختگان زلزله را با احترام و عزت گرامیمیدارم، به نظر من اگر این موضوع در دستور کار انتخابات قرار نگیرد، این مشکل خطرناکی است، این وضعیت وحشتناک در جامعه ترکیه حاکم است و همه باید به فکر آن باشند.
اگر نقش خود را به خوبی ایفا کنند، یک فرصت تاریخی بە وجود آمدە است
وقتی مسئلەی توقیف ه.د.پ بە میان آمد، با نام حزب چپ سبز وارد انتخابات شدند. در واقع ائتلاف کار و آزادی با نام حزب چپ سبز وارد انتخابات میشود. مهم است. اجزای ه.د.پ به خودی خود وجود دارد. از طریق ائتلاف کار و آزادی، این بیشتر گسترش یافت. در این راستا، حزب چپ سبز در طیف وسیعتری نسبت به انتخاباتی کە ه.د.پ در آن شرکت کردە بود، در مقیاس وسیعتری وارد انتخابات خواهد شد. از این نظر، بخش مهمی از جامعه را نمایندگی میکند. این نشان دهنده راه حل درست علیه این رژیم فاشیستی است و اپوزیسیون واقعی را به تصویر میکشد. مهم است. باید چنین مقاومتی در برابر این فاشیزم وجود داشته باشد. این به خودی خود چنین فاشیسمیاست که همه چیز را تیزتر میکند. آنچه جامعه را این حد تیز میکند، اقدامات فاشیزم و مبارزه با آن است. بله، فاشیسم انواع حملات را انجام داد، اما مبارزه با آن، فاشیسم آ.ک.پ - م.ه.پ را تحقیر کرد. در این راستا مبارزه برای تحقیر، تبیین و آشکارسازی حقیقت وجود دارد. این چیزی است که اتفاق افتاده است. حزب چپ سبز اکنون در تلاش است تا آن را نمایندگی کند. از این نظر مهم است. اگر آنها نقش خود را به خوبی ایفا کنند، یک فرصت تاریخی فرا رسیده است. یک شکاف بزرگ وجود دارد. بله، ائتلاف خلق وجود دارد، اما ائتلاف خلق قدرت مقابله با این رژیم را ندارد. در این راستا، شکاف را میتوان با ساختارهای حزب چپ سبز و نیروهای متحد آن پر کرد. در این زمینه جوش و خروش ایجاد میکند اما باید واقعیت ترکیه را ببینند.
من این را به این دلیل میگویم، خوش بینی خوب است، اما از طرف دیگر واقعیت فاشیسم وجود دارد. امروز باید بیشتر و جدیتر تلاش کنند تا این فاشیسم را شکست دهند، در مقابل فاشیسم قوی باشند، تا موفق شوند. فقط با خوش بینانه گفتن اینکه فاشیسم رسوا شده، چهرهاش فاش شده است، پیروزی حاصل نمیشود. باید بیشتر تلاش کنند. خوش بینیهای زیادی در مورد آن وجود دارد. نمیگویم خوشبین نباشند، اما باید حقیقت را دید. باید بیشتر مبارزه انجام شود.
این انتخابات بسیار متفاوت است. اگر حزب چپ سبز نمایندگی سنت ه.د.پ را در این انتخابات بر عهدە دارد، باید بیشتر بە جامعەی ترکیه توجە داشتە باشد. باید بیشتر درخواستهایش رو بە جامعه ترکیه باشد. در این زمینه باید در صحبت کردن و توسل به جامعه ترکیه جسارت بیشتری داشت. من به نیروهای دموکراتیک هم میگویم. باید در همە جا حضور داشتە باشند. بە خودی خود کوردها در حال مبارزه هستند، ما در حال مبارزه هستیم. هیچ مشکلی از این بابت وجود ندارد. اما خلق کورد، نیروهای دموکراتیک کورد باید بیشتر به سمت خلق ترکیه بروند تا این فاشیسم را از بین ببرند. جدا از اینکە چگونه میتوان آن را ساقط کرد؟ از این منظر باید وسیعترین موقعیت را ساخت. باید از بخشهای اجتماعی گستردە استفادە کرد. باید با اقشار وسیع جامعه ارتباط برقرار کرد. نباید مسیر و راە را محدود کنند.
باید مبارزهی بیشتری کرد
اصل دیگر؛ هنگامیکه ه.د.پ در سال ٢٠١٥ از از حد نصاب عبور کرد، در سراسر ترکیه با مبارزە کرد. زیرا عبور از حد نصاب انتخابات مهم بود. برای عبور از حد نصاب، آنها باید در گیرسون، ترابزون و یوزگات رای میآوردند. باید در تمام نقات ترکیه رای میآوردند. در این راستا، نباید فقط به محلهایی که نمایندگان به مجلس فرستاده میشوند، فراخوان صادر کرد. آنها همچنین باید حتی به جاهایی که نامزدهایشان در آنجا رای نمیآورند نیز فراخوان صادر کنند، مبارزه باید تقویت شود. یا اگر محدود باشد آرایی کە در آنجا کسب میشود، کم شدە و سپس رای کلی نیز کاهش مییابد. زیرا حداقل آن جاهایی که نماینده نداشتند ٥\١درصد آرای خود را افزایش دادند. برای افزایش تعداد آرا و فرستادن تعداد بیشتری از نمایندگان به پارلمان، باید از ترکیه و جامعه ترکیه فراخوانهای بیشتری صادر کرد و مبارزه باید در جایی که نمایندگان پیروز نشدەاند، باید مبارزە گسترش یابد. همه جا گفته میشود؛ ما این میزان و آن میزان رای بدست خواهیم آورد، اما این با چنین مبارزه و چنین روشی، با فراخوان بە طیف گستردهای بە دست خواهد آمد. این کار تنها با فراخوان و درخواست بە اطرافیانتان میسر نخواهد شد. به خودی خود آنها رای میدهند. ه.د.پ با توسل به احزاب گسترده و وسیع از حد نصاب عبور کرد. در غیر این صورت از حد نصاب نمیتوانست عبور کند. وقتی از حد نصاب عبور کردند، اندکی گسترش یافت، چه اتفاقی افتاد؟ ٨٠ نماینده پیروز شدند. ٣٥ - ٤٠ نماینده افزایش یافت. چرا؟ هنگامیکه خارج از تودههای خود به احزاب گسترده نزدیک شد و فراخوان داد، پیروزی و این همه پیشرفت حاصل شد. آدم باید به این مسائل واقف باشد.
موضع ائتلاف نباید محدود شود
ائتلاف کار و آزادی ائتلاف مهمی است. همه باید این را در نظر بگیرند. این فقط یک ائتلاف انتخاباتی نیست. پس از انتخابات پایان نمییابد. پس از انتخابات به مبارزات بیشتری نیاز است. مبارزات بیشتری میخواهد. در این راستا، ائتلاف کار و آزادی باید به خوبی محافظت، ترویج و گسترش یابد. مبارزه با انتخابات به پایان نمیرسد. در این راستا همه دست اندرکاران ائتلاف کار و آزادی باید معنا و ارزش این ائتلاف را بدانند. همچنین نباید در موقعیتهایی قرار گیرند که اتحاد کار و آزادی را محدود میکند. نمیتوان با این روش رفتار کرد. نمیتواند با واکنشها و حساسیتها کنار بیاید. در این راستا همه باید درک کنند که ائتلاف کار و آزادی بە چە معناست. آنها باید امروز هم مبارزه کنند و باید پس از انتخابات نیز مبارزات قویتری انجام دهند. دورەی بعدی زمان مبارزه خواهد بود. وقتی زمان انتخابات فرارسید، دموکراتیک بود، مشکلات حل شدند؛ چنین انتظاری اشتباه است.
حال حاضر کار اصلی هر کسی چیست؟ اولین وظیفه سرنگونی فاشیسم است. مبارزه مشترک علیه فاشیسم است که گستردهترین بخش جهان را ایجاد میکند. هرکسی رفتار محدودی انجام دهد، این بە این معناست کە بر علیە فاشیزم مبارزەی واقعی انجام نمیدهد. بنابراین باید اینگونە آن را باید درک کنند. برای ائتلاف کار و آزادی آرزوی موفقیت دارم.
این حمله علیه مبارزات آزادی خلق کورد است
ما آن را فاشیسم مینامیم، زیرا واقعاً چنین است. سلیمان سویلو دلقک چه گفت؟ او گفت: "از کدام آزادی صحبت میکنید؟" ببین، تو از صبح داری آهنگهای فولکلور میخوانی، تو آواز خوانی. شما هر روز خلق را دستگیر میکنید، دهها هزار نفر در زندان هستند.
البتە چون مبارزه است، به این مبارزه هجمه وارد میشود و تلاش میشود اراده مبارزه را در هم بشکنند. به صراحت گفته میشود: شما از مبارزه برای آزادی خلق کورد دست بکشید. سپس از کورد بودن دست بردارید و ترک شوید، سپس آسمیلە میشویم. به همین دلیل حمله میکنند. همه باید بدانند که کوردها و موجودیت آنها در خطر است. بە این سبب این افراد برای آزادی خلق کورد، برای مبارزه آزادی خلق کورد، برای دموکراتیک شدن ترکیه میجنگند؛ پس دستگیر میشوند. دلیل دیگری وجود ندارد. میتوان گفت کوردهای دیگری هم هستند. کوردهای دیگر، آن دستە از کوردهایی هستند که با آ.ک.پ متحد هستند، آن دستە پ.د.ک (حزب دمکرات کوردستان) هستند. از آنجایی که این حملات نسلکشی نیروهایی را که علیه ترکیه میجنگند تضعیف میکند، بە همین دلیل علیه نیروهای اصلی جنگ مورد استفاده قرار میگیرند. در این راستا، بدون شک این حمله، حملهای علیه مبارزات خلق کورد برای آزادی و علیه دمکراتیک شدن ترکیه است. شما باید موضوع را به این صورت ببینید. این دولت اینگونه است. دولت ترکیه یک کشور نابودگر است و به حملات خود ادامه میدهد. آن وقت تکلیف کوردها چه خواهد شد؟ آنها یا هویت کوردی خود را رها میکنند، مبارزه خود را متوقف میکنند، میگویند تسلیم شدەاند یا به این مبارزه ادامه میدهند و بهای آن را با زندان میپردازند.
به همین مناسبت به همەی مقاومتها و دستگیرشدگان درود میفرستم. کسانی که به خاطر مواضع محکم خود زندانی میشوند. این یک مبارزه معمولی نیست، این یک مبارزه ٥٠ ساله است. جامعەی کوردی را دیگر نمیتوان از هویت و آزادیخواهی خود جدا کرد. آنها این را درک نمیکنند بله، آنها میتوانند وجود کوردها را انکار کنند، میتوانند آنها را شکنجه کنند، میتوانند آنها را بکشند. اما آنها نمیتوانند این مبارزه را با زور سرکوب کنند. این مبارزه ادامه دارد. در واقع، رژیم برای بقا این حملات را انجام میدهد. در این راستا حملات آنها ناکام ماند. به همین دلیل این حملات را انجام میدهند. همه خلق و روزنامەنگاران ما در حال مبارزه هستند. هنرمندان و سیاستمداران ما مبارزە میکنند. اگر مبارزه نکنند از هویت و کورد بودنشان دست میکشند. آن وقت دیگر چیزی به نام کورد وجود ندارد، پس باید آن را بخشی از مبارزه دانست. راه جلوگیری از این کار مبارزەی جدی است. روزانه روزنامهنگاران فراخواندە میشوند. چند روزنامەنگار دستگیر شدند. اگر ده روزنامەنگار دستگیر شدند، صدها روزنامەنگار باید دوربینهای آنها را حمل کنند. اگر یک هنرمند دستگیر شود، هنرمندان دیگر باید آگاه باشند. ما با این دیدگاهها موافقیم.
لازم است موضوع امنیت انتخابات جدی گرفته شود
موضوع امنیت انتخابات واقعا مهم است. اینجا و آنجا گفته میشود که این موضوع مبالغه آمیز بوده و قصد تشویش اذهان جامعه و جلوگیری از حضور آنها در انتخابات را داشته است. میگویند این یک جنگ روانی است. خلق نباید اینطور به قضیه نگاه کند. رژیم آ.ک.پ-م.ه.پ یک فاشیسم معمولی نیست. چند روز قبل، خلوسی آکار گفت، "تروریستها امیدشان را به این انتخابات بستەاند". این بە این معناست کە میخواهند آ.ک.پ و م.ه.پ در این انتخابات پیروز شوند. انگار اگر آ.ک.پ در انتخابات پیروز نشود، پ.ک.ک به قدرت خواهد رسید. این منطق است. از این منظر و کسانی که اینطور فکر میکنند، هر نوع حملاتی را میتوانند ترتیب دهند. سلیمان سویلو گفت: «کودتا». او گفت کودتای ١٤ می. دیگری گفت اگر ائتلاف خلق در این انتخابات پیروز شود، اشغالگر پیروز خواهد شد. هزاران حرف زدە میشود. البته این را باید جدی گرفت. کسانی که چنین میگویند نمیخواهند قدرت را رها کنند. انواع ترفندها را انجام میدهند. همانطور که کمال کیلیچداراوغلو گفت; میدانم که آنها به انواع حملات متوسل میشوند.
در ترکیه انتخابات قبلاً برگزار شده است. دمیرل میرفت، اجاوید میآمد، اربکان میآمد، اردوغان میآمد. اردوغان با انتخابات آمد، حالا نمیخواهد با انتخابات کنار برود. وقتی با انتخابات میآید، چیز خوبی است، اما وقتی با انتخابات کنار برود، ترکیه فرو میپاشد و از بین میرود. او چنین فکر میکند.
این یک ارزیابی متفاوت است. آیا دیکتاتورهای جهان با انتخابات خواهند رفت؟ البته که نه. خلق باید آنها را حذف کنند. اکنون به آن مرحله رسیدەاند. آنها نمیخواهند از طریق انتخاب کنار بروند. یعنی دیکتاتور است. او یک دیکتاتور فاشیست است. آیا تا به حال دیکتاتورها به راحتی قدرت را رها کرده اند؟ نه، از طرق انقلاب خلق رفتەاند. از این منظر بحث امنیت انتخابات مهم و جدی است. خلق باید متوجه این موضوع باشند. اگر خلق از آن صیانت کند، بازی آنها شکست خواهد خورد. در واقع میخواهند در انتخابات کودتا کنند. تا قدرت خود را به دست بیاورند، میگویند ما مشروعیم و بیشتر حمله خواهند کرد. خلق باید از صندوقهای رای صیانت کند. همه فرزندان خلق این حق را دارند. یادم هست در جوانی چندین بار رفتم. من آنجا بودم که آرای صندوقها را شمارش کردند. یعنی خلق قبلاً آنجا حضور داشتند. نه کسی مداخله کرد، نه کسی جلوی آنها را گرفت. وضعیت همین بود، حالا نظراتی هست. البته همه باید بروند و از صندوقها صیانت کنند و همه را بشمارند. اگر این حکومت بخواهد خود را به خلق تحمیل کند و در قدرت بماند، حتی اگر با تقلب مجبور به کناره گیری از قدرت شود، خلق باید مواضع خود را بیان کنند. خلق باید برای این امر آماده باشند.
وقتی قلیچداراوغلو نشان میدهد که علوی است، این ثمرهی مبارزه است
قبل از انتخابات گفته میشد که قلیچداراوغلو نباید انتخاب شود زیرا او علوی است و خلق به او رای نمیدهند. صدها سال است کە درمورد علویها پیش داوری وجود دارد. چه کسی میتواند بگوید که هیچ تعصبی وجود ندارد؟ گفته میشد که قلیچداراوغلو با این پیش داوری موفق نخواهد شد. آنها حتی با نامزدی او مخالفت کردند. از این منظر، قلیچداراوغلو نیازی به صحبت در مورد آن نداشت زیرا اردوغان مدام علوی بودن وی را به او یادآوری میکرد. او این را آشکارا نمیگفت، اما دستور کار را ایجاد کرد. میگفت: بیگمان از سجده بردن سرپیچی میکند، چون نماز نمیخواند نمیدانست قبله کجاست، از کجا میدانست که سجده چیست؟ این را چند بار در میادین گفت. از این رو چنین سیاستی علیه قلیچداراوغلو وجود داشت. قلیچداراوغلو این موضوع را علنا اعلام کرد و این حمله را خنثی کرد. اما این مهم است. رسیدن به این نقطه مهم است. برای یک علوی آسان است که سیاست کند و هویت خود را اعلام کند. این غیر ممکن است. در مدرسه نمیتوانستید درباره آن صحبت کنید، نمیتوانید بگویید ما علوی هستیم. شما نمیتوانید در محل کار در مورد آن صحبت کنید و اگر این کار را انجام دهید، نگاه متفاوتی به شما خواهند داشت. از این رو، علویان مجبور شدند در محل سکونت خود یا جایی که نقل مکان میکردند، در مدارس و مکانهای دیگر پنهان شوند. دلیل مهاجرت آنها از شهرهای کوچک به استانبول و دیگر شهرهای بزرگ این است که هیچکس هویت آنها را نداند. چنین واقعیت اجتماعی وجود داشت. اردوغان بعداً گفت که چنین مشکلی وجود ندارد. علوی بودن برای هیچکس مشکلی پیش نیاوردە است. این غیر اخلاقی است! او دوباره گفت، ما نه علوی داریم و نه شیعه، فقط مسلمان داریم. بار دیگر، به نحوی دیگری، علویان را نفی کرد. در واقع میخواست بگوید: حتما مثل من باشید. اسلام را آنطور که من میفهمم، همانگونە دنبال کن!
بله، کیلیچداراوغلو این را گفت، اما چیزی که او را به این نقطه رساند مبارزه چندین ساله است. مبارزه ما در این زمینه تعیین کننده بود. بزرگترین مبارزه پ.ک.ک این بود که علویها هویت خاص خود را داشته باشند، به ویژه در کوردستان و ترکیه. همچنین برای اینکه ایزدیها هویت خاص خود را داشته باشند. پ.ک.ک راه را هموار کرد. پیش از این، ایزدیها هویت خود را در ماردین و الح پنهان میکردند. آنها حتی به بازار هم نمیرفتند. هنوز هم همینطوره؟ اکنون علویان و ایزدیها در کوردستان با کرامت و برابری در جامعه کوردی زندگی میکنند. از این منظر ما این مشکل را در کوردستان شکست دادیم. چنین مشکلی وجود ندارد. در ترکیه نیز تا حدودی شکست خورده است. بر خلاف سایر جنبشها در کوردستان، پ.ک.ک جامعه علوی و جوانان علوی میپذیرد. در جنبشهای دیگر کم است اما در جنبش ما هزاران تن از آنان شهید شدەاند و هزاران نفر هنوز درگیر این مبارزه هستند.
از سوی دیگر مفهوم ملت دموکراتیک رهبر عبدالله اوجالان توسعه یافته است. ایده یک جامعه چند دینی و چند اتنیکی که در همان ایالتی کە زندگی میکند، توسعه یافته است. این نظریه ظاهر شد. این امر بر توسعه ترکیه تأثیر گذاشت. از این منظر، زمانی که قلیچداراوغلو هویت علوی خود را اعلام کرد، مشارکت نهضت آزادی کورد در این زمینه افزایش خواهد یافت. هر جنبش دموکراتیک کورد در ترکیه، احزاب قبل از ه.د.پ، ه.د.پ آشکارا از علویان صیانت میکند. تعداد نمایندگان علوی و شهرداران در ه.د.پ اکنون در حال افزایش است. این به وضوح دیده میشود. به این ترتیب مخفی شدن علویان در ترکیه پایان یافت. منجر به ظهور علویان شد.
اما از اواخر دهه ١٩٨٠، سازمانها و نهادهای علوی خود را سازماندهی کردند. البته مبارزه آنها موثر بود. از این زاویه، قلیچداراوغلو هویت خود را اعلام کرد؛ این مثبت و مهم است. موضع مهمی شد. با این حال، باید اذعان داشت که اساس این انگیزه شامل یک تحول مهم است، اگر ما این را درک نکنیم، نمیتوانیم عادل باشیم.
فراخوانی برای علویان
هر تلاش و مجاهدت علویان را باید دید و تجلیل کرد. مبارزه ما برای هویت علویها، برای آزادی عقیده است و این مبارزه نیروهای سیاسی و دمکراتیک کوردستان است. در این زمینه، علویان نقش مهمی در سیاست ترکیه دارند. امروز حزب چپ سبز این میراث را دریافت کرده است. حزب چپ سبز یا ه.د.پ، احزابی با یک هویت واحد نیستند. آنها فقط یک حزب کوردی نیستند. آنها فقط حزب علوی یا هر هویت دیگری نیستند. بلکه حزب تمام علویان، حزب کوردهاست، حزب زن، حزب همه اقشار جامعه، حزب خلقان تحت ستم، حزبی با هویتهای ملی و مذهبی مختلف است.
وجود چنین حزبی بسیار مهم است. این ذهنیت از طریق آزادی عقیده میتواند آزادی علویان را فراهم کند. علویها میتوانند آزادانه هویت و عقاید خود را در یک ترکیه دموکراتیک بیان کنند. به همین مناسبت از همه علویها میخواهم که در این انتخابات به حزب چپ سبز رأی دهند.