"راه حل دستیابی بە کردستان آزاد، خاورمیانەی دموکراتیک است"

آنچنان که براساس نابودی و تصفیەی رهبر آپو، خواستند پ.ک.ک را تجزیه کنند و منافع خود را تأمین کنند، حالا نیز می خواهند رهبری پ.ک.ک را تحت تاثیر قرار دهند و دستاوردهای آن را در شمال، جنوب و غرب کردستان در راستای منافع خود بکار بگیرند.

"چونکه پ.ک.ک به شیوەای خیلی رادیکال، موجودیت و آزادی کردها را مطرح و برجسته کرد، توانست تغییر و پیشرفت را سریعا ایجاد نماید.  بەعنوان نمونه در میان اعراب دگرگونی بوجود آمده و فعالیتهایی در این راستا در جریان است.

ادارەی جنوب کردستان بر اساس "عملیات چکیچ گوچه" که ایالات متحده‌ی آمریکا در سال 1991 انجام داد بوجود آمد. سویەی دیگر آن حاکی از این بود که نیروهای صدام نتوانستند وارد مدار 36 شمال شوند. برای دشوار نمودن این کار ناچار شدند در جنوب کردستان کیان و حاکمیتی را ایجاد کنند.از طرف دیگر در شمال کردستان قیامی در جریان بود و بر اساس تولد دوبارەی ملی، جنبش آزادی کردستان به رهبری پ.ک.ک شکل گرفتە بود تا که این جنبش به جنوب کردستان نرسد و احزاب سیاسی شمال و جنوب کردستان باهم متحد نشوند. پس از اینکه پ.ک.ک اعلام موجودیت کرد، موضع انکار و امحای آن شروع شد. براین اساس که نباید پ.ک.ک از ماردین فراتر برود و به بوتان نرسد.

جنگ شروع شد!

اتحاد شوروی را وارد این معادله کردند، به احزاب کمونیست نقش دادند. زیرا در ترکیه حزب ج.ھ.پ سرکار بود و اجویت ریاست آن را بر عهدە داشت.. احزاب کوردی خارج از پ.ک.ک را تحت نام اتحادیەی احزاب دموکراتیک ملی باهم یکی کرده بودند. در اواخر 1980 اجازە دادند تا به پ.ک.ک ملحق شوند. در ماردین، الیح، آمد و رحا دهها کادر پ.ک.ک و افراد متمایل به آن را ترور کردند. می گفتند اگر پ.ک.ک وارد بوتان شود و اگر خاک و مردم بوتان با خط فکری پ.ک.ک متحد شود، دیگر نخواهند توانست ملت کرد را نابود کنند. دورەی جنگ و بگیر و ببند شروع شد. سپس کودتای نظامی 12 سپتامبر 1980 روی داد.

مرحلەی تشکیل نیروی گریلا در سال 1984

پ.ک.ک بخشی از کادرهایش را به لبنان و فلسطین فرستاده بود. ترکیب و توازن قوای جدیدی بەمیان آمدە بود، پ.ک.ک از این وضعیت استفاده کرد. با نیروهای منطقەای و جهانی ارتباط پیدا کرد. برای مبارزه علیه فاشیسم در کردستان و ترکیه مجموعه همکاری و توافقاتی انجام داد. تعدادی از سازمانهای چپگرای انقلابی ترکیه را که علیه فاشیسم مبارزه میکردند متحد کرد. درنهایت یک توافق نامەی 9 بندی با پ.ک.ک امضاء کردند. با این کار پ.ک.ک نقشەای که می گفت نباید پ.ک.ک به بوتان برسد را نقش بر آب کرد. با اعلام موجودیت نیروی گریلا در 15 آگوست 1984 مبارزەی گریلا را در تمام کردستان اعلان کرد و این بازوی مقاومت و قوت قلب ملی را از بوتان آغاز نمود.

مبارزەی گریلا  از بوتان شروع شد و در فاصلەی 5 تا 6 سال در تمام کردستان توسعە پیدا کرد. در اوایل 1990 قیام شروع شد. جنبش تولد دوبارەی ملی را بەراه انداخت. انقلاب آزادی زن را آغاز نمود. رشد اجتماعی در شمال کردستان، بەمثابەی جامعەی آزاد و نو، مرحلەی دوباره زیستن را نشان داد و این مهم بر بخشهای دیگر کردستان نیز تاثیر نهاد. کردهای خارج نشین را سازماندهی کرد و به جریان بسیار نیرومند کردی تبدیل شد. با اینکه رشد و توسعه در ترکیه راکد ماند و اتحاد شوروی سقوط کرد، اما مبارزەی گریلا بر بخشهای دیگر کردستان تأثیر گذاشت و راه را بر فرصتها و گامهای بزرگ باز کرد.

نقشەی ممانعت از پ.ک.ک

پ.ک.ک بر مبنای توطئەی حکومت برای جنگ بوتان- بادینان، بر اساس پایگاه و موقعیت بوتان و بادینان، درصدد پدید آوردن کردستانی نو و آزاد بود. برای جلوگیری از این مهم، راهکار انکار و امحاء را بسط دادند. درسال 1979 نقشەای که میگفت "نباید پ.ک.ک به بوتان برسد" شکست خورد. پ.ک.ک در بوتان گسترش پیدا کرد، رشد و نمو یافت. نقشەی قبلی در سال 1991 به نقشەی "نباید پ.ک.ک به جنوب کردستان برسد" مبدل شد. بەهمین دلیل د.ی.ای عملیات چکیچ گوچ را آغاز کرد. هدف اصلی این برنامه، ایجاد مانع برای پ.ک.ک بود. به ما گفتند که این کار را برای جلوگیری از صدام می کنیم، ولی در واقع برای اینکه پ.ک.ک به جنوب کردستان نرسد این برنامه را اجراء کردند. درهمان وقت باید در جنوب کردستان نیرویی درست میکردند و آن را وارد جنگ با پ.ک.ک میکردند.

براین اساس در را به روی ارتش ترکیه باز کردند و آنرا به ترکیه قبولاندند. گفتند اگر تو می خواهی پ.ک.ک را کنترل کنی، باید دستور بدهی تا پارت دموکرات کردستان و اتحادیەی میهنی کردستان در آنجا حکمران شوند. اگر چنین نکنی پ.ک.ک همەی آنها را دستگیر میکند و تو نیز سقوط می کنی. بر این اساس حکومت اقلیم کردستان را درست کردند. پیش وقت به این حکومت قانونی، اعلام کردند که "پ.ک.ک یک سازمان تروریستی است، باید از جنوب کردستان خارج شود، اگر خارج نشود ما شما را کنار می گذاریم." براین اساس در 4 نوامبر 1992 جنگ در جنوب کردستان بدین وسیله شروع شد.

دولت ترکیه و ژنرال هایش مدام می گفتند "ما برای اشغالگری به جنوب کردستان نیامدەایم، حکومت قانونی اقلیم کردستان از ما کمک خواسته تا آنها را از شر پ.ک.ک نجات دهیم. برای اینکه ما از آنها در برابر پ.ک.ک حمایت کنیم، به آنجا رفتەایم. به دلیل فراخوان و دعوت بارزانی ها درمقابل پ.ک.ک به آنجا رفتەایم!"

کردها موفقیت بەدست آوردند

سیستم با مدیریت ایالات متحده آمریکا این را تشخیص داد که دیگر مانند سابق نمی تواند فرصت و سیاست نابودی کردها را پیش ببرد. بەهمین جهت اعلام نمود کە به مجموعەای از کار عمرانی و توسعە نیازمند است بەاین شیوه می توانیم قدرت خلق کرد را بشکنیم، حرکت مبارزەی آزادیخواهی را نیز منحرف کنیم و بخشی از مردم کرد را در برابر پ.ک.ک قرار دهیم و دیگر ما جریان امور را در دست داشته باشیم.

این کار را انجام دادند و تا حدی هم تأثیرگذار شد. جبهەی سرمایەداری به کردهایی که با آنها همکاری میکردند گفتند بله، به کرد آزاد گفتند نه. بەهمان شیوه به پ.ک.ک گفتند نه و به پ.د.ک و ی.ن.ک گفتند بله. این مسئله را به دول ترکیه و عراق نیز قبولاندند. درهمین راستا نژادپرستی اعراب را به چالش کشاندند. طرحی بەمیان آمد. کردها به دستاوردی رسیدند.

برای دفاع از این طرح در عراق و سوریه، بەگونەای که امنیت اسرائیل را حفظ کنند، برای اینکه رژیم های عراق و سوریه را بردارند، جریانی مانند داعش را درست کردند و آن را بەسمت موصل، بغداد، رقه و دمشق هدایت کردند. وقتی که در آنجاها پیشرفتی مهم بدست آوردند، این بار برای اینکه آن را مهار کنند، ناچار شدند با کردها کار کنند. این بار داعش به شنگال، مخمور، اربیل و کوبانی حمله کرد. با داعش نقشەی عراق و سوریه را تجزیه کردند. وقتی که داعش به آن مناطق حمله کرد و بویژه با حمله به کوبانی، جریان آزادیخواهی با رهبری پ.ک.ک در برابر این تهاجمات قرار گرفت و داعش را شکست داد. داعش در رقه به پایان رسید.

بارزانی درحال سقوط بود

بالکان متلاشی شد، قفقاز متلاشی شد. بعد از سال 90 تعداد زیادی دولت تاسیس شدە و این دولتهای جدیدالتاسیس به عضویت سازمان ملل در آمدند. اما بە این خواستە برای جنوب کردستان توجهی  قائل نشدند. بارزانی خواست یک رفراندوم انجام دهد اما او را از مسئولیت و ریاست اقلیم کردستان کنار زدند. گفتند تو بیش از حد بزرگ شدەای، زبان و دستت خیلی دراز شده و آن را قیچی کردند.

نچیروان بارزانی و قباد طالبانی دو شخص اند که معتدل و آیندەنگرند. تنها وظایف روزانه و روتین خود را انجام می دهند.

از طرف دیگر باید این را ببینیم که با "عملیات چکیچ گوچ" نگذاشتند که پ.ک.ک به جنوب کردستان برسد، اما با خطر داعش چنان وضعی درست شد که نتوانستند مانع درست شدن روژآوا شوند. ایالات متحده‌ی آمریکا و اتحادیەی اروپا قدرت دیگری پیدا نکردند که بتواند در سوریه داعش را شکست بدهد. لذا مجذوب ارادەی کردهای آزاد شدند و با آنها وارد همکاری شدند. اگر مجبور نبودند چنین کاری نمی کردند. ترجیح دادند این را قبول کنند چونکه داعش به یک نیروی بزرگ تبدیل شده، باید با نیروهای آزادیخواه ائتلاف کنند. ناچار شدند از این دو یکی را برگزینند و نهایتا به این رسید که داعش در رقه بەپایان رسید.

زمانی که در شمال و شرق سوریه کردها قوی و فعالتر شدند، در جنوب کردستان رفراندوم انجام شد، سیستم از این وضع نگران شد. اعلام کردند که کردها دارای نیرو و قدرت هستند و این نیز خلاف منافع ماست. در عوض رفراندوم کرکوک را از کردها بازپس گرفتند، پ.د.ک و  ی.ن.ک را از خط موازی 36 درجه بیرون کردند و در 20 ژانویه 2018 به عفرین حمله کردند. فرمان و همکاری به جمهوری ترکیه ارائه دادند. برای اینکه نیروی کردها را در شمال و شرق سوریه تضعیف کنند، دستور دادند که جمهوری ترکیه به عفرین حمله کند.

پیش بینی رهبر آپو

همچنان که بر اساس نابودی و تصفیەی رهبر آپو خواستند پ.ک.ک را تجزیه کنند و در راستای منافع خودشان بەکار بگیرند، حالا نیز می خواهند رهبری پ.ک.ک را تحت تاثیر بگذارند و دستاوردهای پ.ک.ک را در شمال جنوب و غرب کردستان بەنفع خود بکار ببرند. زندەبودن پ.ک.ک اجازەی چنین کاری را به آنها نمی دهد. پیشرفت در هر چهار بخش کردستان را یکی می کند، راەحل دموکراتیک مسئلەی کرد را برمبنای کنفدرالیسم دموکراتیک مطرح شدەی رهبر آپو در خاورمیانه نشان می دهد، یعنی راەحل مبتنی بر خاورمیانەی دموکراتیک و کردستان آزاد. می خواهند مانع این بدیل شوند. می خواهند پ.ک.ک بیش از این سیاست آنها را به انزوا نکشاند. بەهمین دلیل می خواهند موضع سیاسی متکی بر اتحاد و آزادی کردها را تضعیف کنند و آنرا در راستای خواست و منافع خود بەکار ببرند.