سارا را با داستانهای برخودان گریلا شناختم

تیریژ زاگرس از گریلاهای نیروهای مدافع خلق در ١٨ سپتامبر ٢٠١٩ در منطقە مارینوس از توابع بیت الشباب همراە با هوال دیگر خود، قندیل برخودان بە شهادت رسید.

تیریژ زاگرس گریلای نیروهای مدافع خلق پیش از عزیمت بە باکور کوردستان در آخرین مصاحبە خود با نحوە پیوستن خود بە صفوف گریلاها اشارە کردە بود. در این گفتگو تیریز اعلام کردە بود کە وی تحت تاثیر برخودان خودمدیریتی در سال ٢٠١٥ و ٢٠١٦ بودە استو از همین رو بە صفوف گریلاهای کوردستان پیوستە است.

تیریژ زاگرس گریلای نیروهای مدافع خلق کە شاهد واقعیات نبردهای خودمدیریتی بود، آن زمان اشارە کردە بود کە نادیدە گرفتن حملات دشمن بە سور، جزیر، نصیبین، سلوپی، شرنخ و شهرهای دیگر بزرگترین بی وجدانی بە شمار رفتە و از همین رو رهسپار کوههای کوردستان شدە است. وی همچنین اظهار داشتە بود کە با  داستانهای برخودان برخودان گریلا های حزب کارگران کوردستان رشد و نمو پیدا کردە و از این طریق سارا را شناختە است و همین مسئلە دلیلی برای مشارکت وی در صفوف گریلاهای حزب کارگران کوردستان شدە است.

شهید تیریژ در زمان مشارکت در صفوف گریلاهای حزب کارگران کوردستان درک کردە بود کە همراهی و دوستی تا چە نادازە گرانبها بودە و در آخرین مصاحبە خود اعلام کردە بود اخلاق در حزب کارگران کوردستان بی نظیر است. اعلام کردە بود کە هوالیتی گرانبهاتری ارزش جهانشمول است، فراتر از پیوندهای برادری و خواهری است کە نمی توان در قالب جملات بە آن پرداخت.

شهید تیریژ همچنین گفتە بود کە در مواقعی شرایطی مانند گرسنگی، خستگی و بیخوابی، بەواسطە اخلاق مشخص و واجد معنا میشوند. گریلا در قالب ارزشمندترین ارزشهای اخلاقی نمود پیدا کردە و گریلا و هوالیتی را بە عنوان نمونەهای والای اخلاق معرفی کردە بود.

اخلاق است کە پ.ک.ک را بە چنین حزبی مبدل کردە است

تیریژ زاگرس گریلای نیروهای مدافع کوردستان بە نوشتن نیز اهمیت میداد.  از کوهستانهای کوردستان، هوالان خود و گریلاهایی کە دستشان میداشت، می نوشت. از حزب کارگران کوردستان و شرایط و زمینەهای مبارزە و حقیقت دشمن می نوشت، در نوشتەهایش بیش ازهر چیز بە قهرمانان توجە می کرد، بهترین جوانان کە روح و جان خود را بە انقلاب بخشیدە بودند، در نوشتەهایش بە یکی از فرماندهان پیشاهنگ حزب کارگران کوردستان، سکینە جانسز توجە می کرد. برای سکینە نوشتە بود: داستانهای بسیار متمایز و همزمان بسیار تاثیرگذاری میتوان در رابطە با کسانی نوشت کە در جستجوی حقیقت خود هستند. گلهای زیبای برفی کە با برآمدن آفتاب، بعد از انتظار روزها و شاید ماهها، سر بر می آورند. در این میان می بینی کە بار دیگر برف بارید و برخی از این گلهای برفی در مقابل برف دوم غافلگیر شدە و گلهای دیگری هم علیرغم تمام دشواریها همچنان مقاومت کردە و با ایستادگی خود نوید بخش رسیدن بهار خواهند ماند. این وظیفەای وجدانی است. پیشاهنگی بخشی از طبیعت و ذات گلهای برفی است. شهید سارا هم نخستین گل برفی ما، زیباترین آنها و عصیانگرترین آنها در این انقلاب است.

نخستین گل برفی: سارا

شهید تیریژ زاگرس اشارە کردە بود کە وی پیش از آنکە بە صفوف گریلا بپیوندد، کتاب سکینە جانسز را مطالعە کردە بود و بر اساس آن باداستانهای گریلا اشنایی پیدا کردە بود. تیریژ می گوید: پیش از این سارا را نمی شناختم. نمیدانستم کە کیست. هوال سارا را از طریق کتابش، زندگیم سراسر مبارزە بود، شناختم. دریافتم کە کتابی بسیار تاثیر گذار است. بە همین دلیل جلدهای دیگر آن را هم مطالعە کردم. زمانیکە هوال سارا را شناختم، احترام بسیاری برای وی قائل شدم، بویژە کە موضع وی در زندان تاثیر ویژەای بر من از باقی گذاشت. این تاثیر همچنان هم زندە است.

نگاە سارا، نگاە رهبر آپوست

شهید تیریژ کە موضع فرماندە پیشاهنگ زنان، سکینە جانسز را مبنایی برای خود قرار دادە است در رابطە با تعهد سکینە جانسز بە رهبر آپو می نویسد: هوال سارا با زندگی و مبارزە خود تاثیر بزرگی از خود بر جا گذاشت. مبارزە بی نظیری را شکل دادە است و هموارە آن را اعتلا بخشیدە است. عشق، دوستی، احترام و تعهد هوال سارا بە رهبری، باور و تعهد من بە رهبری را تقویت کردە است. تعهد بە رهبری را چنان ارتقا دادە است کە برای من بە هدفی تبدیل شدە است کە باید بە آن رسید. همانند سارا زندە بودن و متعهد بودن، مسیرو مبنایی است کە میخواهم بە آن برسم و آن را در شخصیتم متبلور کنم؛ و این یکی از ویژگیهای انقلابیگری آپویی است.