جمیل باییک: مقاومت خلق کورد؛ امیدی برای همگان [بخش نخست]

جمیل باییک ریاست مشترک شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان در رابطه با مقاومت خلق کورد علیه حملات اشغالگرانه دولت ترک گفت: مقاومت کوردها برای همگان به امید تبدیل شده است. خلق‌های جهان از این مقاومت و انقلاب حمایت می‌نمایند.

در سال ۲۰۱۹ که جنگ جهانی سوم همچنان در آن ادامه دارد، کورد و کوردستانیان مقاومت و مبارزه خود را همچنان ادامه می‌دهند. سال ۲۰۱۹ سپری شد، در این سال کدام رویدادها مهر را خود را بر سال ۲۰۱۹ زدند؟ سال آینده چگونه سپری خواهد شد، جنبش آزادی خلق کورد سال ۲۰۱۹ را چگونه ارزابی می‌کند؟ آینده را چگونه ارزیابی می‌کند؟ جمیل باییک ریاست مشترک شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک.ج.ک) با شرکت در برنامه ویژه سترک تیوی این پرسش‌ها را پاسخ داد.

- در سطح جهانی در مقابل مدرنیته سرمایه‌داری خلق‌ها از شیلی گرفته تا کوردستان و فرانسه اعتراض می‌کنند، خلق به خیابانها آمده و حقوق خود را فریاد می‌زنند. از سوی دیگر در بسیاری از نقاط جهان، رهبران راست‌گرایی که می‌توان آنها را تا اندازه‌ای فاشیست قلمداد نمود، در مسند قدرت قرار می‌گیرند. حملاتی که در این میان علیه زنان و جوانان صورت می‌گیرد چه معنایی دارد؟ مقاومت و مبارزه چگونه می‌تواند گسترش پیدا کند؟

باییک: اکنون مدرنیته سرمایه‌داری با بحران و کائوسی بزرگ دست و پنجه نرم می‌کند. اما این بحران، صرفا بحران مدرنیته کاپیتالیستی به شمار نمی‌رود. این بحران حاکمیتهایی است که دولت را ایجاد کرده‌اند. زیرا این سیستم دیگر نمی‌تواند به درستی کار کند. در طول زمان این نا کارآمدی بیش از پیش عیان می‌گردد. این سیستم نمی‌تواند مسائل و مشکلات خلق‌ها و بشریت را حل نماید. زیرا این سیستم خود مشکل آفرین است. کسانی که مسائل و مشکلات را ایجاد می‌کنند چگونه می‌توانند مسائل و مشکلات را حل نمایند؟ چنین امری امکات پذیر نیست. خلق‌ها در سرتاسر جهان این مسئله در طول زمان بهتر درک می‌کنند. به همین دلیل است که خلق‌ها در سطح جهان اعتراضات خود را به نمایش می‌گذارند. بعد ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فرصتی که برای خلق‌ها ایجاد شده بود، نیز از دست رفته است. زمانیکه سیستم شوروی همچنان برقرار بود، علیرغم کمبودها و نواقص خود، تاثیر بزرگی بر خلق‌ها داشت. در آن زمان سوسیالیسم ارزش عالی به شمار می‌رفت. بر تمامی خلق‌های فقیر و فرودست از تاثیرگذاری برخوردار بود. به منظور ممانعت از عزیمت خلق به سوی سوسیالیسم، عدم رشد و گسترش جنبشهای سوسیالیستی، به منظور ممانعت از تهدیدهای سیستم مدرنیته کاپیتالیستی فرصتهایی را ایجاد و در اختیار قرار می‌دادند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حملات سهمگینی علیه اندیشه سوسیالیستی صورت پذیرفت که گویا سوسیالیسم ازین پس راه حل نبوده و سیستم مدرنیته سرمایه‌داری تا به آخر می‌تواند برای خلقها راه حل به شمار رود. در رابطه با مدرنیته کاپیتالیستی تبلیغات عظیمی را انجام دادند. فرصتهایی که تا به آن زمان در اختیار خلق‌ها قرار داشت را کم کم از دست خلق‌ها گرفتند. امروز حقوق خلق‌ها را بیشتر نادیده می‌گیرند. به همین دلیل هرچه خلق بیشتر دچار فقر می‌شود و ثروتمندان نیز ثروتمندتر می‌شوند. مدرنیته کاپیتالیستی این حق و فرصتهای بزرگ را به کمپانیهای بزرگ اعطا می‌کند. خلق با دیدن این مسائل، اعتراضات خود را به نمایش می‌گذارند. از آمریکای لاتین تا خاورمیانه، این مسئله را می‌توان دید. برخی از حکومت‌ها و دولت‌ها بیانیه‌هایی را صادر کرده و می‌گویند ما برخی از مطالبات شما را اجرا می‌کنیم، خلق نیز از تحقق برخی از مطالباتشان اظهار رضایت نکرده و علیه سیستم دولت و حاکمیت موضعگیری می‌کنند. این اقدام، پیشرفتی خوب است اما در ابعاد رهبری، ضعف‌هایی را می‌توان مشاهده کرد. به همین دلیل نیز این جنبش‌های خلقی، هر اندازه که علیه حاکمیت موضعگیری نمایند، نمی‌توانند نتایجی را کسب کنند. سیستم‌های مدرنیته کاپیتالیستی و دولت این مسئله را درک کرده و حقوق خلق‌ها را به طور اقلی در اختیارشان قرار می‌دهند. با شدت و حدت به خلق‌ها می‌تازند. خلق نیز این مسئله را قبول نکرده و عدم رضایت خود را نشان می دهند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سوسیالیسم نتوانست خود را بازسازی نماید. سوسیالیسم نتوانست خود را به آلترناتیفی برای خلق‌ها تبدیل کند.  سوسیال دمکرات‌‌‌ها پیش از آن نیز با سیستم پیوندهایی برقرار کرده بودند و نمی‌توانستند برای خلق‌ها اقدامی را انجام دهند. لیبرالها خود بخشی از سیستم بودند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، واقعیت آنها بیشتر جلوه‌گر شد و پیوندهای خود را با کاپیتالیسم تقویت کردند. به همین علت چیزی برای اعطا به اجتماع و خلق‌ها نماند. خلایی عظیم نمایانگر شد. صاحبان سیستم که از سیستم حمایت می‌کنند و اظهار می‌دارند که گویا مسائل و مشکلاتی وجود دارد، ادعای حل آن را نیز دارند. با این گفته‌هایشان خلق‌ها را می‌فریبند.

تلاش می‌کنند تا حاکمیت خود را تقویت کنند. به همین دلیل در جهان، افراد راستگرا و فاشیست به مسند قدرت می‌رسند. در این بحران و کائوسها، باید جنبشهای سوسیالیست نقش خود را انجام دهند، اما ضعیف بوده و نمی‌توانند آلترناتیوی را خلق کنند. راستگرایان نیز از این امر سود گرفته و بدین شیوه به مسند قدرت می‌رسند. آنها به رغم آنکه ادعا کنند که مسائل و مشکلات را حل می‌کنند، اما قادر به حل مسائل و مشکلات نیستند. زیرا آنها خود مسائل و مشکلات را ایجاد کرده‌اند. هر اندازه نیز که درصدد فریب جامعه انسانی برآیند، باز قادر به فریب مردم نیستند. به همین دلیل است که مبنای جنبش‌های سوسیالیست روز به روز تقویت می‌گردد. زمان این حاکمیت‌ها به سر امده است و جستجویی برای حل بحرانهای بشریت در جریان است. به همین دلیل است که رهبر آپو گفته است که زمانی برای خلق‌ها نیز شروع خواهد شد. جنبش‌های سوسیالیست باید بتوانند مسائل و مشکلات روزانه خود را حل نمایند. باید این جنبش‌ها بتوانند برای انسانیت آلترناتیف مدرنیته سرمایه‌داری را خلق کنند.

- جنگ جهانی سوم در سال ۲۰۱۹ به چه سطحی رسیده است؟ در سال ۲۰۱۹ خلق‌های کورد، عرب، ترکمن و خلق‌های دیگر در روژاوا و سوریه نقطه پایانی بر داعش گذاشتند. با اشغالگری دولت ترک، نبرد در سوریه گسترش یافته است. در جنگ جهانی سوم آینده نبردها در سوریه چگونه خواهد بود؟

جنگ جهانی سوم همچنان نیز در جریان است، از نشانه‌های آن مشهود است که همچنان نیز ادامه می‌یابد و این جنگ گسترش خواهد یافت. پیش از این، خود دولت‌ها مستقیما وارد جنگ نشده بودند، با نیروهای نیابتی وارد این جنگ شده بودند. این مرحله از این جنگ با این نیروهای نیابتی به پایان رسیده است. اما اکنون دولتهای خود راسا وارد جنگ شده‌اند. اکنون این دولت‌ها هستند که این جنگ را مستقیما ادامه می‌دهند. در جنگ جهانی سوم این تغییر به وقوع پیوسته است. در سوریه در مقابل داعش، مبارزه‌ای بزرگ انجام شد. در این مبارزه داعش ضربات سنگینی خورد. سرزمینهای اشغال شده از دست انها گرفته شد. به همین دلیل ترکیه در سوریه مستقیما وارد جنگ شد. زیرا در خاورمیانه مشکلات بر اساس دمکراتیک حل نمی‌شوند و سازمانهایی مانند داعش ظهور می‌کنند. برخی براین باورند که داعش خاتمه پذیرفته است. اما چنین امری صحت ندارد. داعش پایان نیافته است. در ابعاد نظامی نیز این سازمان خاتمه نیافته است. در ابعاد اجتماعی، سیاسی و نظامی همچنان تداوم خود را حفظ کرده است. سیستم مدرنیته کاپیتالیستی خود داعش را ایجاد کرده است. تا زمانیکه سیستم مدرنیته کاپیتالیستی و دولت‌ها در خاورمیانه به پایان نرسند، چنین سازمانهایی همواره مستعد ظهور هستند. زیرا مدرنیته کاپیتالیستی قادر به اعطای هیچ دستاوردی به خاورمیانه نبوده است. چیزی برای دادن به خاورمیانه ندارند. برای خاورمیانه و بشریت مایه دردسرهای فراوان و مهلکی شده‌اند، مایه تباهی و ویرانی هستند. ضررهای فراوانی را متوجه خاورمیانه و جامعه بشریت کرده‌اند. از سوی دیگر در خاورمیانه همه در راستای منافع خود به نبرد دست می‌زنند و تلاش می‌کنند. به همین دلیل است که نبرد ادامه می‌یابد.

اکنون امریکا و روسیه در خاورمیانه نبرد اصلی را ادامه می‌دهند. هر دو کشور نیز منافع خود را مبنای این جنگ قرار داده‌اند. ترکیه نیز منافع خود را مبنای این جنگ قرار داده است. هم از اختلافات آمریکا-روسیه بهره می‌برد و هم از موازنه قوا بهره می‌گیرد. این کشور از یک طرف هم عضو ناتو است و هم با اتحادیه اروپا ارتباط دارد و در این نبرد آنها را  نیز در راستای منافع خود به کار می‌بندد. اکنون ترکیه وارد سوریه شده است. از عفرین گرفته تا سریکانی، گری سپی را اشغال کرده است و نیروهای تبهکار وابسته به خود را در این مناطق مستقر کرده است. از این طریق در سوریه بسط و گسترش می‌یابد. در واقع ترکیه از همان ابتدا تا به کنون از تبهکاران در نبرد سوریه استفاده کرده است. اما تبهکاران دیگر نمی‌توانند نقش خود را انجام داده و ترکیه خود وارد منطقه شده است. همه از این مسئله اطلاع دارند که ترکیه وارد هر جایی شده باشد، در آنجا مانده است و به همراه خود مشکلات فراوانی را آورده است. جایی را که ترکیه در آنجا حضور داشته باشد، روی آرامی به خود نمی‌بیند، در آنجا اختلاف، جنگ و آشوب روی خواهد داد. می‌توان مشاهده کرد که ترکیه وارد سوریه شده است و از آن به بعد نیز می‌توان شاهد مشکلات فراوان بود. جنگ در داخل سوریه تشدید خواهد شد و بی‌ثباتی افزایش خواهد یافت. فروپاشی و تخریب رفته رفته افزایش خواهد یافت. زیرا ترکیه علیه کوردهاست، علیه دمکراسی است. و اگر ترکیه وارد سوریه شده است، ناشی از این دو مورد است. زیرا ترکیه می‌خواهد که مانع از دستاوردهای کوردها بشود، تا کوردها صاحب موقعیتی سیاسی نشوند. زیرا با ایجاد موقعیت سیاسی برای کوردها، سوریه می‌تواند دمکراتیزه شود. این مسئله بر ترکیه نیز تاثیر فراوانی خواهد گذاشت. در ترکیه آ.ک.پ/ م.ه.پ قادر به تداوم حیات خود نیستند، به همین علت، به منظور تداوم بقای خود، به منظور تحقق آرمانهای خود، تلاش دارند تا کوردها را پاکسازی کنند، تا بتوانند رویاهای نئو عثمانیگری خود را تحقق بخشند، به همین دلیل لازم است که در سوریه مانع از دستیابی کوردها به موقعیت سیاسی و نیز ایجاد یک سیستم دمکراسی در سوریه شوند. زیرا کسی که علیه کوردها موضع می‌گیرد، در مقابل دمکراسی نیز موضعگیری می‌کند و کسی که علیه دمکراسی موضعگیری می‌کند، علیه کوردها نیز موضع می‌گیرد. اگر کوردها بتوانند به حقوق خود دست یابند، دمکراتیزاسیون روی می‌دهد، اگر دمکراتیزاسیون روی دهد، کوردها نیز به حقوق خود دست می‌یابند و اکنون با این اوصاف؛ حاکمیت ترکیه، حاکمیت اردوغان و باخچلی همگی در مقابل دمکراسی موضع گرفته‌اند. و اگر اکنون ترکیه وارد سوریه شده است، به همین علت است. هم با خلق کورد و هم  با تمامی خلق‌های دیگر دشمنی می‌ورزند.

- در جنگ داخلی سوریه، روسیه یکی از طرفهای درگیر این جنگ است که از رژیم سوریه حمایت می‌کند، ایران نیز به رژیم سوریه کمک می‌کند. آمریکا نیز از طرفهای دیگر درگیر این جنگ و نیروی ائتلاف بوده است. در بعد سیاسی نیز، خط سوم از سوی خودمدیریتی دمکراتیک نمایندگی می‌شود. از هم اکنون به بعد، رقابت و کشمکش بین این نیروها، بر چه اساسی شکل می‌گیرد؟

درست است، آمریکا رهبری برخی از این نیروها را بر عهده دارد و از سوی دیگر روسیه نیز رهبری برخی از نیروهای دیگر را برعهده دارد. بین این نیروها اختلافاتی وجود دارد. اما اگر گفته شود که این نیروها در تمامی ابعاد خود اختلاف دارند، درست نیست. اگر در برخی از جنبه‌ها اختلافاتی داشته باشند، اما در برخی از جنبه‌ها نیز جسته و گریخته روابط نزدیکی با همدیگر دارند. این نیروها دراین چارچوب فعالیت و تلاش می‌کنند که چگونه مطالبات و منافع خود را طرف مقابل بقبولانند. از این طریق تلاش می‌کنند که به نتیجه دست یافته و به یکدیگر بقبولانند. یعنی اختلاف بین آمریکا و روسیه، همانند اختلاف بین این دو در زمان جنگ سرد نیست. در زمان جنگ سرد، بلوک بندی وجود داشت، هر کشوری که در هر یک از این بلوکها حضور داشت، علیه بلوک دیگر موضع می‌گرفت. روابط بین آنها دستخوش اختلافات جدی بود. تا جاییکه وارد مرحله جنگ می‌شد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این اختلافات اکنون وجود ندارند. اختلافات به تمامی از ایمان نرفته‌اند؛ اما در درون سیستم اختلاف مشاهده می‌شود و اختلافات همچنان در درون سیستم مدرنیته کاپیتالیستی ادامه خواهند داشت. اما این اختلافات شباهتی به اختلافات زمان جنگ سرد ندارند. این اختلافات اکنون حول چه مسائلی شکل گرفته‌اند؟ منافع کدامیک در اولویت قرار گیرند، کدام یک از طرفها بیشتر در سوریه و خاورمیانه جای خواهد گرفت و چگونه به این مهم دست می‌یابد؟ اختلافات براین مبنا هستند. اکنون اختلافات بین روسیه و آمریکا نیز بر این مبنا قرار دارند. سوریه‌ای که متعاقبا شکل خواهد گرفت، و خاورمیانه بر این اساس شکل خواهند گرفت، در این میان این پرسش که کدام کشور به برتری دست خواهد یافت و نیز پرسش از چگونگی موقعیت‌مندی آن کشور منوط به نبردی است که به آن دست می‌زنند و آن را توسعه می‌بخشند. از ابتدا تا کنون نیروهای دمکراتیک شمال-شرق سوریه، نیروهای وابسته به خودمدیریتی شمال-شرق نه در کنار روسیه و نه در کنار امریکا قرار نگرفته‌اند. هم با هر دو ارتباط برقرار کرده و از سوی دیگر خود خط سوم سیاسی را در پیش گرفته و بر اساس این خط مشی سوم مبارزه کرده‌اند. در نتیجه این مبارزه نتایج فراوانی را کسب کرده‌اند. خط مشی سرانجام مشخص می‌شود و مشخص نیز شده است که این خط سوم درست است، از طریق پیگیری این خط، خلق می‌تواند دستاوردهایی را برای خود کسب کنند و دستاوردهایشان را حفظ کنند. مشهود است که این خط ادامه یابد، زیرا از بیانیه‌های آنان چنین روندی را می‌توان پیگیری کرد و آنچه که در عمل نیز مشخص شده است بازتاب دهنده این امر است، به همین دلیل ما نیز این خط مشی را درست قلمداد می‌کنیم.

- در این  میان دولت ترک این بی‌ثباتی‌ها را به عنوان فرصتی برای خود یافته و به منظور پیشبرد سیاستهایی که مبتنی بر پاکسازی قومی است وارد سوریه و شمال-شرق سوریه و روژاوا شد. تلاش دارد تا این منطقه را نیز به طور کامل به اشغال درآورد. طیب اردوغان گفته بود که آنها تا عراق را خواهند رفت. در مقابل این تلاشهای اشغالگرانه، مقاومتی آغاز شد. این اشغالگری و مقاومت می‌تواند از چه تاثیری بر ارتباطات و موازنه قوا در خاورمیانه برخوردار باشد؟

اکنون ترکیه وارد سوریه شده است، اما این صرفا برآمده از قدرت ترکیه نیست، آمریکا و روسیه نیز چشمان خود را براین امر بسته و از طرف دیگر، ترکیه را نسبت به این اشغالگری تشویق کرده‌اند. اما از همان ابتدا ترکیه نیز خواستار ورود و حمله به سوریه بود. چرا؟ زیرا با ورود ترکیه، هم مانع از دست‌یابی کوردها به یک موقعیت سیاسی می‌شد و هم دستاوردهای موجود کوردها را نیز از دست آنها بدر می‌آورد، و نیز اجازه نمی‌داد که سوریه دارای یک سیستم دمکراتیک شود، زیرا پیدایش چنین سیستمی بر وضعیت ترکیه و حاکمیت آنان نیز تاثیر گذار بود. از طرف دیگر نیز می‌خواست تا در سوریه جدید، و در فرایند باز تاسیس این کشور برتری و تفوق خود را داشته و بدون حضور ترکیه، سوریه جدید تاسیس نشود، تا بتواند از این طریق هم در سوریه از تاثیرگذاری خود برخوردار باشد و هم در جهان عربی نیز بتواند گامهایی را بردارد. زیرا هدف آنان بر این امر مبتنی است که عثمانی جدید را تاسیس کنند. به همین دلیل وارد سوریه شدند. البته آمریکا و روسیه به منظور دستیابی به منافع خود، ترکیه را بکار می‌گیرند. بدین منظور، اجازه دادند ترکیه وارد سوریه شود. خواستند که از طریق ترکیه، کوردها را تضعیف کنند و کوردها را به سوی خود بکشانند. زیرا می‌دانند که کسی که موفق نشود کوردها را به سوی خود بکشاند، نمی‌تواند سیاست خود را در سوریه، در خاورمیانه به نتیجه برساند، نمی‌تواند منافع خود را تامین کند. زیرا نیروهای کورد دیگر در خاورمیانه نیرویی اساسی به شمار می‌روند. این نیرو در کنار هر نیروی دیگری باشد، آنها می‌توانند منافع خود را توسعه دهند، می‌توانند به نتیجه دست یابند. و اگر در این میان قادر نشده باشند که کوردها را به اردوی خود بکشانند، هر نیرویی که باشد مهم نیست، یا به شکل دمکراتیک، از طریق ائتلاف یا حتی زور، نمی‌تواند برنامه‌های خود را تحقق بخشند. هم روسیه و هم امریکا بدین منظور تلاش نمودند تا ترکیه را وارد سوریه نمایند، تا از طریق ترکیه کوردها را تضعیف نمایند و از این طریق بتوانند کوردها را به سوی خود بکشانند، کوردها را در خدمت خود قرار دهند. از طرف دیگر نیز سعی کردند تا منافع خود را از طریق ترکیه تامین کنند. زیرا در این منطقه، انقلابی در جریان و نیروهای گریلا حضور دارند. وجود انقلاب و حضور نیروهای گریلا روحی جدید در کالبد خلق‌ها می‌دمد، به خلق‌ها امید می‌دهد. با خود راه حل به ارمغان می‌آورد. خواستند مانع از این موارد شوند و بر انقلاب ضربه‌ای وارد آورند، تا بتوانند اهداف خود را، منافع را تامین کنند. آمریکا و روسیه علیه خلق‌ها، علیه جنبش‌های سوسیالیست با یکدیگر به اقدام مشترک دست می‌زنند. از سوی دیگر همانند خصم با یکدیگر قعالیت می‌کنند، می‌خواهند اختلافات خود را حل نمایند، دستاوردهای خود را، منافع خود را به یکدیگر بقبولانند. به همین منظور به تلاش دست می‌زنند. ترکیه نیز به منظور اینگه سیاست موازنه قوا را برای خود مبنا قرار می‌دهد، از اختلافات آمریکا و روسیه بهره می‌برد، ناتو اتحادیه اروپا را نیز مورد استفاده قرار می‌دهد. این سازمانها را به عنوان فرصتی برای خود نگریسته و تلاش دارد تا از هر طریق ممکن اهداف نئو عثمانیگری خود را تحقق بخشد، هم کشتار جمعی  پاکسازی کوردها را انجام دهد و مانع از دمکراتیزاسیون شود. هیچ کس احتمال نمی‌داد که در سریکانی و گری سپی مقاومتی روی دهد، آنها اینگونه درک می‌کردند که با ورود ترکیه کوردها تسلیم می‌شوند، نیروهای سوریه دمکراتیک تسلیم می‌شوند، اما مقاومت کرامت و شرف آغاز شد. مقاومتی بسیار عظیم روی داد، با آغاز این مقاومت، تمامی طرحها و برنامه‌های آنها نیز از میان رفتند. نتایج مهمی برای خلقها، برای کوردها و برای بشریت رقم خود. این مقاومت ترکیه را نیز تضعیف نمود؛ و هم واقعیت را بر همگان آشکار ساخت. همه واقعیت آمریکا را مشاهده کردند، واقعیت روسیه و ترکیه را دیدند، و واقعیت تبهکاران را بیش از همه دریافتند. واقعیت کوردها را نیز مشاهده کردند، واقعیت روژآوا را نیز مشاهده کردند. به همین دلیل، خصوصا آمریکا و ترکیه از این وضعیت دچار تنگنا شدند. به همین دلیل مجددا با یکدیگر به توافق دست زدند تا بلکه بتوانند هم خود را از این وضعیت ضعف بدر آوردند و هم از نتایج سیه‌کارانه آن، خود را تطهیر کنند.

تا این مقاومتی را که در روژآوا علیه آنان گسترش می‌یابد و در سطح جهانی از حمایت خلق‌ها برخوردار است، ضعیف شود. بعد از آن روسیه و ترکیه نیز به ائتلافی دست زدند، این ائتلاف علیه خلق‌ها، علیه جنبشهای سوسیالیست و علیه روژآوا است، زیرا بدون  حضور کوردها، بدون حضور خلق‌های روژآواست که این ائتلاف ایجاد می‌شود.

- اکنون بین رژیم سوریه و خودمدیریتی دیدارهایی در جریان است، موضع کنفدرالیسم جوامع کوردستان در خصوص این دیدار چیست؟

خودمدیریتی دمکراتیک هیچگاه نگفته است که ما سیستم حاکمیتی و دولتی را برای خودمان ایجاد می‌کنیم، یا می‌خواهیم که از سوریه جدا شویم، همیشه گفته‌اند که ما می‌خواهیم در چارچوب سوریه، در چارچوب سوریه‌ای دمکراتیک مسائل و مشکلات را حل نماییم. اظهار داشته‌اند که بخشی از سوریه به شمار می‌روند. ما نمی‌خواهیم که از سوریه جدا شویم، یا سوریه دور بیفتیم. به همین منظور نیز همواره تلاش کرده‌اند تا با سوریه دیدار داشته باشند. مسائل و مشکلات خود را با سوریه مورد بحث و بررسی قرار دهند، مذاکره نمایند و سرانجام نیز حل کنند. در یک سوریه دمکراتیک، همواره راه حل را برای خود مبنا قرار داده‌اند؛ و این درست است، زیرا بخشی از سوریه هستند. یعنی خواهان جدایی از سوریه نیستند. تاسیس دولتی را مدنظر قرار نداده‌اند. بلکه دست‌یابی به آزادی را هدف قرار داده‌اند. جامعه آزاد را مبنا قرار داده‌اند. تلاش می‌کنند تا با اراده خود، با هویت خود، با فرهنگ خود، با ارزشهای خود و با آزادی زندگی کنند. و این برای کوردها درست است. دیدارها به این منظور انجام می‌شوند. اما اینکه در چه سطحی این دیدارها روی می‌دهند یا نمی‌دهند، ما اطلاعی نداریم.  فقط، خودمدیریتی دمکراتیک در این باره تصمیم‌گیر است و تلاش دارد تا مسئله را در درون سوریه حل نماید. ما این مسئله را نیز درست ارزیابی می‌کنیم.

- روز اول نوامبر روز جهانی کوبانی است و روز ۲ نوامبر نیز روز جهانی روژآوا است. با رهبری خلق کورد و دوستان خلق کورد، این دو روز در سطح جهانی جشن گرفته شد، این دو روز می‌توانند برای آینده مقاومتی که گسترش یافته است، در میان خلق‌های جهان و در آینده چه دستاوردهایی را به همراه داشته باشد؟

اطلاع دارید که پیش از این اول نوامبر در سطح جهانی به عنوان روز جهانی کوبانی شناخته شده است. اینبار نیز به دلیل اشغالگری ترکیه در سریکانی و گری سپی روز ۲ نوامبر به عنوان روز جهانی روژآوا نامگذاری شد. دوم نوامبر به روز مقاومت خلق‌های جهان تبدیل شده است. بدین منظور، این مقاومت شمال-شرق سوریه که در حال تغییر به مقاومت خلق‌ها بود؛ به مقاومت تمامی خلق‌های جهان و تمامی خلق‌های خاورمیانه تبدیل شد. زیرا همه دریافتند که دولت فاشیست و اشغالگر و نابودگر ترک تلاش دارد تا سوریه را اشغال نماید. تلاش دارد تا خاورمیانه را تحت کنترل خود در آورد. زیرا درصدد تحقق رویای نئوعثمانیگری است. از این طریق مشاهده شد که این اشغالگری نه فقط علیه خلق کورد، بلکه علیه تمامی خلق‌ها است. به همین دلیل بود که خلق‌های خاورمیانه در این مقاومت جای گرفتند. همانگونه که خلق‌های فقیر، فرودست و سوسیال دمکرات که به ارزشهای انسانی وابسته هستند، در این مقاومت جای گرفتند؛ خلق‌های خاورمیانه نیز با خلق سوریه در این مقاومت جای گرفتند و به همین دلیل این مقاومت به مقاومت خلق‌های خاورمیانه تبدیل شد. به مقاومت بشریت تبدیل شد. این مقاومت هم واقعیت دولت ترک را به همگان نشان داد و هم واقعیت روسیه و آمریکا را. از سوی دیگر واقعیت خلق کورد و انقلاب این خلق را که در این منطقه در حال پیشبرد بود، واقعیت مقاومت در این منطقه، و نیز عاشق آزادی بودن کوردها، مبنا قرار دادن برادری از سوی کوردها، آزادی، دمکراسی و ایجاد ملت دمکراتیک، چگونگی پیشبرد راه حل مبتنی بر انسانیت را به همگان نشان داد. همه دریافتند که این مقاومت نه فقط معنای خلق کورد، زنان کورد، جوانان کورد، بلکه خلق‌های سریانی، عرب، ترکمن، چرکس را نیز بازتاب داده و معنای این خلق‌ها را به جهانیان نشان داد. این مقاومت پیوند بین خلق‌ها را نیز تقویت کرد. به تقویت اشتراکات میان خلق‌ها منجر شده و احساسات و مطالبات آنها را تجمیع نمود. اتحاد و نزدیکی خلق‌ها را افزایش داد. این مقاومت، به افزایش و تقویت اتحاد ملی در میان کوردها نیز منجر شد. به کوردها آگاهی داد، خلق را هوشیار نمود، خلق‌های منطقه را هوشیار نمود، خلق‌های فرودست را که برای دمکراسی، آزادی تلاش می‌کنند، هشیاری بخشید و راه حل را مشخص نموده است. دوباره مشخص نموده است که بدون وجود سیستم اقتدار دولتی، خصوصا بدون وجود سیستم مدرنیته کاپیتالیستی،  بشریت و خلق می‌تواند آلترناتیف خود را خلق و گسترش دهد، می‌تواند این آلترناتیف را تجربه نماید. یعنی این مقاومت مشخص ساخت که آلترناتیف سیستم مدرنیته کاپیتالیستی کنفدارلیسم دمکراتیک است. این سیستم می‌تواند قدرتمندانه‌تر گسترش یابد، می‌تواند به آلترناتیف بزرگی تبدیل شود. تمامی این موارد از طریق این مقاومت مشهود شده است. به همین دلیل هم خلق کورد و هم خلق‌هایی که در جستجوی آزادی و دمکراسی هستند، امیدوارند از این مقاومت نتایجی بزرگی به دست بیاید.

- آیا می‌توان گفت که خلق‌ها در این راستا دیپلماسی موثری را به پیش برده‌اند؟

درست است، پیش از این می‌گفتند که خلق کورد، خلقی است که نمی‌تواند از خود دفاع کند. هیچ کس خلق کورد را نمی‌دید، خلق کورد را نمی‌شناخت. مبارزه آنها را نمی‌دید، از آن حمایت نمی‌کرد. و خلق کورد در این میان صرفا از طریق مقاومت بود که واقعیت کورد بودن را به جهانیان نشان داد، خلق‌های دیگر نیز از این مقاومت حمایت کردند، از خلق کورد پشتیبانی نمودند، از انقلاب حمایت نمودند، حتی شماری از روشنفکران، نویسندگان، آکادمیسینها نیز به انتشار بیانیه دست زده و گفتند که ما از این به بعد، از این خلق حمایت و دفاع  نموده و دفاع خواهیم کرد. در بعد دیپلماتیک نیز دستاوردهای بسیاری نصیب خلق کورد شد. یعنی دستاوردی از این بزرگتر ممکن نیست، زیرا در صورتیکه به تاریخ نگریسته شود، در طول تاریخ جنبش کورد، هیچگاه همانند امروز کوردها در جهان مورد حمایت واقع نشده و مورد پشتیبانی قرار نگرفته‌اند. انزوای مطلقی بر رهبر خلق کورد در جریان بود؛ و به سطح شکنجه‌ای رسید که همچنان ادامه دارد. زمانی که علیه رهبر فاشیستها، اردوغان، نارضایتی‌ها شروع شدند، وی گفت: 'دیگر لازم نیست وکلا به امرالی بروند، هیچ کس این امر را لازم نمی‌داند.' اما مقطعی در تاریخ جنبش ما در اکتبر سال ۲۰۱۸ با عنوان درهم شکستن حصر، فروپاشی فاشیسم و آزادی کوردستان آغاز شد که همچنان نیز ادامه دارد. در اینجا از جنبه سیاسی، نظامی و اجتماعی پیشرفتهایی به دست آمد، در این رابطه چه می‌توان گفت؟

اطلاع دارید که دولت نابودگر، اشغالگر و فاشیست ترک تلاش می‌کند کوردها را از میان بردارد. به منظور از میان برداشتن کوردها، لازم بود که رهبری این خلق را بدون تاثیر نماید، زیرا تمامی دستاوردهای این خلق، برآمده از زحمات رهبر آپوست. تلاش دارند تمامی دستاوردهای این خلق را از میان بردارند، تا تحت عنوان کورد و کوردستان تمامی دستاوردها را از میان بردارند. براین باور هستند که لازم است رهبری خلق‌ها، رهبر آپو را بدون تاثیر نمایند، تا اهداف خود را تحقق بخشند. به منظور تحقق اهداف خود، تمامی امکانات موجود خود را به کار بردند تا بتوانند کوردها را نابود کنند. در مقابله با چنین وضعیتی رهبر آپو و گریلا موضع مبارزه جویانه‌ای عظیمی را آغاز نمودند، در این مبارزه خلق کورد از رهبر آپو حمایت نمود، با قدرت از وی حمایت نمود، حمایت از رهبر آپو، حمایت از خود بود، حمایت و صیانت از آزادی، از آینده بود. زیرا این خلق تمامی دستاوردهای خود را از رهبر آپو کسب کرده است، رهبر آپو به دلیل صیانت از این خلق در امرالی زندانی شده است، خلق کورد به خوبی بر این نکته واقف است. این سیاستی که بر رهبر آپو اعمال شده است را همچون اعمال سیاست حصر بر خود قلمداد نموده است. به همین دلیل قبول نکرده در مقابل آن موضع گرفت. از خود صیانت نمود. از رهبر آپو صیانت نمود. این حرکت بدین معناست. با پیشاهنگی لیلا گوون و زندان، مقاومتی تاریخی آغاز یافت که صدها مبارز در آن جای گرفته بودند. در این مبارزه، مادران روسری سفید نقش بسیار مهمی را ایفا کردند، بدین مناسبت بار دیگر به آنان درود می‌فرستم. مراتب احترام و سپاسگذاری خود را به آنان نشان می‌دهم، اگر این مبارزه و مقاومت گسترش یافت، به مرحله‌ای بالا ارتقا یافت، آنان در جریان آن از نقش بسیار بزرگی برخوردار بودند، در جریان این مقاومت شماری نیز به شهادت رسیدند، این شهدا جزو شهدای بزرگ و گرانقدر ما هستند، من در برابر این شهدا سر تعظیم فرود می‌آورم. وعده‌ای را که به شهدایمان داده‌ایم باز تجدید می‌کنیم. اگر این مقاومت گسترش یافت، به پیروزی رسید، نشان از نقش این شهداست. خلقمان، جنبش ما هیچگاه این شهدا را از یاد نخواهد برد. اگر این مبارزه و مقاومت در این ابعاد وسیع گسترش یافت، در نتیجه مقاومت و مبارزه روح ۱۴ ژوئیه سال ۲۰۱۲ بود، صیانت از این روح بود؛ با این روح مبارزه شد و از آن صیانت به عمل آمد، از رهبر اپو، از پ.ک.ک، از خلق کورد و از آزادی خلق کورد و آینده و سرنوشت خلق کورد صیانت به عمل آمد. این مبارزه به چه نتایجی دست یافت؟ درهای امرالی را گشود، هر چند درها را به تمامی نگشود، هر چند حصر را به تمامی درهم نشکست، اما اردوغان چه گفته بود؟ گقته بود که آپو را از یاد ببرید. این مقاومت و این مبارزه، گفته‌های اردوغان را به باد فنا داد. درها باز شدند و ملاقات‌ها انجام شدند. اگر این ملاقات صورت گرفت، نتیجه این مقاومت بود. این مقاومت بر اساس انتخابات زودرسی که در ترکیه انجام شد، تاثیر بزرگی را از خود برجای گذاشت، اگر در انتخابات شهرداری‌ها، آ.ک.پ ضربه‌ای مهلک خورد که در نتیجه آن از اقتدار افتاد، در نتیجه این مقاومت بود. مشخص شد که مقاومت و انتخابات را با هم پیش بردن، نتیجه می‌دهد. برخی براین باور بودند که ما نمی‌توانیم برای انتخابات فعالیت کنیم، اما در نهایت مشخص شد که از تاثیرگذاری عظیمی بر انتخابات برخوردار بوده و با نیروهای دمکراتیکی که در ان شرکت داشتند، باعث شد آسیبهای فراوانی به آ.ک.پ وارد آید. آ.ک.پ از اقتدار برافتاد، مشروعیت خود را از دست داده و این مقاومت تاثیرات بسیار فراوانی را بر خلق‌ها، بر نیروهای دمکراتیک ایجاد کرده و نیروهای دمکراسی خواه را به یکدیگر رساند. اگر در استانبول آ.ک.پ شهرداری این شهر را از دست داد، نتیجه آن را از دست داد، بدین دلیل بود که نیروهای دمکراسی‌خواه به یکدیگر رسیده و این نتیجه حاصل آمد. مشخص می‌شود که راه نیروهای دمکراسی خواه چگونه می‌تواند در مسیر واحدی قرار گیرد، این امر نیز در نتیجه مقاومت مهیا می‌شود، مقاومت باعث می‌شود که در ترکیه چگونگی علیه فاشیسم موضعگیری شود، این مقاومت این مسئله را گسترش داد. در ترکیه آ.ک.پ/ م.ه.پ فضایی روانی مبتنی بر رعبی را ایجاد کرده بود؛ گویا که هیچ‌کس نمی‌تواند در مقابل آنان موضع بگیرد، آنها با این فضا درصدد بودند که همچنان اقتدار خود را حفظ می‌کنند، و هیچ‌کس نمی‌تواند حاکمیت آنها را در ترکیه دچار تهدید نماید، اما این مقاومت در جریان انتخابات به نتیجه دست یافت و مشخص شد که  آ.ک.پ/ م.ه.پ از چنان قدرتی برخوردار نیستند که این فضای روانی ایجاد شده را حفظ کنند. این فضا در نتیجه مقاومت شکست خورد.

می‌توان آ.ک.پ/ م.ه.پ را از اقتدار انداخت، این نکته مشخص شده است که این مقاومت که با رهبری لیلا گوون و زندان آغاز شد، این دستاورد را برای خلق ترکیه نیز ایجاد کرد که در مقابله با فاشیسم مقاومت دمکراسی‌خواهی را گسترش داد و نیروهای دمکراسی‌خواه را حول همدیگر گرد آورد، به همین دلیل این مقاومت، مقاومت آزادی و دمکراسی بود. این مبارزه و مقاومت در ترکیه واجد چنین نتیجه‌ای بود.

- در زمان مقاومت و بعد از مقاومت، رهبر خلق کورد موضعگیری نمود. شما موضع اوجالان را چگونه تحلیل می‌کنید؟

این مقاومت دستاوردهای فراوانی را به دنبال داشت. رهبر آپو همواره با همان مسئولیت‌پذیری که به انسان و خلق‌ها نزدیک می‌شود، با ترکیه نیز برخورد می‌کند. رهبر آپو نتایج بدست آمده از این مقاومت را در خدمت جامعه ترکیه قرار داد، حتی آن را در خدمت منافع دولت ترکیه نیز قرار داد. یعنی چگونه ترکیه می‌تواند از این دشواریها رهایی یابد؟ چگونه ترکیه می‌تواند خود را فاشیسم آ.ک.پ/ م.ه.پ رهایی بخشد، رهبر آپو این راه را به دولت ترکیه نشان داد. بدین منظور برنامه‌ای مبتنی بر دمکراسی، برنامه‌ای برای حل مسائل و مشکلات ترکیه را نشان داد. آن را در اختیار خلق[های] ترکیه قرار داد. از این طریق مسئله کورد را بار دیگر در کانون قرار داد، مشخص نمودند که تمامی خلق کورد و ترک خارج از آلترناتیف نیستند. با این برنامه مشخص نمود که آلترناتیف وجود دارد. این برنامه بر مبنای دمکراسی از تاثیر برخوردار بود. در سطح جهانی تاثیر گذار بود. در سطح جهانی نیز بسیاری از افراد در رابطه با ان سخن گفتند. مشخص نمود که می‌تواند حافظ ترکیه باشد، خلق[های] ترکیه و منافع ترکیه را حفظ نماید. هر کسی که مخالف خلق[های] ترکیه است. مشخص نمود که آ.ک.پ/ م.ه.پ در ترکیه دشمنی‌ها را گسترش می‌دهند. چه کسی ترکیه را تجزیه می‌نماید. چه کسی ترکیه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در ترکیه چه کسی جامعه را در مقابل هم قرار می‌دهد. ترکیه هم در سطح درونی و هم در سطح خارجی به جنگ واداشته می‌شود. چه کسی ترکیه را تجزیه می‌کند و دچار فروپاشی می‌کند؟ همچنین در برنامه‌ای که از سوی رهبر آپو مشخص شده بود، برای خلق ترکیه، برای نیروهای دمکراسی‌خواه در سطح جهانی و برای تمامی ارزشهای بشری نشان داده شد که رهبر آپو نه فقط در فکر خلق کورد، بلکه در اندیشه خلق ترکیه و خود ترکیه نیز است. تلاش دارد تا ترکیه را از ویرانی و تباهی رهایی بخشد. تلاش دارد ترکیه را دمکراتیزه نموده و آزادی را برای تمامی ساکنان ترکیه مهیا نماید. بدین منظور نیز باید خلق ترکیه، کسانی که به حمایت از آ.ک.پ/ م.ه.پ دست می‌زنند، بدانند که آنها دشمنان بزرگی به شمار می‌روند. و اقدامات آنان دشمنی بزرگی برای ترکیه است. آنها به منظور فریب خلق می‌گویند: 'آپو، پ.ک.ک و خلق کورد، ترکیه را تجزیه می‌کنند.' درحالیکه مدعیان چنین سخنی، همان کسانی هستند که ترکیه را تجزیه می‌کنند. کسانی که به مخالفت با آنها دست می‌زنند و منافع خلق‌های ترکیه را حراست می‌کنند، آپو، پ.ک.ک و خلق کورد هستند که مبارزه می‌کنند. به همین دلیل است که هزینه‌های سنگینی را می‌دهند، باید این مسئله به خوبی درک شود.

- آ.ک.پ/ م.ه.پ چه پاسخی به مواضع و گام‌های اوجالان دادند؟

آ.ک.پ/م.ه.پ با توسل به جنگ و ظلم بر اریکه قدرت باقی مانده‌اند. آنان ضد خلق‌ها، ضد دمکراسی و ضد آزادی هستند. خارج از این چارچوب نخواهند توانست به حیات خویش ادامه دهند. رهبر آپو دمکراسی را به پیش برد. برخلاف تلاشهای رهبر آپو آنان سیاست‌های خصومت‌آمیزی را در برابر سیاست دمکراتیک در پیش گرفتند. شهرداری‌های را غصب کردند و روئسای مشترک آنها را دستگیر کردند. آنان را بازداشت و شکنجه کردند. آنان را مورد تحقیر قرار دادند. نیروهای دمکراسی‌خواه را تهدید کرده و میان آنان تفرقه انداختند. هم زمان به روژاوا حمله کرده و دست به اشغالگری زدند. پاسخ آنان چنین بود؛'ما در ترکیه دمکراسی و آزادی نمی‌خواهیم.' در داخل و خارج از ترکیه جنگ‌افروزی را آغاز کردند. قتلعام کوردها را تسریع کردند. قتلعام کوردها به معنی نابودی دمکراسی در ترکیه و اعلام جنگ علیه خلق‌ها بود. این به معنی اتخاذ موضعی تازه در مقابل بشریت است. آنان چنین پاسخی دادند. تا جاییکه نتوانستند از تشدید حصر بر رهبر آپو سخن بگویند. زیرا تداوم حصر نه معیاری اخلاقی، نه وجدانی، نه عادلانه و حقوقی بود، این واقعیت از سوی هر کسی مشاهده شد. به همین دلیل با مشاهده گستردگی مقاومت و آشکار شدن واقعیت‌های آنان عبدالحمید گول [وزیر دادگستری رژیم ترک] گفت:'ما به حصر پایان دادیم. وکلا می‌توانند ملاقات‌ها را به انجام رسانند.' حتی دولت باخچلی فاشیست بزرگ هم گفت؛'وکلای اوجالان می‌توانند وی را ملاقات کنند.' به روزی افتادند که حتی نمی‌توانستند پای سیاست‌های خود بایستند. زیرا اصرار آنان به رذالتشان در مقابل دیدگان همه می‌انجامید. مضاف بر اینکه حصر رهبر آپو حصر تمامی بشریت است، اما آنرا ادامه داده و حتی تشدید کردند. حتی گفتند؛'هر کسی به خلق کورد رسیدگی کند او مجرم است.' به همین دلیل ه.د.پ را مجازات کرده و بیش از پیش به ه.د.پ حمله کردند. حملات بیشتری را بر شهرداری‌های ه.د.پ به انجام رساندند و فشار و زورگویی را بر هواداران و اعضای ه.د.پ تشدید کردند. پاسخ آنها چنین بود. این واقعیت نشان داد که آنها تمایلی به برقراری آشتی و دمکراسی در ترکیه ندارند. آنان خواهان گسترش جنگ در داخل و خارج ترکیه هستند. بر این خواسته خود پافشاری می‌کنند.

- نیروهای گریلا در باکور و باشور کوردستان در مقابل حملات اشغالگرانه و قتلعام‌ها مقاومت می‌کنند. مفهوم سیاسی این امر و تأثیر آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اکنون رهبر آپو، خلق کورد و گریلا با قدرت علیه حملات اشغالگرانه و سبعانه فاشیسم ترکیه در حال مقاومت هستند. این مقاومت بهایی دارد و خلقمان با دشواری و رنج بسیار مواجه میغشود. چون مقاومت‌گران می‌دانند برای چه چیزی مقاومت می‌کنند. این مقاومت نه تنها برای خلق کورد، بلکه برای همه‌ی خلق‌ها و بشریت است. آنها برای این هدف بهای بسیاری پرداخته‌اند. مقاومت خلق کورد در همه‌ی زمینه‌ها است. در مقابل فاشیسم و قتلعام می‌ایستند. این مقاومت روحیه‌بخش به خلق‌های خاورمیانه کمک می‌کند تا برای خود مبارزه کنند. اکنون برخی می‌گویند: 'پ.ک.ک در باشور حضور دارد، دولت ترکیه هم آنرا بهانه کرده و به باشور حمله می‌کند.' این حقیقت ندارد. ترکیه در صورت عدم حضور پ.ک.ک هم بهانه‌ای برای حمله فراهم می‌کند. همین کار را هم کردند. زمانی که در باشور رفراندوم انجام شد، این رفراندوم توسط پ.ک.ک انجام نشد، باشور خود رفراندوم را انجام داد. همه دیدند که ترکیه چگونه در مقابل آن عمل کرد. باشور را تهدید کرد و گفت:"می‌توانیم شما را از پای درآوریم، ما میتوانیم شما را بکشیم." اکنون لیبی را تهدید می‌کند در حالی که پ.ک.ک آنجا نیست. از اینجا مشخص میشود که گفته‌های آنها صحت ندارد. اما حقیقت چیست، چون پ.ک.ک وجود دارد باشور نیز از هر لحاظ از آن بهره‌مند می‌شود. چون پ.ک.ک از باشور محافظت می‌کند، حقیقت این است. حتی با استفاده از پ.ک.ک به دستاورهایی دست یافتند. هر کس باید این را بداند که مقاومت پ.ک.ک تنها برای باکور نیست، بلکه برای همه‌ی بخش‌های کوردستان است. برای همه‌ی خلق کورد است. دولت ترکیه نه تنها دشمن خلق کورد در باکور، بلکه دشمن همه‌ی کوردها در تمامی بخش‌های کوردستان است، دشمن همه‌ی کوردهای خارج از کوردستان است، هر جایی که کوردها حضور داشته باشند، با آنها دشمن است. این واقعیت را آشکارا اعلام کرده و می‌گویند که اگر نتوانسته به وجود کوردها در هر بخش، در خارج بپردازد پ.ک.ک مانع اجرای این سیاست بوده و مقاومت را گسترش داده است. پ.ک.ک مبارزه را با صرف هزینه‌های گزاف به پیش می‌برد و اجازه نمی‌دهد که دشمن به هدف خود که قتلعام تمامی کوردهاست دست یابد، واقعیت این است.

- شما از تأثیر پ.ک.ک بر باشور سخن گفتید، در باکور چه تأثیری از لحاظ سیاسی و اجتماعی برجای گذاشته است؟

اکنون دولت ترکیه برای ترویج دشمنی با خلق کورد و دشمنی با دمکراسی در داخل و خارج از مرزهای ترکیه به جنگ‌افروزی می‌پردازد. سیاست آنان مبتنی بر جنگ‌افروزی است. این رویه برای آنان به شیو‌ه‌ای درآمده است که بدون جنگ، بدون خصومت و دشمنی نمی‌توانند یک روز به حاکمیت خود ادامه دهند. از اینرو تمام توانایی خود را صرف جنگ کرده‌اند، وجود بحران‌های فراگیر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ترکیه قابل مشاهده است. فقر را گسترش می‌دهد، به بیکاری دامن می‌زند. مردم در مورد وضعیت جاری لب به سخن گشودند. اردوغان در پاسخ آنان گفت؛'شما می‌دانید قیمت یک گلوله، یک راکت چقدر است، شما چرا از خوراک حرف می‌زنید، چرا از تورم سخن می‌گویید.' این چنین پاسخ داد. این ذهنیت آنان بیانگر یک واقعیت است، به این معنی در فکر چه چیزی هستند. این ذهنیت هر روز ترکیه را با شرایط به مراتب بدتری سوق می‌دهد، اگر امروز انشقاق در میان جوامع ترکیه وجود دارد، فقر گسترده‌تر شده و بر شدت بحران اقتصادی افزوده می‌شود همگی ناشی از ذهنیت فاشیستی موجود است. ناشی از ذهنیتی است که ضد خلق‌ها و ضد دمکراسی و آزادیست. آنان اهمیتی به گسترش فقر در جامعه نمی‌دهند، برای انان حاکمیت و اقتدار مهم است و در راه اقتدار خود به هر کاری دست می‌زنند. یعنی مردم می‌میرند، گرسنه‌اند، اقتصاد ویران می‌شود اینها از نظر آنان اهمیتی ندارند مهم برای آن تداوم اقتدار خویش است. در برنامه آنان جامعه اهمیتی ندارند."