بیانیه جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان به شرح زیر است:
"مبارزات خلق كورد بهدلیل فشارهای منطقهای و بينالمللی در مرحله حساسی قرار دارد. اقدامات گلوبال سيستم سرمايهداری و دول حاكمه آن عليه زيست اجتماعی، اقتصادی، سياسی و فرهنگی ملل بويژه در ايران به حد اشباع هشدارآميز و پرمخاطره رسيده است. خطر جنگ و نسلكشی همچنان كوردها را تهديد میكند. جامعه ايران و شرق كوردستان در وضعيتی فوقبحرانی تنازعی و هشدارآميز قرارگرفته و انفجار ناشی از سونامی بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سياسی و نظامی كشور مليتاريزهشده، امنيت و سلامت تودهها را بشدت تهديد میكند و به قهقرا سوق میدهد. هرچند در ذيل بنا به وظيفه انسانی و سياسی هشدارهای جدی را لازم میدانيم، اما اميد به اقدام عملی تضمينكننده حيات خلقمان است.
الف ـ سرمايهداری با بهرخ كشيدن همینهی بیمحتوای خود بهروی جوامع، در تمامی امورات جامعه دمكراتيك دخالت میكند و اين مداخله وسعتی جهانی دارد. بانيان آن، مردمان ملل را برده و جامعه را بشدت منزوی ساختهاند كه همان عقلانيت مسموم رهبر آپو را نيز در انزوا نگه داشته است.
ب ـ خشونت عليه زنان با تمام شدت و حدتِ جامعه جنسيتگرا و ليبراليستی دولت و سرمايهداری در كنار بحرانهای منطقهای و جهانی مستمر است. زنان همچنان برده و سركوب میشوند. مسلما چگونگی وضعيت زنان نمود عینی وضعیت کلی جامعه است. در اين كائوس گلوبال بايد معيارهای «خانواده آزاد، دمكراتيك و اخلاقی» در برابر «دولت و مدل خانواده دولتی»، تقويتگردند و وضعيت دمكراتيك و آزاد زنان توسط خود جامعه تعالی بخشيده شود.
ت ـ در كوران بحران گلوبال ناشی از بيماری كرونا، نظام سرمایهداری نئولیبرال با اثبات دیگربارهی این نکته که در نظام کنونی جای شهروند با مصرفکننده عوض شده و تنها کسی که بتواند هزینه درمان و سلامت را بپردازد میتواند زنده بماند، اوج وقاحت خود را به نمایش گذاشته و میكوشد نسل نو را باب ميل خويش تادیب نمايند. كماكان جامعه در حبس است ولی حاكميت، پليس و نظاميان آزادانه در بيرون مشغول مراقبت و تنبيه هستند. سرمايهداری در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سياسی، فرهنگی، نظامی و شخصيت فرد و مدل خانواده دخالت و با سياست بيوقدرت همه حوزهها را مجددا طرحریزی مینماید.
ج ـ سرمايهداری و سیستم دولتی كمر به نابودی محيطزيست، منابع زيستی «تغذيه، امنيت و بقا» بستهاند و عامدانه نسبت به هشدارهای جوامع دمكراتيك، آزاد و علمی بیتفاوت هستند. همچنین از حيطه انسانی فراتر رفته، موجوديت تمامی جانداران را با خطر مواجه ساختهاند.
ح ـ دول جهانی و نظام استبدادی ایران با ایجاد یک فضای هژمونیک و بستن حوزههای فعالیتی جامعه امکان هر گونه بالندگی را از آن سلب نموده و کل جامعه درون یک ساختار فرسوده و ناکارکرد مستاصل نموده و به تكدیگری نزد خود مجبور گرداندهاند. با يك دست جيب آنها را پر و با دستديگر خالی میكنند. میكوشند كه در نهايت سلطهگری، مراكز مدنی و فرهنگی نابود شوند.
ج ـ در برابر این روند یکطرفه و تکسویه دولت و نادیده انگاشتن جامعه جایی برای فرمانبرداری از دولت و تعامل باقی نمانده و «نافرمانیمدنی» بر ضد اين اوضاع اسفبار و بکارگیری ابتكارعمل رهبری جامعه نیاز اساسی و راهبردی کارا ست. شرايط خيزش دمكراتيك بدون خشونت در راستای اهتمام ورزيدن به سياست مدنی همزیستانه و بدور از همستیزی، آن هم خارج از سلطه دولتی در برهه كنونی مهيا میباشد.
خ ـ تفاوتمندیهای اجتماعی دمکراتیک بايستی بصورت خودجوش و ذاتی به مبارزه بپردازند. بويژه در جريان بحران ناشی از بيماری كرونا و بحرانهای برخاسته از آن كه از سوی دولت فرصتطلب مورد بهرهبرداری سلطهگرانه قرار گرفته، بايستی در عرصهی مدیریتی جوامع خلاق و آفرینشگر ظاهر شوند و كميتهها و سمنهای مدنی ـ مديريتی را نيرومند و فعالتر گردانند. خودمديريتی جامعه بايد نیرومند باشد تا دولت نتواند كاری از پيشبرد، اما چون دولت، خودمديريتی را تضعيف نموده، نهادهای استيلاگر او حاكم گشتهاند. امروزه بیماری و ضعف مفرط سمنها از کرونا خطرناکتر است.
ر ـ تمامی پروژههای دولت، تعرض آشكار عليه «جامعه، ملل، زنان و اكولوژی» در ايران است. بنابراين جامعه را برای حفظ محيطزيست و منابع امنيت و بقا در برابر سرطان دولت فرامیخوانيم.
ز ـ حفظ سلامت جامعه مگر توسط اقشار آن و خارج از حيطه سلطه دولتی ممكن گردد. آزادی انديشه، بيان و عمل تنها با مبارزه خود تودههای جامعه كسب میشود، لذا رسالت معلمان، پزشكان، پرستاران، جوانان، زنان، روشنفكران و كارگران در اين راه و در زمينه رهبريت استراتژیکی و تاكتيكی، خطير است و دارای پتانسيل و توان آن بصورت راديكال و مدنی هستند.
ژ ـ موج اعدامها ناشی از فرصتجویی در كوران بحران گلوبال كرونا، در ايران افزايش يافته است. يك جنبه مقاومت، مقاومت زندانيان سياسی است كه بايد در برابر سياستهای سركوبگرانه نظام از پشتيبانی مدنی جامعه برخوردار باشد.
و ـ مخاطرات ناشی از بحرانهای كرونايی در كنار تداوم جنگ منطقهای با مركزيت كوردستان، اوضاع ملتكورد را بيش از پيش در خاورميانه در اولويت مسائل قرار داده است. ماندگاری و بقای خلقمان در رويارويی با آسیميلاسيون و نسلكشی به نقطه حساس رسيده است. در کنار دستاوردها، خطرات هم بيشترند. اظهارات رهبر آپو در مورد اتحاد ملی كوردها بويژه درخصوص مسئله زينیورته در قنديل، مسالهای اساسی و بنیادین است. حزب دمكرات جنوب كوردستان در خدمت برنامههای نسلكشی تركيه قرار گرفته و موجوديت كل خلق كورد را به خطر انداخته است. اتحاد خلق کورد متضمن ادامهی حیات اجتماعی و فرهنگی آن است و قندیل سمبل این اتحاد. تنها راه رهايی از خطر جنگ و نسلكشی فيزيكی ـ فرهنگی، اتحاد مسنجم و همهجانبهی خلقمان، نيروها و احزاب سیاسی كورد میباشد. بدون شک پیمودن راه صعب و دشوار رهایی و آزادی در گرو همیاری و وفاق است."