از آغاز بنیانگذاری پکک جنگ ویژهی دولتها علیه این سازمان وجود داشته است. چرا که آنها به خوبی تشخیص دادهاند که نقطهای که پکک سعی بر متحول کردن آن دارد نوع تفکر و نگرش است و آنها هم با آلوده کردن فضای فکری سعی بر مختل کردن روند رسیدن این ایدئولوژی به جامعه را دارند. همانطور که از روایتهای به جا مانده از تاریخ پکک میخوانیم هنگام ظهور این سازمان در ترکیه فضای روشنفکری تحت تسلط گروههای چپ گرا بوده است. یکی از استراتژیهای دولت ترکیه علیه آنها ساختن احزاب چپ گرای قلابی اولا برای هدر دادن انرژی حزب در رقابتی ساختگی و دوما سیاهنمایی آن در محافل روشنفکری بود. حقیقت این است که دولتها خلاق نیستند نه تنها استراتژی خود را تکرار میکنند بلکه از روی دست یکدیگر هم کپی میکنند. در این روزهای اخیر شاهد جنجال آفرینی یک به ظاهر آکادمیسین در فضای مجازی بودیم که به عنوان پیاده نظام همین استراتژی جنگ ویژه، منتها برای حکومت باشور دارد عمل میکند. اما از کجا متوجه شویم که اینها صرفا یک سری انتقادات نیستند و برچسب ناروا به کسی نزنیم؟ در این مقاله سعی کردم به نوعی این رفتارها را ارزیابی و معیاری برای تمییز دادن ارائه کنم:
۱. واکنش اغراقآمیز : یکی از ویژگیهای مشترک پیاده نظامهای جنگ ویژه واکنشهای اغراقآمیز آنها نسبت به مسائل است. در مورد اخیر هم میبینیم که با هوچی گری سعی بر سیاه نمایی بیانیه ی.ر.ک داشتند در صورتیکه بیانیه ی.ر.ک صرفا یک درخواست از خلق بود و در هیچ کجای تاریخ آپویی سابقه ندارد کسی را به خاطر حضور و یا عبور از مکانی محاکمه و مجازات کنند.
۲. سعی در همراه کردن خلق با تکیه به اعتقادات: وقتی میگوییم اعتقادات صرفا اعتقادات مذهبی نیست بلکه میتواند ملی یا انواع دیگر آن هم باشد. در حقیقت اصلا برای اینها مهم نیست چون به عنوان یک ابزار به آن نگاه میکنند و هر چیزی که برای خلق تحریک کننده تر باشد به سراغ همان میروند. در مورد اخیر میبینیم که بارها از لفظ شرع و شریعت و دین استفاده شده تا حداکثر اثرگذاری خود را روی توده بگذارد.
۳. زمانبندی دقیق: حال که در شرایطی هستیم که گفتمان حذف پکک و پژاک از لیستهای ترور در جهان آغاز شده، شاهد این هستیم که جناب آکادمیسین مسئلهای را مطرح میکند و در پی آن از طرف سازمان تهدید به ترور میشود و طی آن نامه نگاری هایی را در مورد پیامهای تهدید آمیز که دریافت کرده است برای محافل آکادمیکی که با آنها در ارتباط بوده است میفرستد. حتی اگر فرض محال بگیریم که پکک از تاکتیکهای ترور استفاده می کند و شما هم تهدید بزرگی برای موجودیت سازمان محسوب میشوید، کدام عقل سلیم در کجای تاریخ دیده که یک تروریست برای هدفش پیام بفرستد و او را آگاه کند؟
۴. این همانی سازمان با دشمنش: این تاکتیک نه تنها توسط این شخص بلکه سالهاست در روژهلات علیه پکک مطرح میشود. چرا که پکک مبارزه خود را تنها به یک دولت محدود نکرده است. اما در مورد خاص این متن میبینیم که با یک نتیجهگیری غیرمنطقی اعلام میکند پکک بنا به درخواست ایران سعی بر میلیتاریزه کردن کوهستانهای ایران دارد. کسی که چنین طرحی را مطرح میکند باید دو نکتهی کلیدی را توضیح بدهد. اول اینکه نفع حکومت ایران در خالی کردن کوهستان از خلق چیست؟ و دوم اینکه اگر پکک و ایران حتی نه به اینصورت که شما میگویید وابسته بلکه کوچکترین منافع مشترکی که منجر به نزدیکی و همکاری مشترک شود داشته باشند دلیل اینهمه درگیری پژاک در نقاط مرزی و کشته و زخمی دادن دو طرف در چیست؟ دلیل دستگیری کادر و هوادار پژاک در شهرها چیست؟ جناب آکادمیسین یا به روند آکادمیک طرح مسئله آشنایی ندارند یا شرف ندارند!
۵.عدم خودانتقادی: شخصیت منتقد داشتن یک ویژگی است. کسی که چنین شخصیتی دارد همه چیز را نقد میکند از جمله خودش! اما کسی که به عنوان پیاده نظام جنگ ویژه پاراستن در حال انجام فعالیت است ماموریتش این است که روی یک سازمان یا در بهترین حالت چند سازمان مخالف متمرکز شود و کاری به حکومت باشور که غیردموکراتیک بودن و ایل و طایفهای بودن آن بر تمام دنیا عیان است، نداشته باشد. در ادامه میتوان این چارچوب را گستردهتر کرد تا وضعیت جنگ ویژه را به صورت عمومی بشود شفافسازی کرد منتها این مقاله سعی داشت در کنار انجام نسبی این هدف، جوابیهای باشد به جناب دکتر کمال سلیمانی که چند وقت اخیر با تمام توان نوشتاری خود سعی بر ضربه زدن به جنبش رهاییبخش خلق کورد داشتند.