خبر فوری: پ‌ک‌ک کنگره دوازدهم خود را با موفقیت برگزار کرد

کاروان سمبلی در کاروان زنده‌یادان!

شهادت تنها نوع زندگی است که زندگی پر از معانی را بازتولید می‌کند. شهید کاروان هورام شهید خاک و میهن و کشور و خلق بود و با زندگیش؛ فلسفه‌ی زندگی آزاد را درخشان‌تر نمود.

شهادت تنها یک رفتن نیست؛ شهادت آغازی است برای حیاتی نوین. راه و پیام و فلسفه‌ای است برای جامعه. روشنایی راه زندگی شرافتمندانه است. انسانی که با جانش محل زندگی و هستی و هؤیتش را حفظ می‌کند؛ این تنها یک انسان عادی نیست بلکه هستی و بهایی است که اجتماع بر اساس او بنیاد گذاشته شده و با ارزش‌های او سرپاست. زندگی بامعنی آن است که برایش قربانی داده شده و با رنج و تلاش مبارزان و انقلابیون و بشردوستان بنیاد نهاده شده است. آنچنان که شهید با خون سرخش صفحات تاریخ جامعه‌اش را نگاشته است. شهید نیروی مقاومت و روحیه و قدرت انتقام و سازندگی است. هر شهید صاحب فلسفه و فکری آزاد برای زندگی آزاد و عادلانه است. برابری‌طلبی و آزادیخواهی از دیرباز تاکنون با قربانی‌دادن و شب‌زنده‌داری و مبارزه و زحمت به نتیجه رسیده است. موفقیت نتیجه رنج و قربانی‌دادنی است که شهدا با خون پاکشان درخت آزادی را تنومند کرده‌اند.

شهادت تنها نوع زندگی است که زندگی پر از معانی را بازتولید می‌کند. شهید کاروان هورام شهید خاک و میهن و کشور و خلق بود و با زندگیش؛ فلسفه‌ی زندگی آزاد را درخشان‌تر نمود.

رفیق کاروان کم زیست اما بزرگ و برای خلق زیست. کاروانی که خلق و جامعه و انقلابیون و یاران و همرزمان رفیق کاروان، برای همیشه به شخصیت، زحمات و مبارزه و احساسات پاکش افتخار می‌کنند و کاروان زنده‌یادان کاروان‌ها به منبع الهام، روشنایی زندگی و قدرت مقاومت و پژواک آرزوها و اتحاد همه انقلابیون مبدل می‌شوند.

رفیق کاروان شخصیتی انقلابی و نمونه‌ی تلاشگر زحمتکشان یک خلق بود که در بلندترین سطوح زندگی؛ مطالباتشان نیکی و بشردوستی و همکاری و مهارت و انرژی بی‌نهایت و موتور محرکه زندگی و فریاد بلند برابری و عدالت بوده‌اند.

شهید کاروان نمادی از اخلاق و مناعت طبع و عمق اندیشه بود و با زندگیش اثبات کرد که سر کاروان آرزوی رفیع آزادی و جستجوگری راه حقیقت بود. حقیقتی که از کودکی گم شده بود و او نیز در تکاپوی پیداکردن آن به گریلا و شروان، به پ.ک.کایی و آپویی تبدیل شد. رفیق کاروان دیگر به مسیری برای جوانان و سالخوردگان و کودکان و آزادیخواهان مبدل شده است. آرزوی کودکانه رفیق کاروان روح پاک و بی خدشەاش را چنان ساخته که هرگز و در هیچ دورەای از دنیای کودکان جدا نمیشود و جهان مردهای بزرگ را کابوسی وحشتناک می پنداشت. کودکی برای رفیق کاروان دورە رشد ارادەی ریسک پذیری و احساسات ازجمله احساس آزادیخواهی و چیدن تاروپود زندگی بود. این نیز منبع و چشمەای بود که در شخصیت رفیق کاروان در کوهسالان و شاهو فوران کرده بود.
رفیق کاروان موفقیت وظیفەی زندگیش را با درک آرام و صبر همیشگی پیوند زده بود. انقلابی ساعتهای بی پایان روز و هفته و ماه و سال بود. مقاومت و صبری که در وظایف تشکیلاتیش بەخرج میداد، او را به یک انقلابی مقاوم و خستگی ناپذیر مبدل کرده بود.
زمان برای رفیق کاروان زمانی معنی داشت که وظایف تشکیلاتیش را با موفقیت به پایان می رساند. موفقیت و زمان را باهم گره میزد و در میان انگشتانش می چرخاند. انقلابیگری رفیق کاروان یعنی ایجاد فرصت برای انجام موفقیت آمیز وظایف انقلابی و حزبی. رفیق کمال پیر آن انقلابی بود که همواره منبع الهام رفیق کاروان بود و در زندگی و مبارزاتش شخصیت رفیق کمال پیر را مانند شخصیتی تاریخی برای بنیاد شخصیت و انقلابیگری خود قرار داده بود.
رنج رفیق کاروان، رنج و محنت خلق بود. بەمثابەی یک انقلابی و خبرنگاری انقلابی، خودش را درباره حل مسائل جامعه مسئول می دانست و حل مشکلات اجتماعی را وظیفەی اخلاقی خودش میدانست و اینگونه می نگریست. رنج و دردهای جوانان و زنان را درد و رنج خودش میدانست. درد خلق را بر دوش نهاده بود و میخواست به نیروی پایان دادن به آن تبدیل شود. بازسازی شخصیت نزد رفیق کاروان یک پرنسیپ جوهری و نقطه آغاز شروع مبارزه بود.
وابستگی شهید کاروان به آب و خاک یک وابستگی روانی بود. بەدلیل رنجهای بیشمارش از دورە کودکی و شرایط زندگیش و محرومیت بسیاری که کشیده بود، به یک عاشق خاک تبدیل شده و تلاشگری برای میهن بود. با سختی های ناشی از فقر، همواره دنبال یک زندگی شرافتمندانه بود. تسلیم و عقب نشینی را مانند مرگ و خواری می دید. آنچه خیلی برایش آزاردهنده بود، فرار از وطن و از خلق و دور شدن جوانان از کوردستان بود. این ویژگیش باعث شده بود که وابستگی عمیقی به خاک وطنش داشته باشد. رفیق کاروان یک آتشفشان بود که در مواقع حساس و سرنوشت ساز، در برابر هر دنبالەروی و تمایلات زندگی مدرنیتەی سرمایەداری دولتی فوران میکرد. فرهنگی که در فکر و شخصیت نسل های جدید برای نابودی و سقوط و بی ارزش کردن ارزشهای اجتماعی مشترک بشریت نفوذ و کار میکند را، بزرگترین خطر علیه آیندەی جهان و بویژه جامعه کوردستان می دید.
عشق وطن نزد رفیق کاروان عشقی میهن دوستانه بود. وطن رنگارنگ و خوش آب و هوای کوردستان و دشتها و کوهستانها و رودخانەها و جاندارانش را دوست می داشت. عاشق فکر آزادی بود. آزادی انسان و فرد را زندگی آزاد در خاک وطن می دانست و باور عمیقش حفظ و سازماندهی جامعه بود و معتقد بود که جامعه بدون نیروی دفاع از خود، جامعەای خنثی شده و بردەوار است. آنکه دنبال زندگی آزاد باشد، باید رهرو کاروان زندەیادان باشد. یعنی میخواست این پیام را برساند که زندگی آزاد با قربانی دادن و شهادت حاصل می شود.
خواست آزادی و زندگی آزاد برای شهید کاروان، زندگی کوهستان و قندیل بود. وی متولد کوهستان و اصالت فرهنگ و رفاقت کوهستان و آبادانی و بنیانگذاری بود. کاروانی که سرکاروان زندەیادان شده، زنده است؛ زنده است مانند آب، کوهستان، اراده و آزادی.