سایه‌ی سنگین سکوت

"بی‌موضعی احزاب روژهلات کوردستان در قبال حمله به محیط زیست و گریلاهای پژاک؛ به‌نفع دولت ایران است."

بیش از ۱۰ روز است که سپاه اشغالگر در حال بمباران کوهستان‌های کوردستان است. در دنیای سیاست، هیچ زمانبندی بدون مناسبت نیست. ما برای فهم مسئله باید از خودمان بپرسیم که چرا به مقر گریلاهای پژاک حمله کرده و چرا الآن؟

پاسخ این پرسش‌ها را می‌توان در فعالیت‌های اخیر پژاک بررسی کرد. شیوه اعمال سلطه و کنترل جامعه در ایران طبق یک سنت نانوشته از زمان قاجار، بر اساس ضرب المثل انگلیسی: "تفرقه بیانداز و حکومت کن" بنا شده است. اگر در فعالیت‌های اپوزیسیون‌های دولت ایران کمی دقیق شویم قریب به اتفاق نه تنها گامی در جهت اتحاد بر نمی‌دارند بلکه هر گونه اتحاد را با قدرت طلبی به هم می‌زنند. در این بین هم عملکرد و هم گفتار پژاک متفاوت بوده است.

بر کسی پوشیده نیست که کنفرانس اخیر در پارلمان اروپا حاصل ابتکار و عملکرد پژاک بوده و علاوه بر اینکه پیام همبستگی میان احزاب کوردی را صادر کرده است؛ یک کار تشکیلاتی عظیم در پشت صحنه انجام شد تا این کنفرانس از ایده به عمل تبدیل گردید.

دولت ایران به‌خوبی به جدی‌بودن این خطر آگاه است و همانطور که می‌بینید با خشن‌ترین ابزارهای سرکوب به سراغ آنها رفته است. در طی این مدت به بهانه‌های واهی آزادسازی منطقه برای چرای دام‌ها یا رفت و آمد کوهنوردان و غیره؛ اکوسیستم منطقه را نابود کرده است. عکس‌های وحشتناکی از زمین‌های سوخته و جانوران قتل‌عام شده می‌بینیم که نمایانگر جنایت علیه طبیعت هستند و همه‌ی اینها با چه توجیهی انجام شده اند؟ تمام خلق کورد و اکثر افراد آگاه سیاسی می‌دانند که هر جا گریلا حضور دارد کوچکترین مزاحمتی برای کسی به‌وجود نمی‌آید.

هر عقل سلیمی اگر با چشم باز نگاه کند می‌تواند بفهمد وقتی فرمانده ی.ر.ک شیار شوگر در گرماگرم جنگ و وقتی موضع بالاتر را دارند و بدون تلفات توانسته‌اند ضربات اساسی به دشمن وارد کنند، به حکومت ایران که با سپاه اشغالگرش وارد منطقه آنها شده‌اند با زبان تعاملی توصیه می‌کند که به جنگ پایان دهند؛ چگونه می‌توانند کمترین مزاحمتی برای خلق به وجود بیاورند؟ اینها پرسش‌های ساده ایست که برخی از مردم از خودشان نمی‌پرسند؛ چون جواب دادن به آن موجب فروپاشی بنای باورهای غلطی می‌شود که برای خودشان ساخته‌اند. چون فهمیدن مسئولیت دارد و دیگر نمی‌توان با دیدن اینها سکوت کرد. پس سرشان را بر می‌گردانند و گوش‌هایشان را می‌گیرند تا مبادا مجبور شوند چیزی بگویند که با منافع شخصی یا حزبی‌شان منافات داشته باشد.

در سیاست، موضع نگرفتن هم به‌نوعی موضع‌گیری تلقی می‌شود. حقیقتا از رسانه‌های فارسی و مردم مرکزنشین که شستشوی مغزی شده‌اند چندان انتظاری هم نیست؛ منتها این سکوت احزاب در هنگامی که یکی از بزرگترین جنایت‌های سپاه تروریست در کوردستان بعد از انقلاب نه تنها در برابر گریلا که در برابر خلق و زیست بوم منطقه در حال انجام هست؛ پیام خوبی را به دوستانشان که چندی پیش با یکدیگر نشسته‌اند و پیمان بستند که در یک راستا همکاری کنند؛ صادر نمی‌کند و این ضعف در تحلیل سیاسی و انتخاب موضع درست در نهایت به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.

اما در نهایت با تمام این تفاسیر، جنبش آپویی در کوسالان استوار در برابر نیروی نظامی که ادعا می‌کند توان زورآزمایی نظامی با ارتش‌های قدرتمند دنیا را داراست، ایستاده است و بدون هیچ تلفاتی ضربات سنگینی به آنها زده است. اگر در زمینه‌ی نظامی بخواهیم در نظر بگیریم این مقاومت طولانی مدت بدون تلفات و با این اشراف روی موقعیت طرف مقابل که یک دولت صاحب سرمایه‌ی نفتی و جنگ طلب را به‌عنوان پشتیبانش دارد، به‌تنهایی یک پیروزی محسوب خواهد شد. وقتی که برای هدف درست ایستادگی کنی معادلات و محاسبات و اعداد و ارقام خیلی مهم نیستند؛ بلکه این خود نفس مقاومت است که به معنای پیروزیست! گریلا پیروز است!