ژن، ژیان، ئازادی معیاری‌ست از جنس شوکران

برای درک و فهم بیشتر از مفهوم زن، تنها گزینه‌ای که می‌تواند ما را به حقیقت آن واصل نماید‌، ادراک از معیار و پرنسیب‌های زن بودن است.

برای درک و فهم بیشتر از مفهوم زن، تنها گزینه‌ای که می‌تواند ما را به حقیقت آن واصل نماید‌، ادراک از  معیار و پرنسیب‌های زن بودن است. بدون شناخت معیارهای زن بودن نمی‌توان زن را از لحاظ تاریخی، اجتماعی و  ماهیتی مورد تفسیر  وتفحص قرار داد. از همین رو  تحقیق درباره‌ی زن، به اندازه‌ای که ایدئولوژی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است به همان میزان اخلاقی‌ست. بحث نمودن درباره‌ی زن، بحث در مورد اخلاقی سیاسی برای امروز و آینده است. از همین رو  بدون ژرف‌اندیشی درباره‌ی هویت وماهیت زن، ایجاد هرگونه پروژه‌ی سیاسی برای امروز و آینده نه تنها ناقص و ناکامل است، بلکه شعارگونه و کلیشه‌ای می‌باشد. برهمین مبنا، تنها راه صحیح برای امروز و فردا، راهی‌ست که آمیخته با معیارهای زن بودن باشد.

ادراک و فهم پذیری ما از زن ارتباطی تنگاتنگ با تولد زن بودن بصورتی علمی دارد. زن بودن یا همان زنانگی بایستی با رویکردی جامعه‌شناسی آشکار گردد که به صورتی واضح حقیقت و واقعیت‌های اجتماعی-تاریخی را بیان نماید و به تحریف نکشاند. بدین معنا که جهت برساخت نظام زن بودن باید به علمی دست یافت که ماهیت زن و تاریخ وجودی آن با تمامی ویژگی‌هایش در نظام قدرت‌محور ومردسالار  نهان و آمیخته نگردد.

عدم شناخت از علم زن(زن‌شناسی) تنها بیگانگی با هویت زن نیست، بلکه گسست از حقیقت نظام جهان است.

شناخت از علم زن او را به خویشتن خویش واصل می نماید و  به هویتی فراتر از جنسیت می‌رساند. در این زمینه می‌توان به فلسفه‌ی میترایی، منصور حلاج، مانی و عبدالله اوجالان اشاره نمود که با گذار از جنسیت، سیستم طبقاتی مرد-قدرت را که بر تبعیض جنسیتی بنا نهاده بود از هم گسیخته و  وحدت وجود را برای جامعه به ارمغان آوردند.

فلسفه‌ی ژن، ژیان، ئازادی مهم‌ترین ویژگی زندگی انسان‌ها در یک جامعه طبقاتی که دچار از خود بیگانگی شده‌اند آزادی انسان‌ها را به طور کامل به رسمیت می‌شناسد و فلسفه‌ای فراتر از جنسیت می‌باشد.

ژن، ژیان، ئازادی معیاری‌ست از جنس شوکران جهت اضمحلال نظام مردسالار

به هنگام پرسمان و گفتمان درباره‌ی نظام مردسالاری سیستم یا نظامی را مورد تفسیر و ارزیابی قرار می‌دهیم که می‌خواهد جهان را به آینه‌ای بزرگ تبدیل کند که تنها تصویر و هیکل او در آن نمایان باشد. خواهان اینست به تمامی عرصه‌های حیات اجتماعی نفوذ پیدا کند ومرزها را تسخیر کند. در اصل شیفته‌ی خویش است؛ شیفتگی که پدیده، معضلات و بحران‌ها را به همراه دارد. نظام مردسالار شیفته‌ی آن است که از واقعیت و حقیقت‌های جامعه، رویدادی را ایجاد کند که در لابلای آن تاریخ انسان‌ها، جغرافیا و ارزش‌های آنها به دست فراموشی بسپارد و دچار خودبیگانگی شوند. انقلاب مردم ایران در سال 57 اثباتی است بر امر واقع. انقلاب اسلامی یا به عبارتی دیگر، احداث سیستمی مبتنی بر اقتدار بود که پس از انقلاب مردم، خمینی با سیاست همه‌پرسی در 12فروردین 58، انقلاب مردمی را به سیستم اقتدار تبدیل کرد. سیاست کنترل کردن جامعه که با نام پاسدارای از نظام عملیات ژینوسایدی را در جامعه براه انداخت. در سالهای 59 تا 62 تحت عنوان "ایران غرب زده" با کودتایی فرهنگی - یا بە اصطلاح رژیم انقلاب فرهنگی - را در دانشگاه براه انداخت و تعداد زیادی از دانشجویان زندانی، کشته و شکنجە شدند. در تاریخ 19 آذر 1363 با فرمان خمینی ستاد به اصطلاح انقلاب فرهنگی به "شورای عالی انقلاب فرهنگی"در سه حوزه سیاست‌گذاری، تدوین ضوابط ونظارت تغییر نام پیدا کرد. انقلاب زنان را که در روز17 اسفند 57 با شعار نه شرقی، نه غربی، آزادی جهانی‌ست با توطئه پردازی به غرب سعی در به تحریف کشاندن آن را داشت. در همین راستا، با طرح ارتقای امنیت اجتماعی موسوم به گشت ارشاد تحت عنوان "طرح جامع عفاف" در سال 1382 در دوران ریاست‌جمهوری محمدخاتمی تصویب شد و با تایید توسط علی خامنه‌ای و محمود احمدی نژاد رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس‌جمهور وقت، در کنار دولت قوه قضائیه، سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و نیروی مقاومت بسیج در سال 1387 ابلاغ گردید. در خرداد 1391، غلام‌علی حداد عادل، رئیس شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی، "رشته مطالعات زنان" را به تعارض به اسلام خواند و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به رشته "مطالعات خانواده و حقوق زن در اسلام" تغییر نام پیدا کند.

در تمام دوران حکومتی در ایران ما شاهد دوجبهه از مبارزات بوده‌ایم، یکی جبهه‌ی آزادیخواهانه‌ی مردم که خواهان آزادی و برابری هستند و دیگری جبهه‌ی دیکتاتوری که پایه‌اش بر اساس ستم و تبعیض بنا نهاده شده است. جامعه‌ی زنان که پیشاهنگی جبهه‌‌ی آزادیخواهی را برعهده داشته‌اند به نماد اراده و مقاومت تبدیل شده‌اند. در همین راستا می‌توان به موضع "دایه طلا" در برابر نیروهای سرکوب‌گر نظام اشغالگر اشاره نمود که گفت حاضریم از برگ درخت تغذیه کنیم اما زیر سلطه‌‌ی شما نمی‌مانیم. این موضع به تاریخ کوچ مردم مریوان به خارج از شهر  مرتبط است، هنگامی که ارتش اشغالگر  ایران با لشکرکشی به شهر مریوان با موضع خلق مریوان روبرو شد و در همین راستا مردم شهرهای سنه، کامیاران و سقز  پیاده به استقبال مردم مریوان راهی شدند.

ما همه با هم هستیم

در جریان انقلاب 57 زنان و جوانان تا بە اکنون با موضع‌گیری خویش علیه فرهنگ استبدادی نظام ایستاده و فرهنگ مبارزه و انقلاب را پیشه کردند و از نو احیاء نمودند زیرا می‌‌دانند نظام، پروسه‌ی استبدادی ذهن را در مقابل ایدئولوژی، دانش و خرد انقلابیون برمی‌سازد. نظام از طریق محدودسازی و مسلط شدن بر فضاهای عمومی و خصوصی در حوزه‌ی اجتماعی خواهان این است که جامعه را به تسلمیت وا دارد و به کنترل خویش درآورد تا کارگزاران خویش را بسازد، بدنی نامانوس در بطن وجود جامعه. نظام دولت-ملت سیستمی است که در راستای انباشت، نهاد، سازمان،  وزارت‌خانه، ساختارهای سیاسی و... را سازمان‌دهی می‌نماید. در واقع پروسه‌ای است در راستای آماده‌سازی کارگزار؛ در معنای وسیع کلمه، مجموعه پروسه‌هایی است که فرد یا افراد جامعه را برای اجرای وظایف و از همه مهمتر غول‌آسا نشان دادن بدنه‌ی سیستم آماده می‌کند.

در راستای پروسه‌های سیاسی نظام استبدادی ایران، تاریخ مبارزات زنان و جوانان در کوردستان و ایران یا بە عبارتی دیگر زنان و جوانان زاگرس نشین، ابعادی گسترده‌تر وغنی‌تری در حوزه‌های نظامی، علمی و اجتماعی به خود گرفته که خرد ودانش جامعه را گسترش می‌دهد.

اکنون نیز جامعه‌ی زنان و جوانان با فلسفه‌ی ژن، ژیان، ئازادی جبهه‌ای از جنس شوکران را ایجاد کرده‌اند. جبهه‌ای که همواره ساختار مردسالار و قدرت محور را به‌صورتی رادیکال و آشکارا به انتقاد گرفته و خواستار اصلاح آن است. شوکران نظامی است که جلادهای دیروز  را امروز  بدون دادخواهی به عنوان اپوزسیون قبول نمی‌کند، قاتلان و سازمان و نهادهای ضدبشری را امروز به عنوان اومانیست نمی‌پذیرد، دیکتاتورها نمی‌توانند خود را به عنوان نماینده‌ی ادبیات یاغی‌گری معرفی کنند، جلاد را درمیان جلادان، قربانی را درمیان قربانیان و آزادیخواه را درمیان آزادیخواهان جدا کرد. عقلانیت یا ذهنیت موجود را مورد انتقاد گرفت و در طی زمان ازخودانتقادی را همانا فرهنگی درراستای معیارهای راستین جامعه که حفظ ارزش‌ها ومعنویات می باشد پیشبرد می‌دهد.