ناکارآمدیهای سی ساله یک رهبر | یادداشت
... خامنهای در روند قدرتگیری خود، حذف دو مرحلهای مخالفانش را به صورت تدریجی به پیش برد ...
... خامنهای در روند قدرتگیری خود، حذف دو مرحلهای مخالفانش را به صورت تدریجی به پیش برد ...
سالهای آینده تحلیلگران سیاسی ایران خواهند نوشت آیتالله خمینی در سال ١٩٧٩ در نتیجه انقلابی که بیشتر فعالان آن از گروههای چپ و سکولار بودند، حکومتی اسلامی را تاسیس کرد؛ بعد از مرگ وی سید علی خامنهای، با همکاری روحانی دیگری به نام حجت الاسلام رفسنجانی، در ایران به قدرت رسید. علی خامنهای به عنوان معمار این حکومت نوپا، توسعه و برافراشتن ستونهای آن را برعهده گرفت. اما این معمار همراه با بسط و توسعهی قدرت طلبی خود، نقشی به سزا در عقبگرد ایران، گسترش استبداد و فساد، سرکوب و دیکتاتوری این کشور داشت. تحلیلگران و مورخان خواهند نوشت علی خامنهای در این دوران با تاکید بر حکومت دینی خود را همانند شاهی برکشید، تمامی مخالفان و رفقای دیرین خود را از صحنهی سیاسی ایران حذف کرد و در زمان زمامداری او خمینی بیش از پیش به حاشیه رانده شد، فرزندش در کانون معادلات پشت پرده قدرت قرار گرفت و بیت رهبری به نهادی موازی دولت تبدیل و رئیس جمهوران به تدارکاتچیهای منویات این رهبر تبدیل شدند. شاید زوایای حکومت پلیسی وی تا سالهای آینده همچنان پوشیده بماند، اما تاریخ همیشه ماسکها را کنار میزند.
خامنهای: معمار قدرتطلب
با مرگ خمینی و به قدرت رسیدن علی خامنهای، حکومتداری در ایران بیش از پیش در دستان رهبری متمرکز شد و نهادهای فراوانی تحت نظارت رهبر ایران قرار گرفت. ساختار بیت رهبری به دولتی موازی یا دولتی در دولت ایران تبدیل شد. نهادهای تحت مدیریت رهبر ایران مانند ستاد کل نیروهای مسلح از سپاه پاسداران گرفته تا ارتش و نیروهای انتظامی، نهادهای انتصابی از جمله قوه قضائیه، صدا و سیما، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام همگی تحت نظارت مستقیم رهبر ایران قرار گرفته و این نهادها پاسخگوی هیچ گروه یا قانونی غیر از رهبر نبودند.
خامنهای در روند قدرتگیری خود، حذف دو مرحلهای مخالفانش را به صورت تدریجی به پیش برد. این روند با حذف اعضای مخالف از مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با استفاده از نظارت استصوابی، دخالت در حوزه علمیه و بسترسازی سیاسی و اقتصادی برای حضور سپاه و مدیریت و دخالت خامنهای در قدرت گرفتن احمدی نژاد، نشان دهندهی الگوی تاریخی از ذهن و میل رهبر ایران برای برنامهریزی و کنترل کامل هدایت روندهای معطوف به آینده جمهوری اسلامی است. نوع برخورد با خاتمی، اصلاح طلبان، دخالت مستقیم در انتخاب احمدی نژاد، اختلاف شدید و به حاشیه راندن وی در دو سال پایانی، کشته شدن رفسنجانی از جمله اقداماتی هستند که به بهترین وجه ذهنیت رهبر ایران را در ارتباط با مساله سیاستورزی و کسب قدرت مطلق برملا میکند. نوع برخورد رهبر ایران با هاشمی رفسنجانی حتّی بسیاری از طرفداران انقلاب را نیز دلگیر و متعجّب ساخت و در همان زمان و بعد از آن این سؤال بزرگ را در اذهان همگان ایجاد کرد که چرا خامنهای، احمدینژاد را بر هاشمی ترجیح داد؟ چرا وی به قتل رسید و چرا در نماز میت وی را غیر مستقیم مورد عناد قرار داد؟
قتلهای زنجیرهای روشنفکران و کودتای مطبوعاتی سال ١٣٧٩ را میتوان به عنوان مقاطع مهمی در این رابطه ارزیابی کرد، اما سرکوب دانشجویان در سال ١٣٧٩ و سخنرانی وی در جریان این رویداد نشان داد که خامنهای همچنان در دستیابی به این اعتماد به نفس با مشکلات فراوان روبرو است. اما از سوی دیگر این مقطع را میتوان آغاز روندی برای گزینش افراد بله قربان گو در نهادهای مهم حکومتی و از جمله مجلس دانست.
گسترش فرهنگ تملق و فساد
خامنهای در سالهای اولیه قدرت، با مساله مشروعیت و مرجعیت برخوردار بود. بازتاب این مساله را در عدم اعتماد به نفس وی نیز عیان میتوان مشاهده کرد، اما با فضای ایجاد شده بعد از دوم خرداد و اظهار نگرانی وی از تداوم روند اصلاحات، نخستین گام خامنهای برای تحدید فضای سیاسی ایران، نشان از کسب اعتماد به نفس سیاسی وی بود. قتلهای زنجیرهای روشنفکران و کودتای مطبوعاتی سال ١٣٧٩ را میتوان به عنوان مقاطع مهمی در این رابطه ارزیابی کرد، اما سرکوب دانشجویان در سال ١٣٧٩ و سخنرانی وی در جریان این رویداد نشان داد که خامنهای همچنان در دستیابی به این اعتماد به نفس با مشکلات فراوان روبرو است. اما از سوی دیگر این مقطع را میتوان آغاز روندی برای گزینش افراد بله قربان گو در نهادهای مهم حکومتی و از جمله مجلس دانست. خامنهای بعد از خاتمه کار مجلس ششم، با نظارت شدید بر نمایندگان، از طریق شورای نگهبان اجازه تکرار آنرا نداد. برکشیدن احمد جنتی و اتخاذ رویکردی بسیار مرتجعانه صرفا از این زاویه نگاه قابل بازخوانی است. جنتی به عنوان تامین کنندهی مطامع رهبر ایران فردی کند ذهن، عجول در تهمت به افراد و دست بردن در انتخاب مردم بود که کروبی بر آن تاکید داشته است.
روند انتخاب یا انتصاب اعضای مجلس خبرگان نیز از چنین آسیبی برکنار نبوده است، مهدی کروبی مجلس خبرگان را مجلسی فرمایشی که تنها وظیفه سالانهاش ثناگویی است توصیف کرده و بر این باور بود که این مجموعه زیر مجموعه بیت رهبری شده است. اظهارات اطرافیان وی تلاش دارند تا از خامنهای شخصیتی همانند ائمه بسازند که در موارد بیشماری، نمونه آن را در نسخه پیشین حکومت ایرانی در زمان شاه نیز نمیتوان یافت. برای نمونه حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات پیشگوییها و غیبگوییهای رهبر ایران را همچون ائمه قلمداد میکند که در حال رخ دادن است.
در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد و تملقهای ویژهی وی نسبت به رهبر ایران، نمونه دیگری از این سیاستورزی خود را طرفداری علنی رهبر ایران از احمدینژاد نشان داد. مجلس ایران معتقد بود احمدی نژاد به بسیاری از مصوّبات مجلس عمل ننموده و حاضر به پاسخگویی در مقابل این مصوبات نیز نمیباشد. اما در چنین شرایطی خامنهای به جای توصیه به احمدی نژاد، به مجلس توصیه مینمود که سختگیری نکرده و مصوّباتی را که دولت نمیخواهد یا توان اجرای آن را ندارد، پس بگیرند. این رویکرد با تخطئه خانواده خمینی و توهین و افترا به وی در حضور خامنهای نیز ادامه یافت که سکوت وی مهر تایید خورد.
با تداوم حضور خامنهای در قدرت، وضعیت اقتصادی ایران دچار فروپاشی شده است، در نتیجه سیاستهای وی بخش بزرگی از نخبگان به خارج عزیمت کردهاند. فساد اقتصادی در سطوح ارشد مدیریتی رسوخ و رهبر ایران خواستار کش ندادن این موضع است، سیاستهای هویتی بر مبنای تاکید زبان فارسی و تشییع منجر به حاشیهرانی و تضعیف هویتهای سیاسی دیگر شده است.
با تداوم حضور خامنهای در قدرت، وضعیت اقتصادی ایران دچار فروپاشی شده است، در نتیجه سیاستهای وی بخش بزرگی از نخبگان به خارج عزیمت کردهاند. فساد اقتصادی در سطوح ارشد مدیریتی رسوخ و رهبر ایران خواستار کش ندادن این موضع است، سیاستهای هویتی بر مبنای تاکید زبان فارسی و تشییع منجر به حاشیهرانی و تضعیف هویتهای سیاسی دیگر شده است. در نتیجه سیاستهای توسعه طلبانه-نظامی ایران رهبر، تجربه تورم روزانه به بخشی از زندگی مردم تبدیل و وضعیت معیشت کارگران و اقشار پایین جامعه به پایینترین سطح ممکن سقوط کرده است. اما آنچه که در این میان اهمیت دارد آینده سیاسی ایران بعد از این رهبر ٨٠ ساله است، اقدامات او زمینه را برای ایجاد جامعهای آشفته و پرتنش آماده کرده است. این تنش دیر یا زود ثبات موقتی جامعه ایران را در خواهم تنید.