نشان دادن مسئله به صورتی درست، راه را برای حل و فصل مسئله می‌گشاید [یادداشت]

واقعیت مسئله چیست؟ آشکار است که مسئله کورد، مسئله پذیرفتن آزادی و موجودیت کورد، مسئله احقاق حقوق ملی- دمکراتیک کوردهاست. دولت ترک این موارد را نقض و درصدد قتلعام برآمده است.

واقعیت مسئله چیست؟ آشکار است که مسئله کورد، مسئله پذیرفتن آزادی و موجودیت کورد، مسئله احقاق حقوق ملی- دمکراتیک کوردهاست. دولت ترک این موارد را نقض و درصدد قتلعام برآمده است. دولت ترک اکنون در جرابلوس، باب و اعزاز یک نیروی اشغالگر است. از ۹ اکتبر نیز به شیوه‌ای وحشیانه حملات اشغالگرانه خود را علیه روژآوا تشدید کرده است. شهرهای گریسپی و سریکانی را اشغال کرده است و تلاش دارد تا از کوبانی به دیرک را به اشغال و کنترل خود دربیاورد. در این چارچوب از ۱۷ اکتبر همراه با آمریکا و از ۲۲ اکتبر نیز همراه با روسیه به توافق دست یافته است. تفاهمنانه و توافقهای ایجاد شده نیز مشروعیت لازم را به این اشغالگری بخشیده است.

دولت ترک در حملات اشغالگری خود هیچ یک از معیارهای اخلاقی و حقوقی را به رسمیت نشاخته است. هواپیماها، تانک و توپ و دیگر سلاحهای جنگی را بدون در نظر داشتن هیچگونه معیاری به کار بسته است. بدون آنکه زنان و پیرمردان و زنان را در نظر داشته باشد، مستقیما غیرنظامیان را مورد حمله قرار داده  به قتل می‌رساند. از سلاحهای ممنوع و غیر متعارف جنگی، شیمیایی استفاده می‌کند. روستاها و محلات را تخریب کرده یا به آتش زده و کوردها را از موطن و آشیانه خود را آواره نموده است. به شیوه‌ای تجاوزکارانه سیاست اخراج کوردها را پیگیری و تلاش دارد تا دموگرافی کوردستان را تغییر دهد.

بر این مبنا، از ۹ اکتبر به بعد، برای اشغال روژآوا، به این مناطق حمله کرده و در این مدت بیش از ۲۰ کودک و در مجموع ۲۳۵ غیرنظامی را به قتل رسانده است و بیش از ۶۰۰ نفر نیز مجروح شده‌اند. دهها نفر نیز به دلیل مسمومیت با گازهای شیمیایی دچار مصدومیت شده‌اند. طبق آمارهای سازمان ملل متحد، ۱۷۶ هزار نفر مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند. طبق بیانیه‌های سازمانهای مختلف نیز نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر اواره شده‌اند. صدها نفر از نیروهای سوریه دمکراتیک نیز زخمی یا به شهادت رسیده‌اند.

طبق تفاهم انجام شده در ۲۲ اکتبر بین ترکیه و روسیه، حضور ترکیه در گریسپی و سریکانی پذیرفته شده و از رزمندگان یگانهای مدافع خلق و مدافع زنان و نیز نیروهای سوریه دمکراتیک خواسته می‌شود که روژآوا را ترک و ۳۰ کیلومتر از نوار مرزی فاصله بگیرند. چنین وضعیتی به این معناست که نیروهای کورد از روژآوای کوردستان باید عقب‌نشینی نمایند، و این مسئله نیز باعث می شود که کوردهای روژآوا، این منطقه را خالی کرده و از این طریق کوردستان خالی از کورد شود.

در مقابل عقب نشینی نیروهای مدافع کورد، فدراسیون روسیه پیشنهاد می‌نماید که نیروهای سوریه، کوردستان را به کنترل درآوردند. در مقابل این امر نیز اتحادیه اروپا نیز پیشنهاد می‌نماید که نیروهای بین‌المللی این منطقه را تحت کنترل داشته باشند. از امروز به بعد، جمهوری ترکیه و روسیه برای عقب‌نشینی نیروهای سوریه دمکراتیک ۶ روز را تعیین کرده‌اند. در تمامی مناطق و نواحی تظاهرات پر شوری برگزار می‌شوند، و این وضعیت از سوی جامعه جهانی و کوردها محکوم می‌شود. وضعیت بی‌ثباتی در جریان است، روند رویدادها بسیار سریع و خطرناک است.

در این میان بدیهی است که زمانی که به مسئله توجه شود، در یابیم که تمامی این موارد خود نتیجه بوده و نه علت هستند. در فرایند کنونی در روژآوای کوردستان، در چارچوب جنایت علیه بشریت است که این رویدادها روی می‌دهند. اما علت روی دادن این اتفاقات و این جنایات را چگونه می‌توان توضیح داد؟ اما این سوال از سوی هیچ کس به طور دقیق پرسیده نمی‌شود و هچ کس نیز به طور دقیق نمی‌تواند به آن جوابی شایسته بدهد. برای برخی تنها نتیجه مهم است، اما دلایل این نتایج را مورد تحقیق قرار نمی‌دهند. یعنی دلایلی را که به این نتیجه ختم شده است مورد بررسی قرار نمی‌دهند. یعنی مسائل و مشکلات را به شیوه‌ای واقعی مشخص نمی‌کنند. و در نتیجه راههای واقعی دست‌یابی به راه حل نیز یافت نمی‌شوند. زیرا تا زمانیکه مسئله به شیوه‌ای واقعی مشخص نگردد، راه حل نیز پیدا نمی‌شود.

برای نمونه؛ طبق نظر رئیس جمهوری امریکا در این منطقه دویست سال است که جنگ در جریان است و به همین دلیل نباید درگیر جنگی بی‌حاصل شد. و اخیرا نیز اشاره کرد که تمامی اقدامات آنها برای دست‌یابی به نفت بوده و نیت واقعی خود را آشکار کرد. اما باید اشاره به این جنگ دویست ساله را مهم ارزیابی کرد. بسیار خوب؛ اگر جنگ بی‌حاصلی در میان بوده باشد، اما در آن درگیر نشد، این جنگ به پایان می‌رسد؟ و از این مهمتر، آیا افراد ذینفع می‌توانند در این جنگ درگیر نشوند؟ با درگیر نشدن در چنین جنگی می‌توان همچنان نیرویی جهانی باقی ماند؟ اگر امکان درگیری و مشارکت در این جنگ وجود نداشته باشد، پس چرا در این کوردستان و خاورمیانه حضور دارند؟

 از سوی دیگر؛ از نظر روسیه مسئله حاکمیت و اتحاد سوریه است. بسیار خوب، حاکمیت و اتحاد سوریه کی نقض یا از میان رفته است؟ چه کسی و چگونه این وضعیت کنونی ایجاد شده است؟ سوریه چرا و چگونه و از سوی چه کسی تسلیح شده است؟ چرا به رغم تمامی تلاشهای آنان، حاکمیت و اتحاد در سوریه به نتیجه‌ای دست نیافته است؟ چرا وضعیت همچنان بی‌ثبات است؟ به رغم آنکه روسیه همواره از راه حل سیاسی سوریه دم می‌زند، چرا همواره جنگهای جدیدی روی می‌دهند؟

از نگاه اتحادیه اروپا نیز مسئله مالی است، مسئله نقض حقوق بشر بوده و در بالاترین سطح مسئله‌ای امنیتی است. بسیار خوب؛ کدامیک از طرفین برای چه منظوری به حمایت مالی دست می‌زنند؟ کدامیک از طرفین برای دست‌یابی به چه چیزی حقوق بشر را نقض می‌کنند؟ چه کسی یا کدامیک از طرفین باعث ایجاد مشکلات امنیتی می‌شوند؟ حقوق بشر بدون دلیل نقض نشده و مسائل امنیتی نیز بدون دلیل ایجاد نمی‌شوند.

از نگاه دولت ترک، مسئله مسئله ترور و امنیت مرزهای جنوب این کشور است. بسیار خوب، فرض کنیم که تمامی این گفته‌ها صحت دارند. اما چه کسی و به چه منظوری مرزهای جنوبی را تهدید می‌کند؟ چه کسی و چرا مسئله ترور را ایجاد کرده است؟ مسئله ای را که از آن به عنوان ترور یاد می‌کنند چه ماهیتی دارد؟ تهدید ترور نیز؛ از میان رفتن امنیت مرزهای جنوبی نیز مسئله واضحی به شمار نمی‌روند.

بر این مسائل متمرکز شویم، تمامی این اشارات واقعیت امر را نشان نمی‌دهند و به همین دلیل نیز نمی‌توانند راهکارهای واقعی را برای حل مسئله نشان دهند. کاملا آشکار است که ترامپ به جنگ عثمانیها و کوردها در ابتدای قرن نوزدهم و جنگ جمهوری ترک با کوردها اشاره دارد. در این برهه ترامپ مسئله را به شیوه‌ی درست مورد اشاره قرار داده و آشکارا می‌گوید که مسئله قتل‌عام کوردهاست. اما باید این سخن را به گونه‌ای مطرح نماید که اصول تاریخی ویلسون، راه درست را برای حل این مسئله نشان دهند.

از سوی دیگر مسئله تجزیه سوریه که توجه روسیه را به خود جلب کرده است، از سوی آمریکا و دولت ترک آغاز شده است. دولت امریکا به منظور تجزیه سوریه گام در چنین راهی گذاشت، دولت ترک نیز برای آنکه کوردها در سوریه به موقعیتی سیاسی دست پیدا نکنند، به جنگ سوریه پیوست. آیا رهبری آمریکا اکنون دست از تقسم و تجریه سوریه برداشته است؟ اکنون چنین به نظر می‌رسد، اما در واقع ما هیچگاه به آمریکا باوری نداشته‌ایم. از سوی دیگر، آشکارا مشهود است که مسئله موجود سوریه، مسئله حمله و اشغالگری دولت ترک است. یعنی دولت ترک است که دست‌یابی به یک راه حل را در درون سوریه با مانع روبرو کرده است، اشغالگری فاشیسم آ.ک.پ/ م.ه.پ است. بسیار خوب؛ دولت ترک و فاشیسم آ.ک.پ/م.ه.پ چرا دست به انجام چنین کاری می‌زند؟

بدون تردید بنابه وجود مسئله کورد دست به این اقدامات می‌زند. تا مانع از مبارزه آزادیخواهانه و موجودیت کوردها باشد، تا کوردها در سوریه به حقوق خود دست نیابند. یعنی در اساس، این مسئله، ربطی با سوریه ندارد، مسئله کورد است، مسئله سیاست و ذهنیت نابودی و انکار خلق کورد است. در این رابطه به هیچ وجه شایسته نیست که در رابطه با ادعای مسئله ترور که از سوی دولت ترکیه مطرح شده است و همچنین ادعای حقوق بشر اتحادیه اروپا بپردازیم.

بدیهی است که دولت ترک این کشتارهای وحشیانه و جنایت علیه بشریت را برای از میان برداشتن کوردها انجام می‌دهد. منظور دولت ترک از ترور، موجودیت خلق کورد است. به همین دلیل، بدون اشاره به موارد دیگر، باید این مسئله را در شکل واقعی خود نشان داده و بر مبنای آن به جستجوی راه حل پرداخت. در این میان مسئله واقعی چیست؟ بدیهی است که مسئله کورد است. مسئله پذیرش آزادی و موجودیت خلق کورد است. مسئله واقعی حقوق دمکراتیک و ملی کوردهاست. دولت ترک این موارد را نقض می‌کند، به دشمنی علیه کوردها دست می‌زند. ادعا می‌نماید که خلق کورد موجودیت نداشته و تلاش دارد علیرغم مبنای این سیاه‌نمایی آنها را از میان بردارد. اما مسئله، مسله قتل‌عام و استعمارگریی است که دولت ترک بر خلق کورد تحمیل می‌نماید. اما در بعد تاریخی این مسئله چگونه می‌تواند به راه‌حل دست یابد، دست‌یابی به راه حل آن چگونه است؟ آمریکاییها آن را از طریق اصول ویلسون و روسها نیز آن را طبق معیارهای لنین و حق تعین سرنوشت ملی تعریف می‌کنند. یعنی حق خودمدیریتی به شیوه‌ای آزاد.

منبع: ینی اوزگور پولتیکا