نیرو و پتانسیل گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دمکراتیک، خود جامعه است - یادداشت

"... شناخت خصوصیات و شرایط زندگی دمکراتیک مردم و بر اساس آن زدودن پایەهای غیردمکراتیک کە از دولت‌گرایی نظام سرچشمە می‌گیرد برای رشد و توسعە جامعە دمکراتیک ضروری و حیاتی است..."

سیستم و نظام غیردمکراتیک و الیگارشیک جمهوری اسلامی ایران رهاوردی جز بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای خلقهای ایران در بر نداشتە است. جمهوری اسلامی ایران هم در منطقە و هم در سطح جهان بحران‌زاست و از طریق صدور اسلام شیعی بە جنگ در منطقە دامن زدە است. نظام جمهوری اسلامی ایران کە بعد از انقلاب مردمی ۵٧ سرکار آمد، ماهیت دمکراتیک انقلاب را زدود و بە ساختن اقتدار دولت کە بنیادی غیر دمکراتیک دارد پرداخت. این نظام همە توان خود را صرف استقرار یک دولت نظامی قدرتمند نموده است.

 

نظام خودکامه، الیگارشیک و دسپوتیک جمهوری اسلامی ایران بە دلیل دگماتیسم و تفکر ارتجاعی خویش ابتکار عمل مدنی را از جامعە سلب نمودە و مانعی جدی برای رشد جامعە محسوب می‌گردد.

 

دینسالاری و نژادپرستی در ظاهر و باطن این نظام وجود دارد و شاخصهای اصلی آن همانند قانون اساسی مبتنی بر اسلام شیعی، اقتدار روحانیت و ولایت فقیە، دین و مذهب رسمی شیعی و سیاسی نمودن دین و بخصوص اسلام شیعی، دولت‌ـملت و ملی‌گرایی، اصرار بر فرم سیاسی اجتماعی امت اسلامی بر مبنای مذهب شیعی و اتکا بر ملت در چارجوب ایدیولوژی دولت‌ـملت فارس و حتی تلفیق این دو، زمینە را بر رشد طبیعی فرمهای جدید اجتماعی کە در طول تاریخ ایران تکامل یافتەاند مسدود نمودە است. این در حالیست کە جغرافیای ایران از تنوع اتنیکی، فرهنگی و مذهبی وسیعی برخوردار است. پافشاری و اصرار در قالب تک رنگ و تک گفتمان سبب بروز مفاهیم افراطی و مکانیسمهای انکار هویتی در ایران گشتە و این امر باعث کم رنگ شدن همکاری و همدلی میان خلقهای ایران گردیدە است. مرکزگرایی و سانترالیزم و استقرار دولت مقتدر از دیگر شاخصهای ضددمکراتیک این نظام است. نگاه جمهوری اسلامی ایران به جامعە نگاهی ابژه‌گرایانه است، مرجعیت تصمیمگیری را از جامعە زدوده شده و بە الیتی مشخص دادە است، بدین وسیلە پایەهای تصمیم گیری دمکراتیک و مردمی را تضعیف نمودە است. حاکمان دین‌سالار، مرکزگرا و خودکامەی جمهوری اسلامی ایران در خدمت سرمایەداری خصوصی و دولتی بودە و بە استثمار وسیع کارگران و اقشار زحمتکش جامعە دامن می‌زنند و این نظام سرمایەداری بە طور وسیعی بە سرکوب مبارزات کارگری و سندیکایی می‌پردازد. زنان در نظام جمهوری اسلامی بە عنوان قشر درجە دوم جامعە بە حساب آمدە و در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بە ابزاری برای مردان تبدیل شدەاند. زن در شخصیت و نهاد جامعه نابود و پایه‌های برابری و احترام بی‌رنگ گشتە است. جامعه‌ی جنسیت‌گرا و جامعه‌ای با نگاه جنسیتی نتیجه‌ی این نوع بینش و پرورش جامعە است.

 

جوانان نیروی پویا و دینامیک هر جامعە سالمی می‌باشند کە در پیشبرد جامعە اخلاقی و سیاسی دارای نقش اساسی هستند. ولی در نظام جمهوری اسلامی بە نیرویی پوسیدە و غیر پویا تبدیل شدە و کاراکتر خود را بە تمامی فراموش کردە‌اند. رابطە فرد و جامعە، در نظام جمهوری اسلامی از یک توازن درست و اصولی برخوردار نیست، و نظام زمینە نگرشهای هیچ انگاشتن جامعە در فرد را فراهم آوردە و بە کلی بە فردگرایی دامن زدە و نقش فرد در جامعە را مخدوش نمودە است.

 

در عرصه سیاست بین‌الملل نظام جمهوری اسلامی با ترویج ایدئولوژی اسلام سیاسی و اقتدارگرا بە تضعیف جنبشهای سوسیالستی کمک نمودە است. از همکاری با جنبشهای آزادی خواهانە و مدافع حقوق بشر دوری کردە و سد راە آنها شدە است و در کنار این بە بحران‌زایی و تشنج گرایی پرداختە است. بحران‌زایی نظام در منطقە خاورمیانە، بە علت ماهیت ضددمکراتیک، توسعە‌طلبانە و صدور اسلام شیعی در منطقە خاورمیانە زمینە همکاری دمکراتیک بین خلق‌ها را ضعیف کردە و بە نظامی‌گری دامن زدە است. از زمان سر کار آمدن حاکمان جمهوری اسلامی ایران تا بە حال بە جنگ و سیاست ضد صلح در منطقە پرداختە و در کل نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بە عنوان دولتی متمرکز، قدرت گرا و خودکامە با نگرش ایدئولوژیک و ساختار اداری‌ـ‌سیاسی متکی بر انکار خلق‌ها و تنوعات ملی، فرهنگی و مذهبی ایران، مهمترین مانع دمکراتیزە کردن و احیای پتانسیل دمکراتیک جامعە می‌باشد. لذا جهت احیای روند رو بە رشد دمکراسی و گذار از معضلات بنیادین جامعە از یک سو و نیز خروج نظام سیاسی از بن‌بست و بحران اجتماعی، روند دمکراتیزە کردن بر اساس تغییر بنیادین در ساختار دولت، مفهوم ملت، جامعە و شهروند آزاد اجتناب ناپذیر است.

 

نیرو و پتانسیل گذار از جمهوری اسلامی بە جمهوری دمکراتیک، خود جامعە است. جامعە ایران از خلقهای کرد، فارس، آذری، بلوچ، عرب، مازن، ترکمن و غیرە تشکیل شدە است، و این خلق‌ها بە لحاظ تحولات تاریخی و بە رغم سیاستهای ضد دمکراتیک رژیم جمهوری اسلامی ایران و رژیمهای قبل از سنتها و تجارب دمکراتیک وسیعی برخوردار هستند. شناخت خصوصیات و شرایط زندگی دمکراتیک مردم و بر اساس آن زدودن پایەهای غیردمکراتیک کە از دولت‌گرایی نظام سرچشمە می‌گیرد برای رشد و توسعە جامعە دمکراتیک ضروری و حیاتی است. رویکردهای نظام غیردمکراتیک جمهوری اسلامی با دستگاههای نظامی و سیاسی مانع رشد طبیعی و دمکراتیک جامعە شدە و در ادامە هم مانع بلامنازع دمکراسی خواهد بود. گذار از جمهوری اسلامی بە جمهوری دمکراتیک نیازمند سازمان‌دهی جامعە است. این مردم از اقشار و طبقات مختلف تشکیل شدەاند، در میان این اقشار زنان، جوانان، کارگران، زحمتکشان، بازاریان و تودەهای بیکار از جایگاە خاصی برای رشد دمکراسی و مبارزات ضد حکومتی برخوردار هستند. ملیتها، زنان و جوانان بە علت ظلم مضاعفی کە بر آنها شدە از نیروهای بسیار پر توان دمکراتیزە کردن جامعە ایران هستند که بدون نظر گرفتن آنها هرنوع پروژه‌ای در آینده محکوم به شکست خواهد بود.