بعد از آنکه حسن روحانی ریاست جمهوری ایران طی سخنانی اعلام نمود که به خاطر مردم ایران حاضر است با هر شخصی دیدار نماید، تعدادی از چهرههای شاخص اصولگرا همراه با 80 نماینده دیگر مجلس تذکری را در اعتراض با این سخنان روحانی در مجلس ایران قرائت کردند. در این تذکر از روحانی سوال شده بود که علت اتخاذ مواضع خلاف با مواضع رهبری ایران چه بوده و چرا روحانی درصدد مذاکره و ملاقات فردی است که وی را دیوانه خوانده است؟ این سخنان روحانی در حالی ایراد گردید که رهبر ایران به کرات گفته بود که به هیچ وجه با دولت امریکا مذاکره نکرده و این سم مهلک است. شریعتمداری از چهرههای شاخص اصولگرا نیز با انتقاد شدید از این اظهارات روحانی گفته است که هر گونه ارتباطی با آمریکا غیر از واگذاری امتیازات دیگری به آمریکا و اروپا، چه نتیجه دیگری میتواند داشته باشد و کجای این ملاقات و مذاکره باعث آبادانی کشور خواهد بود. مذاکره شما در صورت انجام، از یکسو خسارت و فاجعه دیگری نظیر برجام را به ملت تحمیل میکند.
بعد از خروج آمریکا از برجام سه صدای متفاوت نسبت به این اقدام شنیده شد؛ صدایی از سوی اصولگرایان که این اقدام آمریکا را فرصتی برای تسویه حساب با اردوگاه اصلاحطلبان و دولت روحانی دیده و زمان را برای مقاومت علیه استکبار جهانی(!) و واداشتن آمریکا و اسرائیل و عربستان به عقبنشینی مناسب دانستند. دوم؛ صدای بخشی از اپوزیسیون خارج از ایران و در راس آنان سازمان مجاهدین خلق ایران و سلطنت طلبان تحت عنوان براندازان، که خروج آمریکا از برجام را به عنوان بهترین فرصت برای فروپاشی رژیم تئوکراتیک ایرانی قلمداد کرده و از همان ابتدا با شتاب دادن به تاسیس و سازماندهی جنبشی تحت عنوان فرشگرد، به سودای ایرانی سلطنتی، تمرکز گرا و سکولار در اندیشه سهم بری از قدرت افتادند و سومین صدا، از آنِ اصلاح طلبان بود که با توجه به تجربه دوران احمدینژاد و واقع بینی سیاسی خواهان مذاکره با آمریکا شدند.
در این میان اصلاح طلبان و بخشی از بدنه دولت روحانی همواره براین باور بوده است که مذاکره با ترامپ بخش جدایی ناپذیر حل اساسی مشکلات اقتصادی-سیاسی ایران بوده است و به رغم تغییر ملاحظات نظری در رابطه با دولت ترامپ، دولت اعتدال همواره علاقه خود را به مذاکره با امریکا ابراز داشته است. ابراز علاقه روحانی به دیدار با شخصی که میتواند آبادانی ایران را به دنبال داشته باشد را باید بازنمایی این خواست سیاسی از سوی اصلاح طلبان قلمداد کرد. این رویکرد روحانی و اصلاح طلبان در روزهای اخیر نیز با مخالفت شدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مواجه و سردار حسن سلامی اظهار داشته است که چون ایران سختیهای تحریم را پشت سر گذاشته است، هرگز به پای میز مذاکره نمیرود.
اما اکنون بدیهی است که سیاست رسمی در ایران بدون پرداختن به نقش مهم رهبر ایران امری امکان پذیر نیست. رهبر ایران جهتگیری سیاستهای داخلی و خارجی را در تعامل با مشاوران، هر دو طیف اصلی اصولگرا و اصلاح طلب و عوامل امنیتی مشخص مینماید. در ۵ ماهه گذشته رهبر ایران حداقل در ۵ مورد از مذاکره با امریکا تحت عنوان ضرر، بیفایده، سم مهلک، فریب و تجربه تلخ یاد کرده است. این سخنان رهبر ایران میتواند کلیدی برای فهم این دو صدای برخاسته از اردوی اصولگرایان و اصلاح طلبان ایران و نیز سخنان ضد و نقیض روحانی در ارتباط با مذاکره با امریکا و چرخشهای بعدی وی و بازگشت به مواضع هسته سخت قدرت در ایران باشد.
رهبر ایران در ابتدای سال جاری بر استراتژی نه مذاکره و نه جنگ تاکید داشته است و این امر اقتصاد ایران را با چالشهای بسیار سختی مواجه کرده است. اصلاح طلبان به خوبی بر این نکته واقف هستند که ادامه روند مذکور میتواند در میانمدت بر وضعیت سیاسی ایران تاثیر بسیار مخربی ایجاد کند؛ اما بر خلاف آنان، هسته سخت قدرت و اصولگرایان براین باورند که وضعیت کنونی فرصت گرانبهایی برای سیطره هر چه بیشتر بر ابعاد اقتصاد و سیاست و جامعه در ایران بوده و میتواند به حذف اصلاح طلبان ایرانی از سیاست و یکدست شدن حاکمیت کمک نماید. از همین رو بیش از پیش بر مقاومت و دوری از هر گونه مذاکره با آمریکا تاکید میکنند.
مشخص نیست که این دوگانگی در عرصه سیاست خارجی ایران تا چه زمان ادامه داشته باشد، اما رهبر ایران براین باور است که تجربه برجام نشان دهنده رشد، تجربه، عبرت آموزی و زدودن یک شبهه عمیق نسبت به مذاکره با امریکا شده است. از همین رو میتوان سیاست نه جنگ و مذاکره را همچنان ادامه داد. اما بطن جامعه ایرانی به گونه دیگری فکر میکند، تدام فشارهای اقتصادی بدون تردید اگر به شکل کنونی ادامه یابد، تاثیر خود را بر عمل سیاسی آنان نیز نمایان میکند و این مهمترین نکتهای است که بوروکراتهای اصلاح طلب به عنوان دفاع از مذاکره با امریکا بر آن پا فشاری میکنند. شاید خامنهای درست بگوید؛ مذاکره با آمریکا یا عدم مذاکره با آمریکا هر دو، سمی مهلک هستند که خوردن یا نخوردن آن چیزی ار موقعیت آچمز رهبر و حاکمیت کنونی ایران نمیکاهد. باید منظر ماند.