موری: کنفدرالیسم دموکراتیک و ژنولوژی را در ژاپن نیز می‌توان گسترش داد

موتونائو موری استاد فلسفه در کشور ژاپن اعلام کرد: "تفکر کنفدرالیسم از لحاظ اجتماعی، تفکری ایده‌آل است. وی گفت: "اندیشه رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان و الگوی ژنولوژی را می‌توان در ژاپن نیز گسترش داد".

موتونائو موری استاد فلسفه در دانشگاه ناکازاکی ژاپن، در شهر هامبورگ آلمان مهمان "تاتورت کوردستان کافه" شد تا درباره دیدگاه ژاپنی‌ها در رابطه با زندگی در روژاوا صحبت کند. موری کنفدرالیسم دموکراتیک را از لحاظ اجتماعی تفکری ایده‌آل می‌بیند و معتقد است، یوتوپیای روژاوا می‌تواند در ژاپن نیز اجرا شود.

- در ابتدا خود را معرفی کنید

اسم من موتونائو موری است در دانشگاه ناکازاکی در بخش علوم اجتماعی، استاد فلسفه هستم. من  کارشناس در زمینه آنارشیسم می‌باشم.

- شما نخستین بار چگونه در رابطه با روژاوا اطلاعاتی به دست آوردید؟

سه رخداد سبب آشنایی من با روژاوا شد.  اول آشنایی من با دیوید گرایبر است.  در لندن در کنفرانسی وی را شناختم. پس از آنکه با او تماس گرفتم، به من گفت: اکنون مهمترین مرکز سیاسی در جهان روژاوا است.

دوم، زمانی که در دانشگاه ناکازاکی آغاز به‌کار کردم، متوجه شدم فردی با نام عبدالرحمان گل‌بیاز در دانشگاه به‌عنوان استاد؛ کار می‌کند و کورد است. سپس با او ارتباط برقرار کرده و او نیز بسیاری چیزها را برای من روشن کرد. این امر برای من به محرکی تبدیل شد.

سوم، حقیقت قوانین مرتبط با خارجی‌ها در ژاپن و برخورد آنها با پناهجویان به‌ویژه پناهجویان کورد است. به همین دلیل بسیار خشمگین شدم.

در چهارچوب آنارشیسم در مورد این حقایق فکر کردم. همین امر سبب شد تا توجه من به روژاوا جلب شود. بنیادنهادن منطقه‌ای با خودمدیریتی، توجه مرا جلب کرد. همچنین فاکتور دیگری نیز وجود داشت و آن وضعیت زنان در روژاوا است. ژاپن از این لحاظ بسیار عقب‌مانده است
اینها مسائلی بودند که سبب شدند تا در رابطه با روژاوا  تحقیق کنم.

- آیا در ژاپن در رابطه با روژاوا یا انقلاب کوردستان اطلاعاتی وجود دارد یا در دانشگاه‌ها  به این مسئله می‌پردازند؟

 در ژاپن حتی در دانشگاه ها نیز اطلاعاتی درباره روژاوا وجود ندارد. یعنی در مجموع آگاهی در این باره وجود ندارد.

- به نظر شما چگونه باید الگوی عبدالله اوجالان در ژاپن معرفی شود؟

به نظر من این احتمال وجود دارد این پارادیگما در ژاپن نیز شناخته شده و آن را درک کنند و به مردم برسد. به عنوان یک آنارشیست تفکر کنفدرالیسم دموکراتیک را از لحاظ اجتماعی، تفکری ایده‌آل می‌دانم. قبل از شناختن اوجالان نیز به این تفکر نزدیک شدم. به‌ویژه از راه مورای بوکچین و اکولوژی اجتماعی او. چون ژاپن کشوری است که در آن فجایع طبیعی مانند زلزله و تسونامی رخ می‌دهند. به‌همین دلیل در رابطه با این اندیشه و تفکر تحقیق کردم.

در چهارچوب تئوری بوکچن، در ژاپن، از این دیدگاه، تفکر فلسفه اجتماعی وجود داشت.  موضوع این است که چگونه بعد از یک فاجعه بزرگ طبیعی، به چه شیوه‌ای از نو جامعه بنیاد نهاده شود؟  تفکری گسترش یافته بود که انسان با طبیعت به‌صورت معنی‌داری زندگی کند. به‌دلیل این دیدگاه و وجود این تفکر، می‌توان به گسترش سیستم اوجالان در ژاپن نیز فکر کرد. به همین دلیل می‌توان این پارادیگما را در ژاپن نیز گسترش داد.

همچنین برای ژاپن، توجه من به ژنولوژی جلب شد که بسیار مهم است. هم از لحاظ اکولوژی اجتماعی و هم از لحاظ پیشرفت تاریخی زنان در ژاپن. وضعیتی که الان زنان در ژاپن به آن دچار هستند، خطر ناک است. اما همیشه وضعیت اینگونه نبوده است. در زمان ایدو (یعنی سالهای ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸) جامعه به گونه‌ای بود که در آن زنان نقش اصلی را داشتند و فرهنگ مادرسالاری وجود داشت. زنان همیشه تحت فشار و ستم نبودند. در سال ۱۸۶۵ پس از آمدن فرهنگ اروپایی به ژاپن، مردسالاری در کشور جای مادرسالاری را گرفته و همین امر سبب شد تا نقش زنان کمرنگ شود.

- به نظر شما تفکرهای این چنینی را می‌توان در ژاپن گسترش داد؟

کتاب من با عنوان" آغاز آنارشیسم" که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، فروش بسیار خوبی داشت. این نشان می‌دهد که آنارشیسم می‌تواند وارد جامعه ژاپن شود.

تفاوت میان گرایبر، بوکچین و اوجالان در این است که اوجالان مسئله جنسیت اجتماعی در پیشینه‌ی کارهای او وجود دارد. او می‌گوید :تا زمانی که زن آزاد نشود، جامعه آزاد نمی‌شود".

- شما چگونه مسئله جنسیت اجتماعی را در کتاب جدیدتان ارزیابی کرده اید؟

 من در کتاب جدیدم از دیدگاه تئوری و عملی در رابطه با خشونت صحبت کردم. در آن کتابم در رابطه با آنارشیسم است،  در رابطه با جنسیت اجتماعی چیزی نیامده بود. اما در کتاب جدیدم، یگان‌های مدافع زنان و ژنولوژی را بیشتر مورد توجه قرار داده‌ام.