انتخابات ریاست‌جمهوری ایران یکی از رویدادهای مهم این کشور در سال 2013 بود

انتخابات ریاست‌جمهوری ایران یکی از رویدادهای مهم این کشور در سال 2013 بود

حکومت جمهوری اسلامی بویژه‌ پس از انتخابات مناقشه‌ برانگیز سال 88 در این دور از انتخابات با مخمصه‌ ای جدی روبرو بود.

اوضاع اقتصادی بسیار نامساعد کشور، مدیریت غیرعلمی و ناصحیح طی 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد همراه با حمایت همه‌ جانبه‌ رهبر جمهوری اسلامی در بیشتر این اوقات از دولت ، پایه‌ های اقتدار ولایت فقیه‌ را بویژه‌ از منظر مردم ایران به‌ شدت لرزان کرده‌ بود. از طرفی دیگر تقلب در انتخابات گذشته‌ و سرکوب معترضان همراه با شرایط امنیتی حاکم بر جامعه‌ ، نگاه مجامع جهانی و حقوق بشری را بر ایران متمرکز ساخته‌ و حاکمیت از هر سو با فشارهای سنگین مواجه‌ شده‌ بود.

از یک سو توان تحمل هیچ نامزدی خارج از چارچوب خود را نداشت و از سوی دیگر مجبور بود به‌ افکار عمومی جوابگو باشد و نشان دهد که‌ مردم هنوز در صحنه‌ حضور دارند.

با آغاز ثبت نامها مشخص شد که‌ خاتمی به عنوان نماینده اصلاح طلبان حق حضور ندارد، در آخرین ساعتها حسن روحانی کاندید شد که‌ پس از اعلام نامزدی هاشمی رفسنجانی بلافاصله‌ اعلام کرد که‌ بخاطر او کنار می‌کشد، اما نزدیکانش اجازه‌ کناره‌ گیری به‌ او را ندادند چرا که‌ عدم تأیید هاشمی که‌ از او به‌ عنوان حامی فتنه‌ نام برده‌ می‌شد قابل تصور بود. بدین ترتیب با عدم تأیید هاشمی ، روحانی و عارف از جمله‌ کسانی بودند که‌ گفته‌ می‌شد به‌ رفسنجانی و اصلاح طلبان نزدیکند.

عارف پس از رایزنی سران اصلاح طلب در کمال ناخرسندی اعلام کناره‌ گیری کرد و طرفداران اصلاحات یا به‌ عبارتی بهتر مخالفین نظام کنونی که‌ خواهی نخواهی به‌ ناچار به‌ پای صندوقها می‌رفتند روحانی را گزینه‌ خود قرار دادند.

نتیجه‌ نظر سنجیها سریعا مشخص کرد که‌ در صورت عدم دستبردگی در‌صندوقهای رأی، حسن روحانی اکثریت آرا را به‌ خود اختصاص خواهد داد.

جناح پرقدرت اصولگرا ناخشنود از این مسائل همه‌ را در بروز این شرایط مقصر اعلام کرد . به‌ سیاستهای احمدی نژاد تاخت و سعی در منزه‌ سازی رهبر کرد، بر نامزدهای اصولگرا تاخت و آنها را متهم کرد که‌ با ندانم کاری و چند کاندیدایی آرای پیروان ولایت را تکه‌ پاره‌ کرده‌ اند.

در نهایت همانگونه‌ که‌ انتظآر می‌رفت حسن روحانی به‌ اکثریت بیش از 50 درصدی دست یافت و ظاهرا حاکمیت و متولیان امر نیز بدون دست بردن در صندوقهای آرا ، نتایج را اعلام کردند. این نظر اولیه‌ بود که‌ هاشمی رفسنجانی درباره‌ آن گفت این بهترین و دمکراتیک ترین انتخابات بوده‌ است. همه‌ رضایت داشتند .

اما در جبهه‌ قدرت حاکمیت، که‌ دست بردن در انتخابات و یا دست کم ابطال یک یا دو صندوق کار بسیار ساده‌ ای برای آنان بود، چرا  گزینه‌ روحانی را پذیرفتند؟

روحانی طبق اعلام وزارت کشور با‌کسب آرای کمتر از 51 درصد در مرحله‌ نخست انتخاب برنده شد، که‌ همین کمتر از یک درصدی که‌ باعث انتخاب او در مرحله‌ اول بود براحتی قابل کسر شدن بود.

اما اصولگرایان حاکم که‌ از امکانات فراوان اطلاعاتی ، تحقیقاتی، ارزیابی و نظرسنجی داخلی و بین المللی برخوردار بودند به‌ رغم آنکه‌ روحانی را گزینه‌ شایسته‌ خود نمی‌دانستند اما بخوبی بر این امر واقف بودند که‌ روحانی با توجه‌ به‌ مجموعه‌ نظرات پیرامون وی و نگاهها به‌ او، مطلوبترین فرد برای نظام در شرایط کنونیست، و از همین رو به‌ راحتی و در اصل با کمال میل ریاست جمهوری او را دست کم برای یک دوره‌ پذیرفتند. 

نخستین پیامد انتخاب روحانی خبرهایی بود از تغییر گفتمان مقامات آمریکایی در باره‌ انتخابات این دوره‌ ریاست جمهوری ایران که‌ نتی شد برای ساز اصولگرایان که‌ جناح فتنه‌ را بخاطر ادعای تقلب در دور گذشته‌ به‌ شدت مورد تاخت و تاز قرار دهند.  در داخل کشور موجب استقرار آرامشی نسبی شد و همه‌ جهانیان در انتظار تغییراتی بودند، تا بار دیگر بر سر سفره‌ نعمت ایران بازگردند. ادبیات حسن روحانی و آنچه‌ که‌ او برخلاف رئیس دولت قبلی می‌گفت نظرها را به‌ سوی ایران برگرداند که‌ در نهایت منجر به‌ آن شد که‌ در کمتر از 4 ماه بسوی رفع تحریمها گام برداشته‌ شود.

با نگاهی گذرا به‌ پیامد انتخابات خرداد گذشته‌ می‌توان به‌ این نکته‌ رسید که‌ حاکمیت قدرتگرای جمهوری اسلامی تاکنون از انتخاب روحانی بیش از همه‌ منتفع شده‌ است.

و بدین ترتیب باید گفت مهندسی این بار انتخابات بر خلاف ادوار گذشته‌ نه‌ تنها خشونت و بگیر و ببند آنچنانی بدنبال نداشت ، بلکه‌ یک مهندسی داهیانه‌  و بسیار دقیقی بود که‌ شاید کمتر کسی آن را تصور می‌کرد. 

درحالیکه‌ حاکمیت از همه‌ ابزارهای قدرت، از دستگاه قضایی و مجلس گرفته‌ تا مراجع تقلید و انصار کفن پوش حزب اله‌ و دست آخر فتوای ولی فقیه‌ برای مهار و در صورت نیاز حذف روحانی برخوردار است ، دولت و روحانی در ظاهر بخاطر بهبود شرایط معیشت مردم و رفع برخی نارسائیها و آنچه‌ که‌ از آن به‌  عنوان رفع نگاه امنیتی ، کارآمدی بهینه‌ و سیاست گذاری صحیح نام می‌برند، در هر گامی حاکمیت سیستم موجود را قوام داده‌ ، بدون آنکه‌ تاکنون مردم به‌ طور مستقیم اثرات آنچه‌ را که‌ بخاطرش به‌ پای صندوقهای رأی رفتند احساس کنند.  

جمهوری اسلامی بدنبال فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای بین المللی سرانجام درپای میز مذاکرات اتمی از برخی خواسته‌ های پیشین خود گذشت. آنچه‌ را که‌ حاکمیت ایران در شعآر انرژی هسته‌ ای و حق مسلم قبلا طرح می‌کرد اکنون نیز اما به‌ شکلی دیگر عنوان می‌کند.

پس از دست و پنجه‌ نرم کردن با کوهی از تحریمها که‌ همه‌ بندهای اسکلت اقتصادی ایران را در خود گرفته‌ بود، و پس از ناکامی در همه‌ انواع دور زدنها با استفاده‌ از گونه‌ های مختلفی از رانت خواران داخلی و خارجی ، و در حالیکه‌ کشورهایی مانند چین، امارات و ترکیه‌ بیشترین منافع را از بازار ایران و برقراری تحریمها کسب کردند، جمهوری اسلامی اینبار به‌ این نتیجه‌ رسید که‌ تحریمها نه‌ تنها کاغذ پاره‌ نیستند بلکه‌ رهبر جمهوری اسلامی را مجبور می‌کنند که‌ از نرمش قهرمانانه‌ سخن بگوید. آنچه‌ که‌ راه را بر توافقی با غرب گشود و روحانی اعلام کرد که‌ از اختیار کامل در مصالحه‌ با غرب و گروه‌ 5+1 برخوردار است ‌. او تیمی را به رهبری محمد جواد ظریف دیپلمات مورد قبول کشورهای غربی و آمریکا که‌ به‌ رغم غضب اصولگرایان اما به‌ ناچار و برای یافتن راهی برای خروج از بن بست و بحران موجود از مجلس رأی اعتماد گرفته‌ بود، راهی ژنو کرد تا شاید گره‌ از کار ایران بگشایند.

وجود میلیاردها دلار نفتی در دیگر کشورها که‌ ایران از دسترسی به‌ آن محروم شده‌ بود حاکمان کشور را بر آن داشت تا به نوعی به‌ آشتی با آمریکا به‌ رغم شعارهای امام خمینی تن دهند.  

کاهش فعالیتهای هسته‌ ای ، خاموش کردن هزاران سانتریفیوژ، عدم غنی سازی 20 درصدی و بالاتر از آن، و تبدیل اورانیوم با غنای 20 درصدی به‌ لوله‌ های سوختی و غیر قابل استفاده‌ در صنایع نظامی از یک سو و از سوی دیگر دسترسی همه‌ جانبه‌ آژانس به‌ تأسیسات اتمی ایران محتوای توافقیست که‌ سران جمهوری اسلامی پس از به زانو درآوردن اقتصاد کشور و مردم به آن تن دادند.

در این میان هرچند که‌ اسرائیل تقریبا به‌ همه‌ آنچه‌ که‌ خواسته‌ بود رسیده، اما هنوز ناراضی است و فریاد می‌کشد که‌ نباید گول زبان نرم سران جمهوری اسلامی را خورد . و همه‌ اینها درحالیست که‌ سران تل آویو و همسایه‌ های دور و بر و بخصوص عربهای حوزه‌ خلیج فارس آزادند که‌ به‌ هر میزانی که‌ می‌خواهند بر توان نظامی و حتی اتمی خود بیفزایند.

اسرائیل و بیشتر عربها که‌ جمهوری اسلامی را تهدیدی علیه‌ خود می‌بینند در ظاهر هرگز از توافق هسته‌ ای ژنو راضی نبوده‌ اند اما عرصه‌ بر ایران تنگ تر از آنیست که‌ از توافق عقب نشینی کند.

در داخل کشور هم برخی از محافل، بویژه‌ رانتخواران و آنانیکه‌ در سایه‌ تحریمها به‌ خیلی چیزها دست یافته‌ اند ، ساز مخالف سرداده‌ و از تسلیم شدن به‌ شدت گله‌ مندند. اما رهبر جمهوری اسلامی به رغـم آنکه‌ از صلابت و فصل الخطابی سابق وی خبری نیست هنوز هم در حاکمیت حرف اول است و بخوبی به‌ نقاط ضعف بیشمار در اداره‌ مملکت ، و نیز به‌ عدم حمایت توده‌ های مردم پی برده‌ است، از همین رو فعلا به‌ حمایت خود از روند توافق ادامه‌ می‌دهد و گویا قرار هم نیست که‌ با آن مخالفتی داشته‌ باشد.

از سویی در داخل حکومت آمریکا نیز همزمان و همراه با ادامه‌ روند گفتگوها هر روز از تصویب و اجرای تحریمهای تازه‌ خبرهایی بگوش می‌رسد و جمهوری اسلامی به‌ شکلی مرتب با تهدید افزایش تحریمها در صورت به‌ نتیجه‌ نرسیدن مذاکرات و یا سرپیچی از توافقها تهدید می‌شود. 

اروپائیان نیز با سران واشینگتن همراه هستند و در اصل تاکنون در هیچ موردی چنین اجماع بزرگی در مخالفت با ایران شکل نگرفته‌ بود.

قرار است طی روزهای آتی دور بعدی مذاکرات از سر گرفته‌ شود و انتظار می‌رود که‌ در نهایت دو طرف به‌ توافقی بلند مدت دست یابند.

البته‌ در این رابطه‌ به‌ اعتقاد بسیاری از کارشناسان ماهیت ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی در ضمن آنکه‌ اجازه‌ هر گونه‌ عقب نشینی را به‌ افراد خود می‌دهد، از زیر قول زدن و رد آنچه‌ که‌ پیشتر پذیرفته‌ نیز ابایی ندارد.  کارشناسان می‌گویند رهبران ایران نیازمند تنفسی هستند که‌ بتوانند خود را کمی جمع و جور کنند.