سه زن سیاستمدار و انقلابی کورد، ساکینه جانسز، فیدان دوغان و لیلا شایلمز در ۹ ژانویه ۲۰۱۳ در پایتخت فرانسه ترور شدند. از قتل هر سه زن کورد ۸ سال گذشته است، امسال نیز مانند هر سال، در بسیاری از مناظق کوردستان، ترکیه و دنیا مراسم یادبودی برای این زنان برگزار شده و شرکت کنندگان خواستار روشن شدن ابعاد این جنایت شدهاند.
مولود آجار مدت ۵ سال در همان بندی از زندان آمد زندانی بود که ساکینه جانسز نیز در آن به سر میبرد. مولود آجار از خاطرات خود با ساکینه جانسز در زندان میگوید. مولود آجار خاطرنشان ساخت که در ژوئن سال ۱۹۸۴ در منطقه سیواس دستگیر و به زندان مردین و سپس زندان آمد منتقل شده است.
آجار اظهار داشت که اشاره و گفتن از زندگی ساکنیه جانسز برای وی بسیار دشوار است، کتابها و سالها نیز برای گفتن از وی کافی نیستند. خاطراتی را بازگو کنم تنها بخشهایی کوچک از آن هستند. روزی که من را از مردین به آمد انتقال دادند، در محل تنفس زندان، ساکینه را شناختم. زنان زندانی من را در آغوش میکشیدند، ساکینه بر روی تختی نشسته بود و ما را نگاه میکرد. توجه من را به خود جلب کرد. آخرین بار او آمد و من را در آغوش کشید و به من خوش آمد گفت. در اعماق چشمانش میشد طنین گرمای آن راحس کرد. از همان آن نخست اعتماد من را به خود جلب کرد.
آجار در بخش دیگری از خاطرات خود گفت: ساکینه در بعد سیاسی بسیار پیشرفت کرده بود، در رابطه با مسئله زنان دیدگاههای وسیع و گستردهای داشت. هیچگاه در میان زنان نگاههای تبعیض امیز نداشت. واقعیات، اشتباهات و تمایزات زنان را مشاهده میکرد. به همه اعتماد داشت و در زنان بذرهای شوق و اعتقاد میکاشت. با موضع و نظرات خود گاردهای زندان را ناچار کرده بود که به وی احترام نشان دهند. سعی میکرد نواقص و کاستیها را بر طرف سازد. همیشه در جستجو بود تا به نتیجهای دست پیدا کند، و در این راه خستگیناپذیر بود. با همین روحیه خستگیناپذیری بود که سعی میکرد مشکلات را حل کند. بسیار ریزبین بود، زنی بسیار هوشیار بود. با تفکرات خود رهبری ما را بر عهده داشت. ذهنیت ما را به نسبت به مسائل روشن میکرد.
آجار در بخش دیگری از خاطرات خود با ساکینه جانسز میافزاید: شاید به دلیل شکنجههایی که شدهام بخشی از خاطراتم را با ساکینه فراموش کرده باشم. اما مواردی را به یاد دارم؛ هیچوقت به ما آب گرم نمیدادند. رفیق ساکینه که شخصی بسیار تمیز و مبادی آداب و منظم بود، هر روز میخواست که حمام کند. اما شرایط زندان به وی اجازه نمیداد. در بند زندان، علاءالدینی وجود داشت. من این وسیله را تعمیر کرده بودم و میتوانستیم آب را با آن گرم کنیم. از این حرکت بسیار خوشحال شده بود. خوشحالی وی من را نیز خوشحال کرده بود. این خاطره از وی را به خوبی به یاد دارم.
آجار در رابطه با خصوصیات شخصی ساکینه جانسز میگوید که در امور روزانه خود بسیار منظم بود، میخواست که تمامی زنان در زندان نیز مرتب و منظم باشند، میخواست که بند زندان همواره پاکیزه و تمیز بوده و همه منضبطانه عمل کنند.
در ابعاد نظری، او تجسم دنیایی از تجربیات بود، اکنون میلیونها زن در مسیر مبارزاتی وی گام بر میدارند، ساکنیه جانسز انقلابی معاصری بود که ارزشهایی را خلق کرد و اکنون این ارزشها روز بروز شکوفا شده و با عشق و دوستی در میان نسل جدید جوانه میزنند. آجار در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: لازم است که تمامی زنان ساکینه جانسز را به عنوان بخشی از وجود خود ملاحظه کنند. میخواهم همه زنان به ساکینهای دیگر بدل شوند تا نسل به نسل برای دستیابی به آزادی تلاش کنند. او همیشه خواهان دستیابی به جهانی آزاد برای همگان بود، رویای وی بود که روزی انسان آزادی را بسراید. این سرزمین آزاد شود، و بدون تردید روزی که انسان و سرزمینمان آزاد شود، ساکینه نیز شادمان از آن، لبخند بر لب خواهد داشت.