میلیون‌ها انسان در ایران از حق تحصیل به زبان مادری خود محرومند

امروز بیست و یکم فوریه، روز جهانی زبان مادری‌ست. در حالیکه به علت ممنوعیت خواندن و نوشتن، صدها زبان در دنیا تاکنون از بین رفته، صدها زبان دیگر نیز در خطر نابودی قرار دارند.

امروز بیست و یکم فوریه، روز جهانی زبان مادری‌ست. در حالیکه به علت ممنوعیت خواندن و نوشتن، صدها زبان در دنیا تاکنون از بین رفته، صدها زبان دیگر نیز در خطر نابودی قرار دارند. ایران و دیگر کشورهای مستبد خاورمیانه با اعلام یک زبان رسمی، قتل‌گاههای بزرگ زبان‌های مادری میلیون‌ها انسان بودەاند.

 

سازمان جهانی یونسکو، ٢١ فوریه را به عنوان روز زبان مادری اعلام نموده و آن را ارج می نهد. انتخاب این روز، به جنبش دانشجویان بنگلادشی درسال ١٩۵٢ بر می گردد که خواستار ملی شدن زبان بنگالی به عنوان زبان دوم در کنار زبان اردو بودند. تظاهرات مسالمت آمیز دانشجویان در شهر داکا با تیراندازی پلیس مواجه شد که تعدادی کشته بر جای گذاشت. از سال ٢٠٠٠، یونسکو روز ٢١ فوریه را به عنوان روز زبان مادری به مردم جهان شناسانده و در بیشتر کشورهای جهان این روز گرامی داشته میشود.

 

اما در کشوری چون ایران که دارای تنوع هویتی و زبانی است حتی برگزاری مراسم روز زبان مادری ممنوع است.

 

میلیون‌ها شهروند که زبان مادری آنها فارسی نیست، از حق تحصیل به زبان مادری و تکلم به آن در ادارات رسمی محرومند.

 

ممنوعیت آموزش به زبان مادری برای کودکان ترک، کرد، لر، ترکمن، بلوچ و عرب یاد آور تجربه ی تلخ روزهای نخست مدرسه است. دانش آموزانی که زبان مادری شان فارسی نیست؛ دنیای آموزش و مدرسه را از آن خود نمی دانند و این یکی از دلایل سرخوردگی کودکان از تحصیل و ترک آن است . رابطه عاطفی‌ای که فرد با زبان مادری دارد هرگز با هیچ زبانی شکل نمی گیرد.

 

این موضوع را حاکمان در ایران و جریانات ملی‌گرای موجود در اپوزیسیون آن درک نمی‌کنند.

 

حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی معتقد است معیار آموزشی، زبان معیار فارسیست البته زبانهای دیگری هم هستند که جایگاهشان معلوم است. اما آنچه باید آموزش دیده شود زبان فارسی‌ست.

 

او در پاسخ به ادعای روحانی در مورد اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی گفته بود مواظب باشیم که مبادا از کیسه سرمایه های ملی مان همچون زبان فارسی برای پیروزی های موقت و بی حاصل جناحی خرج کنیم.

 

ممنوعیت با آموزش زبان‌های مادری و تحمیل یک زبان خاص بر کل جامعه را می‌شود در چارچوب نژادپرستی و ناشی از بیماری و توهم برتری نژادی دانست. ایجاد حکومت مرکزی و انتخاب زبان و مذهب رسمی برای ایران در تناقض با واقعیات این کشور چند ملیتی بوده و نه تنها این جبر فرهنگی منجر به حفظ اتحاد و یکپارچگی ایران نشده، بلکه آنرا به سوی تجزیه و فروپاشی سوق داده است.