دلزار دیلوک: باید از زبان زهرآگین دست کشید

دلزار دیلوک، عضو کمیته مرکزی پ‌ک‌ک، با انتقاد از استفاده از زبان انکارگرایانه در فراخوان‌های مربوط به راه‌حل، اظهار داشت که سیاست باید رویکردی منسجم داشته باشد. دیلوک گفت که حکومت و رسانه‌ها باید از زبان زهرآگینی که استفاده می‌کنند، دست بردارند.

دلزار دیلوک

دلزار دیلوک با بیان اینکه تصویری که از سوی دولت ترکیه پس از دیدار هیئت حزب برابری و دموکراسی خلق‌ها (دم پارتی) با رهبر آپو ارائه شد، چندان امیدوارکننده نیست، گفت که افکار عمومی به سمت بحث‌های مصنوعی سوق داده می‌شود و این نمونه‌ای مسئولانه از سوی دولت را تشکیل نمی‌دهد. دلزار دیلوک با اشاره به اینکه چنین روندهایی، روندهایی هستند که در آن مسئولیت‌ها به بالاترین سطح می‌رسند، گفت: «زبانی که از ابتدا انکارگرایانه بوده، واقعاً قابل درک نیست. هم فراخوان می‌دهید و می‌گویید 'بیایید حل کنیم' و هم از زبان انکارگرایانه استفاده می‌کنید. زبان سیاست باید منسجم‌تر باشد. ممکن است دوز آن کم باشد، ممکن است گام‌ها آهسته باشد، اما انسجام ضروری است. این وضعیت همچنان به مسموم کردن جامعه مطبوعاتی طرفدار حکومت ادامه داد. آنها نیز از آنجایی که طبق گفته‌های حکومت صف‌آرایی کرده‌اند، شروع به استفاده از آن گفته‌ها و کلمات مانند 'بسم‌الله' کرده‌اند. حکومت باید از این زبان کثیف، حتی زهرآگین، خلاص شود.»

مصاحبه عضو کمیته مرکزی حزب کارگران کوردستان (پ‌ک‌ک)، دلزار دیلوک، در مورد مسائل روز با خبرگزاری فرات(ANF) به شرح زیر است:

کارزار آزادی رهبر آپو یک سال خود را پر کرد و وارد سال دوم شد. در طول سال گذشته، همراه با اقدامات مهم، فاصله مهمی نیز طی شد. آیا می‌توان دیدار با رهبری که در سالگرد این کارزار انجام شد را به عنوان آغاز مرحله جدیدی ارزیابی کرد؟

کارزار آزادی که بر اساس آزادی رهبری ما انجام می‌شود، در حالی که سال اول خود را پر می‌کرد، مراحل مهمی را طی کرد و این را به تمام جهان نشان داد. این کارزار توسط دوستان مردم ما و آکادمیسین‌هایی که به پارادایم رهبری اعتقاد دارند، آغاز شد؛ مردم ما نیز آن را پذیرفتند و با روحیه به دوش کشیدن مسئولیت در آن شرکت کردند. بزرگترین سهم را رهبری ما، شهدا و رفقای مقاومت‌گر ما داشتند. دیدار رهبری با عمر اوجالان و سلامی که رهبری فرستاد، دقیقاً آغاز سالی جدید و دورانی جدید بود. این سلام برای کوردها و مردم خاورمیانه که با مراحل مختلف جنگ جهانی سوم و بازوهای اختاپوسی نظام جهانی دست و پنجه نرم می‌کنند، دوباره به امیدی تبدیل شد و مانند خورشیدی طلوع کرد. بدون شک، این برای کوردها، لفراد دمکرات و سوسیالیست چنین بود؛ در عین حال برای مردم ترکیه نیز چنین است. حق امید مردم ترکیه، صحبت کردن رهبر آپو و زندگی در شرایط آزاد است. مفهوم حق امید که بسیار مورد بحث قرار می‌گیرد و مانند یک چانه‌زنی یا عنصر تهدید بیان می‌شود، در اصل گزینه‌ای برای زندگی آزاد است که مردم ترکیه با خط رهبری فرصت به دست آوردن آن را پیدا می‌کنند. اینکه چگونه خواهد بود، چگونه خواهد شد، بستگی به روند تحولی دارد که روند از این پس طی خواهد کرد.

به جای بحث در مورد اینکه بگوییم روندی در کار است یا نه، مشخص است که به دورانی که با موضوع حقوق جمعی مردم کورد، مسئله وجود و زندگی به عنوان یک ملت و موضوع دموکراتیزاسیون ترکیه سپری شده، 'روند' گفته می‌شود. دورانی سپری شد که با نرم شدن مزاج‌های تند شروع شد و به سلام و سپس به دست دادن رسید و خود را مطرح کرد. واقعیتی است که این روند سه ماهه، فراتر از سه ماه دیده شده، بسیار پیش از موضوعاتی مانند شد یا نشد، صلح است یا راه‌حل، آتش‌بس است یا ترک (زمین گذاشتن) سلاح، بوده است.

بدون شک، کلمه 'روند' چوب (عصای) جادویی نیست؛ زیرا با تلفظ آن نیز حملات متوقف نشد. دولت ترکیه، با وجود اینکه می‌خواست با شکستن تابوهای خود در جهت آغاز روند پیش برود و طبق این نیت، دستور کاری را باز کند، به اجرای انواع حملات نسل‌کشی، از قتل‌عام در باکور، باشور و روژاوا، تخریب مکان‌های زندگی غیرنظامیان و امکانات زندگی، تا محروم کردن مردم از آب و برق ادامه داد. به همین دلیل است که امروزه اگرچه گاهی اوقات مزاج‌ها نرم می‌شود، اما در اصل، خشونت در ماهیت حملات ادامه دارد.

اینکه جملاتی مانند آمدن رهبری و سخنرانی در مجلس ملی کبیر ترکیه و بر این اساس، اجرای قانون حق امید، از زبان تندروترین جناح ملی‌گرا در ترکیه و از مجلس شنیده شد، قابل توجه بود. زیرا پس از سال‌هایی که پر از روند فروپاشی و سپس حملات نابودی بود، به گونه‌ای دیگر به آن توجه می‌شد. امروزه به دلیل عدم جدیت که در سال‌های گذشته نشان داده شد، باید بسیار جدی بود. بزرگترین تابوی ترکیه، موضوع تجزیه است. ترس از تجزیه، تمام سیاست داخلی و خارجی، نظام و نهادینه‌سازی را تعیین می‌کند. تابوی دوم نیز از تحقق تابوی اول توسط اعضای پ‌ک‌ک و البته رهبر آپو می‌ترسند. به همین دلیل، باز شدن دستور کاری در مورد رهبر آپو، تا حدی انزوای تحمیلی بر رهبری را توسط مطبوعات فاشیست نسل‌کش -که در حال حاضر با وجود تمام عقب‌ماندگی‌ها و به قیمت شخصیت خود به حکومت نزدیک مانده‌اند- کاهش داد. در حالی که یک سال پیش روزنامه‌نگاری که در مورد همین موضوع صحبت می‌کرد، زندانی می‌شد، امروزه همین موضوع در تمام رسانه‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد. هنگام بیان این موارد، بدون شک نباید این واقعیت را نادیده گرفت که آنها این کار را با ذهنیتی انجام می‌دهند که کوردها، زنان، ستمدیدگان، کارگران و باورداشت‌های مختلف را دشمن می‌داند.

هر روندی که احتمال توسعه داشته باشد، چه نامگذاری شود چه نشود، روندی است که در آن رهبری ما اساسی‌ترین نقش را ایفا می‌کند. روندی است که دموکراسی را بر اساس راه‌حل و آزادی، زندگی مشترک مردم بر اساس دموکراسی را اساس قرار می‌دهد. اینها تندترین روندهای مبارزه هستند. مستلزم حساس و دقیق بودن، به همان اندازه که محتاط بودن، جسور بودن، گام برداشتن بدون نادیده گرفتن آگاهی حاصل از تجربه تاریخی و در نهایت، معنا بخشیدن به روندها با تمرکز بر آزادی رهبری و مردممان است.

اگرچه چگونگی توسعه روند مورد بحث به طور مشخص تعیین نشده است، اما می‌توان رویکرد دولت را ارزیابی یا تفسیر کرد. حکومت چگونه با این روند برخورد می‌کند و چه تصویری ارائه می‌دهد؟

نمی‌توان گفت که تصویر ارائه شده چندان امیدوارکننده است. ارائه تصویری تکه‌تکه و سوق دادن افکار عمومی به بحث‌های مصنوعی، نمونه‌ای از مسئولیت کافی از طرف دولت نیست. چنین روندهایی، روندهایی هستند که در آن مسئولیت‌ها به بالاترین سطح رسیده و باید برسند. حتی اگر فقط از این منظر نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که مسئولیت کافی نشان داده نشده و باید با جدیت بیشتری به آن پرداخته شود. بدون شک، این نیز بازتابی دارد. زبانی که در سخنرانی باغچلی به کار رفت، زبان مسیر را تعیین کرد و حتی آن را بیشتر به عقب کشید. زبانی که از ابتدا انکارگرایانه بوده، واقعاً قابل درک نیست. هم فراخوان می‌دهید و می‌گویید 'بیایید حل کنیم' و هم از زبان انکارگرایانه استفاده می‌کنید. زبان سیاست باید منسجم‌تر باشد. ممکن است دوز آن کم باشد، ممکن است گام‌ها آهسته باشد، اما انسجام ضروری است. این وضعیت همچنان به مسموم کردن جامعه مطبوعاتی طرفدار حکومت ادامه داد. آنها نیز از آنجایی که طبق گفته‌های حکومت صف‌آرایی کرده‌اند، شروع به استفاده از آن گفته‌ها و کلمات مانند 'بسم‌الله' کرده‌اند. حکومت باید از این زبان کثیف، حتی زهرآگین، خلاص شود.

در طول روندی که به آن اشاره کردیم، بیشترین چیزی که شنیدیم، اظهاراتی در مورد 'کنار گذاشتن سلاح توسط پ‌ک‌ک' بود. در ارتباط با این موضوع، جملاتی از نوع 'پایان ترور' بیان شد. از آنجایی که آنها نمی‌دانند روند چگونه پیش خواهد رفت و به دلیل قتل‌عام‌هایی که پس از روندهای قبلی رخ داد، آکادمیسین‌ها، روزنامه‌نگاران و نویسندگانی که در اطراف حکومت جمع شده‌اند، همچنان محتاط هستند و بر موضع نزدیک خود به حکومت پافشاری می‌کنند. از سوی دیگر، تاجران جنگی نیز وجود دارند که از زمانی که موضوع رهبری مطرح شده، نتوانسته‌اند در صفحه تلویزیون ظاهر شوند. تا قبل از این روند، برخی هر روز ظاهر شده و درس‌هایی را که کار کرده بودند، توضیح می‌دادند؛ اما اکنون ناگهان ناپدید شده‌اند. می‌بینیم و بیشتر خواهیم دید که تمام مراجع آکادمیک وابسته به حکومت دود (ناپدید) شده و در برابر حقیقت ذوب و نابود شده‌اند.

حاکم کردن سبک مردسالار جنسیت‌زده وابسته به حکومت بر سیاست و طرد، بدنام کردن و کوچک شمردن زبان، ارزش‌ها و معانی جامعه‌شناختی-ژنئولوژی زن‌محور و دور نگه داشتن آنها از معنا نیز به موازات این سیاست نسل‌کشی تشدید می‌شود. در نهایت، نمی‌توان ندید که این سبک مردسالار سیاست، از آنجا که آنها نیز، حتی اگر از نظر بیولوژیکی زن باشند، مجری همان ذهنیت هستند، نه تنها کل جامعه را به لبه پرتگاه، بلکه به ته پرتگاه می‌اندازد. آکادمیسین‌های ترکیه امروزی که بسیار بیشتر از روحانیون سومری به قتل‌عام حقیقت می‌پردازند، خود را به جای معلم و قاضی قرار داده و تمام مردم ترکیه را نیز به جای دانش‌آموز و متهم قرار داده و در مجموع جامعه‌ای از نادانان و گناهکاران ایجاد کرده‌اند. و متأسفانه بیشتر تصویر از اینها تشکیل شده است.

بدون شک، کسانی که با همان آهنگ‌ها هماهنگ می‌شوند، همراهی می‌کنند و سر تکان می‌دهند، وجود ندارند. البته از آنجایی که روند به کل جامعه، همه اقشار جامعه مربوط می‌شود، همه صحبت می‌کنند و ارزیابی می‌کنند. اما اظهاراتی که این نوع وابستگان به حکومت مانند اینکه سر میز معامله هستند، بیان می‌کنند، دولت را تقویت نمی‌کند؛ از آنجایی که به عنوان نمونه‌ای از ناسازگاری و عدم جدیت ظاهر می‌شوند، اگر صلح یا راه‌حلی در کار باشد، روند رسیدن به آن را به عقب می‌اندازند.

وجود اینها، بدون شک، بسته به شخصیت حکومت، تغییری که ایجاد خواهد کرد، گام‌هایی که برخواهد داشت و جدیت آن در رویکرد مبتنی بر حل مسئله کورد، مشخص خواهد شد. رویکرد جدی حکومت و دولت، محو شدن سریع کسانی را که فقط می‌توانند در چنین رژیم‌های حاکمی ماده پرکننده باشند، به همراه خواهد داشت. ما نیز با صبر منتظر این خواهیم ماند و به مبارزه خود برای آزادی و دموکراسی ادامه خواهیم داد. در انجام این کار، از اصول جامعه اخلاقی و سیاسی خود کوتاه نخواهیم آمد. زیرا زمینه‌ها و دلایل تاریخی برای جنگ جاری، مبارزه در حال توسعه، گسست‌ها و ایستادن در موقعیتی برای نمایندگی ارزش‌های اشتراکی علی‌رغم حکومت وجود دارد.

شما بیشترین نگرانی‌های کوردها را چگونه بیان می‌کنید، نظرات شما در این مورد چیست؟

مردم ما می‌گویند: 'قتل‌عام‌ها متوقف نشده، رهبری ما در زندان و در شرایط انزوای شدید با قطع ارتباط مطلق نگهداری می‌شود و تمام اقدامات نسل‌کشی فرهنگی علیه ما ادامه دارد. 'اینها اساسی‌ترین و حساس‌ترین مسائل کوردها هستند. موضوع آزادی رهبری، اساسی‌ترین دستور کار کوردهاست. موضوعی است که بیشترین نگرانی را دارند. نیروهای مدافع جامعه نیز به همین ترتیب.

اساسی‌ترین موضوعی که کوردها نگران آن هستند، وضعیت و شرایط زندگی رهبری ماست. زندگی آزاد با رهبری، ایجاد سیستم زندگی خود بر اساس جمهوری دموکراتیک، برداشتن گام‌هایی در مورد ملت دموکراتیک و توضیح آن به تمام جهان، دستور کار اصلی کوردهاست. کوردها، مردمی سیاسی با آگاهی اجتماعی تاریخی هستند. از آنجایی که با پ‌ک‌ک مردمی شدن را تجربه کرده‌اند، آگاهی عمیقی از جامعه اخلاقی و سیاسی به دست آورده‌اند. تلاش برای بیان یا انکار این با اعداد، وجود مزدوران (محافظان روستایی)، میزان آرا، قدرت همدستان و خائنان و غیره بی‌معنی است. کوردها، با رهبر آپو به آگاهی از کورد آزاد بودن رسیده‌اند. به همین دلیل، اساسی‌ترین اولویت آنها، آزادی رهبری است.

حالا، موضوع دیگر مربوط به وجود پ‌ک‌ک است. چرا پ‌ک‌ک وجود داشته، چرا ظهور کرده است؟ کتاب‌های زیادی در این مورد نوشته شده است. همانطور که برای همه افراد و نهادها صدق می‌کند، بهترین کار این است که پاسخ این سوال را از منابع پ‌ک‌ک بیاموزیم. در این مورد، به دلیل درک حاکمیت جمهوری ترکیه که بر انکار وجود و هویت کوردها استوار است و به دلیل اینکه یک دولت-ملت مورد پذیرش جهانی است، تمام منابع جهانی، آنچه را که به نفع حکومت بوده، دیده، شنیده و باور کرده‌اند. فراتر از آن، در برابر خدای دولت-ملت، افسانه تلقی می‌شد. علیرغم ۱۰۰ سال انکار، کوردها وجود دارند؛ یک هویت هستند. با زبان، فرهنگ، تاریخ و جامعه خود، یکی از قوی‌ترین مردم، فرهنگ‌ها و جوامع جهان هستند. بدون شک، کاری که پ‌ک‌ک برای وجود داشتن و پذیرش وجود خود در برابر این سیستم انکار باید انجام می‌داد، اقدامات قوی و سخت، صریح بودن و قاطعیت بود.

۵۰ سال است که برخی آن را «قیام» نامیدند، برخی بطور غیر مستقیم و سرپوشیده آن را «جنگ گریلایی» و برخی دیگر آن را «جنگ با شدت کم» ارزیابی کردند. که همه آنها تا حدی درست است. صبر کوردها به سر آمد و کوردها علیه چیزی قیام کردند. با جدا کردن خود از سایر قیام‌ها، یک چارچوب ایدئولوژیک ایجاد کرد، اقداماتی را در اطراف این چارچوب ایدئولوژیک توسعه داد. مردم کورد به قیمت جان ده‌ها هزار نفر این قیام را ادامه دادند و ادامه می‌دهند. حتی اگر آن را قیام ننامید و نام دیگری برای آن بگذارید، پ‌ک‌ک یک حقیقت است. ۵۰ سال است، یعنی نیمی از عمر صد ساله دولت ترکیه، وجود داشته است؛ همه چیز را تعیین کرده است. به قیمت جان ده‌ها هزار نفر تلاش کرده است وجود خود را ثابت کند. بدون شک، مردم زیادی در جهان هستند که چنین هزینه‌ای داده‌اند؛ اما پ‌ک‌ک، در میان مردم کورد با مقاومت و جنگ این هزینه را داده است. این تفاوت بزرگی ایجاد می‌کند.

جوامع دیگری نیز در جهان وجود دارند که وجود خود را با مردن ثابت کرده‌اند؛ مردمی وجود دارند که برای مبارزه برای وجود، برای تلاش برای نابود نشدن، تلاش می‌کنند. ما کوردها نیز ۵۰ سال تلاش کردیم با مردن وجود خود را ثابت کنیم. ما این وضعیت را به طور نسبی امروز نیز تجربه می‌کنیم. علیرغم تمام دستاوردهای‌مان، آگاهی اجتماعی که ایجاد کرده‌ایم، غنای فرهنگی و احساسات مشترک ملی، این را تجربه می‌کنیم. وزیر کشور دوره گذشته، با تکرار عباراتی مانند '۵ نفر مرده، ۳ نفر مانده'، تلاش کرد این تصور را ایجاد کند که همه چیز تمام شده است. نمی‌دانم چرا ما همیشه کم بودیم، حتی وجود نداشتیم، اما وقتی صحبت از تعداد 'مردگانمان' می‌شد، همیشه زیاد بودیم. کم وجود داشتیم، اگر ممکن بود اصلاً وجود نداشتیم، و زیاد می‌مردیم. این زبان، تطبیق انکارگرایی موجود در ذات دولت نسل‌کش ترکیه با زبان سیاست روزمره بود. وزیر و پلیس قبلی و قبلی‌تر هم تا به امروز همین کار را انجام داده‌اند.

نیم قرن جنگ در جریان بوده است. علیرغم تصمیمی که در دهه ۲۰۰۰ با پارادایم جدیدی که توسط رهبری ما توسعه یافت، مبنی بر پیشبرد مسائل اجتماعی با مبارزه برای دموکراسی و آزادی گرفتیم، حملات بدتر از جهنمی که علیه کوردها انجام می‌شد، پ‌ک‌ک را بار دیگر مجبور به اقدام و قرار گرفتن در موضع عملیات‌گری کرد. روندهای آتش‌بسی که بارها اعلام شد، با حملات بزرگ و تحریکات بی‌نتیجه ماند و تلاش شد تا فراتر از انکار، به فرصتی برای نابودی ریشه‌ای تبدیل شود. آخرین بار، پس از آتش‌بسی که بر اساس فراخوان رهبری ما شکل گرفت، با اجرای حملات نسل‌کشی و طرح‌های فروپاشی، تلاش شد تا از این روندها نه برای بازسازی آزاد و دموکراتیک مردم ترکیه و کوردها، بلکه برای نابودی ریشه‌ای کوردها استفاده شود.

اینها، مستقیماً وضعیتی است که در تاریخ کوتاه‌مدت خود تجربه کرده‌ایم. افرادی که اینها را تجربه کرده‌اند هنوز زنده هستند و هوشیارند؛ بدون شک به دلیل آنچه دیده‌اند، محتاط، حتی فراتر از احتیاط نگران و نسبت به دولت بی‌اعتمادند. وضعیتی طبیعی‌تر از این نمی‌تواند وجود داشته باشد. امروز وقتی میکروفون به مردم ما داده می‌شود، ابراز حسن نیت توام با ابراز بی‌اعتمادی و غالب بودن این وضعیت، نشان‌دهنده وجود زبانی تاریخی است که عزم و خواست کوردها برای حل مسئله و در عین حال، همانطور که تجربه کرده‌اند، اعتمادساز نبودن رویکردهای دولت در این زمینه را نیز نشان می‌دهد.

نکته‌ای که باید به آن توجه شود، داشتن خوددفاعی در کنار تأمین آزادی مردم ماست. اگر کوردها در حالی که برای وجود و آزادی مبارزه می‌کنند، هنوز هم امروز حتی به صورت جسمانی در حال جنگ برای وجود هستند، فردا نیز مجبور به این کار خواهند بود. کوردها چگونه از خود دفاع خواهند کرد؟ آیا اعراب یا ترک‌ها از کوردها دفاع خواهند کرد؟ لازم است این سؤالات را فراتر از رویکرد مردم نسبت به یکدیگر، در چارچوب دولت-ملت مطرح کرده و به دنبال پاسخ آنها باشیم. پ‌ک‌ک به عنوان یک نیروی دفاعی اساسی کوردستان ظهور کرد. فردا چه کسی از کوردها دفاع خواهد کرد؟ رویکرد نظام انکارگرا و فاشیستی که ۱۰۰ سال است نسل‌کشی کوردها را انجام می‌دهد، در مورد دفاع از وجود کوردها چیست؟ ریشه نگرانی‌ها، بی‌اعتمادی‌ها و بی‌توجهی مردم ما نسبت به اظهارات دولت که امروز در سخنان آنها منعکس می‌شود، این سؤالات و سؤالات مشابه است. اگر پ‌ک‌ک نباشد، چه کسی از ما محافظت خواهد کرد؟ چه کسی از ما در برابر چنین حکومتی که روستاهای ما را به آتش می‌کشد، خانه‌هایمان را بر سرمان خراب می‌کند، شهرهای‌مان را با بولدوزر تخریب می‌کند و ساختمان‌های بتنی زشت جدیدی را بر روی زندگی، زندگی گذشته و آینده، خاطرات و رویاهایمان بنا می‌کند، محافظت خواهد کرد؟

شما ویژگی‌های این روند را در سیاست داخلی و خارجی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جنگ نسل‌کشی در کوردستان، کوردها را وادار به وجود داشتن، قطعی کردن وجود خود و شکل دادن به هویت خود کرده است. آنها را وادار به مبارزه برای تحقق این امر، علیرغم این جنگ‌های نسل‌کشی و در نهایت جنگیدن برای آن کرده است. کوردها دلایل زیادی برای جنگیدن دارند، دلایل کم نیست، خیلی زیاد است. این دلایل از بین نرفته‌اند. از بین رفتن این دلایل، بیشتر از کوردها، امید مردم ترکیه است. مردم ترکیه به اندازه کافی نمی‌دانند که در این جنگ ناگفته، اما به قیمت تمام زندگی‌شان، در باکور، باشور، مناطق حفاظتی مدیا و البته روژاوا، خسارات بزرگی، خسارات بزرگ اقتصادی، انسانی و ارزش‌های اخلاقی داده‌اند. شرکت در جنگ‌های تبهکارانه به نام دشمنی با کوردها برای ترکیه به معنای ویرانی اخلاقی بزرگ، پوسیدگی و از دست دادن قرن قبل از شروع آن است.

اینها با عملیات‌های ادراکی خارج از دستور کار نگه داشته می‌شوند و مردم عملاً با 'مخالفت با ترور' غیرواقعی، تحت بی‌حسی (حالت بیهوشی) نگه داشته می‌شوند. بیداری مردم ترکیه، رسیدن به معیارهای زندگی عادی، تعریف، درک و توقف جنگ و همچنین زندگی مسالمت‌آمیز با وجود و هویت کوردها بر اساس معیارهای دموکراتیک، با پارادایم رهبری ممکن خواهد بود. هیچ امید دیگری وجود ندارد. رهبری ما در دفاعیات خود در سال ۹۹ با بیان اینکه 'سطح دموکراتیک جامعه، سطح راه‌حل آن است. با وادار کردن دولت و ارزش‌های اخلاقی خود به دموکراتیزاسیون، راه‌ها و روش‌های راه‌حل بسیار غنی را نشان می‌دهد'، توجه را به این نکته جلب می‌کند که تنها امید جامعه باز هم خود آن است.

البته فقط مبارزه ما و دولت ترکیه ویژگی روند را تعیین نمی‌کنند. امروز سطحی وجود دارد که جنگ جهانی سوم به آن رسیده است. این جنگ بازتاب‌هایی در خاورمیانه دارد. کشورهای خاورمیانه به همان اندازه که از طراحی شدن می‌ترسند، از نابودی نیز می‌ترسند. آنچه در یک سال گذشته بر سر ایران آمده کم نیست. اگر آنچه بر سر ایران که در سراسر خاورمیانه گسترده شده، بر سر ترکیه می‌آمد، همانطور که بسیار گفته می‌شود و به صورت فوبیک بیان می‌شود، ترکیه ممکن بود به آناتولی محدود شود. اینها وضعیت‌های غیرممکن نیستند. و تأثیر آنچه در سوریه رخ داد بر گام‌های در حال توسعه در ترکیه کم نیست.

از یک سو، حرکت ترکیه به دلیل ترس از وجود خود، از سوی دیگر، سیاست‌ها و نقشه‌های منتظر ترامپ، از سوی دیگر، سطحی که جنگ‌های تبهکارانه به آن رسیده و تلاش برای وارد کردن افراد ظهور کرده به نظام جهانی، ترکیه را نه تنها می‌ترساند، بلکه مجبور به برداشتن گام می‌کند. آگاهی دولت ترکیه که تازه شروع به درک ارزیابی‌های سیاسی رهبری ما که ۲۵ سال پیش ارائه داده بود، کرده است، بدون شک با آنچه در سوریه رخ داد، اتفاق افتاد. گام برداشته شده دلایل خارجی دارد و نتایج داخلی نیز دارد. واضح است که تمام نیروهای سیاسی ترکیه، از م‌ه‌پ گرفته تا آک‌پ، از جمله ائتلاف جمهور در ابتدا و همچنین اپوزیسیون، هرچه به این روند درست‌تر نزدیک شوند، سود خواهند برد.

جدا از تحولات مربوط به اوضاع، بسیار مهم است که بدانیم طرفی که در داخل سود خواهد برد، مردم ترکیه هستند. اگر دولت ترکیه می‌خواهد از حق امید مردم ترکیه به درستی استفاده کند، ابتدا باید به رویکردهای بی‌اعتمادانه مردم کورد گوش دهد، به این رویکردها معنا ببخشد و تلاش کند آن را برطرف کند. وجود چند سیاستمدار با مزاج نرم بسیار مهم است؛ اما تلاش چند نفر برای نرم شدن مزاج تند میلیون‌ها نفر کافی نخواهد بود. باید به دردهای مادران شهدای گریلا گوش داد. باید به دردهای مادران مفقودشدگان گوش داد.

باید به دردهای مردمی که روستاهایشان سوزانده شده و با همگون‌سازی زبان و فرهنگشان به فراموشی سپرده شده، گوش داد. بدون اینها، بحث در مورد روندی عاری از احساسات ممکن نیست. چگونه مزاج مردم کورد، زنان، کودکانمان، مادرانمان، مادران گریلا، مادران شهدا، پدران رنج‌کشیده می‌تواند از ۱۰۰ سال احساسات خارج شود، چگونه می‌تواند از آن سختی که بر پیشانی‌ها خط انداخته، خارج شود؟ بدون شک، برای تحقق این امر، ابتدا توقف نسل‌کشی ضروری است. رهبری ما بیان کرد که قدرت و توانایی حل این مشکل را دارد. یعنی برای توقف نسل‌کشی و التیام زخم‌های خلق‌های‌مان، خلق ما، لازم است که رهبری در شرایط آزاد زندگی و کار کند. وقتی رهبری آزاد باشد، وقتی این نسل‌کشی، این وحشیگری، این حملاتی که انسان، طبیعت، خاک، گرگ و پرنده را نابود می‌کند، متوقف شود، می‌توانیم بگوییم که تغییر در مزاج‌ها ممکن است. فقط در صورت ایجاد این شرایط می‌توانیم امیدوار باشیم.

با وجود چنین تصویر سیاسی پیچیده‌ای، آیا فکر می‌کنید امکان حل مسئله کورد وجود دارد؟

امید، جرأت زندگی کردن و مقاومت در برابر سختی‌هاست. و امید، همیشه وجود دارد. همانطور که رهبری ما در یکی از زیباترین سخنان خود به آن اشاره کرد، 'امید، از پیروزی ارزشمندتر است. 'اینکه روندی که با دیدارهای رهبری ما آغاز شده، به یک روند صلح یا راه‌حل تبدیل شود، بدون شک مهم است. اما چه چنین روندی توسعه یابد چه نیابد، مبارزه ما ادامه خواهد داشت. مقاومت رهبری ما علیرغم حبس در امرالی و مطرح کردن ادعای حل پیچیده‌ترین مشکل جهان، که در واقع نیز چنین است، هم برای ما امید است و هم نشان‌دهنده وظایف دوره است. مبارزه ما در هر وضعیت و هر شرایطی، بر اساس آزادی و دموکراسی ادامه خواهد داشت. و این مبارزه، بر اساس آزادی جسمانی رهبر ما، رسیدن به شرایط آزاد کار و زندگی‌اش، با عزم و ادعا به سوی پیروزی پیش خواهد رفت. مبارزه ما، بر اساس به دست آوردن حقوق اجتماعی مردم‌مان، خودمدیریتی شدن و توانایی خوددفاعی ادامه خواهد یافت.