طنین سکوت: تحلیلی بر وضعیت، مقاومت و مبارزه زنان در افغانستان

ایجاد و گسترش شبکه‌های همبستگی داخلی و خارجی و سازمان‌دهی، هر چند با موانع بسیار زیاد و روزافزون ذهنیت مردانه مواجه است ولی یکی از اصلی‌ترین نیازهای زنان برای کسب موقعیت و احقاق حقوق‌شان می‌باشد.

سکوت... سکوتی سنگین و جانکاه که بر فراز آسمان افغانستان سایه افکنده است. سکوتی که نه از سر رضایت، که از سر اجبار و سرکوب بر زنان این سرزمین تحمیل شده است. اما در پس این سکوت، طنینی از مقاومت، مبارزه و امید به گوش می‌رسد؛ طنینی که هرچند خفه شده، اما هرگز خاموش نشده است.

افغانستان، سرزمینی با تاریخی پر فراز و نشیب، بار دیگر در گرداب سیاهی فرو رفته است. بازگشت طالبان به قدرت، نه تنها آرزوهای ملتی را بر باد داد، بلکه زنان این سرزمین را به سیاه‌چاله‌ای از تبعیض، محدودیت و خشونت راند. زنانی که در دو دهه گذشته طعم آزادی، تحصیل، کار و مشارکت اجتماعی را چشیده بودند، اکنون بار دیگر با دیوارهای بلند محدودیت روبرو شده‌اند.

وضعیت اسفناک

وضعیت زنان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان را می‌توان در چند محور خلاصه کرد:

محرومیت از مشارکت در امور اجتماعی، مدیریت و سیاست: تمام بسترهای مرتبط با امور اجتماعی، مدیریت و سیاست‌گذاری در افغانستان به روی زنان بسته شده که با بر سر کار آمدن طالبان این امر جنبه‌ی خشن‌تری به خود گرفته است.

محرومیت از تحصیل: درهای مدارس و دانشگاه‌ها به روی دختران بسته شده و آنان از حق اساسی آموزش محروم شده‌اند. این اقدام، نه تنها آینده‌ی آنان را تباه می‌کند، بلکه ضربه‌ای مهلک به پیکره‌ی جامعه‌ی افغانستان وارد می‌سازد.

محدودیت در اشتغال: زنان از بسیاری از مشاغل اداری و غیراداری ولو دولتی منع شده‌اند و فرصت‌های اقتصادی آنان به شدت محدود شده است. این امر، استقلال مالی آنان را سلب کرده و آنان را در معرض وابستگی و آسیب‌پذیری بیشتر قرار می‌دهد.

محدودیت در رفت‌وآمد و حضور در اجتماع: زنان برای خروج از خانه نیازمند همراهی یک «محرم مرد» هستند و از حضور در بسیاری از فضاهای عمومی منع شده‌اند. این محدودیت‌ها، آنان را از حقوق اولیه انسانی خود محروم کرده و آنان را در حصاری خانگی-خانواده محبوس ساخته است.

افزایش خشونت: خشونت خانگی، ازدواج اجباری و خشونت‌های جنسی علیه زنان افزایش یافته و آنان در معرض تهدیدات جدی قرار گرفته‌اند.

این چند نمونه، نه تنها نقض آشکار حقوق بشر است، بلکه آینده‌ی افغانستان را نیز به خطر می‌اندازد. جامعه‌ای که نیمی از جمعیت آن از حقوق اولیه خود محروم باشند، محکوم به عقب‌ماندگی و رکود و بردگی است.

جرقه‌های مقاومت

اما در دل این تاریکی، جرقه‌های مقاومت نیز دیده می‌شود. زنانی که تسلیم شرایط موجود نشده‌اند و با تمام وجود برای حقوق خود مبارزه می‌کنند. این مقاومت در اشکال مختلفی بروز یافته است که می‌توان آن را اینگونه دسته‌بندی کرد:

اعتراضات خیابانی: زنان با وجود تهدیدات جدی، به خیابان‌ها آمده و علیه محدودیت‌ها و تبعیض‌ها اعتراض کرده‌اند. این اعتراضات، نمادی از شجاعت و عزم راسخ آنان برای احقاق حقوق خود است.

فعالیت‌های زیرزمینی: زنانی که امکان حضور در خیابان را ندارند، به صورت زیرزمینی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند. آنان به آموزش دختران در خانه‌ها، ایجاد شبکه‌های حمایتی و اطلاع‌رسانی در مورد وضعیت زنان می‌پردازند.

ایجاد و گسترش شبکه‌های همبستگی داخلی و خارجی و سازمان‌دهی: این مهم که یکی از اصلی‌ترین نیازهای زنان برای کسب موقعیت و احقاق حقوق‌شان می‌باشد، هر چند با موانع بسیار زیاد و روزافزون ذهنیت مردانه مواجه است، ولی با تمام نواقص و کاستی‌هایش به زمینه‌ای برای گردهم‌آیی و هم‌صدایی زنان در این سرزمین مبدل شده است.

فعالیت در فضای مجازی: زنان از فضای مجازی برای بیان دیدگاه‌های خود، افشای وضعیت اسفناک و جلب توجه جهانیان به وضعیت افغانستان استفاده می‌کنند.

تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی: زنانی که امکان کار در بیرون از خانه را ندارند، با انجام کارهای خانگی و صنایع دستی، تلاش می‌کنند استقلال اقتصادی خود را حفظ کنند.

این مقاومت‌ها، هرچند محدود و پراکنده، اما نشان از زنده بودن روح آزادی‌خواهی در میان زنان افغانستان دارد.

مبارزه برای آینده

مبارزه زنان افغانستان، مبارزه‌ای برای آینده‌ای بهتر است. آینده‌ای که در آن زنان بتوانند از حقوق اولیه خود برخوردار باشند، تحصیل کنند، کار کنند، در جامعه و تمام امور مدیریت و سیاست‌گذاری اجتماعی مشارکت داشته باشند و زندگی‌ای آزاد و برابر داشته باشند. این مبارزه، در عین حال نیازمند حمایت جامعه جهانی است. در حالیکه جامعه جهانی باید با اعمال فشار بر طالبان، خواستار رعایت حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان شود، همچنین باید از فعالیت‌های زنان در داخل و خارج از افغانستان حمایت مالی و معنوی به عمل آورد.

از آنجا که تبعیض و به بردگی کشاندن جوامع در سطح جهان به اشکال مختلف همچنان وجود دارد، بنابراین مبارزه زنان افغانستان نیز نمی‌تواند تنها مبارزه‌ای محلی باشد، بلکه مبارزه‌ای جهانی برای برابری، عدالت و آزادی است. این مبارزه، الهام‌بخش زنان در سراسر جهان است که برای حقوق خود و جهانی بهتر تلاش می‌کنند.

سکوت حاکم بر افغانستان، سکوتی قبل از طوفان است. طوفانی از اراده، مقاومت و امید که دیر یا زود، تاریکی را در هم خواهد شکست و روشنایی را به این سرزمین باز خواهد گرداند.