میرزا به سنگینی بارش آگاه بود *
پس از سالهای دور و دراز وقتی که بایگانی کوههای کوردستان در جهان گشوده شود، آنچنان زندگیهای پرمعنایی دیده خواهند شد که انسانیت از کسانی که چشم و دل خود را بر آن بسته بودند حسابخواهی میکند.

از آنجا که بشریت هرگز دست از پیکار برای زندگی انسانی برنخواهد داشت، اشخاصی که در این راه کوشیدهاند تاریخ همیشه با عشق و احترام از آنها یاد میکند.
ما که سعی میکنیم از این مبارزین آزادی سخن بگوییم که در این کوهها برای بشریت مبارزه میکنند گرچه کافی نباشد ولی میخواهیم گوشهای از زندگی پربار آنها را بازگو کنیم. در این یادداشت از یک گریلا خواهیم گفت که ٩ سال را در کوه هَرَکُل سپری کرد.
میرزا سزک معروف به میرزا بارگران سال ١٩٩٣ در سرت متولد شد. او در میان هفت فرزند، کوچکترین بود. کودکی خود را در سرت گذارند. میرزا فردی عاصی، توقفناپذیر و مبارز بود.
پس از هشت سال تحصیل مدرسه را ترک کرد و مشغول کارهای تأسیساتی شد. به این نتیجه رسیده بود که درس خواندن در مدارس دولتی ترکیه مفهومی ندارد، پس تحصیل را رها کرد. تصمیم به کار گرفت تا روی پای خود بایستد. به کار تأسیساتی روی آورد چون حکومت ترکیه فرصت کاری دیگری در کوردستان باقی نگداشته بود. دلیل بعدی این بود که میرزا میخواست از خانواده دور شود و نواحی مختلف را ببیند.
سال ٢٠٠٩ بود که تکاپوی انقلابی در او که مانند هر کوردستانی دیگر شاهد وحشیگری حکومت ترکیه بود جریان گرفت. با وجودیکه بزرگشدەی یک خانواده وطندوست بود اما میگفت که دوره پرسشگری و آگاهی او در زندان شکل گرفت. سال ٢٠١٠ به مدت ۶ ماه به زندان افتاد. سال ٢٠١١ دوباره دستگیر و ٣ ماه زندانی شد. ٢٠١٢ دوباره به زندان رفت و ٢٠١۴ که آزاد شد رو به صفوف گریلاها آورد.
در کوه هَرَکُل در مدتی کوتاه در امور جنگی و زندگی گریلایی ترقی کرد. با ذکاوتی که داشت وظایفش را بخوبی انجام میداد. همه ٩ سال عمر گریلایی خود را در هَرَکُل سپری کرد گرچه بعضا برای انجام وظایفش به مناطق دیگر میرفت اما وقتی که تمام میشد دوباره به هَرَکُل بازمیگشت. او با کوه هَرَکُل یکی شده بود و مشغول کارهای متفاوت بود. از خیلی کمینها و عملیات و حملات هوایی نجات پیدا کرد. با موضعی که در عملیات میگرفت به ارتش حکومت استعمارگر ترکیه پاسخ میداد.
وقتی که در هَرَکُل دوره آموزشی میدیدیم با میرزا آشنا شدم. در آن شرایط سخت زمستانی هَرَکُل ، وظایف بیرون را انجام میداد و برای پربار شدن آن دوره آموزشی هرچه میتوانست میکرد. برای همین محبوب همه رفقا بود.
وقتی در مقر بود، نه دست، نه چشم و نه زبانش میایستاد. هرچه که رفقایش نیاز داشتند را با خلافیتی شگرف مهیا میکرد. با آزمایشات، خیلی چیزهای خراب شده را تعمیر میکرد. وقتی کار میکرد هم صحبتش را کنار نمیگذاشت. فقط کار مطبوعاتی بود که انجام نمیداد اما برای کمک به آن هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد.
میرزا رزمندهای بود که با سختکوشی و قلب و ذهنش تلاش میکرد به انقلاب کوردستان خدمت کند. او خودش را برای دوره آموزشی زمستان ٢٠٢٢ آماده میکرد چون به نظرش ٢٠٢٢ سالهای قبلی را پشت سر میگذاشت و میشد سال پیروزی مبارزات گریلا.
* یک یادداشت شهید ژیان آمارگی قبل از شهادت