وریشه مرادی، ریحانه انصاری و گلرخ ایرایی: مبارزه تا برچیده شدن هر شکل از خودکامگی ادامه دارد

وریشه مرادی، ریحانه انصاری و گلرخ ایرایی، زندانیان سیاسی که پس از بمباران زندان اوین از سوی اسرائیل به زندان قرچک ورامین منتقل شده‌اند، با انتشار نامه‌ای مشترک اعلام کردند: «مسیر مبارزه را تا سرنگونی و برچیدن هر شکلی از خودکامگی ادامه خواهیم داد.»

پس از بمباران زندان اوین از سوی اسرائیل، زندانیان محبوس در این زندان به سایر زندان‌ها منتقل شدند. وریشه مرادی، ریحانه انصاری و گلرخ ایرایی از زندان قرچک ورامین نامه‌ای مشترک منتشر کردند. در این نامه ضمن اشاره به شرایط نامساعد زندانیان محبوس در زندان قرچک ورامین، بر تداوم مبارزه و ضرورت بهبود وضعیت زندان‌ها تاکید شد.

مشروح این نامه به شرح زیر می‌باشد:

«رنج امروز خود را فراتر از آن‌چه بر مردم ایران تحمیل شد نمی‌دانیم. روز دوشنبه دوم تیر درحالی‌که بیش از سه هزار نفر در زندان اوین در بندهای مختلف پشت درهای بسته محبوس بودند، راکت‌های اسرائیل در محوطه زندان و بر ساختمان‌های اوین فرود آمدند. علاوه بر کشته‌شدگان از تعدادی از بازداشت‌شدگان که در سلول‌های انفرادی محبوس بودند نیز تاکنون خبری در دست نیست. ما زنان اوین صبح سه‌شنبه با اعمال محدودیت‌های شدید امنیتی به زندان قرچک ورامین منتقل و حدود سه هزار نفر از مردان اوین نیز به زندان تهران بزرگ منتقل شدند. اگرچه نسبت به پیش از انتقال در شرایط نامساعدتری قرار گرفته‌ایم، اما هم‌سو با رفقا و برادران‌مان در زندان تهران بزرگ که هم‌زمان با ما مورد حمله و اعمال فشار قرار گرفته‌اند، اعلام می‌کنیم شرایط فعلی خللی در مبارزات‌مان ایجاد نخواهد کرد. چرا که می‌دانیم 'این مسیری نیست که در آن بی مکافات به مقصد رسید. '

از زمان انقلاب مشروطه تاکنون، با بروز جنگ‌های متعدد، کودتای ضدمردمی، کشتار مردم بی‌دفاع و مخالفان سیاسی که به‌دست حکومت‌های استبدادی در یک قرن گذشته انجام شده و بسیاری فراز و فرودها که تاریخ بر آن گواه است، مسیر مبارزه همچنان ادامه دارد. ما امروز در زندان قرچک هستیم و در شرایطی قرار گرفته‌ایم که بیش از هزار زن با جرائم مختلف سال‌ها با آن مواجه و آن را زندگی کرده و می‌کنند. زنانی از اعماق با رنج‌هایی که در نهان‌خانه‌ی چشمان‌شان نقش بسته است و گویای پرسه‌های بیدادی است که برای درهم‌شکستن‌شان پا به مسیر امروز گذاشته‌ایم. پرت‌شدگانی در انتهای دنیا که در هیچ یک از معادلات زندگی و مناسبات خبری و موج‌های رسانه‌ای جایی ندارند و در گزارش‌های حقوق‌بشری، نامی و نشانی و ردی از رنج‌های‌شان دیده و شنیده نمی‌شود. آن‌چه در این چند روز ما را مبهوت کرده است حقیقت زندگی این زنان است. زنانی خمیده در تخت‌های کوتاه به ابعاد قبر، با حسرت برخوردار بودن از حداقل امکانات زیستی و بهداشتی. در میان دیوارهای چرکین و کبره‌بسته از کثافت سال‌ها زندگی مشقت‌بار، بسیاری‌شان بدون ریالی واریزی، برای پول سیگار روزانه خود را در اختیار هم‌بندیان قرار می‌دهند. برای بهره‌کشی. برای بهره‌کشی جنسی. و تن به هر حقارتی می‌دهند. برای سیر کردن شکم‌شان. و برای برخورداری از حداقلِ آن‌چه بر دل‌هاشان حسرت شده است. در بخش کارگری زندان مشغول به کار می‌شوند و در ازای ساعت‌ها کار سخت روزانه (از هل دادن گاری حمل غذا و زباله تا نظافت اتاق استراحت و کار زندان‌بانان) بدون دریافت مزد فقط از دقایقی زمان بیشتر برای تماس تلفنی برخوردار می‌شوند. در کارگاه زندان به بیگاری مشغول و به دوخت و دوز می‌پردازند تا از پاکتی سیگار در انتهای روز برخوردار شوند. زنانی که عموما مانع از هم‌زیستی ما زندانیان سیاسی با آنان می‌شوند؛ مگر به قصد تنبیه و تبعیدمان به حکم قضایی. و حالا اگرچه در زندان قرچک و جدا از آنان اسکان داده شده‌ایم، اما مصائب‌مان جدا از آنان نیست. ما در کنار مبارزات خستگی‌ناپذیر مردم علیه دیکتاتوری، با اهدافی روشن و خط‌مشی محکم، مسیر مبارزه را تا سرنگونی و برچیدن هر شکلی از خودکامگی ادامه خواهیم داد. و در کنار این فراموش‌شدگان که از چرخه زندگی بیرون گذاشته شدند، با عزمی راسخ‌تر از پیش مقاومت را دوره می‌کنیم. و به آنانی که صدای‌شان برای ما و شرایط نامساعدمان بلند است، با صدایی رساتر می‌گوییم آن‌چه امروز بر ما تحمیل شد، فراتر از رنج سالیان این زنان نیست. پس برای بهبود شرایط 'ما' بدون در نظر گرفتن جرائم‌مان و برای بهبود شرایط 'ما' که به زندان قرچک و تهران بزرگ منتقل شده‌ایم، بدون در نظر گرفتن جنسیت‌مان تلاش کنید و بدانید آنان که در زیر آوارِ ناشی از حمله مفقود و آنانی که در چرخه بی‌رحم زندگی مطرود شده‌اند، بر ما ارجح‌اند. باشد که حلقه‌ای باشیم در زنجیر مبارزات برابری‌طلبانه و آزادی‌خواهانه مردم ایران که بیش از یک قرن استبداد و استثمار را تاب آورده‌اند و به پیش می‌روند.

 گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری، وریشه مرادی

زندان قرچک ورامین، تیر ۱۴۰۴»