سخنرانی رهبر عبدالله اوجالان به مناسبت ٨ مارس: من ناموس و شرف را در زندگی آزاد میبینم
رهبر خلق کورد روز ٨ مارس ١٩٩٨ در جمع زنان میگوید؛ تمامی روزها میباید که روز زن باشد نه اینکه او را تنها در یک روز شایسته تجلیل بدانیم. خلاصه کردن قدردانی از زن به ٨ مارس و فوقش هدیه یک روز دیگر به او بنام روز مادر، صادقانه بنظر نمیرسد.

رهبر آپو نامگذاری تنها ٨ مارس به عنوان روز زن را زیر سئوال میبرد و اهمیت دادن نمادین و غیر جدی به زن در حالی که در سراسر زندگی غایب است را گواه عمق بردگی زن میداند.
رهبر خلق کورد معتقد است تمامی روزها میباید که روز زن باشد نه اینکه او را تنها در یک روز شایسته تجلیل بدانیم. خلاصه کردن قدردانی از زن به ٨ مارس و فوقش هدیه یک روز دیگر به او بنام روز مادر، صادقانه بنظر نمیرسد.
اوجالان که معتقد است جنگ و صلح اساساً یک مسئله زنان است میگوید تا زمانی که شبکه روابط غلط پیرامون زنان منحل نشود، هیچ جنگی نمیتواند که یک جنگ تمام عیار آزادی باشد و هرگونه صلح احتمالی متعاقب آن نیز نمیتواند یک صلح واقعی باشد.
رهبر آپو تصریح میکند که فقط با در نظر گرفتن نیازهای یک انقلاب آزادیخبش ملی نیست که به زنان میپردازد و این کار برای وی یک کار فلسفی و اخلاقی است.
اوجالان برای تحقق درک سوسیالیستی خود به عنوان یک مرد این سئوال را با خودش مطرح میکند که زندگی با یک زن باید چگونه باشد؟
وی به صراحت میگوید که برای پاسخ به این سئوال به تعصبات سنتی و معیارهای اخلاقی پناه نمیبرد و تمرکزش بر یافتن پاسخی با رویکردهای جدید است.
اوجالان میگوید چون خود را از وجوه یک مرد کلاسیک جدا کرده و مردانگی را در خود کشته است، میتواند جسورانه از مرد انتقاد کند و او را در معرض یک راه حل قرار دهد.
وی میگوید با "کشتن مردانگی" سعی در توسعه مفاهیم جدیدی دارد و مفاهیمی مانند "بازآفرینی زن" او را مجذوب خود میکند.
اوجالان میافزاید ما نه تنها در سطح مفاهیم، بلکه به عنوان ارتشی از زنان در تکاپو هستیم. اینها تحولاتی است که خیلی ها را شگفت زده میکند.
این ادعا که مسأله ملی و مسأله زن بعد از سوسیالیسم حل خواهد شد را رهبر آپو رد میکند و میگوید تا مسأله زن حل نشود نه انقلاب سوسیالیستی رخ میدهد، نه ملتی نجات خواهد یافت.
وی میگوید ٨ مارس در حال حاضر برای مرد نهایتا معنای خرید هدیه برای زنی را دارد که او را فریب داده است. اکثر مردان حتی توان پرداخت آن را هم ندارند.
اوجالان معتقد است زندگی سالم مبتنی بر اتحاد دو جنس است اما واقعیتهای اجتماعی کنونی نشان میدهد که این اتحاد به شکلی بد شکل گرفته و اتحادی پریشان است. دختری هنوز پانزده ساله را وارد یک خانواده کردهاند و مرد هم در حالتی اعجابانگیز همه مردانگی و ناموس خود را در اعمال حاکمیت بر او میبیند. این مرد به جز سیر کردن شکم زن و بچهاش نه وطنی دارد و نه یک آرایش زیبای زندگی. او برای سیر کردن شکم آنها در مقابل درب استعمارگرش ۴٠ معلق میزند. خائنین محلی همکار دشمن به دلیل همین نگاهشان به زندگی و نهاد خانواده است که به این روز افتادهاند.
رهبر آپو میگوید اما برای من که فردی میهندوستم، مسأله اول خانه نیست، بلکه وطنم است. به این فکر نمیکنم که به هر طریقی زندگی کنم چون زندگی آزاد برایم یک ضرروت است. من ناموس و شرف را در این میبینم. بدون اینها، خانواده برای من خانواده نیست و اگر کاخی داشته باشم برایم کاخ نیست و هیچ معنایی ندارد.
اوجالان لانه پرندگان را مثال میزند و میگوید ببینید اگر دست انسان به لانه یا تخم پرنده برسد، او میرود بدون آنکه بگوید اینجا خانه من است، تخم من است. اما جایی در خانه ما، یعنی جایی در وطنمان نیست که با تهاجم دشمن و زیر چکمههایش له نشود.
رهبر آپو با بیان تنفرش از مردانگی در نظم فعلی، چنین مردی را حقیر میخواند و رابطه با یک زن در چنین حالت مردانگی را بدتر از شکنجه و سقوطی بزرگ توصیف میکند.