کمیته‌ی زنان پلاتفرم دمکراتیک ایران: با اتحاد عمل یازدهمین دوره‌ انتخابات را به‌ آخرین آن تبدیل نماییم!

"... این حکومت از ریشه پوسیده است. فقر، فساد، رانت خواری، اختلاس، گرانی و تورم همه اینها نتیجه چهل سال حکومت جهل و فاسدی است که در روز روشن و بدستور رهبر حکومت اسلامی آتش بروی قلب جوانان می‌گشاید ..."

کمیته‌ی زنان پلاتفرم دمکراتیک ایران در بیانیه‌ای کتبی بر ضرورت همبستگی و اتحاد عمل خلق‌ها و طیف‌های ساکن در ایران در خصوص بایکوت انتخابات یازدهم تأکید کرده است.

بیانیه کمیته‌ی زنان در آغاز در پاسخ به این پرسش که «چرا دیکتاتور برای ماندن در قدرت، انتخابات برگزار می‌کند؟» چنین پاسخ داده است: نمایش دمکراسی، بسیج فعالان خودی، کمک به تجدید نخبگان بی‌خطر، جلوگیری از رکود سیاسی، تجمع هرچند سال یک بار برای جلوگیری از آتروفی پایگاه‌های حیاتی- سیاسی استبدادی" به معنای سر جای خود نشاندن برخی خودی‌های بلندپرواز، استفاده از تنش‌های شخصی، قومی و مذهبی برای اختلاف افکنی، تخلیه‌ی نیرو و تضعیف جامعه، جعل نخبگان، کنترل سیاسی، بازی روانی.

کمیته سپس به بازی روانی جمهوری اسلامی در لوای انتخابات پرداخته و می‌گوید:"در بازی روانی باید به این نکته توجه کرد، کسانی که بدون قدرت، تحت سیستمی بدون آزادی‌های سیاسی اما با حق رای احساس آزادی می‌کنند برای بازیابی احساس کنترل، آزادی را قربانی می‌کنند. برای دستیابی به این هدف، چه چیزی بهتر از اصطلاح «اراده‌ی مردم»که به بازیابی قدرت استبداد منجر می‌شود."

دو ماهی بیشتر به انتخابات کذایی جمهوری اسلامی باقی نمانده است

کمیته زنان پلاتفرم دمکراتیک ایران می‌افزاید:"با نزدیک شدن به‌ زمان انتخابات کذائی مجلس یازدهم و در قیاس با چهل سال حاکمیت ننگین رژیم آنگونه‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ اینبار بساط خیمه‌ شب بازی حکومت با رکودی بزرگ در عدم استقبال مردم روبرو بوده‌ و می‌تواند به‌ نقطه‌ عطفی در تقابل اعتراضی مردم با حاکمیت بدل گردد.

از جمله‌ دلائل عمده‌ تحریم می‌تواند نا امیدی اکثریت مردم از اصلاحات درون سیستمی ، وجود فقر فراگیر در میان حتی طبقه‌ متوسط دیروز، وخامت اوضاع معیشتی و اجتماعی و البته‌ سرکوب شدید و کشتار مردم در اعتراضات آبانماه‌ نام بردکه‌ البته‌ نشاندهنده‌ آن میباشد که‌حکومت نمیتوانددر حل بحرانها چیزی جز سرکوب مردم ارائه‌ دهد.

در این میان اصلاح طلبان و اصولگرایان و حتی شبه‌ اپوزیسیونهای ملی بار دیگر عزم خود را جزم کرده اند تا شاید باز هم بتوانند چند صباحی دیگر جمهوری اسلامی  غرق در بحرانی که دولتمردانش در طی این چهل ساله ببار آورده است نجات دهند، امثال میر حسین موسوی، صادق زیبا کلام و حسین مرعشی با نامیدن دوران طلایی امام و اینکه اگر جمهوری اسلامی را نجات ندهیم و مردم ایران را با خودهمراه ننمائیم، اسلام و مردم در خطر هستند میخواهند چند صباحی دیگربرای این حکومت آبرو و مشروعیت بخرند. غافل از اینکه دیگر نمیشود با مهره های سوخته، این حکومت جنایتکار را که دستهایش به خون جوانان آلوده است را نجات داد. در این میان میر حسین موسوی نخست وزیر دهه ۶۰ پیامی به مناسبت اعتراضات سراسری و کشتار گسترده مردمی صادر کرد. او ضمن همدردی با کشته‌شدگان و جان‌باختگان، این واقعه را با واقعه میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ مقایسه کرد. میرحسین موسوی همچنین با گران‌شدن بنزین نیز به سختی مخالفت کرد. اینکه این کشتارها در هر مقطع زمانی و توسط هر رژیمی محکوم است و باید عاملین و عامرین آن در دادگاههای مردمی محاکمه شوند و بسزای اعمال خودشان برسند جای هیچ شک و شبهه‌ایی نیست، اما اینکه در دوران نخست وزیری ایشان بین سالهای (۶۰ - ۶۸) بیشترین قتل‌ها، اعدام‌ها، شکنجه‌ها و بگیر و ببندها صورت گیرد و جای هیچ اعتراضی هم نباشد جای تامل و جای بسی سخن دارد.

آقای موسوی، آیا سرکوب کوردستان را بخاطر دارید؟ خاوران را چطور؟ هنوز که هنوز است مادران و خانواده‌ها هرسال بر سر مزار فرزندان خود دسته گل می‌گذارند بدون آنکه بدانند فرزندانشان در کجا دقیقا بخاک سپرده شده‌اند؟ آیا بخاطر دارید که چطور شبانه اجساد جوانان را با بلدوزر در گورهای دسته جمعی به خاک سپردند؟ آیا بیاد دارید که چگونه «برادران سپاه» و مسئولین زندانها به دختران جوان تجاوز کرده و بعد با یک جعبه شیرینی و دسته گل به دیدار خانواده‌ها رفته تا خبر مرگ عزیزانشان را به آنها بدهند؟ در آن مقطع زمانی از نظر شما همین جوانان معترض به سیاستها و سرکوبهای رژیم جمهوری  اسلامی ضد انقلاب بودند و باید بدون هیچ محاکمه و بدون هیچ تاملی اعدام می‌شدند ولی حالا برعکس درصدد مقایسه برآمده‌اید؟ آیا این نشان از عدم بی‌ثباتی و ذهن معیوب شما ندارد. چطور می‌توانید و با چه رویی دم از معترض بودن می‌زنید درجایی که شبانه لشکر به کوردستان کشیدید و درعرض چند روز کوردستان را با خاک یکسان کردید؟ و صادق زیبا کلام یار اصلاح طلب میرحسین موسوی هم نجات حکومت اسلامی را در این می‌بیند که جمهوری اسلامی با یک مدار متعادل، ۶۰ درصد مردم ایران را با خود همراه نماید تا بلکه بتواند چند صباحی بیشتر حکومت کند. غافل از اینکه جامعه ایران درحال انفجار و طغیان است. و گرانی بنزین فقط بهانه‌ایی بود برای اعتراضات به این ماشین قتل و سرکوبکر جمهوری اسلامی. این حکومت از ریشه پوسیده است. فقر، فساد، رانت خواری، اختلاس، گرانی و تورم همه اینها نتیجه چهل سال حکومت جهل و فاسدی است که در روز روشن و بدستور رهبر حکومت اسلامی آتش بروی قلب جوانان می‌گشاید، چون دیگر دیکتاتورها که‌ حکم آتش به‌ اختیار به‌ مرید شیخ فضل‌الله‌ نوری و شاه، شعبان بی‌مخ داد امروز شما نیز از ارازل و اوباش و لات‌ها و محله‌ گردان‌ها برای سرکوب بی‌محابا و کشتار جوانان با تبر و قمه‌ بهره‌ می‌گیرید، در روز روشن در اماکن عمومی نیروهای نظامی و امنیتیش بدستور مقامات ارشد خود به ماشینها و مغازه‌های مردم حمله ور شده و این وحشیگری‌ها و حملات را بی‌شرمانه به مردم نسبت می‌دهند. حکومتی که با دیدن این همه بدبختی و فلاکت و طیغان سیلابها و بی خانمان شدن مردم کوردستان و آذربایجان و خوزستان ککش نمیگزد ولی با کوچکترین اعتراض نیروهای سرکوبش در تمام خیابانها برای رعب و وحشت مردم ظاهر می‌شود. آیا از چنین حکومتی با این همه ددمنشی و وحشیگری می‌شود انتظار داشت که متعادل شود و اصلاح شود و بیشتر از نیمی مردم ایران را با خود همراه‌ نماید؟"

در بیانیه آمده است:"ترفندهای عدیده‌‌ای که‌ در ١٠ سال گذشته‌ از جانب پیروان کراواتی و بی‌حجاب رژیم در اطاق فکرهای داخل تنظیم و تدوین و برای اجرا به‌ تریبونهای خارج از کشور فرستاده‌ شده‌ تا با زدن رنگ سفید و سبز و بنفش و آبی به‌ معرض انتخاب و یا نه‌ جنبشی مترقی و قابل اطمینان به‌ خورد مردمی دهند که‌ مشکلشان براستی فقط آزادی پوشش و تحول درسیستم سرتا پا غرق در فساد نیست. رشد فکری مردم به‌ جائی رسیده‌ که‌ رمز پیروزی، کنار زدن بخشی از قوانین نکبت بار چون پوشش و حجاب و تغییرات جزئی در ساختار دولت نیست بلکه‌ سرنگون نمودن کل نظام می‌باشد."

این حکومت به هیچ وجه‌ قابل اصلاح نیست و باید بزیر کشیده شود

کمیته زنان پلاتفرم دمکراتیک ایران در ادامه می‌گوید:"خامنه‌‌ای در توئیت خود نوشته‌ بود که‌ دلیل فروپاشی شوروی قطع رابطه‌ رهبری این کشور با مردمش بود. همزمان که‌ خوب می‌دانیم فتوای قتل «فتنه‌‌گران» که‌ همانا مردم معترض به‌ بحران اقتصادی بود را خود این رهبر صادرنموده‌ و اعلام آتش به‌ اختیار به‌ ماموران داده‌ است، آیا باز جای توهمی برای کسی باقی میماند که‌ حتی طبق نسخه‌ و تجویز خود حکومت این رژیم از مشروعیت افتاده‌ و انتخابات فرمایشی و فرمالیته‌ آن را با تمام قدرت باید بایکوت نمود.

بگذار با اتحاد عمل یازدهمین دوره‌ انتخابات را به‌ آخرین آن تبدیل نمائیم. تنها نقطه‌ قوت باقیمانده‌ در دست رژیم، همانا پاشنه‌ آشیل آن یعنی جنبش جوانه‌ زده‌ از پیکر پوسیده‌ نظام، جنبش سبز واصلاح طلبیست که‌ باید با قدرت تیشه‌ به‌ ریشه‌ آن زد."