محدودیت‌ها و قوانین تبعیض‌آمیز و جنسیتی زن‌ستیز در ایران

محدودیت‌ها و قوانین تبعیض‌آمیز و جنسیتی زن‌ستیز در ایران

زن، واژه ای است که حتی تفسیرش هم در جامعه تا دندان مردسالار ایران، به حس و حال حکومت و دولت گره خورده.

نه سی و اندی سال پیش که حق انتخاب پوشش را از او گرفتند و نه زمان انتخابات که در سخنرانی ها به یادش افتادند و نه حتی این روزها که بعد از تیر خلاص رهبر حکومت ایران، تندروها در تصویب و اجرای قوانین ضدزن از یکدیگر پیشی می گیرند، گوش مسئولین بدهکار صدای برابری خواهیشان بوده است. جنبش زنان در این سالها فراز و فرودهای زیادی را به چشم دیده و در مقاطعی موفق شده بخشی از حقوق پایمال شده اش را پس بگیرد هرچند که بسیاری از سازمانها و تشکل های غیر دولتی که در زمینه زنان فعالیت داشتند با گذر زمان به تعطیلی کشانده و آنها که ماندند هم دست آخر پشت خط قرمزی به نام "شرع" متوقف شدند. حکومتی که در آن، دین ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی است و به همین بهانه "شرع" را به عقل ترجیح می دهد، جای بانوان کنشگرش کنج زندان می شود و حکمشان تبلیغ علیه نظام. 

قوانین نگاشته شده بر علیه زنان و مصوبات سلیقه ای دامنه گسترده ای دارد و از زندگی شخصی تا حضور وفعالیت آنها در جامعه را دربر می گیرد.

نداشتن امکان انتخاب شماری از رشته های تحصیلی در برخی دانشگاه کشور، اجبار در نوع پوشش، حق دخالت قیم در تصمیم گیری دختران برای ازدواج ، عدم برخورداری از حق طلاق و حضانت فرزند و تسهیل و ترویج چند همسری از یک سو و حق خروج از کشور و حتی داشتن فعالیت های اجتماعی که منوط بر اجازه همسر است از سوی دیگر از جمله مواردی است که بر زندگی خصوصی زنان سایه افکنده. این قوانین و مصوبات مردسالارانه علاوه بر محدود کردن زنان در انتخاب مسیر زندگی خود، به مردان این قدرت را می بخشد تا از آنچه حق قانونی خود برای کنترل زندگی دختران و همسرانشان می دانند استفاده کرده و خشونت های اعمال شده از سوی آنها نسبت به زنان، پشت قوانینی از این دست پنهان شود.

هر ساله شمار زیادی از زنان در ایران قربانی این خشونت ها می شوند و در مواردی که تصمیم به احقاق حق خود می گیرند، با بی عدالتی در صدور حکم از سوی مراجع قضایی مواجه می شوند. بعضا در مواردی به جای رفع مشکلات، حتی انگشت اتهام دستگاه قضا به سوی آنها نشانه می رود و ترس از محکوم شدن،بسیاری از زنان را از تلاش برای گرفتن حق خود منصرف می کند.

با وجودی که بانوان نشان داده اند در عرصه های اجتماعی بی هیچ کم و کاستی می توانند در کنار مردان ،پذیرای مسئولیت های کلیدی در اجتماع باشند اما تلاش بی وقفه برای تصویب محدودیت های تازه از سوی مسئولان، معنایی به جز خانه نشین کردن زنان و کمرنگ کردن بیش از پیش حضورشان در جامعه ندارد.

بعد از سخنرانی های مکرر رهبر حکومت ایران علی خامنه ای در رابطه با لزوم دوبرابر شدن جمعیت این کشور وارائه طرح های متنوع در راستای اجابت فراخوان رهبر به پیوستن به جهاد فرزندآوری از سوی مسئولان، بار دیگر این زنان بودند که به دستمایه ای برای خوش خدمتی مقامات ایران بدل شدند. تلاش برای دور کارکردن زنان و افزودن بندها و تبصره های تبعیض آمیز به قوانین کار بانوان تا آنجا پیش رفت که از حضور زنان در محیط های کاری با عنوان عاملی برای برهم زدن سلامت جامعه و خانواده نام برده شد. آنها که ترجیح دادند ظاهر مهربانی از خود نشان دهند، پیشنهادهایشان به گونه ای مطرح شده که در ظاهر به نفع زنان به نظر بیاید در حالی که بدون شک به تجدید نظر کارفرمایان در راستای استخدام زنانی که کار کردنشان با اما و اگر های زیادی همراه است خواهد انجامید و امنیت شغلی زنان را به مخاطره خواهد انداخت.

محدودیت ها و قوانین تبعیض آمیز و جنسیتی مطرح شده جزء بیرونی ترین الیه معضالت زنان در ایران است در حالی که مشکلات به اینجا ختم نمی شود و نقض ها و نقص های موجود دیگر در الیه های درونی به دلیل ضعف قوانین و نگاه جنسیتی به زنان، حتی به مرحله طرح و چاره اندیشی هم نمی رسد.