عضو شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان؛ مصطفی قرهسو در یک ویژهبرنامهی مدیا خبر به ارزیابی شرایط کنونی پرداخت. تحلیلات وی از این قرار است:
باید جاسوسی در کوردستان مورد نفرت عمومی قرار گیرد
با احترام به جوان روحایی درود میفرستم، یک راه اصلی دولت ترکیه برای نابودی جنبش آزادی کوردستان؛ جاسوسکردن مردم است، خرید آنان با مقداری پول است و تهدید اعضای خانواده است. میگویند به محل کارت یورش میبریم؛ زندانیات میکنیم، نمیتوانی نجات پیدا کنی... مزدوری یک سیاست اصلی جنگ ویژه و خصمانهی دولت ترکیه علیه خلق کورد است. بزرگترین دشمنی این است که یک خلق را بهسوی مزدور بودن بکشانی و او را برای قبول مزدوریت تحت فشار بگذاری. بزرگترین خصومت تحمیل مزدوریت و جاسوسی بر خلق کورد است؛ اینکه آن را به ابزاری برای سرکوب مبارزه خلق تبدیل کنی؛ این دشمنی با کوردهاست.
دیروز شنیدیم؛ به پدری میگویند یا جاسوس میشوی یا پسرت در زندان باقی میماند. این را به راهکار زورگویی و تحمیل خواستهی خود مبدل کردهاند. در باشور کوردستان چنین میکنند؛ تعدادی وطندوست را بهقتل رساندند که حاضر به پذیرش این نبودند. باید همه کوردها در این زمینه حساس باشند؛ هیچ چیزی مانند مزدوربودن عیب نیست. از این بدتر وجود ندارد. از این عیبتر نیست. اوج ستمگری است. مزدورها بیارزشترین افرادند. هرکس به مزدوری راضی شود؛ یک فرد مرده است. بگذار مردن را قبول کند و تسلیم مزدوری نشود. بگذرا ۳۰ سال زندانی شود و تسلیم مزدوریت نشود. شرکت دارد؟ بگذار ورشکست شود اما جاسوسی نکند. مزدوری یعنی کثیفکردن دختر و پسر و خواهر و برادرانش، دشمنی با بچههایش. همه را کثیف و فاسد میکند. یعنی توهین به همه آنها. جاسوس تنها علیه حزب کارگران کوردستان پ.ک.ک و مبارزین جاسوسی نمیکند؛ بلکه به دشمن نزدیکان خودش هم تبدیل میگردد. لذا جاسوسبودن در کوردستان را محکوم میکنم. باید در هر نشست و گفتاری از آن بحث شود. باید مزدوربودن را زیر خاک کنیم. ایجاد ذهنیت مزدوری در جامعه بدترین چیز است.
رفقا یکی را آشکار کردهاند با لقب توپباش از اهالی ایلح که یک منطقهی میهنگراست. این چگونه ممکن است؟ او تهی از انسانیت است و خودش را برای پول میفروشد. این بدترین چیز در جامعه بورژوایی است. سرمایهداری بیشتر با مادیاتپرستی رشد کرد، فردگرایی توسعه یافت، دنبالهروی در سایه سیستم سرمایهداری آسان است. پیش از نظام سرمایهداری افراد چنین بهآسانی خود را نمیفروختند، حتی اگر با مرگ روبرو میشدند. حالا برای پول خودشان را میفروشند. لذا باید جامعه کوردستان حساس باشد در این زمینه. این توهین به خلق کورد است.
بگذار همه جامعه کوردستان این را ببیند. دولت دشمن کورد است؛ دشمنی نفرتی است، کورد را انسان نمیشمارد، کورد میتواند مزدور شود و به چهار دورش خیانت کند، اما آنها دیدشان به این کورد عوض نمیشود. سیاست مزدوری گسترده است؛ باید آن را در جامعه محکوم نموده و نپذیرفت. بدترین چیز در جهان است. چقدر از کثیفی و بدی آن بکنیم بازهم کم است. باید جامعه در این زمینه حساس باشد. بله دولت فشار میکند، اما بگذار تسلیم نشوند. بمیرند بهتر از آن است. از مزدور بودن بدتر هم هست مگر؟ اگر تاکنون این کار را کردهاند؛ برگردند به آغوش خلق. بروند به یک جای امن و بگویند تا حالا جاسوسی کردهایم و از این پس نمیکنیم. شاید اینگونه پاک شوند و به دامان بشریت بازگردند. همچنان که میگویند"ضرر در نیمه هم تمام شود، نوعی سود است."
این حقیقت خیلی مهم است. به آن جوان درود میفرستم. باید موضعش نمایش داده شود. باید همه این موضع را درپیش بگیرند. کسی نمیتواند به کوردها توهین کند، نمیتوانند ما را مزدور خود کنند. ما چنان خلقی نیستیم. از قدیمیترین خلقهای تاریخیم. ما تمدن و فرهنگ بشری را خلق کردیم. باید همه افراد کورد علیه مزدوران که درصدد دروساختن ما از انسانیتاند، موضع بگیرند.
نسلکشی فرهنگی و جسمانی
وقتی در رابطه با نسلکشی صحبت میکنیم، منظور اصلی نسلکشی فرهنگی است، منظور این نیست سر تمامی کوردها را قطع کرده و آنها را میکشند، یا به صورت جسمانی از بین میبرند، بلکه مقصود نسلکشی فرهنگی است، نسلکشی فرهنگی بزرگترین نسلکشی ممکن است، خود نسلکشی، میتوانند ۵۰ هزار نفر یا ۱۰ هزار نفر را نسلکش نمایند، اما از طریق نسلکشی فرهنگی میتوانند میلیونها نفر را نسلکش نمایند.
یک بار کوردهایی را آواز کوردی را به زبان ترکی ترجمه کرده و به زبان ترکی آن را میخوانند و خود را هنرمندی کورد معرفی میکنند، اینها ستمگر هستند، اندازهی کسانی که ۱۰۰هزار نفر را به قتل میرسانند، گناهکار هستند. لازم است هر فرد کوردی در این رابطه هوشیار باشد، لازم است جوانان هوشیار باشند. باید بدانیم که نسلکشی واقعی، دشمنی با کورد بوده و در سطح نسلکشی فرهنگی اجرا میشود. در حال حاضر تلاش جدی برای نسلکشی کردن فرهنگ کورد در میان است، باید همگان و به ویژه هنرمندان کورد در این رابطه موضع اتخاذ نمایند. افرادی که در این فستیوالها شرکت مینمایند، در نسلکش کردن کورد سهیم هستند، حال چه هنرمند ترک باشند یا چه هنرمند کورد و چپ، همگی ستمگر هستند، این فستیوالها با هدف نسلکشی کردن کورد صورت میگیرند، هدفشان این نیست که فرهنگ برای جوانان و خلق کورد به ارمغان بیاورند و جوانان را وارد جامعه نمایند، بلکه این یک جنگ ویژه است، حملهی جنگ اتمی بر خلق کورد با حملهی فرهنگی از طریق این فستیوالها هیچ فرقی ندارد، هر دو یک هدف را دنبال میکنند. برخی بیگناه نشان داده میشوند، اما اینگونه نیست، این وحشتناکتر از سلاح کشتار جمعی است، لازم است همگی در این رابطه هوشیار باشند، در برابر این افراد موضع قوی و محکمی اتخاذ نمایند، به فستیوالها نروند، باید افرادی که در فستیوالها شرکت میکنند را محکوم کرد، مانند شرکت در نسلکشی کورد باید منزوی شوند.
صیانت از ایزدیها پایبندی به راهنماییهای رهبر است
یاد تمامی ایزدیهایی که در حملهی تبهکاران داعش به شهادت رسیدهاند را با احترام و قدردانی گرامی میدارم، خواستند وحشیانهترینجنایت تاریخ را انجام دهند، خواستند تمامی ایزدیها را نسلکش کرده و از سرزمینشان جدایشان نمایند، این نسلکشیست، هر فردی در سرزمین خود رشد و نمو مینماید، همانگونه که یک گل رنگ و بوی خود را از خاکش میگیرد. خواستند وجود کورد را شنگال محو نمایند، ایزدیها را مجبور به کوچ کنند، ایزدیها را نسلکش نمایند. در مقابل این، گریلاهای نیروهای مدافع خلق (هپگ) علیه داعش ایستاده و قیام کردند، سپس یگانهای مدافع خلق (یپگ)و یگانهای مدافع زنان (یپژ) راه آرامی را باز کردند، اینگونه ایزدیها از نسلکشی محافظت شدند.
ایزدیها این را بدانند، رهبر قبلا به ما آگاهی و هشدار داده بود، گفت، از ایزدیها حفاظت نمایید، قبل از حملهی داعش به ما هشدار داده بود، حفاظت از ایزدیان راهنمایی رهبر است، این وظیفه را رهبر به ما محول نمود. گریلاهای هپگ و یژاستار، شروانان یپگ و یپژ به نحو احسن وظیفهی خود را به انجام رساندند.
اکنون ایزدیها به سرزمینشان بازمیگردند، اما پس از نسلکشی و حملات، باید فرزندان این خلق آزاد و مستقل باشند، هویت و فرهنگهای متفاوت جهان بدون خودمدیریتی، موجودیت و آزادیشان محفوظ نیست. از این رو، باید تمام خلقهای جهان و نیروهای دمکراتیک و بشریت و ایزدیان این مبارزه را برمبنای آزادی و دمکراسی و موجودیت حفظ نمایند، رفاقت با ایزدیها یعنی دوست داشتن ایزدیها و حمایت از مبارزهی آنها برای خودمدیریتی است. هرکس از خودمدیریتی آنها حمایت ننماید، بر علیه رویای ایزدیهاست. همچنین راه دوست داشتن ایزدیها پذیرفتن ادارهی خودمدیریتی آنهاست. برعکس، ایزدیها زنده نخواهند ماند، امروز اینجا هستند و فردا محو نخواهند شد، به ویژه در سایهی مدرنیتهی سرمایه داری، فرهنگ و هویت و باورهایشان را بدون خودمدیریتی نمیتوانند حفظ نمایند، برعکس، سرنوشت تمامی هویتها و باورها از سایه سر مدرنیتهی سرمایه داری و دولت-ملت، محکوم به نسلکشی و نابودیست.
باید ایزدیها به ادارهی خود مدیریتی روی بیاورند
قطعا از این نظر مقاومت وجود دارد، داعش شکست سنگینی را متحمل شد، اما این وظیفه بر عهدهی همگان است، ایزدیها برای حفاظت از موجودیتشان باید ادارهی خودمدیریتی داشته باشند، میبینیم که ایزدیها در این رابطه مُصر هستند باید ایزدیهای تمام جهان در این مسئله مشارکت نمایند، باید ایزدیهای اروپا این را مد نظر داشته باشند. به همین ترتیب، ایزدیهای اروپا، روسیه و روژآوا. باید تمامی ایزدیها در کنار ادارهی خودمدیریتی باشند، اگر اداره خودمدیریتی نداشته باشند، نسلکشی شده و از تاریخ محو خواهند شد.
لوزان معاهدهی نسلکشی کورد است
لوزان نه تنها برای کورد، بلکه برای تمام خلقهای خاورمیانه مهم است، لوزان معاهدهی نسلکشی کورد است، در واقع، در ارزروم و سیواس در ترکیه قبل از لوزان کنگرهای برگزار شد، میثاق ملی اعلام شد، آن زمان دولت مشترک کورد و ترک تاسیس شد، دارای دولت و ادارهی مشترکی میشدند، به این سبب کوردها حامی ترکها برای تاسیس دولتی آزاد و مستقل بودند، چه اتفاقی افتاد، در قانون اساسی سال ۱۹۲۱، موجودیت کورد مجددا پذیرفته شد، اما در قانون اساسی ۱۹۲۴ به طور کل مورد انکار قرار گرفت، این نیز به سبب معاهدهی لوزان اتفاق افتاد.
این معاهدهی لوزان است، انگلیسیها این نکته را بر ترکیه تحمیل کرد، گفتند موصل و کرکوک را به ما بسپارید، گفتند اگر این را انجام دهید، میتوانند کورد را درون مرزهایتان نسلکش نمایید، در برابر کرکوک و موصل رازی به نسلکش کردن کورد شدند، هرکدام از دولت ترکیه و ادارهی کمالیست، کرکوک و موصل را در ازای نابودی کوردها به انگلیسیها واگذار کردند، این به این معناست که لوزان معاهدهی نسلکشی کورد است، باید اینگونه به این حقیقت بنگریم.
قطعا انگلیس و فرانسه مسئول هستند، همچنین ملل متحد نیز مسئول هستند. حکومت ترکیه با واگذاری موصل و کرکوک، حق نسلکشی خلق کورد را به دست آورد، رضایت انگلیس و فرانسه را به دست آورد، انگلیس و فرانسه در ازای کرکوک و موصل رضایت دادند که کوردها نسلکش شوند. همگان باید این حقیقت را نیز بدانند، دولت-ملت که منشا سرمایه داری است، نسلکشست، دولت-ملت برابر با
سیستم نسلکشی است، در تاریخ دولت-ملتهای جهان، بسیاری از خلقها و فرهنگها با نسلکشی مواجه شدهاند.
در این راستا، وقتی با لوزان مقابله میکنیم، وقتی در مقابل سیاست نسلکشی ایستادگی میکنیم، لازم است در برابر حقیقت دولت-ملت بایستیم، مفهوم دولت-ملت امروزه نسلکشی کورد را به همراه دارد، امروزه ترک، فارس و عرب میخواهند دولت-ملت خود را ایجاد نمایند و مابقی فرهنگهای دیگر را نسلکش نمایند، بهترین نمونه برای آن دولت ترکیه است.
دولت ترکیه پیشگام دشمنی با کورد است، هیچکس نمیتواند خود را یک کورد میهن دوست قلمداد نماید، بدون اینکه این واقعیت را ببیند که دولت ترکیه در دشمنی با کورد پیشگام است. کسانی که خود را کورد میدانند، این واقعیت را که دولت ترکیه پیشگام دشمنی با کورد است را میدانند. دولت ترکیه حق نسلکشی کورد را در لوزان به دست آورد. اکنون نیز کردها را نسلکش مینماید، تنها به این نیز راضی نیست و میخواهد جنبش آزادی کرد را نیز نسلکش نماید، اینگونه میخواهد اقلیم کوردی را که در میثاق ملی به رسمیت شناخته شده است، به منطقهای تحت هژمونی ترکیه تبدیل کند، درصدد است روژآوا و باشور کوردستان را تحت سلطهی خود درآورد و ناسیونالیزم ترکی را منتشر نماید، زمانی که از لوزان سخن میگوییم، باید این حقایق را در نظر داشته باشیم.
حزب دمکرات کوردستان خواستار اتحاد ملی نیست
کنفرانس لوزان برگزار شد، آن را زیر نظر گرفتیم، مهم بود، در رابطه با مسئلهی اتحاد ملی گفتگو انجام شد، چون لوزان خلق کورد را به چهار بخش تقسیم کرد، اما زمانی که از اتحاد ملی سخن میگوییم، باید واقع بین باشیم، بدون درنظر گرفتن وضعیت کنونی حزب دمکرات کوردستان (پدک)، مفهوم “اتحاد ملی”، به معنای شکست ایجاد اتحاد ملی است، زیرا پدک مانع آن است. برخی این تصور را دارند که انگار بدون پدک اتحاد ملی میسر نیست، بله، لازم است پدک نیز شرکت داشته باشد. اما پدک نمیآید، خواستار اتحاد ملی نیست، میخواهد بر تمامی خلقها و نیروهای سیاسی تسلی یابد، میگوید “به تنهایی فرمانروا خواهم شد”، خواستار اتحاد ملی نیست، که پا پیش گذاشته است؟ در سال ۲۰۱۲_۲۰۱۳ با ترکیه آتش بس وجود داشت، آن زمان آمد. زمانی که ترکیه علیه ما اعلام جنگ کرد، فوری عقب نشینی کرد. اتحاد ملی از این نظر مهم است، باید تمامی احزاب و گروهها متحد شوند. اما این حقیقت است، تا زمانی که پدک از تلاش برای هژمونی خود و تحمیل گفتههای خود دست برندارد، این اتحاد ملی شکل نخواهد گرفت، بلکه مانع این اتحاد ملی است. همیشه از اتحاد ملی سخن گفته میشود. تمامی کوردها خواستار اتحاد ملی هستند، اما پدک مانعی بر سر راه آن است، باید این حقیقت را دانست.
چرا میگوییم اتحاد ملی؟ این به این معناست که ما نمیتوانیم این را انجام دهیم، مدام شکایت میکنیم، اما مانع چیست؟ باید این را نیز دید.
کوردها در برابر روحیهی نسلکشی لوزان ممانعت به عمل میآورند
معاهده لوزان انجام شد، کوردستان به چهار بخش تقسیم شد، اما کوردها در برابر نسلکشی کوردها ممانعت میکنند، که روح معاهدهی لوزان است، از آن ممانعت به عمل میآورند. بله، هدفشان دولت-ملت نیست، اما نسلکشی کورد را متوقف کرده و از موجودیت خود حفاظت میکنند، درصدد هستند ادارهی خودمدیریتی را در هر چهاربخش کوردستان فراهم نمایند. از این رو گام بزرگی برداشتهاند، توسعه وجود داشته است، در روژآوا توسعهی زیادی وجود دارد، در باشور نیز توسعه وجود دارد. خلق کورد در باکور کوردستان به سطحی از مبارزه رسیده است، در روژهلات کوردستان نیز به همان شکل، دستآورد اصلی این است: حقیقت مبارزهی کورد و حقیقت جامعهی کورد در خاورمیانه و جهان وجود دارد، خلق کورد باقدرت موجودیت خود را نشان میدهد، این دستآورد اصلی است، این از طریق مبارزهی هر چهار بخش کوردستان اجرا میشود.
انقلاب روژآوا با وجود نقاط ضعف، انقلابی عظیم است
به انقلاب روژآوا که دارای بیش از ۲۰ هزار شهید است درود میفرستم، با سپاس و قدردانی یاد تمامی شهدا را گرامی میدارم. با سپاس و قدردانی یاد ۳۳ سوسیالیست ترکیه را که به گردشگران رویا معروف هستند را گرامی میدارم، آنانی که برای اهدای همکاری و نیرو برای روژآوا پیشگام شدند. انقلاب روژآوا انقلابی عظیم است، مسائل زیادی در خاورمیانه وجود دارد. مسائل ملی و باور و فرهنگ و زن و دمکراسی، این انقلاب راه حلهای واقعی برای همه مسائل ارائه میدهد. از طرفی این انقلاب تنها برای حل مسئلهی کورد نیست، بلکه پارادایمی برای حل تمامی خاورمیانه را ارائه میدهد، از این رو بسیار حائز اهمیت است. مفهوم ملت دموکراتیک و کنفدرالیزم دموکراتیک وجود دارد، همزیستی باورهای متفاوت وجود دارد، مفهوم زنان آزاد محیاست، درگیریهای فرقهای و ملی کنار گذاشته میشود، از جنگ قدرت اجتناب شده است، به جای جنگ برای قدرت برای دستیابی به حقوق دموکراتیک، مسائل بدون حضور جریان قدرت و دولت حل شده است... زیرا دولت و قدرت تمامی مسائل را بدور از راه حل به بن بست میکشاند و به محض اینکه وارد مفهوم دولت و قدرت میشویم، هیچ راه حلی برای مسائل هویتی و باور و زن و دموکراسی وجود ندارد.
انقلاب روژآوا با این ذهنیت انقلاب بزرگی را رقم زد، این تغییرات در دیدگاه و خطمشی رهبر آپو بود، در انقلاب روژآوا به صورت برجسته اجرا شد.
اما باز میخواهم تاکید کنم، نمیتوانیم بگوییم که تمام خطمشی رهبر آپو در سراسر روژآوا محقق شده است، اما میزان اهمیت و ارزش آن را همگان میدانند، اگرچه کاستیهایی وجود دارد، به نظر میرسد، انقلاب روژآوا از این نظر، در این فضای پر از فشار و سرکوب، به عرصه آزادی، جوهره و پارادایم در خاورمیانه تبدیل شده است.
ما مطمئن هستیم که انقلاب روژآوا و ادارهی خودمدیریتی شمال و شرق سوریه به پارادایم تبدیل خواهد شد. به عنوان مثال، اکنون راه حل سوریه است، آیا سوریه جدید بدون درک تبهکاران و گروههای وابسته به ترکیه بنیان گذاشته میشود؟ نمیتوانند آن را ایجاد نمایند. آیا ثبات در سوریه بدون تغییر در درک رژیم کنونی حاصل خواهد شد؟ خیر حاصل نخواهد شد، نقطه مشترک دستیابی به ثبات در سوریه، اصول و مبانی آن ادارهی خودمدیریتی شمال و شرق سوریه است، اصول سیاسی و اجتماعی هستند، به عبارت دیگر، اجماع بر اساس اصول حاصل خواهد شد.
ادارهی خودمدیریتی شمال و شرق سوریه میتواند به توافق برسد، اما چگونه میتواند با تبهکاران و ترکیه به توافق برسد؟ قطعا رژیم به توافق نمیرسد، کورد و بقیه نیز نمیتوانند، اگر رژیم خود را تغییر ندهد، نمیتواند ثبات و راه حل ارائه دهد، از این رو، ثبات و راه حل اصلی در شمال و شرق سوریه خواهد بود، همچنین سوریه و خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
از سوی دیگر، نقش اتحاد نیروهای دموکراتیک در خاورمیانه را ایفا کرد، دولت ترکیه عقب ماندهترین دولت خاورمیانه است، ائتلاف عربی-کوردی علیه عقب ماندگی دولت ترکیه در سوریه و خاورمیانه پدید آمد. در واقع، نه تنها برای سوریه، بلکه برای کل خاورمیانه، این یک تحول مهم است. به این مناسبت به این انقلاب درود میفرستم، مطمئن هستم که خلق کورد و عرب سریانی و جرکس، از طریق ذهنیت ملت دموکراتیک از این انقلاب در برابر تمامی حملات محافظت خواهند کرد. این انقلاب، انقلاب زیبایی است، ممکن است کاستیهایی داشته باشد، قطعا وجود دارد، به طور کامل پایبند خطمشی رهبر آپو نبودهاند. اما در این شکل، انقلابی است برای در برگرفتن تمامی خلقها، در خاورمیانه به نمونه تبدیل خواهد شد، با احترام و تشکر به کسانی که در این انقلاب نقش داشتند، درود میفرستم.
نباید ناتو در نسلکشی کوردها سهیم شود
کوردها نه تنها در باکور، بلکه در روژآوا، باشور و روژهلات در معرض تهدید ژینوساید قرار دارند. ترکیه میخواهد این نسلکشی را به نتیجه برساند. از پناهندگان نیز به عنوان کارت فشار و باجگیری استفاده میکند، موضوع عضویت در ناتو را نیز به کارت فشار تبدیل میکند، همچنین از روابطش با روسیه به عنوان کارت فشار استفاده میکند. یک دولت باجگیر است، حکومتش باجگیر است. میگوید شما باید با کوردها همانطور رفتار کنید که من با آنها رفتار میکنم. کشورهای اروپایی که خود را دموکراتیک میخوانند، اینگونه عمل میکنند که این نیز دورویی است.
باید این را کوردها بدانند، تمامی جهان باید بداند. دولت ترکیه دارای هر نوع ائتلاف، ارتباط، موسسات، ناتو و اتحادیهی اروپاست. تنها هدفش اجرای نسلکشی کوردهاست. برای نسلکش کردن کوردها به عضو ناتو درآمد و تلاشهایش برای اینکه به عضویت اتحادیهی اروپا درآید ادامه دارد. اگر یک روزی اعلام کنند باید دست از نسلکشی کوردها برداری، نه در ناتو و نه در اتحادیهی اروپا باقی خواهد ماند.
اکنون دولت ترکیه خواهان این است که به عضویت اتحادیهی اروپا درآید. دولت ترکیه نمیخواهد به عضویت اتحادیهی اروپا درآید. فقط میخواهد از برخی از فرصتهای اتحادیهی اروپا استفاده نماید. چه زمانی میخواهد به عضویت اتحادیهی اروپا درآید؟ زمانی که نسلکشی کوردها را انجام داده باشد. تا آن زمان وارد اتحادیهی اروپا نمیشود. زیرا اتحادیه اروپا معیارها و شرایط و تدابیر خاص خود را برای خودمدیریتی منطقهای دارد. اگر اتحادیهی اروپا اعلام کند که شما را به عضویت اتحادیه اروپا در میآوریم، ترکیه عضو نمیشود. فعلا فقط در حال شانتاژ و سیاه نمایی
است و میگوید چرا من را عضو نمیکنید. وقتی به عضویت آن دربیاید، باید سیاست نسلکشی کوردها را متوقف کند، آیا دولت ترکیه از این سیاست دست برخواهد داشت؟ برعکس در روند عضویت در اتحادیهی اروپا نیز میخواهد از این اتحادیه برای اهداف نسلکشی استفاده کند. هیچ کس خود را فریب ندهد، ترکیه هیچ تمایل و نگرانی برای عضویت در اتحادیه اروپا ندارد.
نباید چه در اتحادیهی اروپا و چه در داخل ترکیه کسی فکر کند که دولت ترکیه میخواهد به عضویت اتحادیهی اروپا درآید. چنین چیزی در میان نیست. درحال حاضر اروپا نیز تمایلی به عضویت ترکیه ندارد. میخواهند این روابط ادامه داشته باشند. ترکیه میخواهد از اروپا سواستفاده نماید. اروپا نیز میخواهد از ترکیه سواستفاده نماید. چنین ارتباط مشترکی وجود دارد.
از این نظر هم اتحادیهی اروپا و هم ناتو به موسساتی تبدیل شدهاند که ترکیه از آنها برای مسائل کوردها سواستفاده میکند. ما به عنوان کورد هشدار میدهیم، نباید ناتو در نسلکشی سهیم شود. گفتن اینکه ما نگرانیهای ترکیه را درک میکنیم به چه معناست؟ ترکیه هرروز به روژآوا حمله میکند. چه نگرانی و حساسیتی؟ سیاست دولت ترکیه در باکور علیه کوردها در جریان است. تمامی سیاستمداران کورد در زندان هستند، چه نگرانی و حساسیتی؟
واقعا این نشست اخیر ناتو لکهی ننگین تاریخی است. بر سر کورد و بر سر پکک معامله صورت گرفت.
ناتو با حزب دمکرات کوردستان (پدک) ارتباط دارد. ارتباط با پدک به معنای ارتباط با کورد نیست. ترکیه از پدک سواستفاده میکند. پدک نیز برای به دست آوردن قدرت در دو شهر همکاری میکند. نمایندگی تمامی کوردها را برعهده ندارد. هر دو شهر نیز از پدک ناراضی هستند. به یک خانواده تبدیل شده است. خانوادهی بارزانی است، از کدام کورد سخن گفته میشود؟
از این نظر باید تمامی کوردها علیه ناتو و اتحادیهی اروپا موضعگیری کنند. باید هوشیارشان کنند. نباید ناتو و اتحادیهی اروپا در نسلکشی کورد سهیم شوند. اکنون همکار و سهیم هستند. قبلا نیز در نسلکشی ارمنیها سهیم بودهاند. سیاست آن دوران، درگیریها و توازنهای داخلی منجر به انجام نسلکشی ارامنه شد. اکنون دوباره در آن موازنهها و در همان سیاست قرار دارند. به از بین رفتن مسئلهی کورد کمک خواهند کرد. باید فورا این کار را متوقف کنند.