گفتگوی رادیو زمانه با فواد بریتان و گولان فهیم رؤسای مشترک کودار توسط هاشم علیویسی انجام گرفته و بهشرح زیر است:
شرایط خیلی حساس ایران و حلنکردن مسئله کورد و سایر خلقها به عامل تداوم بحرانهای پیدرپی و فشار بیش از حد بر جامعه مبدل شده است. سیاستهای سیستم حاکم بر ایران منشاء تمام این بحرانهاست و ما این موضوع را با گولان فهیم و فواد بریتان رؤسای مشترک جامعه دموکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان-کودار مورد بحث و ارزیابی قرار دادهایم.
بحث و ارزیابیمان درباره مباحثی ازجمله وضعیت سیاسی ایران، برنامه های کودار برای جامعه مدنی، آزادی زنان، روابط کودار با اپوزیسیون ایرانی و کوردی و مسئله دفاع مشروع و مشارکت کودار در آینده ایران نوین انجام گرفت.
رؤسای مشترک کودار تاکید کردند که در مبارزات آزادیخواهانه خود برای اولین بار یک سیستم مخصوص خلقها که از سیستم دولتگرایی مستبد متفاوت است، ارائه کردهاند. هم چنین ضمن انتقاد جدی اعلام میدارند که به روابط با اپوزیسیون ایرانی و کوردی اهمیت میدهند و سیاست دموکراتیک با مشارکت همه احزاب و جریانات را سیاست درست قلمداد میکنند. در این گفتگو مهمترین مسائل و موضوعات حساس ایران را مورد ارزیابی قرار دادهایم.
ایران با شرایط خیلی پیچیده و خطرناکی از لحاظ سیاست داخلی و خارجی روبروست. دیدگاه شما درباره اوضاع سیاسی فعلی ایران چگونه است؟
فواد بریتان: در طول ۴ دهه اخیر اوضاع ایران تا این اندازه پیچیده و بحرانی نبوده است. سرطان فساد سیاسی و اقتصادی طبق رانت و سلطهطلبی در تمام جامعه ریشه دوانده است. ارزش و کرامت انسانها بهدلیل فقر، بیکاری و گرانی که منشاء آنها سیاستهای سیستم حاکم است؛ به پایینترین سطحش رسیده است. دولت با بالاترین سطح بحرانهای شبکهای و موازی هر سه مرکز قدرت و حاکمیتش روبروست. برای اینکه شرایط خود را مطلوب نشان دهند؛ سه جریان سیاسی اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا را درست کردهاند که هریک از اینها متشکل از تعدادی گروه رانتخوارند که سرمایه و سهام را مابین خود تقسیم نمودهاند. با روشهای عوامفریبانه مردم را فریفته میکنند که البته بهلطف "انقلاب زن،زندگی، آزادی" این رویکرد فریبکارانه آشکار گشته است. جدای از این شرایط نامساعد و سخت داخلی؛ برخورد آشوبگرانه و بحرانآفرین سیستم فاسد حاکم بر ایران که در عرصه سیاست خارجی و در روابط با جهان مانند بازتابی از برخورد داخلی؛ تاثیرات بسیار منفی و خرابی مانند فقر و سرکوب بیشتر بر جامعه ایران نهاده است. سیستم سیاسی ایران یک خط اساسی و سه جریان اصلاحطلب، میانهرو و اصولگرا را دارد که دائما پیکر اصلی سیستم مذهبی را تازه میکنند و بهآن تقویت میرسانند. این درحالی است که بخش زیادی از جامعه خواهان نابودی آنند. به آن حدی که به رشد در زمینه نظامی و تحکیم قدرت سپاه و ارتش و بسیج و تخصیص بودجههای کلان برای ساخت موشک و پهباد اهمیت میدهند؛ برعکس و بسیار بیشتر اقشار و طبقات اجتماعی را از خدمات دولتی و ثروتهای اجتماعی محروم کردهاند و بدین شیوه جامعه را بهسوی نابودی و سقوط کشاندهاند. ازمیان رفتن طبقه متوسط یکی از نشانههای این وضعیت بحرانی است. ایران به دو سهم عمده تقسیم شده؛ بخش خیلی زیاد سهم سپاه پاسداران در سیاست و اقتصاد و قدرت و سهم خیلی محدود برای جامعه. بحران اقتصادی ایران مدت بسیار زیادی از آن گذشته است و این نشانه ورشکستگی آن در یک نقطه مشخص است. سیاست داخلی و خارجی روز به روز بیشتر به مردم لطمه میزند و منافع و سهم خیلی محدود جامعه را کاهش میدهد. مسئولین جمهوری اسلامی و ولایت فقیه دیگر توان تامین ملزومات حیاتی جامعه را ندارند و این یعنی جامعه ناچار است آن را ازمیان بردارد. جامعه میداند که سیستم دیکتاتوری تنها اهداف و منافع خودش را دنبال میکند نه رفاه آنان را. هرچه پیش میرود این شرایط منتج از سیاستهای ظالمانه؛ به نقطه پایانش بیشتر نزدیک میشود و تغییر یک امر قطعی است. منشاء همه مشکلات، موانع و فقر و بحرانها رویکرد ظالمانه این سیستم دیکتاتوری است که در برابر این همه استثمار و ستم نیز با جامعهی بهجان آمده با خشونت مطلق برخورد کرده است و ایران را با تغییر بالاجبار روبرو نموده است. با توسعه برنامه موشکی و قدرتمندتر شدن سپاه پاسداران و فلاکت بیش از حد اقشار و طبقات اجتماعی؛ این سیستم فاشیستی قطعا ادامه نخواهد یافت و در امان نخواهد بود.
رویکرد جنگافروزانه با ابرقدرتهای جهانی که در چهارچوب "برجام" مشخص است؛ کشمکش و ضدیت ایران را با آنان به سطحی بدتر کشانده است. این دو طرف میتوانند به آسانی سر حقوق خلقهای ایران معامله کنند و به توافق برسند و برجام را زنده نمایند. اما مسلما این نوع توافقات همیشه کوتاه مدت خواهد بود. سیاست جنگافروزانه خارجی؛ نتیجه و برآیند سیاست ظالمانه داخلی است.
جامعه دموکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان (کودار) را به عنوان سیستمی نو برای جامعه معرفی میکنند. پروژهی شما برای آینده ایران چیست؟
گولان فهیم : کودار سیستمی دموکراتیک است که برای اولین بار خلقهای خاورمیانه به آن دست پیدا میکنند. اکنون در سطح جهان غیر از چند جامعه کوچک و منطقه ای، ما سیستم خود مدیریتی را نمیبینیم. کودار در چهارچوب مدرنیته دموکراتیک، سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک و فرم اساسی جامعه یعنی ملت دموکراتیک را به خلقها ارائه میدهد. همه خلقهای ایران میتوانند با اراده خود و به روش خودمدیریتی و دلخواه، از مدل کودار استفاده کنند. تنوع و وجود ملیتهای گوناگون در ایران، استفاده خلقها از سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک را به موضوعی لازم و مهم تبدیل کرده است. با توجه به آنچه خلقهای مختلف ایران در بسیاری زمینه ها مانند منافع سیاسی و اقتصادی و ملی ممکن است مانند هم نباشند، و در رابطه با استفاده از جغرافیا و منابع طبیعی مشترک، دچار اختلاف و مشکل شوند، تنها راه برای پیشگیری از تنشها و جنگ بینتیجه و بیپایان، استفاده از سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک است. ملت دموکراتیک با استفاده از سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک میتواند نهاد ملتِ ملتها را در ایران به وجود آورد. برای آنکه همه خلقهای این کشور بتوانند با هم زندگی کنند و همزمان خصایص و تفاوتهای ویژه خود را حفظ نمایند، بدون شک، سیستمهای دولت- ملتگرا و فدرالیست دیگر با مشکل و تنش و جنگ مداوم روبرو خواهند شد. در حال حاضر سیستم محافظهکار و قدرتطلب حاکم بر کشورهای منطقه به ویژه ایران، خط نیروی هژمونیک جهانی و خط سوم یعنی خط کنفدرالیسم و ملت دموکراتیک در خاورمیانه و ایران، سه انتخاب مختلف در مقابل خلقها هستند. پارادایم دو خط آغازین، علی رغم وجود نیروهای مخالف، یکی هستند و تفاوت بسیاری با خط سوم دارند. خط سوم پارادایم دموکراتیک مشروع و حقیقی خلق ها است، نه دولتها. پس کنفدرالیسم دموکراتیک به اراده داخلی خلقهای ایران تکیه دارد، نه نیروهای ظالم سیستم حاکم و سلطهطلب خارجی. انقلابی ارزشمند است که خلقها خود را سازماندهی کنند نه ابرقدرتهای جهانی. هیچ نیروی خارجی در راستای منافع خلقهای ایران دارای برنامه نیست. دولت در ذات و وجود خود مسئله ایست علیه جامعه. همه دولتهای کنونی خاورمیانه، در جبهه جنگ با جوامع آزادیخواه قرار دارند.
اکنون رویکرد تغییرطلبی در ایران در سایه راه و روشهای آشفته پیش میرود. بسیاری از روشنفکران و گروهها، فکر و نظرات پیشرفتهتر از فکر و نظرات خود را نمیپذیرند و نمیخواهند از افکار مترقی ما استفاده کنند. علتش نیز آن است که منافع حکومت و سرمایه خود را در خطر میبینند. آنها از این میترسند که اگر جامعه مدنی پیروز شود، آنها نمیتوانند به امید و اهداف قدرتطلبانه و فردگرایانه خود دست یابند. خواستار این هستند که سیستم کنونی ایران که بر اساس راند و فساد اداره میشود، از بین رفته و سیستم خود آنها که آن نیز بر اساس رانت و فساد است، جایگزین آن شود. همین طرز فکر و دیدگاه بود که انقلاب ۱۳۵۷ را به انحراف کشید. بدون شک آنچه تحت نام ا"نقلاب ژن ژیان آزادی" در جریان است، برنامه و روشی مشخص و متفاوت با این سیستم فاسد دارد. زمانی که سیستمی مانند کودار وجود دارد که میتواند سیستمی مردمی ارائه نماید، بدون شک جامعه نیز توانایی آن را دارد که راه خود را پیدا کند. بر این اساس باید از دیدگاه روشنفکری محدود که تحت تاثیر نظرات و درک اوریانتالیستی قرار دارد، به شدت انتقاد شود. این دیدگاه و درک میتواند یک بار دیگر هر انقلاب جدیدی را به این نتیجه برساند که دولت را بر خلق و جامعه حاکم کند.
با اطمینان میگویم که "انقلاب ژن ژیان آزادی"، نه تنها پایان نیافته است، بلکه در حال آزمون و آماده نمودن خود برای اقدامات عملی و پیشرفت است. ممکن است راهپیمایی و تظاهرات در خیابانها کاهش یافته باشد، اما این انقلاب فکری و فرهنگی است که در اعماق جامعه مانند یک سیلاب در جریان است. جامعه را تغییر داده و این تغییر ذهنیت نیز به معنی آمادهنمودن همه اقشار جامعه برای قیام و بهپاخواستن گستردهتر و پیروزی نهایی است. این حقیقت جامعه است و هیچکس نمیتواند مانع آن شود. تغییر ذهنیت به معنی رخ دادن انقلاب است و تنها تغییر در سیستم به صورت عملی باقی مانده است. بسیاری از اقشار به صورت عملی انقلاب را زنده نگه داشته و جامعه در حال ایجاد تغییرات اساسیتر در ذهنیت خود است. از اقتصاد گرفته تا سیاست و فرهنگ، جامعه در حال آمادهسازی خود و تفکر برای برداشتن گام های عملی و انقلابی در راستای "انقلاب ژن ژیان آزادی" است.
ارتباط کودار با اپوزیسیون ایرانی و کوردی در چه سطحی است؟ و به نظر شما ضعف اصلی اپوزیسیون در چیست؟
فواد بریتان : سال گذشته به ویژه پس از آغاز "انقلاب ژن ژیان آزادی" عرصه ی فعالیتها برای اپوزیسیون ایرانی و کوردی بازتر شد و همه ی احزاب و سازمانها در این عرصه خود را امتحان کردند. به همین دلیل بسیاری مسائل آشکار شد. سطح قدرت و توانایی و کارآمدی احزاب تا حد بسیاری مشخص شد. اثبات شد که با توجه به تئوری اساسی انقلاب و نیازهایش، اپوزیسیون ایرانی در کل با ضعف سازماندهی و عملی مواجه است و یکی از این ضعفها، تفرقه و نبود هماهنگی و اتحاد و ایجاد جبهه ی مشترک است که علت آن نیز به نبود رهبری قدرتمند و منافع متفاوت احزاب بر می گردد. در خاورمیانه و به ویژه ایران که یکی از پر بحرانترین کشورهاست، کاری کردهاند که اسلحه و به کارگیری نیروی نظامی به جای سیاست آزادانه، حرف اول را می زند. در این وضعیت آشفته و پریشان، محروم نمودن احزاب انقلابی و مخالف ایرانی از سلاح و نیروی نظامی کارآمد و فدایی به معنی بستن دست و پای آنهاست. این به دور از ضروریات و معیارهای انقلابی است. برخی جریانات نیز به دلیل این ضعف ادعا میکنند که زمان فعالیتهای نظامی انقلابی به پایان رسیده و پاسخگو نیست. پس باید از راه مبارزات سیاسی تلاش شود. در حالی که آشکارا میبینیم، مبارزات سیاسی آنان نیز فلج شده است. در حقیقت ایران منتظر ظهور حزبی به طور کامل سیاسی و انقلابی است.
این مسئله ممکن است در کوردستان متفاوت باشد. به دلیل آنکه خلق کورد دارای احزاب و جنبشهای آزادیخواهی ویژه خود هستند. برخی کم و کاستیها و محدودیتها وجود دارد که سرچشمه ی آن به وضعیت نامناسب ایران باز میگردد، اما دارای اراده است. کودار و پژاک هم جنبشهایی کامل و درست هستند که هم دارای ابعاد مبارزات مسلحانه ی انقلابی در راستای دفاع مشروع هستند و هم در عرصه ی مبارزات سیاسی، موجودیت و هویتی هوشمندانه دارند. در این زمینه در مقایسه با احزاب دیگر اپوزیسیون ایران، ابعاد پیشرفته تری دارند. بر این اساس اپوزیسیون دموکراتیک و چپ ایران در ارتباط با کودار و پژاک نه تنها متضرر نخواهند شد، بلکه سودمند نیز خواهند شد. آنها در سایه ارتباط دموکراتیک با ما میتوانند قدرتمندتر شوند. چون پارادایم دموکراتیک ما یعنی خط سوم پیشرفته تر و اجتماعیتر و متفاوت با پارادایم دولتهای محافظه کار منطقه مانند دولت ایران و همچنین پارادایم نیروهای جهانی و هژمونگرایی که در خاورمیانه دخالت میکنند، میباشد.
در حال حاضر با برخی از احزاب اپوزیسیون ایرانی به ویژه بلوچ، عرب و همچنین نیروهای دموکراتیک و چپ در سطح قابل توجهی ارتباط داریم. اما باید این ارتباطات تا سطح ایجاد جبهه ی عملی و مبارز افزایش پیدا کند. این همان چیزی است که ما میخواهیم و منتظر گام عملی این طیفها و احزاب اپوزیسیون هستیم. نیروها و طیفهای دموکراتیک و چپگرا مانند دو سیما و جریان، در اپوزیسیون ایرانی و کوردی دارای بهره و فرصتهای بیشتری برای ایجاد جبهه و هماهنگی هستند.
هم اکنون با احزاب کورد ارتباطاتی عادی داریم و هیچ مشکل و اختلاف جدی که سبب دیدگاه تصفیه و انکار یکدیگر باشد، در میان ما وجود ندارد. بدون شک این سطح نیز مورد پسند خلق و جامعه و روشنفکران ما نیست. پس باید ارتباطات ما به سطح ارتباط سازماندهی عملی و مبارزات مشترک ارتقا یابد. ارتباط ما با کومله و دموکرات عادی است و انتقاد ما این است که چرا نباید این سطح را پشت سر گذاشته و ارتباطات را بهتر کنیم. ما برای ایجاد اتحاد و هماهنگی پیشرفته و دموکراتیک آماده هستیم. آنچه برای ما اساسی و مهم است، ایجاد مبارزات مشترک عملی و برنامه ریزی شده است نه با هم آمیختن احزاب و ایجاد یک نیرو. تفاوت ایدئولوژیکی نمیتواند سبب ایجاد محدودیت در مقابل همکاریهای سیاسی و مبارزات عملی مشترک شود. همکاری و هماهنگی احزاب روژهلات کردستان مانند آنچه در باشور و روژاوای کردستان وجود دارد، رخ خواهد داد. پس باید بر اساس بیانیه ی ده بندی پژاک که در سال ۲۰۱۷ برای همکاری و هماهنگی میان احزاب روژهلات ارائه شد، بتوانیم برخی کارهای مشترک را با هم انجام دهیم. ما همیشه برای تشکیل کنگره ی ملی کورد اصرار کرده ایم. این پروژه رهبر آپو است. اگر احزاب مختلف به دلیل منافع سیاسی خود از همکاری و هماهنگی بترسند و منافع و دستاوردهای فردی و حزبی خود را مهمتر بدانند، اتحاد و هماهنگی احزاب کورد به وجود نخواهد آمد. یکی از مهمترین موانع و محدودیتهای اساسی تاکنون این موضوع بوده است. نبود اراده ی مستقل حزبی که به ارتباط میان دولتها مرتبط نباشد، یکی دیگر از علل آن است. ما به عنوان کودار که سیستمی برای جمع شدن و در کنار یکدیگر قرار گرفتن همه ی احزاب و سازمانها در جامعه هستیم، عضویت پژاک و کژار ونیروهای مدافع روژهلات کوردستان (یرک) و نیروهای مدافع زنان (هپژ) را تایید کرده ایم. سایر احزاب دیگر کوردستان نیز میتوانند به عضویت آن درآیند. ما دیدارهای دیپلماتیک بسیاری با بسیاری از احزاب انجام داده ایم. بارها پیشنهادهای کتبی و برنامه های خود را به آنها ارائه نموده ایم. اما هنوز شرایط این احزاب بر اساس جایگاه خودشان و مسئله ی ارتباط با دولت و قدرتهای منطقه به گونه ای نبوده است که بتوانند به شیوه ی عملی وارد هماهنگی و همکاری شوند. حل این ضعف برای این احزاب که درگیر مشکلات خود هستند، دشوار بوده است. وجود ارتباط و برخی حساسیتها با دولتها و نیروهای منطقه ای مشکل نیست، اما باید استقلال اراده ی سازمان نیز حفظ شود. برای ایجاد جبهه دموکراتیک احزاب کورد، باید چنین گامی برداشته شود که برای ایجاد جبهه و هماهنگی با اپوزیسیون ایران نیز شرط اساسی است.
امروزه دقت و تاکید اساسی بر اهمیت احزاب است، در حالی که کودار و پژاک بیشتر به سازمانهای مدنی در همه ی عرصه ها مانند حقوق، زنان، جوانان، محیط زیست، روشنفکری و فرهنگی اهمیت می دهند و معتقدند که سهم و جایگاه این سازمانها هم در ایجاد جبهه ی مشترک و اتحاد و هم از لحاظ اداره ی جامعه باید با احزاب برابر باشد. رشد جامعه در سایه ی آنها به وجود خواهد آمد. با کمک این سازمانهاست که میشود سیستم دموکراتیک که خلق را اساس قرار دهد، بنیان نهاد و آن را مستقر کرد. در پروژه اتحاد ملی دموکراتیک کوردها، سازمانهای مدنی نیز سهم و جبههای اساسی هستند. تنها راه، تکیه بر خلق و سازمانهای مدنی میباشد.
ادامه دارد...