دولت اردوغان, نخستوزیر ترکیه تاکنون دم از شعار «تنشزدایی» با کشورهای همسایه میزد و آن را «سیاست صفر مشکل» مینامند که از دکترینهای احمد داوداوغلو, نخستوزیر آن کشور میباشد. اما هرچند ترک ها اختلاف های فرقه ای با همسایگان را تکذیب کنند, ولی حقیقت این است که معادلات منطقه این شکاف ها را عمیق تر کرده است.
قطبهای شیعه و سنی تداوم سیاست کردستیزی
خبرگزاری فرات: بخوبی میدانیم که طی هفتههای اخیر تنش زیادی در روابط عراق ـ ترکیه و ایران ـ ترکیه به وجود آمد. تا حدی که سخنگوی وزارت خارجه عراق گفته است که این کشور در روابط خود با ترکیه بازنگری خواهد کرد. در دوران صدام ترکیه خیلی از جانب حکومت بعث صدامی احساس خطر نمیکرد, زیرا تضعیف شده بود, لذا چندان از دخالت نظامی آمریکا در عراق راضی نبود اما دولت نوری مالکی که بسیار به ایران نزدیک است, به نوعی برای ترکیه یک تهدید محسوب شد. ترکیه بارها خواست برای مقابله با دولت شیعی عراق , حکومت اقلیم کردستان را با خود همراه سازد تا هم بتواند با حزب کارگران کردستان مقابله کند و هم با دولت مرکزی ـ شیعی بغداد. به مدت یک دهه حاکمیت حزب اردوغان, دولتش سعی در برطرف کردن این نگرانی دارد, اما تاکنون موفق نشده است. البته تنها موفقیتش در رویارویی با بغداد این بود که برای مدتی توانست به طور کامل از منظر روابط اقتصادی ـ سیاسی حکومت اقلیم کردستان را به طرف خود جذب کند و حتی در هولیر «کنفرانس انرژی» برگزار کرد. این کنفرانس همانند یک تیغ دولبه هم بر ضد ایران بود و هم بغداد. هماکنون ترکیه سعی میکند از بحران موجود میان مالکی و بارزانی استفاده کند. با پناه دادن به طارق هاشمی روابط آنکارا ـ بغداد بیشتر تیره شد. تعاملات ترکیه با مخالفان مالکی به جایی رسید که پس از خرید نفت از حکومت اقلیم و سفر ناگهانی و عامدانه داوداوغلو به کرکوک موجب شد که بغداد بیشتر به مسئله اهمیت بدهد و این اقدامات ترکیه را خصمانه خواند.
دخالتهای ترکیه در سوریه هم موجب شد که دولت مالکی آن اقدامات ترکیه را مخل ثبات در عراق و منطقه بداند, لذا تنشها بییشتر تشدید شد. چراکه بغداد می دانست که ترکیه بدنبال گسترش نفوذخود در عراق است. این درحالی بود که از طرف دیگر تهران به مالکی در خصوص رویارویی با ترکیه و حکومت اقلیم کردستان فشار بیشتری وارد آورد. باید بخوبی دانست که ترکیه برای غلبه کردن بر دولت مالکی مجبور به توسل به راهکار رقابتی سیاسی شیعه و سنی در عراق شد که در کنار حمایت سیاسی از ترکمنهای کرکوک میتوانست خطری جدی برای عراق باشد.
رقابت ترکیه و ایران بر سر عراق
با توجه به اینکه ایران بر دولت نوری مالکی احاطه دارد و از آن حمایت میکند, ترکیه نتوانسته به اهداف خود برسد لذا برای جبران آن خواست از راهی وارد شود که فشار تحریمها بر ایران افزایش یابد. برای همین: خرید نفت از ایران را تا حد قابل توجهی کاهش داد و خرید نفت از حکومت اقلیم را جایگزین آن نمود. دوم , به طارق هاشمی پناه داد و سوم, پیمانهایی تجاری با حکومت اقلیم کردستان به امضاء رساند. چهارم, غیر از عراق در سوریه هم با کمک به مخالفان سوری از در مخالفت و ضدیت با ایران درآمد.
اردوغان از ایران بدلیل حمایت از مالکی انتقاد کرد
اردوغان طی اظهاراتی که در برنامه کانال «خبرترک» برزبان راند, از کشور ایران بخاطر حمایت از دولت نوری مالکی انتقاد کرد. حتی اردوغان این حمایتهای ایران را ضدیت با جریانهای کردی عراق و گروههای شیعی دانست. اردوغان گفت که اقدامات ایران موجب شکاف در منطقه خاورمیانه شده. بهار گذشته وقتی که اردوغان از آمریکا بازگشت مستقیما به تهران رفت و با خامنهای و احمدینژاد دیدار و گفتگو کرد. آن دیدارها هیچ نتیجهای در برنداشت و سازشی میان آنها صورت نگرفت. اما اخیرا این تنش آنکارا و تهران بدنبال سخنان سرلشکر حسن فیروزآبادی, فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح ایران, به اوج رسیده است. فیروزآبادی وقتی که آنکارا را به عنوان عامل خونریختن در سوریه دانست, هدفشان این بود که اینگونه, از زیادهرویهای ترکیه در منطقه جلوگیری کنند. این امری تصادفی نبود که بالاترین مقام نظامی ایرانی ترکیه را تهدید کند. این تهدید ایران علیه ترکیه کماکان تلافی تهدیدهای ترکیه برای ایران بود که با اجازه دادن به آمریکا جهت استقرار سپر دفاع موشکی, خطری جدی برای ایران به وجود میآورد. غیر از اینکه استانبول و آدانا به مرکز آموزش نیروهای مخالفان سوریه مبدل شده است که ایران را بشدت عصبانی کرده, سفر داود اوغلو به هولیر و انجام دیدار برای انتقال انرژی به ترکیه و ورود ناگهانی به کرکوک با این پیام که دولت شیعی نوریمالکی را نادیده میگیرد, موجب خشم تهران شد. لذا باید گفت که تهدیدات متقابل ترکیه و ایران علیه یکدیگر درحد نظامی بود و نباید آن را دستکم گرفت.
کردها قربانی سیاستهای تهران ـ آنکارا
درحالی که ایران و ترکیه در عرصههای سوریه و عراق با هم به جدال و رقابت میپردازند, در این میان, همانند گذشته از کارت کرد استفاده میکنند و کردها را قربانی منافع شان مینمایند. رویارویی ترکیه با رژیم سوریه تنها رویارویی با ایران از یک منظر نیست, بلکه ضدیت با کردها و انکار این ملت است. ترکیه به این نتیجه رسیده که تنها با راهکار نظامی میتواند با کردها مقابله کند که از طرف دیگر ایران این مداخله را نه به خاطر کردها بلکه به خاطر حفظ حکومت بعث سوری , بر ضد خود میداند. ایران بخوبی پیبرد که همانکاری که امروزه ترکیه با سوریه میکند, در آینده هم میتواند علیه ایران دربرگیرد. ترکیه میخواهد در کشورهای عراق, سوریه و ایران با یک تیر دو نشان را بزند. هم کردها را نشانه میرود تا پ.ک.ک نتواند نیرومند شود, و هم اینکه بعنوان قدرت اول منطقه که عضو ناتو هم هست, اعلام موجودیت کند. ترکیه میداند که درآینده نوعی دخالت نظامی در ایران بارها مشکلتر از دخالت در سوریه است, لذا به راهکارهای سیاسی از هماکنون متوسل شده است و در برابر ایران, جبههای متشکل از کشورهای حوزه خلیج فارس بویژه قطر و عربستان تشکیل داده. از طرف دیگر یکی از مضرات دخالت نظامی در سوریه این است که هم خشم ایران را برمیانگیزد, و هم اقتصاد ترکیه که تاحدی توانسته ثباتش را حفظ کند, به خطر بیاندازد. چهبسا پ.ک.ک هشدار داده که هرگونه حرکت اشتباه ترکیه موجب تجزیه ترکیه کنونی همانند امپراتوری عثمانی سابق خواهد شد. ترس ایران این است که با استقرار حاکمیت ترکیه بر سوریه, به نوعی خطمقاومت شیعی که انتهای آن به لبنان و حزبالله میرسد, از هم فرومیپاشد و تمامی تلاش ایران برای جلوگیری از این مهم است. چهبسا از طرفی ترکیه با این حاکمیت خود میتواند غیر از تحصیل قدرت بلامنازع منطقه, به آرزوی تاریخی خود یعنی رویارویی عثمانیها و ترکیه با ایران, دست یابد.
مسئله مهم دیگر این بود که ایران در پنچشنبه گذشته کشور ترکیه را به «نشست مشورتی سوریه» که سی کشور جهان در آن شرکت داشتند, دعوت نکرد که این مهم خود پیامی بود به ترکیه از جانب ایران.
هرچند تاکنون ترکیه در قربانی کردن کردها در این میان در سایه مبارزات کردها به موفقیت برسد, اما توانسته در زمینه معادلات سیاسی به عنوان وزنهای سنگین علیه ایران ظاهر شود. بزرگترین عامل شکست دولت اردوغان در سیاستهای خارجیش, نارضایتیهای داخلی ملتهای کرد, ترک و نیز علویها بودهاند که مخالف هرگونه دخالت در سوریه بودهاند. این عامل حیاتی, پایان دولت اردوغان و حزبش را رقم زده است که بیشتر از حکومتهای لائیستی قبلی برای ایران خطراتی در برداشته است.